تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۴  ، 
کد خبر : ۲۸۶۱۳۳
حسن رسولي در گفت‌وگو با آرمان:

اصولگرايان، رد‌صلاحيت اصلاح‌طلبان را امتياز ندانند

مقدمه: بعد از انتخابات سال 92 جريان‌هاي مختلف می‌کوشند خود را براي انتخابات مجلس آماده كنند. اصلاح‌طلبان با توجه به بازترشدن فضاي سياسي تلاش دارند براي ورود به انتخابات با حفظ هماهنگي وارد گردونه انتخابات شوند. شايد بتوان گفت اصلاح‌طلبان به عنوان نزديك‌ترين گروه به دولت تا حدودي پيروزي خود را ساده‌تر از گذشته مي‌دانند، هرچند هنوز با مسائلي مانند تایید صلاحیت مواجه هستند. از طرف ديگر برخي از جريان‌هاي نزديك به دولت مي‌كوشند به نوعي اصلاح‌طلبان را مجاب كنند كه با بخشي از اصولگرايان حامي دولت دست به ائتلاف بزنند؛ موضوعي كه نقد و نظرات بسياري را تا به امروز با خود به همراه داشته است. سرليستي احتمالي عارف يا حجت‌الاسلام ناطق نوري نيز يكي از بحث‌هاي روز است. البته در اين ميان آنچه بيش از هر چيزي بر آرايش نيروهاي سياسي مجلس تاثير خواهد گذاشت؛ توافق هسته‌اي است كه صحنه سياسي مجلس را در هر صورت چه اصولگرا باشد چه اصلاح‌طلب به نفع دولت تغيير خواهد داد. به بهانه انتخابات اسفندماه، «آرمان» با حسن رسولي استاندار دوران اصلاحات و از مشاوران و نزديكان دكتر محمدرضا عارف به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه مي‌خوانيم:
پایگاه بصیرت / احسان اسقايي

(روزنامه آرمان - 1394/07/05 - شماره 2862 - صفحه 6)

* اصلاح‌طلبان چه رویکردی براي ورود به انتخابات مجلس آينده دارند؟

** جريان اصلاح‌طلب در برخورد با انتخابات هفتم اسفندماه با جهت‌گيري دروني و جهت‌گيري بيروني مرتبط با هم و منظم، برنامه‌ريزي براي انتخابات را در دستور كار قرار داده است. در بعد درون جرياني، دو راهبرد اساسي مدنظر اصلاح‌طلبان قرار دارد تا اصلاح‌طلبان بتوانند اكثريت كرسي‌هاي مجلس را به دست آورند. در بعد دروني، حداكثر‌سازي اجماع در بين همه تاثيرگذاران و ظرفيت‌هاي اصلاح‌طلب بر اساس انسجام‌بخشي دروني جريان اصلاحات در دستورکار قرار دارد كه بر اين مبنا اصلاح‌طلبان قصد دارند به يك ليست واحد سراسري براي همه حوزه‌هاي انتخاباتي كشور دست يابند.

همچنين در بعد بيروني نیزتعامل با مجموعه مراجع ذي‌ربط در سطوح مختلف كه هر كدام به شكلي در پروژه انتخابات هفتم اسفند مسئوليت دارند در دستورکار قرار گرفته است كه به‌طور طبيعي نخستين مسئوليت اجرايي متوجه دولت و وزارت كشوراست و با ساير مراجع چهارگانه نيز به صورت غيرمستقيم و بخش نظارتي يعني شوراي نگهبان در سلسله مراتب مديريتي در سطح هيات نظارت، حوزه‌هاي انتخاباتي اصلي و فرعي قصد تعامل دارند. حركت در چارچوب ضوابط و قواعد قانوني با رويكرد كمك به تحقق مشاركت اكثريت مردم به‌ويژه جوانان و زنان نه فقط به عنوان رأي‌دهنده و انتخاب‌كننده بلكه به عنوان انتخاب شونده در دستور كار قرار دارد و از اين جهت رویکرد اصلاح‌طلبان آن است كه به عنوان يك وظيفه بحث انتقال تجارب نسل اول را به نسل دوم و سوم عملياتي كنند.

* رفتار نهاد‌هاي نظارتي در انتخابات گذشته چگونه بوده و بر اين اساس در انتخابات پيش رو رفتار اين نهاد‌ها را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

** از انتخابات مجلس چهارم به بعد و پس از استفساري كه مرحوم آيت‌ا... رضواني عضو محترم وقت شوراي نگهبان در سال 70 درباره كم و كيف اجراي اصل 99 قانون اساسي مبني بر اينكه نظارتي كه بر انتخابات بر عهده شوراي نگهبان است و به‌طور مشخص اينكه اين نظارت استدلالي يا استصوابي است انجام دادند و شوراي محترم نگهبان در آستانه مجلس چهارم نظر تفسيري خود را مبتني بر اينكه اين نظارت استصوابي است و بر همه مراحل انتخابات ساري و جاري است، اعلام كرد و در مجلس چهارم نيز اين تفسير تبديل به قانون شد. از آن روز تا به امروز، استصوابي بودن نظارت، بخشي از قانون لازم‌الرعايه انتخابات و جزو قوانين رسمي كشور است و هر فردي كه مي‌خواهد به عنوان انتخاب‌شونده وارد انتخابات شود بايد اين قواعد را رعايت كند.

حتما مساله بررسي و رسيدگي به صلاحيت‌ها يكي از مراحل اصلي پروژه انتخابات است، به‌ويژه بر اساس تجربه سال‌هاي اخير اين حساسيت بيشتر متوجه جريان اصلاح‌طلب است تا جريان اصولگرا. اينكه در موضوع بررسي صلاحيت‌ها در آستانه انتخاباتي كه عملا از 28 آذر ماه با دستور وزير كشور برنامه زمان‌بندي آن آغازمي‌شود، ما با چه جهت‌گيري و فضایی از سوی بخش نظارتي درباره بررسي صلاحيت‌هاي انتخاباتي روبه‌رو باشيم، چندان اطلاعي در دست نيست اما بر اساس سوابق 24ساله گذشته كه 6 دوره انتخابات مجلس را سپري كرديم و در آستانه هفتمين دوره مجلس بعد از سال هفتاد قرار داريم، با سه نوع برخورد از سوی شوراي نگهبان مواجه خواهيم بود كه اگر بخواهيم اين برخوردها را طبقه‌بندي كنيم، شوراي نگهبان در بررسي صلاحيت‌ها در سال 78 نسبت به نامزدهاي اصلاح‌طلب با ديد حداکثری نگاه كرد. به نظر من از بالاترين حد استاندارد برخوردار بود و متقابلا در جريان انتخابات مجلس چهارم، هفتم، هشتم و نهم مانند مجلس ششم نبود.

بايد ديد با چه وضعيتي مواجه هستيم. آنچه مسلم است، استرس عبور از تایید صلاحیت از نظر من به عنوان يك فعال اصلاح‌طلب ممكن است به عنوان يك ابزار تبليغي بازدارنده توسط رقيب براي كاستن از سطح انگيزه كنش‌گري سياسي اصلاح‌طلبان مطرح باشد كه مطرح نيز است. لذا مي‌توانيم با توجه به فضاي كشور و سالي كه همدلي و همزباني نام گرفته و دولت نيز از موفقيت خوبي در سياست خارجي برخوردار شده است، بايد اميدوار بود كه از فضاي بازتري برخوردار باشيم و در راستاي سياست‌هاي اصولي نيز ملاقات‌ها با برخي از اعضاي شوراي نگهبان توسط تعدادي از همفكران اصلاح‌طلب صورت گرفته است و اين نشست‌ها ادامه پيدا خواهد كرد و اميدواريم شاهد فضاي خوب و رقابتي در انتخابات آينده باشيم و به سمتي حركت كنيم كه امكان حضور همه سلايق به‌ويژه نسل جوان در انتخابات وجود داشته باشد و همه بتوانند با حضور گسترده در انتخابات در این حماسه ملی سهیم باشند و در پویایی هرچه بیشتر کشور بکوشند.

