عباس شمسعلی
شاید افراد و به ویژه کودکانی که بر لب آب دریا؛ روی شنهای ساحل دقایق زیادی برای کشیدن شکلها و ساختن طرحهای مختلف وقت میگذرانند را دیده باشید، طرح و شکل ترسیم شده آنها هر چقدر هم دقیق باشد با آمدن اولین موج سنگین از بین میرود و چیزی از آن باقی نمیماند.
این روزها و شبها که شاهد برپایی باشکوه و سراسری جلسات و محافل عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در اقصی نقاط کشورمان با حضور و مشارکت پررنگ و حداکثری جوانان و نوجوانان حسینی در کنار سایر اقشار مردم هستیم، به نوعی همان ماجرای موج دریا و محو کردن طرحهای روی ساحل پیش چشم و در ذهن تداعی میشود؛ چطور؟!
واقعیت این است که سالهاست همواره دشمنان این سرزمین و این مردم هرآنچه در توان دارند از فضای مجازی و حقیقی، ماهواره، سینما، بازیهای رایانهای و عناصر داخلی و خارجی خود را به کار میگیرند تا با انواع و اقسام شبههسازی و تردید افکنی، نوجوانان و جوانان ایرانی را از مسیر دینداری و حرکت در راه سالم زندگی منحرف کرده و بازدارند و گاه شاید برخی گمان کنند که این نقشهها در مواردی موفق به اثرگذاری هم شده باشند، اما با آمدن ماه محرم و فصل دلدادگی و خروش موج اقیانوس حسین(ع) هر آنچه طرح و نقشه پرهزینه دشمن برای اثرگذاری بر روی نوجوان و جوان ایرانی است، نقش بر آب و محو و بیاثر میشود.
در این ایام، در کنار همه افراد، جوانان و نوجوانانی را زیر خیمه سیدالشهداء(ع) مشغول عزاداری و عرض ارادت با جان و دل و یا مشغول خدمت خالصانه و قلبی به عزاداران حسینی میبینیم که شاید در نگاه اول ظاهر آنها با شکل و شمایل مرسوم و متصور یک هیئتی تفاوت داشته باشد اما با قدری تأمل متوجه عمق ارادت و خلوص نیت و زلالی قلب آنها میشویم. اینها همان کسانی هستند که برخی گمان میکنند متاثر از نقشه دشمن در جنگ فرهنگی از دست رفتهاند، اما مگر قدرت اقیانوس حسینی میگذارد این نقشههای دشمن به راحتی به ثمر بنشیند؟
این جوانان و نوجوانان مهمانان ویژه حضرت ارباب هستند که مانند طوفان زدگان نجات یافته خود را در ساحل آرامش میبینند؛ و چه حالی است حال کسانی که از بین امواج سهمگین و شاید در ناامیدی سوار بر کشتی نجاتبخش و مطمئن به سلامت از طوفان عبور میکنند؟ اشکهای ناتمام این ساحلنشینان نجات یافته این شبها در جلسات عزاداری معنی و مفهومی خاص دارد.
و ای کاش همه مسئولان گرفتار در سطرها و اوراق بخشنامهها و برنامهریزان فرهنگی و اجتماعی بیش از پیش قدر این ظرفیت عظیم دستگاه انسانساز محرم و خیمه حسینی را بدانند و متوجه باشند که میتوان این چنین با اقدام میدانی و اثرگذار کارهای بزرگی انجام داد و این واقعیت باید تلنگری باشد برای کسانی که گمان میکنند کار روشنگرانه و تلاش برای جذب نوجوانان و جوانان به مسیر خیر و صلاح در این زمانه دیگر بیفایده یا کم اثر است.
یکی دیگر از نقشههای ترسیم شده بر شنهای سست که دشمنان این ملت و سرزمین با انواع روشها و هزینهها همیشه به آن مشغولند، نقشه تفرقهافکنی و شکستن وحدت مردمان این سرزمین است، هر بار هم با موج اقیانوس حسینی، این نقشه محو میشود تا جایی که هر سال در ایام عزاداری ماه محرم همه مردم با انواع به ظاهر تفاوتها و با تنوع افکار و ظاهر و سلیقه سیاسی و... دوشادوش یکدیگر در مجالس عزای حسینی شرکت میکنند و در وحدت و همکاری کامل مشغول خدمت میشوند.
