قطر با وجود آنکه یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه است و در سایه چتر امنیتی آمریکا و پایگاههای نظامی خارجی، جلوهای از رفاه و توسعه را به نمایش گذاشته، در بزنگاه تهدیدِ مستقیم نشان داد تا چه اندازه آسیبپذیر است. حمله به دوحه ثابت کرد که امنیت وارداتی، هرچند در روزمره کارآمد به نظر برسد، در لحظه بحران نمیتواند مانع تعرض شود.
در نقطه مقابل، تجربه ایران روایتی دیگر را نشان میدهد. کشوری که طی دههها تحت فشار شدید تحریمهای اقتصادی بوده، اما بر پایه اقتصاد مقاومتی و ظرفیتهای بومی مسیر متفاوتی پیموده است. ایران توانسته با تکیه بر تابآوری داخلی، ضمن مقابله با فشارهای اقتصادی، بنیانهای دفاعی خود را بهگونهای تقویت کند که در جنگ ۱۲ روزه، نهتنها از پس فشار نظامی و اقتصادی برآید، بلکه ضربات سهمگینی نیز به دشمن وارد سازد. این تجربه روشن ساخت که امنیت پایدار از دل "استقلال" اقتصادی و اقتدار دفاعی میجوشد، نه از قراردادهای اجارهای امینتی و دلار و برج.
مقایسه میان قطر و ایران یک تصویر آشکار ارائه میدهد که غالبا ظواهر دلاری آن را می ببینند، اما اهل تعقل و تفکر، باطن آن را دلار و برجی میبینند که در لحظه خطر فرو میریزد، اما قدرت و مقاومت ستون بقاء و عزت ملی هستند. برجهای دوحه در روز حادثه هیچ کارکردی نداشتند، زیرا فاقد پشتوانه بازدارندگی بودند. در حالی که ایران، با وجود محدودیتها، نشان داد ترکیب اقتصاد تابآور و قدرت نظامی بومی میتواند هزینه دشمن را بالا برده و قواعد بازی را تغییر دهد.
توسعهای که پیوندی با استقلال و مقاومت نداشته باشد، بهجای پشتوانه امنیت، نقطه آسیبپذیری خواهد بود. آنچه به یک ملت وزن و اعتبار واقعی میبخشد، نه برج های پر زرقوبرق اقتصادی، بلکه توان ایستادگی در برابر تهدیدات است. مردم ایران در این میدان، الگویی متفاوت و ماندگار عرضه کرده اند و هر روز مردم منطقه این را بیشتر متوجه خواهند شد.