روزنامه کیهان **
بهار، تابستان، پاییز، 9دی/ محمدهادی صحرایی
سال 87 است و مردم آرام آرام خود را برای انتخاباتی پرشکوه آماده میکنند که قرار است در خرداد ماه 1388 برگزار گردد و در آن رئیسجمهور دهمشان را انتخاب کنند. نامزدها از میان کسانی که مدتها میآیم نمیآیم کردهاند، یکییکی مشخص میشوند. تعارفها شروع شده و هر گروه و حزبی برای خود آدابی دارد و برای بازار گرمی و جلب توجه میگویند اگر فلانی بیاید من نمیآیم یا اگر فلانی بیاید من هم میآیم. برخی نیز پای ثابت انتخاباتها هستند و از مدتها قبل گفتهاند اگر هر کسی هم بیاید و نیامد من میآیم. آنها که در دوره قبل نیز نتوانستند رأی لازم را کسب نمایند دوباره درصددند تا مقبولیت خود را به آزمایش بسپارند. مردم نیز با شور و حرارت خاصی که تنها از آنها برمیآید تنور انتخابات را داغتر میکنند و هر گروهی از مردم به دنبال گمانهزنیها و نیز مجاب کردن دیگران به حمایت از نامزد مورد نظر خودشان هستند. فضا آرام آرام انتخاباتی میشود و شور انتخابات فضای جامعه را پر میکند.
گروهها آزادانه تفکرات خود را میگویند و به دفاع از آرمانهای خود میپردازند. سیاستها و رویکردهای دولت مستقر و دولتهای پیشین به راحتی نقد میشود ، بعضی دفاع میکنند و برخی دیگر انتقاد. هر حزب و گروهی برای رقیب، کری و رجز میخواند و بازار وعده و وعید گرم است. وعده میدهند اگر انتخاب شوند تورم ریشهکن میشود، بیکاری هم همین طور، فساد اقتصادی نیز به همین منوال، توانمندیهای زنان هم دیده میشود و... و وعید میدهند که در صورت روی کار آمدن فلان گروه فضا امنیتی میشود، جنگ میشود، بدبختی میشود و ... مردم هم نظارهگر و عموما فعال در عرصه اصل انتخابات و گروهی از آنها هم بدبین به وعدهها و بیاهمیت به وعیدها. شور انتخابات در همه جا دیده میشود و همه متأثر از فضای انتخاباتی میشوند و... ولی در زیر پوست تمام این فضای پرشور، اتفاقات دیگری نیز در جریان است و مردم و برخی از مسئولین از آنها بیخبر.
بیبیسی فارسی برنامههایش را در نیمه سال 87، شبانه روزی میکند. برخی از روزنامهنگاران و دست به قلمان، رفت و آمدهای بیشتری به برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس میکنند و گویی جلساتی در آنجا برپاست. از برخی محافل سیاسی، عمدی و سهوی، خبرهایی به بیرون درز میکند که قابل توجه است. میتوان از موضعگیریهای زمانبندی شده اعضای برخی گروهها، به تقسیم کار آنها پی برد. تیتر روزنامهها هم گاهی، سر مگو را فاش میکنند. گویی به هر میزان که به زمان انتخابات نزدیک میشویم حرفها جدیتر و مواضع روشنتر میشود. برخی از کسانی که سالها متولی امور کشور بودهاند و در هر دورهای که پست و مقام نداشته باشند دائما از همهچیز و همه کس اظهار نگرانی میکنند، از چندی قبل سخن از تأسیس کمیته صیانت آراء برای جلوگیری از احتمال تقلب گفتهاند تا آهسته فضای آرام انتخاباتی و افکار عمومی را به راهی دیگر بکشانند. افرادی کمکم در میان مردم شعارهایی شایع میکنند که غیرمعمول است. مثل تیتر برخی روزنامهها که غیرمعمول است. شبکههای اجتماعی غربی نظیر یوتیوب و فیسبوک و... همگویی ماموران جدید سیا و امآی 6 و موسادند.
بهار سال 88، تابستان گرم گروههای سیاسی است که هر کدام میخواهند امور کشور را در دوره بعد ریاست جمهوری در دست گیرند و به این دلیل از تمام امکانات خود استفاده میکنند. از امکانات تبلیغی، مالی، نیروی انسانی سیاه و زرد و سفید و... و حتی امکانات خارج از کشور. در شبکههای ماهوارهای دشمن از برخی کاندیداها حمایت میشود و برخی دیگر تخطئه میشوند. رسانهها از برخی دیدارهای خارج از عرف بین افرادی خاص با سران برخی کشورهای منطقه مثل عربستان و برخی صاحبان افکار خاص مثل جرج سوروس پرده برمیدارند و نیز از گروهی به ظاهر هنر دوست که برای خرید تابلوهای نقاشی به قیمت گزاف پیش قدم شدهاند. برخی شبکههای ماهوارهای دشمن از بیبیسی ملکه انگلیس گرفته تا صدای آمریکای ابلیس، که سالها علیه انقلاب اسلامی و امام خمینی و ارزشهای ایرانی اسلامی، تبلیغ و سمپاشی کردهاند و دروغ و افترا پراکندهاند، اکنون برای آرمانهای انقلاب دل میسوزانند و نگران تداوم انقلابند و راه امام. و از ضرورت شرکت مردم در امر مهم انتخابات ایران و برگزیدن آنکه از سلاله پیامبر اسلام است میگویند. درست مثل دلسوزیهای معاویه برای آینده اسلام.
گروهی هستند که اگر در انتخابات شکست بخورند یا در دادگاهی مجرم شوند در سلامت انتخابات و دادگاه تشکیک میکنند، برخی از آنها گویی حرفهای درون خانه را علنی میکنند. پدرشان نامه ای بیسلام و والسلام مینویسد و مادرشان به هواداران توصیه میکند در صورت تقلب به خیابانها بریزند و پسرشان و دخترشان و... و گروهی هم فریب میخورند، هم از خواص و هم از عوام. ولی با این حال با حضور 40 میلیونی مردم، انتخاباتی پرشور رقم میخورد. با نصاب تازه و بالای جهانی بیش از 80 درصد، که مدعیان دموکراسی غربی در خواب هم ندیده و نمیبیند و به خاطر این شور حضور بود که این حماسه توسط رهبر انقلاب «یک جشن» واقعی نامیده شد. انتخاباتی در نهایت سلامت و حفظ امانت. آنانکه نومیدی دشمنان در ملتهب کردن کشور و ایجاد انشقاق در میان مردم و نیز پیروزی مردم و محرومین را میبینند، در ذهنشان خاطرات صفین و پیروزی مقدماتی مسلمانان زنده میشود. گویی مردم در این مشارکت بالا و شگفتانگیز توانسته بودند یک بار دیگر انقلاب را پیروز کنند و دشمن روسیاه را در سه کنج شکست و ذلتگیر بیاورند و تحقیر کنند. چرا که رأی دادن، در اصل رأی دادن به تداوم شعارها و حیات انقلاب اسلامی است و این حضور در زمین انقلاب اسلامی و زمینهساز قدرت مضاعف کشور است و پیشرفت چشمگیر آن.
با اینکه عموم نظرسنجیهای نهادها و احزاب داخلی و برآوردهای مراکز خارجی در روزهای منتهی به انتخابات از پیروزی قاطع رئیس دولت نهم در انتخابات دهم حکایت داشته و دارد میرحسین موسوی قبل از شمارش آراء اعلان پیروزی میکند و کلید شروع فریب بزرگ را میفشارد در حالی که اتمام شمارش آراء در حضور نمایندگان نامزدها چیز دیگری میگوید.
«احمدینژاد منتخب ملت است». و این آنی نیست که گروهی بپذیرند. پس با رمز «تقلب» مردم به خیابانها دعوت میشوند و با شعار «ابطال انتخابات» بر جمهوریت نظام میشورند. دشمن نیمه جان و ناامید، دوباره جان میگیرد و یکی یکی به خیمهای وارد میشوند که خوارج صفین برپا کردهاند. از آوازخوان و مطرب و رقاص و فراری، تا فیلسوف و وزیر اسبق و پناهنده سیاسی و از قلم به دست و محارب و جاسوس و مفسد اقتصادی تا عبدالمالک ریگی، همگی بر دروغ تقلب مجتمع میشوند. بهاییان، سلطنتطلبان، مسعود و مریم رجوی سردسته آدمکشان اجارهای با بیوه شاه مخلوع، یک بار دیگر با دشمنان قسم خورده ایران و ایرانی، بیعت و اظهار بندگی میکنند. پیرزنی که جایزه نوبل دارد و آن آقازاده کذایی و... از دشمنان درخواست تشدید تحریم علیه ملت خود میکنند. سناریوهای کشتهسازی، مظلومنمایی، پوشش کامل رسانهای، نشر دروغهای بزرگ و... و هر آنچه که بارها در کشورهای گرفتار انقلابهای مخملی انجام شده، این بار نیز توسط آمریکا و انگلیس در ایران پیگیری میشود، تا آنجا که برای زندهها هم مجلس ختم میگیرند و فتنهگران در آن شرکت میکنند. سران کودککش اسرائیل، اغتشاشگران را سرمایهها و سربازان خود مینامند و آمریکا و نوکران اروپاییاش، در حمایت از سران آشوبگر و قانونگریز فتنه، شدیدترین تحریمهای تاریخ را علیه ملت ایران وضع میکنند.
برخلاف امروز که مردم منتقد به بیتدبیرهای بیسواد، لبوفروش، تازه به دوران رسیده، متحجر، کلاغ و ... نامیده میشوند و صدایی از مردمسالاران مدعی در نمیآید، در آن زمان برخی کاسبکاران سیاسی و غوغازیستان، از خس و خاشاک نامیده شدن عده معدود اغتشاشگران برمیآشوبند. تهدید و تخریب امنیت و آرامش مردم ادامه پیدا میکند تا 29 خرداد که اتفاقی بزرگ در تاریخ ملت ایران رخ میدهد. در نمازجمعهای که به گواه بسیاری، پرجمعیتترین نمازجمعه تاریخ ایران است، مردم برای شنیدن سخنان رهبر معظم انقلاب حاضر میشوند. دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف آن، مملو از جمعیت به ستوه آمده از دروغ و نفاق است که اکنون آمدهاند تا جان به کلام رهبر بسپارند. و آقا سخن آغاز میکند. همگان را به تقوا سفارش میکند و میگوید و میگوید تا به انتخابات میرسد و مردم شنیدند که باید همه به قانون تن دهند و نظام اهل خیانت به آراء مردم نیست. همان گونه که به بدعتها وقعی نمینهد و به زیادهخواهان باج نمیدهد و همان گونه که قبلا گفته بود، مردودی نخبگان در فتنه در اصل، سقوط آنان است. مردم شنیدند و جانشان آرام و قرار گرفت و با تکبیرها و اشکهای خود، تایید کردند و بیعت تازه شد. بسیاری از مردمی که فریب رنگ و لعاب و شعار و نقاب سران لجوج فتنه را خورده بودند، از فتنهگران راه خود را جدا کردند و پاسخ سوالات خود را در کلام رهبری دیدند و نیوشیدند. اردوی فتنه کمتر و کمتر شد و عصیانگران و پیمانشکنان، عصبانی و عصبانیتر. آنها به قانون شکنی و اردوکشیهای خیابانی و تهدید و تعدی به منافع ملی و مردمی ادامه دادند و 8 ماه آزگار و با کمک دشمنان خارجی، فتنهای را به مردم تحمیل کردند تا بتوانند از مردم انتقام انتخابشان را بگیرند و همان گونه که همیشه گروهی عنود و سست عنصر و بیایمان هستند که در مقابل فتح صفین صف بکشد، این بار نیز این گروهک خدانشناس که تعدادشان در روز قدس به دو سه هزار نفر هم نمیرسید، مامور تلخ کردن کام مردم شده بودند. از سلب آرامش مردم گرفته تا توهین به ولایت فقیه و تصویر امام خوبان و... و تا حرمت شکنی عاشورا که خون مردم را به جوشش آورد و مردم با نام سیدالشهدا و به دفاع از سرور آزادگان قیام کردند و لشگر رسوای فتنه تحمیلی را، از آمریکا و اسرائیل و انگلیس و آلمان و فرانسه گرفته تا پادوها و نوچههای بیمقدار و گروهک فتنهگر، درسی دادند فراموش ناشدنی و تاریخی. سیل مردم خداجوی ایران در 8 و 9 دی در تمام استانها و شهرستانهای کشور به خیابانها ریختند و کابوس دشمنان شدند و حماسهای دیگر در سال هزار و سیصد و هشتاد و اشک خلق کردند که در تاریخ ماندگار شد و روز 9 دی فصل چهارم آن سال و انقلابی دیگر در تاریخ پرافتخار و مظلوم جمهوری اسلامی شد و دشمنان را از کرده پشیمان و دوستان را از پاداش صبر و بصیرت لبریز نمود. تجربه و الگویی که پس از آن نیز قابل تکرار خواهد بود هم در ایران و هم در دیگر کشورهای جهان بزرگ اسلام.
