صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۷  ، 
کد خبر : ۳۸۵۱۸۹

این آرزوی ۴۷ساله آمریکایی‌هاست

آنچه امروز نیز ایران با آن مواجه است، چنین صحنه‌ای است. دشمن به هر روشی متوسل می‌شود و می‌کوشد تا مقاومت ایرانیان را در هم بشکند و به هدف خود برسد. «تسلیم بی‌قیدوشرط»؛ عبارت بزرگتر از دهان رئیس جمهور آمریکا که در روز‌های ابتدایی جنگ ۱۲روزه مطرح شد، ناظر به همین راهبرد بود.

* امروزه تحقیقات و مطالعات ثابت کرده تقریباً در تمام عرصه‌های مهم فعالیت بشری، اراده و نوع فکر مهم‌ترین عامل شکل‌دهی و پیشبرد امور است. این عامل مهم‌تر از هر ابزار و امکان مادی و ملموس است. برخورداری از بهترین و قوی‌ترین ابزار و امکانات اگر با اراده لازم و دقیق همراه نباشد، به احتمال بسیار زیاد منتج به نتیجه لازم نخواهد شد.

سان تزو، استراتژیست چین باستان در کتاب مشهور خود به نام «هنر جنگ» که زمانی فقط در دانشکده‌های نظامی و دوره‌های فرماندهی تدریس می‌شد و امروز در سایر عرصه‌ها همچون تجارت، مدیریت، ورزش و دیپلماسی نیز مورد توجه جدی و مطالعه است، می‌گوید: «جنگیدن و پیروز شدن در همه نبرد‌ها اوج برتری نیست؛ اوج برتری در شکستن مقاومت دشمن بدون جنگ است.»

تاریخ بشری پر از چنین ماجرا‌هایی است. اقوام، گروه‌ها و کشور‌هایی که علی‌رغم داشتن توانایی، در برابر دشمن شکست خورده‌اند، چرا که اراده‌ای برای مقابله و مقاومت نداشتند. در تاریخ ایران نیز از این دست تجارب تلخ وجود دارد.

آنچه امروز نیز ایران با آن مواجه است، چنین صحنه‌ای است. دشمن به هر روشی متوسل می‌شود و می‌کوشد تا مقاومت ایرانیان را در هم بشکند و به هدف خود برسد. «تسلیم بی‌قیدوشرط»؛ عبارت بزرگتر از دهان رئیس جمهور آمریکا که در روز‌های ابتدایی جنگ ۱۲روزه مطرح شد، ناظر به همین راهبرد بود.

در هم شکستن اراده و مقاومت ملت ایران، برنامه‌ای مفصل، پیچیده و چندوجهی است. اگر بخواهیم محور‌های اصلی و اساسی این برنامه را در چند سرفصل خلاصه کنیم، عبارتند از:

- فشار شدید اقتصادی از طریق تحریم‌های ظالمانه برای افزایش مشکلات و نارضایتی

- بمباران رسانه‌ای افکار عمومی با اخبار منفی و اغراق شده درباره مشکلات و کمبود‌ها

- سانسور و تخفیف هر گونه موفقیت در هر عرصه‌ای

- حمله و ترور شخصیت و تخریب چهره‌ها و کانون‌های ایستادگی و مقاومت

- تهدید و ارعاب و ترسیم حال و آینده‌ای سیاه و خطرناک در صورت ادامه مقاومت

- و بالاخره فروش سراب آینده‌ای روشن و جذاب که تنها راه رسیدن به آن، تسلیم در برابر دشمن و تن دادن به باج‌خواهی‌های آن است.

در این جنگ وسیع و عمیق، محدودیت زمان و مکان تقریباً وجود ندارد. هر کس در هر جا آماج چنین حملاتی است. جنگ ۱۲روزه برخی از ابعاد این نبرد ذهنی و مبتنی بر اراده‌ها را عریان‌تر از همیشه به نمایش گذاشت. برای نمونه و در سطح نخبگان، آنجا که با برخی از چهره‌ها و شخصیت‌های مؤثر نظام در همان ساعات اولیه شروع جنگ تماس گرفته شد و تهدید شدند اگر کشور را ترک و یا از جمهوری اسلامی اعلام برائت علنی نکنند، به همراه خانواده خود کشته می‌شوند!

مشابه این روش را امروز درباره ونزوئلا نیز شاهد هستیم. آمریکا علناً دولتمردان این کشور را تهدید می‌کند و در عین حال به آنان وعده نیز می‌دهد که در صورت تسلیم شدن و تقدیم دودستی کشور خود به کاخ سفید، برخی چیز‌ها را برای آنها فراهم و تضمین خواهد کرد. روشی که از آن در ادبیات سیاسی به عنوان ارائه «چتر نجات طلایی» یاد می‌شود.

تمام داستان و دعوای امروز آمریکا با ایران آن است که ایران را مجبور به یک اعتراف کنند؛ بگوید اشتباه کردیم که نیم قرن پیش برای به دست آوردن استقلال و حق تعیین سرنوشت خود قیام و انقلاب کردیم! علم کردن اپوزیسیون مرتجع و مفتضحی که طومارش در سال ۵۷ پیچیده شد نیز در همین راستا است وگرنه خود بهتر از هر کسی می‌دانند که اینها عرضه‌ای ندارند و آبی از آنها گرم نمی‌شود.

البته نباید فراموش کرد که این جنگ جدید نیست و از همان ابتدای پیروزی انقلاب وجود داشت. آذرماه سال ۱۳۵۸ خبرنگار مجله آمریکایی تایم در مصاحبه با حضرت امام خمینی (ره)، آرزو‌های خود را اینگونه در قالب سوال مطرح می‌کند: «منصفانه بگویید و به عنوان یک مرد سیاسی بگویید آیا انقلاب شکست نخورده است؟» جالب توجه است! رسانه آمریکایی از رهبر انقلابی که هنوز به سالگرد یک سالگی خود نرسیده، سعی دارد اعتراف بگیرد که انقلابتان شکست خورده است!

مقابله با این شیوه کهنه که امروز با شدت و حدت بیشتر و البته روش‌های پیچیده‌تری در جریان است، هوشمندی و روش‌های خاص خود را می‌طلبد که می‌توان و باید به تفصیل به آنها پرداخت. مقاومت ملی بر اساس «واقع‌بینی امیدوارانه» نامی است که می‌توان بر این روش مواجهه نهاد. در این روش، کمبود‌ها و ضعف‌ها نادیده گرفته نمی‌شوند، اما این کمبود‌ها و ضعف‌ها باعث ندیدن واقعیت بزرگتر نیز نمی‌شود. آن واقعیت بزرگتر عبارت است از اینکه، ایران امروز، بیش از چهار دهه پس از سوال آرزومندانه آن خبرنگار آمریکایی از امام (ره) به پیش رفته و دستاورد‌هایی داشته است که نه تنها دشمنان انقلاب، بلکه احتمالاً برخی از دوستان و حتی انقلابیون نیز انتظار آنها را نداشته‌اند.

آن خبرنگار در یکی از سوالات خود چنین پیش‌بینی کرده بود؛ «ارتش احتمالاً نمی‌تواند چنانچه حمله‌ای از خارج شود دفاع نماید.» البته شاید هم نتوان به او خرده‌ای گرفت، تصور او هنوز هم همان ارتشی بود که در آخرین تهاجم به ایران در شهریور ۱۳۲۰ تقریباً بدون هیچ مقاومتی تسلیم شد. اگر آن خبرنگار هنوز زنده باشد حتماً خبر کپی‌برداری ارتش کشورش از روی پهپاد ایرانی را دیده است و اگر منصف باشد، به پوچ بودن قضاوت و آرزو‌های آن روز خود اعتراف خواهد کرد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات