روزنامه کیهان **
دشمن ناامید است/ سیدمحمد سعید مدنی
1- از تعابیر معروف و معنیداری که درباره انقلاب اسلامی ایران به کار رفته یکی هم این است که: این انقلاب نهضتی است در تداوم نهضت انبیاء(علیهمالسلام) به ویژه نهضت انسانساز و عدالتمحور پیامبر خاتم(ص)، تعبیری که برای اثبات درستی آن دلایل گوناگون و شواهد بسیار در دست هست، برای نمونه مقایسه «دشمنان» آن نهضت و این انقلاب، چه دشمنان درونی (نفاق و تحجر و التقاط و کژفهمی و...) و دشمنان بیرونی (رژیم استکبار) این هر دو، یکی هستند!
کفار و اشراف مستکبر مکه، وقتی از ماهیت ضد ستم و عدالتخواه دعوت رسول خدا(ص) آگاه شدند، ضمن تقسیم وظایف و همدستی با یکدیگر (از بیرون و درون) با انواع و اقسام سلاح و تاکتیکها و ترفندها، از سلاح تطمیع و ارعاب و تحریم گرفته تا... درگیری نظامی و... درپی نابودی آن برآمدند و بعد که همه راههای دشمنی مستقیم و بینقاب را آزمودند و موفق نشدند، درصدد انحراف و مسخ و خنثی کردن ارزشها و اصولی افتادند که به نهضت رسول خدا، هویت میبخشید و ماهیت آن را تعیین میکرد و بالاخره تداوم و ماندگاری آن را تضمین میکرد و... امروز هم دشمنان انقلاب اسلامی، در رأس آن نظام سلطه و جبهه استکبار، همان حرکات و اهداف را دنبال و همان دشمنیها را عیناً تکرار میکنند. آنها از ابتدای پیروزی انقلاب توحیدی و ضداستکباری ایران و وقتی جهتگیری و ماهیت انقلاب را دریافتند، دشمنی خود را بینقاب آغاز کردند و علیه آن هر کاری توانستند، انجام دادند، و به تعبیر حضرت امام(ره) آنچه را هم که انجام ندادند، نه اینکه نخواستهاند، بلکه نتوانستهاند! (نقل به مضمون) و وقتی در نبرد نظامی و درگیری فیزیکی و تن به تن راه به جایی نبردند، آن وقت «جنگ نرم» را آغاز کردند و به این فکر افتادند که تاکتیک «ضربه از درون» را علیه انقلاب عملی سازند. به این معنی که اگر نمیتوانند انقلاب را شکست دهند و به کل نابود و از صحنه خارج سازند، پس تلاش کنند آن را منحرف سازند، ولو اگر صورت و ظاهرش حفظ شود، سیرت و باطنش را تغییر دهند، با وسایل در اختیار (به ویژه رسانهها) ذائقهها را عوض کنند، ارزشهایش را مسخ و دگرگون نمایند و بالاخره اصول و عناصری که هویت و رمز ماندگاری انقلاب است، خنثی کنند. بر مبنای این واقعیت است که رهبر انقلاب هشدار میدهند: «اصلیترین هدف مراکز فکر و اندیشه در دنیای استکبار، از بین بردن عناصر ماندگاری انقلاب است.... تمام تلاش دشمنان در طول سالهای گذشته اعم از جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی و تحریمهای گسترده اخیر، با هدف از بین بردن ماندگاری انقلاب اسلامی بوده است که البته در هر دوره ابتکارات جدید هم انجام میدهند.»
2- وقتی قبول و باور داشته باشیم که انقلاب اسلامی، حرکتی است در تداوم نهضت الهی اسلام، پس باید این را هم بپذیریم که هر آنچه نهضت اسلام را تهدید میکرد و آفت آن محسوب میشد، امروز این انقلاب را هم تهدید میکند. بنابر تصریح و هشدار قرآن کریم، بزرگترین خطری که نهضت پیامبر(ص) را تهدید میکرد، فراتر از هجمهها و توطئههای مستقیم و علنی دشمنان بیرونی، خطر «درون» بود. بعد از واقعه غدیر- که هیچ مسلمانی در وقوع آن کوچکترین تردیدی ندارد- آیه «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون، الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» نازل شد. به این معنی که دیگر از امروز (که روز غدیر است) به بعد از دشمن خارجی و رودررو نترسید، از توطئههای موذیانه آنها نهراسید. بلکه باید اکنون فقط از من (خدا) بترسید. یعنی اینکه اگر به دست خود کاری بکنید که لیاقت و استحقاق خود را از دست بدهید، غافل شوید، دشمنان و بدخواهان را دستکم بگیرید یا با آنان سادهلوحانه، طرح دوستی بریزید و اجازه رخنه و نفوذ به آنها دهید و... طبق سنت الهی و براساس قاعده «انالله لا یغیرا ما بقوم، حتی یغیروا ما بانفسهم»، آنان بر سرنوشت شما سوار میشوند و... به دست خود «نعمت» را به «نقمت» تبدیل میکنید و... امروز نیز که دشمن از نبرد رویاروی و نظامی طرفی نبسته بزرگترین خطری که متوجه انقلاب اسلامی است، خطری است که از «درون» آن را تهدید میکند، خطر غفلت و انحراف و دستکمگیری و... است. دشمن که انقلاب اسلامی را سخت جدی گرفته است، شعارها، هویت، ماهیت، آرمانها و اهداف آن را خوب درک کرده است، سعی میکند از هر صحنه و اتفاقی در جامعه ما، رخ میدهد، خدای ناکرده از غفلت و سهلانگاری و بیمسئولیتی ما روزنهای بسازد و برای رخنه و نفوذ و... وارد آوردن ضربهای که او را به هدف خود برساند و مهمتر از همه مسیر و سیرت و آرمانهای انقلاب اسلامی را تغییر دهد.
