سید محمدعماد اعرابی
انسانها گاهی سرشان را در خاک میکنند تا خودشان واقعیت را نبینند و گاهی به چشم دیگران خاک میپاشند تا هیچ کس واقعیت را نبیند. در مورد جریان غربگرای داخل ایران که مدعیان اصلاحات بخشی از آن هستند؛ گزینه دوم صدق میکند. آنها طی 2 سال و 9 ماه فعالیت دولت سید ابراهیم رئیسی تقریبا از هیچ تلاشی برای سانسور خدمات و دستاوردهای او و یا تحریف واقعیتهای دوران کوتاه ریاستجمهوری او فروگذار نکردند.
شهید رئیسی عزیز طی عمر کوتاه خود در قامت ریاستجمهوری ایران عملکردی موفق و رشکبرانگیز داشت که دولتهای مدعی اصلاحات و اعتدال حتی به سایه آن نیز دست نیافتند. آنها عموما پس از 8 سال اشغال کرسی ریاستجمهوری برای توجیه فرصتسوزیها و سوءتدبیر و عملکردشان پشت ادعاهای توخالی و بهانههای واهی پنهان میشوند و از کارشکنی دیگران و عدم اختیارات کافی برای رئیسجمهور سخن میگویند.
سید ابراهیم اما اهل بهانه نبود؛ مرد خدمت بود. طی 33 ماه از فعالیت دولتش 49 مرتبه به استانهای مختلف کشور سفر کرد. این آمار برای رئیسجمهور قبل از او تنها 14 سفر طی 4 سال (1400 - 1396) بود. شهید رئیسی در کمتر از یک سال به تمامی استانهای کشور سفر کرد و بلافاصله دور دوم سفرهای استانی خود را برای پیگیری اجرای مصوبات دور اول آغاز کرد.
روحیه خستگیناپذیر و تلاشهای صادقانه سید ابراهیم رئیسی برای بهبود اوضاع و پیشرفت کشور، رهبر انقلاب را به این جمعبندی رساند که اگر دولت رئیسی ادامه پیدا میکرد، بسیاری از مشکلات اقتصادی حل میشد: «دولتها در استفاده از این ظرفیّتها[ی کشور] یکجور نبودند؛ بعضی از دولتها واقعاً از اینهمه ظرفیّت استفاده نکردند؛ بعضی از دولتها استفاده کردند، بعضی هم خوب استفاده کردند. این دولت سیزدهم از دولتهایی بود که از این ظرفیّتها خوب استفاده کرد. اگر این دولت ادامه پیدا میکرد، بنده احتمال زیاد میدهم که بسیاری از مشکلات کشور، عمدتاً مشکلات اقتصادی حل میشد.»
24 اسفند 1402 مدیرمسئول روزنامه غربگرای «دنیای اقتصاد» در ضیافت افطاری با آقای رئیسی به همین پیشرفتها در دولت ایشان اشاره کرد و خطاب به رئیسجمهور گفت: «طبق آمار رسمی، وضعیت اقتصادی کشور مثبت است. هم تورم کاهنده است، هم رشد اقتصادی مثبت است و هم نرخ بیکاری رو به کاهش است که این جای تقدیر و تشکر دارد.» برخلاف اظهارات آقای مدیرمسئول اما روزنامه تحت امرشان غالبا تصویری تیره و تار از عملکرد اقتصادی دولت شهید رئیسی ارائه میکرد. حدود دو هفته از این سخنان گذشته بود که این روزنامه با موضعی کاملا متناقض با اظهارات مدیرمسئولش در سرمقاله خود نوشت: «ما در ایران تقریبا هر سه پایه رسیدن به رشد [اقتصادی] را از دست دادهایم.» آنها نه فقط موفقیتهای دولت شهید رئیسی را سانسور میکردند بلکه با انتشار ادعاها و تحلیلهای مخدوش واقعیت را نیز یکصدوهشتاد درجه تحریف میکردند.
31 ژانویه 2024 (11 بهمن 1402) سناتورهای آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه طی نامهای به «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا ضمن اینکه خواستار تشدید فشار بر ایران شدند؛ ناخواسته به عملکرد موفقیتآمیز دولت شهید رئیسی نیز اعتراف کردند: «از فوریه 2021 تا اکتبر 2023، [ایران] حداقل 88 میلیارد دلار از صادرات نفت، درآمد دریافت کرده است. ایران منافع اقتصادی قابل توجهی را از دور زدن تحریمهای فراگیر به دست میآورد، به طوری که اقتصاد ایران سالانه چهار درصد رشد میکند و ذخایر ارزی [این کشور] نیز از سال 2021 تا 2023 افزایش 45 درصدی داشته است.»
