روزنامه کیهان **
نفوذ، فتنه و حق الناس / دکتر محمد حسین محترم
«نفوذ»، «فتنه» و «حقالناس» سه کلید واژه مهم در بیانات رهبر معظم انقلاب است که در هفتههای اخیر در فضای سیاسی کشور هر کس از ظن خود درباره این سه واژه مهم به اظهار نظر و تحلیل پرداخت. برخی اشخاص و گروههای سیاسی با مصادره به مطلوب کردن یکی، دو مورد دیگر را منکر شدند.این افراد و جريانات سياسي تلاش نمودند با ارائه تعابير خودساخته از حق الناس «مصاديق نفوذ و فتنه» را به حاشيه فراموشي ببرند!. از جمله، یکی از شخصیتهای سیاسی در جمع تعدادی از اعضاي یکی از احزاب اصلاح طلب برای چندمین بار به تعبير تاريخي رهبرمعظم انقلاب درباره «حق الناس بودن رأي مردم»، اشاره کرده و گفته: «رسانههايي که با پول بيتالمال اداره ميشوند، از کنار اين راهنمايي و رهنمون تاريخي رهبري به سادگي گذشتند، اما براي يک کلمه «نفوذ» اين همه هياهوی سياسي به راه انداختند»!.
رهبر معظم انقلاب سه بار، 24 خرداد 92، 18 شهریور 94 و 14 دی 94 در تبیین «حق الناس بودن رای مردم» سخن گفتند و در مقابل کسانی که قصد مصادره به مطلوب و استفاده سیاسی و جناحی از کلید واژه حق الناس را داشتند، تاکید کردند:« ایستادگی در مقابل اصرار عدهای برای ابطال نتیجه انتخابات 88 نیز نمونهای از دفاع از حق الناس بود». ایشان «نظارت استصوابی شورای محترم نگهبان» ،«احراز صلاحیت ها» و «پذیرش نتایج انتخابات» را هم از دیگر مصادیق حق الناس برشمردند. ثانیاً رهبر معظم انقلاب فقط در شش ماه اول امسال 70 بار و شاید از اول امسال تاکنون بیش از 100 بار در تبیین کلید واژه «نفوذ» آن هم از طریق مذاکرات هستهای و بزک کردن چهره آمریکا سخن گفتند. از جمله در همان سخنرانی 18 شهریور 94 که برای بار دوم حق الناس بودن رای مردم را تبیین کردند، برای شصت و هشتمین بار درباره سیاستها و روشهای نفوذ آمریکا به بهانه مذاکرات هستهای هشدار دادند. همچنین در دیدار ائمه جمعه که برای بار سوم به تبیین عمیقتر مصادیق حقالناس بودن رای مردم پرداختند، بر هوشیاری مردم در مقابل «نفوذ» نیز تاکید و تصریح کردند «اگر بر فرض، عنصری نفوذی در مجلس خبرگان و یا مجلس شورای اسلامی یا دیگر ارکان نظام وارد شود مانند موریانه از داخل پایهها را میجود و سست میکند. باید در افکار عمومی در این زمینه روشنگری کرد». ثالثاً رهبر معظم انقلاب بعد از انتخابات 88 هم بیش از صد بار در تبیین فتنه صحبت فرمودند، همان فتنهای که برخی اشخاص با نامه بدون سلام و والسلام قصد داشتند، 40 میلیون رای حق الناس را باطل کنند و یک کلمه در دفاع از «حق الناس بودن 40 میلیون رای مردم» سخن نگفتند.
حال اگر سه واژه «نفوذ»، «فتنه» و «حقالناس» در کلام رهبری را با سه واژه «منافق» ،«فتنه» و «امانت» در قرآن کریم تشبیه کنیم در مییابیم که خداوند متعال نیز در قرآن کریم براساس مراتب اهمیت هوشیاری در برابر منافقان (یا همان نفوذیها و جاسوسان) 26 بار و در اهمیت هوشیاری در برابر فتنه گران 20 بار تذکر و هشدار داده، اما برای تاکید بر موضوع امانت فقط شش بار کلمه امانة را در سورههای احزاب - بقره - نساء - انفال - مؤمنون و معارج استفاده کرده است. لذا اولاً برای درک بیانات رهبر معظم انقلاب باید این سه واژه را با هم و در یک منظومه واحد مورد تحلیل قرار داد، چرا که سه موضوع نفوذ، فتنه و حق الناس پازلهای یک نقشه و بازی دشمن است و تحلیل هریک از این سه موضوع به تنهایی بدون توجه به دو موضوع دیگر فهم درستی از هشدارهای رهبرمعظم انقلاب به ذهن متبادر نمیکند و هم تصمیم سازان و تصمیم گیران نظام و هم مردم را دچار اشتباه میکند و راه به بیراه خواهند برد که این خود خطی از نفوذ دشمن است. با این درک و تشابه میتوان به خوبی دریافت که چرا رهبر معظم انقلاب علاوه بر تاکید بر حق الناس بودن رای مردم، بر هوشیاری در برابر نفوذ و فتنه دشمن بیش از پیش تاکید میکنند. ثانیاً اگر در مقابل نفوذ و فتنه هوشیار بودیم، میتوانیم از آراء مردم محافظت کنیم. چرا که دشمن با نفوذ و ایجاد فتنه میتواند امانت مردم را به یغما ببرد، آن گونه که در فتنه 88 با نفوذ در دستگاهها و اشخاص مختلف چنین قصدی داشت. تا زمانی که مانع نفوذ و فتنه دشمن نشویم نمیتوانیم از حق الناس بودن رای مردم سخن بگویم چون اگر با نفوذ، فتنه رخ بدهد، فتنه گران دیگر برای رای مردم ارزشی قائل نخواهند بود که از حق الناس بودن آن بخواهیم سخن بگویم. فتنه گران نه یک رای و دو رای بلکه اگر توان داشته باشند و به آنها اجازه داده شود 40 میلیون رای را باطل میکنند و آبی هم رویش میخورند! تا طراحان نفوذ و فتنه به اهداف خود برسند. حرفهای ناگفته فرمانده سابق نیروی انتظامی به خوبی بحث نفوذ در فتنه 88 را نشان میدهد که چگونه دشمنان میتوانند با نفوذ در دستگاهی که خود باید ضامن امنیت مردم و کشور باشد، فتنهسازی کنند و از آن علیه امنیت مردم و کشور بهره ببرند. ثانیاً باید به مفهوم « حق الناس» در کلام رهبری عمیقتر نگریست و توجه کرد که حق الناس در فضای سیاسی کشور فقط مخصوص زمان انتخابات و مسائل انتخاباتی نیست، بلکه «جلوگیری از نفوذ دشمن» نیز مصداق عینی حق الناس است. جلوگیری از توطئههای دشمنان برای خدشه وارد کردن بر استقلال کشور نیز حق الناس است. ایستادگی و مقاومت در برابر نقشههای شوم دشمنان برای از بین بردن امنیت و آسایش مردم و منطقه هم حق الناس است. جلوگیری از تحریف امام (ره) و خط امام و شهدا و تبیین اهداف برخی برای بزک کردن چهره آمریکا هم حق الناس است. جلوگیری از میدان دادن به نیروهای فتنه گر و ضد انقلاب و جلوگیری از نفوذ آنها در رسانهها و مطبوعات و تبدیل شدن برخی مطبوعات به پایگاه دشمن هم حق الناس است و مصادیق فراوان دیگر. رابعاً مگر مي شود کسي اهل تحلیل و نظر و فکر باشد اما نفوذ دشمن را منکر شود؟! مگر ميتوان اين همه اتاق هاي فکر و مراکز جاسوسی را که در دنیا براي نفوذ در کشورها تشکيل شدهاند، ناديده گرفت؟ کودتاهای مخملي چگونه شکل گرفتند؟ جز با نفوذ و ایجاد فتنه برای روی کار آوردن افراد دستآموز؟ خامساً با این توضیحات روشن میشود که چه کسانی درباره حق الناس بودن رای مردم که به آن اعتقادی ندارند، هیاهو به راه انداختهاند و از آن سوء استفاده حزبی و سیاسی میکنند و از کنار مسئله مهمی مثل نفوذ و فتنه آمریکا که بارها خود آمریکاییها به آن اذعان کردهاند به سادگی میگذرند تا خط نفوذ دشمن در فتنه 88 را که کشور را تا لب پرتگاه برد، پاک کنند. سه روز قبل از سخنان شخص مذکور، مايک مورل رئيس پيشين سازمان سيا در گفتگو با شبکه «پي بي اس» آمريکا اذعان کرد که سفارتخانه و کنسولگريهای آمريکا محل جاسوسي و برنامهریزی برای نفوذ در کشورهاست و تاکید داشت جایی که ما حضور فیزیکی و سفارتخانه نداریم از جمله در ایران با استخدام جاسوسان آموزش دیده نفوذ میکنیم تا اهداف خود را محقق کنیم. اواسط مرداد و شهریور امسال هم موسسه آمریکن اینترپرایز در دو گزارش جداگانه از اهداف نهایی و پنهانی آمریکا از توافق هستهای با ایران پرده برداشت و اعلام کرد« اوباما با توافق هستهای تا حداقل ۱۵ سال آینده، اصل نظام جمهوری اسلامی را نشانه گرفته و میخواهد با نفوذ در نیروهای میانهرو غربگرا در ایران، آنها را تقویت کند.» اينديپندنت هم یک روز قبل از سخنان این شخص نوشت «يوسي کوهن که به سبب مديريت ماموران مخفي در سراسر جهان از جمله تلاش براي نفوذ و خرابکاري در برنامه هسته اي ايران به شهرت رسيده، به عنوان رئيس جديد سازمان جاسوسي موساد منصوب شد.» حال آیا نفوذ فقط یک کلمهای است که برخی درباره آن هیاهو میکنند؟ سادساً حضرت آیتالله خامنهای همچنین «دخالت ندادن مسئله رفیق بازی و جناح بازی در لیستهای انتخابات و انتخاب افراد با معیار شایستگی حقیقی را از جمله موارد رعایت حق الناس عنوان کردند». در تبیین این فراز از سخنان رهبری نیز باید گفت اولین ویژگی یک کاندیدا که میخواهد خود را در معرض رای مردم قرار دهد این است که تواناییهای حقیقی و به ذات داشته باشد. ویژگیهای عاریهای، اجارهای و به قولی مجازی نداشته باشد. در سایه دیگران نخواهد برای خود توانایی اثبات کند.
