روزنامه کیهان **
جلوت و خلوت امنیتی اردوغان/ سعدالله زارعی
شرایط در ترکیه به گونهای است که وقوع بحران امنیتی، سیاسی و اجتماعی در آن حتمی به نظر میرسد. ترکیه پس از انتخابات آبانماه گذشته باید به سمت آرامش حرکت میکرد چرا که نتیجه انتخابات مشکلات تشکیل دولت را حل کرد و به حزب حاکم امکان داد تا بدون نیاز به حمایت احزاب دیگر، دولت را تشکیل دهد کما اینکه احمد داوود اوغلو که پیش از این نیز نخستوزیر بود، مامور شد تا چنین کابینهای را شکل دهد. اما در عین حال ترکیه دچار تنش سیاسی- امنیتی گردید و این نشان میدهد که راه برای اعمال حاکمیت توسط حزب حاکم (عدالت و توسعه) آنچنان که تصور میشد، هموار نیست. در این خصوص نکاتی وجود دارد:
1- حزب اردوغان برای کسب آرای ترکزبانها که مخالف مصالحه دولت و حزب P.K.K. بودند، فشار بر کردها را در فاصله انتخابات هفتم خردادماه تا دهم آبان ماه که انتخابات زودرس پارلمانی برگزار شد، به درگیری با کردها روی آورد و انتظار میرفت که این درگیری با پایان انتخابات خاتمه پیدا کند اما این درگیری تداوم پیدا کرد. امروز در هفت استان شرقی ترکیه شامل وان، دیاربکر و... درگیری بین دولت و کردها تا آنجا بالا گرفته است که ارتش ترکیه با استفاده از هواپیماهای بمبافکن به خانهها و خیابانها حمله میکند و در عین حال تسلط بر این استانها را نمیتواند اعاده نماید. علاوه بر آن کردها در پرجمعیتترین شهر ترکیه - استانبول- و در پایتخت، هر روزه تظاهرات ضددولتی برگزار میکنند و متقابلا پلیس با بستن خیابانهای مرکزی در این دو شهر مهم به مقابله با تظاهرات آنان میرود. سوال این است که درگیری پس از انتخابات، انتخاب دولت اردوغان است و یا انتخاب کردها؟ بسیاری از مردم ترکیه معتقدند دولت کماکان با امنیتیسازی فضا، تلاش میکند تا از یک سو صدای مخالفان را خاموش کند و از سوی دیگر به اجماع اجتماعی به نفع خود دست یابد و بر این اساس از آنجا که دولت، کردها را مهمترین عامل سلبی در وحدت ملی ارزیابی میکند، با بالا کشیدن فتیله درگیری علیه کردها در پی آن است تا وضعی امنیتی را ناپایدار معرفی کرده و ضرورت تجمع حول محور دولت و راهبردهای آن را یادآور شود. اما در این میان بخش دیگری از مردم ترکیه معتقدند درگیریها در شرق و مرکزیت سیاسی و اقتصادی ترکیه بیانگر آن است که دولت ضعیف شده و علیرغم پیروزی در انتخابات، قادر به جمع کردن اوضاع نیست و از این رو به دام مخالفان افتاده و به زودی در گرداب اعتراضات و واکنشهای اجتماعی محو میگردد. این هر دو نگرش با نشانهها و خبرهایی توأم است ولی آنچه در این میان به اجماع گفته میشود این است که ترکیه در حال حرکت به سمت تونل بحران امنیتی است و شرایط آینده آن تا حد زیادی نامعلوم است.
احساس اینکه اوضاع در ترکیه از نظر امنیتی هر روز بدتر میشود تا همین جا ضربات سنگینی به اقتصاد ترکیه که به شدت وابسته به توریسم میباشد، وارد کرده است. توریسم به دلایلی از جمله دلیل امنیتی با کاهش شدیدی مواجه گردیده و منع سفر شهروندان از سوی دولتهای غربی نشان میدهد که این روند کاهش استمرار پیدا میکند. وضع ترکیه به میزانی که از نظر اقتصادی دچار مشکل شود، از جنبه سیاسی نیز دچار مشکل شده و سبب بالا گرفتن صداهای اعتراضی در بخشهای مختلف میشود چرا که بهبود شرایط اقتصادی یکی از مهمترین دلایل روی آوردن مردم به حزب عدالت و توسعه در فاصله سالهای 1381 تاکنون بوده است. وقتی چنین مزیتی برای این حزب- به نسبت سایر احزاب - وجود نداشته باشد، دلیلی هم برای ترجیح آن وجود ندارد.
2- دولت ترکیه همزمان با درگیریهای داخلی به شاخ و شانه کشیدن برای همسایگان خود از جمله روسیه، عراق، سوریه و ایران میپردازد. ورود یگانهایی از ارتش ترکیه به منطقه عشیقه در شمال استان موصل و اصرار مقامات این کشور به بقاء نیروهای خود در عراق، تنش میان آنکارا و بغداد را تا آنجا بالا برد که عراق سفیر ترکیه را به کشورش بازگردانید. اقدامات ضد روسی ترکیه که از حمله به هواپیمای سوخوی 24 شروع شد! درگیریهای لفظی علیه مقامات روسیه استمرار یافته است. حملات سیاسی و رسانهای ترکیه علیه سوریه و دولت بشار اسد هم به موازات تحریکات ضد عراقی و ضد روسی استمرار پیدا کرده است، اعزام یگانهایی از ارتش به مرزهای جنوبی با سوریه نشان میدهد که تحریکات بیشتری ممکن است در پی باشد. همزمان با این روند، دولت ترکیه و رسانههای رسمی این کشور حملات شدیدی را علیه ایران انجام دادهاند که در طول دوران حکومت حزب عدالت و توسعه بیسابقه بوده است. موضوعات فوق این سوال را پدید آورده که هدف اردوغان چیست و چه چشماندازی برای آن متصور است؟ بعضی از تحلیلگران ترکیه میگویند دولت اردوغان به منظور خلاص شدن از فشارهای داخلی و ایجاد تجمیع ملی در حال به تصویر درآوردن تهدید بزرگتر در فرامرزهای ترکیه است. براین اساس این تهدیدات بیش از آنکه از تنش واقعی ترکیه با همسایگان جنوبی، شرقی و شمالی خبر دهند از یک طراحی علیه مخالفان و دشواریهای پیشروی دولت اردوغان خبر میدهند. در واقع به زعم این تحلیلگران اردوغان دست به ریسک خطرناکی در محیط فرامرزی زده است، برای آنکه ریسک اقدامات محدود کننده در داخل را کاهش دهد.
