با توجه به یادداشتهای پیشین، میتوان گفت اگر رفتار یا عملکرد و حتی تصمیمی را شاهد بودیم که:
۱ ـ در تضاد با کتاب و سنت بود (رابطه با آمریکا بدون تغییر سیاستهایی که آمریکا در پیش گرفته)؛
۲ ـ بهضرر مردم مسلمان و آگاه بود (کوتاه آمدن از پوشش شرعی زنان)؛
۳ ـ نظام جمهوری اسلامی را در معرض خطر قرار میداد (برجام)؛
۴ ـ جهتگیری مناسب نداشت (برجام)؛
۵ ـ دستاوردهای انقلاب را در معرض خطر قرار میداد (برجام)؛
۶ ـ مردم را با ایجاد دو قطبی به جان هم انداخت (مسئله حجاب اختیاری)؛
۷ ـ براساس معیارهای غیربومی و دینی صورتبندی شده بود (سند ۲۰۳۰)؛
۸ ـ موجب ذلت اسلام و مسلمین شده بود (نامه دولت هشتم به آمریکا در جریان حمله به عراق)
چنین رفتار یا تصمیم و عملکردی، حتی اگر اسم مصلحت را بر خود نهاده باشد، مصداق مصلحتسنجیِ نادرست و غلط و در واقع مصلحتپنداری است که در واقع مصلحت نیست. در بیانات رهبر معظم انقلاب به برخی مصلحتسنجیهای اشتباه اشاره شده است:
۱ ـ مصلحتسنجی که تابع مقررات و قانون نبوده و متأثر از سلایق و گرایشهای سیاسی، گروهی و جناحی است.
۲ ـ مصلحتپنداری که ایمان رایج کشور و مردم، آن را قبول ندارد.
۳ ـ مصلحتاندیشی که هدف تشکیل نظام اسلامی و حاکمیت قرآن و اسلام را نشانه رود. این مصلحتاندیشی، خلاف مصلحت است و نباید در بیان اهداف کلان و اصلی مصلحتاندیشی کرد.
۴ ـ غرقشدن در مصلحتاندیشی و کنار آمدنِ مطلق و صد درصدی با واقعیتها. این شیوه مصلحتسنجی ناشی از کنار گذاشتن آرمانهاست.
۵ ـ مصلحتاندیشی بر اساس اراده بیگانگان و کشورهای نظام سلطه و بیتوجهی به مصلحت مردم؛ مانند راهآهن سراسری که در زمان رضاخان و صرفاً به مصلحت انگلیسىها و بر ضد مصلحت ملت ایران کشیده شد.
۶ ـ انجام کار بد و استمرار آن به بهانه مصلحت.
۷ ـ مصلحتی که متأثر از خودخواهی و هوای نفس و قبیلهگرایی است و باعث میشود مصلحت کشور و نظام و آینده مردم ذبح شود.
مصلحتی که در جریان یک دادوستد سیاسی، یک ارزش را پایمال میکند؛ در حالیکه ارزشها نباید مقهور مصلحتسنجی شود.