کاندیدا باید بگوید خودش چه دارد؟ چه توانایی دارد که میتواند براساس آنها خدمتگزار مردم باشد؟ لذا یکی از ویژگیهای حقیقی یک نماینده «پاک دستی و شجاعت توامان» است. افراد پاک دست زیادی وجود دارند. ولی پاک دستی به تنهایی کفایت نمیکند، بلکه نماینده پاک دست باید شجاعت هم داشته باشد تا بتواند بدون ملاحظات شخصی و سیاسی و جناحی و براساس منافع ملی از حقوق مردم و استقلال و اقتدار کشور دفاع کند. متاسفانه برخی پاک دست وارد مجلس شدند اما در گذر زمان کج دست خارج شدند. مردم به کسی رای میدهند که مبرا از هرگونه زد و بندهای اقتصادی و سیاسی پشت پرده با کانونهای قدرت و ثروت باشد. نماینده پاک دست و شجاع با تواناییهای حقیقی هم حق الناس است، چون هم مانع نفوذ دشمن و هم مانع ایجاد فتنه میشود.
***************************************
روزنامه قدس **
همدلی در 'فارسی' ، هم زبانی در 'وین'/ محسن رضایی
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی با عنوان 'همدلی در 'فارسی' ، هم زبانی در 'وین' نوشت: رژیم صهیونیستی و تندروهای آمریکا، بزرگ ترین موانع اجرای برجام به شمار می آمد.
به گزارش قدس انلاین و به نقل از ایرنا، متن کامل یادداشت محسن رضایی به شرح ذیل است:
ترس دولتمردان آمریکا از اجرایی شدن برجام کاملا مشهود بود چراکه فشار عربستان، رژیم صهیونیستی و تندروهای آمریکا، بزرگ ترین موانع اجرای برجام به شمار می آمد.
اوباما به خاطر مراعات آن ها، محدودیت سفر به ایران را در قانون بودجه پذیرفت، ولی نظرسنجی ها به او هشدار می داد که هنوز شرایط مناسب نیست. موضوع تحریم های موشکی را در کنگره طرح کردند تا بلکه با ایران به یک موازنه روانی، قبل از برجام دست یابند که این نیز عکس العمل شدید ایران را در پی داشت. این موضوع برای آمریکایی ها نوعی بن بست به وجود آورد. عربستان به شهادت شیخ نمر روی آورد تا آخرین تیر ترکش خود را در به هم زدن شرایط منطقه مورداستفاده قرار دهد. سازمان جاسوسی عربستان، حمله به سفارت خود در تهران را که از قبل برنامه ریزی کرده بود به اجرا گذاشت. مهم ترین دلیل مبنی بر دست داشتن عربستان در آتش زدن سفارت خود در تهران، عدم اعزام سفیر به تهران و تخلیه اسناد به کلی سری از ساختمان سفارت است.
دولت سعودی در فضای بین المللی، گردوغبار فراوانی ایجاد کرده است. از شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه گرفت و تعدادی محدود از کشورها را توانست به قطع رابطه با ایران بکشاند، لیکن ناگهان دست قدرت غیبی از آستین پاسداران انقلاب اسلامی بیرون آمد و چنان به عربستان تودهنی زد که به اوباما جرات داد تا برنامه برجام را عملیاتی کند. دستگیری مقتدرانه تفنگداران آمریکایی و برخورد ملاطفت آمیز با آنان و آزادی آن ها از موضع اقتدار، فضای داخلی آمریکا و افکار عمومی منطقه و جهان را برای اجرای برجام مهیا کرد، حقیقتاً اقدام بموقع و هوشیارانه، پاسداران انقلاب اسلامی در دستگیری تکاوران آمریکایی در اطراف جزیره 'فارسی' تیر خلاص بر تردید آمریکا در مسیر اجرای برجام بود.
اقدام هوشیارانه ی سربازان فداکار نیروی دریایی سپاه تحسین جامعه را برانگیخت و همدلی شورانگیزی سراسر کشور را فراگرفت. امروز که برجام، اجرایی شده قاطبه ملت ایران یک صدا فریاد برمی آورند که: زنده باد جمهوری اسلامی ایران- پاینده باد وحدت ولایی ملت ایران ناشکری نکنیم:
هر نوع برداشت جناحی و شخصی از اجرایی شدن برجام، نوعی ناشکری به شمار می آید. باید از همه دست اندرکاران و نقش آفرینان این موقعیت سپاسگزاری کنیم. از عنایات خاصه حضرت باری تعالی که همواره در گرفتاری ها مددرسان ملت فداکار ایران است، از رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی که صبورانه، در طول دوازده سال، مذاکرات هسته ای را در دولت های مختلف هدایت کردند، از شهدای والامقام هسته ای که اساس علم و فناوری هسته ای را بنیان نهادند از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، که باانگیزه مذاکرات را پی گیری کردند و از نیروهای مسلح که راه جنگ و تشدید تحریم ها را بر دشمنان بستند و آنان را به مذاکره وادار ساختند، از تیم پرتلاش مذاکره کننده و شخص دکتر ظریف، از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و امیر شمخانی و درنهایت از شب زنده داران جزیره فارسی که تیر خلاص بر تردیدهای دشمن زدند سپاسگزاریم.
