روزنامه کیهان **
حفظ عزت مردم وظیفه چه کسی است؟/ حسین شمسیان
حرکات و اجتماعات مردمی، از نخستین روزهای شکلگیری انقلاب اسلامی، جزئی از ماهیت و ذات انقلاب بود و در کلام امام راحل عظیمالشان، از جمله رموز پیروزی و بقاء انقلاب قلمداد شده است. درمقابل همیشه جمعی بودند که مردمی بودن امور را مانع نظم و انضباط دانسته و معتقد بودند که مردم باید به خانههایشان برگردند! و هنگامی هم که دستشان رسید، اغلب نهادهای مردمی را منحل کردند! اما واقعیت این است که اگر قرار بود انقلاب اسلامی بدون حضور و حمایت مردمی و تنها با تکیه به تدبیر سیاسیون اداره شود، هرگز به قلههای سربلندی و افتخار کنونی نمیرسید. اما این نعمت الهی - همچون بسیاری دیگر از نعم- در کنار برکاتش، آفاتی دارد که ناشی از عدم مراقبت و دوراندیشی است. از آن جمله میتوان به برخی حرکات اشاره کرد که زمینه را برای نفوذ بدخواهان و بداندیشان فراهم میکند. آنچه در ایران و در مقابل سفارت رژیم عقب مانده آل سعود اتفاق افتاد، حضور مردمی حقطلب بود اما حوادث بعدی، صورت مسئله را عوض کرد و زمینه مسائلی دیگر را پدید آورد. تا آنجا که برخی کوشیدند جای مسئله اصلی را با مسئله فرعی دیگر عوض کنند و از این رهگذر، دشمن اصلی و نوکرانش را در حاشیه امن قرار دهند و آن را به سرپوشی برای ضعف و کمکاریهای خود تبدیل کنند! در اینکه ورود به سفارت و اقدامات بعدی، ناپسند و نادرست بود و به اعتبار فرمایشات رهبر عزیز انقلاب در ماجرای سفارت دولت خبیث انگلیس، مورد نهی صریح قرار گرفته بود، تردیدی نیست. این موضوع اساسا محل مناقشه نیست. اما درباره اتفاقات بعد از حادثه و ریشههای آن، دو نکته را نباید از نظر دور داشت:
1- این حادثه نخستین حادثه تاریخ از این دست نبود و ما برای مواجهه با آن الگویی روشن در دست داریم. در زمان حیات پیامبر عظیمالشان اسلام،گروهی از مسلمانان، به فرمان ایشان، به ماموریت شناسایی و اطلاعاتی اعزام میشوند. آنها در محل ماموریت، دشمن را بسیار آسیبپذیر میبینند. همین امر سبب میشود که برخی از آنها بر خلاف ماموریتشان، فرصت را از دست نداده، طی کارزاری کوتاه، عدهای از کفار و مشرکین را هلاک کنند! این رخداد در ماه حرام اتفاق میافتد و حربه تبلیغاتی بزرگی بدست مشرکین میدهد تا مسلمانان را افرادی لاابالی و غیرپایبند به آیینهای مقدس و محترم معرفی کنند. (حرمت قتال در ماههای حرام، منحصر به اسلام نیست و پیش از اسلام نیز در بین اهالی جزیرهالعرب رایج بود) این فضای تبلیغاتی مسموم، سبب مراجعه مسلمین به پیامبر و پرسش از درستی یا نادرستی این کار و اصل جنگ در ماه حرام گردید. خداوند متعال سفیر وحی را به جانب پیامبر روانه کرد و اینگونه فرمود: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَة أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ (ای پیامبر) از تو درباره ماه حرام و قتال در آن مىپرسند. بگو قتال در ماه حرام گناهى بزرگ است ولى جلوگيرى مشركين از راه خدا و كفر به آن و جلوگيريشان از رفتن شما به مسجدالحرام و بيرون كردن مؤمنين از آنجا نزد خدا گناه بزرگترى است چون فتنه است و فتنه جرمش از قتل بزرگتر است.» ( سوره بقره آیه 217) میبینیم که خداوند متعال در آیه فوق، رفتار مسلمانان را صراحتا تقبیح میفرماید و آن را مصداق فعل حرام و نافرمانی الهی معرفی میکند، اما بلافاصله با بازگشت به موضوع اصلی یعنی عناد و دشمنی کفار با مسلمانان در امور مختلف، ضرورت توجه به مسئله مهم و محوری و بالاتر دانستن فتنهانگیزی از قتل را به آنها میآموزد و اینکه رخدادهای جانبی هر چند قابل توبیخ و شایسته محکوم کردن هستند ولی این توبیخ و محکومیت نباید مسئله اصلی را به حاشیه براند.