این اعتراف به قدرت و توانایی ایران در دولت سید ابراهیم رئیسی نیز توسط رسانههای زنجیرهای مدعیان اصلاحطلبی سانسور شد. آنها هنگام بازتاب این نامه «رشد سالانه چهار درصدی اقتصاد ایران علیرغم تحریمها» را کاملا از نسخه ترجمه شده خود حذف کردند و اعتراف آشکار سناتورهای آمریکایی به افزایش درآمدهای نفتی و رشد ذخایر ارزی ایران را نیز صرفا در حد یک «ادعا» تقلیل دادند.
3 تیر 1403 «سعید لیلاز» یکی از چهرههای اقتصادی مدعیان اصلاحات هم به تمجید از عملکرد مثبت اقتصادی سید ابراهیم رئیسی پرداخت: «عملکرد آقای رئیسی در مجموع اقتصاد ایران را از گِل درآورد... آقای رئیسی ایران را در حوزه اقتصادی از لبه پرتگاه نجات داد و به تحریمها غلبه کرد.» او مدتی بعد باز هم در گفتوگو با رسانههای دیگر بر سخنان خود تأکید کرد و گفت: «در حوزه اقتصاد آقای رئیسی موفقتر از چیزی بود که تصور میشد ولو اینکه کسی حاضر نیست این را بگوید. هیچ شاخص اقتصادی نیست که الان وضعیتش بهتر از سال 1400 نباشد. حتی در برخی موارد ما از سال 1396 هم عبور کردیم مثل حجم تولید ناخالص داخلی که بیشتر از سال 96 است.» و البته اینبار به بیانصافی همقطاران سیاسی خود در کتمان موفقیتهای دولت شهید رئیسی نیز اعتراف کرد. وقتی مجری برنامه از او پرسید «برخلاف اکثریت اصلاحطلبان که منتقد وضعیت اقتصادی آقای رئیسی بودند، معتقدید ایشان کارنامهشان خوب است؟» بلافاصله پاسخ داد: « بله؛ احزاب سیاسی برای اهداف خودشان بیانصافی میکنند.» سانسور و تحریف رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحات در مواجهه با دولت سیزدهم به حدی بود که آقای لیلاز میگوید: «حق ایشان [شهید رئیسی] در دعواهای سیاسی ادا نشد. یکی از روزنامههای اصلاحطلب به من گفت متهم به سیاهنمایی علیه شهید رئیسی شدهایم، من گفتم بله، این اتهام به شما وارد است.»
روایتی مشابه نیز در حوزه فرهنگی وجود داشت؛ وقتی احمد زیدآبادی یکی دیگر از فعالان سیاسی جریان موسوم به اصلاحطلبی به ستایش از آزادی رسانهها و مطبوعات در دولت شهید رئیسی پرداخت و البته گفت با اعتراف به این موضوع، از طرف سایر همفکرانش تحت فشار قرار خواهد گرفت: «اگر این را بگویم خیلی فحش میخورم ولی به جهنم؛ بگذار بگویم. در تمام این دورانها اولین دورهای است که ما در روزنامه مینشینیم و مطلب انتقادی مینویسیم و هر طور دلمان میخواهد همه سیاستها را نقد میکنیم و منتظر نیستیم یک فکس بیاید و روزنامه تعطیل شود. یعنی دولت دارد از خودش تحمل نشان میدهد. چرا نباید این را ببینیم و همهاش تبلیغ کنیم که یک اختناق توتالیتاریستی الان حاکم شده است؟!»
سانسور موفقیتها و تحریف واقعیتها دستورالعمل ثابت جریان غربگرای داخل ایران در مواجهه با عملکرد دولت شهید رئیسی بود. در جریان رقابتهای انتخاباتی دوره چهاردهم ریاستجمهوری، پای این سانسورها و تحریفها به تبلیغات برخی نامزدها نیز کشیده شد. نمودارهای تقطیع شده که عملکرد نامطلوب آقای روحانی را به پای دولت شهید رئیسی میگذاشت و خوانش عجیب و غریب از آمار که با تحریف واقعیت، مهار و کاهش رشد نقدینگی را در دولت سیزدهم به کلی انکار میکرد. اما شاید هیچکدام از اینها به پای ادعای کذبی نرسد که توسط محمدجواد ظریف درباره فروش نفت در دولت سیزدهم مطرح شد. او 33 ماه زحمات شبانهروزی آقای رئیسی و دولتمردانش را نادیده گرفت و در عوض مدعی لطف «بایدن» به ایران برای فروش نفت شد.
ادعای دروغینی که از طرف مقامات آمریکایی نیز تکذیب شده بود. 23 ژانویه 2023 (3 بهمن 1401) «رابرت مالی» نماینده وقت وزارت خارجه آمریکا در امور ایران به شبکه تلویزیونی بلومبرگ گفت: «ما هیچکدام از تحریمهایمان بهویژه تحریمهای مربوط به خرید نفت را علیه ایران کاهش ندادهایم... به اقدامات خود برای تحریم کسانی که در واردات نفت ایران دست دارند ادامه خواهیم داد... از زمان روی کار آمدن رئیسجمهور بایدن بهویژه در رابطه با صادرات نفت ایران ما هیچ یک از تحریمهای خود را کاهش نداده یا ملغی نکردهایم.» 20 سپتامبر 2023 (29 شهریور 1402) سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا به وال استریت ژورنال گفت: «ایالات متحده اجرای سختگیرانه تمام تحریمهای مرتبط با ایران را ادامه میدهد و هیچ تحریمی را لغو نکرده است. هرگونه ادعایی برخلاف این موضوع نادرست است.» و 21 می2024 (1 خرداد 1403) نیز وزیر خارجه آمریکا به توانایی ایران برای فروش نفت علیرغم تحریمها اعتراف کرد و گفت: «ما ۲۰۰ شخص را تحریم و ۵۰ کشتی را متوقف کردیم، ما ۶۰۰ تحریم اضافه کردیم... [اما] آنها سخت تلاش کردند، مصمم بودند نفتشان را بفروشند و این کار را انجام دادند.»
غربگرایان وطنی چه در زمان حیات شهید رئیسی و چه پس از شهادت ایشان در رقابتهای انتخاباتی با تیغ سانسور و تحریف عملکرد موفق رئیسی عزیز و پیشرفت مستقلانه ایران را کتمان کردند. آنها واقعیت را میدیدند اما به چشم دیگران خاک میپاشیدند تا حقیقت را نبینند. تاریخ سیاسی ایران یکبار دیگر جفای آنان به ملک و ملت را ثبت کرد.
سدی محکم دربرابر حمله اسرائیل به لبنان
محمدصادق مصدق
در هفتههای اخیر احتمال آغاز جنگی جدید در منطقه غرب آسیا افزایش یافته است.ازسویی در جنگ غزه چون دشمن صهیونیستی پس از 9 ماه به هدف اصلی خود یعنی نابودی حماس و خلع سلاح غزه و آزادی اسرا دست پیدا نکرده است، به نظر می رسد وارد مرحله سوم جنگ که شامل محاصره کامل، سیاست گرسنگی، زدنِ زیرساخت مدنی حماس و جایگزینسازی، عملیاتهای متمرکز هوایی و یورشهای بزن و در رویی با هدف ممانعت از بازساختاریابی مقاومت است، میشود و از سویی دیگر سناریوی آماده شدن رژیم صهیونیستی برای حمله علیه حزبا... لبنان پررنگ تر از قبل شده است. هرچند در مسئله حمله به لبنان دو متغیر راهبردی، تصمیمگیری در تل آویو را به بنبست کشانده است؛ اول این که حزبا... تسلیحاتی و امکاناتی دارد که هنوز از آن ها رونمایی نکرده اما اسرائیل میداند که این تسلیحات در زرادخانه حزبا... وجود دارد. تا اینجا همه چیز عادی است اما مسئله اینجاست که حزبا... تسلیحاتِ رونمایی نشدهای دارد که حتی رژیم نیز از وجود آنها آگاه نیست و از آن بدتر، تسلیحاتی است که هر روزه به مقصد میرسند و این کابوسی بزرگ برای تلآویو است.دوم اینکه تصمیمگیران در رژیم صهیونیستی این سوال دائمی را پیش روی خود دارند؛ آیا آتش صرفا در یک عمق ۱۰ کیلومتری و عرض ۸۰ کیلومتری باشد یا آتش به عمق ۴۰۰ کیلومتری سرایت کند؟ این دو موضوع عملاً دشمن را به فضای ابهام و عدم تصمیم کشانده است.با این حال این جنگ احتمالی تاکنون با واکنشها و هشدارهای گستردهای مواجه شده است. جمهوری اسلامی نیز بارها درباره تبعات این جنگ هشدار داده است.از جمله مواردی که تهران مطرح کرده، این است که جنگ رژیم صهیونیستی با حزبا... لبنان صرفاً به طرفین محدود نخواهد شد و منطقه غرب آسیا شاهد جنگ گسترده منطقهای خواهد بود. در جنگ احتمالی رژیم صهیونیستی علیه حزبا... لبنان الگوی رفتاری بازیگران محور مقاومت تغییر خواهد کرد و آنها مشارکت گستردهتری در این جنگ خواهند داشت. در همین راستا «سیدکمال خرازی» رئیس شورای راهبردی روابط خارجی به تازگی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران علاقه ای به یک جنگ منطقهای ندارد، از آمریکا خواست تا برای جلوگیری از تشدید بیشتر درگیریها، اسرائیل را تحت فشار قرار دهد. رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران افزود: «احتمال گسترش جنگ به کل منطقه که همه کشورها از جمله ایران درگیر آن شوند، وجود خواهد داشت و در چنان شرایطی، چارهای جز حمایت تمام و کمال از حزب ا... نداریم.» هشدار صریح خرازی بار دیگر این نکته را آشکار کرد که محور مقامت یک کلِ واحد است که در مواجهه با تهدیدات چند ماه اخیر در منطقه، به نحوی جدی و هماهنگ وارد میدان شده و در ادامه نیز با مهارت و قدرت، میدان های نبرد را مدیریت خواهد کرد. در این راستا شاهد بوده ایم که جدای از اعلام هشدار اخیر ایران، گروه های مقاومت عراقی و دیگر گروه های مقاومت در سطح منطقه نیز به صراحت تاکید کرده بودند که درصورت تحقق سناریوی حمله رژیم اشغالگر قدس به لبنان، آمادگی کامل برای حمایت از حزب ا... لبنان در میدان های جنگ را دارند و به نفع این جنبش وارد میدان نبرد خواهند شد.همچنین رسانههای اسرائیلی از تحرکات مشترک انصارا... یمن و مقاومت عراق در سودان و مراکش و مصر برای هدف قرار دادن رژیم و اعزام نیرو خبر دادهاند. افزون بر این، نگرانیهای رژیم از تسلیح کرانه و شعلهور شدن این آتش زیر خاکستر افزایش یافته است. به بیان ساده تر، موضع گیری اخیر رئیس شورای راهبردی روابط خارجی کشورمان و همچنین موضع گیری های دیگر گروه های مقاومت در سطح منطقه در اعلام هشدار به صهیونیست ها حاکی از این مسئله است که جریان مقاومت روشن تر و واضح تر از هر زمان دیگری در حال نمایش قدرت عملیاتی خود بر پایه بنیان های تئوریک و نظری است که محور مقاومت بر آن ها استوار شده است.
۱۰ دستاورد مهم انتخابات
حسین عبداللهیفر
انتخابات دو مرحلهای ریاست جمهوری چهاردهم با حضور ۵۵ میلیونی مردم در پای صندوقهای رأی و تحقق راهبردهای چهارگانه مشارکت، امنیت، سلامت و رقابت مورد نظر مقام معظم رهبری، منشأ دستاوردهای زیادی برای نظام اسلامی گردید که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
۱. نمایش اقتدار و ثبات نظام اسلامی در شرایطی که دو قوه مجریه و مقننه در حال تغییر و جابهجایی قدرت به سر برده و کشور به جهت بروز سانحهای غیرمنتظره و فقدان رئیسجمهوری مردمی و خدوم در غم و سوگ به سر میبرد.
۲. توانایی بالای نظام اسلامی و آمادگی مدیران کشور جهت برگزاری انتخاباتی تعجیلی که حداکثر زمان لازم برای آن ۵۰ روز تعیین شده است.
۳. شکسته شدن خط تحریم به گونهای که نه تنها اصلاحطلبان و تحریمکنندگان چند انتخابات قبلی، بلکه برخی از گروههای اپوزیسیونی نیز رسماً دعوت به مشارکت نموده و تعدادی نیز ناخواسته و بدون اعلام رسمی به شور و شعف انتخابات کمک کردند.
۴. معکوس شدن روند کاهشی مشارکت مردم در پای صندوقهای رأی که در مرحله نخست به مرز ۴۰ درصد رسیده بود. لکن این روند در دور دوم که معمولاً مشارکت کاهشیتر میشود، خوشبختانه از مرز ۵۰ درصد عبور کرد که باید آن را نقطه عطفی در روند مشارکتهای چند انتخابات گذشته ارزیابی کرد تا ان شاء الله برای انتخاباتهای بعدی نیز حفظ شود.
۵. امکان بالای بسیج رأی در میان نیروهای انقلابی که سبب شد جریان مقابل نیز همه توان خویش را برای افزایش رأی به کار گرفته و در نتیجه شاهد افزایش چشمگیر مشارکت در این دوره باشیم.
۶. افزایش سطح گذشت و وفاق میان گروههای انقلابی که سبب شد با هماهنگی و به رغم فشارهای تودهای رفتاری کاملاً عقلانی از خود بروز داده تا بتوانند انتخابات را به مرحله دوم بکشانند. این گونه اقدامات و همدلیها به ویژه در مرحله دوم انتخابات بر روند مشارکت و دلگرمی نیروهای انقلابی تأثیر مثبت داشت.
۷. برگزاری انتخاباتی کاملاً رقابتی با حضور حداکثری جریانهای سیاسی که نتیجه آرا را به شکل بیسابقهای به هم نزدیک ساخته بود.
۸. تأمین حداکثری امنیت انتخابات در عین افزایش مشارکت و حضور اقوام و اقشار مختلف مردم در سراسر میهن اسلامی.
۹. افزایش سطح سلامت انتخابات در مراحل سه گانه پیش، حین و بعد از انتخابات که رکورد تازهای را برجای گذاشت. کاهش تخلفات انتخاباتی، درگیریهای خیابانی، تنشهای میدانی و تخریبهای بین جریانی سبب شد در نتیجه نیز کمتر شک و شبههای ایجاد گردد.