این موج سنگین اقیانوس حسینی حتی فراتر از این؛ نقشه فرامرزی دشمن برای شکستن وحدت امت اسلامی را نیز نابود میکند که نمونه شاخص و عینی آن یکدل و یکرنگ شدن میلیونها زائر ایرانی و میزبانان باکرامت و باسخاوت عراقی آنها در ایام اربعین است. مگر دشمن کم برای تفرقه بین همین دو ملت هزینه میکند؟ آیا در ایام اربعین حسینی چیزی جز برادری و مهر و محبت بین زائران ایرانی و برادران عراقی دیده میشود؟ این هم جلوهای درخشان از اقیانوس حسینی است.
و این اقیانوس بیکران این روزها بیش از همیشه در اقصی نقاط عالم کام تشنگان انسانیت و جویندگان حق و شرافت را سیراب میکند. در حوادث چند ماه گذشته و جنایات بیمانند صهیونیستها در کشتار وحشیانه مردم بیدفاع و کودکان و زنان بیگناه غزه علاوهبر اینکه یک بار دیگر صحنههای عاشورایی و روضههای سوزناک واقعه کربلا برای همه زنده شد، پیام جهانی حسین(ع) که الگوی آزادگان عالم است، بیش از پیش در جهان تبلور پیدا کرده و وجدانهای مردم دنیا را در دفاع از مظلوم بیدار کرده است. امروز مردم جهان که به برکت عالمگیر شدن نام و مرام حسین(ع) به مفهوم و معنی جدیدی از آزادگی و شرف و دفاع از انسانیت دست یافته و فهمیدهاند آنچه سازمانهای جهانی و سردمداران مکاتب سیاسی و فلسفی غربی برای تحقق انسانیت، عدالت و دفاع از مظلوم تبلیغ میکردند در برابر مکتب حسینی(ع) رنگ باخته است، با انگیزه و توان بیشتری به دفاع از مظلوم برخاستهاند تا جایی که این خروش جهانی لرزه بر اندام صهیونیسم جهانی و حامیان غربی رژیم کودککش اسرائیل انداخته است.
اگر روزی جوانان و بسیجیان جان بر کف ما و مدافعان سرافراز حرم با تأسی از حسین(ع) و گرفتن درس انسانیت و شرف از مکتب این امام و مقتدای آسمانی جان خود را در دفاع از مظلوم و ناموس و پاسداری از انسانیت فدا میکردند و میکنند؛ امروز این مکتب و این کلاس انسانساز؛ جهانی شده و شاگردانی در اقصی نقاط عالم پای درس حسین(ع) نشستهاند.
و این نور فروزان حسین(ع) است که نه تنها هرگز خاموش نمیشود بلکه هر چه میگذرد پرفروغتر و درخشانتر میشود و گویی این نور درخشان ذخیره الهی برای روزهای تاریک زندگی بشر است و این اقیانوس بیکران حسین(ع) است که قرار است بیش از پیش عالمگیر شود و تشنگان حقیقت را سیراب کند.
این عالمگیر شدن، زمینهای است برای ظهور جهانی فرزندی بابرکت از تبار حسین(ع) که با آمدنش نجاتبخش عالمیان و در هم شکننده بساط ظالمان و مستکبران خواهد بود.
به سوی «دولت اجماع ملی»؟
مصطفی نجفی
انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم در شرایط ویژه، اضطراری و از پیش تعیین نشده ای پس از شهادت رئیس جمهور شهید سید ابراهیم رئیسی برگزار شد. انتخاباتی که در نهایت با پیروزی دکتر مسعود پزشکیان با ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ رای و کسب 53 درصد آرا همراه شد. در این میان، مسعود پزشکیان در کمپین انتخاباتی خود بارها اظهار کرده بود که باید اختلافات و نزاع های سیاسی داخلی را کنار بگذاریم و با همدلی و اجماع ملی، از همه ظرفیت های ملی برای عبور کشور از مشکلات استفاده کنیم. به نظر می رسد، این رویکرد قابل تحسین پزشکیان منحصر به کمپین انتخاباتی نبوده و او پس از پیروزی نیز بر این گفتمان سیاسی اش تاکید ورزیده و دست همکاری و همیاری به سوی همه جریانات سیاسی کشور و از جمله رقبای انتخاباتی برای تشکیل دولت اجماع ملی دراز کرده است. بدون شک اگر رئیس جمهور منتخب بتواند این گام بزرگ را بردارد و دولتی متشکل از همه سلایق و ظرفیت های ملی تشکیل دهد، اولین «دولت اجماع ملی» در ایران شکل خواهد گرفت. دولتی که می تواند کشور را از مسائل و بحران های پیش رو عبور دهد و ریل گذاری جدیدی در سیاست گذاری و امور اجرایی کشور ایجاد کند. با این حال، این ضرورت ملی یعنی دولت اجماع، الزامات مهمی دارد: 1. دولت اجماع ملی نباید به معنای دادن سهمیه به گروه ها و جناح ها باشد بلکه معنای آن باید شایسته گزینی و به کارگیری افرادی شایسته و کاردان از همه سلایق در امور اجرایی کشور باشد که بتوانند تحول جدیدی در کشور ایجاد کنند. کسانی که منافع ملی و مردم را به منافع باندی، گروهی و جناحی ترجیح دهند. 2. دولت اجماع ملی صرفا نباید دولت اجماع نخبگان سیاسی باشد؛ بلکه باید در سطحی دیگر، دولت اجماع کارشناسان نیز باشد. در واقع، درباره موضوعات مختلف مورد اختلاف در کشور باید «اجماع کارشناسی» حاصل شود. اجماع کارشناسی به معنای اخذ نظرات مختلف کارشناسان و اعمال نظرات مطلوب و صحیح آن ها فارغ از جناح بندی سیاسی است. 3. در دولت اجماع ملی، ضمن پایبندی به اصل تفکیک قوا، فاصله و شکاف های میان دولت به عنوان قوه مجریه با سایر قوا باید به حداقل برسد. در این میان، همکاری سایر قوا با دولت جدید نیز ضروری و یک الزام ملی است. 4. در دولت اجماع ملی، شکاف ها و اختلافات میان دولت و حاکمیت بر سر موضوعات کلان داخلی و خارجی به حداقل ممکن برسد و هماهنگی ها به صورت فزاینده ای ارتقا پیدا کند. این مسئله ای است که به نظر می رسد مسعود پزشکیان به آن واقف است و در همین زمینه تلاش ها و تحرکات مناسب و مطلوبی را آغاز کرده است. استفاده از نیروها و شخصیت های ملی و معتمد نظام از اهمیت زیادی برخوردار است. 5. در دولت اجماع ملی، نباید افرادی که منبع تنش و اختلاف هستند به کار گرفته شوند. باید در نظر داشت که اجماع ملی بدون آرامش سیاسی امکان پذیر نیست. به صورت کلی، تشکیل اولین دولت اجماع ملی توسط مسعود پزشکیان می تواند رویدادی تاریخی و مهم در صحنه سیاسی کشور باشد. این اتفاق مهم دو سویه است. در یک سوی آن دولت مسعود پزشکیان قرار دارد که باید به آن متعهد باشد و در سوی دیگر، سایر قوا و همه ارکان حاکمیت قرار دارند که لازم است از پیشگامی پزشکیان برای اجماع ملی استقبال و او را همراهی کنند. حمایت های اخیر رهبر معظم انقلاب از دولت جدید مانند حمایت هایی که از همه دولت ها داشتند، در کنار رویکرد سازنده رئیس جمهور جدید، می تواند یک سرآغاز جدید باشد. بنابراین به نظر می رسد، نشانه های مثبتی از هر دو سو برای تحقق تشکیل یک دولت اجماع ملی حول محور همه ظرفیت های کشور دیده می شود که می تواند امید در جامعه و کارآمدی در اداره کشور را تقویت کند.
