یکی از مهمترین تفاوتهای الگوی علمی جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورها، ترکیب دین و دانش در ساختار و فلسفهی تولید علم است. این پیوند، محصولی متفاوت از الگوهای متداول جهانی ارائه میدهد؛ الگویی که ریشه در معارف اسلامی و تجربه تمدنی جهان اسلام دارد و برخلاف تصور رایج در غرب، نه مانع علم بلکه محرک و معنابخش آن است.
در منظومه اسلام، «طلب علم» یک فریضه است؛ همانگونه که احکام و اخلاق واجباند، علمآموزی نیز وظیفهای دینی است. این نگاه، جریان علمی را در جمهوری اسلامی، هم از نظر غایت و جهتدهی و هم از نظر محتوا و برنامهریزی، واجد ساختار معنوی میکند. علمی که در مرزهای دانش حرکت میکند، درونزا و متصل به هدفهای انسانی و الهی است، و در عینحال با جهان بیرونی در تبادل است؛ اما همواره با رعایت مرزهای اخلاقی و ارزشی.
ترکیب علم و دین، آنگونه که در جمهوری اسلامی ایران متجلی شده، برای نظام سلطه جهانی تهدیدی جدی به شمار میرود. دلیلش ساده، اما عمیق است:، چون علم در ذات خود قدرت میآورد، و اگر این قدرت تحت مهار اخلاق دینی و عقلانیت توحیدی قرار گیرد، دیگر در خدمت استکبار نخواهد بود.
اسلام، با آن تفسیری که از قرآن میگیریم، هرگز اجازه نمیدهد که علم، بدون اخلاق، افسارگسیخته، و در خدمت ظلم به کار گرفته شود. دین، علم آموزی را عبادت میداند؛ ابزار خدمت به انسانیت، نه ابزار استعلا و استکبار. از اینرو، در منطق دشمنان، با هر دینی که با پیشرفت و علم مخالف باشد مشکلی ندارند، بلکه گاه ترویجش هم میکنند؛ چون خطری ندارد. اما با دینی که علمساز است، جهتدهنده علم است، و علم را در خدمت تعالی بشریت قرار میدهد، دشمنی میورزند.
همین است که وقتی ایران با مدل علمی مبتنی بر دین، با جهتگیری اخلاقی و مردمی، دستاوردهایی تولید میکند، بلافاصله دشمن فعال میشود: این فناوریها، ممنوعهاند! هستهای، کوانتوم، هوش مصنوعی، نانو و حتی فناوریهای کم و بیش ساده، «منطقهی ممنوعه» اعلام میشوند. چون نگراناند این علم، در خدمت ملتهای مستقل و در مسیر بیداری جهان اسلام قرار گیرد. به همین خاطر، آپارتاید علمی برقرار کردهاند.
از آنسو، همین قدرتها، نخبگان و مغزهای جهان را جذب میکنند؛ نهفقط برای استفاده، بلکه برای کنترل. چون اگر این دانشمندان در کشورهای خودشان، با یک الگوی دینی مثل جمهوری اسلامی رشد کنند، آنگاه دیگر نهفقط قدرت تولید خواهند کرد، بلکه با فلسفهای دیگر به خدمت انسانیت درمیآیند؛ فلسفهای که در آن زکات علم، نشر آن است، نه احتکار و انحصار.
در حالی که غرب علم را بدل به ابزار سلطه کرده، جمهوری اسلامی، علم را مقدمهی عبودیت و شکوفایی میداند. پیشرفت برای یک مسلمان، تازه آغاز سیر در مسیر خلقت است: خودشناسی، خداشناسی، انسانشناسی. در این منطق، علم حرمتی دارد، چون در خدمت کمال انسان است.