۱۰. رفع شائبه مهندسی انتخابات به عنوان یکی از عوامل اصلی کاهش مشارکت در انتخاباتهای گذشته دستاورد بسیار بزرگی بود که نتیجه آن در اقبال بسیاری از مردم و جوانان در مرحله دوم مشهود گردید. اعلام نتایج مرحله اول و نزدیک بودن رقابتها سبب گردید تا کمتر کسی به بهانه مشخص بودن نتیجه انتخابات از حضور در پای صندوقهای رأی خودداری کند. به ویژه آنکه مدعیان مهندسی انتخابات نام یکی از نامزدهایی را که به دور دوم هم راه پیدا نکرد به عنوان گزینه نظام یاد میکردند.
نتایج مرحله نخست انتخابات که اختلاف میان دو نامزد اصلی کاهش پیدا کرده بود، نشان داد انتخابات در نظام جمهوری اسلامی واقعی و هر رأی میتواند تأثیر خویش را بر نتیجه بگذارد. همین امر سبب شد ادعای مهندسی انتخابات و تلاش برای بیرون آوردن یکی از نامزدها دچار اختلال شده و مدعیان آن به تناقض گویی روی آورند.
یکی از علایم مهم واقعی بودن انتخابات در نظام اسلامی عدم امکان پیش بینی نتیجه انتخابات میباشد. تا جایی که در چند انتخابات پی درپی نامزد پیروز انتخابات در پاسخ به این پرسش که آیا برنامه و تیم لازم را برای کار در اختیار دارد یا خیر، میگوید که فکر نمیکرده است از صندوقهای رأی بیرون بیاید.
در این انتخابات نیز مدعیان مهندسی انتخابات تلاش نمودند به مخاطبان خویش القا نمایند که رأی دادن هیچ فایدهای ندارد و نتیجه انتخابات از قبل تعیین شده است. بدون تردید کسانی که اصلاً پای صندوق رأی نرفته و نمیروند چنین ادعایی را باور میکردند که با این انتخابات متوجه کذب چنین ادعاهایی شدند.
مختصات الگوی شهید رئیسی
غلامرضا مصباحیمقدم
رهبر انقلاب در پیامی به مناسبت برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری و همچنین تبریک به رئیسجمهور منتخب، ایشان را به ادامه راه شهید رئیسی توصیه کردند.
باتوجه به تقدیر و تمجید رهبر معظم انقلاب ازعملکرد رئیسجمهور شهید، این تاکیدوسفارش معنای خاص خود را پیدا میکند، چون شهید رئیسی مسائل کشور را به مذاکره با غرب گره نمیزد، بلکه با تمام توان خود ظرفیتهای داخلی کشور را به کار میگرفت و از آن طرف موضوع گفتگو را براساس منافع ملی دنبال میکرد.
نکته دیگر، سختکوشی و خستگیناپذیری رئیسجمهور شهید بود که همگان کاملا به این واقعیت پی بردند و قدردان زحمات او بودند و از این روست که تشییع شهدای خدمت با استقبال میلیونی جامعه ایران مواجه شد. موضوع بعدی، سیاستگذاری شهید جمهور و دولت سیزدهم در حوزه مسائل اقتصادی و سیاسی بود که روی ریل درست پیشمیرفت و درعینحالی که دولت نگاهی به تامین معیشت مردم داشت، در کنار آن زیربناهای کشور هم توسعه پیدا کرد و طرحهای نیمهتمام به ثمر رسید و از دیگرسو تلاش شد از طریق دادن کالاهای یارانهای به خانوادههای هفت دهک، سفره آنها را پر و پیمان کند. در بعد اجتماعی هم ما با رئیسجمهوری سروکار داشتیم که برای خدمترسانی به مردم شب و روز نمیشناخت و برای او تعطیلی معنایی نداشت و بهواسطه همین رویکرد هم گلایه نمیکرد که شرایط اجازه نمیدهد کار کنم. او با مردم به مناسبتهای مختلف و سفرهای استانی بهصورت مستقیم و چهرهبهچهره ارتباط برقرار میکرد و در وقایع و حوادث غیرمترقبه مثل سیل و زلزله در کنار و همراه آنان بود.
گذشته ازاین، دربعد مسائل بینالمللی هم تلاش گستردهای ازسوی دولت سیزدهم صورتگرفت تاروابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای همسایه تقویت شود که حاصل آن افزایش صادرات غیرنفتی بود و علاوهبراین، تحریمها هم با جدیت دور زده شد و با این کار توانستیم به کشورهای متعددی نفت و کالاهای دیگر صادر کنیم.