بعضی دیگر از تحلیلگران ترکیه معتقدند تنشهای خارجی ترکیه بیانگر آن است که اردوغان و داود اوغلو مشکل اصلی بقاء خود را نه در داخل مرزها بلکه در خارج مرزها میدانند. از نظر این تحلیلگران مشکل مهم اردوغان و دولت او در داخل نیست چرا که به هر حال چه به اعتبار انتخابات خرداد و چه به اعتبار انتخابات آبان، حزب عدالت و توسعه با فاصله زیاد از احزاب دیگر، مهمترین حزب و نیروی سیاسی ترکیه به حساب میآید از سوی دیگر مخالفان او در سه حزب اصلی HDP (کردها)، حزب جمهوری خلق و حزب دمکراتیک ملی با یکدیگر درگیر هستند مثلاً حزب دمکراتیک ملی و حزب جمهوری خلق بیش از حزب عدالت و توسعه با حزب HDP و کردها مخالفند کما اینکه HDP بیش از آنکه با حزب عدالت و توسعه مخالف باشد با دو حزب دیگر مخالف است. با این وصف اردوغان در داخل مشکل اساسی ندارد که بخواهد برای سوار شدن بر اوضاع داخلی توجهات را به بحران فرامرزی جلب نماید.
این دسته از تحلیلگران معتقدند اردوغان و حزب او به دلیل سیاستهای خاص، مطلوبیت خود را نزد مهمترین حامیان که اروپاییها و آمریکاییها هستند، از دست دادهاند، تلاش گروه فتحالله گولن که وابستگی آن به آمریکا علنی است و تردیدی در آن راه ندارد، برای سرنگون کردن اردوغان- در جریان بحث مبارزه با فساد و ماجراهای پارک گرسی- اردوغان را واداشت تا با استفاده از قدرت رسانهای و نفوذی که داشت ارتشیهای هوادار گولن و نیز قضات وابسته به او را برکنار و زندانی کند و این در حالی است که غرب حدود 13 سال پیش از طریق همین جریان فتحاله گولن و مدارس و مؤسسات فراوان او به روی کار آمدن اردوغان و حزب عدالت و توسعه کمک کرد چرا که در مقطع بحران مالی، اروپا به ترکیهای با ثبات و برای آن که پل اقتصادی ارتباط اروپا و آسیا به حساب میآمد نیاز داشت در آن مقطع روی کار آمدن یک دولت با ثبات در ترکیه برای غرب موضوعی استراتژیک محسوب میشد تا جایی که در همان شرایط بحران اقتصادی، چهار میلیارد دلار به ترکیه کمک کرد. درگیری اردوغان و گولن در سال گذشته که منجر به افشاگری گروه گولن علیه فرزندان و اطرافیان اردوغان از یک سو و بستن مدارس و مؤسسات گولن از سوی دولت اردوغان از سوی دیگر شد، نشان داد که دوره ماه عسل بین این دو جریان شبه مذهبی به پایان رسیده است. در این میان هواداری از گولن که از نفوذ بسیار بالایی در آمریکا و اروپا و بخشهایی از آسیا برخوردار است، اولویت خود را نشان داد. غرب که سیاست مقابله با اسلامگرایی را بعنوان راه حل خلاص شدن از فشار انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت ارزیابی میکند، به گولن بیش از اردوغان چشم دوخته است. از نظر غرب، اردوغان از یک سو نتوانسته است در نقش مهار انقلاب اسلامی، موفقیتی بدست آورد و از سوی دیگر دوره او به پایان رسیده و باید الگوی جدیدی وارد میدان شود. غربیها معتقدند پیروان گولن میتوانند به میدان بیایند. کاری را که اردوغان و حزب او نتوانستند انجام دهند، به سرانجام برسانند.
از منظر این تحلیلگران، اردوغان طی هفتههای اخیر و بخصوص پس از برگزاری انتخابات آبان ماه درصدد است تا غرب را متقاعد کند که برای انجام دستورات آماده است. حمله به هواپیمای سوخوی 24 روسیه، چنگ و دندان نشان دادن علیه ایران، اعزام نیروی نظامی به شمال عراق و فعالسازی رابطه با رژیم صهیونیستی که در جریان کشتی مرمره به سردی گرائیده بود، بخشهایی از دلایل و نشانههای درستی این تحلیل به حساب میآیند. در واقع از این منظر تهدیدات فرامرزی اردوغان و اقدامات اخیر او میتواند آغاز یک ماجراجویی جدید منطقهای باشد و لذا در مواجهه با این روند باید هوشیار بود. اقدامات ضد امنیتی اردوغان در فرامرزهای منطقهای نمیتواند بدون پاسخ رها شود. در عین حال پاسخ متقارن به تحریکات امنیتی اردوغان هم بازی در میدان او به حساب میآید همانطور که در یادداشت قبلی آمد زمان حساس است و به هوشیاری بیشتری نیاز داریم.
***************************************
روزنامه قدس **
نگاهی دوباره به پدیده «اینترنت»
فرزندانم یک دستگاه آی پد به من هدیه کردهاند تا برای نوشتن مقالاتم در جریان رویدادهای جهان و ایران باشم. در فضای مجازی دو دنیای متفاوت را میبینم. به یکی با حیرت و اعجاب نگاه میکنم؛ به دومی با افسوس و حیرت و تأسف و تأثر آنچه که از جهان به نظرم میرسد مگر به استثنا که بعضی از صحنههای زشت و ناگوار مانند جنایات داعش یا لوس بازیهای دوربین مخفی را نشان میدهد، اختراعات، اکتشافات و پیشرفتهای شگفتآور است.
