صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۳۷۱۲۱۴
آقای پزشکیان! شما صاحب ایران نیستید، تبلیغاتی که جایگاه پدر را نشانه گرفته است، صحت‌سنجی ادعای امکان همکاری فنی با اف‌ای‌تی‌اف؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

آقای پزشکیان! شما صاحب ایران نیستید 

 حسین شریعتمداری 
۱- آقای پزشکیان رئیس‌جمهور محترم کشورمان در مصاحبه با شبکه NBC آمریکا گفته است «ایران اصولاً آماده گفت‌وگو با دولت دوم ترامپ است‌»! که با عرض پوزش باید گفت: جناب پزشکیان شما صاحب ایران نیستید! شما رئیس‌جمهور ایران هستید که مسئولیت قوه اجرائی کشور برای ۴ سال به عنوان «یک امانت‌» به شما سپرده شده است و ساز‌و‌کار به‌کار‌گیری این امانت و میزان اختیارات شما نیز به وضوح در قانون مشخص شده است و جنابعالی ملزم به حرکت در چارچوب قوانین یاد شده هستید. از این روی، اظهار‌نظر حضرتعالی در مصاحبه با شبکه NBC آمریکا، اولاً؛ بیرون از حوزه اختیارات شماست، ثانیاً؛ به دلائلی که اشاره می‌کنیم، در تضاد کامل با منافع ملی کشورمان است و ثالثاً؛ پیام ذلت به دشمن قسم‌خورده ایران اسلامی است. دشمنی که تاکنون از هیچ جنایتی علیه ایران و مردم این مرز و بوم دریغ نکرده است و‌... 
۲- حضرتعالی در این مصاحبه فرموده‌اید: «‌ایران هرگز قصد ترور ترامپ را نداشته است‌»! کاش از خبرنگار NBC می‌پرسیدید، مگر ترامپ چه کرده است که شما نگران ترور او هستید؟! در این صورت خبرنگار مجبور بود به ترور شهید سلیمانی و یارانش توسط ترامپ اعتراف کند و سپس می‌توانستید و باید می‌پرسیدید؛ آیا مرگ برای کسی که برجسته‌ترین و کارآمد‌ترین شخصیت ضد‌تروریسم را ترور کرده است، کمترین و پیش‌پا افتاده‌ترین مجازات نیست؟! باید به اظهارات ترامپ در مناظره تلویزیونی با هیلاری کلینتون اشاره می‌فرمودید که تاکید کرده بود گروه تروریستی داعش ساخته و پرداخته آمریکاست و می‌پرسیدید که مگر قلع و قمع داعش کار شهید سلیمانی نبود؟ چرا به خبرنگار NBC اجازه داده‌اید که به جای آمریکا، ایران را روی صندلی اتهام بنشاند؟! ما تروریست نیستیم ولی ترامپ و چند تن از همکارانش -از جمله مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ- را به عنوان قاتلان شهید سلیمانی و یارانش، مستحق مرگ می‌دانیم. قصاص آنها وظیفه دینی و قانونی هر ایرانی غیرتمند و مسلمان است. بنابراین وظیفه شما به عنوان یک ایرانی غیرتمند و مسلمان‌، اجرای این حکم الهی است و نه مذاکره با قاتل شهید سلیمانی و دل دادن و قلوه گرفتن! 
۳- رئیس‌جمهور محترم به یقین می‌دانند -‌و باید بدانند- که مذاکره ترجمان دیگری از «‌معامله» است و در تمام فرهنگ‌های سیاسی برای آن ۳ بخش تعریف شده است. اول؛ کف مذاکره که از مجموعه نقاط مشترک تشکیل شده است. دوم: لایه میانی مذاکره که بحث و گفت‌و‌گو درباره بده و بستان‌هاست، یعنی هریک از دو سوی مذاکره چه می‌دهند و در مقابل چه می‌ستانند و سوم؛ سقف مذاکره، که نتیجه مذاکرات و «‌توافق نهائی‌» طرفین مذاکره است. اکنون این پرسش از جناب پزشکیان و سایر کسانی که نسخه مذاکره با آمریکا را می‌پیچند، در میان است که اولاً؛ کف مذاکره از کدام نقطه یا نقاط مشترک تشکیل شده است؟ آمریکا با صراحت اعلام کرده است که براندازی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک هدف استراتژیک دنبال می‌کند و تاکید دارد که این خط استراتژیک با تغییر دولت‌ها تغییر پیدا نمی‌کند! ثانیاً؛ در بخش میانی قرار است چه چیزی بدهیم و چه بستانیم؟ آمریکا با صراحت اعلام کرده است که آنچه از ما می‌خواهد دقیقاً و بدون کم و کاست «‌نقاط قوت‌» و کانون اقتدار ایران اسلامی است‌... باید صنایع نظامی و مخصوصاً صنایع موشکی خود را تعطیل کنید! حضورتان در منطقه و در عرصه بین‌الملل در چارچوب تعیین‌شده از جانب آمریکا باشد! اسرائيل را به رسمیت بشناسید! از حمایت جبهه مقاومت دست بکشید! و‌... ثالثاً؛ همان‌گونه که به وضوح دیده می‌شود آمریکا پیشاپیش «‌سقف مذاکره‌» را تعیین کرده است و در یک کلمه از ایران می‌خواهد که برده آمریکا باشد! و تازه این نقطه پایان نیست و بی‌تردید بعد از حذف نقاط قوت کشورمان، پروژه براندازی را کلید خواهد زد!
۴- آقای پزشکیان! جنابعالی بارها تاکید کرده‌اید که برنامه دولت شما همان برنامه‌ها و سیاست‌های ابلاغی رهبر معظم انقلاب است. در صداقت شما کمترین تردیدی نیست ولی در انطباق برخی از مواضعتان با الگوئی که اشاره کرده‌اید تفاوت‌هایی وجود دارد. حالا، به چند نمونه از موارد فراوان نظرات حضرت آقا در نفی مذاکره با آمریکا نگاهی بیندازید و صرفنظر از جایگاه ملکوتی حضرت ایشان، مستنداتی را که در این خصوص ارائه می‌فرمایند از نظر بگذرانید؛
l«‌ مذاکره یعنی معامله؛ یعنی یک چیزی بدهی، یک چیزی بگیری. آنچه در این معامله مورد نظر او است، درست نقاط قوّت جمهوری اسلامی است؛ مذاکره را روی این می‌برند. نمی‌گویند بیایید راجع به آب و هوا، راجع به منابع طبیعی، راجع به محیط‌زیست مذاکره کنیم، می‌گویند بیایید درباره سلاح دفاعی شما مذاکره کنیم، شما چرا سلاح دفاعی دارید‌»؟
l« خب سلاح دفاعی برای یک کشور ضروری است. اینها می‌گویند بیایید روی این مذاکره کنیم، مذاکره کنیم یعنی چه؟ یعنی شما اگر چنانچه فرض کنید موشک می‌سازید با فلان بُرد، با فلان دقّت، این بُرد را کم کنید به‌طوری که به پایگاه ما که آمریکا هستیم نرسد که اگر ما یک روز شما را زدیم، شما نتوانید جواب ما را بدهید. خب این مورد معامله است، شما قبول می‌کنید این را، یا قبول نمی‌کنید؟ معلوم است که قبول نمی‌کنید، وقتی قبول نکردید همین آش است و همین کاسه...».
l« بنشینیم با آمریکا مذاکره کنیم، تعهّد بگیریم که شما باید فلان کارها را بکنید، فلان کارها را نکنید، مشکل حل می‌شود؟ در قضیّه‌ بیانیّه‌ الجزایر، سر قضیّه‌ آزادی گروگان‌ها در سال ۶۰، شما نشستید با آمریکا صحبت کردید‌... قرارداد گذاشتند، تعهّدهای متعدّدی گرفتند که ثروت‌های ما را آزاد کنید، تحریم‌های ما را بردارید، در امور داخلی کشور ما دخالت نکنید، و ما هم از این طرف گروگان‌ها را آزاد می‌کنیم. گروگان‌ها را آزاد کردیم، آیا آمریکا به آن تعهّدات عمل کرد؟ آیا آمریکا تحریم را برداشت؟ آیا آمریکا ثروت‌های مسدود شده ما را به ما پس داد؟ نه، آمریکا به تعهّد عمل نمی‌کند؛ خیلی خب، این هم مذاکره و نشستن با آمریکا. یا در برجام؛ گفتند که [اگر] شما فعّالیّت صنعتی هسته‌ای را کم کنید -حالا جرأت نکردند بگویند تعطیلِ تعطیل- به این مقدار فروکاهی کنید، ما این کارها را انجام می‌دهیم؛ تحریم‌ها را برمی‌داریم، این کار را می‌کنیم، آن کار را می‌کنیم؛ کردند این کارها را؟ نکردند دیگر. مذاکره مشکل ما را با آمریکا حل نمی‌کند‌».l و ده‌ها مستند دیگر از همین دست.
۵- رئیس‌جمهور محترم فرموده‌اند «‌ایران برای گفت‌وگو با دولت دوم ترامپ آماده است‌»! و در این مورد بخصوص لازم است توجه جناب پزشکیان را به این بیان حکیمانه و مستند رهبر انقلاب جلب کنیم. حضرت ایشان درباره مذاکره با ترامپ می‌فرمودند: «مذاکره با کسی که آدم حسابی باشد غلط است، حالا اینها که آدم حسابی هم نیستند؛ [مذاکره با] آدم‌هایی که زیر حرفشان می‌زنند، تعهّدشان را به هم می‌زنند، پابند به هیچ چیز نیستند -‌نه یک چیز اخلاقی، نه یک چیز قانونی، نه یک عرف بین‌المللی، به هیچ چیزی پابند نیستند- بنابراین مسخره است». این سخن رهبر معظم انقلاب هنگامی بود که هنوز دونالد ترامپ رئیس‌جمهور وقت آمریکا با اقدام تروریستی خود، حاج قاسم سلیمانی را به شهادت نرسانده بود.
۶- هفته گذشته «ریچارد نفیو‌» که به معمار تحریم‌ها علیه ایران شهرت دارد طی یادداشتی در نشریه آمریکایی «فارن افرز» از کارآمدی تحریم‌ها علیه ایران ابراز نا‌امیدی کرده بود و درباره حمله احتمالی به ایران نیز می‌نویسد «‌پیامدهای حمله نظامی به ایران بسیار سنگین است و در آن، احتمال شکست و تضعیف اعتبار آمریکا وجود دارد، حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران نیز بی‌اثر است‌». ریچارد نفیو تاکید می‌کند که «‌مذاکره، تنها راه برای مقابله و مهار ایران است‌» جناب پزشکیان عزیز! توجه بفرمائيد! آمریکا، به صراحت اعلام می‌کند که مذاکره را تنها راه مقابله با ایران می‌داند و جنابعالی (بخوانید افراد زاویه‌دار و بد‌سابقه‌ای که شما را احاطه کرده‌اند) اعلام می‌کنند که برای حل مشکلات در پی مذاکره هستند! 
۷- و بالاخره، کاش رئیس‌جمهور محترم کشورمان، اطراف خود را از افراد زاویه‌دار خالی کنند. افراد بد‌سابقه‌ای که بارها بی‌اعتقادی خود به انقلاب و نظام را نشان داده‌اند و در بسیاری از موارد با دشمنان تابلودار ایران اسلامی همسو بوده‌اند.

تبلیغاتی که جایگاه پدر را نشانه گرفته است

رسول سنایی راد
به طور قطع تبلیغات و آگهی‌های تلویزیونی به دلیل تکرار در پخش باعث می‌شوند تا به مرور زمان بر رفتار و افکار مخاطب تأثیر بگذارند و ضمن نیازآفرینی جدید و بعضا کاذب، ذهنیت‌های تازه‌ای از ارزش‌ها و هنجار‌ها شکل دهند، به همین‌خاطر نظارت بر کیفیت و محتوای آنها همچنین چگونگی ارائه آگهی‌ها از قاب رسانه ملی اهمیت بسیاری دارد، چراکه این اثرگذاری هم روی کودکان به دلیل داشتن ذهن ساده و فاقد شبکه به هم پیوسته از اندیشه و باور‌ها و هم بر نوجوانان از منظر اینکه در مرحله الگو‌گیری و شکل‌گیری هویت اجتماعی خود هستند، مهم است، بنابراین نباید تنها ملاک انتفاع و سودآوری مالی باشد. با وجود این، در اغلب آگهی‌های تلویزیون شاهد برخی بی‌توجهی‌ها به این مسئله مهم هستیم که قابل‌تأمل است. از جمله اینکه جایگاه و نقش پدر خانواده به عنوان ستون و یکی از پایه‌های مهم حمایتی و شخصیتی خانواده در آگهی‌های تلویزیونی کمرنگ و تضعیف شده‌است؛ مثلاً در یکی از تبلیغات تلویزیون که در شبکه‌های مختلف پخش می‌شود تا به هر شیوه‌ای مردم را برای خرید بیشتر تشویق کند؛ متأسفانه به نام طنز مرد خانواده را فردی نادان نشان می‌دهند؛ به گونه‌ای که حتی فرزندان هم از رفتار پدر جلوی دیگران خجالت می‌کشند! در حالی که این نوع تبلیغات، هم ستون خانواده را نشانه می‌گیرند که اصلاً زیبنده نیست و هم اینکه پدر و مرد خانواده است که باید پول خرید‌های فروشگاه را قسطی و نقدی بپردازد. در جایی پدر روی مبل‌های استراحت فروشگاه نشسته و می‌گوید خانم خوب است، اینها را هم بخریم! بعد با نگاه متعجب و ناراحت‌کننده همسر و فرزندان از آبروریزی پدر مواجه می‌شویم که می‌گویند: اینها فروشی نیست برای استراحت است! یا پدری در فروشگاه به تلویزیون روشن نگاه می‌کند که دوچرخه نشان می‌دهد و بعد با حیرت از فروشنده می‌پرسد این چند؟ و پسر نوجوانش با شرمندگی از نادانی پدر در گوش او آرام می‌گوید: اینجا فقط لوازم خانگی دارند، محل فروش این چیز‌ها نیست!
اینکه در رسانه ملی حتی در قالب تبلیغ جایگاه پدر را این‌چنین متزلزل و نادان نشان می‌دهند نه‌تنها خنده‌آور نیست، بلکه تلخ و گزنده است، زیرا خواسته و ناخواسته ارزش و حرمت پدر خانواده را نزد فرزندان پایین می‌آورند! در واقع پدران به گونه‌ای نشان داده می‌شوند که به طور میانگین از نظر عقلی، پایین‌تر هستند. پدران دچار اشتباه می‌شوند، خطا زیاد می‌کنند، نمی‌دانند و همواره شخصیت آنها در معرض تحقیر است. معمولاً در این گونه موارد، زن است که باید به فریاد مرد و خانواده برسد، یک نگاه افراطی که در سینما هم طی سال‌های اخیر آن را زیاد مشاهده کرده‌ایم. این لطمه‌ای به بنیاد خانواده است که باید هشدار‌دهنده تلقی شود، چراکه رسانه ملی به دلیل فراوانی بیننده و عمومیتی که دارد باید بتواند کارکرد‌های مطلوب خانواده را به نمایش بگذارد، هم در برنامه‌های نمایشی و هم غیر نمایشی با ارائه سبک زندگی اسلامی، فرهنگ‌سازی داشته باشد و ارزش‌ها و هنجار‌ها را مستقیم و غیرمستقیم ترویج کند، قطعاً مخاطب، بسیاری از اوقات از اینها اثر می‌پذیرد و به نوعی همانندسازی می‌کند و اکثریت مردم به تلویزیون دسترسی دارند برای همین نقش بسزایی در فرهنگ‌سازی و ایجاد گفتمان در میان مخاطب خود ایفا می‌کند و به ارائه الگو‌های خانوادگی متفاوت می‌پردازد که به صورت کاملاً غیرمستقیم و ناخودآگاه، ذهنیت افراد جامعه را به سمت الگو‌های ارائه‌شده سوق می‌دهد. در فرآیند تغییر و تحول در سبک زندگی و ساختار خانواده‌های ایرانی و نیز کمرنگ‌شدن نقش و تأثیر این نهاد در جامعه‌پذیری شاهدیم که نشان از نفوذ و تأثیر الگو‌های انحرافی از خانواده در جامعه ایرانی به شکلی چراغ خاموش ترویج می‌شود و عجیب اینکه توسط رسانه‌های مختلف به‌خصوص تلویزیون ارائه و تأیید می‌گردد، بنابراین باید سازندگان آگهی‌های تبلیغاتی تلویزیون به این نکات توجه داشته‌باشند، زیرا از دو عنصر مهم تکرار و تداوم در پخش بهره می‌برند که بسیار اثرگذار است و نباید برای فروش بیشتر پدر را سیبل تمسخر و حماقت قرار دهند.

صحت‌سنجی ادعای امکان همکاری فنی با اف‌ای‌تی‌اف 

محمد احمدی 

به‌تازگی سخنگوی مجمع تشخیص مصلحت نظام از آغاز بررسی کارشناسی لوایح پیوستن ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم (CFT) و کنوانسیون پالرمو در کمیسیون‌های تخصصی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر داده است.