3- انتخابات پیشرو، به سهم خود، اتفاقی بزرگ و عرصهای مهم و صحنهای حساس است که همان قدر که میتواند استقلال و آبادی و آینده روشن این سرزمین را تضمین کند، از بزنگاههایی است که دشمنان برای نفوذ به مراکز حساس و تعیینکننده و ضربه زدن و تحقق اهداف خود به آن دلبسته و امیدوارند و سعی میکنند مثل هر صحنه و اتفاق دیگری با نقشههای ظریف و موذیانه و تدارک گسترده اما پنهان، در آن نقشآفرینی کنند. این است که اولاً حضور در انتخابات وظیفه هرکسی است که هر چه باشد، نسبت به این مملکت و ملت «خائن» نیست! ولو به هر مرام و مسلکی تعلق داشته باشد حتی اگر انقلابی و هوادار نظام هم نباشد، اما «وطنفروش» نیست و «ایرانی» است و دغدغه عزت و استقلال کشورش را دارد. این است که از زبان رهبر معظم انقلاب میشنویم که: «همچون گذشته اصرار داریم که همه، حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند، به پای صندوقها بیایند، چراکه انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است.» و بیانصافی است اگر به این واقعیت غیرقابل انکار اشاره نکنیم که آرمانهای انقلاب اسلامی همواره تأمینکننده منافع ملی و ضامن تمامیت ارضی و سربلندی این سرزمین بوده است. ثانیاً علاوه بر شرکت حداکثری و همهجانبه، رأیدهندگان باید (به تعبیر استاد شهید مطهری)، «رشید» و بالغ بودن خود را با احترام به رأیی که به صندوق میاندازند ثابت کنند و برای نظر و گرایش خود ارزش قائل شوند و عملاً ارادت خود را به کشور، به اعتقادات، به انقلاب، ثابت کنند و به کسانی رأی دهند که به مردم و سرنوشت سرزمین و آینده انقلاب خود متعهد هستند، و... بدینسان هم لیاقت و شایستگی خود را بار دیگر به اثبات رسانیده، هم بار دیگر شکر نعمت را به جا آورده و هم راه رخنه و نفوذ دشمن را به مراکز حساس (مجلس، خبرگان و...) مسدود ساخته و هم حرکت توفنده و سازنده انقلاب تمدنساز اسلامی را که تداوم بخش راه انبیاء و نهضت جاوید پیامبر خاتم است، تضمین کردهاند.
***************************************
روزنامه قدس **
لطفا منافق پروری نکنیم ...
نفاق مولود ناخلف ارزش مداری در جامعه است . در جامعه ی ارزش محور، راه گریزی از نفاق وجود ندارد. اتفاقی که متاسفانه در کشور ما در هر دوره ای شاهد گونه ای از بروز آن بوده ایم و ضربه های سنگینی از آن چشیده ایم .
نفاق مولود ناخلف ارزش مداری در جامعه است . در جامعه ی ارزش محور، راه گریزی از نفاق وجود ندارد. اتفاقی که متاسفانه در کشور ما در هر دوره ای شاهد گونه ای از بروز آن بوده ایم و ضربه های سنگینی از آن چشیده ایم .
در سالهای ابتدای انقلاب ، وقتی مردم پردهای ظلمانی را از روی ارزش ها کنار زدند و آنها را از سیاهچاله های حکومت های طاغوتی بیرون کشیدند، شناختن دوست از منافق کار سختی بود. این انقلاب خیلی از بهترین های خودش را فدای شناختن دوست از منافق کرد. بسیاری از بزرگان و رهبران انقلاب که سالها همراه با مردم در صف اول راهپیمایی ها ایستادگی کردند، آخر طعمه ی همین منافقین کوردل شدند و ما همه جا نوشتیم منافقین بد تر از کفار ...
اما امروز، ما در مقابل نسل هایی که در کشور تربیت کرده ایم و در حال تربیت هستیم مسئولیم . نگرانی جدی امروز ما این است که نسل امروز ما یاد بگیرد به جای حرکت در مسیر ارزشها و فداکاری در راه تحقق آن ، ارزش را نردبانی کند برای رسیدن به اهداف نفسانی خود.
اتفاقا زنگ خطر این فاجعه در نهادهای تربیتی - فرهنگی و خانواده های متعهد بلندتر است. چرا که در آنها ارزشها، ملاک قوی تری برای پیشرفت و ترقی هستند. جوانی که انگیزه و شوق پیشرفت دارد ، فطرتا تمام تلاش خود را می کند تا بتواند خود را در جایگاه بالاتری بیابد. اما اگر این ارزش ها به صورت بنیادین و عمیق در درون او ملکه نشده باشند و او قلبا خود را انسان در راه ارزش ها نداند ، هیچ بعید نیست که از او رفتارهایی ظاهرسازانه و فریبنده شاهد باشیم .
این گفتار اصلا به این معنا نیست که تربیت ارزش مدارانه غلط است . ولی این را نیز نباید فراموش کنیم که حرکت در هر جاده ای وسیله ی امن و راهوار خودش را می خواهد . اگر امروز ما ملاک های پیشرفت را در جامعه مان ارزش ها قرار دادیم باید این را هم بدانیم که قبل از هرچیز باید نسل های خودمان را ارزشمند تربیت کنیم .ارزش هایی که درست شناسایی شده و صحیح آموزش داده شده باشند. واگرنه باید منتظر عواقب خطرناک افزایش نفاق و روحیه منافقانه در جامعه باشیم .
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
هفته جاری با رویدادهای متعددی همراه بود. سخنان رهبری در جمع مردم قم پیرامون بایدها و نبایدهای انتخاباتی، افتتاح رسمی فازهای 15 و 16 میدان گازی پارس جنوبی و برخورد قاطع دریابانان غیور کشور با ورود غیرقانونی دو شناور آمریکایی به آبهای سرزمینی ایران از جمله حوادث داخلی هفته به شمار میرفت.
در آغاز هفته همزمان با سالروز قیام تاریخ ساز مردم قم در نوزدهم دیماه 1356، هزاران نفر از مردم این شهر با حضرت آیتالله خامنهای دیدار کردند. بخشی از سخنان رهبری در این دیدار درباره اهمیت و بایستههای انتخاباتی بود. واقعیت اینست که انتخابات یکی از ارکان اصلی حضور و بروز افکار و سلیقههای مختلف مردم است تا جایی که میتوان گفت نخستین و سادهترین شکل مشارکت سیاسی رای دادن شهروندان به احزاب، افراد و برنامههای آنها است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان نظامی مردمسالار بر مساله انتخابات تاکید کرده است.
طی فرآیند انتخابات از ثبت نام نامزدها تا زمان برگزاری باید سه گام طی شود؛ گام نخست ثبت نام نامزدهای انتخابات است. گام دوم با بررسی صلاحیتها برداشته میشود و گام سوم نیز مشارکت سیاسی و حضور مردم پای صندوقهای رای است.
شمار بالای نامزدهای انتخابات پیش رو و مقایسه آن با انتخابات مجلس نهم گویای افزایش چشمگیر ثبت نام کنندگان است. در واقع ثبت نام گسترده و حضور دیدگاههای مختلف در انتخابات مجلس دهم نشانگر تنوع و شادابی جریانهای سیاسی است؛ موضوعی که میتواند سبب ساز افزایش مشارکت عمومی در انتخابات پیش رو باشد.
بیشک انتخابات صحنه بروز سلیقههای مختلف است چرا که فضای سیاسی را از حالت تک صدایی خارج میکند. براساس آمار منتشر شده، تعداد داوطلبان دهمین دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی 12 هزار و123 نفر است که افزایشی چشمگیر را نشان میدهد. همچنین، 801 نفر در انتخابات مجلس خبرگان ثبت نام کردهاند که افزایش 62 درصدی نسبت به دوره قبل داشته است. در واقع برای هر یک از 88 کرسی مجلس خبرگان رهبری 9 نفر و برای هر یک از 290 کرسی مجلس شورای اسلامی 42 نفر ثبت نام کردهاند.