* بزرگان اصلاحات چه نقشي در اصلاحات دارند، به گونه‌ای که این جریان در انتخابات پيش‌رو حول محور اين افراد وارد گردونه رقابت شوند؟

** ما در جمهوري اسلامي ايران دموكراسي انتخاباتي داريم ولي زيرساخت‌هاي حزبي مورد نياز براي انجام پروژه‌هاي انتخاباتي را در اختيار نداريم لذا به ناچار هر دو جناح اصلي كشور چه جريان اصلاح‌طلب و چه جريان اصولگرا به دليل برخوردار نبودن از يك سامانه حزبي فراگير و كارآمد كه بتواند تولي‌گري و تصدي‌گري در انتخابات را برعهده بگيرد، محروم هستيم. پرتعداد بودن احزاب در كشور نشان‌دهنده پايين بودن اثربخشي احزاب است و اين نقص بزرگي است و اميدوار هستيم كه به سمتي حركت كنيم كه در آينده نزديك شاهد دموكراسي كامل از نوع مردم‌سالاري ديني باشيم كه تحزب و تقويت احزاب و ادغام اين احزاب پرتعداد كم‌تر اثربخش، فضايي را ايجاد كنيم كه در جهت الگودهي به رفتار و سليقه سياسي مردم و احزاب، تعيين‌كننده باشند.

قانون اساسي اين نياز را به رسميت شناخته است، بنابراين مانع قانوني نيز وجود ندارد لذا در غياب احزاب، جريان‌هاي سياسي مبادرت به سازماندهي جبهه‌اي مي‌كنند و به جاي اينكه شاهد رقابت احزاب اصلاح‌طلب و اصولگرا باشيم شاهد رقابت طيف و جريان اصلاح‌طلب با طيف يا جريان اصولگرا هستيم. در چنين شرايطي طبيعتا علاوه بر احزاب، شخصيت‌هاي سياسي دو جناح هم به صورت مكمل، هادي و راهنما، اثرگذار هستند. امروز برخي از احزاب شناسنامه‌دار اصولگرا عنوان مي‌كنند كه آيت‌ا... محمد يزدي و آيت‌ا... مصباح‌يزدي از افراد شاخص هيات داوري و راهبري‌كننده سازمان انتخاباتي اصولگرايان هستند لذا طبيعتا رئيس دولت اصلاحات و آيت‌ا... هاشمي و آيت‌ا... سيد حسن خميني و دكتر عارف و... نيز ظرفيت مكمل حزبي جريان اصلاح‌طلب هستند كه همانند جريان رقيب تركيب اين دو ظرفيت آرايش صحنه انتخابات را نهايي خواهد كرد.

* آيا ائتلاف جريان اصلاح‌طلب و اصولگرا با توجه به رقابتي بودن فضا ميان اين دو طيف، امكانپذير است؟

** ائتلاف به معني علمي و حرفه‌اي در شرايطي صورت مي‌گيرد كه احزاب متعدد بعد از يك رقابت انتخاباتی و حتي قبل از ورود به رقابت انتخاباتي به تنهايي احساس مي‌كنند كه توان غلبه بر رقيب و رقبا را ندارند، در حقيقت‌ سازوكار ائتلاف توان مضاعف و موقعيت جديد و هم‌افزايي براي احزاب ايجاد مي‌كند. برای مثال يك حزب احساس مي‌كند اگر به تنهایی بخواهد براي پست نخست وزيري (در نظام‌هاي پارلماني) اقدام كند چون 30 درصد پارلمان را در دست ندارد بايد با يك حزب ديگر كه 25 درصد پارلمان را در اختيار دارد با هم‌افزايي دست به ائتلاف بزند تا بتواند رأي اعتماد بگيرد. ائتلاف نوعا در احزاب نزديك به هم صورت مي‌گيرد. ائتلاف با رقيب نقض غرض است و به معني واگذاري صحنه است و اصالتي ندارد.

