صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۲  ، 
کد خبر : ۳۷۰۸۹۹

یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳

ایران، آنگونه که هست و آنگونه که دشمن تبلیغ می‌کند، مقاومت مردم پایه، عراق به دنبال شریک مطمئن در تهران، روسیه خیانت کرد؟؛ یادداشت برخی از روزنامه‌‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۱۹ دی

ایران، آنگونه که هست و آنگونه که دشمن تبلیغ می‌کند 

سعدالله زارعی
آمریکا، رژیم غاصب اسرائیل و انگلیس که «دشمن» ایران و ایرانی هستند، کشور ما را در ذهن چگونه می‌بینند و در زبان چگونه می‌خوانند؟ خیلی از ما گمان می‌کنیم آمریکا ایران را همان‌طور می‌داند و می‌بیند که می‌گوید. خیلی از ما به تفاوت میان آنچه در حاصل‌جمع بررسی آمریکا از ایران به دست می‌آید و آنچه مصلحت آمریکا در بیان آن است، توجه نداریم. خیلی از ما به فنون عملیات روانی آشنا نیستیم و بیان رسانه‌ای و تریبونی دشمنان خود را مبنای واقعی تجزیه و تحلیل دشمنان از خود قرار می‌دهیم! ما در چنین مواردی حتماً دچار خطا شده و در واقع به یک طعمه در برابر عملیات روانی تبدیل شده‌ایم. اما اینکه دشمن واقعاً درباره ما همان‌طور نمی‌اندیشد که بیان می‌کند، خیلی بدیهی است. هر چند در همان بیان رسانه‌ای و تریبونی دشمن هم نوعاً مطالبی مطرح می‌شود که با اندکی دقت، واقعیت نگاه دشمن به ما آشکار می‌گردد. 
آنچه امروز در عرصه فضای مجازی و پاره‌ای از رسانه‌های غربی و مرتبطین داخلی آن‌ها درباره قدرت ایران و قدرت جبهه مقاومت منتشر می‌شود، بیانگر آن است که ایران و سایر اعضا و ارکان جبهه مقاومت نسبت به گذشته ضعیف و در موضع «دفاعی» قرار گرفته‌اند و جبهه مقابل آن یعنی نظام سلطه نسبت به قبل قوی‌تر شده و در موضع «تهاجمی» قرار گرفته است. این خط تحلیلی پس از شهادت فخرالمجاهدین، سیدحسن نصرالله شروع شد و با سقوط دولت بشاراسد در سوریه به اوج خود رسید و تاکنون استمرار پیدا کرده است. حجم عظیم تبلیغاتی که در این خصوص صورت می‌گیرد بیانگر نیاز شدید آمریکا، اسرائیل و به‌طور کلی غرب به چنین تصویری از ایران و جبهه مقاومت است و این نیاز به گونه‌ای است که خرج کردن از اعتبار رسانه‌ای آنان را بالا برده و برای «باورپذیر» کردن این داعیه از چنین سرمایه‌ای خرج می‌کنند. مثلاً اینکه رژیم اسرائیل با نصب پرچم بر روی‌تانک‌های خود به روستاهای بی‌دفاع سوریه سرازیر می‌شود و یا اینکه آمریکا با برافراشتن پرچم خود به روی چند‌ تانک در مرز عراق و سوریه و انتشار تصویر در حال مانور آن‌ها دست می‌زند، از چنین نیازی پرده برمی‌‌دارد وگرنه کیست که نداند اگر در استان قنیطره سوریه فقط به اندازه غزه، عناصر مقاومت وجود داشت، مانور نظامی بدون پرچم هم برای ارتش اسرائیل ممکن نبود و یا همه می‌دانند که عراق و آمریکا توافقنامه امنیتی دارند و پادگان‌های آمریکا در الانبار و جاهای دیگر مورد حمایت ارتش و نیروهای امنیتی عراق هستند و از این رو مورد حمله زمینی قرار نمی‌گیرند تا آمریکا برای محافظت از آن‌ها به مانور، آن هم با نصب پرچم خود روی ‌تانک‌ها نیاز داشته باشد. این یک شگرد ـ البته احمقانه ـ برای نشان دادن قدرت از سوی نیرویی است که طرف مقابل، آن را به چالش کشیده است. چه کسی نیاز به نشان دادن قدرت دارد؟ کسی که خود را در وضعیت آسیب ارزیابی می‌کند و می‌خواهد چاره‌ای برای آن بیندیشد. 
دشمنان ایران؛ جمهوری اسلامی را از جنبه‌های مختلف نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی قدرتمند ارزیابی می‌نمایند و براساس این ارزیابی، برنامه واقعی خود که اجتناب از درگیری نظامی با جمهوری اسلامی است، تنظیم می‌کنند اما در مقام بیان جوری ظاهر می‌شوند که تو گویی خود را برای درگیری با ایران آماده کرده‌اند! برای اینکه بدانیم دشمن به‌طور واقعی درباره ما چه فکر می‌کند، ارزیابی مراکز مطالعاتی نزدیک به حاکمیت آمریکا که در سایت‌های مطالعاتی آن می‌آید و برخلاف آنچه توسط رسانه‌های رسمی آن مثل فاکس‌نیوز و نیویورک‌تایمز منتشر می‌شود، جنبه عملیات روانی ندارد، واقعیت را تا حد زیادی منعکس می‌نماید. پژوهشکده «شورای آتلانتیک» که در سال 1340 توسط وزرای اسبق خارجه، دفاع و خزانه‌داری آمریکا تأسیس گردیده و کمک به تصمیم‌گیری‌های اساسی در حوزه سیاست خارجی آمریکا را دنبال کرده است و بدین‌منظور و به‌خصوص پس از آنکه سیاست‌های خارجی آمریکا در دهه‌های اخیر با چالش‌های اساسی مواجه گردید، زنجیره‌ای از چهره‌های خاص داخلی و خارجی را گردهم آورده تا ضمن ارزیابی وضعیت، به ترسیم افق و بیان بایدها و نبایدها در این حوزه بپردازد. 
این شورا وابسته به افراطی‌ترین چهره‌های حزب جمهوری‌خواه ـ نئوکان‌ها ـ است، در آخرین ارزیابی‌های منتشره خود در 18 آذر ماه موسوم به «نقشه راه دوحزبی آمریکا درباره ایران برای دولت بعدی آمریکا» می‌نویسد، این ارزیابی‌ها حاصل دو سال کار ده‌ها شخصیت برجسته آمریکایی ـ از دو حزب ـ و شخصیت‌های برجسته آکادمیک خارجی مرتبط با آمریکاست. در این گزارش به نقل از ژنرال «هربرت ریموند مک‌مستر» مشاور امنیت ملی ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری او، نوشته است «ما الان می‌دانیم سرمنشأ مشکلات کجاست. رویکرد آمریکا از آغاز دولت اول اوباما تا آخرین روزهای دولت بایدن ـ یعنی تا امروز ـ به هیچ وجه کارساز نبوده و الان زمان تغییر اساسی در رویکردها فرارسیده است.» این پژوهشکده که به اعتبار افراد و نهادهایی که آن را تأسیس کرده و افرادی که هم‌اینک آن را اداره می‌کنند، مهم‌ترین و نزدیک‌ترین مرکز رایزنی‌های امنیتی و سیاسی به هیئت حاکمه آمریکاست، در گزارش خود به نقل از مک‌مستر آورده است «هدف اول ما احیای بازدارندگی آمریکا در قبال ایران است به گونه‌ای که دیگر قادر نباشد به‌طور مستقیم یا با استفاده از شعبه‌های مقاومت در منطقه، علیه ما دست به عملیات بزند». خوب دقت کنید