صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۹  ، 
شناسه خبر : ۳۶۵۰۰۳
آدرس غلط ندهید!، غیرفرهنگی ترین تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی، مقاومت و آینده منطقه غرب آسیا؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

آدرس غلط ندهید! 

مسعود اکبری
1- این روزها با آغاز به‌کار دولت چهاردهم، رسانه‌ها و فعالین مدعی اصلاحات دست به کار شده و «آدرس غلط» به رئیس‌جمهور و دولتمردان می‌دهند. 
این طیف مدعی است که رفع تمامی مشکلات در گرو رفع تحریم‌هاست. این جریان سیاسی همزمان با این مسئله، مدعی است که باید هرچه زودتر به FATF بپیوندیم. درباره این ادعای تکراری، گفتنی‌هایی است که در ادامه به اختصار به آن می‌پردازیم:
2- «ریچارد نفیو» که از او به عنوان یکی از معماران شبکه تحریم‌ها علیه ایران یاد می‌شود اخیرا در یادداشتی در «انستیتو سیاست‌های خاور نزدیک» نوشته است: «در حال حاضر به راه انداختن مجدد کارزار تحریم‌های ایران بسیار دشوار خواهد بود... این‌بار ایرانی‌ها با کارآمدی بیشتری از خودشان و دارایی‌هایشان محافظت می‌کنند. شکست فشار حداکثری، این مسئله را تأیید می‌کند... در دولت بایدن هیچ‌کدام از تحریم‌های ضدایرانی از لحاظ فنی رفع نشدند اما این موضوع نه ایران را به سمت سقوط پیش برد و نه به سمت پذیرش توافق سوق داد.»
3- در تیرماه سال جاری،  «تد کروز» نماینده جمهوریخواه در جلسه استماع مجلس سنای آمریکا خطاب به «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «شما وقتی وزارت خارجه آمریکا را تحویل گرفتید، ایران روزانه چقدر نفت می‌فروخت؟ حدود ۳۰۰ هزار بشکه؛ ایران امروز چقدر نفت می‌فروشد؟ حدود ۲ میلیون بشکه در روز. با این حساب با وجود تحریم‌ها و کنترل‌های صادراتی، آنها از این طریق حدود ۸۰ میلیارد دلار درآمد دارند.»
«کروز» در ادامه خطاب به وزیر خارجه آمریکا گفت: «بگذارید یک سؤال دیگر بپرسم. ناوگان اشباح ایران، و یا همان ناوگان ارواح ایران (شناورهای بدون امکان مکان‌یابی) در نوامبر ۲۰۲۰ چند کشتی بود؟ تعدادشان حدود ۷۰ فروند بود. اما امروز آنها بیش از ۴۰۰ فروند را در اختیار دارند.» و اما پاسخ وزیر خارجه آمریکا به این سناتور جمهوریخواه بسیار قابل تأمل است. بلینکن در بخشی از اظهارات خود در پاسخ به تد کروز می‌گوید: «علت این مسئله آن است که آنها(جمهوری اسلامی ایران) مصمم هستند که این کار را انجام دهند.»
4- چندی پیش شبکه الجزیره در گزارشی اعلام کرد: «آقای رئیسی در زمانی که ایران تحت تحریم‌های آمریکا بود و در مقطعی که واشنگتن اجرای تحریم‌ها علیه ایران را شدیدتر کرد، رئیس‌جمهور شد. تولید نفت ایران در دوره رئیسی و تحت شدیدترین‌ تحریم‌های غرب رشد ۶۰ درصدی داشت.»
5- در روزهای گذشته، رادیو فردا - ارگان رسانه‌ای سازمان سیا - با نگرانی نسبت به اینکه ایران توانسته تحریم‌های گسترده آمریکا را دور بزند و روزانه یک میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت بفروشد، واکنش نشان داد. 
این رسانه آمریکایی در همین رابطه در گزارشی نوشت: «شرکت «تانکر ترکرز»(شرکت فعال در زمینه ردیابی نفتکش‌ها) با انتشار پستی در شبکه ایکس نوشته است: ایران با یک میلیون و هفتصدهزار بشکه ترانزیت نفت و محصولات نفتی با توسل به «ناوگان ارواح»، بیشترین سهم جهانی را در استفاده از این کشتی‌ها دارد.»
شرکت ‌تانکر ترکز تصریح کرده است که وزارت خزانه‌داری آمریکا تاکنون تنها یک‌سوم کشتی‌های موسوم به «ناوگان ارواح» را به لیست تحریمی خود اضافه کرده است. 
6- جریان مدعی اصلاحات، طوری وانمود می‌کند که گویی ایران تاکنون ارتباطی با سازمان FATF نداشته و اگر در آینده به آن بپیوندد و دستورات آن را اجرائی کند، فتح‌الفتوح اقتصادی رخ خواهد داد. این ادعا در حالی است که وزارت خارجه و وزارت اقتصاد دولت روحانی در خرداد ۹۵ در اقدامی غیرقانونی، بدون هماهنگی و یا اخذ مجوز از مجلس و یا از شورای‌عالی امنیت ملی، اقدام به «توافق محرمانه»! با FATF کرده و متعهد و موظف شد ۴۱ مورد دستورات گروه مذکور را که در قالب برنامه اقدام «Action Plan» پذیرفته بود، در زمان‌بندی‌های مشخص، به اجرا در آورد.
پس از افشای توافق صورت گرفته با «گروه ویژه اقدام مالی FATF» در رسانه‌ها؛ وزرای خارجه و اقتصاد و رئیس وقت ‌بانک مرکزی - ۱۲ مرداد ۹۵ - از اینکه اقدام به توافقی کرده‌اند که در صلاحیتِ دستگاه‌های دیپلماسی و اقتصادی نبوده و جنبه‌های متعدد سیاسی و امنیتی آنها را در توافق در نظر نگرفته بودند، مورد توبیخ قرار گرفتند.
دولت مدعی تدبیر و امید و وزارت خارجه آن در اقدامی تأمل‌برانگیز از سال ۹۵ به بعد، ۳۷ بند از ۴۱ بند تعهداتی را که مخفیانه به FATF داده‌ بود و به عبارتی حدود ۹۰ درصد دستورات FATF را اجرا کرد و تنها وقتی نوبت به مطالبات مربوط به اصلاح قوانین رسید، مجبور شد علی‌رغم میل باطنی، مجلس را با ارسال لایحه مطلع کند!
دولت روحانی در همین رابطه چهار لایحه را تنظیم کرد. لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان‌یافته فراملی (پالرمو)، لایحه اصلاح قانون پولشویی، لایحه اصلاح قانون مبارزه با تامین مالی تروریسم و لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم (CFT ).
پس برخلاف ادعای حامیان FATF، این‌طور نیست که در آینده دستورالعمل FATF را اجرا کرده و از منافع اقتصادی آن بهره‌مند شویم، بلکه دولت یازدهم و دوازدهم دستورالعمل‌های این سازمان را اجرا کرد و نتیجه این همکاری افزایش تحریم‌ها به جای کاهش آن بود.
7- دیپلماسی فعال و عزتمندانه، یکی از ویژگی‌های بارز دولت شهید رئیسی بود. رویکردی که خدمات ارزنده شهید «حسین امیرعبداللهیان» نیز در تحقق آن نقش بسزایی ایفا کرد. شهید آیت‌الله رئیسی در ۳۴ ماه ریاست جمهوری، طی ۲۸ سفر به ۲۳ کشور مختلف رفته و با سران و مقامات آنها ‌دیدار کرد.
عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری‌های اقتصادی شانگهای، عضویت رسمی ایران در گروه بریکس، آزادسازی بخشی از پول‌های بلوکه شده ایران، امضای موافقت‌نامه تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU)، کنار رفتن دست‌اندازها و موانعی از جمله برجام و FATF، راه‌اندازی کریدور شمال - جنوب، امضای موافقت‌نامه جامع همکاری اقتصادی با چندین کشور، کسب تراز تجاری مثبت در تعامل اقتصادی با ۸۴ کشور، اقدامات تحسین‌برانگیز در حمایت از مردم مظلوم فلسطین (به‌خصوص پس از عملیات طوفان الاقصی)، تحول در دیپلماسی منطقه‌ای و روابط با کشورهای همسایه و... تنها بخشی از کارنامه موفق دولت رئیسی در سیاست خارجی است.
8- «محمدجواد ظریف» وزیر سابق امور خارجه - تیرماه ۱۴۰۰- در پایان کار دولت مدعی تدبیر و امید، اعتراف تلخی را مطرح کرد. وی گفت: «با خوش‌خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمی‌افتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان می‌کردند و نه با فشار حداکثری آمریکا مواجه می‌شدیم.»
9- موارد مذکور همگی یک کلاس درس بزرگ برای جریان غربگرا و برخی از مدعیان اصلاحات است. همان جماعتی که با ادعای تسلط بر زبان دنیا، تحریم‌ها را دو برابر کرد و در صنعت هسته‌ای بتن ریخت و با شرطی‌سازی اقتصاد، خسارت‌های هنگفتی به کشور و مردم تحمیل کرد.

غیرفرهنگی ترین تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی

محمدسعید احدیان
تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تاثیر معدل در کنکور خطاهای متعددی در حوزه آموزشی دارد اما فقط تاثیر ضدپرورشی این تصمیم چنان بزرگ است که به تنهایی کافی است تا شورای عالی انقلاب فرهنگی با ترکیب جدید، این تصمیم را به فوریت لغو کند.  به عنوان کسی که در گذشته  سال‌ها کار تربیتی در مدارس کرده‌ام، معتقدم این مصوبه حکم پایان پرورش و فعالیت تربیتی در مقطع دوم متوسطه محسوب می شود و ما با تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی،  یکی از مهم‎ترین زمان‎ها را به منظور کار پرورشی برای دانش‌آموزان از دست می دهیم.  اجازه دهید برای توضیح بیشتر کمی به عقب برگردیم؛ در مقطعی که نظام قدیم آموزش و پرورش واحدی نبود و مقطع دبیرستان هنوز پیش دانشگاهی نداشت (۵سال دبستان، ۳سال راهنمایی و ۴سال دبیرستان) ما برای فعالیت های پرورشی ۳ سال فرصت داشتیم و سال چهارم دبیرستان دانش آموزان متمرکز بر کنکور می‌شدند؛ اما تغییر نظام آموزشی و تشکیل نظام ترمی واحدی و بعد سالی واحدی و همچنین ایجاد یک سال به عنوان پیش‎دانشگاهی و کاهش مقطع متوسطه عملاً  باعث شد که دغدغه کنکور در دو سال آخر افزایش یابد و برای فعالیت تربیتی فقط ۲ سال باقی بماند و امکان هرگونه فعالیت فوق‌برنامه برای سال آخر دبیرستان و سال پیش دانشگاهی امکان‌پذیر نبود.  این اشکال در سطحی بسیار بالاتر برای سه سال مقطع دوم متوسطه اتفاق خواهد افتاد؛ هنگامی که دانش‌آموزان، والدین آن‎ها و در نتیجه مدیران مدرسه‎ای‌ ببینند که تمام دروس سه سال در سرنوشت شغلی و آینده زندگی دانش آموز نقش بسیار پررنگی دارد، به گونه‌ای که حتی ۲۵ صدم نمره می‌تواند رتبه فرد را چندهزار نفر جابه‎جا کند، تمام سه سال مدرسه متمرکز بر تقویت درسی بچه ها  می‌شود و هر فعالیت فوق برنامه مورد اعتراض دانش‌آموزان و اولیای آن ها قرار می‌گیرد به گونه‌ای که حتی اگر مدیران مدرسه هم بخواهند فعالیت تربیتی داشته باشند، امکانش را نخواهند داشت چه برسد که مدیران مدرسه در رقابت قبولی کنکور خود بر طبل  ایجاد دغدغه آموزشی بیشتر از خانواده ها می‌کوبند. آثار این تصمیم غلط همین امسال که سال ابتدایی بوده، مشهود است و سال به سال بر این تغییر ساختاری افزوده خواهد شد.  پرورش زدایی از ساختار آموزش و پرورش با تغییر نظام آموزشی توسط آقای دکتر نجفی شروع شد و از آن سال تغییرات نظام آموزشی بی‌توجه به حوزه پرورش و آثاری که این تصمیمات بر پرورش می‌گذارد، همچنان ادامه دارد و با هر تصمیمی فرایند پرورش زدایی از آموزش و پرورش بیشتر تکمیل می‌شود که تصمیم متولی اصلی حوزه فرهنگ در کشور یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی حکم پایان پرورش در مقطع دبیرستان محسوب می‌شود.   تاثیر ساختار نظام  آموزشی بر پرورش امری کاملا بدیهی است اما متاسفانه تنها موضوعی که در بررسی تغییرات نظام آموزشی مورد توجه قرار نمی‌گیرد، پیوست  اصلاح نظام آموزشی است. فقط کافی است مباحثات موافقان و مخالفان در تغییرات نظام آموزشی از جمله تصمیم اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی را مرور کنید، تا ببینید تنها موضوعی که درباره آن صحبت نمی شود، تاثیرات پرورشی این تصمیمات مهم است. سال هاست که پرورش در نام وزارت آموزش و پرورش در حال تبدیل شدن به نامی زینتی است اما این که شورای عالی انقلاب فرهنگی که باید دغدغه اصلی اش پرورش باشد ، تصمیمی چنین ضدفرهنگی بگیرد، فاجعه‌ای است که جای هیچ توجیهی ندارد و پیشنهاد می شود شورای عالی انقلاب فرهنگی در همین جلسه امروز خود، تصمیم به لغو این مصوبه بگیرد و مطمئن  باشد مردم از پذیرش و اصلاح خطا بیشتر خشنود می شوند تا اصرار بر خطا . گرچه مجال توضیح نیست اما اطمینان دارم به دلیل خطاهای بسیار زیاد آموزشی، شورا دیر یا زود   مجبور به لغو آن خواهد شد ، چه بهتر که هزینه بیشتر ‌‌داده نشود و با اعصاب و روان بچه ها بیشتر از این بازی نشود و البته فرصت فعالیت تربیتی در این سال های مهم زندگی دانش آموزان سلب نشود.
 