2- اما فارغ از آنچه شد و آنچه باید انجام بشود، ریشهیابی ماجرا و چرایی این رخداد و موارد مشابه بسیار مهم و حائز اهمیت است. حفظ اقتدار سیاسی و عزت مردم یک کشور، از بدیهیترین و ابتداییترین وظایف یک دولت است و در این موضوع تفاوتی بین یک کشور قدرتمند و غیرقدرتمند، مسلمان و غیرمسلمان و ... وجود ندارد. در اصل مردم یک کشور، با انتخاب حاکمان و مسئولان اجرایی، آنها را به عنوان وکیل برای انجام امور مختلف انتخاب میکنند و اینکه لفظ «خدمتگزار» برای مسئولان مورد استفاده قرار میگیرد، حقیقتی از این جنس است. حال اگر مدیران اجرایی، در عمل به وظایف خود کوتاهی کنند چه اتفاقی میافتد؟ مثلا اگر در تامین امنیت غفلت شود، بدیهی است که مردم خود به مبارزه با راهزنان و گردنهگیران بر میخیزند و در این مسیر ممکن است نسبت به آنچه که باید، زیادهروی صورت بگیرد. اینجا نباید و نمیتوان تنها به سراغ شخص خاطی رفت و او را مواخذه کرد که چرا چنین و چنان کردی!؟ بلکه علاوه بر او و پیش از او، آن که با اهمال و کوتاهی سبب فراهم آمدن چنین وضعیتی شده، مستحق ملامت و سرزنش و مواخذه است. حال باید پرسید آیا در ماجراهای بین ایران و رژیم آل سعود، مسئولان ما به وظایف خود عمل کردند و عزت و حیثیت مردم را حفظ کردند یا نه و با رفتار خود سبب سرشکستگی و پدید آمدن حس خشمی فروخورده در مردم شدند!؟ پاسخ این پرسش ابدا دشوار نیست! بدون کمترین تردیدی و با مروری بسیار کوتاه بر کارنامه مناسبات مشترک، در مییابیم که انفعال دیپلماتیک، سبب وضع موجود شده است. آیا جز این است که حمله به سفارت ایران در لبنان و انفجار تروریستی در برابر آن که منجر به شهادت تنی چند از بهترین فرزندان ایران و یاران حزبالله شد، به اذعان و اعلام منابع اطلاعاتی، به اشاره و دستورمستقیم رژیم آل سعود انجام شده بود؟ آیا وقتی شاه ماهی اطلاعاتی آل سعود و عامل ویژه بندر بن سلطان - شاهزاده خبیث و ضد ایرانی آل سعود- در بیروت به دام افتاد، این حکام وهابی آل سعود نبودند که بلافاصله وی را در زندان به قتل رساندند تا راز جنایات و خباثتهایشان بر ملا نشود!؟ در مقابل این رفتار آل سعود، ما چه کردیم!؟ آیا سفارت ایران در بیروت، حریم دیپلماتیک ما نبود و تنها سفارت آنها واجد وصف مذکور است!؟ در جریان حادثه تلخ فرودگاه جده، جز قطع عمره (که در اصل بریدن پای عمرهگزاران ایرانی از کانون اجتماع مسلمین بود) کدام اقدام دیپلماتیک و قانونی دولتمردان، از خشم مردم کاست؟ اعاده حیثیت مخدوش دو فرزند کشورمان به کجا انجامید؟ در واقعه هولناک و جانکاه منا، مسئولان دولتی و مدافعان دیپلماسی لبخند و تنشزدایی چه کردند!؟ آیا جز این بود که حتی برای رفتن به حجاز هم مشکل داشتند و آیا جز این بود که تمنا و واسطهتراشی آنها برای جلب نظر مساعد جنایتکاران آل سعود ثمری نداشت و وزیر بچهسال سعودی، رفتاری زننده با مسئولان طراز اول ما داشت!؟ آیا جز این بود که رئیس جمهور حاضر نشد سفر به نیویورک را رها کند و به کشور برگردد و تنها بعد از بالا گرفتن فشار افکار عمومی و چالش ناکارآمدی دیپلماسی دولت، چند ساعت زودتر از برنامه،به ایران بازگشت!؟آیا اگر خروش حیدرگونه رهبر عزیز انقلاب نبود،تمناهای دیپلماسی دولت یازدهم آلام مردم را درمان میکرد و خشم و بغض مردم را درمانی بود؟واقعیت این است که در آن ماجرای تلخ، رژیم آل سعود اوج رذالت و پستی خود را با مرگ هزاران نفر از حجاج بیتالله الحرام نشان داد و در کشورمان هم دستگاه دیپلماسی، اوج ضعف و ناتوانی را! و تنها فریاد الهی و تهدید و صولت رهبر انقلاب بود که کارگر افتاد و جانیان وهابی را به جای خود نشاند. و بالاخره آیا جز این است که - حسب چندیدن اظهار نظر صریح رئیس جمهور محترم و معاون اول ایشان- توطئه آل سعود و همدستی آنها با شیطان بزرگ، نفت 120 دلاری را به زیر 30 دلار رسانده است؟ اما واکنش دولت در عرصه دیپلماسی و دیپلماسی انرژی چه بود!؟ جز آنکه وزارت نفت ما صراحتا بر افزایش تولید ایران و تامین امنیت انرژی جهانی(!) تاکید کرد، چه واکنشی را شاهد بودیم!؟ آیا جز این بود که در همان ایام و در حالی که کوتاه زمانی از فاجعه منا گذشته بود، دولت از گشودن «فصل نوینی از مناسبات با عربستان» سخن گفت و خشم و حیرت همگان را موجب شد!؟ چندین و چند فقره دیگر از این موارد را میتوان برشمرد و نشان داد که دولت در عرصه دیپلماسی تا آنجا عقب نشسته که حتی سودان و جیبوتی و ... ما را با قطع رابطه، مورد حمله قرار میدهند! آیا بهتر نبود با یکی از این حوادث، دولت ما پیشدستی میکرد و سفیر رژیم آل سعود را اخراج میکرد!؟ مثلا جان بیش از 500 ایرانی، به اندازه پردههای آتش گرفته سفارت وهابیهای ضد اسلام ارزش نداشت!؟
اکنون ضمن آن که به عنوان یک اقدام ضروری بایستی با عوامل حادثه برخورد شود و چنانچه دستهای آلودهای در کار بوده است، شناسایی و مجازات شوند، نباید علتها را در حاشیه امن پنهان کرد!؟ آیا معاون استاندار یا فلان مقام انتظامی بیشتر مستحق شماتت و مواخذهاند یا کسانی که با تساهل غیرقابل توجیه در مقابل حرمتشکنیهای بیگانگان، به جای حس عزت، طعم تلخ بیاحترامی به مردم در برابر دونپایگان و فرومایگان آل سعود را برایشان رقم زدهاند؟! متاسفانه همین حالا هم شاهد آنیم که رفتار عجیب و غیرقابل قبول دولتمردان ما ادامه دارد. این روزها وزیران آل سعود به دریوزگی از این کشور به آن کشور میروند و با پولهای باد آورده نفتی، دولتها را مجاب به قطع یا کم کردن رابطه با ما تحریک میکنند. ثمر آن را هم میبینیم و شاهدیم. در آخرین نمونه دولت تاجیکستان، اعزام دانشجویانش را به ایران، به بهانه «عدم وجود امنیت» متوقف میکند! و متاسفانه نمایندگان مجلس تنها چند ساعت پس از اقدام گستاخانه و بیشرمانه تاجیکستان، موافقتنامه همکاری امنیتی و انتظامی میان دولت ایران و جمهوری تاجیکستان را تصویب کردند! و نمیاندیشند که برای احترام به عزت مردم ایران چند روز دست نگه دارند! واقعا آن همه وعده برای حفظ عزت ایران و ایرانی همینها بود!؟
***************************************
روزنامه قدس **
نمایش قدرت مهندسی ایرانی در دوره تحریم
با رشد روزافزون صنایع در دنیا، بویژه کشورهای صنعتی و نیاز شدید به انرژی، توجه به گاز طبيعي به عنوان يك منبع بسيار خوب انرژي مورد توجه كشورها قرار گرفته است. فراوانی، پراکندگی گاز طبیعی در جهان، هزینه کمتر استخراج، قیمت مناسب و قابل رقابت آن و آلایندگی کمتر محیط زیست درمقایسه با سایر سوختهای فسیلی سبب شده است، كشورها درصدد جانشینی گاز طبیعی با نفت برآیند.