این اعتراف به از بین رفتن بازدارندگی آمریکا در مقابل ایران است. وی در عین حال می‌گوید لازمه تحقق چنین ایده‌‌ای «همکاری متحدان و شرکای راهبردی آمریکا در دو سطح بین‌المللی و منطقه‌ای است». و این اعتراف به این است که آمریکا به تنهائی از پس ایران برنمی‌آید. این گزارش که یک روز پس از سقوط دولت سوریه ـ و نه پیش از آن ـ منتشر شده است، می‌گوید «حق با ترامپ است که می‌گوید ایران، سرمنشأ هر مشکل برای آمریکاست.» در این گزارش به نقل از مک مستر آمده است «مطمئناً ایران، گستاخ‌ترین دشمن ما یا شاید دشمنی با قریب‌الوقوع‌ترین خطر باشد... باید از این توهم دست برداریم که می‌توانیم آنها ـ اعضای جبهه مقاومت ـ را دچار تفرقه کنیم و آنها را از هم جدا نمائیم» کمااینکه این گزارش به نقل از «صنم‌ وکیل» کارشناس مشترک مؤسسه سلطنتی انگلیس چاتم‌هاوس و شورای آتلانتیک می‌نویسد «تنها راه متوقف کردن این روند، همکاری جمعی است. باید در دو سوی اقیانوس اطلس و به صورت راهبردی این کار را انجام دهیم؛ زیرا بدون اتخاذ یک راهبرد جمعی، مشکل [ما با] ایران همچنان به قوت خود باقی است و همچنان [این مشکل] تشدید خواهد شد. همان‌گونه که در دولت‌های مختلف آمریکا شاهد این موضوع بوده‌ایم». این‌ها اعتراف صریح افراطی‌ترین و قدرتمندترین مخالفان ایران در هیئت حاکمه آمریکا به قدرت و اقتدار ایران می‌باشد. 
اگر قرار بود جبهه مقاومت بشکند و تضعیف شود، باید در کوچک‌ترین ضلع آن یعنی غزه اتفاق می‌افتاد. غزه مساحتی به اندازه یکی از شهرستان‌های متوسط ایران یا لبنان و یا سوریه دارد. از لحاظ توان مالی از همه جا ضعیف‌تر است، ارتباطات خارجی آن محدود به ارتباطات با دشمن خود یعنی رژیم می‌باشد. از سال 1384 به‌طور پیوسته و به مدت 19 سال در وضعیت ممنوعیت دریافت هر نوع کمک از خارج بوده است. در طول 20 سال گذشته ده بار در معرض جنگ سنگین قرار گرفته و هم‌اینک طولانی‌ترین و پرشدت‌ترین جنگ علیه خود را تجربه می‌کند. رژیم اسرائیل به مدد آمریکا، وحشیانه‌ترین جنایات را در مورد مردم این قطعه کوچک اجرا کرده است. در این مدت حجم تسلیحاتی که از سوی آمریکا، آلمان و انگلیس به این رژیم سرازیر شده از 120 هزار تن فراتر رفته و همه این حجم علیه غزه به کار گرفته شده است. خب اگر قرار بود مقاومت در جایی شکسته شود، این‌جا باید غزه می‌بود؛ چرا که هیچ‌کدام از اضلاع دیگر مقاومت حتی کرانه باختری شرایط غزه را ندارند. اما با وجود گذشت 15 ماه از این جنگ، هنوز نظامیان اسرائیلی، هر روزه در بخش‌های مختلف غزه، کشته می‌شوند و هنوز موشک‌هایی که در خود غزه تولید شده‌اند، به تل‌آویو و نقاط دیگر رژیم غاصب شلیک می‌شود. با این وصف، چه کسی می‌تواند در پیروزی مقاومت در این خطه بر رژیم متجاوزی که در کشتار و تخریب از هیچ چیز فروگذار نکرده، کمترین تردیدی داشته باشد؟ 
رژیم غاصب و آمریکایی‌ها، مقاومت لبنان را ـ علی‌رغم دادن هزینه‌های سنگین ـ  بسیار قدرتمند ارزیابی می‌نمایند، در رسانه وانمود می‌کنند حزب‌الله ضعیف شده و حتی قادر به بازسازی خود نیست! و این در حالی است که ارتش این رژیم، جرأت ندارد همان کاری که پس از سقوط دولت بشاراسد، هر روزه در سوریه انجام می‌دهد، در لبنان انجام دهد. چرا اسرائیل در سوریه به بمباران‌ها و پیشروی‌های خود ادامه می‌دهد ولی در لبنان به آتش‌بس تن می‌دهد و حل مسئله خود در لبنان را مستلزم مذاکرات سیاسی و توافق ـ هر چند به آن هیچ اعتمادی نیست ـ و در واقع مستلزم کمک گرفتن از آمریکا، اروپا، کشورهای عربی و دیگران می‌بیند؟ چون در سوریه نیروی مقاومت وجود ندارد و نیروهای رسمی نظامی جولانی هم جرأت پاسخ به اسرائیل ندارند، اما در لبنان علی‌رغم آنکه ارتش قدرت مواجهه نظامی با اسرائیل ندارد، جنبش مقاومت وجود دارد که بدون توجه به ناترازی تسلیحاتی و نادیده گرفتن برتری تسلیحاتی دشمن، در مقابل آن می‌ایستد و آن را به عقب‌نشینی وادار می‌کند. اما دشمنان با استفاده از «سپاه رسانه» تلاش می‌کنند این مقاومت را ضعیف شده معرفی کنند! 
آمریکا و عوامل آن تلاش می‌کنند تا سوریه را به گونه‌ای معرفی کنند که گویا در آن یک دولت مقاومتی و یک ارتش مقاومتی و یک حزب مقاومتی وجود داشته و در مصاف با آنان شکست خورده است! اما خردمندان و افراد عادی با اندکی تأمل می‌دانند ارتش سوریه، هیچ‌گاه ارتش مقاومت نبوده و خود را هم ارتش مقاومت نمی‌دانسته و در طول 50 سال گذاشته حتی یک تیر به سمت مهم‌ترین دشمن مقاومت که رژیم اسرائیل می‌باشد، شلیک نکرده و صدها بار تهاجم سنگین اسرائیل به خاک سوریه را بی‌پاسخ گذاشته است. هیچ‌کس نیست که حزب‌بعث سوریه و سیستم‌های امنیتی سابق آن را بخشی از «مقاومت» به حساب آورد، چرا که همان‌طور که گفته شد، مقاومت بدون اعتقاد و التزام به مبارزه ضدصهیونیستی مفهوم ندارد و حزب بعث و ارتش بعث پس از جنگ 1973/ 1352 هیچ‌گاه به سمت برخورد با رژیم ضدصهیونیستی نرفته‌اند. بله سوریه از این جهت که همواره از طرف رژیم صهیونیستی تهدید می‌شد، به‌منظور بازداشتن آن از حمله به خود، به مقاومت کمک می‌کرد اما خود هیچ‌گاه مستقیماً در موضع مقابله نظامی با رژیم غاصب قرار نگرفت. دولت سوریه و شخص بشاراسد در 22 سال اخیر کمک‌های زیادی به حزب‌الله کردند و تا روز آخر روابط صادقانه و مستحکمی با جمهوری اسلامی ایران داشتند که هنوز شایسته توجه و تقدیر است، اما کارکرد قوای نظامی و امنیتی آن هیچ‌گاه به کارکرد حزب‌الله یا کارکرد انصارالله یا کارکرد مقاومت عراق یا کارکرد سپاه پاسداران شبیه نبوده است. با این وجود، آمریکایی‌ها و عوامل آن با برچسب مقاومتی زدن به ارتش و نهادهای امنیتی سوریه، تلاش می‌کنند مقاومت را شکست‌خورده نشان دهند!. راه‌حل واقعی سوریه برای دست یافتن به اقتدار چیست؟ راه‌حل بروز و ظهور واقعی جریان مقاومت در سوریه است که چندان دور نیست.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۱۹ دی
 