تحریف پس از تحریم
عباس حاجینجاری
رسانههای معاند که در ایام برگزاری انتخابات تمام توان خود را برای تحریم انتخابات و جلوگیری از حضور مردم ایران در پای صندوقهای رأی بهکاربرده بودند، پس از شکست و ناکامی در آن مرحله و حضور چشمگیر مردم در پای صندوقهای رأی که با جهش قابلتوجه مشارکت مردم در مرحله دوم و افزایش ۱۰ درصدی مشارکت همراه و نشاندهنده شکست تلاش آنان در تحریم انتخابات بود، اکنون با تلاش برای جا انداختن خود بهعنوان حامیان اصلی آقای پزشکیان سعی در ایجاد تقابل میان ایشان با نظام داشته و با تهیه رپرتاژ آگهیهای متعدد در رسانههای معاند و مخالف نظام جمهوری اسلامی درصدد القای این هستند که این دولت قادر به پیشبرد امور نیست و کارشکنیهای برخی از نهادها ممکن است به ناکامی این دولت در شکلدهی به کابینه و پیشبرد برنامههایش بینجامد.
رسانه معاند صهیون اینترنشنال که در دوران انتخابات سکوی اصلی دشمنان برای تحریم انتخابات بود، اکنون سردمدار خط تحریف از بیرون شده و مدعی سنگاندازی برخی دستگاهها در مسیر دولت چهاردهم شده و برای مستندسازی نیز به جریانسازی برخی از اصلاحطلبان داخلی استناد میکند. بهطور مثال این رسانه وابسته به صهیونیزم بینالملل با اشاره به متن توئیت جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات که در آن مدعی شده بود که کسانی در دولت رئیسی دارند آب پشت سدها را مصرف میکنند تا زمانی که دولت آقای پزشکیان سرکار میآید به دلیل کمبود آب با مشکل مواجه شده و نتواند تولید برق کند، خدمتگزاران دولت سیزدهم را متهم کارشکنی در کار دولت چهاردهم میکند.
در داخل نیز این وظیفه جریانسازی به برخی از رسانههای همفکر سپردهشده تا آنها هم خط تحریف را در داخل دنبال کنند که در این میان میتوان به یادداشت محمدجواد روح در روزنامه هممیهن اشاره کرد که مدعی میشود یک عده در داخل از هماکنون به تهدید رئیسجمهور منتخب پرداخته و حتی مدعی میشود آنچه در شرایط کنونی در محافل و مباحث درونی نیروهای رئیسجمهور منتخب بیشتر مایه نگرانی شده تردیدهایی است که درباره سازوکار تشکیل دولت و همکاران رئیسجمهور وجود دارد و این نگرانی را شکل میدهد که مجموعه فشارهای بیرونی و مناسبات درونی به سمتی میرود که نیروهای کارآمد و توانمند و باورمند به توسعه و تغییر حاشیهنشین شده و کابینهای فاقد توان کافی برای تغییر وضع موجود شکل بگیرد.
آنچه این روزها سبب نگرانی جریان معاند بیرونی و فرصتطلبان داخلی شده، مواضع صریح آقای پزشکیان در حمایت از مقاومت چه در پیام به سید حسن نصرالله که گفته بود «حمایت از مقاومت ریشه در سیاستهای اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران دارد و باقدرت تداوم خواهد داشت» که با پاسخ تشکر سید حسن نصرالله مواجه شد و چه در پیام به آقای هنیه که صراحتاً از مقاومت فلسطین حمایت کرده و میگوید «جمهوری اسلامی ایران با پایبندی به اصول و اهداف والای انقلاب اسلامی و در چارچوب آرمانهای امام خمینی (ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری دامظله العالی حمایت از ملت فلسطین و مبارزات آن در برابر اشغالگری و آپارتاید رژیم صهیونیستی را وظیفه انسانی و اسلامی خود دانسته و به حمایت همهجانبه خویش از ملت مظلوم فلسطین تا تحقق کلیه آرمانها و حقوق خود و آزادی قدس شریف ادامه خواهد داد»، طبعاً به مذاق افراطیون داخلی خوش نیامده و حتی حاضر به بازتاب آن نیستند. آنها که از زمان فتنه ۸۸ تلاش کرده بودند با طرح شعار نه غزه و لبنان در روز قدس آن سال، در برنامه نظام در حمایت از مقاومت ایجاد اخلال کنند و همچون دشمنان بیرونی ملت ایران، به رغم سیاستهای تحریم و تخریب، این روزها خود را خسران دیده اصلی انتخابات در ایران میدانند.