***************************************
روزنامه قدس **
چپاول ملت ایران تا کی؟
کنگره آمریکا در نظر دارد از دیوان عالی آمریکا بخواهد 2 میلیارد از داراییهای مسدود شده بانک مرکزی ایران را مصادره کند تا به آسیب دیدگان آمریکایی در حوادث لبنان و عربستان تقدیم شود.
در انفجار سال 1983 قرارگاه تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت عدهای از نیروهای آمریکایی کشته شدند.
در سال 2010 م هم دادگاههای آمریکا احکامی صادر کردند که مبلغ 75/1 میلیارد دلار پول ایران در بانک سیتی گروپ به عنوان غرامت به خانوادههای قربانیان عملیات مقاومت در لبنان و فلسطین پرداخت شود. جالبتر و تأسف آورتر اینکه قرار است، از محل جرایم ناقضان تحریم ایران حدود یک میلیارد دلار به گروگانهای سفارت آمریکا در ایران در طی 444 روز اسارت پرداخت شود.
در بودجه سال 2016 یک میلیارد دلار به تصویب رسیده است و قرار شد هر یک از 38 گروگان لانه جاسوسی که اکنون زنده هستند، در ازای هر روز اسارت مبلغ 10هزار دلار غرامت بگیرند.. من حساب کردم آمریکا از سالهای بعد از جنگ دوم جهانی که قول کمک مالی به ایران داد و قرار بود 600 میلیون دلار به اجرای طرح برنامه هفت ساله کمک کند 400 هزار دلار به دولت رزمآرا، 23 میلیون و 400 هزار دلار طی سالهای 1330 و 1331 به دولت مصدق، 45 میلیون دلار به دولت زاهدی پس از 28 مرداد جمعاً تا سال 1339/1960 که کندی رئیس جمهوری شد و کمکها را قطع کرد 485 میلیون دلار به ایران کمک مالی و کالایی و نظامی کرد.
ملت فقیر ایران چه گناهی کرده که تا ابد باید به دولت آمریکا باج بدهد؟ من یادم میآید در سالهای کودکی، فلسطینیها با اسراییلیها میجنگیدند و گاهی بمب منفجر میکردند 1326- 1327. زد و خورد اعراب و فلسطینیها با یهودیان و حامیان انگلیسی آنها تازگی ندارد، مگر کنت سرنادوت اولین میانجی سازمان ملل متحد در همان سالهای 1949- 1948 در فلسطین کشته شد. مگر اسراییلیها آن همه فلسطینیها را نکشتند. مگر سامون یا شمشون با فلسطینیهای پیش از تاریخ نجنگید؟
مگر اعراب مسلمان در سالهای حکومت عمربن خطاب اورشلیم یا بیت المقدس یا ایلیا را دوستانه و بدون جنگ تصرف نکردند؟
تاریخ فلسطین و یهود پیوسته پر از منازعات بوده که از سال 1946 به بعد تشدید شده است.
مگر لبنانیها که در سال 1973 مدتها قبل از تشکیل حکومت به جان هم افتادند و مسلمانان شیعه، سنی و دروزی و مسیحیان انواع فرقهها از یکدیگر را میکشتند و بیروت را به تلی خاکستر تبدیل کردند، از ایران الهام و کمک میگرفتند؟
نمیدانم در میان این همه دیپلماتهای زباندان، در وزارت خارجه یا در سازمان ملل متحد یکی نیست اینها را روی کاغذ بنویسد و به شورای امنیت و دیوان دادگستری لاهه ارسال کند؟
برای چه ایران باید این همه باج به آمریکای ثروتمند بپردازد؟ مگر قضیه گروگانها در قرارداد الجزیره حل و فصل و تمام نشده بود؟
واقعاً فتح الفتوح سفارت آمریکا چقدر و چه میزان باید برای ایران هزینه بردارد؟ در سال 1320 هـ.ش آمریکا جزو مهاجمین به ایران نبود ولی در آذرماه همان سال پس از حمله ژاپنیها به پرل هاربر حدود 30هزار سرباز سپاه پشتیبانی فنی آمریکا به فرماندهی ژنرال کانالی در بندر شاهپور (بندر امام خمینی امروز) پیاده شدند.
همین طور در خرمشهر و اندیمشک پایگاه تأسیس کرده به مونتاژ هواپیماها و تانکها و اتومبیل جیپ پلیس آمریکایی و توپها و زره پوشها پرداختند و تا سال 1324 حدود 5/5 میلیون تن انواع سلاحها و ماشینهای جنگی و خواربار و کنسرو روی خطوط راه آهن ایران به روسیه ارسال داشتند. تناژ 200 تن راه آهن ایران در روز به 5000 تن رسید و باز هم افزایش یافت.
در پایان جنگ لکوموتیوها و واگنهای نو را برداشته بار کشتی کردند و بردند و آلات قراضه را مبلغ 5/14 میلیون دلار با ایران حساب کردند و از ایران گرفتند که مهندس رجبی رئیس راه آهن ایران در سال 1330 در مصاحبه خود به آن اشاره کرد.
این آمریکاییها که مو را از ماست میکشند و در سال 1330 در دوران حکومت دکتر مصدق تعداد زیادی مستراح فرنگی زاید ارتش آمریکا که ایرانیها عادت به استفاده از آن نداشتند و حالت سرپایی برای دفع پیشاب داشت به دهات ایران فرستادند که سر و صدای روستاییان درآمد و حدود 105 الاغ قبرسی را از روستاییان بیچیز قبرس خریده برای اصلاح نسل الاغهای ایران فرستادند، اکنون میلیاردها میلیارد دلار از اندوختههای ملت ایران را مصادره میکنند و شنیدهام 46 میلیارد دلار دیگر هم میخواهند بردارند.
وای بر حال ما.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
هفتهای که در روزهای پایانی آن به سر میبریم با مناسبتهای مختلفی همراه بود. شکفتن گل بوستان محمدی در عالم هستی و عطرافشانی ششمین ثمر شجره طوبای ولایت، فضا را معطر ساخت و در سایه رحمت بیکران الهی، جهان روشنایی یافت.