مقاومت مردم پایه

مهدی سعیدی

حضرت امام خمینی (ره) را می‌توان از پیشگامان و سرسلسله جریانی دانست که معتقدند اسلام دارای الگوی حکمرانی بوده و این الگو در زمانه ما قابل تحقق است. ایشان علاوه بر این باور نظری، در عمل نیز برای تحقق آن تلاش کرد و توانست بعد از قرن‌های متمادی استقرار حکومت‌های خودکامه سلطنتی در این سرزمین، سلسله پادشاهی‌ها را برچیند و برای اولین بار نظام سیاسی مبتنی بر الگوی اسلام بنا بگذارد. 
الگوی حکمرانی اسلامی که حضرت امام (ره) نظریه‌پردازی آن را برعهده داشت، الگویی بود که با محوریت مردم معنا می‌شد، الگویی که در آن تحقق اهداف حکومت اسلامی اعم از امنیت، عدالت، رفاهت و معنویت، با اجرای شریعت اسلامی ممکن خواهد شد، اما در این میان این مردم هستند که امور کار را در اختیار دارند و اراده آنان است که پیش‌برنده کشور خواهد بود. 
در الگوی حکمرانی مطلوب حضرت امام (ره) با نظام مردم‌سالاری دینی مواجه هستیم که در آن همه چیز به مردم ختم می‌شود و مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی وکیل و خادم ملت هستند و بیرون از چارچوب وکالت خود حق فعالیت ندارند. در این الگو مردم از پایه‌های مشروعیت کارگزاران محسوب می‌شوند و مسئولان آنان را ولی نعمتان خود می‌دانند. حاکمان تابع اراده مردم هستند و خود را از جنس مردم می‌دانند، چرا که در این الگوی حکمرانی، میزان رأی ملت است، آن مردمی که سیاسی بوده و سیاست‌ورزی را جزوی از حقوق و وظایف خود می‌دانند. 
حضرت امام و شاگرد خلف او حضرت امام خامنه‌ای با این باور به جایگاه ملت توانستند انقلاب بزرگ ملت ایران را به ثمر بنشانند و تداوم بخشند و در این امر نیز این مردم بودند که در برابر همه مشکلاتی که زیاده‌خواهان در طول بیش از چهاردهه ایجاد کردند، ایستادند تا جمهوری اسلامی از این همه چالش و بحران سربلند بیرون آید. از قیام مردم قم در ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ که سرآغاز حرکت اسلامی مردم محسوب می‌شود تا مقاومت و ایستادگی ملت ایران در برابر رژیم صهیونیستی و جبهه استکبار جهانی که این روز‌ها در اوج خود قرار دارد، همگی موفقیت‌های باشکوهی است که به برکت محوریت یافتن مردم شکل گرفته است. 
امروز نیز رمز بقای جمهوری اسلامی مردم‌اند و دشمن جدایی مردم از مسئولان را نشانه رفته است. دشمن در تلاش است با تزریق بی‌اعتمادی به روح و روان جامعه ایرانی، مردم را در برابر مسئولان کشور قرار دهد و ایشان را در عرصه حکمرانی منفعل نماید و از اقتدار جمهوری اسلامی بکاهد. در کنار پروژه ناامیدسازی، پروژه انفعال‌سازی نیز به طور ویژه در حال اجرایی شدن است و در شرایط جدید منطقه و بین‌الملل از طریق ایجاد رعب و ترس با پروپاگاندای رسانه‌ای دشمن دنبال می‌گردد. دشمن در تلاش است بر دل‌ها هراس افکند و با منفعل کردن مردم، مهم‌ترین سرمایه قدرت این سرزمین را از کار بیندازد. 
حکیم انقلاب اسلامی به تازگی در جمع اقشار مختلف مردم از سناریوی دشمن برای ناامیدسازی و انفعال‌آفرینی سخن گفته‌اند: «یک عده‌ای البته همتشان این است که توی دل مردم را خالی کنند؛ این نباید اتفاق بیفتد؛ حالا بعضی در خارج این کار را می‌کنند؛ تلویزیون‌های خارجی، رادیو‌های خارجی، روزنامه‌های خارجی به زبان فارسی با مردم حرف می‌زنند، جوری قضایا را تصویر می‌کنند که مردم را بترسانند، توی دل مردم را خالی کنند؛ حالا آن تکلیفش جور دیگر است و با آنها جور دیگری باید برخورد کرد، اما در داخل کسی نباید این کار را بکند. در داخل اگر کسی در تحلیلی، در بیانی جوری حرف بزند که معنایش خالی کردن توی دل مردم باشد، این جرم است و باید دنبال بشود.»
در این شرایط همه تلاش‌ها باید برای حفظ مردم و کسب رضایت و اعتماد آنان باشد. هر اقدامی که این رضایت و اعتماد را مخدوش می‌کند و بر طبل ترس و یأس و انفعال بکوبد، در سناریو دشمن در حال حرکت است. امروز مردم غیور و شجاع ایران با اعتماد به نصرت الهی باید در میدان باشند تا دشمن را سرجای خود بنشانند و ترس و یأس و انفعال را بر پیکره آنان بیندازند.
عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۱۹ دی