گام دوم مربوط به بررسی صلاحیت نامزدها است. در واقع حفظ ترکیب متنوع نامزدها پس از عبور از صافی شورای نگهبان موجب میشود مردمِ بیشتری نمایندگان تفکر خود را در میان نامزدهای نهایی بیابند و برای رای دادن به آنها پای صندوقهای رای حاضر شوند. به عبارتی، مشارکت پرشور در انتخابات در گرو تایید صلاحیتهای قانونی در شورای نگهبان است.
از طرفی باید این نکته را یادآور شد که شورای نگهبان در کنار توجه به بایستههای قانونی باید موازین شرعی را هم مورد توجه قرار دهد. در این زمینه میتوان به مساله «حق الناس» در انتخابات اشاره کرد که رهبری بارها مورد تاکید قرار داده است. بر همین اساس بررسی قانونی صلاحیتها و پرهیز از ردصلاحیتهای غیر مستند، غیرمستدل و فراقانونی را هم میتوان در زمره همین حق الناس دانست، چرا که در سطحی بالاتر بر قدرت انتخاب مردم اثرگذار خواهد بود.
گام سوم، حضور گسترده و مشارکت مردمی چشمگیر در انتخابات است. در این زمینه رهبر انقلاب تصریح داشته است: «شرکتِ همگان در انتخابات موجب پایداری و تقویت نظام اسلامی، استمرار تامین امنیت کامل، افزایش اعتبار و آبروی ملت در چشم جهانیان و باعث ابهت جمهوری اسلامی ایران در نزد دشمنان میشود.» در حقیقت تاکید رهبر انقلاب بر ضرورت حضور حداکثری در انتخابات و حضور سلایق مختلف در آن، این الزام را برای نهادهای نظارتی ایجاد میکند تا در فرایند بررسی صلاحیتها، نگاهی فرصت محور و سازنده داشته باشند تا زمینه حضور فعال جریانهای مختلف سیاسی فراهم شود.
بدین ترتیب باید گفت یکی از خطرها و آفتهای بزرگی که انتخابات را تهدید میکند ایجاد این حس است که فضای انتخابات رقابتی نیست. راهکار مقابله با آفت پیش روی مشارکت، پذیرش تنوع و جریانهای حاضر در انتخابات و حق فعالیت سیاسی آنهاست. در این رابطه فلسفه و معنای حقیقی انتخابات نیز برگزیدن از میان گزینههای مختلف با دیدگاههای متفاوت است.
رهنمودهای رهبری هم نشان میدهد که انتخابات در انحصار جریان یا گروه خاصی نیست بلکه امری همگانی است و مردم باید کسانی را انتخاب کنند که حافظ منافع مردم و انقلاب در مقابل مستکبران بوده و خادم ملت باشند و نه جریانهای سیاسی.
دیگر رویداد مهم داخلی که از جنبه اقتصادی برخوردار بود، افتتاح فازهای 15 و 16 پارس جنوبی بود. رئیسجمهور روز دوشنبه با سفر به عسلویه این دو فاز مهم میدان گازی پارس جنوبی را افتتاح کرد. هم اکنون روزانه 430 میلیون متر مکعب گاز معادل55 درصد گاز مصرفی کشور، از میدان گازی پارس جنوبی تامین میشود.
افتتاح رسمی فازهای 15 و 16 پارس جنوبی، با تکمیل و در مدار تولید قرار گرفتن همه واحدهای فرآوری در پالایشگاه امکانپذیر شد که به این ترتیب به درآمد ارزی کشور نیز روزانه 20 میلیون دلار افزوده میشود.
تولید روزانه 6/56 میلیون متر مکعب گاز طبیعی، 75 هزار بشکه میعانات گازی، 400 تن گوگرد و تولید سالانه 05/1 میلیون تن گاز مایع «LPG» (پروپان و بوتان) و یک میلیون تن اتان برای تامین خوراک واحدهای پتروشیمی، از جمله اهداف تکمیل فازهای 15 و 16 پارس جنوبی است.
تاسیسات دریایی و ساحلی این فازها نیز شامل دو سکوی حفاری (هر کدام شامل 11 حلقه چاه)، دو رشته خط لوله32 اینج دریایی انتقال گاز به طول تقریبی 115 کیلومتر، دو خط لوله 5/4 اینچی انتقال محلول گلایکول به طول تقریبی 115 کیلومتر، واحدهای شیرین سازی گاز و خدمات وابسته است.
رئیس جمهور در مراسم افتتاح این پروژه از متخصصان داخلی که علیرغم تحریم همهجانبه موفق به اجرای این طرح شدند تقدیر کرد و قول داد پارس جنوبی تا سال 96 به بهرهبرداری کامل برسد.
عصر روز سهشنبه روابط عمومی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از توقیف دو فروند شناور رزمی آمریکایی و دستگیری سرنشینان آن توسط واحدهای شناوری رزمی این نیرو در خلیج فارس خبر داد. براساس این گزارش در ساعت 30/16 سهشنبه دو فروند شناور رزمی امریکایی حامل ده تفنگدار مسلح که وارد آبهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در حوالی جزیره فارسی شده بودند، توسط واحدهای شناوری رزمی منطقه دوم نیروی دریایی سپاه توقیف و به جزیره فارسی منتقل شدند و سرانجام پس از اخذ تعهد مبنی بر عدم تکرار اشتباهات، ظهر چهارشنبه آزاد شدند.
در اطلاعیه سپاه پاسداران اعلام شد، با اشاره به قطعیت غیرعمدی بودن ورود غیرقانونی و غیرمجاز شناورهای رزمی آمریکایی به آبهای سرزمینی ایران در خلیج فارس تصمیم به آزادسازی تفنگداران دستگیر شده آمریکایی شد.
در ادامه این اطلاعیه با بیان اینکه «در شناورهای آمریکایی سلاحهای سبک و نیمه سنگین وجود داشته است» تصریح شده است: پس از انتقال و استقرار تفنگداران دستگیر شده و بررسیهای لازم پیرامون چرایی و چگونگی ورود غیرقانونی آنان آغاز گردید و همزمان مقامات سیاسی آمریکا در تماسهای مکرر با مقامات سیاسی کشورمان با غیرعمدی خواندن اقدام شناورهای رزمی خود، آزادی تفنگداران آمریکایی را درخواست کردند که پس از بررسیهای فنی و عملیاتی در تعامل با مراجع ذیصلاح سیاسی و امنیت ملی کشور و مشخص شدن سهوی و غیرعمدی بودن ورود شناورهای رزمی آمریکا به آبهای جمهوری اسلامی ایران و عذرخواهی آنها، تصمیم به رهاسازی آنان گرفته شد.
اما در صحنه بینالمللی، جنجالسازی رژیم ریاض درباره حادثه سفارتخانهاش در تهران و تلاش برای بهرهبرداری سیاسی از این قضیه، از خبرهای مهم هفته بود. رژیم عربستان پس از حادثه سفارتخانه آن کشور در تهران، تبلیغات گستردهای را پیرامون آن آغاز کرد با این هدف که جنایتش را در اعدام شیخ نمر رهبر شیعیان عربستان تحتالشعاع قرار دهد.
