صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۹  ، 
شناسه خبر : ۳۶۲۴۳۰
خودتحقیری راه‌حل نیست، درباره عصر فرهنگ خراسان، ۴ ماه برای تشخیص حال بد والیبال!؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های شنبه ۲۳ تیرماه می‌باشد.

خودتحقیری راه‌حل نیست  

سعدالله زارعی
بارها نوشته شده که در اداره کشور دو نگاه موازی وجود دارد و این از ابتدای انقلاب اسلامی بوده است. یک نگاه این است که این کشور در درون توانایی مادی و انسانی برای اداره بهینه و تمام و کمال خود را دارد، کافی است که در بالفعل شدن امکانات و استعدادهای فراوان آن اعتقاد راسخ وجود داشته باشد و به انجام آن اهتمام لازم صورت گیرد. این البته به معنای نادیده گرفتن ظرفیت‌های خارج از کشور و پیوند زدن آن‌ها با منافع ملی نیست. وقتی از منافع ملی صحبت می‌کنیم، محیط خارجی بخشی از میدان تأمین منافع ملی است نه در مقابل آن و لذا صحبت کردن از منافع ملی، پیوند زدن توانمندی‌های داخلی و ظرفیت‌های خارجی است. 
یک نگاه هم این است که اداره کشور نیازمند انطباق سیاست‌ها و اقدامات داخلی با سیاست‌ها و اهداف طرف‌های خارجی و به‌طور خاص قدرت‌های بین‌المللی است. در این نگرش هرگونه مغایرت هدف‌گذاری‌های داخلی با سیاست‌های قدرت‌های خارجی در نقطه مقابل منافع ملی دیده می‌شود و این در حالی است که همان قدرت‌های خارجی ضمن توجه به توانایی‌های مادی و انسانی داخلی خود، به محیط پیرامونی و حتی محیط دوردست به‌عنوان ظرفیت نگاه می‌کنند و در عین حال هیچ‌گاه برای دست یافتن به منابع خارجی از اصول و ارزش‌های خود چشم نمی‌پوشند و به آن دست هم می‌یابند. بنابراین آنها که از انطباق اهداف داخلی با سیاست‌های قدرت‌های خارجی سخن می‌گویند و به نوعی نرمالیزه شدن را توصیه می‌نمایند، به منطق قدرت‌های خارجی توجه نمی‌کنند یعنی از منطق آنان که پاسداشت ارزش‌ها و اهداف ملی خود است، تبعیت نمی‌کنند، بلکه با نوعی فریفتگی و به‌طور داوطلبانه در حلقه اهداف آنها قرار می‌گیرند. خداوند متعال در قرآن کریم، از جمله در آیه 57 سوره مبارکه مائده و آیه 8 سوره منافقون، مؤمنین را از چنین چیزی پرهیز داده است و فرمان می‌دهد که دنبال آنان راه نیفتید و از آنان عزت خویش را طلب نکنید. دستور این است که به خداوند توکل کنید و به قدرت مؤمنین که ریشه در قدرت الهی دارد اعتماد نمایید و صدالبته در مراودات بین‌المللی هم برای تقویت خود و نه تبعیت از آنان وارد شوید. شاخص درستی این ورود هم این است که در این مراوده به قدرت و توانایی شما در مقابل دشمنان‌تان افزوده شود. 
نگاه اول یک نگاه فرصت‌ساز و تهدیدزدا می‌باشد و انقلاب اسلامی آن را تجربه کرده است. حضرت امام خمینی به ملت‌ها، مستضعفان، مسلمانان و کشورهایی که داعیه استکباری و استیلا‌طلبانه ندارند، به‌عنوان فرصت نگاه می‌کردند و البته پیش از آن، ایران اسلامی و ملت عزیز آن را فرصت بزرگ ‌دانست، و به قدر دانستن آن‌ها توصیه می‌کردند. نتیجه نگاه حضرت امام خمینی قدس‌سره این شد که ملت ایران در توسعه قدرت داخلی قد برافراشت و به مرتبه‌ای رسید که در چشم دنیا عزیز و در چشم مستکبران خار مغیلان شد و عقب‌نشینی‌های دشمن را در مقابل ملت ایران در پی داشت و از آن طرف یک جبهه حمایتگر از ملت‌ها و جنبش‌ها و دولت‌ها به‌دست آورد، به‌گونه‌ای که تا هزاران کیلومتر از مرزهای اطراف کشور به حوزه منافع ملی و امنیت ملی ایران تبدیل گردید و در این میان دولت‌های ایران به فراخور توجه و تلاشی که برای استفاده از این حوزه بزرگ منافع ملی داشتند، از آن برای اعتلای قدرت ایران و رفع نیازهای اقتصادی کشور استفاده کردند و صدالبته غفلت‌های نابخشودنی، بخش بزرگی از این فرصت‌ها را عقیم گذاشت. 
ملت ایران انقلاب کردند تا روندهای جهانی که ظالمانه و علیه ملت‌ها و از جمله علیه ایران بود را دگرگون کند و امام بزرگوار و رهبر معظم انقلاب به همراه ملت برای این تغییر پا در میدان گذاشتند و بسیاری از روندهای جهانی را به نفع ملت‌ها و مردم ایران تغییر دادند. تغییر در ائتلاف‌های ظالمانه و شکل دادن به ائتلاف‌های جدید بین‌المللی و استفاده از این ائتلاف‌ها که فقط ارائه فهرستی از آن‌ها یادداشتی جداگانه نیاز دارد، نمونه‌هایی از موفقیت این ملت در توسعه منافع ملی خود در محیط بین‌المللی است. 