رقابت به معناي برگزاري مسابقه بين دو طرف مدعي توليد خير براي جامعه، صورت مي‌گيرد زيرا هدف كار سياسي، تجارت و بازرگاني نيست، هدف توليد حكم روایي خوب و حيات طيبه است؛ لذا دو جريان كه ائتلاف مي‌كنند با ائتلاف به دنبال اين هستند كه مرزهاي دموكراسي را جلو ببرند و براي همين موضوع رقابت مي‌كنند. ما در ايران تا به الان چنين سابقه‌اي نداشته‌ايم كه جريان اصولگرا و جريان اصلاح‌طلب نه تنها در سطح كلان بلكه حتي بين نحله دروني اين دو طيف در يك انتخاباتي ائتلاف صورت گرفته باشد. تنها يك سابقه وجود دارد كه در جريان انتخابات مجلس پنجم، جامعه روحانيت مبارز كه در محور قرار داشت؛ آقاي ناطق نوري رئيس مجلس و عضو جامعه روحانيت مبارز بودند، آيت‌ا... هاشمي رئيس‌جمهور و عضو جامعه روحانيت مبارز و آيت‌ا... يزدي رئيس قوه‌قضائيه و عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم بودند و به تعبير ادبيات امروزي جامعتين بودند. آيت‌ا... هاشمي در جريان انتخابات مجلس پنجم خطاب به جامعه روحانيت مبارز و حلقه‌اي از جريان اصولگراي آن زمان درخواست كردند كه پنج نفر از شخصيت‌هاي بينابين در ليست جامعتين قرار بگيرد، مانند آقاي نوربخش و دكتر فاضل.

ابتدا آقاي ناطق به عنوان رئيس جبهه‌ پيروان امام و رهبري پذيرفتند و‌ اين پيشنهاد را در تشكيلات مركزي مطرح كردند اما تشكيلات رأي نداد و صادقانه به آيت‌ا... هاشمي نظر دوستانشان را اعلام كردند و در واقع در يك مجموعه به هم پيوسته نتوانستند ائتلاف درون ساختاري ايجاد کنند و به طريق اولی بحث ائتلاف دو جناح قبل از ورود به انتخابات در جامعه ايران سابقه ندارد و دوستاني كه به عنوان ايده اين مورد را مطرح مي‌كنند ممكن است داراي مدارج علمي بسيار ارزشمندي در حوزه علم و هنر سياست باشند ولي به دليل اينكه در صحنه، بازيگر و مجري و ناظر نبودند مقداري از پيچيدگي صحنه كم‌اطلاع هستند و دچار ساده‌سازي و خوش‌باوري مي‌شوند و عملا ائتلاف بين دو جريان سياسي اصلاح‌طلب و اصولگرا معنا ندارد و اگر انتخابات برگزار شود و در انتخابات مجلس آينده چهار فراكسيون مختلف داشته باشيم كه هر كدام اين فراكسيون‌ها قابل جانمايي در دل دو جناح كشور باشند، در آن صورت ممكن است براي انتخاب رئيس مجلس نوعي از ائتلاف پس از تعيين تركيب مجلس صورت بگيرد.

همچنين ممكن است در ليست‌هاي انتخاباتي علاوه بر بحث احزاب، شخصيت‌ها هم نقش‌آفرين باشند، كما اينكه مشاهده شد در انتخابات سال 92 جدا از صورت‌بندي حزبي و جرياني، آقاي ناطق و آيت‌ا... هاشمي و رئيس دولت اصلاحات و دكتر عارف بنا به اقتضائات و شرایط موجود همسو شدند و در يك نقطه، نه به عنوان يك تشكيلات بلكه با يك تشخيص فردي در مقطع انتخابات رياست‌جمهوري كه انتخابات يك فرد است ائتلاف كردند و آقاي ناطق از آقاي روحاني كه سابقه شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز و نايب‌رئيسي مجلس را در كارنامه خود دارند حمايت كردند و ائتلاف صورت گرفت.

لذا كساني كه بحث كانديداتوري آقاي ناطق بر مباني ائتلاف و سرليستی اصلاح‌طلبان را مطرح مي‌كنند بايد توجه داشته باشند اين امر قابليت مجاب‌سازي ندارد و آقاي ناطق نوري هم به عنوان شخصيت مبارز قبل از انقلاب و مدير باتجربه بعد از انقلاب اعلام كرده‌اند كه اگر گوشتم از ميان رود استخوان‌هايم را در سبد اصلاح‌طلبان قرار نمي‌دهم، لذا نبايد به حوزه رقابتي درون جناحي نگاه تجاري داشته باشيم. آقاي ناطق و ساير بزرگان هر كدام در عين حال كه بخشي از هويت انقلاب هستند، خود نيز داراي هويت‌هايي هستند. ايشان از هتك حرمت‌هاي رئيس دو دولت قبلي ناراحت هستند و به هر حال ما آرزو داريم كه شخصيت‌هایي مانند آقاي ناطق نوري كارگرداني اصولگرايان را انجام دهند که در اين صورت افراد خام و احساساتي ميدان‌دار جريان اصولگرا نخواهند شد.

* عملكرد دولت روحاني در زمينه توسعه سياسي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

** اگر بخواهيم دولت آقاي روحاني را كه وارد سال سوم فعاليت خود شده ارزيابي كنيم، بايد ببينيم فلسفه شكل‌گيري اين دولت برخاسته از چه شرايط و چه مولفه‌هايي است. آنچه در جريان 92 اتفاق افتاد مشهود بود و من نمي‌خواهم در اينجا به آن اشاره كنم. بالاخره در آخرين صحنه، رقابت بين شخصيت‌هاي متعدد اصولگرا با تفاوت‌هاي كيفي و يك نفر شخصيت اصلاح‌طلب به نام محمدرضا عارف آغاز شد. آقاي دكتر روحاني با خاستگاه اصولگرايي و جامعه روحانيت كه به نظر من اگر كسي از وي سؤال كند كه چه گرايش سياسي داريد، خود را اصولگرا معرفي خواهد کرد، زيرا اصالت و هويت وي اصولگرا است، باتوجه به رويكردهايي كه ايشان در جريان انتخابات اتخاذ كردند، هيچ كدام از مجموعه‌ها و زيرمجموعه‌هاي جريان اصولگرايي و حتي يك حزب تازه‌تاسيس اصولگرايي از ايشان حمايت نكرد. از طرف ديگر هم ائتلاف سه‌گانه‌اي كه بين آقاي دكتر حداد، قاليباف و ولايتي شكل گرفته بود، به هر دليلي به ثمر ننشست.

آقاي دكتر روحاني در قياس با ساير كانديداهاي اصولگرا، رويكرد اعتدالي و ميانه‌تري را در برخورد با اصلاح‌طلبان پيش گرفتند. در واپسين لحظات سرنوشت‌ساز انتخاباتي آرايش صحنه به گونه‌اي رقم خورد كه اين نزديكي گفتمان بيشتر شد. البته خاستگاه تغيير نكرد و نه آقاي روحاني در آخرين روزهاي انتخاباتي خود را اصلاح‌طلب معرفي كردند و نه اصلاح‌طلبان اعلام كردند كه اصولگرا هستند و شرايط به سمتي رفته بود كه اصلاح‌طلبان از آقاي دكتر عارف به عنوان تنها كانديداي اصلاح‌طلب حمايت كنند يا اينكه با آخرين نفر اصولگرايي كه به لحاظ اصولگرايي نزديکي بيشتري با اصلاح‌طلبان دارد حمايت كنند كه عقل جمعي و لیدری اصلاحات بر اين قرار گرفت و آقاي دكتر عارف هم تمكين كردند، در نتيجه پيروزي آقاي روحاني از پايگاه اصولگرايي با حمايت اصلاح‌طلبان به معني حزبي و حمايت اشخاصي مانند رئيس دولت اصلاحات و آيت‌ا... هاشمي و آقاي ناطق و اقدام تاريخي آقاي دكتر عارف كه به نظر من در تاريخ معاصر ايران بي‌نظير است، رقم خورد.