ماه ربیع که از آن به «بهار ماه ها» تعبیر میشود، درحالی در این هفته به نیمه رسید که در آن بزرگترین هدیه الهی و فضل بیانتهای رحمانی بر بشریت نازل شده و میلاد خجسته فخر کائنات و اشرف مخلوقات حضرت محمد مصطفی(ص) و صادق آل محمد(ع) از جلوههای عظمت آن است.
وجود مقدس پیامبر اکرم برای بشریت، سراسر رحمت بوده و هست و از این رو خداوند به واسطه این «خلق عظیم» بر انسانها منت نهاده است؛ پیامبرعظیم الشانی که در کائنات مثل و مانندی برایش متصور نیست و صفاتی همچون مهربانی، رحمت، عطوفت، متانت، گذشت، سعه صدر، مدارا، تواضع و دلسوزی، گوشهای از جلوههای کمالی ایشان است. همان پیامبری که توانست با اخلاق نیکوی خود، سنگدلترین و گمراهترین افراد جامعه جاهلی را جذب و هدایت کند و مشعل هدایتی در دل تاریخ بیفروزد که تا ابدیت روشن و راهگشا باشد.
به همین مناسبت تهران میزبان بیست و نهمین اجلاس بینالمللی وحدت اسلامی بود که میهمانانی از بسیاری از کشورهای اسلامی در آن حضور داشتند تا درباره راهکاری ایجاد وحدت در امت اسلامی و مقابله با تفکرات افراطی به بحث و تبادل نظر بپردازند. شرکت کنندگان در این کنفرانس در روز هفدهم ربیعالاول با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. حضرت آیتالله خامنهای در این ملاقات با اشاره به دمیده شدن روح زندگی ومعنویت واقعی و احیای دنیای مرده و آفت زده جاهلیت با ظهور اسلام و ولادت و بعثت پیامبر(ص)، مهمترین وظیفه امروز دنیای اسلام بویژه علماء و روشنفکران راستین را تلاش مجدانه و مجاهدانه برای دمیدن روح واقعی اسلام و معنویت در دنیای پر از ظلم و تبعیض و قساوت کنونی دانستند و تاکید کردند: «امروز نوبت دنیای اسلام است که با استفاده از دانش و ابزارهای جهانی و همچنین عقل و خردمندی و تدبر و بصیرت، در جهت برپایی تمدن نوین اسلامی حرکت کند.»
ایشان گرامیداشت میلاد پیامبر(ص) را در مقابل وظیفه مورد انتظار از دنیای اسلام، بسیار کوچک برشمرده و گفتند: «امروز وظیفه امت اسلامی، فقط گرامیداشت میلاد یا بعثت پیامبر اسلام(ص) نیست بلکه دنیای اسلام باید اهتمام خود را رسیدن به تمدن نوین اسلامی قرار دهد.»
در هفته جاری با پایان گرفتن زمان ثبت نام از دواطلبان نمایندگی مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، کار بررسی صلاحیت داوطلبان در شورای نگهبان و هیاتهای اجرایی آغاز شد. نام نویسی گسترده داوطلبان برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در این دوره درحالی نگرانی برخی را برانگیخته که بسیاری، این افزایش حضور را نشانهای از تمایل به مشارکت سیاسی و ضرورت تغییر در برخی رویهها در مسیر تحولات سالهای گذشته در ایران میدانند.
دفتر ثبت نام نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی سال 1394 با رکورد شکنی متقاضیان پرشمار در پایان مهلت قانونی بسته شد تا کلید انتخاباتی هرچه پرشورتر و با حرارتتر زده شود. بنا بر اعلام وزارت کشور در این دوره 801 نفر برای انتخابات مجلس خبرگان و حدود 12 هزار نفر برای نامزدی انتخابات مجلس شورای اسلامی ثبت نام کردند.
رکوردشکنی نام نویسیهای انتخاباتی در هفته گذشته موجب واکنشهای متفاوتی در عرصه سیاسی کشور شد. برخی شخصیتها و طیفهای سیاسی این موج مشارکت را ابهام آمیز دانستند و نسبت به آنچه «پشت پرده نام نویسی ها» خواندند ابراز نگرانی کردند. این واکنشها در حالی مطرح میشود که به گفته بسیاری از ناظران، تنوع و گستردگی نامزدها علاوه بر اینکه نمودی از کثرت گرایی و مشارکت مردمی است، قدرت انتخاب مردم را افزایش میدهد و موجب پرشورتر شدن انتخابات میشود. تداوم مشارکت مردم در عرصه سیاسی و تسری آن به عرصههای دیگر به همراهی و حمایت بسیاری از نهادهای بالادستی نیاز دارد تا به حرکت سریعتر در مسیر پویایی و توسعه کشور بیانجامد.
در این هفته همچنین سال 2015 میلادی به پایان رسید و در طلیعه ساعات اولیه فردا، سال جدید میلادی آغاز میشود و متولیان مسیحیت و مدعیان صلح و دمکراسی درحالی میلاد آن پیامبر بزرگ الهی و سال نو را جشن میگیرند که کارنامه قابل قبولی در جهت استقرار صلح و عدالت در پرونده خود نداشته و عملکردشان صرفاً در جهت جنگ افروزی و ایجاد آتش فتنه در میان مسلمانان بوده است.
متاسفانه این روزها یکی از سیاهترین سالهای پرونده سران کشورهای مدعی پیروی از آئین مسیحیت است چرا که بیشترین کینهتوزی را علیه کشورهای اسلامی به کار بسته و با حمایت از گروههای تروریست، جنگ نیابتی و صلیبی علیه مسلمانان را شعلهور کردهاند. ادامه مصائب فلسطین، افغانستان، عراق، یمن، سوریه و ایجاد ناامنی در منطقه آنچنان بالا رفته که دامن خود آنها را نیز در بر گرفته و شعلههای تروریسم و موج مهاجرت به سوی آنها سرازیر گشته است.
سال جدید میلادی از فردا در شرایطی آغاز میشود که خاورمیانه و کشورهای اسلامی بر اثر جنگهای ظالمانه تحمیل شده از سوی قدرتهای غربی مدعی پیروی از مسیحیت در آتش میسوزند و بسیاری از مردم مسلمان از خانه و کاشانه خود آواره شده و سایه شوم ناامنی، هرج و مرج، کشتار و فقر بر سر بسیاری از مردم مسلمان منطقه سنگینی میکند که این قطعاً چیزی نیست که خواست پیامبران الهی از جمله حضرت عیسای مسیح بوده باشد.
بررسی رویدادهای خارجی هفته را با آزادسازی شهر «رمادی» عراق آغاز میکنیم که پیروزی بزرگی برای ارتش عراق محسوب میشود و بازتاب گستردهای داشته است. نیروهای عراقی سهشنبه این هفته پس از چندین روز نبرد سنگین با تروریستهایی که از سال گذشته شهر «رمادی» را در اشغال داشتند موفق شدند این شهر را آزاد کنند. آزادسازی رمادی از چند جهت حائز اهمیت است نخست اینکه، برای تروریستهای داعش حفظ این شهر بسیار اهمیت داشت و برای آنها و حامیانشان، یک جنگ حیثیتی بود. از دست دادن رمادی برای تروریستهای تکفیری ضربه بسیار شدیدی به حساب میآید چرا که روحیه آنها را برای حفظ سایر مناطق اشغال شده، به ویژه شهر موصل تضعیف و در مقابل، توان و روحیه نیروهای ارتش را تقویت میکند. نکته مهم در آزادسازی رمادی، این است که این شهر به دست نیروهای بومی و بدون مشارکت نیروهای خارجی آزاد شد، و این یک موفقیت برای دولت و نیروهای مردمی عراق محسوب میشود.
حضور حیدرالعبادی نخستوزیر عراق در رمادی، یک قدرت نمایی در برابر تروریستها و حامیان خارجی آنها به حساب میآید و حاکی از صحت ادعای دولت در آزادسازی رمادی میباشد. به گفته دولت عراق بیش از یکهزار تروریست تکفیری در رمادی به هلاکت رسیده و وزیر دارایی این تشکیلات تروریستی نیز به اسارت درآمده است. اکنون با آزادی رمادی، راه برای آزادسازی شهر موصل، دومین شهر پرجمعیت عراق که از دو سال قبل در اشغال تروریستها میباشد بیش از گذشته هموار شده است.
این هفته، در سوریه نیز تروریستهای تکفیری متحمل شکست سنگینی شدند. «زهران علوش» سرکرده گروه تروریستی «جیش الاسلام» به همراه شماری دیگر از تروریستها در حمله ارتش سوریه به مقر گردهمایی آنها به هلاکت رسیدند. گروه جیش الاسلام که توسط عربستان، قطر و ترکیه حمایت مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی میشود از گروههای اصلی شورشی در سوریه به حساب میآید و گفته شده است حدود 20 هزار تروریست را در خدمت دارد.
هلاکت سرکرده این گروه تروریستی، در ادامه پیشرویها و موفقیتهای ارتش سوریه صورت میگیرد که از سال گذشته آغاز شده است. این پیشرفتها، توازن قوا را کاملاً به سود دولت تغییر داده و بازتاب آن در صحنه سیاسی، ایجاد ثبات و اقتدار برای دولت سوریه بوده است. چرخش مواضع دولتهای غربی در برابر سوریه و تغییر لحن این دولتها، ناشی از این پیشرفتها در صحنه میدانی است. اکنون بسیاری از دولتهای غربی به عبور دولت سوریه از گردنه بحران اعتراف میکنند و بر نقش حکومت بشار اسد در آینده سوریه تاکید دارند.
این هفته نیروهای ارتش و رزمندگان گروه انصارالله در یمن ضربات کوبندهای را بر سعودیها وارد کردند که شاخصترین آن، حمله موشکی به شرکت نفتی آرامکو، بزرگترین مجموعه اقتصادی عربستان میباشد. ارتش و کمیتههای مردمی یمن ضمن تشریح جزئیات این عملیات پیروزمندانه، که با موشک بالستیک انجام شده است تاکید کردند که به انجام اینگونه عملیات تا قطع جنایات دشمن ادامه خواهند داد. حملات نیروهای یمنی به پایگاهها و اهداف رژیم سعودی پس از آن شدت گرفته است که سعودیها بر جنایاتشان علیه مردم یمن افزودهاند.
رژیم عربستان از فروردین گذشته حملات وحشیانهای علیه یمن را آغاز کرده و در این مدت هزاران یمنی را به خاک و خون کشیده، زیرساختهای اقتصادی این کشور را ویران کرده و موجب آوارگی میلیونها نفر در این کشور شده است. 9 ماه جنایت سعودیها در یمن نه تنها هیچ دستاوردی برای عربستان نداشته است بلکه اکنون یمنیها جنگ را به خاک عربستان کشاندهاند به گونهای که ریاض مجبور شده است برای دفاع از خود به کشورهای متحدش در منطقه متوسل شود و در تازهترین مورد اعلام شد که نیروهای کویت به کمک ارتش آل سعود میروند.
سعودیها اکنون روز به روز بیشتر در باتلاق یمن فرو میروند و نشانهای وجود ندارد که بتوانند به سلامت و آبرومندانه از این باتلاق خارج شوند.
***************************************
روزنامه خراسان**
از تهمت تقلب تا ثبت نام 12 هزار نفر در انتخابات/امیرحسین یزدان پناه
ثبت نام بیش از 12 هزار داوطلب برای انتخابات مجلس با حد نصاب 40 نفر برای هر کرسی، و بیش از 800 داوطلب حضور در مجلس خبرگان رهبری با حد نصاب 10 نفر برای هر کرسی، با واکنش های متفاوتی مواجه شد.
از یک سو برخی به تعداد زیاد ثبت نام ها واکنش انتقادی نشان داده و آن را «مبهم» و با هدف هجمه علیه نهادهای قانونی تعبیر کرده اند و برای این تحلیل خود نیز چنین استدلال می کنند که تعداد زیادی از کسانی که داوطلب ورود به مجلس خبرگان هستند اساسا تحصیلات حوزوی ندارند. حتی به گفته مرتضی بختیاری معاون سیاسی دادستان کل کشور «تعدادی از داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی دارای سابقه کیفری متعدد هستند.» و برای کسانی که ثبت نام کرده اند، آشکار است که رد صلاحیت خواهند شد. این دسته از افراد سوال شان این است که وقتی می دانند رد صلاحیت خواهند شد، چرا ثبت نام می کنند؟ از سوی دیگر نکته ای که در این زمینه مطرح می شود این است که تعداد بالای ثبت نام با توجه به این که زمان بندی بررسی و احراز صلاحیت ها، ثابت است، حجم کار را به شدت افزایش می دهد چرا که مثلا شورای نگهبان در نهایت باید در مقابل همه اعتراض ها به صورت مستند پاسخ گو باشد. برخی نیز با دیدگاه های سیاسی خاص، حجم بالای ثبت نام را دلیل نگرانی طیف متبوع خود از عدم احراز صلاحیت همه داوطلبان مدنظرشان می دانند. در مقابل برخی دیگر تعداد زیاد ثبت نام داوطلبان در انتخابات را نشان دهنده نشاط سیاسی کشور می دانند و پیش بینی می کنند که این ثبت نام ها می تواند طلیعه یک انتخابات پر شور باشد.با وجود این دیدگاه های مختلف درباره تعداد ثبت نام ها اما یک نکته مهم نباید فراموش شود و آن این که ورود 12 هزار نفر به عرصه نامزدی در انتخابات نشان دهنده میزان اعتماد و وثوق به روند برگزاری انتخابات نیز است. چه این که همه این افراد با اتکا به قانون اساسی جمهوری اسلامی به عرصه انتخابات ورود و ثبت نام کرده اند و نشان داده اند که سازوکار اعمال نظرات و دیدگاه های مختلف در مدیریت کشور را صندوق رای و برگزاری انتخابات می دانند. سازوکاری که در سال 88 با برخی ادعاها و تهمت ها به «تقلب» متهم شد و دامنه اتفاقات پس از آن تاجایی پیش رفت که کشور را به «لبه پرتگاه سقوط» و «جنگ داخلی» سوق داد. اقبال همه جریان های سیاسی و نیز 12 هزار داوطلب ورود به مجلس شورای اسلامی با وجود همه تحلیل های مختلف نشان می دهد که برخلاف آن که در سال 88 عده ای با قانون شکنی و رفتار علیه قانون اساسی و تاکید بر سخنان و عملکردهای ساختار شکنانه به حضور 40 میلیونی مردم ایران در آن انتخابات ظلم کردند و به سازوکار انتخاباتی جمهوری اسلامی تهمت «تقلب» زدند، اما این سازوکار مورد اعتماد و وثوق جریان های مختلف سیاسی قرار دارد و اگر هم یک جریان سیاسی خاص ، در سال 88 آن تهمت ها درباره سازوکار انتخابات را تکرار می کردند و حتی در سال 1390 از تحریم انتخابات سخن می گفتند، اما امروز با این حضور عملا مهر باطل بر ادعاهای پیشین خود می زنند. البته همه ما به یاد داریم که سازوکار انتخابات ایران که در سال 1388 با آن تهمت ناروا مواجه شده بود چطور در سال 1392 با صیانت از 261 هزار رایی که باعث شد دکتر روحانی در همان مرحله اول پیروز انتخابات شود، عملا مهر باطل بر تهمت تقلب فتنه گران زد و مظلومانه سلامت خود را در حفظ آرای مردم به رخ کشید. سازوکار انتخاباتی ایران که البته توسط خود مردم اجرا می شود و اکنون مورد وثوق 12 هزار نفر داوطلب ورود به مجلس قرار گرفته است، همان سازوکار همیشگی است که در 37 سال گذشته، به تعداد همین سال ها انتخابات برگزار کرده است. بنابراین از کسانی که با اتکا بر ظرفیت های قانون اساسی به عرصه ثبت نام در انتخابات ورود کرده اند و مایل هستند در ایران «قانونگذاری» کنند، مهم ترین و البته بدیهی ترین انتظار این است که در همه مراحل پیرو «قانون» باشند. همان قانونی که بستر این ثبت نام ها را فراهم کرده است، برای مراحل بعدی انتخابات نیز بستر قانونی دارد که توسط نهادهای اجرایی و نظارتی یک به یک انجام خواهد شد. چه نهادهای اجرایی و چه نهادهای نظارتی نیز هرکدام براساس قانون وظایف مشخص دارند که ان شاء ا... باید مبتنی بر همین قانون به وظایف خود عمل کنند. از سوی این نهادها نیز نکات بسیار خوبی مطرح می شود، مثلا شورای نگهبان پیشتر اعلام کرده بود در این دوره از انتخابات در مرحله مربوط به اعتراض به رد صلاحیت ها سعی می کند «حرف های همه معترضین را بشنود و دلایل و مستندات آن را بررسی کند» و تاجایی که می تواند «اقناع کننده» ظاهر شود. اخیرا نیز سخنگوی شورا خبرداده که «آمار تفصیلی از علت احراز نشدن صلاحیتها ارائه دهیم تا مشخص شود چه تعدادی فقط به خاطر التزام عملی نداشتن به قانون اساسی و نظام و ولایت فقیه، صلاحیت شان احراز نمی شود». این اقدامات شفاف ساز نیز خود اماره دیگری از تلاش نهادهای برگزاری و نظارت بر انتخابات برای حفظ «حق الناس» در سازوکار انتخابات است تا در نهایت مردم با آرای خود تکلیف نهایی را همچون همه دوره ها مشخص کنند. آرایی که اولین ثمره آن تحکیم ساختار مردم سالارانه نظام، متکی بر آرای عمومی خواهد بود؛ ان شاء ا... .
***************************************
روزنامه ایران**
اروپا و داعش بعد از حوادث تروریستی فرانسه/علی آهنی
بررسی روند شکلگیری و ظهور گروه تروریستی داعش که خود مولود القاعده است در تحلیل این پدیده خطرناک که امنیت جامعه جهانی را هدف قرارداده حایز اهمیت است.
پس از آغاز ریاست «ابوبکر البغدادی» بر این گروه و با گسترش حملات تروریستی آنها، در واقع نخستین گروه تکفیری - جهادی در عراق شکل گرفت. این گروه سپس با استفاده از بحران سوریه، با شعار یاری اهل سنت وارد سوریه شد و مناطقی را اشغال کرد و ضمن همکاری با سایر گروههای تکفیری نظیر جبهه النصره و جیش الاسلام و برخورداری از حمایت برخی کشورهای غربی و منطقه با دولت و مردم سوریه وارد جنگ شد. این گروه پس از کسب موفقیتهایی در سوریه، مجدداً میدان نبرد را به عراق تعمیم داد.
گروه افراطگرا و تروریستی داعش با سوءاستفاده از فضای مجازی و فریب جوانان ناآگاه غربی توانسته چندین هزار نفر را که از بیعدالتیها و تبعیضات ریشه دار در کشورهای خود رنج میبرند و به نوعی دچار سرخوردگی اجتماعی هستند، جذب این مجموعه تروریستی نماید. از سویی خطای راهبردی برخی کشورهای منطقه و غربی در استفاده ابزاری از تروریسم برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود، بستری برای تقویت این پدیده شوم شد به طوری که ائتلاف بینالمللی به رهبری امریکا نیز نتوانست مبارزه جدی و مؤثری علیه داعش به عمل آورد. در این فضا، عملکرد وحشیانه و ضد بشری داعش علیه گروگانها و مردم سوریه و عراق و خصوصاً اقلیتهای قومی و مذهبی موجب شد تا ناکارآمدی تشکیل ائتلاف بینالمللی علیه داعش بیش از پیش نمایان گردد.
همزمان از طرف دیگر، این گروه هواداران خود را به قتل اتباع کشورهای حاضر در ائتلاف تحت رهبری امریکا ترغیب کرد. در پی سوء قصد به دفتر هفته نامه شارلی ابدو در پاریس و همچنین حمله به موزه یهودیها در بلژیک، نگرانی امنیتی در اروپا و بویژه فرانسه، بخصوص با توجه به اینکه جوانان اروپایی جذب داعش شده با تجربه جنگی و سلاحهایی که ظاهراً خود آنها برای تجهیز گروههای معارض سوریه ارسال کردند ولی در اختیار داعش قرار گرفته بود برای انجام عملیات تروریستی به کشورهای خود برمیگردند، تشدید شد.
علاوه بر این، با تشدید بحران در منطقه و از جمله در سوریه و سخت شدن شرایط امنیتی و زندگی در آنجا، با هجوم انبوه مهاجرین بویژه سوریها مواجه شدند که معضل جدیدی را برای این کشورها ایجاد کرد. ضمناً، دغدغه امنیتی ناشی از ورود برخی عوامل داعشی و تکفیری در قالب پناهندگان به اروپا ذهن دولتها و سرویسهای امنیتی اروپایی را بیش از پیش به خود مشغول کرد به طوری که تجدید نظر در مقررات شنگن و ایجاد برخی کنترلها و محدودیتهای مرزی در دستور کار مقامات کشورهای عضو شنگن قرار گرفت که طبیعتاً انتقادها و حواشی خاص خود را نیز در پی داشت. اما وسعت حملات تروریستی 13 نوامبر در پاریس، ضمن غافلگیری دولت و نهادهای امنیتی در فرانسه، شوک سنگینی به افکار عمومی وارد کرد.
دولت فرانسه برای کنترل اوضاع مدت سه ماه وضعیت فوقالعاده اعلام کرد. از آنجاکه بنا بر اعلام رسانهها برخی از عوامل این حملات تابعیت بلژیکی داشتند و ظاهراً طراحی عملیات در بلژیک صورت گرفته بود و امکان وقوع حملات تروریستی در بروکسل نیز وجود داشت، در آنجا هم برای چند روز وضعیت فوقالعاده اعلام شد. با ردیابی و شناسایی برخی از عوامل حملات فوق در ژنو، این شهر نیز برای چند روز حالت فوقالعاده پیدا کرد. در آلمان و برخی از دیگر کشورهای اروپایی نیز به دلیل امکان وقوع حملات تروریستی، برخی مسابقات فوتبال جام ملتهای اروپا، لغو شد.
مجموعه اتفاقات و رخدادهای فوق، موجب شد تا همه کشورهای اروپایی با وجود اختلاف در برخی مواضع و منافع، در قبال تهدیدات گروه تروریستی داعش احساس خطر کرده و سعی کنند در قالب اتحادیه اروپایی عزم خود را برای مقابله جدیتر با داعش جزم نمایند. به عبارتی همگرایی کشورهای اروپایی برای مقابله با پدیده افراطگرایی و تروریسم اجتناب ناپذیر شده بخصوص که پیمان شنگن نیز با خطر بازنگری مواجه شده است.
اما نمیتوان این نکته مهم را نادیده گرفت که مسأله تروریسم و افراطگرایی در اروپا که ظاهراً در اثر بحران سوریه و خاورمیانه شدت گرفته و نقش متحدین منطقهای اروپا نیز در آن کاملاً مشهود است، ریشه در معضلات اجتماعی دارد که بخشی از آن به خود اروپا و اشتباهات جبران ناپذیردر سیاستهای غلط دولتهای اروپایی بر میگردد، چه سیاستهای داخلی و رویکردهای تبعیضآمیز آنها در قبال اقلیتها و مهاجرین و چه سیاستهای نسنجیده آنها در خاورمیانه و بویژه در سوریه و حتی رویکرد گزینشی آنها در برابر تروریسم و تقسیم آن به تندرو و میانه رو که امروزه پیامدهایش متوجه اتحادیه اروپا شده است.
در هر حال مقابله با پدیده شوم تروریسم نیازمند عزم راسخ جامعه جهانی و همگرایی و هم افزایی توان همه کشورهایی است که امروزه در معرض تهدید جدید تروریسم قراردارند. باید با ارادهای مشترک به راهکارهای مناسب برای مقابله با آن دست یافت.
***************************************
روزنامه جام جم**
مخاطب کیست مردم یا آلودگی هوا؟ / دکتر اصغر محمدیفاضل
سخنان رئیسجمهور در جلسه دیروز (چهارشنبه) هیات دولت بیش از آن که به دستورات اکید و راهگشای یک مقام ارشد برای خروج از بحران شبیه باشد، به ابراز نگرانی یک علاقهمند محیط زیست در واکنش به آلودگی هوا شباهت داشت.
در متن سخنان دکتر روحانی بارها واژه «باید» تکرار شده است: «باید به طور فوری برای رفع آلودگی هوا اقدامات لازم انجام شود»، «باید برای برجها و ساختمانهای بلندمرتبه، بهخصوص آنهایی که در کریدور جابهجایی هوا قرار دارد، چارهاندیشی شود»، «پلیس باید در این زمینه و نیز موضوع معاینه فنی خودروها، تمام اهتمام خود را به کار ببرد»، «باید در طول سال برای رفع آلودگی هوا برنامهریزی و اقدام شود»، «موتورسیکلتها آلودگی زیادی ایجاد میکنند و باید حداقل برای روزهایی که هوا ناسالم است برای یکی دو روز تردد آنها محدود شده» و ...!
این ایام که هوای کلانشهرها از مرز هشدار گذشته و نفس کشیدن نه «مفرح ذات» است و نه «ممد حیات»، سخنانی از این دست ـ گرچه همدلانه با مردم تعریف میشود و نشان از نگرانی جدی رئیسجمهور دارد ـ فقط به یک «سخنرانی درمانی» میماند که نه امیدوارکننده است، نه درمانبخش.
در چنین فضای دودآلودی که محیط زیست کمرمق در تنگنا گرفتار آمده، از ما کارشناسان متخصص کاری جز صدور توصیههای تکراری و چشم دوختن به آسمان و از استانداران و فرمانداران هم جز تشکیل کارگروه در واپسین ساعات روز تعطیلی و غافلگیری صبحگاهی مردم با پدیده زوج و فرد از در منزل و تعطیلی بعضی مدارس در برخی مناطق، برنمی آید.
لذا از رئیسجمهور محترم انتظار میرود از اهرمهای اجراییاش قاطعانه استفاده کند. حرفهای دیروز روحانی در جلسه هیات دولت مخاطبی جز وزرای حاضر ندارد. کاش میشد در این وانفسا به جای «باید» گفتن و تذکرهای پدرانه در خصوص مضرات آلودگی هوا، دستورات صریح، مستقیم و لازمالاجرا صادر کرد و برای عملی شدن آن مهلت محدود به مسئولان مربوط داد.
رویکرد کمنظیر دکتر روحانی در توجه به مقوله محیط زیست بارها در همین ستون و به همین قلم ستوده شده است، اما شهروندان نفس بند آمده، الان انتظارشان از مقامات ارشد این است که «یک کاری» انجام دهند. از رئیسجمهور منتخبی که «عملگرا بودن» را بیش از «ایده پردازی» میپسندد انتظار میرود در قامت یک رئیس مقتدر ظاهر شود و دست به اقدامی عاجل و قاطع بزند و اجازه دهد این بحثها را ما دانشگاهیان خارج از «هیات دولت» تولید و تکرار کنیم.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
معاینه فنی سیاستمداران!/ حسین قدیانی
برعکس آنچه دیروز تیتر شد هم صادق است؛ چرا دشمن این همه امید دارد به سیاستمداران؟ و چرا این همه امیدوار است که از ورای سرمایهگذاری روی سیاستمدار غربزده، محصولاتی چون فتنه و تحریم و تفرقه و اگر بتواند جنگ داخلی درو کند؟ یاسر عرفاتهای داخلی چه کسانی هستند که فکر میکنند تحریمهای پسابرجام، تنها و تنها ناقض روح توافق است؟ دشمن مشغول ادامه دشمنی است، رسما و علنا برجام را نقض کرده، لیکن سیاستمدار غربزده به روی مبارک هم نمیآورد! و جوری مصمم بر عمل یکطرفه به تعهدات است کانه برجام، بیعت ما بوده با آمریکا! بعضیها همچین گارد گرفتند که گویی ایران از کشورهای جهان اسلام نیست و سیاستمدار غربزده ندارد! خود یانکیها، هم با رفتار و هم با گفتار معترف بر ادامه خصومت علیه جمهوری اسلامی هستند، اینجا سیاستمدار غربزده انکار میکند این دشمنی را! و خیلی بخواهد حالا یک عکسالعمل انقلابی نشان دهد میآید تلویزیون میگوید: «برجام هنوز به قوت خود باقی است، یک مقدار فقط به روح توافق جسارت شده»! راستی که به سیاستمدار مالهکش خصومتهای مکرر دشمن در همین ایران خودمان چه امیدی میتوان داشت که حالا بخواهیم امیدوار باشیم به ورژنهای برونمرزی ایشان در جهان اسلام؟ از قضا، موضوع سیاستمدار ایرانی در قضایای مربوط به جهان اسلام پیش چشم ملت است. حادثه تروریستی فرانسه را فیالفور محکوم میکنند اما متأثر از بزرگترین جنایت ممکن علیه مسلمانان نیجریه یا جنایت منا واقعا چه کردند؟ به این سیاست و این سیاستمدار، واقعا امیدی هم میتوان داشت؟ جهان اسلام، ایران و عراق و سوریه و لبنان و بحرین و یمن و نیجریه ندارد. یک کل به هم پیوسته است، لذا سیاستمداری که به جای دوست، بر مدار دشمن، سیاستورزی میکند، به هر زبانی و میان هر قومی خطبه بخواند، «خطبه ضرار» خوانده است. فلان سیاستمدار سوری که با داعش علیه مقاومت میبندد و بهمان سیاستمدار ایرانی که با غرب علیه جمهوریت، هر دو مشغول دشمنپرستیاند. سال 88 اگر قرار بود امید ملت به نامه سرگشاده باشد و اگر قرار بود 40 میلیون رای مردم باطل شود و اگر قرار بود قانون قربانی نیات شوم حضرات سیاستمدار شود و اگر قرار بود یومالله 9 دی نباشد تا هتک حرمت عاشورا به کار هر روزه هرزههای عرصه سیاست بدل شود، ما الان باید با لعین داعشی در همین میدان جمهوری اسلامی تهران میجنگیدیم، نه کوچه پسکوچههای شهر حلب. اگر سیاست این است، هم ننگ بر این سیاست، هم مرگ بر این سیاستمدار! اینکه در جمهوری اسلامی هنوز میشود انتخابات برگزار کرد، از آن روست که ملت، خط خود را تنها و تنها از «ولایت» میگیرد و الا «سیاست» آن هم از نوع بیپدر و مادرش یعنی ابطال هر انتخاباتی اگر که نتیجه را عالیجنابان سیاستمدار نپسندند! سیاستمدارانی از این دست، از آن رو که با سوخت نامرغوب غرب حرکت میکنند، قراضهتر از آن هستند که حتی با «معاینه فنی» هم بتوان صلاحیتشان را برای عبور و مرور در خیابان انتخابات تایید کرد. خودمانیم!
باز نزدیک انتخابات شد، بوی کباب خورد به دماغ بعضیها! در جمهوری اسلامی اما انتخابات محل مراجعه به رای مردم است، نه فقط رای سیاستمداران!
***************************************