انتخابات ۱۴۰۳ را با تمام فراز فرودهای آن را باید گامی درخشان و فراموشنشدنی از سوی مردم ایران دانست که در غوغای دستساز تحریم که دشمنان نظام اسلامی از بیرون و داخل به راه انداخته بودند، بار دیگر افق روشنی را در پیش پای ملت ایران گشوده و زمینهای را فراهم کرده است تا منتخب دولت چهاردهم با بهرهگیری از خدمات و تلاشهای دولت گذشته، گامهای اساسی را برای شیرین کردن کام مردم برداشته و اقتدار و قدرت بازدارندگی نظام اسلامی را در منطقه اعتلا بخشد، نکتهای که در پیام مقام معظم رهبری خطاب به مردم ایران در پاسداشت حماسه آنها در انتخابات اشارهشده و به جناب آقای پزشکیان توصیه میکنند که به افقهای بلند و روشن چشم بدوزند و در ادامه راه شهید رئیسی از ظرفیتهای بالای کشور بهویژه منابع انسانی جوان انقلابی و مؤمن برای آسایش مردم و پیشرفت کشور بهره ببرند.
اما تحرکات جریان تحریف به اینها خلاصه نشده و در روزهای آینده شاهد فشار به رئیسجمهور برای تعدیل مواضع خود در حمایت از مقاومت، سهم خواهی و جریانسازی برای ایجاد اخلال در روند انتخاب وزرا و جلوگیری از انتخاب وزرای باورمند به ارزشهای انقلابی و دینی، جریانسازی علیه مجلس شورای اسلامی و... خواهیم بود.
شلیک تروریست به پوپولیست
صلاح الدین خدیو
ترور نافرجام رهبران سیاسی، موهبتی آسمانی است که به آسانی نصیب همه نمی شود!
نگاهی به تاریخ معاصر نشان می دهد که در حکومت های غیر دمکراتیک، ترور مقامات رژیم به ابزاری علیه مخالفان قانونی تبدیل می شود.
رژیم می کوشد از رهگذر آن عرصهی عمومی را محدود و جامعهی مدنی و ساحت سیاسی را کنترل کند.
ترور نافرجام شاه در سال ۱۳۲۷ که از قضا مانند ترامپ با جراحات مختصری همراه بود، بهانهای برای منحل کردن حزب توده – بزرگترین جریان اپوزیسیون – شد.
این ترور آغاز روندی بود برای بستن فضای باز پس از شهریور بیست و بازگشت به اختناق دوره رضاشاه.
در همان سال، مصر شاهد ترور ناکام و احتمالا ساختگی جمال عبدالناصر بود. حادثهای که به ماه عسل کوتاه اخوان المسلمین و جنبش افسران آزاد خاتمه داد.
پس از آن یک دورهی سرکوب و حذف مخالفان در مصر آغاز شد که تنها با مرگ ناصر در چهارده سال بعد از آن خاتمه یافت.
ترور ناموفق طارق عزیز در بهار سال ۱۳۵۹ در دانشگاه مستنصریهی بغداد از این حیث رخدادی یگانه و تاریخساز به شمار می رود.
صدام بلافاصله در محل حادثه حاضر شد و سه بار قسم جلاله خورد انتقام آن را بگیرد.
این حادثه وخامت روابط میان ایران و عراق را به مرحلهای غیرقابل بازگشت رساند و چند ماه بعد آتش جنگ میان دو کشور شعله کشید.