اما یک نگاه این است که ملت ایران نمی‌تواند و نباید در راه تغییر جهانی کاری کند. در این منظر قدرت تعریف شناخته شده‌ای دارد و همان چیزی است که در ادبیات جهانی به‌عنوان هنجار قدرت پذیرفته شده است. از این منظر ایران برای آنکه مسائلش حل شود ـ که درباره «مسائل» آن هم مبالغه زیاد صورت می‌گیرد ـ باید با قدرت‌های زورگو مسئله نداشته باشد. اگر مسئله داشت، همه چیزش نابود می‌شود! در این منظر تمثال‌های پوچ مثل برج‌های دبی و دوحه، قدرتمندی دیده می‌شوند و در عین اعتراف به ناتوانی کارشناسی داخلی کشورهایی نظیر امارات و قطر، به میدان آوردن مهندسین خارجی برای ساخت چنین برج‌هایی در سواحل ایران تمنا می‌شود و حال آنکه عقلای عالم نه این برج‌های به ظاهر باشکوه را علامت توانمندی دولت‌های به‌ظاهر صاحب این برج‌ها می‌دانند و نه اینکه ساخت چنین برج‌هایی ـ در صورت ضرورت و نیاز واقعی ـ را خارج از توان مهندسین داخلی ایران می‌دانند. در این نگرش مفتون، کافی است اندکی به دستاوردهای فراوان مهندسین و دانشمندان ایرانی در این 30 سال نگاه بیندازد و ببیند در این فاصله، اقدامات مهندسی در ایران بیشتر و شکوهمندتر بوده یا در کشورهایی مثل قطر و امارات. این‌ها کافی است به آمار دانشمندان و مهندسین ایرانی که علاوه‌بر محیط داخلی در محیط خارجی و همان کشورهای استعماری که کعبه آمال این‌هاست، افتخار آفریده‌اند نگاه کنند تا به کشورهای بی‌ریشه‌ای که همه هنرشان برون‌سپاری ساخت برج‌هاست، حسرت نبرند و به دانشمندان و مهندسین ایرانی اهانت ننمایند. کاش این آقایان از کنار برج‌های نشسته در ساحل دوحه، سری به زندگی مردم آن سامان در ده کیلومتری همین برج‌ها بزنند و وضع آبادانی آنجا را نه با پایتخت ایران که با یکی از شهرهای ایران مقایسه کنند تا ببینند فاصله زرق و برق برج‌های مورد استفاده میهمانان خارجی تا زندگی توده‌های مردم در این کشورها چقدر است. 
ما متاسفانه در برخی از موارد  با کسانی روبه‌رو هستیم که یا با برنامه خارجی برای تحقیر ایران و سپس ربودن سرمایه‌های ارزشمند از دست این ملت تلاش می‌کنند و یا ساده‌لوحانه فریفته تبلیغات مسمومی شده‌اند که بر مبنای ضعیف نشان دادن ایران تنظیم گردیده‌اند. 
آیا ایران که اکنون از نظر اقتدار علمی در ردیف‌های افتخارآمیز است، حسرتمند برج‌های پوچ در سواحل دوحه و دبی است؟ آیا ایرانی که در 46 سال گذشته به دلیل عزت و استقلال آن، محسود ملت‌های دنیاست، نیازمند وارد کردن مهندس خارجی و کپی‌برداری از کشورهای بی‌ریشه و ذلیل است؟ امروز ملت ایران از لحاظ توانایی و اقتدار به جایی رسیده است که غرب برای توجیه شکست خود در جنگ اوکراین آدرس سلاح‌های ایرانی را می‌دهد! این سلاح‌ها را ایرانی با چه هوشی ساخته است؟ آیا همین هوش در عرصه علمی و فن‌آوری‌های نوین و علوم پزشکی مورد اعتراف نهادهای تخصصی در دنیا نیست؟ بله ایران مشکل دارد! اما مشکل آن ملت آن و فقدان مهندس و دکتر نیست. امروز ایران در توریسم سلامت و پزشکی برترین در محیط منطقه‌ای است. ایران مشکل دارد! مشکل آن در طول این سال‌ها کسانی بوده‌اند که به ایران و قدرت ایرانی باور نداشته‌اند و گمان کرده‌‌اند مصلحت ایرانی دست کشیدن از ارزش‌های خود و پیوند خوردن با مطامع قدرت‌های استکباری است. مشکل ایران، کسانی بوده‌اند که در استفاده از قدرت ملی، تنبل و در چشم دوختن به عنایت خارجی، حریص بوده‌اند. نتیجه هم این شده که نه قدرت ملی را برای آن دسته از مشکلاتی که به آن اشاره دارند، به صحنه آوردند و نه از نگاه ملتمسانه به دست‌های خارجی، منفعتی برای ملت کسب کردند. در پایان عمر 8 ساله دولتی که چنین خصوصیاتی داشت، رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند این دولت باید برای همیشه عبرت دولت‌های ایران باشد. راستی کسانی که در رؤیت توان ایرانی، تقلیل‌گرا و در اعتقاد به حل خارجی، فزون‌گرا بودند چه تحویل ایران و ایرانی داده‌‌اند؟ اعتراف افرادی از این دست در اولین جلسه با شهید رئیسی که ثبت شده است، کافی است تا بدانیم فضای مانور ایران در خارج از کشور بسیار بزرگ‌تر از محیطی است که به‌عنوان محیط بین‌الملل و جامعه بین‌الملل به ملت‌ها تزریق کرده‌اند. 
محیط بین‌الملل برای جمهوری اسلامی ایران یعنی همه قاره آسیا 
ـ به‌جز رژیم صهیونیستی ـ همه قاره آمریکا به جز ایالات متحده، همه قاره آفریقا و همه قاره اروپا به جز انگلیس. این فراخنای محیط بین‌الملل برای جمهوری اسلامی و حوزه منافع ملی ایران و «میدان» کار ماست. نزدیک به 200 کشور، محیط منافع ملی ایران و دو تا سه کشور، محیط معارض منافع ملی ایران است و به دلیل این تعارض که نهادین و متصلب است، هرچه هم فریفته آنان شویم ـ چنانکه دولت‌هایی در ایران شدند ـ به ما چیزی نمی‌دهند. این دو تا سه کشور در کمین تضعیف ما نشسته‌‌اند تا هر جا بتوانند ضربه بزنند. التماس برای دفع شر آن‌ها به جایی نمی‌رسد. ما باید در پیوند با کشورهای مختلف در چهار قاره جهان بر توانمندی‌های خود بیفزائیم تا فکر تضعیف ایران را از بین ببریم. نباید برای جلب همراهی قدرت‌هایی که قسم خورده‌اند تا نابودی ما از پای ننشینند، ملت خود را تحقیر کنیم و توانایی فراوان آن در اداره عزتمندانه خود ناچیز بشماریم که البته چنین تلاشی در کشور امام حسین علیه‌السلام پذیرش ندارد.
 