بر اساس چشم انداز انرژی 2035 انتظار میرود گاز طبیعی بیشترین رشد را در میان انرژی های فسیلی داشته باشد، به نحوی که تقاضای گاز طبیعی سالیانه به طور متوسط 9/1 درصد افزایش خواهد یافت. بیشتر این رشد تقاضا از سوی کشورهای درحال توسعه و حدود 78 درصد است که برای مصارف صنعت و نیروگاه استفاده می شود. در همین مدت ( سال 2035) صادرات گاز طبیعی مایع نیز معادل 26 درصد رشد خواهد داشت.
ایران با در اختیار داشتن رتبه نخست ذخایر گازی جهان (6/33تريليون متر مكعب) و شبکه گسترده خطوط لوله گاز، بستری مناسب برای استفاده از گاز طبیعی در بخش های گوناگون از جمله سوخت نیروگاهها و حمل و نقل به شمار میرود.
هم اکنون روزانه حدود180میلیون متر مکعب یعنی بیش از25 درصد از گاز تولیدی کشور در نیروگاهها مصرف می شود که این رقم در فصلهای گرم سال به مراتب بیشتر است. همچنین در سالهای اخیر با ساخت مجتمع های پتروشیمی خوراک مایع، بخشی از گاز تولیدی به محصولات پتروشیمی تبدیل می شود که ارزش افزوده بالایی برای کشور دارد. از سوی دیگر كشور ما از نظر آلايندگي جايگاه نامطلوبی دارد، موضوعي كه هم در اسناد بالادستي مانند سند چشم انداز 20 ساله براي بهبود آن برنامه ريزي شده و هم در سياست هاي كلي محيط زيست كه بتازگی توسط رهبر معظم انقلاب ابلاغ شده براي بهبود اين وضعيت سياستگذاري شده است. در اين شرايط استفاده از سوخت هاي جايگزين با آلايندگي كمتر مانند گاز طبيعي گزينه اي مناسب و در دسترس به شمار میآید. بر اساس سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی هم توجه به ویژگی ها، قابلیتها و ظرفیتهای داخلی، باید به عنوان محور اصلی برنامه های کشور مطرح باشد و برای شکوفایی این قابلیتها و ظرفیتها برنامه ریزی جدی انجام و سرمایه ها به آن سمت جهت داده شود.
ظرفیتی که در کشور ما بویژه در بخش نفت و گاز وجود دارد، به گونهای است که با اندکی توجه و سرمایه گذاری روی آن، در بخشهای بالادستی، پایین دستی و صنایع جانبی، می توانیم رشد اقتصادی مان را برای سالهای آینده تضمین کنیم.
به عنوان نمونه، با توسعه میادین گاز طبیعی کشور و توسعه شبکه گازرسانی بویژه، با بهره مند شدن تمام اقشار بویژه روستاییان از گاز طبیعی، افزون بر رفع نیازهای انرژی مردم و توسعه زیرساختهای مورد نیاز برای بخش صنعت در سراسر کشور، یکی از اهداف بنیادین انقلاب یعنی فقرزدایی نیز محقق می شود. البته دولت برای این امر یعنی گازرسانی روستایی برنامه ریزی جدی کرده و مجلس هم با تصویب بند ق تبصره 2 بودجه سال93و ماده12 قانون رفع موانع تولید، شرایط را برای دولت مهیا کرد. امیدواریم تا سه سال آینده این طرحها به پایان برسد و جمعیت زیادی از روستاییان کشور از مزایای آن بهرهمند شوند.
خوشبختانه بتازگی شاهد بهره برداری یک بخش مهم از این ظرفیتها بودیم. یعنی تولید روزانه بیش از50 میلیون متر مکعب گاز طبیعی، که با بهره برداری از فازهای 15 و 16 پارس جنوبی محقق شده است.
با تمام مشکلاتی که با تحریم ایران در این سالها به پیمانکاران و سازندگان این پروژه عظیم تحمیل شد همچنین تحویل نشدن تجهیزات این پروژه، اما با تغییرات مهندسی توسط کارشناسان این پروژه که همه ایرانی بودند و ساخت بسیاری از تجهیزات در داخل، امروز شاهد بهره برداری از یکی از ایرانی ترین پروژه های پارس جنوبی هستیم. امیدواریم با مستند سازی و انتقال تجربیاتی که در این پروژه به دست آمده، توان فنی و مهندسی کشور در این حوزه ارتقا یابد و در دوران پسا تحریم بتوانیم به بهترین شکل از این ظرفیت استفاده کنیم.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
نادیده گرفتن توان علمی کشور چرا؟
بسمالله الرحمن الرحیم
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در بررسی اشکالات و ایراداتی که شورای نگهبان به متن مصوبه قانون انتخابات مطرح ساخته بود، مواد مربوط به برگزاری الکترونیکی انتخابات را به کلی حذف کردند.