فواید ترور به ویژه نوع نافرجام آن برای نظام های غیر دمکراتیک به قدری زیاد است که در صورت کمبود، خود برای خلق آن دست به کار می شوند!
ایجاد هیستری جمعی و تحریک عواطف و احساسات و بازنمایی مظلومیت فرد قربانی، مشروعیت موقت برای اعمال خشونت لگام گسیخته در لحظهای خاص فراهم میکند که دولتها نمیتوانند از آن بگذرند.
به زبان اقتصادی فواید آن در عرصهی قدرت، مانند لحظات نادری در تاریخ است که فرضا بهای نفت مانند سال ۱۳۵۲ سه برابر می شود.
یا یک بارش بیسابقه و چند برابر میانگین که افزایش چند برابری تولید کشاورزی در سال بعد را تضمین می کند.
گرچه مواجههی نظام های انتخاباتی با مقولهی ترور از بنیان با موارد پیشگفته متفاوت است، اما آنان هم حریصانه از مواهب آن سود می برند.
ترور ناکام رونالد ریگان در سال ۱۳۶۰ آشکارا به افزایش محبوبیت وی منجر شد.
برای یک هنرپیشهی سابق که در نقش یک مسیحی مومن به مصاف “امپراتوری شر” رفته بود، چند گلولهی بی هدف، موقعیتی منجی وار آفرید.
گوش خونین و مشت گره کرده در هوای دونالد ترامپ هم که در میان رئیسان پیشین آمریکا بیشترین شباهت را با ریگان سرسخت و جنگجو دارد، موهبتی آسمانی در میانهی یک کارزار انتخاباتی سخت برای حزب جمهوری خواه است.
این ایماژی است که بسیار به کار خلق تصویر قهرمان و ابرمرد از کسی میآید که مشتاقانه بیزاریش را از نخبگان و نهادهای سیاسی ابراز و خود را بی واسطه متعلق به مردم می خواند.
گلولهای که بالای گوش راست ترامپ را خراش داد، کمانه کرده و به قلب کمپین تبلیغاتی حزب دمکرات می خورد.
ترامپ از این پس می تواند خود را قربانی دسیسهی نخبگان فاسد بنامد و آن را کفارهی گناهان گذشتهاش نماید.
او می تواند این تصویر خون آلود را به نمادی از آمریکایی تبدیل کند که به علت جهانی شدن، تعهدات بین المللی، مهاجرت و غفلت از چین، پیکر آن رنجور و خونین لست و نیروهای شیطانی کمر به نابودی منجی آن بسته اند.
با هر نگاهی برندهی بی چون و چرای حادثه ترور ویسکانسین، دونالد ترامپ است.
سالی که نکوست از بهارش پیداست
یدالله سعدی
در ۲۰ روز تبلیغات ریاستجمهوری چقدر واژههای مردم و سفره مردم، حضور مردم، مردم ولینعمت ما هستند، گوش و روان ما را نوازش میداد و داشتیم باور میکردیم که اتفاقی در راه است. مردم یک بار دیگر به دولتمردان فرصت اصلاحات بنیادین دادند. من کارم در حوزه فرهنگ و نشر کتاب است، درباره کارگروه فرهنگی و اینکه امور ما را از قبیل ممیزی کتاب، اقتصاد فرهنگ، تعامل با صاحبان قلم، یارانه کتاب، آزادی بیان و... حساس بودم که سرنوشت سالهای آینده ما به چه کسانی سپرده میشود.به سراغ فهرست کارگروه فرهنگی رفتم و بارها اسامی افراد را بررسی کردم. دیدم «در بر همان پاشنه قبلی میچرخد». مبادا شائبه حضور نمایشی و تشریفاتی مردم به اذهان متبادر شود. آنجا که نوبت تصمیمگیری و سیاستگذاریهای کلان و زیربنایی در مدیریت فرهنگی-هنری کشور و اتخاذ رویکردهای اصلاحی در بهبود شرایط فرهنگی کشور و کاستن از دخالتهای غیرمنطقی دولت در بازار فرهنگ و هنر و رسانه است، با تأسف میبینیم که این مهم نیز در انحصار مدیران دولتی سابق و اسبق درآمده است. به نظر میآید این رویکرد، ناشی از باورنداشتن به لزوم نقش و اراده مردم در ساحت مدیریت کشور است. این خود یکی از مهمترین موانع توسعه فرهنگی است و این رفتار از عادتهای همه گرایشهای سیاسی صاحبان قدرت است، اعم از اصولگرایان، اعتدالیون و اصلاحطلبان و... . البته انصاف این است که در زمان دولت آقای خاتمی گشایشهای امیدوارکنندهای تجربه شد که متأسفانه بعدا و خیلی زود رو به خاموشی گرایید.
خون آگاهیبخش از کربلا تا غزه
یونس مولایی
محرم امسال و عزای تاریخی سیدوسالار شهیدان در روزهایی که گذشت جلوه و رنگ متفاوتی را برای عزاداران به همراه داشت. 9 ماه جنایت بیحدومرز ارتش اشغالگر صهیونیستی در باریکه 40 کیلومتری غزه بسیاری از روضههای شنیداری را برای عاشقان مکتب حسینی تبدیل به تجربهای بصری کرد. کمتر روضهای در این 10 شب خوانده شد مگر آنکه در حافظه هرکداممان یادآور یکی از تصاویری بود که در این ماهها در غزه به چشم دیده بودیم. از بستن آب به روی زنان و کودکان تا آه و فریاد دختربچههایی که از شدت مهیب بودن صدای انفجارها به خود میلرزیدند، از نوزادان چندماههای که پیکرهای متلاشیشدهشان سند ابدی مظلومیت مردمانی حقطلب بود تا به اسارت بردن زنان، از فریاد «حسبناالله و نعم الوکیل» پدرانی که پیکر کودکان خود را در گوشهای از خیابان به خاک میسپردند تا چالش تمسخر زنان داغدیده در شبکههای اجتماعی صهیونیستها، از نبرد شجاعانه جوانانی که با حداقلیترین امکانات نظامی به مصاف یک ارتش مسلح شیطانی میرفتند تا رجزخوانی مادرانی که به سوگ چند فرزند خود نشسته بودند و در عین حال از ایمان خویش به پیروزی حق میگفتند و هزاران مورد دیگر، همگی استعارهای از وقایع ثبتشده در نیم روز عاشورای سال61 بودند. محرم امسال و روضههای آشنای مظلومیت اهل بیت پیامبر عظیمالشان در چنین فضایی وجدانهای بیدار بسیاری را به یاد غزه انداخت. عاشورایی که در یک سویش سوگ است و در سوی دیگرش حماسه، داغش جانها را میسوزاند و شورش گامها را استوار میکند. به همین خاطر این تقارن را باید فراتر از یادآوری دوباره مظلومیت مردمانی مجاهد، جلوهای از امید برای پیروزی قیامهای حقطلبانه دانست. چنان که دنیترین جانیان تاریخ به هنگام وقوع جنایتشان در زمین کربلا میپنداشتند ضربهای به امام حسین(ع) و خاندان اهل بیت وارد کردهاند که نام و راه آنان را پایان میبخشد اما در عمل گذر قرنها و آمد و رفت سلسلهها هیچکدام نتوانست چراغ هدایتگر این قیام را خاموش کند و هر انسانی در هر عصری با نگاه کردن به این قیام و نامیرایی راهش مصمم به پافشاری بر حق و حقیقت میشود. نیمروز عاشورا در زمین محاصرهشده کربلا منظومهای از عشق، اندیشه و عمل ساخت که این نیمروز را بزرگتر از تمام تاریخ و خاک کربلا را گستردهتر از هر قلمرو دیگری کرد. دور از ذهن نیست که مجاهدت قهرمانانه مظلومان غزه نیز در ماجرای فلسطین چنین منظومهای را برای اعصار متمادی و نسلهای پیدرپی خلق کند.