خوش خیالی:
باید توجه داشت که برطرف شدن مانع از سر راه، به معنای دویدن نیست. نباید انتظار غیرواقعی در مردم ایجاد کرد. اجرایی شدن برجام، صرفاً موانعی را از مسیر تجارت برمی دارد لیکن اگر دولت و مجلس شورای اسلامی، تولید ملی و اشتغال را تشویق و اجرایی نسازند، اگر صادرات کالا و خدمات، جهش نیابد و درنهایت اگر محیط اقتصادی بهبود نیابد و موانع داخلی در این مسیر، متوقف نگردد، اجرای برجام به تنهایی کارگشا نخواهد بود.
لازمه رفع معضل بیکاری و اشتغال و رونق اقتصادی، داشتن برنامه و همت بلند است.
مراقبت:
'آمادگی برای تحریم های جدید و مقابله با هرگونه نفوذ' ، بی تردید دشمن زخم خورده از شکست تحریم ها، به تحریم های جدید دست خواهد زد و در کنار تحریم هایی جدید، به دنبال نفوذ در ایران خواهد بود. رفتارهای آمریکا بیانگر آن است که در پشت لبخندهای خود، خنجری در دست دارد که در موقع مناسب، تعرض کند. هوشیارانه باید مراقب بود و به سیاست به کارگیری سیلی و خنده توجه داشت.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
فرصتها و تهدیدهای اولین بودجه بدون تحریم
بسمالله الرحمن الرحیم
لایحه بودجه سال آینده فردای اعلام رسمی اجرای برجام و لغو عملی تحریمها توسط دولت به مجلس ارائه شد. رئیسجمهور در سخنانی که به مناسبت ارائه دو لایحه بودجه سال 95 و برنامه ششم توسعه داشت، دلیل تاخیر دولت در ارسال این لوایح را مصلحت سنجی در رابطه با سرنوشت برجام عنوان کرد. گذشته از اینکه چنین نگاهی چقدر میتواند توجیه مناسبی برای تاخیر در ارائه لوایح بودجه و برنامه ششم باشد، از این واقعیت نمیتوان غفلت کرد که این دو لایحه از جنبههای مختلف در تاریخ دو دهه اخیر، لوایحی ویژه به حساب میآیند. بودجه سال 95 اولین بودجهای خواهد بود که طی دوازده سال اخیر در فضای بدون تحریم تدوین و اجرا میشود. برنامه ششم توسعه هم نخستین برنامهای است که سالهای پس از انقلاب اسلامی، کمترین تحریمها آن را محدود میکند. نیازی به توضیح نیست که از این جنبه لوایح بودجه و برنامه ششم باید دارای جهتگیریهای دقیق و متناسب با شرایط جدید کشور و افق پیش رو باشند.
با این حال، عوامل دیگری وجود دارند که بودجه سال آینده را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند. کاهش شدید قیمت نفت مهمترین و تاثیرگذارترین اتفاقی است که اعداد و ارقام بودجه سال آینده کشور را تحتالشعاع خود قرار میدهد. در لایحه پیشنهادی دولت، منابع درآمدی از محل صادرات نفت و فرآوردههای نفتی در لایحه حدود 68 هزار میلیارد تومان پیشبینی شده و حدود 15 هزار میلیارد تومان بیشتر از رقم مصوب امسال است ولی حتی این رقم نیز برای جبران عقبماندگیهای سالهای اخیر در حوزه عمرانی اصلاً کافی نیست. دولتمردان طی یکی دو سال اخیر بارها به این موضوع اشاره کردهاند که سهم درآمدهای نفتی در بودجه کاهش پیدا کرده است. علیرغم صحت این مطلب، واقعیت این است که درآمدهای مالیاتی و صرفهجوییها تنها توانستهاند گوشهای از هزینههای جاری را پوشش دهند و پیامد کاهش درآمدهای نفتی برای اجرای طرحهای عمرانی بسیار وخیم بوده است چرا که اجرای این طرحها همچنان در سطح بالایی به درآمدهای نفتی وابسته است. این موضوع البته با اجرای برجام و لغو تحریمها شرایط جدیدی پیدا خواهد کرد. دولت میتواند از این پس و به شرط فراهم آوردن بسترهای لازم روی سرمایهگذاریهای خارجی، فاینانسها و... برای تکمیل طرحهای عمرانی نیمه تمام و تعریف طرحهای جدید حساب باز کند. تاثیر دیگری که اجرای برجام میتواند بر بودجه داشته باشد، تغییری است که در درآمدهای مالیاتی پدید میآید. طی دو سال گذشته بخش عمدهای از هزینههای جاری میبایست از محل درآمدهای مالیاتی تامین میشد ولی با وجود بالا رفتن ارقام پیشبینی شده و سختگیریهای بیشتر، مشخص نیست دولت چقدر در تحصیل این بخش از درآمدهای خود موفق عمل کرده است.
این عدم موفقیت احتمالی علاوه بر اینکه از نبود ساختار لازم برای دریافت مالیات سهم بالای فراری مالیاتی و... نشات میگیرد، متاثر از رکود عمیق حاکم بر اقتصاد کشور نیز بود. به عبارت دیگر از اقتصادی که گرفتار رکود و کم تحرکی است طبعاً نمیتوان مالیات گرفت. به همین خاطر بیراه نیست اگر امیدوار باشیم با لغو تحریمها و خروج اقتصاد از وضعیت بلاتکلیف و ایجاد رونق، درآمدهای مالیاتی نیز افزایش واقعی پیدا کند. به همین دلیل هم افزایش 13 هزار میلیارد تومان درآمدهای مالیاتی، هدفگذاری دور از واقعیتی نیست، البته مشروط به اینکه درآمد 88 هزار میلیارد تومانی امسال محقق شود.
در چنین شرایطی توجه به این نکته بسیار ضروری است که انتظارات عمومی از لغو تحریمها باید با دقت و حساسیت مدیریت شود. این کاملاً طبیعی است در فضایی که بخش زیادی از مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی درست یا نادرست به تحریمها نسبت داده میشد، لغو تحریمها این انتظار را ایجاد کند که همه آن مشکلات و تنگناها برطرف شود. چنین توقعی قطعاً از پایه منطقی کافی برخوردار نیست و بیشتر جنبه احساسی دارد ولی همین موضوع هم اگر به درستی مدیریت نشود میتواند در آینده نزدیک به عامل فشاری تبدیل شود که دولت را به سمت اتخاذ و اجرای تصمیمات پوپولیستی سوق دهد. با توجه به اینکه دولت یازدهم طی سه سال اخیر نشان داده است در این باره به شدت ضعیف و منفعل عمل میکند، احتمال تن دادن دولت به چنان تصمیماتی کم نخواهد بود. بنابر این، مسئولان باید به صورت جدی و مستمر مدیریت انتظارات را در دستور کار داشته باشند.
***************************************
روزنامه خراسان**
برجام و نظم نوین خاورمیانه/دکترعلیرضا رضاخواه
اگر چه توافق جامع و نهایی هسته ای وین با عنوان شناخته شده و رسمی «برنامه جامع اقدام مشترک» یا «برجام» اقدامی برای حل و فصل پرونده هسته ای ایران با چارچوب و ابعادی مشخص است، اما کمتر کسی است که به پیامدها و مقتضیات فراهسته ای آن باور نداشته باشد. در همین راستا می توان ادعا کرد که یکی از پیامدهای مهم فراهسته ای این توافق، تاثیرات آن بر نظم ژئوپلتیکی خاورمیانه است. به بیان دیگر هرچند مسائل و بحران های موجود منطقه ای مستقیما در دستور کار مذاکرات قرار نداشت اما مفاد توافق و خروجی آنها به صورت غیر مستقیم معادلات خاورمیانه را تحت تاثیر قرار می دهد. درک این پدیده نیازمند توجه به این واقعیت است که منطقه در دوران گذار به وضعیت تثبیت شده جدید به سر می برد و در عرصه بین المللی شاهد شکل گیری مناسبت های نوینی هستیم. با این حال بر خلاف اتفاق نظری که در میان تحلیل گران سیاسی در رابطه با نفس تاثیر گذاری"برجام» یا توافق هسته ای بر تحولات منطقه وجود دارد، در رابطه با چگونگی این اثر گذاری میان کارشناسان سیاسی اختلاف های مبنایی وجود دارد.
برجام و تهدیدی به نام غافلگیری استراتژیک
برخی از کارشناسان معتقدند با وجود تاثیرات روانی کوتاه مدتی که برجام در بعد منطقه ای به دنبال خواهد داشت، این توافق به واسطه ماهیتش، یک مولفه تعیین کننده و کلیدی در شکل دهی تحولات منطقه نخواهد بود. این گروه از تحلیل گران حتی تاکید دارند که برجام می تواند تاثیری منفی نیز بر روندهای سیاسی در خاورمیانه داشته باشد. عمده ترین استدلالی که در این خصوص صورت می گیرد آن است که جمهوری اسلامی ایران پر نفوذ ترین بازیگر خاورمیانه است و اساسا با اتکا به قدرت منطقه ای خود وارد جریان مذاکرات با غرب شده است، و در پی آن است که از طریق بر جام به این نفوذ، مشروعیت بین المللی ببخشد. اما برجام از نگاه غرب به صورت کلی و آمریکا به صورت خاص تلاشی برای مهار قدرت ایران است. نفوذ منطقه ای (Reginal Influence) برگ برنده ایران در فرایند به سرانجام رسیدن برجام است. در مقابل، آمریکا به کمک ابزارهای سنتی خود در منطقه (پترو دلارهای سعودی، رژیم صهیونیستی، تروریسم تکفیری) در تلاش برای خارج کردن این برگ از دست ایران است. دیپلماسی یک بام و دو هوا کاخ سفید در قبال برداشتن تحریم های هسته ای و اعمال تحریم های موشکی در همین چارچوب قابل تفسیر است. بر اساس دیدگاه فوق، حتی برخی تحلیلگران سناریوی بدبینانه تری را مطرح می کنند مبنی بر اینکه مذاکرات هسته ای یک نیاز آمریکایی بوده که در نهایت ممکن است منجر به غافلگیری استراتژیک ایران در مسائل منطقه ای شود. در واقع، این گونه بیان می شود که آمریکا در حال ایجاد یک نظم ژئوپلتیکی جدید منطقه ای و گنجاندن توافق هسته ای درون آن است و در نهایت برجام را تبدیل به ابزاری برای کاهش مستمر قدرت منطقه ای ایران خواهد نمود.
برجام آغازی برای نظم ژئوپلتیکی جدید
آن سوی دیگر تحلیل گرانی قرار دارند که نظری کاملا متمایز با گروه اول را مطرح می کنند. ایشان معتقدند توافق هسته ای دارای تاثیرات مثبتی بر روند تحولات منطقه ای است و امکان مدیریت امنیتی مسائل منطقه ای را نیز فراهم می سازد. در واقع، طرفداران این رویکرد معتقدند اگرچه اختلافات طرفین بر سر تحولات و موضوعات منطقه ای بسیار جدی می باشد و حل و فصل این اختلافات در بستر مذاکرات هسته ای صورت نگرفته است، اما به نظر می رسد غلبه برخی اولویت ها و مطلوبیت های راهبردی در منطقه ایجاب می کند تا امکان تعریف دیدگاه های مشترک امنیتی برای مدیریت منطقه به عنوان یک ضرورت راهبردی قابل دستیابی باشد. تروریسم تکفیری، دیو سیاهی که سایه آن این روزها نه تنها سوریه و عراق را در برگرفته بلکه آثار و تبعاتش از اندونزی در خاور دور تا فرانسه در قلب اروپا منجر به بی ثباتی و نا امنی شده است، محصول ایدئولوژی نزدیک ترین متحدان غرب در منطقه است. بر اساس دیدگاه دوم، غرب بر این باور است که بایستی رویکردش را در خاورمیانه اصلاح کند و جمهوری اسلامی به عنوان کشوری با ثبات و بازیگری منطقی (Rational Player) می تواند نقش کلیدی در تامین امنیت و بازگرداندن آرامش به خاورمیانه ایجاد کند. بدون تردید، دیدگاه های مزبور با توجه به اصول و مبانی استدلالی که مطرح می کنند قابل تعمق و تامل هستند؛ اما فرضیه ای که در این نوشتار پس از تجزیه و تحلیل همه جانبه موضوع بر آن تاکید می شود آن است که توافق هسته ای تاثیر غیرقابل انکاری بر روند تحولات منطقه خواهد داشت و حتی به نظر می رسد شتاب اخیر تحولات امنیتی و نظامی در منطقه در ارتباط تنگاتنگ با مسئله توافق هسته ای ایران و کشورهای 1+5 قرار دارد. نتیجه آنکه خاورمیانه این روزها در حال گذار به یک نظم ژئوپلتیکی جدید از یک شرایط مملو از جنگ و نا امنی است و بدون تردید بازگرداندن آرامش به این منطقه تامین کننده منافع جامعه بین الملل است. نکته حائز اهمیت آن است که نظم ژئوپلتیکی جدید تنها در پرتوی الگوهای جدیدی از همکاری ها و ائتلاف ها که قطعا تفاوت بسیار زیادی با الگوهای سنتی خواهند داشت، شکل خواهد گرفت و در این مسیر می توان گفت توافق هسته ای تاثیر جدی بر این نظم خواهد داشت. مثبت و منفی بودن چنین تاثیری بیش از آن که به نفس توافق هسته ای و برجام باز گردد به نحوه مدیریت دیپلماسی بازیگران منطقه در دوران پسابرجام باز می گردد. برای جمهوری اسلامی ایران نظم نوین مطلوب نظمی است که در آن تهران همزمان هم از نفوذ منطقه ای گسترده و هم از مشروعیت بین المللی با حفظ اصول آرمانی خود مانند تقابل با نظام سلطه برخوردار باشد. لذا دستگاه دیپلماسی کشورمان بایستی تلاش نماید تا از تاثیرات فراهسته ای برجام برای تحقق چنین هدفی بهره بگیرد.
***************************************
روزنامه ایران**
اعجاز گفتوگو/ سیدرضا صالحی امیری
موفقیت در مذاکرات هستهای و به سرانجام رسیدن برجام در لغو تحریمهای ظالمانه 13 ساله علیه ملت ایران، در کنار آثار متعددی که برای آن برشمرده میشود، پاسخ مناسبی به پرسش چرایی تحریم و تحقیر یک ملت از سوی قدرتهای بزرگ یا سازمانهای بینالمللی میدهد.
با وجود باور به این واقعیت که رفتار غرب و نهادهای بینالمللی در قبال مسأله هستهای کشورمان ظالمانه و غیر عادلانه بوده و بدون شک هیچگاه رویکرد مثبتی نسبت به انقلاب اسلامی نداشتهاند، میخواهم به یک نقطه ضعف داخلی اشاره کنم و آن کمرنگ انگاشتن عنصر گفتوگو و غفلت از معجزه تعامل بوده است.
این یک واقعیت غیر قابل کتمان است که در موارد و مقاطعی ظرفیت دیپلماسی ایران کوچک انگاری شد و از این ظرفیت بالقوه، در جای خود استفاده نشد، اما ملت بزرگ ایران در نهایت با وجود همه رفتارهای خصمانه قدرتها و نهادهای بینالمللی با صبر و مقاومت و بهرهگیری دولت منتخب خود از پدیده گفتوگو و تعامل، توانست از بحران خارج و این واقعیت را به اثبات برساند که ملت بزرگ و دولت مقتدر ایران ظرفیت تأمین منافع و حل مناقشات از طریق مذاکره و گفتوگو را دارد. در واقع ما دو روش برای تأمین منافع در پیش داشتیم: اول ایجاد مناقشه، منازعه و فضای پر ابهام و توأم با بیاعتمادی و دوم فضای ایجاد سازوکار مبتنی بر تعامل و گفتوگو از طریق دیپلماسی. آن چه در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 92 مورد اقبال و استقبال عموم جامعه قرارگرفت، برگزیدن روش دوم و میل به مذاکره و تعامل بود.
صاحبنظران تئوری قدرت نرم، مؤلفههای تولید این قدرت در دنیای جدید را مبتنی بر سه عنصر رسانه، مغز و دیپلماسی بر میشمارند و به اعتراف کارشناسان دولت دکتر روحانی بخوبی توانست حداکثر بهره برداری از این تئوری را در فرآیند مذاکرات هستهای انجام دهد. جالب اینکه رئیس جمهوری محترم در اولین گفتوگو با خبرنگاران پس از اجرای برجام، استفاده از این شیوه را برای حل و فصل چالشهای داخلی هم پیشنهاد کرد و برای رفع نگرانیها در قبال تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس دهم اذعان داشت:« باید از مدل برجام در داخل هم استفاده کنیم.» معجزه گفتوگو و ابزار تعامل و مذاکره یقیناً بهترین روش برای رفع چالشهای داخلی هم میتواند باشد. حال که کام ملت ایران از تحقق برجام شیرین است، انتظار میرود شورای محترم نگهبان با استفاده از اختیارات و ابزار قانونی که در اختیار دارد، با تجدید نظر در امر نظارت و تأیید صلاحیت ها، فضای انتخاباتی را گشوده تر و زمینه مشارکت حداکثری مردم را که مورد نظر و تأکید رهبر معظم انقلاب است فراهم کند.
وقتی همه جناحها و گرایشها بر این باورند که بهترین راه حل موجود برای رفع این چالش سیاسی و احقاق حقوق داوطلبان استفاده از ابزار گفتوگو و مذاکره بر مدار قانون است، مناسب ترآن است که به جای مکاتبات اداری خشک و پیغامهای نامأنوس، با ایجاد فضای گفتوگویی میان نامزدها و شورای نگهبان فرصتی برای گفتوگوی ملی و رفع سوء تفاهمها ایجاد کنیم. در این فرآیند نامزدهای تأیید نشده، یا شورای نگهبان را برای تأیید خود اقناع خواهند کرد و یا با توضیحات شورای نگهبان مبنی بر عدم صلاحیت قانع خواهند شد. واضح است که این حجم از رد صلاحیت، امکان تحقق و تأمین نظر رهبر معظم انقلاب مبنی بر مشارکت حداکثری را دشوار خواهد کرد چرا که مشارکت حداکثری با حضور و مشارکت همه سلایق و گرایشهای درون نظام و تنوع نامزدها امکانپذیر است.»
***************************************
روزنامه جام جم**
ایستادگی در برابر سناریوی فشار بر ایران / دکتر اصغر زارعی
همانطور که پیشبینی میشد، ایالات متحده آمریکا حتی پس از اجرایی شدن برجام، سیاست فشار بر کشورمان را ادامه داد و درحالیکه در هفتههای قبل با تصویب برخی قوانین - مانند محدودیت در صدور ویزا برای گردشگران یا سرمایهگذارانی که قصد سفر به کشورمان را دارند و نیز دستبرد یک میلیارد و 750 میلیون دلاری به داراییهای ایران به بهانه پرداخت خسارت به خانوادههایی که متحمل خسارت از اقداماتی که به ناحق منتسب به کشورمان شدهاند - در کنگره یا کمیته روابط خارجی، بدعهدی خود را نسبت به توافق با ایران نشان داده بود، پس از اجرای برجام بار دیگر همین مواضع خود را تکرار کرده و تحریمهایی را علیه توسعه توانمندی موشکی کشورمان به اجرا گذاشت.
منطق این تحریمها برآمده از همان اتهامات واهی براساس پی.ام.دی است که باعث شده بود تا از چند سال قبل قطعنامههایی علیه توسعه موشکهای دوربرد ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر شود. به این ترتیب استناد واشنگتن به همین اتهامات و بهانهجوییهای جدید غیرهستهای بار دیگر نشان از آن دارد که واشنگتن همچنان برای محدودسازی دانش نظامی کشورمان تلاش میکند.
هرچند برخی بر این اعتقادند که تحریمهای جدید، محدود به آمریکا بوده و پشتوانه بینالمللی برای اجرا ندارد، اما نگاهی به ظرفیتهای دیپلماتیک واشنگتن نشان میدهد که محدود دانستن تحریمهای جدید به مرزهای ایالات متحده سادهانگاری است و آمریکا تلاش خواهد کرد محدودیتهای ایران در موضوعات غیرهستهای همچون مباحث نظامی را به سایر کشورها گسترش دهد و درست در چنین شرایطی است که دستگاه دیپلماسی ایران باید با استفاده از ظرفیت تعاملات دیپلماتیک خود، مانع از چنین محدودسازیهایی شود.
تحریمهای تازه آمریکا حکایت از آن دارد که واشنگتن همچنان میخواهد به فشارهای خود به ایران که پیش از اجرای برجام جریان داشت، ادامه دهد و آپارتاید علمی را بر کشورمان تحمیل کند تا ایران نتواند حتی با تکیه بر دانش بومی خود، به پیشرفت در صنایع دفاعی دست یابد. بنابراین دیپلماسی ایران میبایست با استفاده از روابط خود با نهادهای بینالمللی، مانع از نقض حقوق کشورمان در پیشرفتهای دفاعی شده و در چارچوب حقوق بینالملل، مقابل زیادهخواهیها بایستد.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
روز مرگ هوای پاک!/مهدی جابری
وزن سخنرانیها و شعارهای مدعیان در روز هوای پاک بیشتر از وزن آلایندههای زیستمحیطی است. 29 دی ماه روز هوای پاک، بهانه خوبی است برای برپایی همایشهایی که عنوان هوای پاک را یدک میکشد؛ همایشهایی که برای حضور در آنها باید از «ماسک» استفاده کرد و جزو گروههای حساس نبود!
امروز مدرسههای پایتخت تعطیل است و دولت با ۲ ساعت تاخیر آغاز به کار میکند؛ تاخیری که هرچند امروز همراه با مصوبه است اما غیبت و تاخیر دولت در مواجهه جدی و موثر با آلودگی هوا در چند سال اخیر امری عادی بوده است.
یکی از عجیبترین و جالبترین اظهارات در روز هوای پاک را معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بر زبان جاری کرده؛ او وعده داده است آلودگی هوا تا 10 سال آینده تحت کنترل دولت قرار گیرد! این وعده زمانی عجیبتر میشود که وعدههای خانم ابتکار در دولت اصلاحات را مرور کنیم. او در سال 1379 نیز اعلام کرده بود برای رساندن آلودگی هوا به نقطه صفر، برنامهریزی 10 ساله انجام شده است!
امروز اما نهتنها آلودگی هوا به نقطه صفر نزدیک نشده بلکه این خانم ابتکار است که با تکرار مجدد وعدههای 15 سال قبل، به نقطه صفر بازگشته است. نگاه سیاسی معاون رئیسجمهور در حوزه حساس محیط زیست را میتوان در آمار و ارقام و اعدادی که معمولا در اظهارات خود به کار میبرد، بخوبی درک کرد: «از سال 79 تا 84 برنامهها بخوبی اجرا شده است اما یک دوره متوقف شد بنابراین باید این دوره را از آن زمان کلی کم کنیم و اکنون 27 ماه است که دولت با جدیت کار را دنبال میکند».
انتظار میرود مدیران دولتی در حوزه محیط زیست با احترام قائل شدن برای شعور و قدرت تحلیل و درک مردم و رسانهها، به جای کلیگویی و اظهارنظر بر پایه احساسات و استفاده از دیالوگهایی که معمولا در خالهبازیها کاربرد دارد، با مصداق و شاهد مثال برای مردم سخن بگویند و البته درباره ابهاماتی که امروز و نیز در دولت اصلاحات در حوزه مدیریتی آنها وجود داشته و دارد پاسخگو باشند.
نکته مهم این است که چه تضمینی برای اجرایی شدن وعدههای 10 ساله خانم ابتکار وجود دارد؟
15 سال قبل وعدهای
10 ساله داده شد، امروز نیز وعدهای در افق 10 سال آینده داده میشود و خدایناکرده اگر 15 سال بعد دوباره مدیریت حوزه دولتی محیط زیست به دست این افراد بیفتد، احتمالا با بهانهای دیگر، وعده 10 ساله دیگری میدهند!
ابهام دیگری که در روزهای منتهی به «روز هوای پاک» امسال ایجاد شد، نوع و شیوه تعطیلی مدارس بود! آن هم برای ۲ روز متوالی! این در حالی است که مردم بخوبی به یاد دارند که دولت یازدهم در پاییز و زمستان 1392 اصرار عجیبی بر اثبات پاک بودن بنزینهای وارداتی داشت و از اعلام تعطیلی مدارس به خاطر «نگرانی از نتیجهگیری افکار عمومی» هراسان بود. به عبارت دیگر دولت تدبیر و امید، صلاح نمیدانست با رمزگشایی از واقعیتهای موجود در پشت پرده بنزینهای وارداتی آلوده، جامعه را به سوی ناامیدی سوق بدهد! این در حالی بود که همین امیددهندگان به محض آغاز به کار دولت یازدهم، حس کاذب و دروغین سرطان را به بهانه آلوده بودن بنزینهای تولید داخل به مردم جامعه تلقین کردند.
کمیته و کارگروهی که در سالهای 1392 تا 1394 همواره در اعلام وضعیت اضطراری آلودگی هوا و تعطیلی مدارس دست به عصا حرکت میکرد و تابع نظرات اعضای پابهسنگذاشته دولت بود، به یکباره تصمیم میگیرد در روز 27 دیماه (که شاخص آلودگی هوا در وضعیت بهتری نسبت به هفته قبل قرار داشت) تشکیل جلسه بدهد و مدارس تهران را به مدت ۲ روز تعطیل اعلام کند. این کارگروه، همان گروهی است که زمستان 1392 در اوج آلودگی هوا باید دست تکتک اعضایش را میگرفتند و با خواهش و التماس از آنها میخواستند جلسه اضطرار تشکیل بدهند و در نهایت هم اعلام میکردند آلودگی هوا در وضعیت اضطرار یا ناسالم و هشدار نیست!
سیاست، سیاست، سیاست؛ این عامل را باید از حوزه حساس و حیاتی محیط زیست پاک کرد تا آرزوی هوای پاک خودبهخود محقق شود؛ پاک کردن این معضل به معنای حذف شخصیتهایی است که شاید هر کاری از آنها ساخته باشد جز حفاظت از محیط زیست؛ شخصیتهایی که به اشتباه سر از حوزه سبز محیط زیست درآوردهاند، به اشتباه تصمیم میگیرند و برنامههای 10 ساله ارائه میدهند!
***************************************