اگرچه نمایندگان مجلس در تصویب قوانین صاحب حق هستند، لکن به نظر میرسد در این مقوله نکات مهمی مورد غفلت قرار گرفتهاند.
مسئله اینست که امکان برگزاری الکترونیکی انتخابات برای سالها مورد بررسی کارشناسی مراکز مسئول و مرتبط قرار گرفته و کارشناسان امین و مورد اعتماد طرفهای مرتبط با بررسی دقیق و موشکافانه به این اطمینان و یقین رسیدهاند که برگزاری الکترونیکی انتخابات، هم از نظر فنی و سخت افزاری قابل اجرا است و هم از دیدگاه نظارتی، با اطمینان بیشتری، نقش نظارتی شورای نگهبان اعمال میگردد و انتظارات اصلی درخصوص دقت، صحت و سرعت عمل به خوبی برآورده میشود.
جای تعجب است که چرا نمایندگان محترم مجلس به جای رفع اشکالات و موانع موجود، اصل صورت مسئله را هم پاک کردهاند!
انتظار میرفت و هنوز جای اصلاح و تجدیدنظر در این مقوله مهم وجود دارد که نمایندگان محترم در عین رفع ایرادات وارده، بر غنای سیستم برگزاری انتخابات بیفزایند و زمینهای را فراهم نمایند که امکانات و ظرفیتهای کشور در قلمرو IT در انتخابات مورد استفاده صحیح، دقیق و موثری قرار گیرد و روند تحولات انتخاباتی از نظم و انضباط بیشتر و اطمینانبخشتری برخوردار شود.
خوشبختانه کشور از این بابت در مرتبه پیشرفتهای قرار دارد و از جایگاه والائی بهرهمند است و این اطمینان برای شورای محترم نگهبان و نهادهای مرتبط ایجاد شده که امکان اجرای صحیح، دقیق و سریع انتخابات با استفاده از توان و ظرفیت الکترونیکی کشور و با بهرهگیری از کارشناسان مورد اعتماد فراهم است. انصافاً دلیل موجهی وجود ندارد که ما علیرغم کسب اطمینان در این مقوله، از انجام چنین مهمی منصرف شویم.
این نکته از آن جهت اهمیت مضاعفی پیدا میکند که اکنون قریب دو دهه است مسئولین مرتبط به جامعه وعده میدهند که سرگرم بررسی و فراهم کردن زمینههای لازم و کافی برای برگزاری الکترونیکی انتخابات هستند ولی در میدان عمل در هر دوره از انتخابات، این وعده عملی نمیشود. این پدیده برای اعتبار نظام جمهوری اسلامی، نکته مثبتی محسوب نمیشود و لازم است با تجمیع امکانات و ظرفیتها، در این مقوله به مرحله عمل برسیم. براساس گزارشها وزارت کشور مراتب آمادگی خود را برای برگزاری الکترونیکی انتخابات اعلام کرده و شورای محترم نگهبان هم با بررسیهائیکه به عمل آورده، لااقل در کلانشهرها این اقدام را قابل انجام دانسته و در نتیجه مانع قابل ذکری به ذهن نمیآید که توقف این حرکت مبارک را توجیه کند.
موضوع مهمتر در مقام مقایسه توانمندیها و قابلیتهای ایران اسلامی با کشورهای همسایه است. انصافاً پیشرفتهای علمی ما بویژه در قلمرو IT حتی در کل منطقه خاورمیانه با سایر کشورهای منطقه در سطوح بالاتری قرار دارد. عقب نشینی در مقوله برگزاری انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی با شیوه الکترونیکی قبول ناتوانی در این زمینه است و با این واقعیتهای عینی و توانمندیهای علمی کشورمان در این مقوله به کلی در تضاد است.
بعلاوه، وقتی مزایای بیشمار برگزاری الکترونیکی انتخابات را مرور میکنیم، بهتر در این زمینه میتوان به جمعبندی رسید که لازم است اگر مانع و ابهامی وجود دارد، رفع شود نه آنکه اصل برگزاری الکترونیکی انتخابات به فراموشی سپرده شود و مزایای فراوان این شیوه برگزاری انتخابات همچون نیاز کمتر به نیروی انسانی، هزینه کمتر، سرعت عمل بیشتر و درجه اعتماد و اتقان بالاتر از نتایج حاصله نادیده گرفته شوند. این واقعیتها به مسئولین گوشزد میکنند که لازم است نظام جمهوری اسلامی تمامی توان و ظرفیت خود را برای عملیاتی کردن الکترونیکی انتخابات به کار بگیرد تا ضمن دستیابی به تمامی محاسن مورد انتظار، آحاد جامعه با اتقان و اطمینان بیشتری نسبت به روند سلامت انتخابات، به پای صندقهای رای بیایند و برگزاری یک انتخابات پرشکوه را در پیش چشمان دوست و دشمن به نمایش بگذارند.
***************************************
روزنامه خراسان**
"داعش در حریم سلطان" یا "سلطان در حریم داعش"؟/دکترعلیرضا رضاخواه
انفجار انتحاری روز گذشته در قلب منطقه گردشگری استانبول و نزدیک مسجد سلطان احمد حدود 30 کشته و زخمی برجای گذاشت. این انفجار باعث شد تا نخستوزیر ترکیه نشست امنیتی فوقالعاده را خواستار شود. در همین حال، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه اعلام کرد که یک شهروند سوری مجری حمله تروریستی استانبول بوده است. خبرگزاری آناتولی ترکیه نیز اعلام کرد، "ولایت استانبول" وابسته به گروه تروریستی داعش انفجار در استانبول را برعهده گرفته است. در میان کشته شدگان شهروندانی از آلمان، پرو و نروژ قرار دارند. وزارت خارجه آلمان در اعلامیه ای از شهروندان خود خواسته است که به هیچ وجه به اماکن توریستی در ترکیه نزدیک نشوند و به سرعت این کشور را ترک کنند.
از مرکز توریسم تا مرکز تروریسم
انفجار تروریستی روز گذشته در استانبول هرچند اولین انفجار انتحاری است که به صورت مستقیم قلب صنعت گردشگری در ترکیه را هدف قرار می دهد، اما اولین انفجار تروریستی ترکیه نیست. همین چند وقت پیش بود که یک انفجار درفرودگاه صبیحا گوکچن استانبول دو زخمی به همراه داشت، پیشتر نیز دو انفجار انتحاری در آنکارا پایتخت ترکیه در جمع مخالفان دولت بیش از 60 کشته به همراه داشت، پیش از آن نیز انفجار انتحاری در شهر سوروچ در جمع کردهای مخالف دولت به کشته شدن 28 تن منجر شد. ترکیه این روزها از یک مرکز توریسم به یک مرکز تروریسم تبدیل شده است. در شرق و جنوب این کشور ارتش و نیروهای امنیتی یک جنگ تمام عیار را علیه کردها آغاز کرده اند، در غرب نیز مرزها با سوریه به شدت ناامن است، در مرکز نیز گروه های تروریستی تسویه حساب های خود را به داخل خیابان های ترکیه کشانده اند و حالا هم که ظاهرا داعش خود را به حریم سلطان رسانده است.
محله فاتح، قلب داعش در ترکیه
براساس گزارش منتشر شده توسط شبکه سی ان ان ترک انفجار تروریستی دیروز در نزدیکی "ستون تئودوس" در میدان توریستی سلطان احمد در محله فاتح یا همان سلطان محمد فاتح شهر استانبول رخ داده است. جایی که خانه به خانه اش محل سکونت عرب های مهاجر و مسافرانی است که از آسیای میانه به هوای وصل شدن به داعش به آنجا می آیند. همین طور از اروپا و نقاط دیگر. قدم زدن در کوچه ها و خیابان های آن ناحیه، از یکی دو سال پیش می توانست به شما نشان دهد که اینجا خانه القاعده و داعش است. ترک ها با چشمان خود می دیدند که پول های سعودی و قطری چطور در اینجا هزینه می شود. اما هرچه بود، دلار بود و دلار که برای ترکیه امری ضروری است. اما این دلارها که قرار بود قاتق نان ترکیه شود حالا بلای جان ترکیه و صنعت توریسم این کشور شده است، صنعتی که برای ترکیه همچون شاهرگ حیاتی است و این روزها اوضاع خوبی ندارد. شاید بعد از شلیک پوتین به صنعت توریسم ترکیه و ممنوعیت سفر روس ها به عنوان یکی از بزرگ ترین تامین کنندگان توریست ترکیه اتفاق دیروز را بتوان مهلک ترین ضربه به این صنعت دانست.
سلطان در حریم داعش؟
با این حال موضوع انفجار تروریستی روز گذشته می تواند ابعاد پیچیده تری هم به خود بگیرد که البته اقدامات دولت ترکیه در روزهای آینده این امر را مشخص تر خواهد ساخت. این که ترکیه تنها چند ساعت بعد از انفجار دیروز هویت عامل انتحاری را مشخص می کند، این که دولت ترکیه خیلی سریع بعد از انفجارهای تروریستی انتشار هرگونه خبر، عکس و تحلیلی توسط رسانه های این کشور را درباره این موضوع ممنوع می کند، این که این خبر به جای این که توسط منابع امنیتی و انتظامی و یا نخست وزیر اعلام شود توسط شخص اردوغان اعلام می شود، این که اردوغان به سرعت بعد از اعلام هویت عامل انتحاری به انتقاد از ایران و روسیه می پردازد، نگرانی هایی را نسبت به اقدامات بعدی اردوغان ایجاد می کند.انفجارهای پیشین در ترکیه مانند انفجارهای انتحاری آنکارا که توسط داعش صورت گرفت، علاوه بر دستاوردهای داخلی به ویژه در انتخابات پارلمانی برای حزب عدالت و توسعه باعث شد اردوغان از آنها به عنوان بهانه لازم برای راه انداختن یک جنگ تمام عیار علیه کردها بهره بگیرد. این بار نیز با توجه به پیروزی های میدانی نیروهای مقاومت و ارتش سوریه و عراق علیه داعش، این احتمال وجود دارد که اردوغان بخواهد برای دفاع از تروریست ها و جلوگیری از نابودی کامل ایشان وارد حریم داعش در سوریه شود. اقدامی که با توجه به ائتلاف اخیر عربستان تحت عنوان "ائتلاف اسلامی علیه تروریسم" از یک سو و همچنین ارتقاء روابط ریاض- آنکارا به سطح استراتژیک از سوی دیگر بعید به نظر نمی رسد و حمایت های روز گذشته اردوغان از سعودی ها و اعدام شیخ نمر باقر النمر را معنا دار می سازد. با این حال بایستی منتظر آینده ماند.
***************************************
روزنامه ایران**
ناکامی عربستان در پروژه ایرانستیزی/جعفر حقپناه
محتوای دو بیانیه صادر شده از سوی شورای همکاری خلیج فارس و «اتحادیه عرب» که حاصل نشستهای فوقالعاده درخواستی عربستان سعودی برای بررسی موضوع حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد بودند، اگر چه در تحلیل کلی دارای لحنی تند و متنی محکوم کننده علیه ایران است، اما نکات قابل تأملی هم داشتند.
محکومیت حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان در ایران و موضعگیریهای دیگر مطرح شده در این دو بیانیه، زمانی میتوانست دستاورد محکمی برای عربستان تلقی شود که نقش دولت جمهوری اسلامی ایران در آن واقعه پررنگ بود یا دولت ایران با این اقدام همراهی کرده بود. حال آنکه خوشبختانه با موضعگیری صریح مقامات ایران در محکومیت این اقدام و برخورد قضایی با آن عملاً زمینه بهرهبرداری جریان ایرانستیز در منطقه از این اقدام به حداقل رسید و حداکثر کارکردی رسانهای پیدا کرد. این در حالی است که حتی این کارکرد رسانهای هم در صورت پیگیری دیپلماتیک در خارج و انجام اقدامات قضایی لازم در داخل کشور و محاکمه سریع آمران و عاملان این واقعه، میتواند مدیریت شود.
