1. سیاست حذف صفرها، یا تغییر واحد پول، در بیش از ۵۰ کشور از دهه ۱۹۲۰ تاکنون اجرا شده و عمدتاً برای مقابله با تورم مزمن و کاهش تعداد ارقام در معاملات روزمره بوده است. این اقدام، ارزش اسمی پول را بدون تغییر ارزش واقعی آن، فشرده میکند.
2. این سیاست در کشورهای بسیاری اجرا شده است. برای مثال، در ترکیه ، ۶ صفر حذف شد و ۱ میلیون لیر قدیمی برابر ۱ لیر جدید قرار گرفت. در برزیل (۱۹۹۴) ۳ صفر برداشته شد و واحد واقعی معرفی گردید. آرژانتین در ۱۹۸۳ و ۱۹۸۵، چندین بار صفرها را حذف کرد و ... .
3. این سیاست اغلب در کشورهای در حال توسعه با تورم بالای ۵۰ درصدی اجرا میشود؛ طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، بیش از ۷۰ درصد این موارد در دهههای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ رخ داده است؛ جایی که واحد پول ملی بیش از ۱۰۰۰ برابر ارزش اولیهاش تضعیف شده بود. در ایران، با تورم تجمعی بیش از ۲۰۰۰ درصدی از دهه ۱۹۷۰، حذف ۴ صفر میتواند معاملات را از اعداد ۶-۷ رقمی به ۲-۳ رقمی کاهش دهد، مثلاً قیمت نان از ۵۰ هزار ریال به ۵ ریال جدید.
4. درباره نمونه موفقیت این طرح باید گفت موفقیت این سیاست در کشورهایی رخ داده که آن را با کنترل تورم و اصلاحات پولی همراه کردهاند. ترکیه برجستهترین مثال است: پیش از ۲۰۰۵، تورم سالانه ۷۰ درصدی و ۶ صفر اضافی، معاملات را پیچیده کرده بود. پس از حذف ۶ صفر، با سیاستهای بانک مرکزی مستقل، تورم به زیر ۱۰ درصد رسید. تولید ناخالص داخلی ترکیه ۲.۵ برابر رشد کرد و لیر اعتبار بینالمللی یافت.
5. نمونه دیگر برزیل بود که در ۱۹۹۴، با معرفی واحد واقعی و کنترل نقدینگی، تورم ۲۵۰۰ درصدی را به ۹ درصد رساند؛ حذف ۳ صفر، همراه با شاخصبندی قیمتها به دلار، ثبات ایجاد کرد و اقتصاد را از رکود خارج نمود. لهستان پس از حذف ۴ صفر در ۱۹۹۵، با خصوصیسازی و کنترل کسری بودجه، تورم را از ۵۰۰ درصد به ۱۰ درصد رساند و رشد تولید ناخالص داخلی سالانه به ۵ درصد رسید.
6. در مقابل، شکست در کشورهایی رخ داد که تغییر واحد پول بدون حل ریشههای تورم اجرا شد، منجر به بازگشت صفرها و از دست رفتن اعتماد شد.
7. برای مثال ونزوئلا در ۲۰۱۸-۲۰۲۱، دو بار صفر حذف کرد (۱۱ صفر کل)، اما تورم ۶۵ میلیون درصدی (۲۰۱۸) ادامه یافت؛ بولیوار جدید سریعاً بیارزش شد و مردم به دلار روی آوردند. طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، وابستگی به نفت و تحریمها، بدون اصلاحات، تغییر واحد پول را بیاثر کرد.
8. برخی مطالعات نشان میدهد در ۱۵ مورد ناموفق، تورم پس از ۲ سال بیش از ۵۰ درصد بازگشت، زیرا دولتها کسری بودجه را با چاپ پول جبران کردند. این شکستها، هزینههای روانی بالایی داشت: کاهش اعتماد عمومی، افزایش دلارسازی (استفاده از ارز خارجی)، و رکود اقتصادی (رشد تولید ناخالص داخلی منفی ۵-۱۰ درصدی). در این موارد، تغییر واحد پول به جای حل، تورم را تشدید کرد زیرا انتظارات تورمی را فعال نمود.
9. بر این اساس برای موفقیت در ایران، حذف ۴ صفر باید بخشی از بسته جامع اصلاحی باشد، نه اقدام نمایشی که شامل موارد ذیل باشد:
9.1. اول، کنترل تورم ریشهای ضروری است. تورم فعلی ایران حدود ۳۵-۴۰ درصد است که بخشی از آن ناشی از رشد نقدینگی ۳۰ درصدی سالانه است؛ کارشناسان معتقدند که باید رشد پایه پولی را به زیر ۱۵ درصد رساند، با کاهش کسری بودجه (حدود ۴ درصد تولید ناخالص داخلی) از طریق افزایش درآمدهای غیرنفتی (از ۲۰ به ۴۰ درصد بودجه). تجربه ترکیه نشان میدهد استقلال بانک مرکزی کلیدی است؛ در ایران، قانون بانک مرکزی باید اصلاح شود تا دولت نتواند مستقیماً پول چاپ کند.
9.2. نکته دوم، لزوم اصلاحات ارزی است. طبق نظر صندوق بینالمللی پول، در موارد موفق، نرخ ارز ۲۰-۳۰ درصد تثبیت شد.
9.3. سوم، اطلاعرسانی و آموزش عمومی است. آموزشهای رسانهای برای توضیح مزایا (سادهسازی معاملات، کاهش هزینه چاپ اسکناس ۲۰-۳۰ درصدی) و جلوگیری از هراس، ضروری است.
9.4. چهارم، حمایت از بخش خصوصی: خصوصیسازی واقعی بنگاههای دولتی (بالای ۵۰ درصد اقتصاد) و کاهش مقررات، سرمایهگذاری را افزایش دهد.
9.5. پنجم، نظارت پس از اجرا است. تشکیل کمیته مستقل برای رصد تورم و تنظیم قیمتها، با دوره انتقال ۲-۳ ساله برای تعویض اسکناسها.
منبع: پرسمان سیاسی هفته شماره 28