مقامات آل سعود بلافاصله حجم گستردهای از تبلیغات سوء علیه ایران به راه انداخته و تلاش کردند تا کشورهای دیگر را با هدف خود همسو کنند. این درحالی است که دولت جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد حادثه سفارتخانه عربستان، کار افراد غیرمسئول بوده و در همین رابطه شماری نیز بازداشت شدهاند. با اینحال، عربستان به دنبال تحقق اهداف خود و بهرهبرداری از این موضوع بود. گزارشهای منتشر شده حاکی است که ریاض هزینههای زیادی را صرف کرد تا کشورهای دیگر را به دنبالهروی از سیاستهایش بر ضد جمهوری اسلامی ایران وادار سازد ولی تنها چیزی که نصیبش شد، یک بیانیه خشک و خالی در نشست اضطراری وزرای خارجه اتحادیه عرب بود که آن بیانیه را هم برخی کشورها از جمله عراق و لبنان امضا نکردند درحالی که ریاض انتظار داشت اعضای اتحادیه عرب، دست کم اقدام به قطع رابطه با ایران بکنند که در این هدف نیز ناکام ماند زیرا که برخلاف تبلیغات ریاض، افکار عمومی جهان و بسیاری از دولتها، این رژیم را یک دولت سرکوبگر خوانده و از اقدامات ضدانسانی آن در داخل و خارج، منزجر هستند و در موارد متعددی این رژیم را ناقض مقررات و منشورهای بینالمللی عنوان کردهاند.
جنایات عربستان در یمن این هفته نیز ادامه یافت و دهها یمنی قربانی حملات ارتش ریاض شدند. 10 ماه مقاومت مردم یمن در برابر حملات وحشیانه عربستان، رژیم ریاض را به شدت خشمگین کرده و اقدامات این رژیم در حملات کور به شهرهای یمن، تاییدی بر استیصال حکومت عربستان است.
ریاض حدود 10 ماه قبل، به بهانه واهی باز گرداندن «منصور هادی» به قدرت، یمن را آماج حملات گسترده ساخت. رژیم ریاض مدعی است منصور هادی رئیسجمهور قانونی یمن است درحالی که بر کسی پوشیده نیست که وی دست نشانده عربستان بود و مردم یمن با قیام علیه وی، او را سرنگون کردند.
این هفته، نیروهای دولتی سوریه در ادامه پیشرویهای خود مناطق مهم دیگری از جمله در حومه دمشق و لاذقیه را از اشغال تروریستها خارج کردند. روند تحولات سوریه چند ماهی است که به نفع دولت و به ضرر تروریستها و حامیان آنها در جریان است. هر روز که میگذرد ارتش سوریه به همراه نیروهای مردمی، پیروزیهای جدیدی را کسب میکند و در مقابل، جبهه تروریستها روز به روز ضعیفتر میشود.
این وضع، حامیان مخالفان و تروریستهای سوریه را واداشته است تا با تدارک مذاکرات صلح، اوضاع را تحت کنترل در آورند و از رسوائیهای بیشتر جلوگیری کنند. این مذاکرات از حدود سه ماه قبل آغاز شده و جلسه بعدی آن در ماه جاری برگزار میشود. دولت سوریه و کشورهایی که از ثبات سوریه حمایت میکنند نیز برای آنکه نشان دهند طالب ادامه جنگ در سوریه نیستند بلکه خواستار برقراری صلح و ثبات هستند، در این مذاکرات شرکت کردهاند. این کشورها، حق تصمیمگیری درباره آینده سوریه را متعلق به مردم سوریه میدانند و با این شرط در مذاکرات حاضر شدهاند.
در تحول دیگری در سوریه، این هفته پس از مذاکرات طولانی میان طرفین درگیری، توافق شد که کاروانهای کمک رسانی به شهرهای تحت محاصره اعزام شوند و در راستای اجرای این توافق، روز سهشنبه دهها کامیون حامل مواد ضروری به شهر «مضایا» که در محاصره نیروهای دولتی است و همچنین شهرکهای «فوعه» و «کفریا» که در محاصره مخالفان است، وارد شدند.
***************************************
روزنامه خراسان**
فقط جریمه نکنید!/کورش شجاعی
آیا باید به متخلفان جایزه داد و آنان را به ارتکاب جرم و تخلف و رعایت نکردن حقوق مردم تشویق کرد؟! کدام عقل سلیم و طرفدار «حاکمیت قانون» با مجازات متخلفان، مجرمان و متجاوزان به حقوق مردم، مخالف است؟ چطور می توان قبول کرد که مجازات راننده متخلفی که با حالت مستی و یا استفاده از مواد افیونی پشت فرمان می نشیند و نه تنها جان خود و سرنشینان خودرو بلکه جان عابران پیاده و رانندگان و سرنشینان خودروهای دیگر را به خطر می اندازد تنها مقداری «جریمه» ریالی باشد آن هم جریمه اندکی که «بازدارنده» هم نیست؟
فارغ از نگاه احساسی و هیجانی، قبول داریم که بین تخلف و جرم در هر زمینه ای با جریمه و مجازات باید تناسب منطقی وجود داشته باشد، تناسبی که هم هزینه ارتکاب تخلف و جرم را برای متخلفان و مجرمان بالا ببرد و هم بازدارندگی لازم را داشته باشد، بنابراین حتی صرفاً جریمه های 150 هزار تومانی برای حرکات مارپیچ، 200 هزار تومانی برای عبور از چراغ قرمز و 400 هزار تومانی برای رانندگی با حالت مستی و استفاده از مواد افیونی و روان گردان، در مقابل خطراتی که این گونه جرایم ایجاد می کند، مجازات مناسب و بازدارنده ای نیست.
آیا واقعاً 200 هزار تومان جریمه برای راننده متخلفی که از چراغ قرمز عبور می کند، قبح و زشتی قانون شکنی را خدشه دار می کند، قانون را زیر پا می گذارد، به حقوق مردم به صورت علنی تجاوز می کند و گاه موجب تصادف جرحی و یا حتی جان باختن عابر، موتورسواری یا راننده یا سرنشین و سرنشینان خودروی دیگر می شود مجازات مناسبی است؟! آیا می توان برای دست و پا، چشم و اعضای بدن انسان و بالاتر از آن جان یک انسان قیمتی تعیین کرد؟ آیا ما و خصوصاً متخلفان و مجرمان جرایم رانندگی می دانند که بر اساس آمار رسمی اعلام شده، در کشور ما سالانه حدود 4 هزار عابر پیاده بر اثر تصادف و سوانح رانندگی کشته می شوند؟ این درست که بخشی از این آمار به خاطر رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی توسط خود عابران پیاده است اما به هر صورت همه این عابران و تمامی حدود 17 هزار کشته تصادفات رانندگی و تمام 170 هزار مصدوم سوانح رانندگی انسان، هموطن و اهل خانواده بزرگ ایرانیان و سرمایه های این کشور هستند که به همین راحتی در خیابان ها و جاده های کشور، قربانی حوادث رانندگی می شوند حوادثی که اصلی ترین مقصر آن عامل انسانی است، حتماً راه ها و جاده های غیرایمن، غیراستاندارد و دارای نقاط خطرساز و حادثه خیز فراوان، کمبود و گاه نبود تابلوهای هشدار دهنده و البته خودروهای ناایمن و فاقد استانداردهای لازم نیز سهم و نقش غیرقابل کتمان و انکاری در افزایش آمار تصادفات و آمار تکان دهنده مرگ و میر و نقص عضو مردم کشور ما دارند اما هیچ گاه نباید این واقعیت و نکته مهم را فراموش کنیم که اگر چه بسیاری از خودروها و جاده های ما از استاندارد و ایمنی لازم برخوردار نیستند ولی هیچ یک از ما حق نداریم و نباید با انجام تخلف و رعایت نکردن قوانین، آمار خسارت های جانی و مالی سوانح رانندگی را با این خودروها و جاده های غیراستاندارد بالا ببریم. خصوصاً که می دانیم برخی کشورها آن قدر در اندیشه ارتقای ایمنی خودروهایشان هستند که اعلام کرده اند تا سال 2020 هیچ سرنشینی نباید در خودروهای ساخت ما جان خود را از دست بدهد (ولووی سوئد) و برخی کشورها اعلام کرده اند که جاده های ما باید به سطحی از ایمنی برسد که راننده ای حتی اگر از جاده منحرف شد، جاده و حاشیه آن به گونه ای باشد که خودرو آن قدر روی چرخ هایش برود تا از حرکت بایستد و ما می دانیم که تا رسیدن به آن ایمنی ها، سال های سال فاصله داریم.
لزوم زشت انگاری تخلف
برای کاهش تخلفات و به دنبال آن سوانح رانندگی، مهمتر از جریمه فرهنگ سازی است، بر این اساس مجموعه حاکمیت اولاً خودش می بایست مصداق و نمونه تام و تمام قانون مداری در همه عرصه ها باشد به گونه ای که مردم این مهم را کاملاً حس و باور کنند، ثانیاً در مقام اجرای قانون باید به گونه ای عمل شود که مردم احساس تبعیض و بی عدالتی نکنند، ثالثاً مجازات ها علاوه بر تناسب با تخلفات و جرایم، از شدت متناسب و بازدارندگی لازم و در مرحله اجرا از «فوریت» لازم نیز برخوردار باشد تا اثربخشی داشته باشد.
رابعاً مجموعه حاکمیت با یاری جستن از رسانه ها و سیستم آموزش و پرورش حوزه ها و دانشگاه ها، زشت و قبیح بودن انجام انواع تخلفات و جرایم از جمله تخلفات رانندگی که جلوه علنی آن در جامعه بسیار قابل مشاهده است را در اذهان مردم و افکار عمومی، نهادینه کنند گر چه برای این کار، خیلی دیر شده اما واقعاً جامعه باید به سمتی حرکت کند که شأن و شخصیت و پرستیژ اجتماعی هیچ فردی از آحاد جامعه این اجازه را به او ندهد که مرتکب خلاف از جمله تخلف رانندگی شود و قدر مسلم این که رانندگانی که تن به تخلف و تجاوز به حقوق دیگران نمی دهند باید به روش های منطقی مورد تشویق و البته بزرگداشت قرار گیرند.
جریمه تنها، کارساز نیست
گر چه افزایش جریمه ها، خصوصاً برای متخلفان از طبقه غیرمرفه می تواند نقش مهمی در کاهش تخلفات رانندگی داشته باشد، اما نمی توانیم و نباید از این نکته مهم غفلت کنیم که بی گمان اثر بخشی مجازات های اجتماعی و محروم کردن متخلفان از برخی حقوق اجتماعی به مراتب بیشتر از جریمه های ریالی است، بله این درست که جریمه های تخلفات رانندگی در کشورهای مختلف دنیا بسیار بیشتر از ایران است به طوری که سرعت غیرمجاز در آمریکا 2500، در ایسلند و نروژ 2700، در انگلیس 8000، در فنلاند 9000 و در کانادا 10000دلار است اما مهمتر و قابل توجه تر این که در کنار این جرایم سنگین، قوانین و مجازات هایی وجود دارد که هزینه اجتماعی و حیثیتی آن ها برای مرتکبان تخلفات رانندگی بسیار بیشتر از جریمه های دلاری است به عنوان مثال یکی از شرایط ثبت نام در برخی مدارس آمریکا، نداشتن تخلف رانندگی والدین است به گونه ای که اگر یکی از والدین طی 5 سال 3 تخلف رانندگی داشته باشد، فرزندانشان را تنها در برخی مدارس خاص می توانند ثبت نام کنند و آن مدارس، مدرسه هایی هستند که فرزندان شهروندان قانون گریز و مرتکب تخلفات رانندگی را ثبت نام می کنند.
با این وصف آیا ضرورت ندارد که همگام با جریمه های ریالی بازدارنده، رانندگان متخلف و آنانی که جان و مال و سلامت خود و دیگران را به خطر می اندازند را به تناسب از برخی حقوق اجتماعی محروم کرد، مثلاً سوراخ کردن گواهینامه، تنزل درجه گواهینامه، ثبت در پرونده رانندگی، الزام به اخذ مشاوره های روحی روانی، معرفی به محاکم قضایی، توقف مدت دار خودرو، محرومیت مدت دار از رانندگی، در صورت تکرار تخلفات حادثه ساز سلب امتیاز رانندگی برای همیشه و...
متناسب سازی قوانین با ظرفیت های ترافیکی
همچنین نمی توان و نباید از نظر دور داشت که برخی قوانین و همچنین برخی تابلوها و آیین نامه های خلق الساعه و فاقد پشتوانه کارشناسی لازم و بعضی کمبودهای کاملاً مشهود نقش عمده ای در بروز برخی تخلفات دارد، امروز کمتر کسی است که واقعیت آزار دهنده کمبود شدید و گاه نبود پارکینگ مناسب را در خیابان های شهرهای بزرگ و حتی برخی شهرهای کوچک کشورمان باتمام وجود حس نکرده باشد، همچنین چراغ های غیرهوشمندی که ترافیک سنگین برخی خیابان ها و گذرگاه ها را سنگین تر می کند و البته حضور کم رنگ و کم تعداد مأموران راهنمایی و رانندگی در بعضی خیابان ها و گذرگاه های حتی پرتردد شهرها از جمله گلایه های مردم و بسترهای بروز برخی تخلفات است که باید چاره ای برای این نقیصه اندیشیده شود.
روی دیگر سکه افزایش جریمه ها
به هر صورت قانون گذاران و مجریان باید توجه داشته باشند که مردم از پلیس راهنمایی و رانندگی انتظارات به حقی دارند از جمله این که گر چه برخی از این عزیزان زحمتکش ایثارگرانه در سرمای زیر صفر درجه جاده ها و گردنه های صعب العبور و در گرمای بالای 50 درجه برخی نقاط کشورمان شب و روز تلاش می کنند آن هم با حقوق و مزایای اندک اما برخی از این عزیزان گویا از تمامی وظایف محوله خود، تنها به جریمه کردن صرف، بسنده می کنند و از راهنمایی و هدایت و دلگرمی دادن و گاه حتی احترام گذاشتن به مردم دریغ جدی دارند و معدودی از این پرسنل با آبروی اکثریت این قشر خدوم و متعهد بازی می کنند چه با بدرفتاری، چه با بدزبانی، چه با قبول پیشنهادهای رشوه ای! و مسلم است که افزایش جرایم رانندگی می تواند سهمی هر چند اندک در بروز برخی تخلفان اینچنینی از سوی معدودی از مأموران غیرمتعهد داشته باشد که مسئولان باید برای جلوگیری و به صفر رساندن چنین تخلفاتی تمهیدات موثر و کارسازی بیندیشند.
همچنین مردم انتظار دارند که مسئولان، میزان درآمدهای حاصل از جرایم رانندگی را هم اعلام کنند و هم در عین شفافیت بگویند که این مبالغ هنگفت به کجا واریز می شود؟ صرف چه اموری می شود و آیا مأموران راهنمایی و رانندگی و پلیس راه و کلاً ناجا سهم و درصدی از این جرایم می برند؟ هر چند برخی مسئولان بارها اعلام کرده اند که مأموران سهم و درصدی از جریمه های رانندگی نمی برند اما این مسئله باید به گونه ای شفاف آن چنان اطلاع رسانی شود که مورد باور و قبول مردم قرار گیرد.
و نکته آخر این که ای کاش قانون گذاران، مسئولان و مجریان قبل از هر چیزی برای صدور گواهینامه که امتیازی بسیار مهم و خطیر محسوب می شود الزامات دقیق و سخت گیرانه ای مقرر کنند چرا که صدور هر کارت گواهینامه برای هر شخصی به منزله اجازه دادن به فرد برای در اختیار گرفتن فرمان خودرویی از جنس آهن و فولاد است که می تواند در فاصله چند ثانیه به سرعتی بیش از 100 کیلومتر در ساعت دست یابد و اگر دریافت کننده گواهینامه و راننده این خودروها از سلامت روحی روانی لازم، شخصیت و شعور اجتماعی، مهارت لازم، خویشتن داری، جامعه پذیری و قانون مداری، حس نوع دوستی و احترام به حقوق مردم برخوردار نباشد هرگز نمی تواند و نباید از امتیاز داشتن گواهینامه و رانندگی برخوردار باشد.
***************************************
روزنامه ایران**
مخابره دو پیام از بورس تهران/حمید زمانزاده
روزنامه ایران روز چهارشنبه مورخ ۱۶ دیماه در یادداشتی با عنوان «رونمایی بازار سهام از قدرت برجام»، خبر از آغاز سیر صعودی بازار سهام در سایه نزدیک شدن به روز اجرای برجام داد. این پیشبینی طی هفته جاری در عمل محقق شد و بورس تهران یک هفته طوفانی را پشت سر گذاشت و همه متغیرهای بازار سهام اعم از شاخص کل، حجم و ارزش معاملات جهشهای کمسابقهای را تجربه نمودند. شاخص کل بازار سهام طی هفت روز کاری با رشد 9/2 درصدی از 61 هزار و 726 واحد به 63 هزار و 516 واحد در پایان هفته جاری رسید. همزمان ارزش معاملات نیز با جهش قابل ملاحظه مواجه شد به نحوی که در روز چهارشنبه ارزش معاملات بازار بورس و فرابورس به بیش از ۴۰۰ میلیارد تومان رسید که تنها بخش کوچکی از آن مربوط به معاملات بلوکی سهام بود. در این میان طی روزهای اخیر سهام شرکتهای صنایع بزرگ مانند خودروسازی، بانکداری و پیمانکاری که بیشترین منفعت را از لغو تحریمها میبرند، در صدر تقاضا و معاملات بازار قرار گرفتند و بتدریج فضای خوشبینی معاملهگران به سایر صنایع نیز سرایت نمود به نحوی که در روز پایانی هفته عموم صنایع با افزایش قیمتها مواجه و حتی سهام شرکتهای پالایش نفت با وجود افت قیمت نفت با تقاضای خرید سنگین مواجه شدند. در مجموع در هفته جاری سیر صعودی شاخصها که از اواخر هفته گذشته بازار سهام را در بر گرفت، به نحوی تثبیت شد و چشمانداز رونق بازار سهام را روشنتر نمود.
بورس تهران در دو هفته اخیر در حالی در مدار صعودی قرار گرفته است که از یک سو عربستان سعودی برای ایجاد تنش در روابط منطقهای ایران تلاش کرد و از سوی دیگر قیمت نفت با افت حدود ۱۵ درصدی به مرز ۳۰ دلار سقوط کرد. با این حال اما تحولات بورس تهران نشان داد اجرای برجام و لغو تحریمهای اقتصادی در شرایط فعلی مهمترین عامل اثرگذار بر اقتصاد ایران است. در حالی که در آستانه انتخابات مجلس، منتقدان و مخالفان دولت به بهانه حاکمیت رکود اقتصادی به تخریب سیاستهای دولت میپردازند، اما تحلیل دقیق اوضاع اقتصاد ایران و بررسی عوامل بروز رکود اقتصادی حاکی از آن است که سیاستهای اقتصادی دولت، عموماً سیاستهای اصولی و صحیح بوده و تخریب این سیاستها ناشی از فرافکنی مخالفان سیاسی دولت است. اقتصاد ایران در شرایط فعلی حال دوندهای را دارد که وزنهای سنگین به پایش بسته شده و برخی با گرفتن ژست کارشناسی ناتوانی او در دویدن را ناشی از برنامه تغذیه نامناسب میدانند. غافل از آنکه با وجود وزنهای که به پای دونده بسته شده است، تغییر برنامه غذایی او دردی را دوا نمیکند. به همین ترتیب نمیتوان انتظار داشت با تغییر سیاستهای اقتصادی بتوان به طور مؤثری بر اثرات منفی ناشی از تحریمهای اقتصادی غلبه نمود.
درست به همین دلیل دولت روحانی از ابتدا با تشخیص اینکه یکی از مهمترین موانع روبهروی اقتصاد ایران تحریمهای اقتصادی است، برای لغو این تحریمها در عین حفظ حقوق هستهای سرمایهگذاری نمود تا هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ اقتصاد. اکنون در آستانه روز اجرای برجام، تلاشهای دو ساله دولت به ثمر نشسته است و یکی از بزرگترین موانع پیش روی اقتصاد کشور برداشته خواهد شد. در واقع با اجرای برجام و لغو عملی تحریمها، یکی از بزرگترین محدودیتهای طرف عرضه و نیز تقاضای اقتصاد ایران رفع خواهد شد و در سایه گشایش ارزی، گسترش تجارت خارجی، رونق مبادلات مالی، گشایش مالی دولت، تقویت سرمایهگذاری داخلی، ورود سرمایههای خارجی و انعقاد و عملی شدن قراردادهای مشترک با شرکای خارجی، رفع ریسکهای ناشی از تحریم، همه و همه نوید تقویت دو طرف عرضه و تقاضای اقتصادی و حرکت سریع اقتصاد ایران برای خروج از رکود را در انتهای سالجاری و ابتدای سال آینده میدهد.
در این میان سیر صعودی بورس تهران همزمان دو پیام مهم را مخابره میکند. از یک طرف بازار سهام رونق میگیرد تا به اقتصاد ایران آمادهباش دهد و پیام در پیش بودن رونق اقتصادی را مخابره نماید. از سوی دیگر، رونق بازار سهام به مخالفان دولت و دلواپسان برجام که مدام نماگرهای نزولی بازار سهام را دلیلی بر بدی برجام میدانستند، این پیام را مخابره میکند که برجام یک توافق خوب بود و «فرجام برجام» برخلاف پندار آنان، فرجامی خوب برای ایران خواهد بود.
***************************************
روزنامه جام جم**
پیامهای اقتدار دریایی ایران / مصطفی انتظاری هروی
ورود بیاجازه تفنگداران آمریکایی به آبهای ایران و واکنش مقتدرانه نیروی دریایی سپاه پاسداران، بار دیگر به همه بازیگران منطقهای و قدرتهای فرامنطقهای نشان داد که تهران در دفاع از مرزهای آبی و خاکی خود جدی است و تحت هیچ شرایطی اجازه مانور قدرت به نیروهای بیگانه را در درون مرزهای خود نمیدهد.
همزمان با این اقتدار قابل تحسین، خویشتنداری نیروی دریایی ایران در برابر اقدامات تحریکآمیز نظامیان ایالات متحده بار دیگر اثبات کرد که با وجود تبلیغات صورت گرفته از جانب رسانههای وابسته به لابیهای عبری و عربی، تهران نه فقط عامل بیثباتی در منطقه نیست، بلکه با حفظ آرامش، کوشش میکند مانع هرگونه درگیری غیرضروری در خلیج فارس شود. رسانههای آمریکایی که از چند هفته قبل ایران را متهم به موشکاندازی در کنار ناوگان دریایی آمریکا کرده و دیروز هم دقایقی پس از انتشار خبر بازداشت تفنگداران آمریکایی، کوشش میکردند تهران را متهم به تحریک ایالات متحده کنند، پس از آنکه با موضعگیری پنتاگون در خصوص پذیرش اشتباه در ورود به آبهای ایران و نیز پیام قدردانی وزیر خارجه آمریکا از مقامات کشورمان مواجه شدند، ضمن تغییر موضع، این واقعیت را پذیرفتند که اقتدار ایران در خلیج فارس، نه عامل بیثباتی که مولفهای آرامشبخش برای امنیت همه کشورها محسوب میشود.
بهدنبال انتشار خبر بازداشت تفنگدارانی که وارد مرزهای آبی ایران شده بودند و رایزنی مقامات مسئول درباره آزادی آنان، ایران بار دیگر با حفظ اقتدار و در چارچوب منطق و گفتوگو، زمینه آزادی آنها را فراهم کرد تا در کنار نمایش اقتدار در حفاظت از مرزهای آبی کشور، به همه کشورها نشان دهد که تهران هیچگاه زبان گفتوگو و تعامل را فراموش نکرده و همچون برخی همسایگانش، بهدنبال بهانهجویی و تنشآفرینی در منطقه نیست. به این ترتیب درسی که این اتفاق برای همه کشورها دارد، امکان حفظ همزمان اقتدار و منطق است. اقتدار در برخورد با بیگانگانی که هشدارها را جدی نگرفتند و منطق در پذیرش توضیحات طرف مقابل مبنی بر نقص فنی در سیستم ناوبری و اهمیت
قائل شدن برای گفتوگو و دیپلماسی بهعنوان راهکاری که همواره میتواند نقش موثری در کاهش تنشهای منطقهای و فرامنطقهای ایفا کند. شاید اگر برخی دیگر از کشورها در منطقه غرب آسیا از جمله عربستان سعودی که برای اثبات توهم خود از قدرتمنطقهای، علاوه بر تجاوز به یمن به سیاست تنشآفرینی و تحریک در منطقه دامن میزند نیز بهجای قدرتنمایی تنشزا و غیرمنطقی و ترک آداب گفتوگو، به دیپلماسی بها میدادند، امروز جهان اسلام، چنین درگیر خشونت و افراطیگری نبود.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
تروریستها میآیند توریستها میروند/شروین طاهری
رجب اوغلین یل احمغی...
سونرا تیفان پیشمغی....
با آنکه بخش زیادی از جمعیت ایران، زبان آذری را پاس میدارند اما باز هم ضوابط انتشار متنی در یک روزنامه سراسری این ضرورت را ایجاب میکند که فارسی را هم پاس بداریم و این جمله معترضه موزون آذری را به پارسی برگردانیم: باد کاشتن رجب اوغلی... سپس توفان درو کردن او...!
احتمالا این جمله معترضه سلطان قلابی نوعثمانی را در کاخ سفیدش – آق سارای – متوحش میکند. قطعا او که یک روز هیتلر را تمجید میکند و روز دیگر توسط داعشیها تمجید میشود، از ارتباط فرهنگی ما و مردمش که با همکاری آمریکا و اسرائیل و سعودی و لولوی داعش به گروگانشان گرفته، وحشت دارد. واکنشهای هیستریک رجب طیباردوغان به افشاگری رسانههای ایرانی از حمایتهای پنهان و آشکارش از تروریسم و آتشافروزی بر کسی پوشیده نیست. همین هفته پیش بود که دولت آنکارا به نیابت از رئیسجمهور ترکیه به تهران بهخاطر شریک دانستن اردوغان در جنایت اعدام شهید آیتالله نمر به دست سعودیها شکوه کرده بود. اما چرا وقتی تابوی نوشتن از فساد و جنایات سازمانیافته اردوغان و خانوادهاش در رسانههای اروپایی و آمریکایی و حتی خود ترکیه شکسته شده، او این قدر روی افکار عمومی ایران حساس است؟ آن هم در حالی که منبع چنین خبرهای رسواکنندهای در روزنامهها و تارنماهای کشورمان عمدتا رسانههای غربی، عربی و روسی هستند. به جز تاثیری که افکار عمومی پارسی و آذری بر طرف ترکی میگذارند، قطعا یکی دیگر از دلایل وحشت اردوغان و حزب حاکم عدالت و توسعه از رسواییشان در کشورمان، قطع شریان پول کلانی است که متاسفانه بسیاری از ما ایرانیها برای تفریحات غیرضروری و خریدهای تجملاتی خود به خزانه رجب اوغلی میریزیم تا با آن کفتارهای تکفیری داعش، جبههالنصره و... را پروار کند و به جان مردم ترکیه و همسایگانش بیندازد. واردات موج توریست ایرانی به آنتالیا، ازمیر و استانبول بدون تردید با صادرات فوج تروریستها از آنکارا نسبت مستقیم دارد و بر ماست که در این مورد تصمیمی تاریخی بگیریم. در حالی که پس از فاجعه منا تبلیغاتی کاملا مغرضانه در شبکههای اجتماعی، ایرانی جماعت را از عمرهمفرده و حتی حج تمتع به بهانه ریخته شدن پول به جیب سعودیهای وحشی باز میداشت، باید گفت ترکیه اردوغانی 5/1 میلیارد دلار فقط از توریستهای ایرانی درآمد دارد و این به جز سود کلانتر آن از ایران بابت تجارت چمدانی، قاچاق، صادرات پوشاک و کالاهای لوکس و گرفتن حق ترانزیت باربری و ترابری از ماست که دست کم 4 تا 5 میلیارد دلار نصیبش میکند، یعنی حدودا 4 برابر آمار رسمی درآمدزایی سعودیها از همه حجاج ایرانی. حالا با لغو سفرهای عمره به عربستان این فاصله بسیار بیشتر هم شده است.
اما سهشنبه انفجار تروریستی بیسابقه در قلب استانبول فرصتی تاریخی بود برای اینکه هم ما و هم مردم ترکیه در احوالات خود تعمق کنیم. اگر ما در مقابل یک آزمون اقتصادی قرار گرفتهایم، مساله ترکها و کردهای ترکیه حیاتی است، چراکه استانبول قلب اقتصاد ترکیه شامل صنایع و تجارت و ترانزیت و بویژه صنعت گردشگری 36 میلیارددلاری این کشور و سرانجام پایتخت سنتی و حقیقی جامعه آن است. حال صدای پای تروریستها بلندتر از هر زمان دیگری در قلب ترکیه شنیده میشود و لاجرم توریستهایی میروند که مایه نجات زندگی دشوار ترکها از دهههای واپسین قرن بیستم میلادی بودند.
عملیات انتحاری یک زن آن هم در روز روشن در میدان احمد سلطان، قلب فعالیتهای استانبول، با اینکه به اندازه کافی مهلک بوده و به جز کشتن 11 نفر و زخمی کردن 15 تن دیگر - شامل چندین توریست آلمانی - سراسر شهر را هم لرزانده است اما بیش از آن، اهمیتی نمادین دارد.
این شهر زیبای به جا مانده از یونانیها و رومیهای بیزانس بر کرانه تنگه بسفر، یکی از کلیدیترین آبراهههای جهان و اصلیترین پل میان آسیا و اروپا محسوب میشود و از نظر بسیاری چهارراه شرق و غرب و مرکز ثقل جغرافیای سیاسی جهان مدرن است. امنیت استانبول بسیار پیچیده است و تنها ابعاد توریستی و تجاری ندارد بلکه یک سرپل راهبردی نظامی هم هست که برای تامین امنیت آن بزرگترین سازمانهای اطلاعاتی و ضدخرابکاری جهان به پیچیدهترین شکل ممکن و به طور توامان با هم رقابت و تشریک مساعی دارند. حال رخنه تروریستها به آن میتواند غرب و شرق را به اجماع برساند که اردوغان و مافیایش لیاقت اداره چنین سرپل حساسی را ندارند. این قطعا به معنای پایان خوابهای نوعثمانی رجب اوغلی برای ترکیه خواهد بود اما در عین حال این کشور را همانند دوران اواخر امپراتوری عثمانی صحنه جنگ خواهد کرد، چرا که با بیداری خرس روسی از خواب زمستانی 3 دهه اخیر و جولان داعش در منطقه بویژه در خود ترکیه، شاید برای نخستینبار پس از روزهای پایانی جنگ اول جهانی، غرب تسلطش بر سرپل خود با شرق را از دست داده باشد.
نکته اینجاست که هم شرق و هم غرب تا پیش از انفجار سهشنبه 12 ژانویه نیز چند سالی بود میدانستند محلههای شلوغ و عربنشین استانبول به اقامتگاه بسیاری از سران داعش و القاعده و مرکز اداره تروریسم بینالمللی تکفیری تبدیل شده است اما بنا به پارهای ملاحظات این موضوع تا همین اواخر مسکوت مانده بود. آمریکا و متحدانش خود از پروژه داعش و نظایر آن حمایت میکنند اما بنا به شروطی. از سوی دیگر بویژه پس از تهدیدآفرینیهای احمقانه اردوغان برای روسیه و ایران، ملاحظات این طرفی نیز از میان رفتهاند. روزنامه حریت، نشریه مخالف دولت آنکارا نیز اخیرا در سلسله گزارشهایی درباره به تسخیر درآمدن استانبول توسط عربها، به این موضوع کنایه زده است. تازه فیلمهای فراوانی در شبکههای اجتماعی رفت و آمد آزادانه چهرههای داعشی در سطح استانبول را نشان میدهند. در ضمن 3 هفته پیش خبرگزاری رویترز اعلام کرد مقامات امنیتی یک وهابی سرشناس اصالتا اهل سوریه را که قصد داشت به کنسولگری آمریکا در استانبول حمله کند، دستگیر کردند و کنسولگری آمریکا نیز یک هفته به همین خاطر تعطیل شده بود. البته با همه اینها پس از آتشبس سراسری 5 سال پیش، هیچگاه استانبول هدف حمله تروریستی تکفیریها قرار نگرفته بود و فقط یکی ـ دو باری گروههای شبه نظامی چپگرا و نه حتی پکک تلاشهای ناکامی در این زمینه داشتهاند. این بار اما ماجرا فرق دارد.این حادثه جرقهای در انبار باروت تکفیریها بود. پس از این شاید ترکیه کماکان بهشت تروریستها باشد اما قطعا به جهنم توریستها تبدیل خواهد شد. عبداللطیف شنر، معاون مستعفی رجب طیب اردوغان در مصاحبهای که یکشنبه گذشته در روزنامه شرق منتشر شد پیشبینی خوبی از اوضاع آینده کشورش نداشت. او علاوه بر اینکه حکومت اقتدارطلب اردوغان را محکوم به شکست دانست، آن را فاقد اراده و اقتدار در مقابل دخالتهای قدرتهای بزرگ دنیا از طریق تروریستها در کشورش توصیف کرد. استانبول قبل از اردوغان هم شاهد انقراض نسل سلاطین متوهم اما بیاقتدار در مقابل بیگانگان بوده است.
***************************************