1- خودرویی از پارکینگی بیرون میآید که مربوط به دهههای آینده است. خودرو به اشکال مختلف درمیآید. میتوان آن را با فشار یک تکمه به صورت هواپیمایی درآورد که بالهایش از دو سوی آن بیرون آمده، هواپیمایی جایگزین خودرو میشود و به آسمان پرواز میکند. دوباره بالها در بدن خودرو فرو رفته با فشار تکمهای دیگر به صورت هاور کرافت درآمده داخل دریا میشود. در آخر دوباره با فشار چند تکمه خودرو شده به پارکینگ مراجعت میکند. تمام این صحنهها واقعی است و این خودرو پرنده و شناور ساخته شده، چند سال بعد به بازار خواهد آمد. 2- خودرو روی مربعی قرار گرفته، راننده پیاده شده با ریموت دستور پارک شدن میدهد. مربع زیر خودرو پایین رفته، به صورت خودکار خودرو به یک زیرزمین که در طبقات مختلف آن صدها خودرو پارک شدهاند- هدایت شده، در جایگاه مخصوص خود قرار میگیرد و مربع بالا آمده روی سطح زمین سر جای اول خود مستقر میشود. همه کارها به صورت خودکار انجام میشود. 3- ساختمانهای بزرگی برای اسکان آینده انسانها در حال ساخته شدن است. اختراعات و اکتشافات قرن بیست و یکم چشمها را خیره میکند. اتاقهای یک آپارتمان سال 2020 در هر ساعت از روز و شب به رنگ خاصی درمیآید. اتاقهای کار ابعاد خاصی مییابد. با فشار یک تکمه دکوراسیون داخلی یک ساختمان اداری یا خانگی به کلی تغییر میکند. همین طور بگیرید تا آخر. تمام اختراعات برای زندگی راحتتر و شیرینتر انسان در قرن 21 است. اما مناظر تولیدشده در داخل کشور یا فقر و بدبختی و بینوایی را نشان میدهد یا مزاحمت برای زنان یا دزدیدن کیف آنان یا حرکت زنان و دختران زشتکار و چانه زدن آنان با رانندگان فاسد. من نمیدانم گشت ارشاد چه میکند، ولی این انسان نماهایی که دوربین تلفن همراه و غیره به دست گرفته در خیابانها میچرخند، چرا این قدر غیر مسؤولند مناظر زشت و کثیف روی صفحه تبلت میآید. در یک گذشته گرایی احمقانه نوستالوژیک بیمارگونه، هی از گذشته یاد میشود و زنان و مردان کژرفتار و دزد و فاسد چون مربوط به گذشتهاند، مورد تمجید قرار میگیرند. از آرتیستهای بیسواد و بیهنر آبگوشتی تجلیل میشوند. کسانی سعی دارند بگویند در این 37 سال هیچ تحول و تغییری در کشور انجام نشده است. کسانی که گرفتار عقده و شکست روحی و مالی هستند. به تعریف و تجلیل گذشتهای که مردم 33 میلیون تجمع و تشکل کردند و آن را سر انداختند، میپردازند. رکیکترین جوکها و لطیفههای جنسی و اهانت به اقوام و مردم مختلف همچنان دیده میشود. تنها هنر فضای مجازی داخلی نشان دادن چلوخورش قرمه سبزی و آبگوشت بزباش و کتلت و پلوهای رنگارنگ ایرانی است. زشتتر از همه پسران جوانی با سبیل و ریش که رخت زنانه میپوشند و آوازهای مستهجن جلوی دوربین میخوانند. اینترنت موجب حیرت و اعجاب تماشاگر از یک سو و تأسف و تأثر و افسوس او از سوی دیگر میشود.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
راهی که مسلمانان باید بپیمایند
بسمالله الرحمن الرحیم
هفدهم ربیع الاول، سالروز ولادت با سعادت آخرین فرستاده الهی حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) فرصتی گرانبها برای آشنائی بیشتر با کلام وحی و درک منطقی الهی است که انسانها را به سوی حق رهنمون سازد و مکارم اخلاق را تعلیم و تعمیم دهد و رحمت بیمنتهای الهی را بسوی انسانها سرازیر گرداند. براساس یک سنت حسنه، این ولادت و این مولود مبارک، فرصتی برای وحدت بخشیدن به صفوف مسلمین را پدید آورده و خیل عظیم مسلمانان را به وحدت، همدلی و همکاری دعوت میکند.
پیوستن به جمع، همواره زمینههای دلگرمی و آرامش خاطر و اطمینان بیشتر را به همراه دارد، به ویژه آنکه مبنای اجماع انسانها، حبلالله المتین باشد و عامل وحدت بخش نیز رسول گرامی اسلام(ص) که کلامش نور و زبانش، زبان وحی است و برای هدایت انسانها حریص.
مسلمانان در عصر کنونی فرصتهای بیشتری برای دعوت دیگران به اسلام در اختیار دارند ولی پیش از آن لازم است خود نیز راههای تزکیه و تعلیم را پیموده باشند تا دعوت آنها با جاذبه و مقبولیت بیشتری همراه شود. افسوس در دورانی بسر میبریم که بیشتر توطئهها برای ایجاد تفرقه و نفرت و انزجار در میان صفوف مسلمین را شاهدیم و کسانی که قاعدتاً باید پرچمدار وحدت و همدلی مسلمانان باشند، بیشترین تلاش و هزینه را برای ایجاد تضاد و تعارض میان صفوف مسلمین صرف میکنند تا بلکه تعداد بیشتری قربانی از مسلمین بگیرند و بیشتر آنها را از زیر خیمه اسلام برانند.
باید پرسید اگر پیامبر گرامی اسلام در میان ما میبود، به چه چیزی امر میفرمود و مسلمین را از چه نکاتی نهی مینمود؟ طبعاً فرمایشات پیامبر گرامی(ص) و ائمه دین با فرمایشات خود، راه را به ما نشان دادهاند و کلامشان، در طول تاریخ و در عرض جغرافیا، تازگی داشته و موضوعیت خود را حفظ کرده است.
ما آموختهایم که با کلام، رفتار، اندیشه و عمل خود باعث زینت مکتب و مرام خود باشیم نه آنکه با رفتار و اندیشههای انحرافی و معوج، باعث تفرقه و تشتت در میان مسلمین و بیزاری دیگران از مکتب حیاتبخش اسلام شویم.
جنگهای بیهوده و فجایع ضدانسانی امروز در عراق، لیبی، سوریه، بحرین، یمن، فلسطین و سایر بلاد اسلامی که دشمنان تحمیل نمودهاند و برخی عناصر باصطلاح مسلمان با بودجه و نفرات و ظرفیت خود همچنان در خدمت دشمنان اسلامند که بیشتر ضربه وارد سازند، بیشتر قربانی بگیرند و باعث ویرانی شوند، همگی با روح اسلام و با منطق وحی بیگانهاند. مسلمین وظیفه و تکلیف دارند که برای کمک رسانی به مظلومان و جلوگیری از خونریزی و آزار مسلمین وارد عمل شوند، به یاری مظلومان بشتابند و عناصر منحط را سر جایشان بنشانند.
احکام و اندیشههای روح بخش اسلام باید مبنای صلح و آرامش و پیشرفت مسلمانان باشد و اگر کسانی با سوءاستفاده از دین، راه دیگری را میپیمایند که در تضاد و تعارض با منافع مسلمین و علیه مصالح دنیای اسلام است، قطعاً و یقیناً در مسیر نادرستی قرار گرفتهاند و به زیان اسلام و مسلمین گام بر میدارند و آب به آسیاب دشمن میریزند.
فجایع تلخ امروزی تحت هیچ شرایطی قابل قبول نیست و حتی برای یک انسان و نه فقط یک مسلمان، قابل تحمل نیست که بر اثر فجایعی که گروهی به نام اسلام به دیگران تحمیل کردهاند، انبوه عظیمی از مسلمانان را وادار به ترک خانه و کاشانه خود کنند که به آغوش بیگانگان و غیرمسلمانان پناه ببرند و در پشت دروازههای بسته، آواره و بیسرپناه، سرمای زمستان و سختی دوران تلخ آوارگی را تحمل کنند. این فجایع بزرگ را کسانی به وجود آوردهاند که خود را «خادم الحرمین» مینامند و بیکفایتی خود را در تمامی زمینهها و حتی در سرزمین وحی هم به وضوح ثابت کردهاند و مرگ هزاران تن از ضیوف الرحمن هم آنها را به مسئولیتشان آشنا نکرد تا با یک عذرخواهی شفاهی، مرهمی بر قلوب جریحهدار شده مسلمانان و بازماندگان فاجعه منا بگذارند.
امروز، دشمنان اسلام، آشکارا برای تضعیف و تحقیر مسلمین و تجزیه کشورهای اسلامی، برنامه دارند و رسماً خواستار فروپاشی کشورهای اسلامی و ایجاد کانونهای بحران در درون ساختار دنیای اسلام هستند. جای تعجب است که چگونه ممکن است برخی رِژیمهای اسلامی، در این فرایند پرفاجعه نقش آفرین باشند و از درآمدهای نفتی دنیای اسلام برای افزایش تعداد قربانیان و گسترش ابعاد ویرانی سرزمینهای اسلامی، بیشترین سوءاستفاده را به عمل آورند و این سرزمینها را به آزمایشگاهی برای اجرای طرحهای شیطانی دشمنان اسلام در جهت تجزیه و تضعیف کشورها و آزمون کارآئی سلاحهای جدید غرب تبدیل نمایند. اجرای این طرحها نیز به برخی کشورهای اسلامی محول شده که بجای همکاری با کشورهای اسلامی به همکاری با دشمنان اسلام پرداختهاند و به این همدستیها افتخار میکنند. وحدت و همکاری در شرایط امروز، از نیازهای استراتژیک دنیای اسلام محسوب میشود لکن ابتدا باید بندهای وابستگی و اسارت این قبیل کشورها به غرب از میان برداشته شود و سپس فرصتی برای همبستگی و همکاری مسلمین فراهم گردد چرا که در غیر این صورت به منزله فرصتی برای تعمیم وابستگی و اسارت به کلیت دنیای اسلام خواهد بود. باید از هر فرصتی برای تقویت بنیه امت اسلامی و هموار کردن مسیر تحقق اهداف مشترک مسلمانان تلاش نمود و با افشای حقایق عینی و ملموس به همراه تحلیل مسائل، زمینههای مناسبتری برای ناکام ساختن دشمنان اسلام و جلوگیری از عضوگیری دشمنان از میان مسلمانان فراهم ساخت و مسلمانان را به اهمیت وحدت عملی و رمز و راز اعتلای اسلام و مسلمین، دلگرم نمود. این، راه پرفراز و نشیبی است که اگرچه پیمودن آن سخت و زمان بر است ولی از انجام آن گریزی نیست و مصالح دنیای اسلام اقتضا میکند که کشورهای مستقل و اندیشمندان مسلمان در پیمودن این راه تردیدی به خود راه ندهند.
***************************************
روزنامه خراسان**
نامه ای به پدر مظلوم امت/کورش شجاعی
ای جان جهان، ای راحت روح و روان، ای آقای کون و مکان، ای مظهر تام و تمام خصال حضرت باری تعالی، ای وجودت همه شمیم عطر خدا، ای ستوده در عرش کبریا، نامه ای می نویسم برای شما تا بگویم شمه ای از شرح رنج و درد فراق، پس با قلمی بس کم بضاعت اما کلماتی برخاسته از دل غمدیده ام برای شما ای پدر مهربان و «مظلوم» امت می نگارم شاید ...
ای «بهانه خلقت» که خدایت فرمود «لولاک لما خلقت الافلاک» ای برترین و بزرگ ترین هدیه الهی به عالم هستی، ای نور وجودت «اَلَستی»، ای آورنده آیین و دین جاودانی، ای به اذن و اراده حضرت باری، خورشید وجودت غروب نایافتنی، ای پیامبر مهربانی، شما همان حدود 1400 سال پیش هم که 6 قرن پس از رسالت «عیسی روح ا...» به اراده و مشیت آفریدگار هستی به عالم وجود ، هدیه شدی و به رسالت برانگیخته، چه بسیار ظلم ها و ستم ها که بر وجود نازنینت روا نداشتند، آن ساکتان و خفتگان و خود به خواب زدگان عصر تاریک جاهلیت، چه کردند آن صاحبان «زر» و «زور» و آن خدایان کفر و شرک و جهل و نفاق و خود پرستی از «ابوجهل» و «ابولهب» که خدای قرآن به نفرینش فرمود: «تبت یدا ابولهب و تب...» تا ابوسفیان و دیگران از طاغیان و یهودیان و آن کوردلان که شما برترین فرستاده حق تعالی برای رهاندن مردمان از تاریکی ها و ظلمات کفر و جهل را، ساحر و جادوگر خواندند و چه آن از خدا بی خبران که به سنگ جهل و کین دندان و پیشانی مبارکتان را شکستند ، چه آن کافران ستمکار جنایت کاری که تیغ به روی مبارکت کشیدند و عموی دلاور و سالار لشکرت را به خون نشاندند و در عین بی رحمی به همان خوی جاهلی، جگر از سینه آن جوانمرد پهلوان عرب برون کردند و به دندان قساوت کشیدند و اما شما ای پیامبر رحمت ای آبروی هستی، ای جلوه و آینه تمام نمای رحمت الهی حتی امام و سردمدار کفار و مشرکان و اعداء عدو دین خدا، ابوسفیان را و همسر جگرخوارش را بخشیدی آن هم در هنگامه تسلط و اقتدار بر مکه و مکیان که هر ظلمی که توانستند در حق شما و یارانتان کردند، ای آخرین بازکننده درها و پنجره های آسمان و عرش خدا به سوی آفریدگان، ای اصل و بهانه هستی، ای ضامن بقای انسانیت، ای سرور و سالار سلسله نبوت، ای آبروی تمام خلق وهستی، ای وصل خدا، ای اصل حیا ، ای نفس هایت معطر به عطر خدا، ای «کریم السجایا» «جمیل الشیم» ،«نبی البرایا»،«شفیع الامم» ای به معراج رفته و برگذشته از «سدرة المنتهی» کجایی تا ببینی گرچه هستی و می بینی که امروز پس از گذشت قرن ها از عصر جاهلیت حال در برهه «جاهلیت مدرن» و در بیداد ظلم و استکبار و هم پیمانی و همدستی پنهان و آشکارش با صهیونیزم و دگماتیسم و تحجر و خشونت خونبار وهابیت تکفیری ، فرقه ها و گروهک هایی به ظاهر مسلمان، نه تنها بر مسلمانان بلکه بر انسانیت و اسلام و قرآن و چهره مبارک شما تیغ جهل و کین می کشند.
ای حبیب خدا، ای پدر مهربان امت، ای نگاری که به مکتب نرفته اما به غمزه قرآنت مسئله آموز صد مدرس شدی، حالا سیاه پنداران سیه دل سیاه پوش، نام سپید و مبارک و سراسر نور شما را بر پرچم های سیاهشان می نویسند و عربده کشان و هلهله کنان و در حالی که کاغذهایی که آیات قرآن بر آن نوشته شده در دست گرفته اند آدم می کشند و انسان های بی گناه را در کمال قساوت و خونخواری و با افتخار!! قتل عام می کنند. این تکفیری های تروریست آدم کش که ثمره شوم، شجره ملعونه کاشته استعمار و استکبار در دل سیاه تاریکخانه های فرقه مجعول وهابیت هستند بعضی هایشان آنقدر جاهل و ساده اندیش و سطحی نگرند و آنقدر شست و شوی مغزی شده اند که به سودای رفتن به بهشت و هم نشینی و هم سفره شدن با رسول خدا، انسان های بی گناه را در قفس می کنند و زنده زنده یا به آتش می کشند یا دست بسته در آب غرق می کنند یا منفجرشان می کنند یا با خنجر و شمشیر سر می برند و از این قساوت ها و بی رحمی ها و جنایت های تاریخی خود عکس و فیلم می گیرند و در شبکه های مجازی با افتخار!! پخش می کنند، این مزدوران که بسیاری شان شاید ندانند که آلت دست چه سیاه پنداران و چه بدخواهان اسلام و دشمنان اسلام و انسانیت شده اند گرچه گناهی بس بزرگ و نابخشودنی بر گردن دارند اما گناهکار و مجرم تر و سیاه اندیش تر از ایشان، اربابان و مدرس های اینها هستند که خشونت و آدم کشی و قتل عام و غارت و بردگی انسان ها و به کنیزی گرفتن و فروختن زنان و دختران و تجاوز به نوامیس مردم را تئوریزه می کنند و لباس مشروعیت می پوشانند و پر واضح است که وقتی خشونت و افراط و قتل و غارت و تجاوز تئوریزه و به ایدئولوژی تبدیل می شود ثمره تلخ و خونبارش همین می شود که امروز داعش جنایتکار انجام می دهد آری ای پیامبر رحمت، ای منادی و احیاگر عزت و کرامت خدادادی انسان، ای مهربان پیامبری که پس از ابلاغ رسالت بر قلب مطهرت در غار حرا از سوی خداوند جل و علاء. نه 23 سال بلکه همه عمر خود را وقف کردی و خون دل خوردی تا انسان را به انسانیت و کمال و سعادت، هدایت فرمایی و خلق را از حضیض ذلت و تاریکی کفر و جهل به اوج و قله نور و کرامت رهنمون شوی، ای برگزیده ترین و کرامندترین وجود هستی بعد از خداوند آفریدگار عالم، ای حضرت مصطفی که بر تمام مخلوق و بر ملک وجود، آقا و سَروری، ای که به خاطر عظمت وجودی ات در همه عمر بر هیچ چیز حرص نورزیدی مگر بر هدایت مردم که به فرموده قرآن «حریص علیکم» بودی آن قدر که نزدیک بود جان عزیزت به خطر افتد و خدای عالمیان می فرمود «... لعلک باخعٌ نفسک...»ولی هزاران هزار افسوس که شما اکنون نیز در قرن 21 به گونه ای دیگر مظلوم واقع شده اید و این بار از سوی مسلمان نماها و فریب خوردگان فرقه وهابیت .
اما ای رسول خدا ای حضرت خاتم الانبیاء و ای سیدالمرسلین که آنقدر نزد خدای عالمیان عزیز و گرانقدرید که در عرش و فرش به «حبیب خدا» نامبردارید و به نص صریح قرآن این کلام سراسر نور حضرت سبحان، خداوند بی همتا و ملائکه اش از «ازل» تا «ابد» بر وجود نازنین شما مدام صلوات می فرستند و مسلمانان نیز به این امر مبارک هم بنابر فرموده خدای قرآن وهم به خاطر عشق عارفانه و مومنانه به وجود سراسر برکت و نورتان به دعای مقبول صلوات بر شما و عترت طاهرینتان همت ویژه می گمارند؛ چه باک که اگر دشمنان دیروزتان که شما و آیین پاکتان را بی ادامه و «ابتر» می خواندند و می پنداشتند و چه ظالمان و دشمنان و مسلمان نماهای امروز که با جنایتکاری ها و تفرقه افکنی هایشان در حق قرآن و خدای قرآن و پیامبر اعظم، ظلم روا می دارند به عیان و آشکار می بینند که آفریدگار هستی به مشیت الهی خود با اعطای «کوثر» به پیامبر خاتمش ادامه نسل و عترتش را تا ابد تضمین فرمود و همان خداوند قادر متعال با برعهده گرفتن حفاظت از قرآن ( که فرمود انا نزلنا الذکر و انا له لحافظون) حفاظت از دین و آیین حضرت ختمی مرتبت را نیز تضمین و اراده فرموده. پس کافران و دشمنان و مدعیان مسلمانی و امثال داعش چیزی جز «کفی و خسی» روی دریا نیستند و پرچم اسلام ناب محمدی دیر یا زود و هر آن گاه که خداوند حکیم اراده فرماید و مصلحت بداند در دستان مهدی موعود منجی عالم وجود قرار خواهد گرفت.
***************************************
روزنامه ایران**
ضرورت امید و نشاط ملی/سید رضا صالحی امیری
یکی از سرمایههای بیبدیلی که در 37 سال بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی موجب تقویت و مصونیت جمهوری اسلامی از گزند مخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی شده است، بیتردید برگزاری انتخابات گوناگون و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش و انتخاب نمایندگانی شایسته در تراز ملت بزرگ ایران است. در شرایط امروز منطقه پرالتهابی مثل خاورمیانه، که اصلی ترین دغدغه و دلنگرانی اغلب کشورها رهایی از سایه ناامنی و تهدید شوم تروریسم و رادیکالیسم است، برگزاری مستمر و بیوقفه انتخابات در همه دورهها و بدترین شرایط حتی در زمان جنگ تحمیلی و زیر بمباران رژیم صدام، موجب پدید آمدن امنیتی پایدار شده که هیچ اسلحه و جنگ افزاری قادر به تأمین آن نبوده و نیست. بنابراین انتخابات و صندوق رأی و رقابت سالم سیاسی سرمایه بزرگی است که در آغاز فصل جدید انتخابات پیش و بیش از هر موضوع دیگری در این عرصه باید به آن توجه کرد.
در شرایطی که همسایگان شرقی و غربی ما سالهاست برای تأمین امنیتشان در حال مبارزهاند و خاک کشورشان میدان نبرد قدرتهای بیگانه است و درست در زمانهای که ویروس خانمانسوز تروریسم، با تکثیر قارچ گونه حتی امنیت کشورهای غربی را هم از بین برده است، مردم ایران مشتاقانه در تدارک دو انتخابات مهم برای تعیین نمایندگان خود هستند. بررسی مسأله انتخابات در چنین چشم اندازی مسئولیت کارگزاران نظام را بیشتر و حفظ و نگهداری این سرمایه را ضروریتر مینماید. تقویت امیدواری مردم به «اصلاح» امور از رهگذر«اعتدال» و با مدنی ترین ابزار، بزرگترین رسالت دوستداران انقلاب و وفاداران نظام است و هر رفتار و گفتاری که خدشهای در این امید وارد کند، در تعارض با اهداف انقلاب و خواست و اراده عمومی ملت قرار دارد.
انتخابات و رأی مردم در باور دلسوزان و صاحبان اصلی انقلاب در نزدیک به چهار دههای که از عمر آن میگذرد، هیچ گاه تزئینی و فرمایشی نبوده است و اگر هم گروه و جریانی چنین نگاهی به رأی مردم داشتهاند، منزوی شده و با روشن شدن نیتشان، سخنهای فریبنده شان دیگر خریداری ندارد. بیتأثیر کردن هر اقدامی که مانع انعکاس صدای حقیقی ملت به صورت رسا، شفاف و دقیق شود وظیفه همه نهادهای حاکمیتی از جمله دولت و شورای نگهبان است.
تاریخ پیش از انقلاب یک درس مهم اگر داشته باشد این است که مجالس دست نشانده و گوش به فرمان فقط پایههای سیستم را لرزان میکنند درحالی که مجلس قدرتمند موجب تقویت همه ارکان نظام سیاسی میشود. این یک واقعیت است نمایندهای که به رأی مردم تکیه دارد هیچ گاه برخلاف مصالح آنها عمل نخواهد کرد.
انتخاب مشی اعتدالی دولت تدبیر و امید در انتخابات 92 با خواست و اراده ملت نتیجه آگاهی مردمی است که بخوبی دریافتهاند افراطیگری چه بر سر همسایگانشان آورده است. اجتناب از تندروی فلسفه وجودی این دولت و رساترین صدایی است که از صندوقهای رأی سال 92 برآمد. بنابراین نمایندگان واقعی ملتی که این دولت را با رأی خود برسرکار آوردهاند، سنگ اندازی و مانع تراشی در مسیر دولت را همسو با خواست عمومی مردم نخواهند دانست و کوچک انگاشتن دستاوردهای دولت را در تعارض با وظایف نمایندگی میدانند. صدایی که در مجلس آینده از رادیو مجلس پخش خواهد شد بر امید یک ملت اثرگذار است. ملتی که با رأی خود پیام دادهاند: ما طرفدار اعتدالیم.
***************************************
روزنامه جام جم**
پیامبر مهر کتاب محبت / محمود حکیمی
امروزه عالمان و فرهیختگان مسلمان بیش از هر زمان دیگر باید از مهرورزیهای پیامبران الهی به ویژه حضرت محمد(ص) سخن گویند و با ارائه مدارک و منابع دقیق ثابت کنند که پیامبر اسلام جامعه را با قدرت رحمت و محبت اداره میکرد و رحمت واسعه او در محبت به تمام انسانها تجلی داشت.
ضرورت بیان چهره واقعی پیامبر اکرم در دوران ما بیشتر به خاطر آن است که سلفیها پرچمی سیاه در دست گرفتهاند و روی آن نام پیامبر اسلام را نوشتهاند و متاسفانه اعمالی هولناک مرتکب میشوند و این ظلمی آشکار بر ضد پیامبر رحمت و اهل بیت اوست. امروز بر پژوهشگران
با انصاف و عاشقان آموزههای قرآن کریم و حضرت محمد(ص) و اهل بیت او واجب است که با پدیدآوردن آثاری ارزشمند ثابت کنند که اسلام، پیامآور آزادی و رحمت برای همه انسانهاست و پیامبرش فرمود: «من لایرحم الناس لایرحمه الله» یعنی هرکس نسبت به مردم رحمت ندارد، مورد رحمت خدا واقع نمیشود.
پیامبر اسلام نهتنها خود، انسانی با محبت بود؛ بلکه مردم را نیز به محبت و مهرورزی دعوت میکرد. علامه حلی در رساله سعدیه از آن حضرت نقل کرده است که فرمود: «سوگند به آنکه جانم در دست اوست، رحمت خدا جز افراد مهربان را دربرنمیگیرد. اصحاب گفتند ای رسول خدا ما همه مهربانیم، آن حضرت فرمود مقصود کسانی نیستند که فقط نسبت به خود و خانوادهشان مهربانند و عطوفت دارند؛ بلکه مقصود کسانی هستند که با همه مسلمانان مهربانند.»
کتاب آسمانی مسلمانان، یعنی قرآن کریم آنچنان در آیات بسیار از نیکخواهی و محبت سخن گفته است که بسیاری از فرهیختگان جهان، قرآن را کتاب محبت نامیدهاند. آن کسانی که پیامبر را به عنوان الگو و اسوه و سرمشق زندگی برگزیدند، مهرورزی و محبت را انتخاب کردند و همچون رهبر خویش هرگونه خشونت را محکوم میکنند.
پیامبر اکرم به جان انسانها اهمیت بسیار میداد و میفرمود: «نخستین امری که در دادگاه قیامت مورد بررسی قرار میگیرد، خون انسانهاست و بعد از آن آبرو و حیثیت انسانها» و فرمود: «هرکس از آبروی برادر مسلمانش دفاع کند، خداوند در روز قیامت آتش دوزخ را بر او حرام گرداند.» آنچنان عدالت با روح پاک و فطرت رسول اکرم آمیخته بود که فرمود: «ساعتی عدالت از یک سال عبادت برتر است.»
***************************************
روزنامه وطن امروز**
پشتپرده خصوصیسازی آموزش و پرورش
نفوذ در ارکان حاکمیت/علی هدایت
سهشنبه هفته گذشته، لایحه «تأسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی» از جانب دولت به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد. در لایحه جدید با توجه به حرکت قابل تقدیر نمایندگان ملت در اسفند 93 مبنی بر تصویب قانون ممنوعیت واگذاری مدارس دولتی به بخش خصوصی تا پایان برنامه پنجم، از عبارت «مشارکت مردمی» در توصیف روند خصوصیسازی آموزش و پرورش استفاده شده است.
غیرقانونی و خلاف آشکار
«خصوصیسازی آموزش و پرورش» با توجه به تاکید موکد قانون اساسی و تصریح اسناد بالادستی همچون سیاستهای کلی ایجاد تحول در آموزش و پرورش و سند تحول، غیرقانونی و غیرقابل اجراست. به طور مثال در بند دوم سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب میخوانیم: «ارتقای جایگاه آموزش و پرورش به مثابه مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولد سرمایه اجتماعی و عهدهدار اجرای سیاستهای مصوب و هدایت و نظارت بر آن (از مهدکودک و پیشدبستانی تا دانشگاه) به عنوان امر حاکمیتی با توسعه همکاری دستگاهها».
با این احتساب واگذاری امر حاکمیتی آموزش و پرورش به مثابه شانه خالی کردن از امر حاکمیت و غیرقانونی محسوب میشود و بنا بر آن مهدهایکودک نیز برخلاف وضعیت فعلی باید به زیرمجموعه حاکمیت بازگردند.
خصوصیسازی کارگزارانی؟!
اما ماجرا زمانی جالب میشود که اقتصادیترین چهرههای دولت در کنار حامیان شناخته شده نئولیبرالیسم در حمایت از این لایحه، در میدان حاضر میشوند و به نام «مردم» با تشکیلات پیشساخته به اصطلاح «مردمنهاد» برای تسلط بر آموزش و پرورش گریبان چاک میدهند! به نظر میرسد پیشپرده خصوصیسازیهای اقتصادی دوره کارگزاران، با خروج صنایع و معادن و زیرساختهای نفتی و شرکتهای مادر از کف ملت به نام «واگذاری به مردم»، در حال بازنمایی است! اما چرا حامیان اقتصاد سرمایهداری به فکر تسلط بر مدارس و خروج آموزش و پرورش نسلهای آینده از حیطه خصوصی حاکمیت افتادهاند؟ «خصوصیشدن آموزش و پرورش» هر چند پیش از این در دهه 70 به صورت جدی مطرح شد اما هرگز ساخته و پرداخته ذهن ایرانیان و از ابداعات کارگزاران سرمایهداری یا اصلاحاتیها نبوده است.
بازتولید فرهنگ سرمایهداری
خصوصیسازی آموزش و پرورش و سایر سازمانهای خدماترسان و تبدیل آنها به «بنگاههای اقتصادی» از الزامات دوام و بقای نظامهای لیبرالی و نئولیبرالی است که در آن تلاش میشود دخالت دولت در تمام حوزهها به حداقل کاهش یابد. خلع ید دولت از حوزه آموزش و پرورش نخستینبار به صورت مدون در اندیشههای «میلتون فریدمن» اقتصاددان آمریکایی جریان فکری مذکور مطرح شد.
فریدمن معتقد بود سرعت زیاد و حوزه وسیع تحولات اقتصادی، واکنشهایی روانی را میان مردم بر میانگیزد که باعث تسهیل اصلاحات اقتصادی خواهد شد. او برای این روش دردناک خود اصطلاح «شوکدرمانی اقتصادی» را ابداع کرد که 3 رکن اساسی داشت: «حذف حوزه عمومی- دولتی، آزادی عمل کامل شرکتها و کاهش شدید هزینه خدمات رفاهی و اجتماعی دولت تا جایی که از دولت جز اسکلتی باقی نماند».
حتی در غرب نیز متفکران پرشماری پس از مشاهده عواقب این نوع تفکر در حوزههای عمومی همچون بهداشت و درمان و آموزش و پرورش، به موضعگیری علیه این دیدگاهها پرداختند که از آن جمله «نائومی کلاین»، روزنامهنگار و پژوهشگر آمریکایی است که در کتاب و مستند سینمایی به نام «دکترین شوک: ظهور سرمایهداری فاجعه» زوایای پنهان این جریان را تبیین میکند.
کلاین به ماجرای وقوع سیل در شهر نیواورلئان آمریکا اشاره میکند و از مشورتهای خبیثانه فریدمن به سیاستمداران آمریکایی برای بهرهبرداری از این «شوک» به منظور حذف مدارس دولتی و بازسازی مدارس و نظام آموزشی در قالب غیردولتی و به اصطلاح «کوپنی»، پرده برمیدارد.
وی در این باره مینویسد: «فریدمن معتقد بود به جای هزینه کردن بخشی از میلیاردها دلار پول بازسازی برای ساخت مجدد و بهبود نظام موجود مدارس دولتی نیواورلئان، دولت کوپنهایی در اختیار خانوادهها قرار دهد که بتوانند آنها را در نهادهای آموزشی بخش خصوصی که بسیارشان انتفاعیاند و از دولت یارانه دریافت خواهند کرد، خرج کنند».
آموزش دوام کاپیتالیسم
به دنبال این رهنمود، دولت جورج دبلیو بوش، از اختصاص دهها میلیون دلار از طرح تبدیل مدارس دولتی نیواورلئان به مدارس خصوصی تحت عنوان «مدارس چارتر» حمایت کرد. بر خلاف کندی مرمت سیلبندها و تعلل در فعالیت مجدد شبکه برق، حراج مدارس نیواورلئان با سرعت و دقت یک عملیات نظامی صورت گرفت. ظرف 19 ماه و در حالی که اکثر ساکنان فقیر شهر هنوز آواره بودند، مدارس خصوصی به طور کامل جایگزین مدارس دولتی نیواورلئان شدند.
در حقیقت کلاین، روزنامهنگار آمریکایی کوشید نشان دهد چگونه در فرآیند خصوصیسازی منفعتطلبانه لیبرالی، عدهای خاص که از رانتهای دولتی برخوردارند، حوزه آموزش را نیز همچون سایر حوزههای اقتصادی با نگاهی سودجویانه به تصرف در میآورند. اکنون میتوان پروسه تضعیف «دانشگاه فرهنگیان»، «پرهیز از استخدام فارغالتحصیلان تربیت معلم»، «واگذاری 900 مدرسه دولتی مناطق محروم به بخش خصوصی» تحت عنوان «خرید خدمت»، «تضعیف بنیه اقتصادی معلمان با اجرای ناقص طرح رتبهبندی» همزمان با ارائه وام 10 میلیونی به والدین برای حفظ فرزندان در مدارس بیکیفیت خصوصی شده و طرح ایجاد و توسعه مدارس بینالمللی انگلیسیزبان همزمان با استقبال دولت از اعتراضات خیابانی قشر فرهیخته فرهنگی را تحلیل کرد.
شبکهسازی آموزشی بهاییان
پروسه «شوک درمانی اقتصادی» عینا در ایران پس از وقوع زلزله بم به وقوع پیوست؛ به نحوی که جمعی از بهاییان مرتبط با سازمان منافقین با استفاده از موقعیت بهدست آمده، بیش از 9 سال مدیریت آموزش چند صد نفر از ایتام کرمانی را عهدهدار شدند. تشکیلات مذکور که پس از یک دهه، سرانجام توسط وزارت اطلاعات کشف شد، آموزش روشهای تربیتی یونسکو در کرمان را عهدهدار بود و با گسترش تشکیلاتی موفق شده بود در سایر استانها نیز مراکز نگهداری از کودکان و نوجوانان بیبضاعت را با هدف «تربیت نسل حامی بهاییت و مخالف با نظام» عهدهدار شود. روند مذکور از سلسله مبارزات نرم و خشونتپرهیز محسوب میشود. مدیران بالادستی یونسکو از روابط بسیار خوبی با شبکه بهاییان برخوردار هستند.
جهانیسازی اجباری
در ادبیات بینالملل، طرح خصوصیسازی آموزش و پرورش بخشی از فرآیند «جهانیسازی» تعریف میشود. فرآیندی که براساس آن مدیریت خدمات عمومی به شرکتهای چندملیتی ایستاده در سایه به نام «مشارکت مردم» و «مدیریت مردم بر مردم» با تشویق و هدایت مستقیم نهادهای جهانی همچون «یونسکو» محول میشود.
جهانی شدن، واژهای است مشتمل بر روندی که از دگرگونی مرزهای سیاست و اقتصاد فراتر میرود و علم، فرهنگ و شیوه زندگی را نیز در برمیگیرد. سازمان تجارت جهانی - WTO- موظف است شرایط جهانی شدن را در تمام ابعاد زندگی اجتماعی فراهم کند. بر مبنای نظامات لیبرالیستی، آموزش و پرورش نیز متأثر از این روند است و باید به گونهای اداره شود که کمترین میزان مقاومت در برابر طرحهای نظام سرمایهداری را در نسلها ایجاد کند، چرا که «آموزش و پرورش» مهمترین و کلیدیترین کرسی تربیت نسل آینده است. به همین جهت شرکتهای چندملیتی برای تصاحب مدارس در کشورهای جهان سوم و تدوین قوانین و جزوات آموزش همگانی در خاورمیانه، به بالاترین نهادهای دولتی «نفوذ» کرده و اجرای برنامه آموزش همگانی یونسکو را از ملزومات پیوستن به «سازمان تجارت جهانی» و بهرهمندی از فاکتورهای اقتصادی و سیاسی باشگاه کشورهای توسعه یافته برمیشمارند. با این احتساب در پی تحقق ایده «جهانیسازی» نظام تعلیم و تربیت اسلامی و با واگذاری وظایف حاکمیتی به متصدیان ایستاده در صف خصوصیسازی، چه بر سر حوزه تربیت نسلی میآید؟ اصولا کدام نهادها و مراکز خواستار تسلط و خرید نهادهایی پر هزینه همچون «آموزش و پرورش» هستند؟
این ره که تو میروی...
با مرور مفاهیم و اطلاعات ارائه شده میتوان درک کرد به چه علت دولت یازدهم، در تبیین لایحه خلاف قانون و بسیار مهم «خصوصیسازی آموزش و پرورش» به کلیدواژههای مقدسی همچون «عدالت آموزشی»، «فقرزدایی» و «مشارکت مردم» متوسل شده است! همچنین میتوان با رمزگشایی از پازل حضور یکباره مجموعه اقتصاددانان و حامیان نظام سرمایهداری، در ذیل بنگاههای به اصطلاح خصوصی حامی «مشارکت در حوزه قانونگذاری و اداره آموزش و پرورش» به مرجع فرماندهنده این بازطراحی شگفتانگیز رسید! به نظر شما خواننده گرامی لایحه «خصوصیسازی آموزش و پرورش ایران» دقیقا در کدام نهاد و مرکز طراحی شده است؟ آیا در برابر چنین پروژه نفوذ خطرناکی که نتیجه آن تبدیل نسل آینده کشور به دانشآموزان نظام لیبرال ـ سرمایهداری و استثمارشوندگان خاموش است، میتوان ساکت ماند؟ سرمایهداری همه نیروهای خود را برای خاموش ساختن مسیر «تعلیم و تربیت اسلامی» به خط کرده و نتیجه چنین روندی را در رویارویی نهایی اسلام و لیبرالیسم بسیار موثر ارزیابی میکند. برای شکست چنین پروژه خطرناکی حضور همه حامیان انقلاب اسلامی در صحنه الزامی است.
***************************************