عراق به دنبال شریک مطمئن در تهران

سعد‌ا... زارعی
عراق به‌دلیل مرز طولانی‌اش با سوریه نسبت به تحولات امنیتی ــ سیاسی که در سوریه در یک ماه اخیر اتفاق افتاده، به‌شدت نگران است.

در واقع آمریکایی‌ها در صحنه سوریه رفتاری به نمایش گذاشته‌اند که برای عراقی‌ها نگران‌کننده بوده است، چرا که آمریکا در روند تحولات اخیر سوریه عملا برای نیرو‌های اشغالگر نقش تسهیل‌کننده و حمایت‌کننده را بازی کرد؛ یعنی آمریکایی‌ها به‌رغم این‌که در این سال‌ها ادعا کرد‌ه‌اند در یک ائتلاف ضدتروریسم تمامی تحولات را زیر‌نظر دارند و درموقع لزوم اقدام می‌کنند، نه فقط در برابر پیشروی گروه تحریر‌الشام که خودشان آن را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داده‌اند و هنوز هم این گروه را ازاین فهرست خارج نکرده‌اند، کاری انجام ندادند ومانع تصرف سوریه توسط آنها نشدند، بلکه با ایجاد اختلال در روابط بین ارتش عراق و ارتش سوریه، زمینه را برای سقوط دولت بشار اسد فراهم کردند. امروز عراقی‌ها بانگرانی ازخود می‌پرسند که آمریکایی‌هایی که در سوریه موجب سقوط یک دولت قانونی و جایگزینی آن با یک گروه شبه‌نظامی تروریستی شده است، نمی‌تواند اقدام مشابهی در عراق انجام دهد؟ بنابراین عراقی‌ها یک‌بار دیگر برای اطمینان‌یافتن از امنیت خود نیاز به همکاری با نیرویی دارند که بتوانند به آنها اطمینان کرده و در روز حادثه به آن تکیه کنند.
از طرف دیگر مدیریت مسائل امنیتی با توجه به تغییر و تحولات سوریه نیاز به گفتگو و رایزنی دارد که طبیعتا این موارد در سفر فردای آقای سودانی به ایران مورد بحث وبررسی قرار خواهدگرفت. اما در مورد این‌که آقای سودانی در سفر به ایران حامل پیام خاصی برای مقامات کشورمان باشد باید گفت که با توجه به این‌که رئیس سرویس امنیتی عراق ملاقاتی با جولانی داشته و علاوه بر آن خود آقای سودانی هم با جولانی تماس تلفنی داشته، ممکن است نکاتی را که در این گفتگو‌ها مطرح شده، با طرف ایرانی هم جهت بحث و بررسی در میان بگذارد، اما این‌که سودانی حامل یک پیام رسمی به ایران باشد، چنین چیزی مطرح نشده است.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۱۹ دی

روسیه خیانت کرد؟

عبدالرضا فرجی راد

تفاوت راهبردها امری مشخص در عرصه بین الملل است و همواره کشورها اهداف متفاوتی را دنبال می کنند. برای مثال ایران در سوریه دنبال حفظ محور مقاومت بود اما روسیه هدف دیگری را دنبال می کرد. اولویت روسیه نجات از جنگ اوکراین و برداشتن تحریمهاست.
تصور روسیه این بود که حتی بعد از جنگ اوکراین، امریکا و اروپا تحریم ها را تا حدی ادامه می دهند که روسیه اقتصادش کوچک و در حد یک قدرت منطقه ای مطرح باشد و دیگر امنیت اروپا و حتی حوزه پیرامونی را خود را تهدید نکند.
حالا به یک باره با پیروزی ترامپ ورق برگشته و فرصتی فراهم شده که روسیه هم آتش بس را تجربه کند، هم به نوعی خود را به مردم کشور پیروز معرفی کند و مهمتر از همه تحریمها برداشته شود.
به طوری که دیروز سفیر آمریکا در مسکو اعلام کرد آماده ایم با روسیه همکاری و رابطه ای معقول داشته باشیم.
پوتین خواب چنین چیزی را نمی دید. حتما پیروزی ترامپ برای پوتین از جنگ با تحریرالشام و موفقیت در سوریه که منجر به تیرگی روابط با ترکیه و ترامپ می‌شد مهمتر است زیرا یک امر استراتژیک و دراز مدت است و روسیه را در حد یک قدرت جهانی نگه می‌دارد.
روسیه آن چه از سوریه می خواهد بدست آورد.
حضور در پایگاه های زمینی و دریایی در مدیترانه و قراردادهای اقتصادی هم سر جای خودش هست.
در زمانی که ترامپ در حال ورود به کاخ سفید است روسیه نمی توانست بخاطر حفظ یک حکومت از درون پوسیده دو باره در آن کشور وارد جنگ بشود و ترکیه،امریکا و اعراب را که با آنها رابطه خوبی ساخته و با همکاری آنها چندین سال است قیمت نفت را بالا نگه داشته از خود ناراضی کند.
حالا پوتین چه پشت پرده معامله کرده باشد و چه در حین حمله تحریرالشام به این نتیجه رسیده باشد که مقاومت نکند یک تصمیم استراتژیک برای کشورش گرفته است که در نتیجه این تصمیم فواید بسیاری می برد.
لذا اینکه بگوییم روسیه خیانت کرده حرف درستی نیست. زیرا از ابتدا حضور روسیه در سوریه برای مقابله با اسراییل نبوده که چنین اتهامی را مورد توجه قرار دهیم.
روسها در سوریه دو هدف داشتند که اولی از دومی مهمتر است. یکی نگرانی از گسترش تروریسم به روسیه و کشورهای آسیای مرکزی. به طوری که در زمان قبل از دخالت روسیه ۷ هزار نفر از جنوب روسیه و کشورهای آسیای مرکزی برای جنگ با رژیم اسد و ایران وارد سوریه شده بودند و گروه گروه اضافه می شدند.
دوم اینکه یک پایگاهی را از قدیم در سوریه و مدیترانه داشتند و آن را حفظ کنند. مطمئنا اگر مورد اول نگرانی جدی روسها را بر نینگیخته بود بخاطر دومی به درخواست ایران و اسد پاسخ مثبت نمی دادند.

 روزنامه شرق
 
 داعش؛ تهدید جدی علیه منافع و تمامیت ایران
علی شمس اردکانی

1- پاسداری از منافع جمعی از نشانه‌های اصلی درایت مدیران یک جمع است. دامنه این منافع جمعی یک قبیله، یک شعب، یک دین، یک مذهب و در دنیای مدرن یک ملت-دولت را دربر می‌گیرد. برای دفاع از منافع جمعی باید ابتدا نکات مشترک را با دیگر جماعت‌ها شناخت تا بتوان در تعارض با جوامع دیگر از آنها پاسداری کرد. اگر ملت-دولت‌ها بر اساس فرهنگ اسلامی و شیوه مرضیه پیامبر اسلام(ص) کلمه دیگر «سواء» را با دیگر گروه‌ها و دولت‌ها بشناسند، بهترین آموزش را برای دفاع از منافع ملی خود شناخته و راه همزیستی را یافته و شیوه دفع تهدیدهای بالقوه و بالفعل را آموخته‌اند.

2- می‌دانیم که قرن‌هاست آموزش‌های بدعتی «ابن تیمیه» میان مسلمانان اختلاف افکنده است. اینان امروزه در اشکال مختلف داعشی بسیار فعال هستند که حتی تمامیت ارضی ایران را هدف اصلی خود می‌شمارند. داعشی‌ها از هیچ کار نامشروع علیه سایر مذاهب فروگذار‌ نمی‌کنند. دیدیم که در سوریه و عراق حتی به زنان شوهردار و باردار هم تجاوز کردند و جنین را در شکم‌های مادران کشتند. اکنون هم در سوریه پس از اسد، برخی از اینان در گروه پیروز حضور دارند؛ هرچند ‌بر چهره نقاب افکنده و امیال درونی را بازگو نمی‌کنند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران باید سعی کند «کلمة سواء» را با دیگر ملت‌ها برای جلوگیری از فاجعه‌های داعشی دیگر پیدا کند و بر اساس اشتراکات ضدداعشی، یک توافق جدید منطقه‌ای و جهانی را بر بنیانی مرصوص بنا کند.

3- در فرهنگ سیاسی روز و ادبیات بین‌المللی، جامعه متمدن جهان می‌داند که بزرگ‌ترین تهدید علیه امنیت داخلی کشورهای منطقه، تفکرهای داعشی و طالبانی است که هر آن ممکن است ‌کشوری از خلیج فارس گرفته تا دریای مدیترانه را درگیر جنگ داخلی کند و حتی در آفریقا نیز کشورهایی مثل نیجریه و مالی، در غرب این قاره و در کشورهای سومالی، کنیا، تانزانیا و ماداگاسکار را درگیر کند.

 

4- در کشوری مانند سوریه هم معلوم نیست‌ «جبهه تحریرالشام» کی ‌چهره واقعی خود را آشکار می‌کند و بعید نیست که هر زمان به ریشه‌های تروریسم شام و عراق (داعش) بازگردد. در این بین، کشورهایی در منطقه هم آماده پاشیدن نفت بر این آتش‌های پنهان هستند و همه دنیا می‌داند که در چنین حالت‌هایی، امنیت ایران تنها‌مانده در دنیای روابط بین‌المللی، در خطر جدی است و هیچ کشوری حتی چین و روسیه نیز در این زمینه‌ها یاری‌رسانی برای ایران نیستند. هرچند ‌این دو کشور بزرگ خود گرفتار حرکت‌های داعشی/ طالبانی در درون مرزهای رسمی خویش‌اند و سیاست‌های تبعیض‌آمیز علیه مسلمانان این دو کشور هم آتش‌بیار معرکه در نقاطی مانند چچن در روسیه و ترکستان شرقی در چین است.

5- برای دفاع از تمامیت ارضی ایران نیز باید هرکس را که در این «کلمة سواء»* در مخالفت با وحشی‌گری داعشی با ما مشترک است، گرد‌هم آوریم. بنابراین پیشنهاد می‌کنم با هرکس موضع ضدداعشی دارد، برای تقبیح، تحریم و مبارزه با گروه‌های داعشی و طرفداران آنها پیمان ببندیم. دامنه این مبارزه با داعش گسترده است و مردم افغانستان، پاکستان، ترکیه، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، اتحادیه اروپا و حتی آمریکا را دربر می‌گیرد. پس از ترویج هم‌پیمانی با دولت‌های این کشورها، باید یک کنفرانس بین‌المللی ضد‌داعش در یک مرکز بین‌المللی برگزار کرد و «اتحاد علیه تجاوز» را بر اساس مواد بند هفت منشور ملل متحد، بنیان نهاد.

* مواضع مورد توافق: اشاره به آیه مبارکه 64 سوره آل‌عمران‌، «قل یا اهل الکتاب تعالو الی «کلمة سواء» بیننا و بینکم الخ». اغلب مفسرین برآنند که پیامبر‌(ص)‌ در مذاکره با مخالفان به این آیه اشارت می‌کردند و در نامه‌هایی که به پادشاهان کشورهای بزرگ آن زمان نوشتند  هم این آیه را آوردند.

 روزنامه خراسان
 

انتقال پایتخت، اولویت چندم است؟!

مهدی حسن زاده 

هر یک از ما کافی است دقایقی را با خود خلوت کرده و مهم ترین مسائلی را که با آن مواجه است،فهرست کند و براساس این فهرست تصمیم بگیرد و اصلی ترین موضوعات را در اولویت اصلی پیگیری خود قرار دهد. اگر همین مدل را در سطح حکمرانی و به ویژه برای مدیران اجرایی و مسئولان دولت توصیه کنیم و از آن ها بخواهیم در مواجهه با مسائلی که با آن رو به رو هستند، مهم ترین ها و فوری ترین ها را فهرست کنند و برمبنای فهرستی که از مسائل مهم و فوری پیش روست، جلسات کاری و زمان ذی قیمت خود را مدیریت کنند، شاید شاهد برخی جلسات و پیگیری موضوعات دست چندم نباشیم!
طی ماه های اخیر با آغاز فعالیت دولت چهاردهم چند نوبت شاهد اظهارنظر رئیس جمهور و جلسات معاون اول رئیس جمهور درباره موضوع انتقال پایتخت بودیم. دو روز قبل عارف، معاون اول رئیس جمهور گفت: اگر به این جمع‌بندی برسیم که به خاطر محدودیت هایی که در ارائه خدمات، مثل آب به مردم تهران داریم، نمی‌توانیم بیش از این پاسخگوی مردم باشیم، قطعا در انتقال پایتخت تردید نمی‌کنیم و یکی از مناطقی که می‌تواند به صورت جدی مطرح باشد، منطقه مکران است. این منطقه جای مناسبی است و محدودیتی هم ندارد. مراکز دیگری هم برای انتقال پایتخت در گذشته مطرح بود اما هر کدام محدودیت‌های خاص خود را داشتند مثلا مشکل تامین آب داشتند یا گرفتار سایر مسائل حاشیه‌ای بودند. وی در ادامه خواستار بررسی انتقال پایتخت در ستاد روابط اقتصادی خارجی کشور شد. همچنین روز گذشته سخنگوی دولت نیز در این باره اظهارنظر کرد و در پاسخ به سوالی درباره انتقال پایتخت از تهران، اظهار کرد: موضوع انتقال پایتخت موضوع جدیدی نیست، بلکه بیش از سه دهه است راجع به انتقال پایتخت صحبت می شود. ظرفیت‌های زیستی هر منطقه نشان می‌دهد که تا چه میزان برای گسترش فعالیت‌ها ظرفیت دارد. درباره استان تهران نگرانی‌هایی از منظر ظرفیت‌های زیستی مثل آب وجود دارد. 
مهاجرانی افزود: در هر حال «مکران» به عنوان یکی از گزینه‌ها مطرح است. دو شورا تشکیل شده است، یک شورایی که مشکلات پایتخت را رصد می‌کند، یکی از موضوعاتی که مطرح است، این است که ظرفیت‌های بالایی در منطقه مکران وجود دارد. تلاش می‌کنیم که در این زمینه از دانشگاهیان، نخبگان و نیروهای مهندسی یا جامعه شناسی یا اقتصاددانان کمک ‌گیریم و ان شاءا... بتوانیم موضوع را به سمتی ببریم که بهترین اثربخشی را داشته باشد اما موضوعی نیست که در دستور کار فوری قرار داشته باشد.
صدالبته موضوع انتقال پایتخت، موضوع جدیدی نیست و در دهه های اخیر بارها به عنوان یک ضرورت مطرح شده است. استدلال های موافقان انتقال پایتخت، البته مهم است. از آلودگی شدید هوا در تهران تا کمبود منابع آب و فرونشست زمین و تمرکز شدید فعالیت ها در ابرشهر تهران موجب شده است تا انتقال پایتخت به عنوان راهکاری برای کاستن از فشار شدید جمعیتی و کاهش تبعات زیست محیطی آن از جمله ترافیک، آلودگی هوا و کمبود منابع آب در نظر گرفته شود. در مقابل مخالفان انتقال پایتخت معتقدند برای مواجهه با این مسائل، انتقال پایتخت گران ترین و نشدنی ترین روش است. به ویژه این که کشور اکنون در شرایطی قرار دارد که گزینه های به مراتب مهم تر و فوری تری برای پیگیری روی میز است. آمادگی کشور برای شرایط سخت تر احتمالی در دوره ترامپ، معضل ناترازی انرژی، مسئله آلودگی هوا، ضرورت هم افزایی بخش های اقتصادی در موضوع مدیریت ارزی، معضلات زیست محیطی مختلف، تحرکات آبی خطرناک برخی همسایگان در شرق و غرب، بازسازی وضعیت خارجی و منطقه ای ایران پس از رویدادهای اخیر منطقه و موارد مهم دیگر، همگی موضوعاتی است که به لحاظ فوریت و ضرورت روز و مجموعه اقدامات قابل اجرا، به مراتب اولویت بیشتری نسبت به انتقال پایتخت دارد.
در هر حال اگرچه موضع سخنگوی دولت که تاکید دارد انتقال پایتخت در دستور کار فوری نیست، امیدوارکننده است اما از سوی دیگر تعدد جلسات و اظهارنظرها در این باره نشان می دهد که نظام سنجش اولویت ها در دستگاه اجرایی دارای اختلال است. چندی قبل نیز شاهد بودیم شورای عالی فضای مجازی برای رفع فیلتر واتس آپ و گوگل پلی جلسه ای چندساعته با حضور سران قوا و تعداد زیادی از مسئولان برگزار کرد تا به نتیجه برسد. این گونه تعلل و تاخیر و در مواردی نظیر انتقال پایتخت، درگیر شدن در موضوعات غیراولویت دار زنگ خطری است که نشان می دهد نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی در دستگاه های اجرایی و قانون گذار و سیاست گذار کشور نیاز به بازنگری در تعیین اولویت ها و مسئله شناسی در این باره دارند تا به جای مسائل دست چندم و غیرقابل اجرا نظیر انتقال پایتخت و یا مسائلی نظیر رفع فیلترینگ که اجرای آن کاملا ضروری به نظر می رسد، مسائل مهم تر و اولویت های جدی تر در دستور کار قرار گیرد.
 روزنامه رسالت

ترامپ؛ رئیس‌جمهوری منهای دکترین

 حنیف غفاری
دونالد ترامپ در حالی ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ رسما فعالیت خود را در مسند رئیس‌جمهور جدید آمریکا آغاز می‌کند که در محافل تحلیلی و رسانه‌ای غرب، فرضیاتی در خصوص دکترین سیاست خارجی وی مطرح می‌شود. بسیاری از تحلیلگران معتقدند ترامپ در دل آنارشیسم ظاهری و پوپولیسمی که در ادبیات و رفتار وی قابل مشاهده است، به دنبال تحقق استراتژی‌ها و اهداف از پیش تعیین‌شده خود است. از سوی دیگر، برخی تحلیلگران می‌گویند، گذشت زمان برخی اهداف ترامپ را تغییر داده یا حتی آن‌ها را به تازگی ایجاد خواهد کرد و وی اساسا تابعی از یک دکترین، استراتژی یا حتی مرام سیاسی نیست.

واقعیت امر این است که ترامپ را نمی‌توان به سبک و سیاق سیاستمدارانی مانند کارتر، بوش پسر و بایدن فردی پایبند به برخی خطوط قرمز راهبردی در عرصه داخلی و خارجی آمریکا قلمداد کرد. خلق دکترین، متغیری وابسته به وجود برخی پیش‌فرض‌ها، اصول و استراتژی‌ها در ذهنیت یک سیاستمدار است. اگرچه در عرصه اقتصادی می‌توان از اصولی مانند «حمایت گرایی اقتصادی»،«گذار از نهادگرایی در عرصه اقتصاد بین‌الملل»و ... به‌عنوان برخی مؤلفه‌های ذهنی وی یادکرد اما این گزاره‌های ذهنی، بیش از آنکه مولود یک اندیشه اقتصادی باشد، معلول رویکرد پراگماتیستی ترامپ در عرصه اقتصاد و تجارت است.
فرضیاتی که در خصوص بازگشت ترامپ به دکترین مونروئه مبنی بر تمرکزگرایی آمریکا بر داخل کشور و مداخله حداقلی در نقاط گوناگون دنیا(غیر از آمریکای شمالی و لاتین) صورت می‌گیرد نیز مبنایی برای تشریح عملکرد احتمالی رئیس‌جمهور جدید آمریکا در عرصه سیاست خارجی نیست. ترامپ در نخستین دوره حضور خود در مسند قدرت(۲۰۱۷-۲۰۲۰) بارها دکترین مونروئه را به عناوین گوناگون نقض کرد. مداخله‌گرایی آشکار و پنهان ترامپ در منطقه غرب آسیا، تشدید منازعات ژئو اکونومیک با پکن و مواردی ازاین‌دست، سنخیتی با دکترینی که ۲۰۰ سال قبل توسط جیمز مونرو رئیس‌جمهور وقت آمریکا مطرح کرد، نداشت.
فراتر از آن، ترامپ فرامتن فعالیت خود را "بحران" می‌داند و در کسوت یک "مرد دیوانه" در قبال پرونده‌های گوناگون حوزه پیرامونی و فرا منطقه‌ای آمریکا رفتار می‌کند. حتی نمی‌توان ترامپ را خالق دکترینی ترکیبی در حوزه سیاست خارجی آمریکا قلمداد کرد زیرا زمانی که "ثوابت انتزاعی" در کمترین سطح ممکن در ذهن یک سیاستمدار پردازش گردد، منتج به خلق دکترین (حتی از نوع ترکیبی) نخواهد شد. ترکیب رویکردهای پوپولیستی، آنارشیستی، پراگماتیستی و ناسیونالیستی به‌جای آنکه خالق یک دکترین باشد، مولد نوعی همپوشانی نامتجانس و در مواردی غیرقابل‌پیش‌بینی خواهد بود. بنابراین، در تشریح ماهیت دولت ترامپ نباید به دنبال نسبت دولت وی با دکترین‌های معمول یا اختصاصی حوزه سیاست خارجی آمریکا در ادوار گوناگون تاریخ روابط بین‌الملل، ازجمله تاریخ معاصر بود. ضمن آنکه مرز دو مقوله "کنشگری"و "واکنش" نیز تا حدودی در رویکرد بین‌المللی وی مخدوش است، همچنان که در بسیاری از موارد، رئیس‌جمهور آمریکا برخلاف ادعای همیشگی خود، قادر به تنظیم هزینه‌ها و فواید بازی خود در قبال تحولات گوناگون نیست!