یکی دیگرازویژگیهای شهید رئیسی نگاه ملی اوبود. شهید جمهور اگرچه از نظر فکری اصولگرا بود و جزو زعمای این جریان بهشمار میرفت و در جامعه روحانیت مبارز عضویت داشت و اساسا خاستگاه او در جریان انتخابات ریاستجمهوری متعلق به این نگاه بود، اما بههیچوجه وابستگی حزبی و تشکیلاتی با هیچ جریان، گروه و دستهای نداشت و در بسیاری مواقع، از چهرههای مختلف جناحهای گوناگون دعوت و در حوزه مسائل اقتصادی، اجتماعی، دانشگاهها، هنر و فرهنگ با آنها مشورت میکرد. شهیدجمهور در حوزه مدیریت قوه مجریه مسیری ستودنی را برگزید و از این جهت رفتار او قابل الگوگرفتن است و از این روست که رهبر معظم انقلاب در پیامشان به رئیسجمهور منتخب تاکید کردند دولت چهاردهم ادامهدهنده طریق شهید رئیسی باشد.
سایه روشن اجلاس بریکس
رضا حقیقی
گروه بریکس، سهم قابل توجهی از اقتصاد جهانی را به خود اختصاص داده و در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۲ درصد از اقتصاد کل دنیا را شامل میشده است. این میزان، در قیاس با سهم ۳۰ درصدی مجموع هفت کشور بزرگ صنعتی جهان موسوم به G7، درصد قابل توجهی است. پنج کشور چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی حتی هریک به تنهایی اقتصادهای بزرگی هستند و قاعدتا با اضافه شدن کشورهایی چون ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و اتیوپی به کنفدراسیون بریکس در آینده ، این بلوک به مراتب قدرت بیشتری خواهد یافت. اما سوال اینجاست که آیا این مجموعه اقتصادی بزرگ میتواند تبادلات تجاری درون بلوکی خود را با پول واحدی به جز دلار انجام داده یا تسویه پرداخت ها را با ارز دیگری عملیاتی کند؟ به عبارتی آیا بریکس میتواند به نوعی به استقلال برسد؟ و به عنوان یک وزنه اقتصادی در معادلات جهانی نقش ایفا کند؟ قطعا چنین شرایطی مطلوب کشورهایی است که از غرب فاصله گرفته اند و یا تحت تحریم های امریکا و بلوک غرب قرار دارند اما این خواسته تا چه حد در شرایط کنونی واقع بینانه است؟
اغلب اقتصادهای کشورهای بریکس تا حد زیادی به دلار وابسته هستند و این وابستگی تا کنون تداوم داشته است. این در حالی است که دولت هایی که تحت تحریم آمریکا و متحدانش قرار گرفته اند، ذخایر دلاری خود را کاهش داده و به جایگزینی آنها با طلا و یا سایر ارزها مثل یورو تمایل دارند. در عین حال در لیست ده کشوری که بیشترین ذخائر ارزی جهان را دارند، نام چهار عضو بریکس به چشم می خورد. چین با ۲/۳ تریلیون دلار بالاترین میزان ذخائر ارزی کشورهای جهان را داراست. کشورهای: هند با ۵۲۱ میلیارد دلار، روسیه با ۴۴۶ میلیارد دلار و برزیل با ۳۱۷ میلیارد دلار نیز در این رده بندی به ترتیب در رتبههای پنجم، هفتم و دهم قرار میگیرند. این آمار نشان می دهد بریکس به لحاظ پشتوانه ارزی نیز بلوک قدرتمندی است. تجربیات ناشی از بحرانهای مالی جهانی، قدرت های اقتصادی نو ظهور را بیشتر به سوی افق ” جهانی زدائی” و ” منطقه گرائی” سوق داده است.
در همین راستا چین اقدامات موفقیت آمیزی را جهت افزایش سطح مبادلات با شرکای تجاری خود شامل اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (آ. سه. آن) و حتی اتحادیه اروپا به انجام رسانده است. تعامل سازنده تر و ارتقاء سطح مبادلات اقتصادی پکن با کشورهای خاورمیانه و حوزه غرب آسیا نیز هدف گذاری هوشمندانه ای است که چین اخیرا التفات بیشتری بدان دارد و پیش شرط آن ایجاد صلح و ثبات به ویژه در گلوگاههای مهم اقتصادی و شاهراههای انتقال انرژی است. بر همین اساس تحرکات سیاسی پکن در این منطقه افزایش یافته و میانجی گری آن در ترمیم مناسبات ایران و عربستان سعودی نیز در همین راستا ارزیابی میشود.
دو نکته در مورد انتخابات ۱۴۰۳
محمدکاظم انبارلویی
۱- انتخابات یک روش معین برای رسیدن به نتایج نامعین است.
آنچه در ایران بهعنوان فرآیند مردمسالاری دینی میگذرد سالمترین، مطمئنترین و پراعتمادترین نظام رجوع به آرای عمومی در تعیین تکلیف مدارج قدرت است.
نتایج نهایی چهاردهمین دور انتخابات ریاست جمهوری نشان داد گمانهزنیهای بدخواهان و دشمنان درباره نتایج، با واقعیتها نمیخواند.