مقاومت و آینده منطقه غرب آسیا

عباس حاجی نجاری

باگذشت بیش از ۱۱ ماه از عملیات طوفان الاقصی، پیش‌بینی‌ها در مورد تأثیر این عملیات و حرکت مقاومت بر تحولات منطقه تحقق‌یافته و اکنون با صراحت می‌توان ۱۵ مهر ۱۴۰۲ (۶ اکتبر ۲۰۲۳) را آغاز فصلی جدید درروند تحولات منطقه و جهان دانست. در این روند اگرچه مردم مظلوم فلسطین تاکنون برای شکست جبهه متحد کفر و طاغوت و خنثی‌سازی برنامه‌ریزی دیرینه غرب برای سلطه صهیونیسم برجهان اسلام، بیش از ۴۱ هزار شهید تقدیم نموده‌اند، اما دستاورد‌های حرکت مقاومت که ملهم از حرکت انقلاب اسلامی است، تحول در روند‌ها و راهبرد‌ها را در پی داشته به‌گونه‌ای که ایده‌هایی که در پی عادی‌سازی روابط میان اعراب و اسرائیل یا تقسیم منطقه به لحاظ گفتمانی در دوگانه ایرانی و ضد ایرانی، عربی و ضد عربی، شیعه در برابر افراطیون تکفیری بود، به حاشیه رفته و اینک مقاومت و ضد مقاومت تعیین‌کننده و تعریف‌کننده بازی منطقه و جایگاه بازیگران شده‌اند و دوگانه شیعه در برابر سنی یا ایران در برابر اعراب را بی‌اعتبار و در خود هضم کرده است و درون جبهه مقاومت ایرانی و عرب و شیعه و سنی از جمهوری اسلامی تا حماس و جهاد اسلامی و حزب‌الله در یک جبهه قرارگرفته‌اند. جبهه مقاومت اینک یک ایده نیست بلکه یک واقعیت در پیش چشم و منشأ تحولات آینده است. 
برخی از اعترافات دشمنان مقاومت در این زمینه شنیدنی است:
- نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بعد از عملیات شهادت‌طلبانه یک شهروند اردنی در منطقه الکرامه می‌گوید:امروز روز دشواری برای ما بود و ما با یک ایدئولوژی کشنده تحت رهبری ایران محاصره‌شده‌ایم. حماس قصد دارد بذر تفرقه را در میان ما بکارد و یک جنگ روانی را در میان خانواده‌های افراد اسیرشده باهدف اعمال فشار داخلی انجام می‌دهد. 
- آویگدور لیبرمن وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی می‌گوید:ایرانی‌ها موفق شدند همه عرصه‌ها علیه اسرائیل در لبنان و یمن و سوریه و عراق را باهم متحد کنند؛ و ما باید یک برنامه جامع اتخاذ کنیم که به این تهدید پاسخ دهد، یک تهدید چندوجهی. هنوز در گل‌ولای لبنان هستیم، مردم نمی‌دانند چگونه تصمیم بگیرند، نمی‌دانند چه کار کنند، و می‌بینیم که هیچ مدیریتی وجود ندارد. ببین وقتی نخست‌وزیر با وزیر جنگ صحبت نمی‌کند نمی‌توان جنگ کرد. 

‏- فرید زکریا، مجری مطرح سی ان ان: علی‌رغم قدرت اسرائیل، ایرانیان به‌خوبی نقطه قوت خود و نقطه‌ضعف اسرائیل را متوجه شده و مشغول خفه کردن آن هستند. 
- وحشت منشه امیر مدیر رادیو اسرائیل از بیداری جهانی در حمایت از فلسطین و اعلام انزجار از رژیم صهیونیستی! او خطاب به دانشجویان جهان می‌گوید:چرا علیه اسرائیل تظاهرات می‌کنید؟ چرا علیه ایران کاری نمی‌کنید؟! آن‌ها می‌خواهند ما را در دریا بیندازند و نابودمان کنند!
- لاپید نخست‌وزیر پیشین رژیم صهیونیستی با اذعان به اینکه رژیم صهیونیستی به اهداف موردنظرش در جنگ غزه دست نیافته، می‌گوید: اسرائیل توان ادامه جنگ را ندارد می‌گوید در صورت ادامه جنگ منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی‌اش بیشتر به خطر می‌افتد شاخصه‌های این تحول را در ابعاد زیر می‌توان موردبررسی قرارداد.
- شکل‌گیری نفرت جهانی علیه صهیونیسم به‌ویژه در میان جوانان کشور‌های غربی بازسازی قدرت حماس باوجود تحمل ۱۱ ماه جنگ در غزه
- انتخاب یحیی سنوار به عنوان رئیس دفتر سیاسی حماس و تقویت گرایش‌های انقلابی و جهادی در این سازمان
- تقویت پیوند بین شیعه و سنی و تحکیم جایگاه رهبری انقلاب در میان مسلمانان و انقلابیون جهان
- گشوده شدن جبهه جدید علیه رژیم صهیونیستی در کرانه باختری به‌عنوان ظرفیت اصلی مقاومت فلسطین که توان آزادسازی قدس را دارد 
- تشدید اختلاف در میان فرماندهان رژیم صهیونیستی با نتانیاهو بر سر ادامه جنگ 
- اوج‌گیری مخالفت ساکنان سرزمین‌های اشغالی علیه سیاست‌های نتانیاهو با اجتماعات نیم میلیون نفری و درخواست آتش‌بس 
- روند مهاجرت معکوس نخبگان و متخصصان از سرزمین‌های اشغالی 
- فرسودگی ارتش رژیم اشغالگر در جنگ غزه، افزایش فرار و تمرد نظامیان از حضور در جنگ
- تشدید چالش‌های درونی و بحران اقتصادی رژیم
- درگیری و محاصره رژیم صهیونیستی از ۷ محور حزب‌الله، انصارالله، حماس و جهاد اسلامی، کرانه باختری، حشدالشعبی، مقاومت سوریه و... 
- شکست و به حاشیه رفتن پروژه‌های نزدیک‌سازی اعراب و اسرائیل و تشکیل ائتلاف نظامی یا سیاسی علیه ایران 
- ناتوانی غرب در تداوم حمایت از رژیم صهیونیستی. در روز‌های اخیر و در پی آماده‌باش نیرو‌های امریکایی برای مقابله با عملیات احتمالی ایران در خونخواهی شهید هنیه، بلومبرگ به نقل از یک رسانه عبری فاش کرد که مسئولان امریکایی به همتایان اسرائیلی خود نگرانی‌ها نسبت به ادامه جنگ در نوار غزه و آمادگی برای پاسخ ایران به ترور شهید هنیه را ابراز کرده‌اند و گفته‌اند ناو‌های هواپیمابر امریکا که برای دفاع از رژیم صهیونیستی در آب‌های منطقه مستقر هستند، نمی‌توانند تا ابد در منطقه بمانند. 
- شاخصه‌های نویدبخش درروند حرکت مقاومت 
- برتری دکترین فرمانده عالی مقاومت در تضعیف و نابودی تدریجی رژیم صهیونیستی با توجه به هماهنگی و انسجام گروه‌های مقاومت در عرصه راهبرد و راه کنش علیه رژیم صهیونیستی
- قدرت رو به تزاید جایگاه ایران در منطقه؛ باراک نخست‌وزیر پیشین رژیم صهیونیستی در گفتگو با فاکس نیوز می‌گوید:تعجب‌آورترین بخش تاریخ این است که اکنون ایران به‌جایی رسیده که تأمین‌کننده فناوری پیشرفته برای روسیه است.
- افول جایگاه و موقعیت رژیم صهیونیستی به‌عنوان عمق استراتژیک غرب در جهان اسلام و پیشران سیاست‌های آن‌ها
- بحران پیش روی رژیم در تشدید گیری‌ها در کرانه باختری و نگرانی امریکایی‌ها از گسترش جنگ در منطقه و پیوستن کل فلسطین به صحنه درگیری‌ها

 

اهداف سه‌گانه آمریکا از دروغ بزرگ موشکی

محمد قادری
روزجمعه روزنامه آمریکایی وال‌استریت ژورنال که سابقه قابل‌توجهی درانتشار اخبار جعلی علیه ایران دارد و سپس شبکه سی‌ان‌ان، به نقل از مقام‌های ناشناس آمریکایی و اروپایی مدعی شدند: «ایران موشک‌های بالستیک کوتاه‌برد به روسیه فرستاده که می‌تواند ابزار قدرتمندی در جنگ اوکراین باشد.»

پیشتر خبرگزاری رویترز هم درماه آگوست مدعی شده بود؛ «انتظار می‌رود روسیه به‌زودی صد‌ها موشک بالستیک کوتاه‌برد فتح-۳۶۰ را از ایران تحویل بگیرد و ده‌ها پرسنل نظامی روسیه مشغول آموزش در ایران برای استفاده از این سلاح‌های هدایت‌شونده ماهواره‌ای هستند.» تمرکز این فضاسازی رسانه‌ای، اما چنانچه ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا و شان ساوِت، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید بر آن تاکید کردند، القای گزاره دروغ ارسال موشک‌های بالستیک ایران به روسیه برای تثبیت این انگاره تبلیغاتی بود که ایران در حال گسترش حمایت خود از روسیه در جنگ علیه اوکراین است. این عملیات روانی گسترده در حالی رقم خورد که ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه و همچنین نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد، روز جمعه اعلام کردند: «موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال منازعه اوکراین هیچ تغییری نکرده و ارسال کمک نظامی به طرفین درگیر را که موجب گسترش خسارات انسانی و زیرساخت‌ها و همچنین فاصله گرفتن از گفتگو‌های آتش‌بس می‌شود امری غیرانسانی می‌داند.» 
پیوست دیگر این دروغ‌پراکنی علیه کشورمان، واکنش مقامات اوکراینی و اروپایی به این مسأله و جوسازی سنگین آنها علیه جمهوری اسلامی با استناد به یک گزارش کاملا جعلی بود، چنانچه مقام‌های اوکراین مجددا از عبارت دروغ «حملات روسیه با پهپاد‌های ساخت ایران» سخن گفته و مقام‌های اروپایی نیز بر این نکته تاکید کردند که «در حال همکاری با آمریکا برای اتخاذ تحریم‌های بیشتر علیه ایران هستیم.» در همین راستا وزارت خارجه اوکراین در بیانیه‌ای از جامعه بین‌المللی خواست تا فشار بر ایران و روسیه را افزایش دهد. پیتر استانو، سخنگوی اتحادیه اروپا نیز روز دوشنبه در گفتگو با خبرنگاران در بروکسل مدعی شد: «ما از اطلاعات موثق ارائه شده توسط متحدان در مورد تحویل موشک‌های بالستیک ایران به روسیه مطلع هستیم و به سرعت با هماهنگی شرکای بین‌المللی خود، از طریق اقدامات محدودکننده جدید و قابل‌توجه علیه ایران پاسخ خواهیم داد.» با این تفاسیر و با توجه به هم‌زمانی این موضوع با موضوعاتی، چون ادعای دخالت ایران در انتخابات آمریکا، تکرار سیاسی‌بازی مدیرکل آژانس درباره برنامه هسته‌ای ایران و... در یک بازه زمانی کوتاه، توجه به چند نکته درباره چرایی این فضاسازی جدید غربی‌ها علیه کشورمان ضروری است:

اول؛ به نظر می‌رسد غرب به دنبال گیر انداختن ایران در مجموعه‌ای از چالش‌هاست تا در همین آغاز به کار دولت چهاردهم، بتواند ایران را مجبور به پذیرش منویات زیاده‌خواهانه خود در قالب یک توافق جدید کند.