اما فراتر از این، نکته مهمتر توجه به محتوای این بیانیهها در بستر تحولات منطقهای است. واقعیت آن است که اگر چنین اقدامی سه یا چهار سال پیش صورت میگرفت، قطعاً پیامدهای ضد ایرانی بسیار سنگینتری میتوانست به همراه داشته باشد. زیرا در سالهای گذشته بلوک ضد ایرانی قوی شکل گرفته بود و فضای ایرانهراسی نه تنها منطقه بلکه افکار عمومی جهان را بسیج کرده بود. رویکردی که طی سالهای اخیر به مدد بنبستشکنی در قالب برجام هستهای تا حد زیادی تلطیف شد. در واقع در بستر نگاه جدید کمابیش رویکرد مثبتی نسبت به ایران در حال شکلگیری است. رویکردی که در قالب آن، اقدام عدهای در حمله به سفارت عربستان پدیده مشکوک و اقدامی علیه روند اعتدالی حاکم در ایران تلقی شده و برچسب «نظام» به آن زده نمی شود.
وجه دیگر ماجرا آن است که واقعه مذکور در فضای کلی اتفاق افتاده است که عربستان طی سالهای گذشته برای تحریک ایران فراهم آورده است. بنابراین از دیدگاه ناظران بیرونی این واقع در بستر همان فضای کلی تجزیه و تحلیل میشود. بر همین اساس نه تنها در منطقه که در سطح جهانی با وجود محکومیت یا ابراز تأسف نسبت به واقعه حمله به مکانهای دیپلماتیک عربستان در ایران، این تحلیل که سیاستهای کلی عربستان زمینهساز تحریک ایرانیان بوده است، مورد توجه قرار گرفته است. از این جهت چنانچه عربستان بخواهد با این گونه محملها به فضای تنشزایی دامن بزند، عملاً لبه تیز انتقادات را هر چه بیشتر متوجه سیاستهای خود کرده است.
بیانیههای اخیر شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب از جهتی دیگر ناکامی برای برخی دولتهای عربی محسوب میشود. زیرا موضعگیری سایر کشورها در منطقه و در آسیا، امریکا و اروپا بیش از هرچیز معطوف به ابراز تأسف از حمله به سفارت، تأکید بر لزوم تنشزدایی و پیشگیری از وقایع مشابه و مهمتر از همه تمایل به میانجیگری بوده است. یعنی اغلب دولتمردان در کشورهای دیگر به دلیل نگرانی از پیامدهای تنش ایجاد شده حرکتی ایجابی را در پیش گرفتهاند. اما متأسفانه کشورهای عربی بیشتر تحت تأثیر فضای احساسی و منفیبافانه حاکم قرار گرفتهاند و بیانیههایی بدون دستاورد صادر کردهاند.
این همه در حالی است که به دلیل تشتت و پراکندگی موجود میان کشورهای عربی و نگرانی جدی بخشی از آنها پیامد اقدامات تنشزا، در این بیانیهها به نوعی لفاظی و محکومیتهای ظاهری بسنده شده است. مجموعه این واقعیتها نشان میدهد که ترتیبات امنیتی در منطقه کاملاً در حال گذار است. هیچ کشوری نمیتواند به تنهایی ادعای هژمونی شدن در منطقه را داشته باشد یا اینکه بخواهد کشور دیگری مانند ایران را منزوی کند و خودش داعیهدار یک نظم نوین منطقهای باشد. اگر این رویکرد ایرانستیزانه در سطح کشورهای عربی به همین حد لفاظیها و اقدامات شکلی ظاهری و در حد صدور بیانیه محدود شود؛ طبیعتاً میتوان پیشبینی کرد که در پهنه وسیعتر یعنی در حیطه کشورهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی اقدام عربستان برای همراه کردن کشورها، نتیجهای بیشتر از ابراز تأسف از وقایع اخیر نخواهد داشت.
***************************************
روزنامه جام جم**
جریمه تنها اهرم نیست / دکتر عبدالرضا عزیزی
کاهش تخلفات در حوزه راهنمایی و رانندگی فقط با افزایش جریمهها میسر نیست، زیرا فاکتورهای دیگری مانند، آموزش، فرهنگسازی، نظارت و توسعه حمل و نقل عمومی نیز در این حوزه وجود دارد که باید به آنها توجه شود.
فرهنگسازی یکی از این عوامل است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد، زیرا تجربه ثابت کرده که از این طریق میتوان مشکلات زیادی را برطرف کرد، برای نمونه رعایت قانون بستن کمربند ایمنی تا چند سال پیش از سوی شهروندان و حتی شرکتهای خودروساز جدی گرفته نمیشد، اما اطلاعرسانی و فرهنگسازی که در این حوزه صورت گرفت، سبب شد این روزها بیشتر شهروندان به افرادی که هنگام رانندگی کمربند ایمنی خود را نمیبندند، تذکر داده و نسبت به عملکرد آنها دید خوبی نداشته باشند، به همین خاطر تلاش برای بهبود فرهنگ ترافیک و اطلاعرسانی در این خصوص باید در اولویت برنامهها قرار بگیرد.
این درحالی است که در کنار فرهنگسازی باید برای آموزش خانوادهها نیز هزینه کرد، زیرا تا زمانی که شهروندان به این باور نرسند که رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی ضامن حفظ سلامت آنهاست، به شکل جدی آن را رعایت نمیکنند، مثلا در بسیاری از جادهها امروز تابلو محدودیت سرعت نصب شده، اما برخی شهروندان بهسرعت در نظر گرفته شده توجه نمیکنند، زیرا به آنها آگاهی و آموزش لازم درباره عواقب رعایت نکردن سرعت مطمئنه و شرایط جادهها ارائه نشده است.