نتایج ، خط تحریم و مدعیان تقلب را رسوا و مشارکت ۵۰ درصدی خط بطلانی بر این بدگمانیها بود.
این اولین انتخابات پس از انقلاب بود که رقیب به شورای نگهبان ناسزا نگفت و تیغ نظارت و استصوابی را مسخره نکرد!
مشارکت یعنی اعتماد به سلامت انتخابات، اعتقاد به امانتداری نظام و اعتراف به دروغ بودن ادعای تقلب، اعلام پیروزی مسعود پزشکیان توسط وزارت کشور مهر تأییدی بر این «اعتماد» ، «اعتقاد» و «اعتراف» بود.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در تخطئه دموکراسی در ایران گفته بود :«انتخابات در ایران عادلانه و آزاد نیست.» نتایج نشان داد هم «عادلانه» است و هم «آزاد».
آمریکاییها منافقین و سلطنتطلبها را مأمور کرده بودند کسانی که در خارج از کشور میروند رأی میدهند با ضرب و شتم و فحاشی مانع شوند. این رویکرد آمریکاییها نشان میدهد، روش آنها در فهم دموکراسی نه «آزاد» است و نه عادلانه!
۲- آقای مسعود پزشکیان از روز تنفیذ ریاست جمهوری توسط امام خامنهای رسما رئیسجمهور قانونی و شرعی کشور است. او نهتنها رئیسجمهور کسانی است که به او رأی دادند، بلکه رئیسجمهور کسانی است که به او رأی ندادهاند و رقیب او بودند و همچنین رئیسجمهور کسانی است که به هر دلیل توفیق حضور پای صندوق رأی پیدا نکردهاند.
او بنا به قرائت آیات و روایاتی که در حین تبلیغات انتخاباتی خوانده خود را ملتزم به اسلام و قرآن و پیامبر گرامی اسلام میداند.
او بنا به قولی که داده است قرار است در مدار قانون اساسی و مدار ابلاغ سیاستهای کلی رهبری و اجرای قانون برنامه هفتم حرکت کند.
او بنا به سوگندی که قرار است طبق اصل ۱۲۱ قانون اساسی در مجلس با حضور رئیس قوه قضائیه و اعضای شورای نگهبان یاد کند :
الف- پاسدار مذهب رسمی، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی باشد.
ب- مروج دین و اخلاق و پشتیبانی از حق و گسترش عدالت باشد.
ج- او قرار است خود را وقف خدمت به مردم کند و از خودکامگی بپرهیزد.
د- او قرار است از آزادی و حرمت اشخاص حمایت کند.
هـ- او سوگند یاد میکند از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور حراست کند.
لذا تکلیف او با خدا و مردم مشخص است و تکلیف مردم هم در کادر همین قانون اساسی و همین سوگندنامه با او مشخص است.
کسانی که فارغ از این فضای حق و تکلیف الهی میخواهند یک فضای دیگر پدید آورند، گویی یک دیو آمده یک پری رفته و یا یک سیاه آمده سپید رفته در خط دشمن عمل میکنند.
او بارها گفته است عضو هیچ حزب و گروهی نیست هیچ تعهدی به اشخاص حقیقی و حقوقی حامی خود ندارد. باید دید در عمل این گزاره صحیح است!
در مورد عدم توفیق رقیب آقای پزشکیان گفتنیهاست که به بعد موکول میکنم.
مغلطهای به نام رأی قومیتی
عباد محمدی
همین اخیرا و پس از برگزاری انتخابات یکی از هوادارها نوشت: «ما به قومیت باختیم!» و دیگری نموداری با عنوان «تأثیر آرای قومیتی بر انتخابات چهاردهم» منتشر کرد. این مدعای غلط اما در فضای مجازی به محل گپوگفت برخی صفحات مجازی بدل شده است. از همان ابتدا مشخص بود سوق دادن سبد رای «مسعود پزشکیان» به سمتوسوی خاص با ادبیات قومیتی مسیری اشتباه و مخاطرهانگیز است، چرا که با کاشتن یک انگاره نابجا برخی تودههای مردم را تحریک میکند اما عدهای همچنان تلاش دارند بر این مساله تأکید کنند. در این گزارش تلاش شده است ادعای برخی افراد در تحلیل تحمیلی سبد آرای پزشکیان بر آرای قومیتی را مورد تحلیل قرار دهیم.
1- نخست باید به خاطر داشت فعال شدن نگاههای قومیتی عمدتا بر پایه «تبعیض و نابرابری» است. قوم ترک همواره توانسته در نظام جمهوری اسلامی ایران از فرصتها، تسهیلات و ظرفیتها استفاده کند و تصویر استانهای ترکنشین نیز تصویر یک استان دارای تبعیض و فقر نیست، بلکه بالعکس، برداشت عموم جامعه از این مناطق، استان توانمند، توسعهیافته و برخوردار است. حتی در بین جامعه ساکن ترکزبان استانهای شمال غرب کشور نیز این احساس تبعیض وجود ندارد، لذا فعال شدن رای قومی در این استانها از منظر تبعیض و نابرابری رد میشود.
2- بررسی میزان آرای استانهای شمال غرب کشور (آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، قزوین و همدان) نشان میدهد میانگین 69.6 درصد سبد رای این استانها به پزشکیان تعلق گرفته است. با توجه به اینکه پزشکیان موفق به کسب 53.7 درصد از کل آرا شده است، یعنی اختلاف میزان میانگین رای استانهای شمال غرب کشور با کل آرا 15.9 درصد بوده است که این میزان نمیتواند تاییدکننده گزارهای به نام «رای قومیتی» باشد.
3- همچنین باید به خاطر داشت رای قومیتی نمیتواند یکطرفه باشد. یعنی شما باید از سوی دیگر آرای اصفهان، مرکزی، سمنان، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و برخی دیگر استانها را حاصل تقابل با گفتمان القایی قومگرای دیگری تحلیل کنید، این رویکرد یعنی رای برخی استانها به سعید جلیلی حاصل توان جریانسازی و اجماعکننده نبوده است!
4- القای رای قومیتی در سال 88 نیز رخ داد، با این تفاوت که سال 88 جریان مغلوب مدعی بود چرا رای برخی استانها به نامزد جریان اصلاحطلب تعلق نگرفته است! و با همین استدلالهای سطحی کشور را وارد یک بحران سیاسی کردند. این جریان انتظار داشت کشور در همان سال به صورت قومیتی رای دهد، در حالی که جامعه نشان داد خود بر پایه کنشگری به تصمیم میرسد.
5- موضوع مورد توجه بعد این است که پیش از این نیز در جریان انتخابات ریاستجمهوری برخی نامزدهای حاضر در جریان رقابتها، فرزند یکی از قومیتهای ایران بودهاند اما جامعه بر اساس رای قومیتی کنش نکرده است، لذا اینکه ضعفهای جدی خود را ندیده و پیروزی فنی حریف را به عواملی مثل قومیت تقلیل دهیم، نشان میدهد جریان فعال پیرامون این گزاره، از منطق پدیدههای اجتماعی تقریبا آگاهی نداشته و هنوز تا آن بلوغ فاصله زیادی دارد؛ حال آنکه همین جریان مدام مردم را متهم به صغر فهم و شعور میکند! غافل از آنکه این نوع برداشت از مردم میتواند از مهمترین عوامل شکست محسوب شود.
6- همچنین خطر بزرگی که در این نوع تحلیلها وجود دارد آن است که این ادبیات نسنجیده، مساله تنوع قومیت در ایران را به عنوان نوعی «تهدید» القا میکند. زمانی که شما بر مساله آرای قومیتی تأکید میکنید، گویی نوعی «شکاف یا رفتار ناشی از هیجان» در بین گروهی خاص از جامعه وجود دارد که نتیجه آن منجر به یک خروجی از پیش تعیین شده میشود. رهبر انقلاب اسفند 95 در این باره هشدار دادهاند: «کشور ما متشکل است از زبانهای مختلف، از قومیتهای مختلف؛ ترکی هست، فارسی هست، عربی هست، بلوچی هست، لری هست، کردی هست؛ این یک تنوع است و این تنوع فرصت است [اما] دشمن همیشه چشم دوخته است به اینکه این را وسیله شکاف قرار بدهد. خود قومیتهای بزرگ ایرانی و البته از همه بهتر مردم آذربایجان سینه سپر کردهاند و در مقابل این سیاست خباثتآلود دشمنان ایستادهاند».
7- باید در نظر داشت شعار اصلی و گفتمانی کمپین پزشکیان «برای ایران» بوده و حتی یک نطق قومیتی در انتخابات از او ثبت نشد.
حتی پزشکیان بر یک انگاره کهنه القایی دیگر (یعنی اختلاف کرد و ترک) غلبه کرده و شعار او به سمت رفع تبعیض قومیتی رفته است، اتفاقا این شعار نه برای ترکها، بلکه در جهت حمایت از کردها بوده است! حال فاصله جلیلی و پزشکیان در استانهای کردنشین یعنی کردستان و ایلام قابل تحلیل است.
در نهایت اینکه فاکتور قومیت مهم است و تأثیر دارد اما تقلیل پیروزی پزشکیان به این فاکتور، خطایی است که عمق راهبری و تحلیلی ندارد. باید تأکید کرد با نوعی سادهانگاری جدید مواجه هستیم که از میان ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار رای، 2 میلیون از آرا را با تگ قومیتی تحلیل کرده و آن ۱۴ میلیون مابقی آرای پزشکیان را به دلیل آنکه از فهم تحلیلی و سواد علمی ما بالاتر است، نادیده بگیریم