 
درباره عصر فرهنگ خراسان
سیداحمد میرزاده 
«خراسان»، سرزمین حماسه‌های سترگ و نام های بزرگ و گاهواره فرهنگ ایرانی اسلامی است. در قدمت، اصالت و عظمت فرهنگ خراسان تردیدی نیست.به هریک از عرصه‌های مهم علمی، ادبی، هنری جهان اسلام نظر کنیم با نام هایی درخشان از اهل خراسان روبه رو می‌شویم: ابن سینا، فردوسی، شیخ طوسی، خواجه نصیر الدین، مولوی، ابن یمین، عبدالرحمن جامی و....
خراسان در درازنای تاریخ شکوهمند خود حادثه‌های بی‌شمار دیده است اما بی تردید بزرگ ترین رویداد سراسر تاریخ خراسان هجرت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به این سرزمین و حوادث دوران‌ساز حضور آن امام همام و سپس شهادت و بنای مرقد منور ایشان در این خاک است. از این روست که  فرهنگ خراسان همواره عطر و بویی رضوی دارد.تمامی دستاوردهای ارجمند فرهنگی و نیز رخدادهای مهم اجتماعی و فرهنگی خراسان بعد از این حضور تاریخی مبارک بوده است.نخستین حکومت های ایرانی مسلمان به فاصله‌ای اندک بعد از حضور حضرت امام رضا(ع) در خراسان و در همین خراسان تشکیل شده‌اند.آزاد اندیشی قرون چهارم و پنجم هجری که ظهور فلاسفه بزرگی مثل ابن سینا را در پی داشته ریشه در فضایی فرهنگی دارد که از آزاد اندیشی امام به وجود آمد و نخستین بار در مناظرات علمی ایشان جلوه کرد. این جاست که باید گفت پرداختن به فرهنگ پرمایه خراسان همانا پرداختن به هویت ایرانی اسلامی است نه امری قوم‌گرایانه؛ و در این مسیر ما همواره ردپایی از معنویت حضور امام نیز خواهیم یافت. موسسه فرهنگی هنری خراسان با پیشینه صد و اندی سال فعالیت فرهنگی به طور طبیعی خود را در قبال فرهنگ خراسان صاحب رسالت می‌داند . اگرچه واژه «روزنامه» در بدو امر یادآور جنبه‌های اجتماعی و سیاسی رسانه است اما همچنان که مدیر مسئول محترم موسسه در نخستین سرمقاله خود اشاره کردند در دوره مدیریتی جدید این موسسه به مقوله فرهنگی اهتمام ویژه خواهد شد. رویکردی که در خلال شماره‌های چندماه اخیر روزنامه و دیگر رسانه های موسسه قابل ردیابی است.در کنار دیگر فعالیت های فرهنگی موسسه از جمله تالیف و تولید کتاب که در این زمینه اخبار جذابی  برای اهل ادبیات در راه است، طراحی سلسله نشست های «عصر فرهنگ خراسان» فرصتی برای تبادل نظر اهالی فرهنگ و هنر خراسان است. این موسسه  فرهنگی هنری از این پس هم پاتوق اهل فرهنگ خراسان و هم رسانه ایشان خواهد بود.نقش فرهنگوران خراسان بزرگ نه تنها در پیشینه تمدن بزرگ اسلامی چشمگیر  و انکار ناشدنی است بلکه در دوران معاصر نیز مفاخر این سرزمین در تمامی عرصه های علمی و هنری درخشیده اند.از ادیب نیشابوری و بدیع الزمان فروزانفر و ملک الشعرا بهار تا بسیاری از چهره های ادبی بلندآوازه معاصر که برخی به «یاران خراسانی» رهبر انقلاب مشهورند و بسیاری از دیگر چهره های گرانسنگ فرهنگی که در آن میان، بی‌تردید پرفروغ ترین نام از آن رهبر معظم انقلاب است.از این پس در هر یک از نشست های عصر فرهنگ خراسان به کار و کارنامه یکی از مفاخر فرهنگی خراسان پرداخته خواهد شد. هدف از این کار نکوداشت صرف افراد نیست. بلکه در خلال این نکوداشت ها از یک سو نقش خراسان بزرگ در فرهنگ و تمدن اسلامی  بازخوانی خواهد شد و از دیگر سو توجه مدیران و مسئولان نیز به مقوله زیربنایی فرهنگ بیشتر جلب خواهد شد؛ امری که بنیاد تمام شئون زندگی اجتماعی ما از جمله سیاست و اقتصاد بر آن استوار است. در نخستین «عصر فرهنگ خراسان»،  عصر منصور انوری به کارنامه نویسنده‌ای پرداخته شد که اثر فاخر و عظیم او: «جاده جنگ» نه تنها تاریخ زنده و گویای خراسان معاصر بلکه دایرة المعارف آداب و رسوم و فرهنگ عامه مردم این خطه است.نکوداشت مردان فرهنگ نکوداشت فضیلت است. منصور انوری مردی است که فردوسی وار سال های دراز در کنج خلوت و تنهایی خود نشسته و با خودنویسش هزاران صفحه متن درخشان ادبی خلق کرده و با روایت حماسه خراسان به ثبت دلیری ها ، امیدها و ناامیدی ها ، و نیز فرهنگ فولکوریک خراسان پرداخته است.استقبال فرهنگوران خراسان از نخستین عصر فرهنگ خراسان بیانگر ضرورت و جای خالی این رویداد فرهنگی در فضای این استان است.
 
۴ ماه برای تشخیص حال بد والیبال!
فریدون حسن

بیست‌و‌ششم اسفند ماه سال گذشته بود که میلاد تقوی از سوی مجمع انتخاباتی فدراسیون والیبال به عنوان رئیس این فدراسیون انتخاب شد، یعنی سه روز دیگر چهار ماه است که رئیس جوان فدراسیون سکان مدیریت یکی از محبوب‌ترین و افتخارآفرین‌ترین رشته‌های ورزشی کشور طی دهه گذشته را به دست گرفته است. 
 چهار ماه گذشته و حالا میلاد تقوی از بحرانی بودن شرایط والیبال و نامساعد بودن حال والیبال ایران خبر می‌دهد. اینکه تقوی را مسبب بروز چنین شرایطی در والیبال بدانیم چندان درست نیست، هر چند او در دوران رؤسای قبلی پست‌های کلیدی در فدراسیون داشته و از عناصر تصمیم گیرنده بوده است، اما اینکه بعد از چهار ماه به عنوان رئیس فدراسیون والیبال بگوید حال این رشته خوب نیست نیز اصلاً قابل قبول نیست. 
پیش از به ریاست رسیدن او همه خوب می‌دانستیم که حال والیبال خوب نیست. از دست رفتن عنوان قهرمانی آسیا، از دست رفتن حضور در المپیک و نتایج ناامیدکننده در لیگ جهانی طی چند سال اخیر نشان می‌داد حال و روز والیبال ایران تعریفی ندارد. این را همه متوجه شده بودند، اما گویا برای رئیس جوان فدراسیون والیبال درک این حقیقت نیازمند چهار ماه زمان بود تا امروز بگوید «حال والیبال ایران خوب نیست» و از همه بخواهد برای بازگرداندن والیبال به جایگاه قبلی خود تلاش کنند!
«هنوز ساختار فدراسیون اصلاح نشده است و تا این مهم صورت نگیرد تغییر نتیجه‌بخش نیست» این را هم تقوی می‌گوید. یک نکته قابل تأمل که در خصوص آن باید از رئیس فدراسیون پرسید چطور با گذشت چهار ماه از زمان ریاستش ساختار فدراسیون را اصلاح نکرده است؟! این موضوع زمانی حساسیت بیشتری پیدا می‌کند که متوجه باشیم تقوی در بدنه مدیریتی فدراسیون والیبال حضور داشته و به خوبی به ایراد‌های آن آشناست پس بیان این حرف که هنوز ساختار فدراسیون اصلاح نشده است جای هیچ توجیهی ندارد. تقوی حتی نمی‌تواند شرایط خاص تیم ملی و بلاتکلیفی نیمکت آن را هم به عنوان بهانه مطرح کند، چراکه انتخاب سرمربی با کارشناسان است (که البته در این مورد هم فدراسیون با شکست روبه‌رو شد و گزینه انتخابی تیم را به قهقرا برد) و او می‌توانست در این مدت به امور فدراسیون رسیدگی کند، اما ظاهراً رئیس جوان کار فنی تیم را بیشتر از مدیریت فدراسیون دوست دارد. 
والیبال ایران افت کرده است. والیبال همچنان در باد موفقیت‌های سال‌هایی که کم‌کم باید از واژه «دور» برای آن استفاده کرد خوابیده است، درست مانند فوتبال که به اشتباه هنوز خود را آقای آسیا می‌داند. میلاد تقوی به عنوان مدیری که سال‌ها در فدراسیون والیبال حضور داشته و با شرایط کاملاً آشنا بوده است در این چهار ماه باید برای اصلاح وضعیت والیبال کار می‌کرده، نه اینکه امروز بیاید و از خوب نبودن حال والیبال بگوید. 
 جناب رئیس! همه خوب می‌دانستیم و می‌دانیم که حال والیبال خوب نیست، سؤال این است که شما طی چهار ماه اخیر چه کرده‌اید که حال والیبال ایران بهتر شود؟ وقتی امروز اینگونه سخن می‌گویید یعنی کاری انجام نشده است، یعنی فقط حرف زده‌اید، ولی دیر نیست، چهار ماه گذشته حالا حتماً شرایط را بهتر از قبل می‌دانید. فقط امیدواریم که چهار ماه دیگر هم از زبان شما نشنویم که «حال والیبال خوب نیست، همه باید تلاش کنیم تا خوب شود.»

ایستاده در میدان

محمد قادری

پس از اعلام خبر شهادت آیت‌ا... رئیسی و همراهانش، شاید اغراق نباشد اگر بگوییم مهم‌ترین مسأله عموم رسانه‌های خارجی، ملت‌های منطقه و مقامات کشور‌هایی که جمهوری اسلامی ایران برای آن‌ها به اشکال مختلف موضوعیت دارد، این نکته بود که نگاه منتخب بعدی ملت ایران و دولتی که او تشکیل خواهد داد به حوزه سیاست خارجی و به‌ویژه موضوع «مقاومت» چه خواهد بود و آیا رویکرد راهبردی تهران نسبت به این حوزه تداوم خواهد یافت یا دستخوش تغییر خواهد شد.

درهمین راستا، از همان بامداد شنبه شانزدهم تیرماه که مشخص شد پیروز انتخابات دوره چهاردهم ریاست‌جمهوری اسلامی ایران، مسعود پزشکیان است، بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران و فعالان رسانه‌ای داخلی و خارجی با تمرکز بر همین موضوع، به‌دنبال پاسخ به این سؤال بودند که با توجه به گرایش‌های اصلاح‌طلبانه نهمین رئیس‌جمهور منتخب ملت ایران، سمت‌وسوی تاکتیکی و راهبردی دولت آینده در حوزه سیاست خارجی کدام جهت را نشانه خواهد رفت و مشخصا سرنوشت پرونده‌های مهم مرتبط با ایران به‌ویژه درخصوص «محور مقاومت» چه خواهد شد. موضع‌گیری‌های پیش و پس از روز انتخابات مسعود پزشکیان در این رابطه، اما تقریبا تکلیف را برای آنان که تردید‌هایی نسبت به موضوع داشتند برطرف کرد و چنانچه پیش‌تر بسیاری از کارشناسان نیز بر آن تاکید کرده بودند، رئیس‌جمهور منتخب نه‌تن‌ها بر راهبرد رسمی و قطعی کشور در حمایت از محور مقاومت تاکید کرد، بلکه با گفتار و رفتاری موثرتر و محکم‌تر از گذشته، عملا خط‌مشی دولت متبوع را خود در این حوزه به‌صراحت بیان و تبیین کرد.
او که در مناظرات و برخی از سخنرانی‌های خود در روز‌های منتهی به انتخابات بعضا به این موضوع اشاره کرده بود، اما طی یک هفته گذشته، چه آنجا که در پاسخ به پیام تبریک دبیرکل حزب‌ا... لبنان، به سیدحسن نصرا... نامه نوشت و گفت: «حمایت از مقاومت با قدرت تداوم خواهد داشت»، چه زمانی که در پیامی خطاب به رئیس دفتر سیاسی حماس اعلام کرد: «به حمایت همه‌جانبه از ملت فلسطین ادامه می‌دهیم» و چه آنجا که در تماس تلفنی بشار اسد با او بر تقویت روابط دوجانبه تاکید کرد، عملا نشان داد که خط‌مشی و مسیر مدنظر او در حوزه سیاست خارجی و پرونده‌های مهمی مانند محور مقاومت همان خط اصولی و مشی راهبردی رهبر معظم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است و چنانچه پیشتر هم گفته بود، بدان باور عمیق دارد.
پزشکیان حتی پارا فراتر از این گذاشت ودرجمع اعضای ستاد انتخاباتی استان تهران‌خودودرحالی که در ابتدای جلسه شعار‌هایی در حمایت از میرحسین موسوی، عضو فعال کارزار تحریم انتخابات وحامی شعارانحرافی «نه غزه نه لبنان» درفتنه سال۱۳۸۸ سر داده شده بود، با صراحت تمام به شعار اصلی جریان و تفکر مقاومت توجه داد و اعلام کرد: «در مقابل هیچ قدرتی سر خم نخواهیم کرد.»
این ابراز صریح باور قلبی و عملی پزشکیان دراین خصوص، گرچه از یک‌سو خواب آشفته برخی را در داخل و خارج کشور بر هم زد و امید‌های واهی‌شان را ناامید کرد، اما از سوی دیگر، برخی ابهامات را به‌ویژه در میان ملت‌های آزاده و مقاوم منطقه و رهبران مقاومت برطرف ساخت و بیش از گذشته بدان‌ها قوت قلب بخشید، تا جایی که سیدحسن نصرا... در یکی از سخنرانی‌های شب‌های محرم خود گفت: «از آقای پزشکیان تشکر می‌کنم که به پیام من پاسخ داد. هر کسی که رئیس‌جمهور ایران باشد با هر جریان فکری، حمایت از جبهه مقاومت دنبال می‌شود و در هر دوره این حمایت بیشتر می‌شود.»
توهین‌های پیاپی رسانه‌های معاند و اکانت‌های ضدانقلاب به منتخب مردم که پس از این ابراز مواضع رنگ‌وبوی جدی‌تری نیز به خود گرفته، هم نشان از جیره‌خواری آن‌ها از محافل آمریکایی ــ صهیونیستی دارد و هم بیانگر آن است که پزشکیان چنانچه از او انتظار می‌رفت، در موضوعی که خصوصا پس از جنایات بی‌پرده ۹ماه اخیر رژیم جعلی و کودک‌کش اسرائیل، قریب به‌اتفاق افکار عمومی دنیا را با خود همسو کرده، صریح و شفاف در سمت درست تاریخ ایستاده است. با این تفاسیر به نظر می‌رسد تفکری که پزشکیان آن را نمایندگی می‌کند، خاصه در حوزه مقاومت، نه‌تن‌ها زاویه‌ای با اصول راهبردی و خطوط قرمز گفتمان اصیل، انسانی و ظلم‌ستیز انقلاب اسلامی ندارد، بلکه صراحتا بر خط‌کشی میان مشی و منش خود با ایده‌ها و رویکرد جریان‌هایی که به هر دلیل قائل به این اصول راهبردی نیستند، اصراردارد وآن رافریادمی‌زند واین البته همان چیزی است که مقامات آمریکایی واروپایی حامی صهیونیسم رادرخصوص فهم دقیق چیستی وچگونگی رفتاردولت پزشکیان درحوزه محور مقاومت دچار دوگانگی و ابهام کرده است.
ناگفته پیداست که دنیای امروز و لایه‌های مختلف افکار عمومی آن، فهم دقیق‌تری نسبت به تحولات جامعه جهانی و نظام بین‌الملل پیدا کرده و در فرآیندی که با سرعت بالا به سمت چینش نظم جدید جهانی و تغییر هندسه قدرت در آن پیش می‌رود، با وجود هجمه سنگین امپراتوری رسانه‌ای نظام سلطه، رویکرد حق‌طلبی و ظلم‌ستیزی را در مقابل زورگویان و جنایتکاران عالم انتخاب کرده است، لذا بدیهی است رئیس‌جمهور و منتخب ملتی که خود را پیرو سرور آزادگان جهان می‌داند و دست‌کم نزدیک نیم قرن با وجود تمام فشار‌ها و دشمنی‌ها پرچمدار «میدان» این حرکت در رسیدن به قله فتح و پیروزی نهایی است، رویکردی جز این نخواهد داشت و انتظاری جز این نیز از او نمی‌رود. 

پیام انتخاب پزشکیان به جامعه بین الملل

سید محمد حسینی

دکتر پزشکیان در انتخابات اخیر حاوی پیام هایی برای جامعه بین الملل است. مردم ایران بدیلی برای جمهوری اسلامی ایران نمی‌شناسند.آنها به دنبال انقلاب و براندازی نیستند. مشی اعتدال و اصلاحات تدریجی را به تغییر حاکمیت ترجیح می‌دهند، چنانچه در دور دوم انتخابات ۶ میلیون نفر یعنی ۱۰ درصد بر تعداد رأی‌دهندگان اضافه شد.
تبلیغات سنگین معاندین خارج‌نشین برای افزایش تعداد تحریمی‌ها در دور دوم شکست خورد.
مردم ایران خواهان تغییر در جهت‌گیری سیاست خارجی دولت هستند. آنها عمیقأ متوجه شدند که اصول کلی سیاست خارجی موضوعی حاکمیتی است اما در عین حال تجربه کرده‌اند که رویکرد دولت‌ها در سیاست خارجی می‌تواند جهت‌گیری حاکمیت در سیاست خارجی را تغییر دهد. چنانچه مردم در دولت‌های سازندگی، اصلاحات، اصول‌گرایی، اعتدال و نواصول‌گرایی شاهد تغییر جهت‌گیری سیاست خارجی بودند.
مردم ایران متوجه شدند که سیاست همسایگی و نگاه به شرق به تنهایی و منقطع از ماشین ظالمانه تحریم‌ها به نتیجه نمی‌رسد.
مردم ایران برجام را خسارت بار نمی‌دانند. نقص‌های فنی آن را نیز متوجه تیم مذاکره کننده نمی‌دانند. آنها عمیقأ درک می‌کنند که دیپلماسی، چانه‌زنی است که یک طرف «ما» و یک طرف «دیگری» است. برجام چنانچه ترامپ هم گفته بود، برای امریکا خسارت بود لذا از آن خارج شد.
آقای دکتر پزشکیان وعده‌ای برای احیاء برجام نداد اما گفت رویکرد دولت او، مذاکره و تلاش برای حل و یا کاهش تحریم‌هاست. بر این اساس دولت جدید ایران همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد مذاکرات نخواهد گذاشت.
دولت جدید ایران تغییری در سیاست‌های منطقه‌ای ایران ایجاد نخواهد کرد. پزشکیان مدافع سیاست همسایگی و نقش ایران در جبهه مقاومت است.
دولت جدید ایران سیاست خارجی خود را بر اساس منافع اقتصادی ایران و بر اساس برد- برد تنظیم خواهد کرد بر این اساس مذاکرات پیش‌رو در مسئله هسته‌ای بر اساس آورده‌های اقتصادی برای ایران به پیش خواهد رفت.
میدان و دیپلماسی در دولت جدید به نقطه تعادل و قوام‌بخشی نسبت به یکدیگر خواهد رسید و دوگانه میدان و دیپلماسی به ضرر منافع و مصالح کشور است.
سه اصل عزت؛ حکمت و مصلحت؛ راهنمای سیاست خارجی دولت آقای پزشکیان خواهد بود. بر این اساس دولت چهاردهم تؤامان رویکرد تعاملی و تقابلی خواهد داشت. منافع ملی ایران به خصوص منافع اقتصادی مشخص خواهد کرد که دولت کدام یک از رویکردهای تقابلی و تعاملی را دنبال کند.

برسد به دست رئیس‌جمهور متکی بر کارشناسان

پژمان جوزی
آقای پزشکیان! کسب رأی اعتماد مردم فهیم ایران را خدمت جناب‌عالی تبریک می‌گویم و آرزومندم که وعده‌های انتخاباتی خود را از این پس با قدرت و موفقیت به پیش ببرید. در زمان رقابت‌های انتخابات رئیس‌جمهوری و قبل از مشخص‌شدن نتایج، در همین روزنامه وزین مطلبی نوشتم با عنوان «خطاب به رئیس‌جمهور آینده». در آن از توجه به بخش خصوصی واقعی و توانمند و غیررانتی و خصولتی سخن گفتم و شرحی نوشتم از معضلات و مشکلات مبتلابه صنعت ساختمان. صنعتی که اعتلای آن نه‌تنها در ایجاد اشتغال یاری‌رسان شما خواهد بود، بلکه در رشد اقتصاد و تولید ناخالص ملی به کشور کمک خواهد کرد. امیدوارم آن را مطالعه کرده باشید یا دست‌کم تیم رسانه‌ای شما خلاصه‌ای را برای شما بیان کرده باشند. به هر حال در آن زمان شما هم یکی از کاندیداهای ریاست‌جمهوری با شانس بالای پیروزی بودید. در این مقال خطابم صرفا شمایید. به هر روی دوره رقابت به سر آمده و دوره تحقق وعده‌ها است. من برخلاف تیم تبلیغاتی شما معتقدم شما هم مانند دیگر کاندیداها وعده انتخاباتی داشتید، اگرچه جنس آن وعده‌ها متفاوت بود ولی به هر حال وعده بود. مثل ارتباط مناسب با جهان، حفظ کرامت زنان، بهره‌گیری و حفظ جایگاه قومیت‌ها و از همه مهم‌تر و درخور‌توجه‌تر بهره‌گیری و استفاده از کارشناسان متخصص در هر حوزه.
من اینها را وعده می‌دانم، که اگر وعده نیست، پس چیست؟

مطمئنم که در این روزها یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های شما تعیین وزرای کابینه است و از همین‌جا زمان محک عمل به وعده‌ها فرا‌می‌رسد. درست است که بنا دارید در فرایندی شفاف کابینه را بچینید. اما آقای پزشکیان! رئیس‌جمهور محترم، این شفافیت و تعیین پارامترهای غیرقابل اندازه‌گیری با طیفی از سیاسیون، شما را به هدف مطلوب نمی‌رساند. برای تعیین وزرای خود تنها با سیاسیون اطراف خود مشورت نکنید...

بلکه ذی‌نفعان هر حوزه را در انتخاب خود دخیل کنید. نه اینکه از میان آنان انتخابات کنید، خیر! نه بخش خصوصی واقعی سِمت دولتی را می‌‌پذیرد، نه عقلانی است که یک ذی‌نفع سکان‌دار هدایت یک وزارتخانه شود، بلکه مهم این است که اگر می‌خواهید وزیر صمت را انتخاب کنید، با ذی‌نفعان و بخش خصوصی واقعی در حوزه صنعت مشورت کنید. برای انتخاب وزیر ارتباطات با ذی‌نفعان حوزه و استارت‌آپ‌ها گفت‌وگو کنید. در حوزه‌ صنعت ساختمان حتما به انجمن‌های مستقل و سازندگان بزرگ و معتبر بخش خصوصی واقعی حوزه رجوع و مشورت کنید یا افراد معتمد را قبل از هر انتخابی مجبور به مشورت با ذی‌نفعان همان حوزه کنید تا در آینده چالش‌های اجرائی کمتری به وجود بیاید. یکی از مشکلات مهم در این کشور همواره این بوده است که برخلاف منویات مقام رهبری و توجه ایشان به بخش خصوصی واقعی (به کلمه واقعی تأکید می‌کنم تا خصولتی‌ها و رانتی‌ها را جدا کنم) و تأکید اصل 44 قانون اساسی همواره بخش خصوصی نادیده انگاشته شده و آن‌گونه که باید مورد توجه رؤسای اجرائی کشور قرار نگرفته است. آقای رئیس‌جمهور منتخب! نخستین نشست‌ها را خودتان به همراه مشاوران‌تان یا کسانی که برای هر وزارتخانه در نظر دارید، با ذی‌نفعان هر صنف برگزار کنید و بگذارید شعارهای‌تان از همان ابتدا رنگ و بوی تحقق بگیرد. امیدوارم منظور شما و تأکید بر استفاده از کارشناسان همان اندک افراد محدود سیاسی و حزبی نباشد و برای استفاده از کارشناسان عمق جامعه را ببینید. افرادی که با سرمایه‌های خود ریسک می‌کنند، در این کشور مانده‌اند و می‌سازند. اگر واقعا به نیروی کارشناسی معتقد هستید، از کسانی مشورت بگیرید که خاک‌خورده حرفه و صنعت خود باشند و راه ارتباطی مشخصی با آنان برای خود فراهم کنید. در غیر‌این‌صورت کارشناسان حزبی و سیاسی هر چقدر هم که خبره باشند، بر‌اساس منافع فکری خود به شما مشاوره خواهند داد، نه واقعیت‌های موجود. انجمن صنعت ساختمان نیز به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین صنایع کشور و صنعت اول در اشتغال‌زایی و صنعت سوم در تولید ناخالص ملی، مشاوری رایگان و بدون توقع حاضر است در جلسه‌ای با جناب‌عالی مشکلات پیش‌روی این صنعت را با ارائه راهکارهای مناسب مطرح کند. امیدوارم در درجه اول این مطلب را ببینید و سپس تصمیم مناسب را اتخاذ فرمایید، ان‌شاءالله.

کنگره‌ای برای آینده

جواد شاملو

عزاداری محرم تنها سوگ یک حادثه نیست؛ تمرین نوعی سبک زندگی است. قیام سیدالشهدا از ابتدایش که مدینه باشد، پر از داستان است و گویی به‌طور فشرده، نظام کاملی از یک زندگی را به ما نمایش می‌دهد. نظامی که در آن برای تمام پرسش‌های بنیادین بشر پاسخی وجود دارد. پرسش‌هایی از قبیل اینکه زندگی چیست؟ مرگ چیست؟ جوانی چیست؟ ارزش چیست؟ آزادی چیست؟ عشق چیست؟
یکی از رموز ماندگاری عزاداری برای سالار شهیدان همین عبرت خیزی و فکرت آفرینی است؛ همین داستان‌مندی. ما در کربلا بیش از آنکه بخواهیم بدانیم چه شد، چگونگی را دنبال می‌کنیم. چی شد؟ فرزند رسول خدا چند دهه پس از ارتحال او توسط امت او به شهادت رسید. این به‌اندازه کافی حزن‌انگیز است اما چگونگی این شهادت به عزاداری برای آن رنگ و بوی معجزه می‌بخشد. 
امام حسین علیه‌السلام زیر بار ظلم نرفت و مقتدرانه در برابر دستگاه طاغوت ایستاد؛ همین قائم دلیر، باری برای نجات جان شیرخواره‌اش به لشکر دشمن رو زد. همین امیر بی‌باک پس از شهادت این تشنه کوچک، مستأصل بود از بازگشت به خیمه. امام حسین تشنه شهید شد، اما پس‌ازآنکه بخش عظیمی از ذخیره آب خود را به سپاهیان حر بخشید. او هنوز تشنه بود وقتی‌که حر را بخشید. یکی از آن مؤلفه‌هایی که کربلا را با همه وقایع عالم متفاوت می‌سازد همین مسیر طی شده است. آری؛ در کربلا نوجوانی کشته شد. بسیار غم‌انگیز است اما آنچه این غم را تاکنون و ازاین‌پس تا ابد تداوم می‌بخشد این است که نوجوان مذکور، نه تصادفی کشته شد، نه از سر هیجان و احساس، نه از سر حس خویشاوندی و دفاع از خانواده. او چنین مرگی را شیرین‌تر از عسل می‌دید؛ یعنی در قله عرفان نشسته بود. مرگش حماسی بود، حماسه‌اش مقدس. او برای این مرگ به عمویش التماس کرده بود. آری؛ در کربلا پسر ارشد اباعبدالله به شهادت رسید. اما او برای به میدان رفتن التماس نکرد‌! چون پدرش ابراهیم‌وار با جان او تعامل کرده بود. او به شهادت رسید؛ اما پدرش در وداع با او تا دم مرگ رفت. 
سوگواری برای امام حسین علیه‌السلام بزرگداشت و پاسداشت و گرامی داشت عمیق‌ترین عواطف، خالص‌ترین ایثارها، مقدس‌ترین شجاعت‌ها و حماسی‌ترین غیرت‌هاست. صرفا سوگواری برای عزیزانی درگذشته نیست؛ التماس ارزش‌هایی است که هنوز در میان طایفه بشر غریب‌اند.
آن روی سکه «مکن ای صبح طلوع»، دعوت از صبحی است که در آن به‌راستی می‌شود تنفس کرد. سر جاودانگی این عزاداری‌ها، آینده‌گرا بودن آن‌هاست از اساس و تلاش برای تحقق ارزش‌هایی که هنوز محقق نشده‌اند و تا قیام قیامت باید برای برپایی آن‌ها جنگید. کربلا داستان جنگی در گذشته نیست؛ بلکه آموزه‌های آن در جنگی که امروز با خودمان و با تمام ظالمان خرد و کلان داریم به دادمان می‌رسد.
 
دروغ صهیونیست‌ها و افسانه شکست حماس
مهدی گرگانی
نشانه‌های شکست ارتش صهیونیست در غزه روزبه‌روز بیشتر نمایان‌ می‌شود. در حالی ‌که مقامات کابینه جنگ تل‌آویو هدف از شروع جنگ در غزه را از بین بردن بازوهای نظامی مقاومت و تیپ‌های جنگی رزمندگان حماس و جهاد اسلامی خوانده بودند، شواهد نشان می‌دهد هیچ‌یک از اهداف اعلامی بنی‌اسرائیل محقق نشده است. 
اگر چه پیش از این نیز کارشناسان نظامی و تحلیلگران سیاسی بر این نکته تاکید داشتند که تل‌آویو هیچ دستاوردی در غزه نداشته است اما طی هفته‌های گذشته نشانه‌های بیشتری از این شکست نمایان شده است.  
طی روزهای گذشته خبرهای متعددی از تجاوز دوباره ارتش این رژیم به مناطقی که قبلا گفته بود از نیروهای مقاومت حماس پاکسازی شده، منتشر شده است. 
1- شمال غزه نخستین نقطه‌ای بود که به دلیل نزدیکی با عملیات توفان الاقصی مورد تاخت‌وتاز نظامیان رژیم صهیونیستی قرار گرفت. تل‌آویو پس از چند هفته مدعی شد این منطقه را پاکسازی کرده و با این ادعا روانه مناطق مرکزی و سپس جنوب نوار غزه از جمله رفح در جنوبی‌ترین بخش این باریکه شد. شیوه کار ارتش صهیونیستی اینگونه بود که منطقه به منطقه از شمال نوار غزه به اصطلاح پاکسازی کرده و به سمت جنوب پیش رفته است.
شبکه بی‌بی‌سی اما هفته گذشته گزارش داد ارتش رژیم صهیونیستی دوباره به محله شجاعیه، محله تفاح و دَرَج در شمال نوار غزه حمله کرده است و درگیری‌های شدیدی بین نظامیان صهیونیست و نیروهای مقاومت رخ داده است. رژیم اشغالگر پیش از این گفته بود این مناطق را از نیروهای حماس پاکسازی کرده است اما اکنون می‌گوید شواهدی در دست دارد که نشان می‌دهد نیروهای حماس در حال تجدید سازمان هستند!
2- خان‌یونس منطقه مهم دیگری بود که هدف تهاجم زمینی ارتش صهیونیست قرار گرفت. رژیم صهیونیستی پس از تخلیه این شهر در دسامبر 2023 و آواره کردن ده‌ها هزار نفر، عملیات خود را در خان‌یونس آغاز کرد و پس از چند ماه از تحت کنترل گرفتن آن خبر داد اما هفته گذشته این رژیم به فلسطینی‌هایی که مجددا به مناطق ویران‌شده این شهر بازگشته‌ بودند، دستور داد طی 24 ساعت دوباره آن را تخلیه کنند، چرا که قصد دارد حملات تازه‌ای را در این منطقه اجرایی کند.
ارتش اسرائیل حتی به بیمارستان اروپایی خان‌یونس نیز دستور تخلیه داد و سازمان امدادرسانی آنروا از تلاش برای انتقال بیماران به دیگر بیمارستان‌های نیمه‌فعال غزه خبر داد.
3- حمله دوباره رژیم صهیونیستی به مناطقی که طی ۹ ماه گذشته از سوی این رژیم امن اعلام شده بود، نشان می‌دهد حماس و جهاد نه شکست‌ خورده و نه تضعیف شده‌اند، بلکه در حال نبرد با اشغالگران برای بیرون راندن آنها از نوار غزه‌اند. موشک‌باران مواضع صهیونیست‌ها از سوی گردان‌های سرایاالقدس و شهدای الاقصی در محور نتزاریم در جنوب غزه شاهد دیگری از قدرت روزافزون نیروهای مقاومت و عدم تضعیف آنهاست. 
ژنرال «واصف عریقات» کارشناس نظامی فلسطینی درباره برملا شدن دروغ صهیونیست‌ها در جنگ غزه می‌گوید: «از سرگیری عملیات زمینی نظامی اسرائیل در چند منطقه نوار غزه که پیش‌تر شاهد عملیات و درگیری با مقاومت فلسطین بود، به این معنی است که رژیم اشغالگر اسرائیل با انجام عملیات زمینی قبلی نتوانسته است به اهداف خود 
دست یابد».
4- برخلاف ماه‌های اول جنگ، مقاومت اکنون در نقاط مختلف غزه در حال نبرد رودررو با دشمن صهیونیست است. گزارش‌های میدانی از غزه نشان می‌دهد حماس در رفح در جنوب نوار غزه، در خان یونس و در اردوگاه جبالیا و محله‌های زیتون و شجاعیه در شمال نوار غزه در حال جنگ با نظامیان رژیم صهیونیستی است.
ناظران سیاسی معتقدند حماس تاکتیک‌های جنگی خود را در ماه‌های گذشته به تناوب و بر اساس نیاز تغییر داده و این موضوع به سردرگمی ارتش اشغالگر منجر شده است. اتخاذ تاکتیک جنگ همزمان در مناطق مختلف غزه به طولانی و فرسایشی شدن جنگ غزه انجامیده است که با توجه به شکاف‌های سیاسی داخلی و فشارهای بین‌المللی که تل‌آویو با آن مواجه است، می‌تواند به شکست کامل این رژیم در غزه بینجامد.
تحولات میدانی هفته‌های اخیر در غزه نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی غیر از کشتار ۴۰ هزار غیرنظامی، آواره کردن چندباره‌ مردم غزه، نسل‌کشی، گرسنگی دادن و سایر اقدامات ضدبشری و ضدانسانی، تاکنون هیچ دستاورد ملموسی نداشته است و همه مناطقی که به دروغ مدعی پاکسازی آنها شده بود همچنان تحت اختیار و کنترل گروه‌های مقاومت قرار دارد!