 روزنامه وطن امروز
 
چتر پدافند روی مراکز هسته‌ای
 مهدی بختیاری
با گذشت ۷۵ روز از حمله اسرائیل به خاک ایران، رزمایش بزرگ نیروهای مسلح در حوزه پدافند هوایی با محوریت قرارگاه مرکزی پدافند هوایی خاتم‌الانبیا و مشارکت یگان‌های پدافندی نیروی هوافضای سپاه و نیروی پدافند هوایی ارتش در کشور در حال برگزاری است. 
در بخشی از این رزمایش، حفاظت از مراکز هسته‌ای (بویژه نطنز) با به کارگیری انواع تسلیحات و تجهیزات موشکی و ضدتهدیدات هوایی در یک فضای حمله سنگین و جنگ الکترونیک تمرین شد. 
برای مثال، یکی از سناریوهای تمرین شده در این مرحله، مقابله با 30 هدف حمله‌کننده به یک مرکز هسته‌ای بود که توسط سامانه‌های پدافند هوایی سپاه نظیر سامانه‌های کوتاه‌برد دزفول و تور ام‌یک (با قابلیت درگیری با اهداف ارتفاع پست نظیر پهپادها و موشک‌های کروز) انجام شد. 
مقابله با این نوع تهدیدات، به دلیل حرکت در ارتفاع پایین و دور ماندن از دید رادارها (به‌رغم سرعت کمی که دارند) یکی از چالش‌های بزرگ پدافندهای هوایی در جهان است. 
آنطور که در رسانه‌ها منتشر شد، بخش دیگری از این مرحله از رزمایش به مقابله با بمب‌های سنگرشکن اختصاص داشت که رژیم صهیونیستی بویژه بعد از 7 اکتبر 2023 از سوی آمریکا به این مهمات تجهیز شده و از این نوع بمب‌ها برای ترور و به شهادت رساندن آیت‌الله شهید سیدحسن نصرالله و علامه سیدهاشم صفی‌الدین استفاده کرد. 
این بمب‌ها این قابلیت را دارند تا اهداف را در عمق زمین مورد اصابت قرار دهند. 
طبق آنچه در این رزمایش تمرین شده، ظاهراً سامانه پدافندی «9 دی» توانسته در مدت زمانی کوتاه یعنی کمتر از 15 ثانیه اهداف را در فاصله 17 کیلومتری مورد اصابت قرار دهد. 
پدافند هوایی به عنوان نیروی حافظ آسمان کشور در مقابل تهاجمات دشمن، نقشی اساسی، مهم و کلیدی در تامین امنیت ایفا می‌کند و برای همین، به فرموده حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای فرمانده معزز کل قوا باید در اولویت نیروهای مسلح باشد. 
دهه 80 شمسی، با ایجاد تغییرات اساسی در ساختار پدافند هوایی و تشکیل قرارگاه مرکزی پدافند برای فرماندهی یکپارچه یگان‌های پدافندی نیروهای مسلح، این حوزه نظامی به سطوح بالاتر ارتقا یافت و طراحی و ساخت تجهیزات موشکی و راداری و در کنار آن، خرید برخی سامانه‌ها از خارج از کشور نیز با هدف افزایش این توان و امن کردن‌ آسمان کشور در دستور کار قرار گرفت. 
حمله اسرائیل به خاک کشورمان در 5 آبان سال جاری ـ اگرچه اطلاعات متقن، موثق و دقیقی از شکل اجرای این حمله و میزان خسارات ناشی از آن، نیز نحوه مقابله با آن در دسترس نیست ـ این الزام را بار دیگر یادآور شد که نیروهای مسلح و در راس آن پدافند هوایی هر لحظه باید برای مقابله با حملات اینچنینی آمادگی داشته باشند. 
در واقع تهدیدات از سوی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان به دلیل عدم مرز مشترک ایران با سرزمین‌های اشغالی طبیعتاً به شکل هواپایه انجام خواهد شد (مانند نمونه قبل) و این مساله، لزوم توجه بیشتر به مقوله پدافند هوایی را گوشزد می‌کند. 
تهدیدات اسرائیل علیه کشورمان ترکیبی از جنگنده و موشک (بالستیک و کروز) خواهد بود که برای هر کدام از این حوزه‌ها بویژه در حوزه موشکی باید سناریوهای مختلف به صورت دائم تمرین شود که این موضوع یکی از اهداف اصلی رزمایش اخیر است.  صهیونیست‌ها بارها اقدام به تهدید حملات هوایی علیه زیرساخت‌ها و مراکز هسته‌ای کشورمان کرده‌اند. هر چند بسیاری از این تهدیدات در حوزه سیاسی می‌تواند به عنوان یک بلوف یا عملیات روانی تفسیر شود اما حمله اخیر نشان داد این تفسیر در حوزه امنیتی و نظامی کامل و جامع نیست و نیروهای مسلح باید خود را برای مقابله با آن آماده‌تر کنند.  در رزمایش اخیر، سنایوهای مختلفی مورد تمرین قرار گرفته و در ادامه نیز بیشتر روی آنها تمرکز خواهد شد. برای مثال در حوزه مقابله با موشک‌های بالستیک و کروز، برای برطرف کردن این تهدید در سال‌های اخیر سامانه‌های متعددی در سیستم یکپارچه پدافند هوایی به کارگیری شده است. در کنار خرید سامانه موشکی «اس ۳۰۰» از روسیه و پیش از آن، در اختیار گرفتن رادارهای برد بلند پیشرفته برای رصد تهدیدات در فواصل دورتر، سامانه‌های موشکی داخلی نظیر باور 373، ۳ خرداد، 15 خرداد، طبس و... نیز توسط متخصصان صنعت دفاعی طراحی و ساخته شده است.  از طرف دیگر، با حمله اخیر اسرائیل به کشورمان، اخبار و گزارش‌هایی مبنی بر هدف قرار گرفتن مراکز و تجهیزات پدافند هوایی توسط صهیونیست‌ها منتشر و اینگونه القا شد که اسرائیل در این حمله توانسته توان پدافندی ایران را برای انجام عملیات‌های هوایی بعدی از بین ببرد اما رزمایش اخیر در سطح گسترده و همه‌جانبه نشان داد این گزاره نه‌تنها درست نیست، بلکه سیستم پدافندی کشور برای مقابله با تهدیدات به‌روز شده و بویژه برای حراست از مراکز هسته‌ای برنامه‌های متعددی وجود دارد.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات