صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۳۶۲۵۷۶
آقای پزشکیان بخوانند، برنده ترور ناموفق ترامپ، آرامش دانشگاه‌ها مقدمه ضروری توسعه علمی کشور، یادداشت برخی از روزنامه‌های پنجشنبه ۲۸ تیرماه می‌باشد.

آقای پزشکیان بخوانند 

جعفر بلوری
1- ابتدا بگذارید از همین عنوان یادداشت‌مان شروع کنیم. اینکه چرا عنوان این یادداشت را «آقای پزشکان بخوانند» گذاشتیم، یک دلیل ساده اما مهم دارد. او احتمالا این روزها سرش حسابی شلوغ است و فرصت ندارد یا اگر هم دارد، مطالب «احتمالا» آن طور که هست به دستش نمی‌رسند. فقط به عنوان یک نمونه اگر فراموش نکرده باشید، در ایام مبارزات انتخاباتی، صفحه توئیتر آقای پزشکیان اعلام کرد، تا ساعاتی دیگر پیام مهمی را منتشر خواهد کرد. وقتی خبرنگاری از ایشان درباره محتوای این پیام سؤال کرد، او اصلا از موضوع و پیامی که به نام او در صفحه شخصی او منتشر شده بود اطلاع نداشت و تصریح هم کرد که «حتما بچه‌ها[ی رسانه‌ای] آن را منتشر کرده‌اند.» این، یک هشدار بود هم به خود آقای پزشکیان و هم به مردم و نشان داد، آقای پزشکیان را افرادی احاطه کرده‌اند که بعضا، بدون هماهنگی با او اقداماتی را «سَرِ خود» انجام می‌دهند. عنوان این یادداشت را با توجه به این شرایط انتخاب کردیم تا شاید مطلب عینا، بدون کم و کاست و بدون تغییر در محتوا، به دست ایشان برسد. ضمنا، این «احاطه‌کنندگان» فقط افراد و اشخاص نیستند، رسانه‌هایی هم هستند که «تحریف» و «جعل خبر» در آنها یک «قاعده» و «اصل» است و اخبار، تحلیل و نقدها را آن طور که دلشان می‌خواهد- نه آن طور که نوشته شده است- به گوش مخاطب می‌رسانند. فقط به عنوان یک مثال نزدیک، رجوع کنید به گزارش مستند کیهان که با عنوان «اسب زین‌شده زیر پای....» منتشر شد و مقایسه کنید با نوع پوشش آن در این رسانه‌ها. چیزی نزدیک به 10 روز است که با ترفند «راه بنداز- جا بنداز» تلاش می‌کنند گزارشی سرتاسر تحریف شده به خورد مخاطب بدهند. بله درست شنیدید نزدیک به 10 روز است سرگرم یک گزارش کیهانند!
2-رفتارها و رخدادهای روزهای پس از انتخاب آقای پزشکیان هم، «خاص» و «ویژه» است. او طی دو هفته‌ای که انتخاب شده، حتی یک کنفرانس خبری نداشته است که این برخلاف رویه همیشگی است. ایشان طبیعتا باید جلوی دوربین‌ها حاضر شود و به سؤالات پاسخ دهد. از برنامه‌هایش، کابینه‌اش، اولویت‌هایش بگوید. اما در همین مدت، تا دلتان بخواهد این «اطرافیان» و «دور و بری‌ها» موضع داشته و از طرح و برنامه و تشکیل شورا و....سخن گفته‌اند. طرح‌ها و برنامه‌هایی که شاید آقای پزشکیان در جریان جزئیات آنها هم نباشد! تشکیل «شورای راهبردی دوره انتقال دولت چهاردهم» یکی از این اقدامات «خاص» و بی‌سابقه است. شورایی که عملا - و در ظاهر بدون حضور یا حتی اطلاع آقای پزشکیان- همه چیز را به دست گرفته و این روزها، مشغول چیدن کابینه است. یک بار دیگر دقت کنید: شورایی تشکیل شده که هیچ گاه مرسوم نبوده، و این شورا که عملا همه کاره آن آقای ظریف است، در حال چیدن کابینه است! شاید گفته شود، این شورا بدون هماهنگی با آقای پزشکیان، قدم از قدم برنمی‌دارد که در پاسخ ارجاع می‌دهیم به خطوط اول این یادداشت. 
اطرافیان رئیس‌جمهور منتخب افرادی هستند که نشان داده‌اند، بدون هماهنگی و اطلاع او امور را جلو می‌برند. اگر ایشان یک کنفرانس خبری در این مدت تشکیل می‌داد، می‌توانست به این شبهات و سؤال‌ها پاسخ دهد. اما در عوض گفته شده این آقای ظریف است که با حضور در تلویزیون، می‌خواهد به مردم توضیح دهد! یعنی توضیحات را هم اطرافیان قرار است بدهند! لحظه تنظیم این گزارش نه آقای ظریف در تلویزیون حاضر شده بود نه از اظهارات ایشان خبری بود.
3-شرایطی که در بندهای بالا به گوشه‌ای از آنها اشاره شد، در دوران مبارزات انتخاباتی آقای پزشکیان نیز، کاملا مشهود بود. او تقریبا همه چیز را به اطرافیان می‌سپرد. گفت یک پزشک و جراح قلب است و برنامه‌ای هم ندارد و مسائل را به کارشناسان می‌سپارد. چند سؤال می‌پرسیم: آیا «برون سپاریِ» امری به بزرگی کشورداری، حد و اندازه ندارد؟ آیا از جزئیات اقدامات، برنامه‌ها و...این اطرافیان مطلع هستید؟ چرا به جای شما، آقای ظریف باید در تلویزیون حاضر شود؟ آیا این وضع، نتیجه همان «برنامه‌ای ندارم»ی که مدام می‌گفتید، نیست؟ آیا فردا مسئولیت تبعات این «برون سپاری‌های افراطی» را می‌پذیرید؟ اصلا آیا این شما هستید که در حال چیدن کابینه‌اید یا کابینه را هم برایتان می‌چینند؟!
4-یکی از تبعات «برون‌سپاری‌های افراطی» بروز اختلاف است و زمان تقسیم غنائم، این اختلافات می‌تواند به درگیری‌های «درون گروهی» بدل شود و دود این وضع نیز فقط و فقط به چشم مردم می‌رود. مرور رسانه‌ها و مواضع افراد نزدیک به رئیس‌جمهور منتخب نیز نشان می‌دهد، قدیمی‌های این طیف به شدت نگران این وضع هستند. اصطلاحاتی مثل «مجاهدان شنبه» را همین طیف وارد ادبیات سیاسی کشور کردند. از یک طرف بهزاد نبوی «عاجزانه» از این «اطرافیان» می‌خواهد، به «پزشکیان بینوا» رحم کنند و این طور به خاطر رسیدن به پست و مقام، آبروریزی نکنند از آن‌سو محمد فاضلی از این که، یک عده از این اطرافیان، نیامده دنبال پست و مقامند انتقاد می‌کند. محمدرضا عارف نیز از «مواضع طلبکارانه» برای سهم‌خواهی گِلِه می‌نماید. ممکن است گفته شود، هر دولتی در این مرحله، دچار چالش‌های این‌چنینی می‌شود. ما می‌گوییم، این چالش‌ها در نوع خود، بی‌سابقه‌اند و یکی از دلایل آن، سپردن امور به اطرافیان است!
5-تردید نداریم- شما هم نداشته باشید-که این اطرافیانِ مجاهد شنبه‌یِ طلبکار، فردا روزی اگر خدایی نکرده آقای پزشکیان موفق نشد، به هیچ وجه مسئولیت اقداماتش را نخواهد پذیرفت. آنها به بزرگ‌تر از پزشکیان هم رحم نکردند. خواستار استیضاح دولتی شدند که، خود زمینش زدند و رئیس‌جمهوری را که بنیانگذار اصلاحات می‌نامندش، خون به دل کردند. این طیف موقع تقسیم غنائم ظاهر و زمان پاسخگویی پنهان می‌شوند. آقای پزشکیان اگر 1- از این طیف فاصله نگیرد 2- اداره امور را همان‌گونه که تا امروز بوده، به آنها بسپرد، همین‌ها او را زمین خواهند زد و اگر زمین خورد، همین طیف انگشت اتهام را به سوی ما منتقدانی خواهد گرفت که خیلی زود و به موقع هشدارهای دلسوزانه را دادیم.

برنده ترور ناموفق ترامپ

امیرعلی ابوالفتح 
ترور نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گرچه شوک آور بود، اما عجیب نبود. در کشوری که رئیس جمهور، نامزد انتخابات ریاست جمهوری و رهبران مبارزات مدنی ترور شده اند، ترور ناموفق دونالد ترامپ رخدادی بی سابقه به شمار نمی‌آید. در جامعه‌ای که آتش اختلافات سیاسی – ایدئولوژیکی به شدت زبانه می‌کشد و رقبا، یکدیگر را به نابودی آمریکا متهم می‌کنند، دور از انتظار نیست که کسی اسلحه بکشد و یک نامزد انتخاباتی را ترور کند؛ آن هم در جامعه‌ای که دسترسی به سلاح گرم راحت تر از دسترسی به کتاب است و بیش از جمعیت آن، سلاح گرم در اختیار شهروندان قرار دارد.درواقع در کشوری که 10 درصد بزرگ سالان، معادل 26 میلیون نفر، از توسل به زور برای جلوگیری از بازگشت ترامپ به قدرت حمایت می‌کنند و 7 درصد، معادل 18 میلیون نفر، از توسل به زور برای بازگرداندن ترامپ به قدرت حمایت می‌کنند، ترور نشدن ترامپ و بایدن عجیب است نه ترور شدن آنان.ازسوی دیگر، با توجه به حضور شبانه روزی ماموران «سرویس مخفی» آمریکا که مسئولیت حفاظت از جان روسای جمهوری مستقر و سابق آمریکا را دارند، فرضیه ساختگی بودن ترور ترامپ برای کسب محبوبیت تقریبا نزدیک به صفر است، هر چند که ترامپ اعجوبه تبدیل تهدیدات به فرصت هاست؛ از جمله تهدیدات جانی. واقعیت این است که اگر جنگ و دعواها بر سر انتخابات، در انتخابات 2020 پس از برگزاری آن، در حمله به کنگره ایالات متحده اوج گرفت، اکنون در سال 2024، این جنگ و دعواها به پیش از برگزاری انتخابات برگشته است. ترور ناموفق دونالد ترامپ، شانس جمهوری خواهان را از آن چه که پیش از آن بود، برای بازگشت مجدد به کاخ سفید افزایش خواهد داد. به عبارت دیگر می‌توان گفت، برنده ترور ناموفق ترامپ، خود ترامپ است. چه بسا در آینده بگویند ترامپ نه در روز 5 نوامبر 2024 که در روز 13 جولای 2024 در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید، همان روزی که از مرگ نجات یافت.جالب این جاست که در حد فاصل ترور ناموفق ترامپ و معرفی رسمی ترامپ به عنوان نامزد حزب جمهوری خواه در انتخابات 2024 آمریکا، یکی از حساس ترین اتهامات کیفری به ترامپ در پرونده نگهداری اسناد محرمانه از سوی دادگاه رد شد.شانس به ترامپ رو کرده است. این در حالی است که در اردوگاه دموکرات‌ها نیز آشوب و بلوا در حال ظهور است و چه بسا نامزد پیشتاز که اتفاقا، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکاست با یک کودتای حزبی، در نامزدی انتخابات کنار گذاشته شود. نکته این جاست که ترامپ می‌خواهد پس از ترور ناموفق خود، بر موضوع اتحاد ملت آمریکا متمرکز شود، وعده‌ای که بایدن هم در مراسم تحلیف خود به عنوان ریاست جمهوری داده بود. با این حال آن چه که در سه سال اخیر در آمریکا رخ داده است هیچ شباهتی با اتحاد ملی ندارد. بعید هم هست که ترامپ در این خصوص موفق شود. حال آمریکا اصلا خوب نیست، کشوری که دهه‌ها تلاش کرد الگوی جهانی از نظام سیاسی خود، قانون اساسی خود و ساختار قدرت سیاسی خود به جهانیان ارائه کند. هرچه حال آمریکا وخیم تر شود، قدرت جهانی آمریکا نیز رو به وخامت می‌گذارد تا جایی که چه بسا ایالات متحده آمریکا، امپراتوری جهانی خود را از دست بدهد.
 
آرامش دانشگاه‌ها مقدمه ضروری توسعه علمی کشور
حسین عبداللهی‌فر

حدود ۲۰ سال پیش وقتی خانم کریستین آبورت، سردبیر مجله علمی نیچر از اروپا به ایران آمد تا علل رشد علمی کشور و ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران از رتبه ۵۶ به ۳۴ را بررسی کند، نتیجه مطالعه خود را در شماره ۴۳۵ به تاریخ ۱۹ می‌۲۰۰۵ این مجله با درج مقاله‌ای تحت عنوان «رژه بزرگ ایرانیان» منتشر کرد. 
وی در این مقاله با ابراز نگرانی شدید خود از آنچه خطر واقعی ایران خواند، نوشت: «مرجعیت علمی ایران در حال بازسازی مجدد است و این حرکت در ایران در حال تبدیل شدن به یک روند است که باید جلو آن را گرفت.» 
وی در بیان علل اصلی مرجعیت علمی ایران از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای نام برده و می‌نویسد ایشان به طور مؤثر کشور را به سمت مسیر توسعه علمی درون زا و مستقل و نه تبعی و وابسته بودن رهبری کرده است. از نظر او مشکل اساسی این است که یک جامعه کوچک آکادمیک نخبگانی و علمی با همه توان خود، این رهیافت رهبر معظم انقلاب اسلامی را دنبال می‌کنند. خانم آبورت این جامعه علمی را خطرناک‌ترین دشمن غرب خوانده و در پاسخ به این سؤال که با این کشور خطرناک باید چه کار کرد، دو راهکار عملیاتی را ارائه می‌دهد. وی «بی‌ثباتی سیاسی» و «تحریم مضاعف» را دو لبه تیز یک قیچی معرفی می‌کند که می‌تواند جلو مرجعیت علمی ایران را بگیرد. بدون تردید انقلاب اسلامی از منظر غرب دشمنی سرسخت به حساب می‌آید، اما نگرانی اغراق‌آمیز سیاستمداران غربی از رشد علمی جمهوری اسلامی ایران پرسش‌برانگیز به نظر می‌آید. چرا رشد علمی ایران سبب شده است تا غربی‌ها ایران را خطرناک‌ترین دشمنان خود بدانند؟
مهم‌ترین عللی که در این خصوص قابل طرح است، عبارت‌اند از:
۱. تاریخچه علمی ایران که در گذشته توانسته با این سرمایه جایگاه «رهبری علم» در جهان را از آن خود سازد. غرب امروز می‌داند کسی که یک بار در جام جهانی قهرمان شده همیشه می‌تواند یک رقیب ترسناک باشد. 
۲. پیوند جامعه علمی با اندیشه‌های عالمانه و دوراندیشانه مقام معظم رهبری که به صراحت مورد اشاره مقاله نیچر قرار گرفته است. 
۳. روند رشد علمی کشور که امروز جمهوری اسلامی ایران را به جایگاه ۱۵ رسانده است. ادامه این روند و تک رقمی شدن جایگاه علمی ایران که به کابوس غرب تبدیل شده است، می‌تواند معادلات بسیاری را به زیان غرب تغییر دهد. 
۴. رشد چشمگیر جمهوری اسلامی در رشته‌های مهندسی که جایگاه چهارم جهان را به لحاظ فارغ التحصیلان علوم مهندسی به خود اختصاص داده است. 
۵. تأثیر رشد علمی جمهوری اسلامی بر قدرت دفاعی ایران که توان بازدارندگی آن را به نقطه آسیب‌ناپذیر و تغییر موازنه قدرت در جهان به نفع جبهه مقاومت کرده است. 
این درحالی است که تحریم‌های فلج‌کننده از سال‌ها پیش در دستور کار دشمنان ملت ایران قرار داشته و برای بی‌ثبات‌سازی سیاسی، جنگ ترکیبی و پروژه اغتشاشات از سال ۱۴۰۱ به مرحله اجرا درآمده است که نه تنها تأثیر منفی بر روند رشد علمی کشور نداشت بلکه انگیزه بیشتری را در جوانان با استعداد ایرانی ایجاد کرد. در این خصوص نقش دولت سیزدهم غیرقابل کتمان است. شهید آیت‌الله رئیسی نه تنها دانشگاه، تشکل‌های نخبگی، جریان دانشجویی، تشکل‌های استادی و نشریات این مجموعه را دستاویز اهداف خویش قرار نداد بلکه مانع نگاه ابزاری احزاب و جریان‌های سیاسی به دانشگاه شد و این در شرایطی بود که دشمن در جنگ ترکیبی ۱۴۰۱ دانشگاه را کانون اهداف خویش قرار داده بود. امید است دولت چهاردهم این سیاست را در قبال دانشگاه اتخاذ کند و با آرام‌بخشی به محیط دانشگاه زمینه رشد علمی کشور را بیش از پیش فراهم سازد. ضمن آنکه توجه به دو نکته در این خصوص ضروری است: 
۱. تمرکز دشمن بر جنگ شناختی دشمن در زمینه رشد علمی کشور به ویژه در علوم پایه و مهندسی که سبب شده تا درصد محدودی (۱۰ درصد) از دانش‌آموزان مدارس رشته ریاضی را انتخاب کنند و فقط ۱۲ درصد از دانشجویان در کنکور ریاضی شرکت می‌کنند؟ 
۲. تمرکز دشمن بر جذب نخبگان ایرانی که در اسناد کشور‌های اروپایی از آن به عنوان آهن‌ربای جذب نیرو‌های ماهر یاد می‌شود. متأسفانه در این زمینه اقدامات سازمان‌یافته‌ای نیز از داخل کشور صورت می‌گیرد.

راهبرد انتخاباتی ۲۰۲۴

علی بمان اقبالی

سال ۲۰۲۴ جهان شاهد برگزاری انواع انتخابات پارلمانی، محلی و ریاست جمهوری می‌باشد که با توجه به برگزاری انتخابات در کشورهای روسیه، آمریکا، هند، مکزیک، پارلمان اروپا ؛ جمهوری اسلامی ایران و … می‌توان  نقش این سال را در مراودات بین المللی و تنظیم قدرت در سطوح مختلف قاره ای بسیار مهم ارزیابی نمود در همین راستا در این هفته از ۲۶۰ میلیون واجد شرایط رای دادن در قاره سبز حدود ۱۸۵ میلیون رای دهنده در ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در انتخابات پارلمان این اتحادیه شرکت کردند. هر چند احزاب راست افراطی در گوشه و کنار اتحادیه با اقبال عمومی مواجه شدند ولی آراء جلب شده توسط آنها چندان با پیش‌بینی‌ها منطبق نبوده چنان که اگر اراده سیاسی کافی در میان احزاب میانه‌رو وجود داشته باشد، ائتلاف حامی اروپای واحد همچنان اکثریت کرسی‌های پارلمان را در پنج سال آینده در اختیار خواهد داشت با وجود این به بازار بورس چند کشور اروپایی از جمله فرانسه، آلمان و غیره شوک زیر ۲ درصد وارد شده و بازار برخی کشورها مشمول روند کاهشی شده است هم چنین فرانسه با انحلال پارلمان توسط مکرون با شوک سیاسی مواجهه شده است.
اکنون که بیش از دو  دهه از هزاره سوم میلادی می‌گذرد، اتحادیه اروپا به قدرتی برتر اقتصادی به ویژه در مبادلات خارجی تبدیل شده که بخش عظیمی از مرکز و جنوب شرق قاره سبز را نیز در بر می‌گیرد ولی این نهاد مهم همراه با گسترش و توسعه نتوانسته است از بروز و ظهور چرخه ای از مشکلات و چالش ها به ویژه در بخش های امنیتی ، دفاعی مرتبط با جنگ اوکراین و مهاجرت برای اعضاء متوسط و ضعیف خود جلوگیری  نماید از طرف دیگر  گسترش سریع و نامتوازن اتحادیه هم در بروز مشکلات تاثیر گذار بوده است.
در یک نگاه اجمالی و تطبیقی می‌توان دریافت که اتحادیه در پذیرش اعضای جدید به ویژه از میان کشورهای اردوگاه کمونیسم شتاب به خرج داده و بسیاری از این کشورها بدون رسیدن به مولفه‌های لازم اتحادیه و بنا به ضرورت و با بهره گیری از فشارهای سیاسی به عضویت این نهاد مهم در آمدند .البته اتحادیه با گزینشی بین بد و بدتر روبرو بود یا باید سرخوردگان از کمونیسم را به حال خود وا می‌گذاشت و با فرایند های پیچیده ای چون مهاجرت غیرقانونی نیروی کار، مافیای سازمان یافته و پولشویی و غیره مبارزه می نمود و یا می‌بایستی استخوان در گلو را چاره اندیشی می نمود. با همه این محور شرقی علاقه مند گسترش اتحادیه به شرق بوده  است.
در بخش مرکز و شرق قاره سبز احزاب محافظه کار در انتخابات اروپا در کشورهای عضو اتحادیه اروپا در بالکان و مجارستان پیروز شدند همچنین در انتخابات اروپایی اسلوونی حزب راست میانه اسدس (EPP) نخست وزیر سابق یانز یانسا، بیشترین کرسی‌ها را به دست آورد در حالی که حزب حاکم جنبش آزادی  نخست وزیر رابرت گلوب با دو کرسی در رتبه دوم قرار گرفت و جالب این که در کرواسی با مشارکت بسیار ضعیف رای دهندگان محافظه کاران حاکم  نیمی از کرسی‌های پارلمان اتحادیه اروپا را به دست آورده اند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که حزب محافظه‌کار حاکم کرواسی، HDZ (EPP) شش کرسی از دوازده کرسی این کشور در پارلمان اروپا را به دست آورده است و رومانی نیز برای اولین بار سیاستمداران راست افراطی را به پارلمان اروپا می فرستد، اما آرای کمتر از حد انتظار AUR باعث شده احزاب جریان اصلی در این کشور نفس راحتی بکشند.
در دیگر کشور منطقه، بلغارستان،  حزب GERB به رهبری بویکو بوریسوف، نخست وزیر سابق (EPP) در انتخابات پارلمانی زودهنگام بلغارستان و پارلمان اروپا پیروز شد، در حالی که در مجارستان حزب فیدز به رهبری اوربان با بدترین نتیجه انتخابات اتحادیه اروپا روبرو شد و اگر چه  حزب فیدس به رهبری نخست وزیر مجارستان، در انتخابات اروپا  پیروز شد، اما این پایین ترین نتیجه انتخابات اتحادیه اروپا در تاریخ این حزب بود، زیرا مخالفان موفقیت مشهودی را به دست آوردند.

جایگاه شهرها در تکاپوی انتخاب وزرا

ترانه یلدا
از فردای روز انتخابات ریاست‌جمهوری کمیته‌های تعیین کاندیداهای وزارت و معاونان وزیر در اطراف دکتر پزشکیان تشکیل شد. کمیته‌هایی که بناست قول ایشان درباره انتخاب مدیران دولتی قابل و کاربلد و متخصص را عملی کنند. حال با وجود ایدئال‌نبودن شرایط انتخابات به لحاظ شور و مشارکت‌های مردمی، بالاخره بخش بزرگی از نخبگان و تحصیل‌کرده‌های طبقات متوسط که نگران شده بودند، گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند برای نوعی تغییر یا پارادایم شیفت در سیستم اداره کشور دست به دست هم بدهند و آقای پزشکیان را کمک کنند. طبیعتا تمام نقدهایی که سال‌ها بی‌پاسخ‌مانده بود، یکجا و همه با هم، سر برآوردند تا همه متوجه باشند که صحبت بر سر اشخاص نیست. گفته شد که در چنین سیستم کنترل‌شده و نظارت‌شده‌ای حرکت و تغییر بسیار مشکل است و مسئله اساسی نیروی انسانی ناکارآمد یا کم‌بازده را که طی سال‌ها در مدل کارمندی دولت و شهرداری‌های ما رسوب کرده‌اند، نمی‌توان به‌سادگی حل کرد. گرچه سال‌ها شایسته‌سالاری حاکم نبوده و نخبگان به طور کلی یا کناره گرفته‌اند یا کشور را ترک کرده‌اند. اما هنوز تقویت ارتباط میان پلتفرم‌های تعریف‌شده در راستای ایجاد تغییرات، مثل نهادهای علمی، صنوف، کارگروه‌های ذی‌ربط در امور مختلف و «ان‌جی‌او»های مردمی ممکن است. به‌ویژه در زمینه فعالیت‌های شهری و منطقه‌ای، محیط‌زیستی و میراثی که بیشتر از دیگر حوزه‌ها مدنظر حرفه ما هستند و بهتر آن است که برای نجات ایران نقش پررنگ‌تری را پیدا کنند، این ارتباط با دانشگاه‌ها و صنوفی که در زمینه شهر و شهرسازی فعال هستند، از اولویت‌هاست. بدیهی است که پابه‌پای دولت، شهرداری تهران نیز ناچار است تغییر کند و مکلف شود تا دست‌کم در مرحله اول کار دولت جدید به سیاست‌های جدید توجه کند. ما در تجربه 45‌ساله بعد از انقلاب آدم‌های اجرائی، متخصص و باتجربه کم نداشتیم. کسانی که فهمیده‌اند کارهای نمایشی پول دورریختن است. کسانی که اگر دست‌شان باز بماند، شاید بتوانند با پایین‌آوردن هزینه‌ها، اولویت‌بندی‌های بهتری برای شهرها و به نفع جامعه شهری – که حدود 80 درصد جمعیت کشور را در خود جای داده، داشته باشند... . از طرفی روشن است که قواعد بازی باید دست‌کاری شود و خون و نفس جدید به کار دمیده شود، نه به واسطه تیتر سمت‌ها و مسئولیت‌ها، بلکه با نقش مؤثری که مدیران جوان ایفا خواهند کرد. اغلب تأکید می‌کنند: مهم این است که جایگاه شهردار یا وزیر یا معاون وزیر، امکان سوءاستفاده برای فرد را نداشته باشد و به بی‌قانونی‌ها پایان دهد.

گفت‌وگوهای سازنده این روزها زیادند... . ما جهان‌سومی‌ها همیشه اشتباه فکر می‌کنیم که یک نفر به عنوان رئیس‌جمهور به‌تنهایی می‌تواند منجی باشد. یک نفر به‌تنهایی می‌تواند تحول ایجاد کند، درحالی‌که تحول، مستلزم داشتن یک سازمان همکار پویاست. به ساختارهای سازمانی وزارت راه یا میراث فرهنگی توجه بفرمایید. این سازمان‌ها دچار بیماری‌های گوناگون و بسیار جدی هستند. بدنه کارشناسی این سازمان‌ها به‌شدت مستهلک و بوروکراتیک شده است. جذب نیروی غیر‌متخصص و بدون بازده، ایستایی مدیریتی را باعث شده. و اصلاح آن هم یک‌شبه ممکن نخواهد بود. اما آیا نمی‌شود چاره‌ای برایش پیدا کرد؟ آیا برخی دستگاه‌ها را نمی‌توان سبک‌تر کرد (شهرداری مثلا) یا اینکه قوانین و مقررات یا پروتکل‌های جدیدی برای کارها نوشت...‌؟ معلوم است که می‌شود. نیروهای موجود ناکارآمد مطمئنا «درِ مسجد» نیستند که نشود کَند و نشود سوزاند. اولین و بزرگ‌ترین چالش هر مدیر دولتی همین نیروی انسانی است. چالش‌های دیگر هم بسیارند... اما شجاع باید بود. رنسانسی در راه است که ندای آن را در میان پچ‌پچ مردم و رفتارهای‌شان می‌شنویم. حتی روشنفکران جنبش مشروطه 120 سال پیش به امید معجزه ننشستند؛ بلکه چارچوب‌های تغییر و نهادهای آن را طراحی کردند. برای همین هم هست که اساس نهادی مدرن مشروطه، باقی ماند و بازگشت‌ناپذیر شد. اکنون نیز در حیطه‌های تخصصی مختلف هرکس باید همین کار را بکند و برنامه داشته باشد. شاید یکی از کارهای بنیادین در کل دستگاه دیوانی ایران، یک خانه‌تکانی جدی باشد. خیلی از مدیران قبلا هم با این ماجرا مواجه شده‌اند اما به دلیل انبوه مشکلات، گرفتاری به روزمرگی، ترس از جراحی و تبعات اجتماعی-امنیتی ناشی از آن سراغ راه‌حل‌هایی رفته‌اند که کار را بدتر کرده و بدنه سازمان را فربه‌تر.

از سوی دیگر برخی متخصصان رسما درخواست جدایی دو حوزه حمل‌ونقل و شهرسازی در ساختار وزارتخانه را از دولت آینده کرده‌اند و بعضی دیگر لزوم تفکیک سه سازمان گنجانده‌شده در داخل ساختار وزارت میراث، گردشگری و صنایع دستی را در عین همبستگی آنها خواستار شده‌اند. شکی نیست که تشکل‌های مدنی و صنفی و تخصصی این حوزه باید تقویت شوند.

البته همین که برای نخستین بار چنین سازوکاری، یعنی کمیته‌های انتخاب وزرا با هر نقص و ایرادی، تشکیل شده و نیز همین مطالبه‌گری و نقد آنها از سوی فعالان (اعم از فعالان مدنی، متخصصان و رسانه‌ها) یک قدم به پیش هست و باید همین روند را تقویت کرد تا نقش نهادهای مدنی و تخصصی در تعیین سیاست‌ها پررنگ و تثبیت شود. در نهایت امیدوارم از این اتاق‌های فکر برای انتخاب مدیران دولتی کسانی بیرون بیایند و قدرت بگیرند تا در عمل بتوانند در مقابل آنان که به بهانه توسعه، محیط زیست را درجه دوم قرار می‌دهند، بایستند و مقاومت کنند!

اعتراف اسرائیل در دهمین ماه جنگ
محمد‌مهدی تقوی
اعتراف ارتش رژیم صهیونیستی به کمبود تانک و مهمات آن هم در میانه جنگ همه‌جانبه با گروه‌های مقاومت اسلامی فلسطینی در نوار غزه از مهم‌ترین اخبار چند روز اخیر مرتبط با این جنگ است.
۱- اسرائیل بنا بر دکترین قدیمی و پایه‌ای «بن‌گورین» (اولین نخست‌وزیر این رژیم) هیچگاه نباید وارد یک جنگ طولانی می‌شد و شاید کسی هم فکرش را نمی‌کرد این جنگ تا این حد طولانی شود. این اعتراف سخت ارتش صهیونیستی، خط بطلان دیگری بود بر تبلیغات و پروپاگاندای ۵۷ ساله این رژیم مبنی بر اینکه ارتش آن، چهارمین ارتش دنیاست. صهیونیست‌ها بویژه پس از جنگ 6 روزه در سال 1967 که طی آن ارتش‌های ۳ کشور قدرتمند عربی (مصر، سوریه و اردن) را طی فقط 6 روز شکست دادند، اینطور در رسانه‌ها و افکار عمومی جهان جا انداختند که ارتش اسرائیل شکست‌ناپذیر است. هرچند دروغ بودن این ادعا بارها (از سال 2000 به بعد که مجبور به خروج از جنوب لبنان شدند) محرز شده اما اعتراف اخیر آن هم نه در برابر یک یا چند ارتش کلاسیک و قدرتمند، بلکه در برابر ۲ گروه فلسطینی حماس و جهاد اسلامی با کمترین امکانات در گستره‌ای به اندازه نوار غزه نشان داد تل‌آویو بدون حمایت بزرگ‌ترین پشتیبان خود ایالات متحده تا چه حد آسیب‌پذیر و ناتوان است. البته نباید منکر توانمندی این رژیم در حوزه‌های صنعتی و طراحی سلاح شد اما مهم‌تر از همه اینها -بویژه در میانه جنگ - توان پشتیبانی و لجستیک و تامین تجهیزات و نیروی انسانی است که اسرائیل در هر دوی آنها با مشکل اساسی مواجه شده است.
در زمینه تامین نیروی انسانی که بارها اعلام شده ارتش این رژیم نیازمند سربازان جدید است تا بار جنگیدن مداوم از روی دوش نیروهای احتیاط فعلی برداشته شود. به گفته «یوآو گالانت» وزیر جنگ رژیم، ارتش اسرائیل برای ادامه جنگ در غزه نیاز فوری به لااقل ۱۰ هزار سرباز اضافه دارد و نیمی از این نیاز را می‌تواند از جامعه ارتدکس (حریدی) اسرائیل تامین کند اما مذهبی‌ها به هیچ وجه حاضر نیستند وارد خدمت سربازی در ارتش شوند و همین باعث شده نیروهای جنگنده حاضر در ارتش بویژه نیروهای احتیاط که طی این 9 ماه بیش از توان خود در خدمت مانده‌اند، بشدت به ادامه این وضع معترض باشند و فرماندهان ارتش را با چالش‌های فراوان مواجه کنند.
طی روزهای گذشته، دادگاه عالی رژیم صهیونیستی به اتفاق آرا به عدم تمدید معافیت مردان ارتدکس که در سن خدمت هستند رای داد اما دولت اسرائیل به دلیل وجود ۲ حزب مذهبی در درون دولت جرأت اجرای آن را ندارد و از فراخواندن نیروهای مذهبی به ارتش خودداری می‌کند.
۲- در زمینه تجهیزات نیز اوضاع آنطور که ارتش اعتراف کرده به بدی نیروی انسانی است. توان زرهی ارتش اسرائیل در جریان جنگ 9 ماهه بشدت تحلیل رفته و ستون فقرات نیروهای پیاده ارتش از این جهت با مشکل مواجه شده است، به طوری که مجبورند از تانک‌های مرکاوای نسل‌های قبل که در حالت عادی منقضی از خدمت محسوب می‌شوند استفاده کنند. به لحاظ تامین مهمات نیز اسرائیل به هیچ وجه امکان لجستیک در این مدت طولانی را ندارد.
در این ۹ ماه، این آمریکایی‌ها بودند که بارها و بارها انبارهای مهمات این رژیم بویژه در حوزه هوایی را شارژ کردند و الا نتانیاهو خیلی زودتر از این مجبور بود به پایان جنگ آن هم با نتیجه‌ای فضاحت‌بار تن دهد.
۳- در طرف مقابل اما گروه‌های فلسطینی با کمترین خلل در روند مبارزه مواجهند.
این گروه‌ها به‌رغم همه مشکلات و ترور برخی فرماندهان، همچنان توانسته‌اند ساختار خود را حفظ و مهمات‌شان را که تامینش برای آنها ۱۰۰۰ برابر سخت‌تر از طرف مقابل است، بخوبی مدیریت کنند.
بعد از گذشت 9 ماه از جنگ، رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین همچنان مشغول شکار تانک‌ها، نفربرها و لودرهای نظامی ارتش اسرائیل هستند و تاکنون توانسته‌اند بیش از 680 نفر از سربازان اسرائیل را هم بکشند که این آمار برای جامعه صهیونیست قابل تحمل نیست.
یادمان باشد حماس همچنان برگ برنده اسرای اسرائیلی را هم که تعدادشان ۱۵۰ نفر است در دست دارد و همین مساله فشاری مضاعف بر رژیم وارد کرده است. با این تفاسیر، اسرائیل ادعا دارد جنگ را در شمال فلسطین اشغالی و جنوب لبنان نیز آغاز خواهد کرد اما حالا با این اعتراف ارتش باید دید آیا این توان اصلا در اسرائیل وجود دارد که به جنگ نیروهای تازه‌نفس حزب‌الله آن هم در جنوب لبنان برود که در هیچ زمینه‌ای قابل مقایسه با توان فلسطینی‌ها در نوار غزه نیستند؟
علامه «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله لبنان در آخرین سخنرانی خود به این اعتراف ارتش اسرائیل اشاره کرده و گفته است اگر وارد جنوب لبنان شوید، دیگر چیزی به عنوان کمبود تانک نخواهید داشت؛ چون تانکی برای‌تان باقی نمی‌ماند!