وقتی سخن از «بررسی کارشناسی» به میان می‌آید، ناخودآگاه این موضوع به‌ذهن خطور می‌کند که ایران در ارتباط با اف‌ای‌تی‌اف دو مسیر مختلف را می‌تواند انتخاب کند و مقصد ومنت‌های هرکدام از این دو مسیر، واضح و روشن است و تنها موضوعی که باید بررسی شود، هزینه و فایده هرکدام از این دو مسیر است! به نظر می‌رسد این تصور از اف‌ای‌تی‌اف و فرآیند‌های تصمیم‌گیری در آن، از اساس با یک خطای شناختی مواجه است که می‌تواند به تصمیمات اشتباه منجر شود. برخلاف تصور بسیاری از حامیان اف‌ای‌تی‌اف، اساسا این نهاد بیش از آن‌که یک نهاد فنی باشد، یک نهاد سیاسی است و تصمیم‌گیری‌های آن کاملا رنگ و بوی سیاسی دارد. برای روشن‌شدن موضوع کافی است نگاهی به برخی موضع‌گیری‌های اف‌ای‌تی‌اف در سال‌های اخیر داشته باشیم.
 
موضع اف‌ای‌تی‌اف درباره کشور‌های مختلف
یکی از ماموریت‌های اف‌ای‌تی‌اف مبارزه با تامین مالی تروریسم است. بسیاری از گروه‌های تروریستی که علیه امنیت ایران فعالیت می‌کنند به‌طور مستقیم از طریق رژیم صهیونیستی تامین مالی می‌شوند. با این حال هیچ موضع‌گیری منفی از سوی اف‌ای‌تی‌اف درباره این رژیم مشاهده نمی‌شود. از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی، آشکارا به تولید سلاح‌های کشتار جمعی اقدام کرده و از برخی از انواع سلاح‌های ممنوعه در جنگ غزه استفاده و حتی در تجاوز اخیر خود به سوریه از سلاح اتمی استفاده کرده است. با این حال در این زمینه نیز اف‌ای‌تی‌اف جز سکوت هیچ واکنشی نداشته و هرگز این رژیم را به اتهام تامین مالی تروریسم و فعالیت‌های اشاعه‌ای تحت فشار نگذاشته است!
یکی دیگر ازاعضای اصلی اف‌ای‌تی‌اف آمریکاست که این کشور نیز یکی از عوامل مهم ایجاد هسته‌های تروریستی در منطقه غرب آسیاست، تا آنجا که دونالد ترامپ در ضمن یک سخنرانی در جمع حامیانش در ایالت می‌سی‌سی‌پی در آبان ۱۳۹۸ اعتراف کرد که رئیس‌جمهور پیشین آمریکا (اوباما) داعش را ایجاد کرده است! حتی چنین اعتراف صریحی نیز نتوانست باعث ایجاد یک موضع‌گیری منفی علیه آمریکا در اف‌ای‌تی‌اف شود و این کشور را به اتهام تامین مالی تروریسم در لیست کشور‌های پرریسک اف‌ای‌تی‌اف قرار دهد!
از اعضای دیگر اف‌ای‌تی‌اف می‌توان به عربستان سعودی اشاره کرد که این کشور نیز سابقه زیادی در زمینه تامین مالی تروریسم دارد؛ از تامین مالی القاعده در افغانستان تا تامین مالی ۳۰۰ میلیون دلاری داعش در سوریه، تنها بخشی از کارنامه عربستان سعودی در این زمینه است! به رغم همه این فعالیت‌ها، اف‌ای‌تی‌اف هیچ‌گاه عربستان را به اتهام تامین مالی تروریسم، وارد لیست سیاه و حتی لیست خاکستری خود نکرده است.
دانمارک به‌عنوان یکی از اعضای اف‌ای‌تی‌اف، در سال ۲۰۱۸ شاهد یک رسوایی بزرگ در زمینه پولشویی در نظام بانکی خود بود. بزرگ‌ترین پولشویی تاریخ معادل ۲۰۰ میلیارد یورو توسط نمایندگی بانک «دانسکه بانک دانمارک» در استونی رقم خورد. این مبادلات در فاصله بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵ میلادی انجام شده بود که نشان می‌دهد نقص جدی در حوزه نظارتی در این کشور وجود دارد. با این حال هرگز شاهد موضع‌گیری منفی اف‌ای‌تی‌اف درباره این کشور نبودیم و هیچ‌گاه اف‌ای‌تی‌اف این کشور را به‌دلیل رعایت‌نکردن استاندارد‌های مقابله با پولشویی وارد لیست سیاه یا خاکستری خود نکرد!
برخلاف موارد پیشین، اف‌ای‌تی‌اف بلافاصله پس از تهاجم روسیه به اوکراین طی بیانیه‌ای در مارس ۲۰۲۲، نسبت به تاثیر این تهاجم بر خطر پولشویی، تامین مالی تروریسم و تامین مالی اشاعه‌ای ابراز نگرانی کرده است. یک‌سال پس از تهاجم روسیه به اوکراین، اف‌ای‌تی‌اف در راستای اعمال فشار بیشتر علیه روسیه، عضویت این کشور را در اف‌ای‌تی‌اف به حالت تعلیق درآورد. با این حال از این کشور خواست تا استاندارد‌های اف‌ای‌تی‌اف را همچنان رعایت کند. 
 
اف‌ای‌تی‌اف یک نهاد سیاسی است، نه فنی
این شواهد و شواهد فراوان دیگر به روشنی گویای این واقعیت است که اف‌ای‌تی‌اف یک نهاد سیاسی است و در راستای سیاست‌های آمریکا و کشور‌های همسو با آن برای فشاربه مخالفان خود مورداستفاده قرار می‌گیرد. ازاین‌رو برخلاف تصور حامیان اف‌ای‌تی‌اف، راه‌حل مناقشه ایران بااین نهاد را نباید در همکاری‌های فنی با این نهاد جست‌وجوکرد، بلکه ریشه این مناقشات به موضوعات سیاسی مرتبط است‌وتازمانی که ایران برمواضع اصولی خودپافشاری‌می‌کند، بهانه‌جویی‌های اف‌ای‌تی‌اف درباره ایران استمرار خواهدداشت.

فرمان ترامپ و آتش‌بس غزه

صلاح الدین خدیو

بر اساس خبرها، اختلافات اساسی میان حماس و اسرائیل در حال رفع شدن است و دو طرف به سرعت در حال رسیدن به توافق هستند.
ظاهرا دستور  مذاکرات آتش بس و آزادی گروگان ها بر اساس طرح بایدن است که در اردیبهشت گذشته مطرح و سپس به مدت هشت ماه فریز گردید.
اما اکنون طرفین نرمش و انعطاف بیشتری نشان داده و از برخی مواضع خود عدول کرده اند.
اگر مذاکرات در آخرین لحظات بهم نخورد، می توان در روزهای آینده منتظر اعلام آتش بس شد.
گویی تاریخ یک بار دیگر تکرار می شود.
45 سال قبل پس از ۴۴۴ روز گروگان های آمریکایی لحظاتی پس از تحلیف رونالد ریگان آزاد  شدند.
بحران گروگان گیری باعث شد که کارتر به رئیس جمهوری تک دوره ای تبدیل شود. مضاف بر آن سرنوشت ایران و انقلاب نوپای آن به صورتی درازدامن و پایدار تحت تاثیر تبعات منفی این بحران قرار گرفت.
اکنون هم دور نیست که گروگان های اسرائیلی پس از ۴۶۵ روز و در آستانه‌ی بازگشت ترامپ آزاد شوند.
در حالی که سرنوشت منطقه تحت تاثیر آن قرار گرفته است.
رفتن بایدن و آمدن ترامپ نقشی کلیدی در این تحول رو به جلو داشت.
تهدید ترامپ مبنی بر بپا کردن جهنم در صورت آزاد نشدن گروگان ها قبل از آغاز بکارش به نوعی کار خود را کرده است.
گرچه  چیزی در غزه برای کشتن و سوختن و بردن نمانده و ترساندن حماس از سر بریده‌ی بالای دار عملا بیهوده است، اما ممکن است این گروه نگران پایان اندک نرمش های دولت بایدن باشد.
بیشتر از این زاویه که اسرائیل با پشتگرمی ترامپ به طور کامل مانع ورود کمک های بشردوستانه شود و مردم غزه در سرمای زمستان با قحطی و گرسنگی بیشتر روبرو شوند
برای طرف اسرائیلی هم مخالفت با ایده‌ی ترامپ مبنی بر پایان جنگ های بی حاصل به سادگی دوران بایدن نخواهد بود.
علاوه بر این نتانیاهو با وجود ترامپ چالش های کمتری برای مقابله با شرکای تندرو دولتش خواهد داشت.
کسانی که بر طبل جنگ بی پایان در غزه می کوبند و نخست وزیر را در صورت موافقت با آتش بس به فروپاشی ائتلاف تحت رهبریش تهدید می کنند.
وجود یک رئیس جمهور موافق الحاق کرانه‌ی باختری به اسرائیل در کاخ سفید، مشوقی برای بازهای صهیونیست جهت بده بستانی احتمالی در موضوع غزه است.
از سوی دیگر پایان این جنگ پر انتقاد فرصتی برای نتانیاهو جهت تمرکز روی پرونده‌ی هسته ای ایران است.
به لحاظ میدانی هم پس از ۱۵ ماه این جنگ به بن بست رسیده است.
اسرائیل نه توانسته حماس را به زانو دربیاورد و نه گروگان هایش را آزاد کند.
تلفات ارتش در شمال غزه جایی که طرح ژنرال ها در آن پیاده می شود، به نحوی بی سابقه بالا رفته و حماس در حال بازسازی و سازمان دهی مجدد است.
از سوی دیگر نتانیاهو تحت فشار بستگان خانواده های اسیر است و این بیم وجود دارد که گروگان های زنده، دومین زمستان غزه را تاب نیاورند.

نگاه به داخل

سیدمصطفی هاشمی‌طبا
 از آموزه‌های امام راحل که مقام معظم رهبری هم بر آن تأکید داشته‌اند، توجه به مسائل داخلی و به‌کاربردن روش‌های بومی و استفاده از نیروهای بالنده داخلی بوده است، بدون آنکه هوشیاری توجه به خارج از مرزها و استفاده منطقی از امکانات برون‌مرزی را نفی کرده باشند. طبیعی است هوشیاری بر آنچه در خارج از مرزها می‌گذرد به‌ویژه آنچه در همسایگی کشور اتفاق می‌افتد و کسب اطلاع از روش‌ها و یافته‌های توانمندان جهانی از اهم اموری است که قاطبه مردم کشور به‌ویژه مسئولان و دست‌اندرکاران مسائل باید از آن اطلاع کافی داشته باشند. اما آنچه نادرست است، توجه به واقعیت‌های بیرونی بدون داشتن دغدغه درون‌نگری و درون‌کاوی است. به همین روزها نگاه کنیم. نمی‌گویم به سال‌های گذشته که فکر و ذهنمان متوجه وقایع بیرون از کشور بود، بیندیشیم.

به همین روزها به آنچه در صداوسیما می‌گذرد، نگاه کنیم. این روزها صداوسیما بخش مهمی از برنامه‌های خود را به آتش لس‌آنجلس و خساراتی که به آمریکا وارد شده و نیز به گزارش و تفسیر درخصوص ناتوانی شهرداری لس‌آنجلس، ضعف آتش‌نشانی آنجا، تجهیزاتی که از سوی فرماندار لس‌آنجلس برای اوکراین فرستاده شده و خسارت هنگفت 150 میلیارد دلاری آمریکا اختصاص داده است. البته همه این حرف‌ها درست است ولی نباید فراموش کرد که آمریکا با توان مالی خود به راحتی قادر به جبران این خسارت و بازسازی لس‌آنجلس است. هرچند انعکاس اخبار دنیا خوب است ولی نگاه گزینشی به وقایع جهان و فراموش‌کردن داخل کشور را نمی‌توان مورد نقد قرار نداد. اگر همین دوربین که عاشق ینگه دنیا و وقایع آن و انعکاس سوء‌مدیریت آمریکایی‌هاست، زاویه نگاهش را به داخل می‌آورد و درباره خسارت‌های واردشده به کشورمان و سوء‌مدیریت خودمان بحث می‌کرد، آیا بهره بیشتری برای مردم و کشورمان متصور نبود؟

آیا خشک‌شدن چند میلیون نخل در میناب و اروندکنار در اثر سوءمدیریت ما خسارت کمی است؟ یک درخت نخل چقدر می‌ارزد؟

 آلوده‌شدن آب‌های سرزمین‌مان که استاندار گیلان فریاد برمی‌آورد که رشت و انزلی جای سکونت نیست و در رودسر آب جیره‌بندی شده، چقدر خسارت به جامعه ایرانی وارد کرده است؟ آثار نشست دشت‌های ایران و شهرهای ایران از جمله اصفهان و به‌خطرافتادن ابنیه تاریخی و مستحدثات شهری اصفهان از لحاظ مالی چه میزان قابل محاسبه است؟ آیا می‌دانیم یک انسان چقدر می‌ارزد؟ دیه یک انسان را حسب تعداد شتر تعیین کرده‌اند و امسال حدود یک میلیارد می‌ارزد. در اثر سوء‌مدیریت میلیون‌ها انسان در کشورمان مجبور به تنفس هوای آلوده و سرطان‌زا هستند.

خسارت وارده بر این انسان‌ها چند دلار است؟ دوربین صداوسیما چرا این خسارت‌های انسانی و سرزمینی و زیستی را که با روش حکمرانی ما غیرقابل جبران نشان می‌دهد، به تصویر نمی‌کشد؟ به قول یک مفسر سیما، آمریکا با چاپ کاذب دلار 150 هزار میلیارد دلار را جبران می‌کند ولی آنچه در کشور ما عیان است، عدم امکان جبران و خسارت‌های سوء‌مدیریت ‌است. آن‌هم در حالی که 40 سال است کشور ما حالت انتظار جنگ و اعمال ظالمانه‌ترین تحریم‌ها را تجربه می‌کند و امید به آینده نزد مردمان رنگ باخته است. نمونه عملکرد صدا و به‌خصوص سیمای ملی ما نشانه دیدگاه قاطبه مسئولان ماست، فرقی هم نمی‌کند امروزی یا دیروزی. اگر نیک بنگریم، آن‌قدر دلایل محکم و قوی برای سوء‌مدیریت آمریکا در جهان که باعث نابودی و فقر و جنایات بسیار شده، وجود دارد که سوء‌مدیریت در آتش‌سوزی جزء بسیار کوچکی از آن است اما در مقابل به مدیریت توانمند آنان در ساختن و رتبه یک کردن اقتصاد آمریکا نیز می‌توان اشاره کرد. اما فقط نگاه به بیرون و آمریکا کفایت نمی‌کند، باید به خود آییم و خود را در آینه نگاه کنیم به شرطی که آینه را نشکنیم. آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آ‌ینه شکستن خطاست. نه مجلس، نه دولت و نه هیچ‌کس دیگر به فکر برنامه‌ریزی برای 

بازگشت ایران یعنی مام میهن به شرایط طبیعی نیست. همه فعالیت‌ها در جهت تخریب است. همه دوربین‌ها می‌خواهد سوءمدیریت در خارج را تصویر کند.

 حسن مدیریت در مالزی، سنگاپور، چین، اندونزی، امارات و... را فراموش کرده‌اند و سوء‌مدیریت خودمان را می‌خواهند با نشان‌دادن سوء‌مدیریت‌های خارج بپوشانند. دولت هم مثل دولت‌های قبل کماکان مشغول حرکات نوک‌زنی است و نه در دستور قراردادن یک روال منطقی. برنامه هفتم توسعه که مطابق معمول منعکس‌کننده آمال و آرزوهاست و غیرعملی‌بودن آن مسجل و رئیس‌جمهور برای اجرای آن 200 میلیارد دلار پول می‌خواهد، به بایگانی سپرده شده است؛ در حالی که دولت می‌تواند به صورت گزینشی مثبت به چند فصل حیاتی آن ورود کند و تخریب‌های کشور را متوقف کرده و گامی در جهت بهسازی کشور بردارد. آنچه مسلم است، نه‌تنها از توسعه خبری نیست بلکه در شیب منفی توسعه هستیم و با این کار می‌توان در جهت نزدیک‌شدن به نقطه صفر توسعه گام برداشت. حتما می‌گویند کسی پیشنهادی نداده است. چنین نیست بلکه بی‌اعتنایی شده است. فقط تعطیلی ادارات و مدارس و دانشگاه‌ها در دستور کار قرار دارد. خوب است همه جا تعطیل شود، آن‌وقت همه چیز حل می‌شود. حداقل صداوسیما تصویر ناقص به مردم نمی‌دهد.

ضرورتی فراموش شده!

سید محسن اصغری نکاح 

خانواده بنیاد جامعه است و پدر ستون خانواده، این قاعده را نه تنها از ایده‌های نظریه‌پردازان روان‌شناسی، جامعه‌شناسی یا تعلیم و تربیت و نه تنها از شواهد پژوهشی بلکه از حکم عقل سلیم نیز می‌تواند دریافت. اما شوربختانه در دهه‌های اخیر تغییرات متعدد و شتابان ساختار جامعه و خانواده و البته تغییرات سبک زندگی  برخلاف قاعده فوق در مسیر تحلیل و تضعیف خانواده و به‌خصوص جایگاه پدر بوده است.این  ایام که به یاد امیرمومنان، وصی حضرت رسول (ص) و پدران امت سلام ا... علیهم، به شایستگی و حکمت به عنوان روز پدر نام گذاری شده و فرصتی برای دست بوسی و تکریم و حق شناسی از فرد فرد پدران خانواده‌های ایران اسلامی فراهم کرده، می‌تواند و می‌بایست نماد و زمانی برای توجه به جایگاه پدر در خانواده  و احیای منزلت و اقتدار درآمیخته با عطوفت پدرانه باشد.در آموزه‌های پر مغز دینی پدر قوام بخش خانواده است و دعای اولیای الهی آن بوده که جایگاه والدین در نظرشان مانند ابهت پادشاهان سخت گیر باشد که نشان دهنده اهمیت توجه به ارتقای جایگاه پدر است. هرچند متغیرها و عوامل و خُرد و کلان متعددی جایگاه ستون خیمه خانواده یعنی پدران را تضعیف می‌نماید و در مقابل چاره‌جویی‌های متعددی نیز برای این مسئله لازم است اما ضرورت دارد همسران و مادران و فرزندان در مقیاس خانواده و مسئولان و افراد موثر در مقیاس جامعه باید برای ترمیم و تحکیم جایگاه پدر دستی بجنبانند تا هویت و تحکیم روان شناختی خانواده به نقطه مطلوب خویش بازگردد.
البته در میان باورهای مشوش امروزی و برداشت‌های ناموزن و سوء‌فهم‌هایی که به عنوان برابری جنسیتی یا کودک محوری یا جوان‌گرایی مطرح می‌شود، سخن گفتن از اقتداربخشی به جایگاه پدر، غریب و عجیب به نظر می‌آید؛ اما هر کسی که در حقیقت تکریم بانوان و توجه به کودکان و زمینه سازی برای رشد نوجوانان و جوانان حتی دختران را می‌خواهد، لازم است بداند که بدون بازسازی جایگاه پدر هیچ کدام از آن‌ها به غایت نمی‌رسد، همچنان که هیچ کس از یک ساختمان دارای بنیاد ضعیف و پایه‌های سست انتظار جز ناایمنی و ناپیداری و ریزش و از هم پاشیدگی نمی‌تواند داشته باشد.
بدیهی است پدری که در خانواده و اطرافیانش تکریم و تعظیم نشود در هنگامه دشواری و نیاز، نه می‎تواند حامی همسر و فرزندان باشد و نه می‌تواند الگو و آموزگار استواری فرزندان برای فراز و نشیب‌های آینده زندگی باشد و بدین ترتیب چرخه تضعیف خانواده و آسیب فرد و جامعه ادامه خواهد یافت.
آداب و تشریفات تکریم  والدین در پیشینیه ایران و به‌خصوص در موازین اخلاقی واجتماعی اسلام از جمله رعایت ادب در محضر پدر و دستورپذیری از پدر و استقبال و بدرقه هنگام ورود و خروج از منزل و تکریم همه جانبه پدران در خانواده و در منظر اطرافیان نوعی آیین روان شناختی حکیمانه بوده است و اکنون نیاز با احیای آن‌ها می‌تواند به جایگاه پدر اقتدار می‌بخشد و در سایه سار این اقتدار است که بخش مهمی از امنیت و پایداری و پویایی خانواده نیز تامین و تضمین می‌شود.
همسران و فرزندان با حرمت داری در کلام و رفتار و با پرهیز از نقادی و تخریب پدر به‌خصوص پرهیز از بحث‎های بی حاصل در حضور فرزندان و از طرفی با قدرشناسی از زحمات و به رخ کشیدن شایستگی پدر می‌توانند اقتدار پدر را پاس دارند و انسجام خانواده را به ارمغان آورند.
شایسته است نوجوانان و جوانان بدانند که حرمت داری امروز برای پدر و تکریم و تعظیم نقش پدر، زیربنای افتخارات و استواری آینده آن هاست و برعکس هر گونه حرمت شکنی و کم توجهی به پدر از نظر روان شناختی و اجتماعی و البته معنوی، آسیب‌های جدی برای نسل آینده به همراه خواهد داشت.
در بعد کلان اجتماعی تامین اشتغال همراه کرامت برای پدران و تسهیل دسترسی به مسکن به عنوان بخش مهمی از مسئولیت‌های اجتماعی و خانوادگی پدران نه تنها یک سیاست اقتصادی بلکه یک زمینه سازی روان شناختی و تربیتی برای تکریم پدران است .
بدون تردید ارتقای جایگاه پدری در خانواده و جامعه نیازمند فرهنگ سازی و استفاده از بستر آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت و بهره گیری از زبان هنر و بستر رسانه و فضای مجازی است.
به راستی چند محتوا و فعالیت متناسب با پایه‌های تحصیلی مختلف درآموزش وپرورش برای ایجاد شناخت و انگیزه و رفتار تکریم پدر وجود دارد؟  چه تعداد کتاب قصه و داستان و شعر و یا بازی رایانه‌ای برای نهادینه کردن تکریم پدر در دسترس  کودکان و نوجوانان است؟ به چه میزان ازظرفیت‌های علمای گرانمایه و مبلغان دینی و چهره‌های ورزشی و هنری و جاذبه‌های شبکه‌ای اجتماعی برای سوق دادن ذهن‌ها و قلب‌ها نسل حوان به حرمت گذاری برای پدر استفاده شده است و...شاید تامل در این سوالات فاصله وضع موجود و وضع مطلوب فرهنگ سازی و حساسیت آفرینی برای احیای جایگاه پدری و ترمیم استواری ستون خانواده یعنی پدر، را نمایان تر می‌سازد.
کوتاه سخن این که در بین چالش‌های مختلف زمانه، فروکاهش جایگاه پدر یکی از چالش‌های است که کمتر مورد توجهر بوده در حالی که یکی از مهم ترین عوامل استحکام و استواری خانواده همین مساله است، بدین جهت همه کسانی که دغدغه ایرانی استوار و پویا و با ظرفیت‌های فرهنگی درون‌زا و مقاوم در برابر جریان‌های خانواده ستیز  یا به عبارتی همه کسانی که آرزوی تعالی خانواده ایرانی و ایرانی دوست دار خانواده را دارند،  می‌بایست به از همه فرصت‌ها و ظرفیت‌های خُرد و کلان برای ترویج خانواده گرایی و پاسداشت حریم و جایگاه پدر استفاده کنند.
شایان توجه است که تامل در جایگاه مادر و مادری نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است که مجال دیگری می‌طلبد.
 
ورود بدون چراغ به تاریکخانه FATF ممنوع

مصطفی نصری

پیوستن یا عدم پیوستن ایران به لوایح گروه ویژه اقدام مالی (FATF) از جمله لوایح پالرمو و CFT، همواره یکی از موضوعات بحث‌برانگیز در میان سیاست‌گذاران و کارشناسان اقتصادی کشور بوده است. مجمع تشخیص مصلحت نظام اخیراً تصمیم گرفته این لوایح را بار دیگر بررسی کند؛ امری که بحث‌های تازه‌ای درباره تأثیرات مثبت و منفی آن بر وضعیت اقتصادی و تعاملات بانکی ایران ایجاد کرده است. این تصمیم در حالی گرفته شده که ایران همچنان تحت فشار تحریم‌های آمریکا قرار دارد.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در سخنانی به نکته مهمی اشاره کرد که می‌تواند به عنوان راهنمایی در بررسی این موضوع مورد توجه قرار گیرد. وی تصریح کرد: «با وجود تحریم‌ها نمی‌شود تضمین داد خروج از فهرست سیاه FATF تأثیر فوق‌العاده‌ای روی روابط اقتصادی ما خواهد داشت. حلال همه مشکلات ما FATF نیست».
این اظهار نظر واجد نکته مهمی درباره پیوستن به لوایح FATF است که می‌توان آن را اینگونه تشریح کرد: «بدون تضمین اقتصادی و رفع تحریم‌های یکجانبه، تصویب لوایح FATF همچون قدم گذاشتن به دخمه‌ای تاریک بدون چراغ است که چه بسا خطرات سهمگینی را در پی داشته باشد».
* خروج از فهرست سیاه FATF حلال مشکلات نیست
موافقان تصویب لوایح FATF معتقدند پیوستن ایران به این لوایح می‌تواند گامی مؤثر در راستای کاهش فشارهای اقتصادی باشد. آنها مدعی‌اند خروج ایران از این فهرست می‌تواند ریسک همکاری با ایران را برای بانک‌ها و مؤسسات مالی کاهش دهد و زمینه‌ساز بازگشت ایران به نظام مالی بین‌المللی شود اما آنچه نمی‌شود نادیده گرفت این است که حتی در صورت خروج ایران از فهرست سیاه FATF، تحریم‌های آمریکا همچنان مانع اصلی تعاملات اقتصادی و بانکی ایران با جهان خواهد ماند. بانک‌ها به دلیل ترس از تحریم‌های ثانویه آمریکا، حاضر به همکاری با ایران نخواهند شد. خروج از فهرست سیاه FATF بدون رفع تحریم‌های آمریکا تأثیر معناداری بر روابط اقتصادی ایران نخواهد داشت و چه بسا مشکلات بیشتری را پیش روی ایران قرار دهد. تا زمانی که تحریم‌ها برقرار است، پیوستن به این لوایح ممکن است بدون تأثیر مثبت بر اقتصاد، تنها فشارهای داخلی و نظارت‌های بین‌المللی را افزایش دهد. تجربه نیز نشان داده حتی کشورهایی که تمام استانداردهای FATF را رعایت کرده‌اند، در صورت اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی، همچنان با موانع جدی روبه‌رو هستند.
* مسیرهای جایگزین مطمئن‌تر است
پیوستن به لوایح FATF بدون رفع تحریم‌های آمریکا نمی‌تواند تأثیر فوق‌العاده‌ای بر روابط اقتصادی ایران داشته باشد. بانک‌های بین‌المللی برای همکاری با ایران نه تنها نیازمند خروج این کشور از فهرست سیاه FATF هستند، بلکه باید از عواقب تحریم‌های ثانویه آمریکا نیز در امان باشند. در نتیجه، حتی در صورت خروج ایران از فهرست سیاه، تا زمانی که تحریم‌های آمریکا لغو نشود، مشکلات اساسی تعاملات بانکی و اقتصادی ایران همچنان پابرجا خواهد بود. با توجه به شرایط کنونی، ایران باید ضمن بررسی دقیق این موضوع و بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی و منطقه‌ای، استراتژی جامعی برای کاهش فشارهای اقتصادی و تقویت روابط مالی بین‌المللی تدوین کند. ایران می‌تواند از طریق تقویت روابط اقتصادی با کشورهایی نظیر چین، روسیه و هند، فشارهای اقتصادی ناشی از FATF و تحریم‌ها را کاهش دهد.
* دست تیم دیپلماسی را قبل از مذاکرات خالی نکنید
با توجه به شرایط فعلی، یکی از راهکارهای پیشنهادی در برخورد با مساله پیوستن به لوایحی مانند پالرمو و CFT، به تعویق انداختن بررسی این موضوع تا زمان دستیابی به انتفاع اقتصادی معنادار برای ایران است. این رویکرد نه‌تنها می‌تواند به عنوان ابزاری در تقویت موضع تیم دیپلماسی ایران در مذاکرات آتی عمل کند، بلکه مانع از ارائه امتیازات یک‌جانبه بدون دریافت تضمین‌های اقتصادی مشخص می‌شود. در شرایطی که تحریم‌های یکجانبه آمریکا همچنان پابرجاست و نظام بانکی بین‌المللی از تعامل با ایران خودداری می‌کند، هرگونه اقدام برای حرکت در مسیر استانداردهای FATF ممکن است صرفاً دست ایران را در میز مذاکرات خالی کند. بدون تضمین‌های روشن اقتصادی از سوی طرف‌های مقابل، پیوستن به این لوایح می‌تواند به معنای از دست دادن یکی از اهرم‌های مهم مذاکره باشد.
ایران می‌تواند از مساله پیوستن به FATF به عنوان برگ برنده‌ای در مذاکرات استفاده کند و آن را مشروط به دریافت امتیازات اقتصادی معنادار کند. با تغییر شرایط سیاسی یا کاهش تحریم‌ها، ایران می‌تواند در شرایط بهتری درباره این موضوع تصمیم‌گیری کند. تصمیم‌گیری درباره پیوستن به لوایح پالرمو و CFT باید با در نظر گرفتن منافع استراتژیک ایران و در زمان مناسب انجام شود. هرگونه اقدام شتاب‌زده در این زمینه می‌تواند بدون دستیابی به منافع ملموس، فرصت‌های دیپلماتیک ایران را محدود کند.