دوم؛ گرچه دروغ‌پراکنی غربی‌ها درخصوص نقش ایران در جنگ اوکراین پیشتر هم در مواردی، چون فروش پهپاد‌های شاهد ایرانی به روسیه برملا شده بود، اما آنها برای پنهان‌کاری و نهایتا توجیه حمایت‌های اخیر ده‌ها میلیارد دلاری از اوکراین، بهترین راه را دادن یک آدرس غلط جدید به افکار عمومی دنیا می‌دانند. 

سوم؛ غرب با استمرار این فضاسازی‌های تبلیغاتی علیه ایران، آشکارا می‌کوشد به‌زعم خود تهران را از خونخواهی شهید اسماعیل هنیه منصرف کرده و مانع تبدیل شدن جمهوری اسلامی به الگویی موفق در مقابله با نظام سلطه و کشوری نقش‎آفرین در فرآیند اجماع جهانی علیه یکجانبه‌گرایی واشنگتن شود.

رمزگشایی از چالش قفقاز

دکتر صلاح الدین هرسنی

روسیه که تا بعد از جنگ سوم میان ارمنستان و آذربایجان در مسئله «قره باغ» در برابر خواسته ها و اصرار باکو- آنکارا در احداث کریدور زنگزور مقاومت می کرد، حالا در چرخشی غیر منتظره تن به توسعه دالان و کریدور زنگزور داده است. این چرخش روسیه را باید کودتای ژئوپلیتیکی روسیه با هدف کوتاه کردن دست ایران از معادلات اوراسیا و همچنین محرومیت ایران از عواید ترانزیتی در مواصلات ارتباطی با محوریت آذربایجان شرقی به حوزه های شرقی یعنی آذربایجان و حوزه های غربی یعنی ترکیه و سپس اروپا دانست. کریدور زنگزور که تحت ابتکار باکو و آنکارا احداث گردید، آذربایجان را از جنوب ارمنستان و مشخصا از استان «سیونیک» یعنی نقطه صفر مرزی ایران و ارمنستان ابتدا به جمهوری خود مختار «نخجوان» و سپس به ترکیه متصل می کند. به واقع در پرتو کارکرد زنگزور، این کریدور خط مواصلاتی و مفصلی بین آسیا و اروپا است.
به رغم آنکه در بطن و بستر این کودتا، ترکیه و آذربایجان قرار دارند و احداث کریدور زنگزور حاصل ابتکار آنهاست اما هدف روسیه در این کودتا و چرخش آن بابت توسعه کریدور زنگزور بغرنج تر از اهداف اعلامی و اعمالی باکو و آنکارا می باشد. از منظر نشانه شناسی، چرخش روسیه بابت گسترش دالان زنگزور بیشتر متاثر از تحولات جنگ در اوکراین است. به رغم آنکه در شرایط حاضر روسیه دست بالا را در جنگ اوکراین دارد اما تصویری که از روسیه پرزنت و به نمایش در می آید، بیشتر تصویر یک بازیگر بازنده است تا برنده. چراکه نتایج جنگ روسیه در اوکراین و ایجاد دغدغه های امنیتی برای روسیه از سوی «ولادیمیر زلنسکی» در نزدیک شدن به ناتو، از منظر هدف گذاری یعنی اشغال «کی یف» و یکسره کردن کار آن مانند الحاق «شبه جزیره کریمه» به سال ۲۰۱۴ و تلاش برای برکناری دولت ها غرب گرا در «پسا انقلاب های مخملی» معطوف به نتایج راهبردی مطلوب برای روسیه نگردید. به عبارت دیگر، سیاست روسیه در هدف گذاری یعنی برکناری زلنسکی به شکست انجامید و اوکراین  به باتلاقی برای روسیه بدل شده است که بعید است بتواند از آن با کسب نتایج راهبردی مطلوب بیرون آید و اگر در شرایط حاضر به همراه باکو و آنکارا به موافقت با احداث زنگزور تن داده است، به سه دلیل است. اول آنکه روسیه تلاش دارد که با توسعه زنگزور از حوزه «لاک لند» و مناطق غیر ژئوپلیتیک و «قفل شده» به سر زمین های ژئوپلتیکی مانند خطوط تراتزینی و مواصلاتی یا همان هارتلند های جدید طبق تعبیر ژئوپولیسین معروف یعنی «نیکلاس اسپایکمن» شیفت کند و دست یابد. دوم آنکه  روسیه می خواهد با نزدیکی به باکو از حوزه نفوذ تدریجی ناتو در قالب «پان تورانیسم» جلوگیری کند. سوم آنکه  روسیه می خواهد با گوشمالی به ارمنستان به جهت نزدیکی با غرب، از کریدور مواصلاتی ارمنستان برای صدور انرژی به اروپا  استفاده کند. به این ترتیب اهداف آشکار و نهان روسیه در این موافقت، بسیار خطر ناک تر و مضرتر از اهداف باکو و آذربایجان در احداث زنگزور است. طُرفه آن است که چرخش روسیه بابت موافقت توسعه زنگزور به همراه باکو و آنکارا در شرایطی صورت می گیرد که گمان می رود که روابط مسکو – تهران راهبردی و استراتژیک است. اما واقعیت ها و رفتارهای پاندولی و سینوسی روسیه نشان داد که روابط مسکو با تهران در بهترین شرایط تاکتیکی و راهکنشی، همکاری بر سر تحریم های غرب و مبتنی بر نشانگانی چون «صلح سرد» است. به واقع می توان رابطه مسکو و تهران را همانند جاده و عشق یک طرفه دانست و آن را در این گزاره خلاصه کرد که: «ما به او محتاج هستیم، او به ما مشتاق نیست.!!» به این طریق و با موافقتی که از طرف  روسیه بابت گسترش دالان زنگزور صورت گرفته، می توان اینگونه گفت که موافقت روسیه در ابتدا در ادامه همان بد عهدهای زنجیری در قبال ایران و سپس تلاش برای برهم زدن «نظم وستفالیایی» است. اگر نظم وستفالیایی منجر به تصلب مرزهای سیاسی گردید، اگر نظم وستفالیایی از سیالیت و ژلاتینی شدن مرز های جغرافیایی جلوگیری کرد، اگر نظم وستفالیایی موجب «دولت- ملت سازی» در الگوی مدرن در پسا وستفالیا گردید، موافقت روسیه بابت توسعه دالان زنگزور به معنای بر هم زدن مرز ها، سیالیت و ژلاتینی شدن دوباره مرز ها و در نتیجه رساندن معادلات به آشفتگی و نظم آنارشیک پیشا وستفالیاست.
به این ترتیب، با موافقت روسیه به توسعه کریدور زنگزور، می توان ایران را مهمترین بازنده تحولات و کودتای ژئولیتیکی زنگزور دانست. در این میان زیان ایران بیشتر بدان جهت است که چون کریدور زنگزور درست در جنوب ارمنستان در استان «سیونیک» یعنی در نقطه صفر مرزی ایران و ارمنستان عبور می کند، این وضعیت موجب حذف مرزی ایران و ارمنستان می شود و روابط ایران را با ارمنستان محدود و همچنین دست ایران را برای دسترسی به ارمنستان به ترکیه و آذربایجان وابسته می کند.

خاطرات آیت‌الله و مثلث گنجی، آشنا و تاجزاده

محسن هاشمی رفسنجانی

در روزهای اخیر بار دیگر خاطرات آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی خبر‌ساز شد و یک پاراگراف کوچک از خاطرات ایشان در سال ۱۳۷۷ موجب بروز چالشی در فضای مجازی شد. آیت‌الله در روز ۲۲ فروردین ۷۷ در خاطرات خود نوشته بود: «آقایان [حسام‌الدین] آشنا، [امیر] تهرانى و محمدى از وزارت اطلاعات آمدند. از کارهاى تُند وزارت کشور و به‌خصوص آقاى [سیدمصطفی] تاجزاده، [معاون سیاسی وزیر کشور]، در مورد درگیرى‌هاى موجود و با قصد تضعیف رهبرى و نهادهاى مربوط به رهبرى و قوه قضائیه گفتند. مذاکره تلفنى آقاى [عبدالله] نورى، [وزیر کشور] از مکه با فائزه، [نماینده تهران] در خانه آقاى کرباسچى و پیشنهاد آقاى نورى براى تحرک بیشتر کارگزاران و گروه‌های همراه و اینکه پیامى که به اسم وزیر کشور پخش شده، مستقیما توسط آقاى تاجزاده تهیه و بدون اطلاع وزیر کشور منتشر شده است». جناب عبداله گنجی، مدیرمسئول سابق روزنامه جوان و همشهری، برداشت خود را از این بخش از خاطرات این‌گونه منتشر کرد: «مرحوم هاشمی ٢٢/١/٧٧ می‌نویسد سه معاون وزیر اطلاعات (از‌جمله جناب آشنا) آمدند از توطئه‌های معاون سیاسی وزیر کشور (تاجزاده) علیه رهبری گزارش دادند. این زمانی است که جریان ایشان حاکم است و خودش کارگزار ج. ا است و قرار است مجلس را هم تصاحب کنند، پس توطئه علیه رهبری چرا؟».

و جناب حسام‌الدین آشنا، مدیر وقت وزارت اطلاعات نیز برداشت آقای گنجی را تکذیب کرد اما جناب آقای گنجی این تکذیب را به اصل متن خاطرات نسبت داده است. در رابطه با این چالش اشاره به نکات ذیل ضروری است:

یک. برداشت جناب گنجی از خاطرات، اختلاف قابل توجهی با متن دارد و در واقع واژه توطئه، از سوی ایشان به کار برده شده است و در سخنان مدیران وزارت اطلاعات و روایت آیت‌الله چنین واژه‌ای وجود ندارد، بنابراین تکذیب آقای آشنا در این بخش صحیح به نظر می‌رسد. دو. مهم‌ترین ویژگی خاطرات آیت‌الله هاشمی، روایت دقیق، به‌روز و با جزئیات حوادث و جلسات است، چه‌بسا اگر ایشان مانند دیگر شخصیت‌ها، به‌جای نگارش روزانه خاطرات و انتشار آن بدون دخل و تصرف، بر اساس مسائل و شرایط روز روایت خود را از گذشته منتشر می‌کرد، این خاطرات از ارزش فعلی برخوردار نبود اما ایشان ترجیح داد تا افکار عمومی بی‌پرده به تاریخ انقلاب از دریچه روایت ایشان دسترسی داشته باشد و بر این اساس در بسیاری از موضوعات حتی با وجود تغییر نظر ایشان به موضوعات و اشخاص، متن وفادارانه منتشر می‌گردید تا مخاطب کاملا در شرایط زمان و موضوع قرار بگیرد.

سه. در موضوع این چالش قابل انکار نیست که مواضع وزارت اطلاعات وقت، شامل جناب دری نجفی‌آبادی، وزیر وقت اطلاعات و داماد ایشان، جناب آشنا و بیشتر مدیران وزارت با عملکرد طیف تندرو‌ اصلاحات فاصله داشته باشد و بنابراین گزارش انتقادی آنان از عملکرد آقای تاجزاده، صرف‌نظر از صحت‌وسقم موارد اشاره‌شده در آن، قابل انکار نیست و چه‌بسا آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نیز در مواردی با این رویکرد انتقادی همراه بودند. 

چهار. دفتر نشر معارف انقلاب، به ‌عنوان متولی انتشار خاطرات آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی از رویکرد انتقادی به خاطرات استقبال کرده و از برگزاری نشست‌های علمی با حضور دیدگاه‌های مختلف دراین‌باره استقبال می‌کند و در این موضوع نیز پذیرای نظرات طرفین ماجرا، به‌ویژه جناب آقای تاجزاده که متأسفانه اکنون در زندان به سر می‌برد، است تا تاریخ معاصر ایران با جزئیات و دقایق بیشتری منتشر شود.

تلفات اعتقادی

جواد شاملو 
فتنه‌ها تمام می‌شوند؛ اما بهره‌برداری از آن‌ها تمام نمی‌شود. دشمن ما در عداوت اهل قناعت نیست؛ فتنه را شاید در خیابان ببازد، اما تلاش می‌کند آن را در  ذهن‌ها زنده نگه دارد‌. ما خصوصا در فتنه‌های مدرن نباید به جمع شدن بساط فتنه از کوچه‌وخیابان دل‌خوش باشیم؛ چراکه شاید اساسا هدف دشمن از فتنه‌های خیابانی هم بیشتر لطمات ذهنی و فکری آن باشد که خصلتی بلندمدت دارند. 
فتنه سال ۱۴۰۱ از آن فتنه‌هاست که دشمن به‌وضوح هنوز از ثمرات فکری و اعتقادی آن در حال بهره‌برداری است. ماجرا ازاین‌قرار است که این فتنه با یک خشم شدید و فراگیر آغاز شد. دشمن این خشم را غنیمت شمرد و نگذاشت هدر برود. چگونه؟ با راه انداختن موج‌هایی که درواقع ربطی هم به حادثه پیش‌آمده و اعتراض اصلی معترضان نداشت. راه افتادن هجمه‌های شدید و بی‌سابقه و قطعا تصنعی اسلام‌ستیزی به‌موازات خشم طبیعی و غیرتصنعی عده‌ای از مردم از یک سیاست و ضابطه به‌خصوص، راهبردی بود که دشمن از ابتدای داستان‌های پاییز آن سال پی گرفت. این موج‌ها وظیفه داشتند این‌گونه القا کنند که هرگونه از مسلمانی و نمایش نمادها و مؤلفه‌های اسلامی، یک «جرم» و «جنایت» نابخشودنی و بی‌معناست و در اصل خیانت به آنچه متوهمان آن را «انقلاب» می‌خوانند. کافی بود حجابی بر سر داشته باشی یا هم‌زمان با دهه اول محرم، بیرقی بر در خانه آویخته باشی و یا به غیرسیاسی‌ترین و سنتی‌ترین حالت ممکن دین خود را ابراز کرده باشی، آن‌وقت می‌دیدی که چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی به‌راحتی برچسب «قاتل» به تو می‌زدند. اسلام‌ستیزی همیشه بوده، اما اینجا با نوعی اسلام‌ستیزی هوشمندانه طرف بوده و هنوز هستیم. اسلام‌ستیزی‌ای که فضا را تا حد ممکن رادیکال و تند می‌کند، به‌نحوی‌که دفاع از ارزش‌های اسلامی جز با لکنت، خودسانسوری و احتیاط کامل ممکن نباشد. این فضا نوعی مارپیچ سکوت می‌ساخت. مارپیچ سکوتی که از اخبار اغتشاشات و کشته‌ها تغذیه می‌کرد. یک دیکتاتوری فکری که از اخبار خون‌آلود انرژی می‌گرفت.
وقتی فضا به سمتی می‌رود که دفاع از ارزش‌ها دشوار شود و از سوی دیگر، غلط بودن ارزش‌ها با غوغا سالاری و موج‌های رادیکال، به‌عنوان مقوله‌ای بدیهی معرفی شود، فضا برای شک و شبهه نیز مهیا می‌گردد. دیگر نه‌تنها اشخاص قدرت دفاع همه‌جانبه از باورهای خود را از دست می‌دهند، بلکه برخی که تأثیرپذیری بیشتری از محیط و جو پیرامونشان دارند، در نزد خود هم به فکر فرو می‌روند. این می‌تواند مهم‌ترین دستاورد دشمن از هر فتنه‌ای باشد. باور و ایمان مهم‌ترین حصار و حرز ایران اسلامی است. دشمن شاید این‌قدرها هم ابله نباشد که به براندازی فکر کند؛ او احتمالاً بیشتر به همین تلفات اعتقادی دل‌خوش کند.
در مقابل باید با شکست مارپیچ سکوت و اتخاذ زبانی قدرتمند، منطقی و دندان‌شکن، فضا را از دیکتاتوری سکولاریسم و درندگی و هاری دین‌ستیزان گرفت. آنچه ما را در این مهم یاری می‌رساند، مدد از شخصیتی است که همواره مایه اعتمادبه‌نفس شیعه، در طول تاریخ خود بوده است و آن امیر مؤمنان علی علیه‌السلام است. لسان مبارک حضرت امیر علاوه بر آنکه منطقی است، قدرتمند است. جو عنصر مهمی است! نباید فضا برای دین‌ستیزی امن باشد، چنانکه احساس کنیم در برابر هر المانی از دین، عده‌ای شمشیر را از رو بسته‌اند!
در یک نمونه، می‌توانیم بر برخورد مولای متقیان با سخن توهین‌آمیز، مضحک و منافقانه اشعث‌بن قیس در حین خطبه ایشان اشاره کنیم. در خطبه نوزدهم نهج‌البلاغه می‌خوانیم: «در بعضی از سخنان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) جمله‌ای آمده که اشعث به آن اعتراض نموده گفت: یا امیرالمؤمنین این جمله به ضرر توست نه به نفع تو! امیرالمؤمنین سر پایین انداخت، با گوشه چشم به اشعث نگریست و فرمود: تو چه می‌دانی آنچه را که بر ضرر من است یا بر نفع من! لعنت خدا و لعنت کنندگان بر تو باد ای بافنده پسر بافنده، ای منافق فرزند کافر! سوگند به خدا، یک‌بار ملت کفر تورا اسیر کرده است و بار دیگر اسلام تو را اسیر نموده است. ننگ هیچ‌یک از این دو اسارت را نه مالت مرتفع ساخت و نه شخصیت دارای ارزش انسانی تو. و آن مردی که شمشیر دشمن را به قوم خود راهنمایی کند و مرگ را به‌سوی بستگانش بکشاند، سزاوار است که نزدیکانش با او عداوت بورزند و بیگانگان از او در امان نباشند.»
در اینجا، حضرت مولا می‌توانستند پاسخی به اشعث ندهند، یا تنها بگویند این سخن به این دلایل، به ضرر خودشان نبوده. اما در عوض کاری کردند که اشعث به بی‌آبروترین فرد جمع تبدیل شد! دیگر فضا برای ابراز سخن‌های یاوه و کفرآلودی ازاین‌دست مهیا نگشت. 
این فتنه که سایه‌های آن هنوز ادامه دارد، تهدید است اما باید آن را به فرصتی برای فریاد آرمان‌هایمان تبدیل کنیم. آرمان‌هایی که آرمان عزیز، زیر ضربات رذل‌ترینِ اراذل، برای لحظه‌ای هم آن را رها نکرد و تا دم آخر، آثار مغلوب شدن، تردید کردن یا ترسیدن در چشمانشان هویدا نگشت.
 
قدرت‌نمایی حزب‌الله استیصال اسرائیل
شهاب خادم
حزب‌الله لبنان دست‌بردار نیست و با وجود تهدیدهای رژیم منحوس صهیونیستی و فشارهای آمریکا نه تنها از شدت حملات خود به اراضی اشغالی کم نکرده، بلکه دامنه این حملات گسترده‌تر و اهداف آن دقیق‌تر و هدفمندتر نیز شده است. 
حزب‌الله لبنان طی هفته‌های گذشته بارها و بارها مقرهای نظامی اسرائیل را در شمال اراضی اشغالی هدف قرار داده است. تجهیزات جاسوسی و مقر نظامیان صهیونیست در منطقه «المطله»، پایگاه نظامی راهبردی رمیم، پایگاه‌های نظامی المالکیه و العباد، مناطق الجلیل و صفد تنها در یک روز در ۱۲ حمله جداگانه از سوی حزب‌الله لبنان هدف حملات دقیق و مرگبار قرار گرفتند.  
رادیو رژیم صهیونیستی اخیرا با اشاره به شدت حملات حزب‌الله گزارش داد طی ماه گذشته میلادی ۱۳۰۷ موشک از جنوب لبنان به سمت اسرائیل شلیک شده که بالاترین میزان از زمان شروع جنگ غزه است.
نکته قابل توجه روش‌های مختلف حزب‌الله در حمله به اهداف اسرائیلی با استفاده از حملات موشکی، راکتی، توپخانه‌ای و پهپادی است که باعث آشفتگی و سردرگمی ارتش صهیونیستی شده است. ارتش اشغالگر معمولا درباره میزان خسارات خود در حملات خارجی راهبرد سانسور و سکوت را در پیش می‌گیرد اما حملات اخیر حزب‌الله، صهیونیست‌ها را مجبور به اعتراف کرد. ارتش اسرائیل روز جمعه گذشته در بیانیه‌ای اعلام کرد تعداد حملاتی که در ماه‌های گذشته (از سوی حزب‌الله) انجام گرفته، تعداد نیروهایی که کشته شدند و حملات موشکی و زیرساخت‌هایی که از بین رفت، بسیار زیاد است.  
همین مساله ژنرال هرتزی هالوی را مجبور کرد از مرزهای شمال فلسطین اشغالی که بیشترین آسیب‌پذیری را از سمت حزب‌الله دارند بازدید کند.
هالوی همچنین مدعی شد ارتش این رژیم در حال آماده شدن برای انجام اقدام نظامی در داخل لبنان است؛ ادعایی که دیگر همگان می‌دانند بلوفی بیش نیست.  
به اذعان تحلیلگران صهیونیست، تل‌آویو از بدو عملیات توفان الاقصی به دنبال گشودن جبهه جنگ در شمال اراضی اشغالی و وارد کردن متحدانش از جمله آمریکا و دیگر شرکای غربی به جنگ است اما بازدارندگی حزب‌الله و توان نظامی بالای آن باعث ناتوانی اسرائیل در تهدید جدی حزب‌الله در داخل خاک لبنان است.  
* ادامه آماده‌باش صهیونیست‌ها در شمال
به رغم پاسخ حزب‌الله لبنان به ترور شهید «سیدفؤاد شکر» که ۲ هفته پیش انجام شد رژیم صهیونیستی همچنان از بیم عملیات‌های بیشتر حزب‌الله لبنان در واکنش به این ترور در آماده‌باش کامل به سر می‌برد، البته سخنرانی هوشمندانه علامه سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله نیز صهیونیست‌ها را بیش از پیش گیج و سردرگم کرده است. «سید» در سخنرانی خود بعد از این حملات تاکید کرد: «اگر نتیجه برای ما رضایت‌بخش باشد و هدف مطلوب را محقق ساخته باشد، ما اینگونه در نظر خواهیم گرفت که عملیات پاسخ، پایان یافته است ولی اگر پاسخ رضایت ما را جلب نکرده باشد، تنها مرحله نخست انتقام بوده است!»
کانال ۱۳ اسرائیل با اشاره به این موضوع نوشت: تل‌آویو هنوز احتمال می‌دهد حملات دیگری در راه است و از این رو توان نظامی و دفاعی خود را همچنان فعال نگه داشته است، همچنین به درخواست بنیامین نتانیاهو، ایالات متحده مدت استقرار ناوهای هواپیمابر آبراهام لینکلن و تئودور روزولت را که از ماه پیش و از ترس حملات مشترک ایران و حزب‌الله به منطقه اعزام شده بودند تمدید کرده و قرار است این ۲ ناو همچنان برای دفاع از اسرائیل در آب‌های اطراف بمانند.  
از سوی دیگر حملات هدفمند حزب‌الله لبنان به مقرهای جاسوسی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی از جمله حمله به مقر موساد و یگان اطلاعاتی ۸۲۰۰ در منطقه گلیلوت در شمال تل‌آویو باعث بهت و حیرت صهیونیست‌ها از بانک اهداف حزب‌الله شده است. برخی تحلیلگران می‌گویند اشراف اطلاعاتی حزب‌الله می‌تواند به نقاط ضعف و آسیب‌پذیر رژیم صهیونیستی خسارات جبران‌ناپذیر وارد کند. از جمله حمله به نیروگاه‌های برق که می‌تواند میلیاردها دلار خسارت مالی به تل‌آویو بزند و اراضی اشغالی را در تاریکی فرو ببرد. 
شبکه المیادین درباره عملیات «یوم الاربعین» نوشته است: در این عملیات حداقل 6 پهپاد با موفقیت کامل توانستند سامانه‌های پدافندی اسرائیل را رد کرده و با دقت به پایگاه گلیلوت اصابت کنند. حمله به مقرها مخفی و سری اسرائیل نشان می‌دهد مساله اکنون این نیست که حزب‌الله توان حمله به عمق اراضی اشغالی را دارد یا نه. مساله اکنون این است که حزب‌الله بخواهد به کجا آسیب بزند!