نبود برنامههای آموزشی و اطلاعرسانی مناسب سبب شده باورهای اشتباهی بین برخی شهروندان شکل بگیرد، برای نمونه برای برخی از آنها پیمودن مسافتهای طولانی بدون استراحت به ارزش بدل شده یا عدهای برای اینکه خوابشان نبرد و بتوانند مسافت بیشتری رانندگی کنند به مصرف دارو نیز روی میآورند.
افزون براین نباید فراموش کرد، انسان تمایل دارد به سمت بینظمی حرکت کند، به همین دلیل اگرآموزش و فرهنگسازی در این حوزه بدرستی صورت نگیرد، نباید به بهبود شرایط ترافیکی کشور امیدوار بود، برای رسیدن به شرایط مطلوب پلیس راهور نیز باید از فناوریهای روز بیشتر استفاده کند، زیرا تجربه نشان داده که اگر حضور پلیس در معابر محسوس باشد، احتمال قانونگریزی نیز کمتر میشود.
این درحالی است که جریمههای در نظر گرفته شده نیز باید در راستای آموزش شهروندان باشد، یعنی اگر قانون شکنان موظف به شرکت در کلاسهای آموزشی شوند، احتمال اصلاح رفتار آنها بیشتر خواهد شد، بنابراین نباید جریمه را تنها اهرم کاربردی در این حوزه دانست.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
چرا نفت مفت؟!/مجتبی اصغری
چند روز پیش هیات وزیران در اقدامی مثبت، ورود کالاهای تولید عربستان یا از مبدأ این کشور را از همه مبادی ورود کالا به کشور از جمله مناطق آزاد و ویژه اقتصادی ممنوع اعلام و مصوب کرد سفر عمره نیز همچون قبل و تا اطلاع بعدی متوقف بماند. نخبگان و روشنفکران ایرانی نیز در اقدامی مردمی، مصرف کالاهای سعودی را تحریم کردند تا مجری برنامههای رژیم غاصب صهیونیستی در منطقه، تنبیه شود. اما آیا همه رابطه اقتصادی ما با آلسعود در همین اندازه است؟
نفت رایگان ایرانی- سعودی!
بزرگترین خدمت شاه سعودی و دربارش به غرب، پایین آوردن قیمت نفت در حد یکپنجم قیمت هر بشکه در همین 2 سال اخیر است. موضوعی که بزرگترین ضربه اقتصادی را به کشورهای تولیدکننده نفت از جمله ایران وارد کرد و موجبات بیارزش شدن ثروتهای ملتهای خاورمیانه و آمریکایجنوبی را فراهم آورد. سعودی به حکم آمریکا، میزان ذخایر ارزی اروپاییهای درمانده از بحران اقتصادی بلوک سرمایهداری را با «نفت ارزان» افزایش داده و غرب را ترغیب کرد مجددا از سیاستهای آمریکا در تقابل با کشورهای مستقل غرب آسیا از جمله ایران حمایت کنند.
جشن نقض برجام
به این ترتیب اروپاییها که دیگر حاضر به اجرای قوانین ظالمانه آمریکا ضد تجارت آزاد خود با ایران نبودند و عامدانه تحریمها را در دادگاههای اروپایی نقض میکردند، امروز به نقض برجام هیچ اهمیتی نمیدهند! آنها حتی در مقابل ورود آمریکا به حریم آزادیهای شخصی شهروندان خود در سفر به هر مقصد توریستی که تمایل دارند، به حکم بنزینی که 20 درصد ارزان شده و انرژیای که مفت به دستشان میرسد، سکوت پیشه کردهاند و این از مزایای وجود یک خاندان صهیونیست در راس بزرگترین کشور مسلمان تولیدکننده نفت در غرب آسیاست. اما سیاست وزارت نفت کشورمان در برابر فاجعه افت مضاعف و مکرر قیمت نفت چیست؟
رقابت در مفتفروشی؟
در حال حاضر سیاست وزارت نفت کشورمان سکوت در برابر رفتار ضدنفتی آلسعود و رقابت با آنها برای کسب سهمیه مجدد ایران پس از کاهش تحریمهاست. سهمیهای که به حکم قانون «شناوری نفت عربستان» در اوپک، هماکنون توسط نفت سعودی در بازار تامین میشود.
مشکل اینجاست که در شرایطی که قیمت نفت به صورت روزانه کاهش مییابد، «عرضه» بیشتر منجر به سقوط سریعتر قیمت نفت میشود. با این احتساب به شرط لغو تحریمها عرضه 500 هزار بشکه بیشتر نفت ایران در بازار، هر چند منجر میشود درآمد نفتی دولت روحانی
20 درصد افزایش یابد اما در کل ماجرا به علت سقوط سریعتر قیمت نفت، ایران بیشتر ضرر خواهد کرد. افت قیمت در بازار همان موضوع مهمی است که اکنون اغلب فروشندگان ایرانی را وادار به ایجاد رکود در بازار کرده، چرا که هیچکس حاضر نیست سرمایهاش را 80 درصد زیر قیمت بفروشد! پس منع عرضه در بحبوحه افت قیمت، عقلانی است و عرضه سودی در پی ندارد.
صد درصد استعماری!
پر واضح است در این رقابت کور ایران و عربستان برای عرضه بیشتر نفت در بازار، اروپاییها و بلوک غرب که مشتاق پر کردن ذخایر انرژی مفت خود و استعمار منابع نفتی خاورمیانه هستند، بیش از همه سود خواهند برد و به واسطه برخورداری از منابع انرژی تقریبا رایگان، سرعت پیشرفت اقتصادشان نیز بیشتر میشود. سیاست اقتصادیای که قطعا بر نحوه تعاملات آینده غرب با ایران نیز تاثیر منفی خواهد داشت، چراکه مزیت نسبی ایرانیان در بازار انرژی جهان به علت برابر شدن قیمت یک بشکه نفت با یک بشکه آب، از دست رفته است.این دقیقا همان سیاست فشلی است که چون نفت را نعمت خدادادی و رایگان ایرانیان به حساب میآورد، از خرج کردن آن حتی به کمترین قیمت نیز به علت بهرهمندی از میلیونها دلار ثروت، باکی ندارد! به عبارت صحیحتر «سیاست بچهپولداری» و «عدم صیانت از منابع ملی ایرانیان» کماکان سرلوحه وزارت نفت است، چراکه دستکم بخشی از دولتمردان ما تنها خود را ملزم به اداره همین 2 روز پیشرو میدانند و اهمیتی به آینده نمیدهند.
اما در برابر این ظلم آشکار که ونزوئلا، الجزایر، کویت، عراق و برخی دیگر از کشورهای صادرکننده نفت عضو اوپک را بشدت متضرر ساخته چه باید کرد؟ ... بیایید کمی با اوپک آشنا شویم!
اوپک ضد اوپک
سازمان کشورهای صادرکننده نفت با نام اختصاری اوپک (OPEC)، یک کارتل بینالمللی نفتی متشکل از کشورهای ایران، الجزایر، عراق، کویت، لیبی، نیجریه، قطر، عربستان سعودی، امارات عربی متحده، اکوادور، آنگولا و ونزوئلاست.
کاهش یک سویه بهای رسمی نفت خاورمیانه توسط شرکتهای نفتی
اروپایی- آمریکایی در سال 1959 موجب شد، اوپک در سال 1960 با هدف ایجاد هماهنگی و وحدت در خط سیاستگذاریهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین شیوهها برای تأمین منافع ملی و فراملی ایجاد شود. در بیانیههای پایانی عمده اجلاسهای برگزار شده اوپک «لزوم حفظ و صیانت از منابع نفت» با توجه به کمیابی و تجدیدناپذیری آن و همچنین «اتخاذ سیاستهایی که سودآور، باثبات و نیز قابل رقابت با دیگر منابع انرژی» باشد، به عنوان اصول بسیار مهم مورد تاکید و تصویب اعضا قرار گرفته است.
با این احتساب اوپک با توجه به تلاش عربستان و برخی حاکمان دستنشانده عرب که جز منافع آمریکا به هیچ نمیاندیشند و هیچ قدمی برای حفظ منابع خدادادی ملتهای خود برنمیدارند، اهداف اولیه خود را زیر پا گذاشته و بشدت در حال تلاش است نفت را پیش از دستیابی بشر به منابع انرژی جایگزین، به ثروتی رایگان و بیارزش تبدیل کند!
برنامه خروج از اوپک
در آخرین دوره اجلاس اوپک، زنگنه و گروهی از کشورهای ناراضی از افت شدید قیمت نفت کوشیدند تلاش عربستان برای تغییر دبیرکل سازمان را خنثی کنند اما با شرایط پیش آمده و با توجه به عدم حمایت اکثریت اعضا از رعایت سقف تولید، امیدی به ابتکار اوپک برای تاثیرگذاری بر بازار انرژی جهان وجود ندارد. علاوه بر آن اوپک از قدرت درک و تجزیه و تحلیل اقتصاد پیچیده و بشدت سیاسی جهان امروز برخوردار نیست و با توجه به نفوذ آمریکا در هیأت حاکمه بسیاری از اعضا به نظر میرسد دوره تعامل و همکاری در اوپک به عنوان یک اتحاد فرامنطقهای حول انرژی به پایان رسیده است. اگر هوگو چاوز سال 2000 موفق شد با تزریق سیاست انقلابی به بازار، نفت را از کانال 10 دلار به سرعت بالا بکشد، ایران نیز میتواند به جای دعا کردن برای ورشکستگی آلسعود، تحرکی حقیقی برای تعدیل بازار مفتفروشی از خود نشان دهد. «خروج از اوپک» و ایجاد اتحادی جدید میان کشورهای مستقل تولیدکننده نفت میتواند از راهکارهای قابل تامل و مفید فایده باشد. سوال اصلی اینجاست که چرا پس از چند دوره نزول شدید قیمت نفت در بازار جهانی، هنوز یک کنفرانس علمی با هدف دستیابی به راهکارهای نوین کنترل بازار انرژی جهان برگزار نکردهایم و همچنان از سیاست «مفتفروشی» با حضور در اوپک حمایت میکنیم؟
دنیای گل و بلبل ژنرال!
آیا مردم به عنوان مالکان حقیقی ثروتهای ملی مطلع هستند که وزارت نفت در پاسخ به انتقاد از دیپلماسی انفعالی و بیعملی مشهود دولت در برابر کاهش مکرر قیمت نفت، بر نقش ایران در تامین «امنیت انرژی» تاکید ورزیده و سیاست ایران را به جای «رقابت انرژی» منطبق بر «همکاری انرژی» دانسته است؟!
این مدعا مثل این میماند که داراییها و ثروت خود را به جای فروش به مشتریای که بالاترین قیمت را میدهد، به عمد ارزان عرضه کنیم تا امنیت نفتی اروپاییها و آمریکا خدای ناکرده به خطر نیفتد! با این احتساب باید منتظر نفت زیر 10 دلار نیز باشیم، چرا که طبیعتا «سقوط آزاد قیمت انرژی»، نمایانگر «همکاری حداکثری» کشورهای تولیدکننده نفت است!
آیا غربیها نیز کالاها و محصولات و تکنولوژی خود را براساس سیاست «همکاری متقابل» به ایران و سایر کشورهای دخیل در سیاست «نفت مفت» عرضه میکنند؟ آیا زمانی که معاون اول دولت یازدهم اعلام میکند «با نفت 30 دلاری نمیتوان از رکود خارج شد»، غربیهای بهرهمند از انرژی تقریبا رایگان تامین شده توسط ایران، برای خروج از رکود به کمک ملت و دولت ما میشتابند؟ آیا حقیقتا ما در دنیایی سرشار از همکاریهای اقتصادی و منطبق بر اصول انسانی زندگی میکنیم؟!
***************************************