بنابراين دولت آقاي روحاني دولت اصولگرايي است كه نزديكي با اصلاح‌طلبان داشته و دارد و خوشبختانه در حال حاضر كه وارد سال سوم شده‌ايم، آقاي روحاني اين قرابت فكري را با اصلاح‌طلبان ادامه داده‌اند و لذا همچنان تصميم راهبردي دوشنبه منتهي به جمعه انتخابات، جاري و ساري است. دكترعارف همچنان از دولت حمايت مي‌كنند و اعلام كرده‌اند اگر اين وضعيت ادامه پيدا كند ما در سال 96 هم به فكر رقابت با روحاني نخواهيم بود و اين يعني نهايت سياست‌ورزي اخلاقي. متقابلا پيروزي آقاي روحاني براي ساير بخش‌هاي اصولگرايي شكست بزرگي بود، زيرا اين دوستان عادت كرده بودند كه بايد برنده شوند.

سه دوره انتخابات مجلس را پي در پي برده بودند و 12 سال مجلس در تصرف اصولگرايان بود. آقاي دكتر احمدي‌نژاد دو دوره رئيس‌جمهور و منتخب جريان اصولگرا بودند و همه احزاب و شخصيت‌ها و اكثر كساني كه امروز با ادبيات نامناسب با دكتر احمدي‌نژاد برخورد مي‌كنند، بعضا در گفته‌هایشان هست كه آقاي دكتر احمدي‌نژاد را چگونه توصیف می‌کردند. در هر صورت اگر انتخابات بين آقاي روحاني و قاليباف وارد مرحله دوم مي‌شد و معلوم نبود، شايد اختلاف انتخابات سال 84 پيش مي‌آمد. لازم به ذكر است در دوم خرداد 76 آقاي ناطق هفت ميليون رأي و رقيب وي حدود 21 ميليون رأي آوردند. بنابراين آقاي روحاني در يك شرايط سخت‌تري نسبت به آقاي هاشمي و رئیس دولت اصلاحات و حتي آقاي احمدي‌نژاد از حيث پشتوانه رأي روبه‌رو است.

* عملكرد دولت در حوزه سياست خارجي را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

** دولت آقاي روحاني در سياست خارجي بسيار موفق است، به اين علت كه شخص آقاي روحاني متخصص امنيت ملي است. يكي از عوامل موفقيت آقاي روحاني در سياست خارجي اين است كه وي اهل اين حوزه است. 16سال در جايگاه دبير شوراي امنيت ملي مجموعه موضوعات مطرح در حوزه امنيت ملي را در نظر داشتند و رصد مي‌كردند، ضمن اينكه آقاي روحاني هوش و ذکاوت بالایی دارد و يكي از منتقدان دوره هشت ساله احمدي‌نژاد در نحوه مديريت وي بر پرونده هسته‌اي بوده است. البته منظور اين نيست كه مديريت روحاني عامل پيروزي وي در پرونده هسته‌اي است، بالاخره مقام معظم رهبري به وي اعتماد كردند. ايشان درباره پرونده هسته‌اي بجا و به موقع نظارت و هدایت داشتند و با بهترين تعابير از تيم مذاكره‌كننده حمايت كردند و روحاني نيز كار را به كاردان داد. آقاي دكتر ظريف در اقليم سياسي و فرهنگي آمريكا درس خوانده و رشته تحصيلي وي حقوق بين‌الملل است و سال‌ها نماينده ايران در سازمان ملل بوده است.

همچنين قواي سه‌گانه و نيروهاي مسلح نيز از وي حمايت كردند. آقاي لاريجاني زماني در نقد عملكرد آقاي روحاني اعلام كرده بودند كه دولت اصلاحات در غلطان داده‌اند و آب نبات چوبي گرفته‌اند ولي امروز آقاي دكتر لاريجاني از مذاكرات حمايت مي‌كنند لذا امروز بين آقاي لاريجاني و روحاني برخلاف نظر متفاوت سال 84 نهايت همراهي و هم نظري را در پيشبرد پرونده هسته‌اي مي‌بينيم. دولت روحاني در سياست خارجي يكي از موفق‌ترين دولت‌ها است زيرا از نظر من پرونده هسته‌اي ايران سنگين‌ترين پرونده صد سال اخیر ايران است و حتي از ملي كردن صنعت نفت و قطعنامه 598 نيز مهمتر است زيرا ما ذيل فصل هفتم بوديم.

http://armandaily.ir/?News_Id=129079

ش.د9404095

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات