(روزنامه آفتابيزد - 1394/07/12 - شماره 4442 - صفحه 8)
دولت سوریه نیاز به اصلاحات سیاسی دارد. این نکته به طور قطع میتواند بدیهی ترین، ملموس ترین و منصفانه ترین اظهار نظر سیاسی در مورد سوریه و نظام سیاسی آن باشد. اصلاحات سیاسی با آنچه طی 4 سال گذشته همواره با لحنی خاص و همراه با درخواست هایی عجیب و غریب مد نظر آمریکا، قدرتهای اروپایی و مداخله جویان منطقه ای بوده است، تفاوتهای بیشماری دارد، زیرا احساس نیاز اصلاحات سیاسی در عرف دیپلماتیک با کینه ورزی، کمک نظامی و تسلیحاتی به مخالفان یک نظام برای کشاندن آن دولت و نظام تا مرزهای سرنگونی، آتش افروزی در حوزه جغرافیایی یک کشور، تخریب عامدانه و آمرانه زیرساختهای صنعتی، تاریخی و اجتماعی و نیز تجاوز به حریم هوایی و زمینی یک کشور مستقل هیچ میانه و ارتباطی ندارد.
برای به کرسی نشاندن دکترین سلطه، به اضمحلال و انزوا کشاندن دولتی مستقل از آن جهت که احساس نیاز به اصلاحات سیاسی با تغییرات تحمیلی در سیستم مدیریتی کشوری که نظام سیاسی مستقلی دارد، نمی تواند هیچ سنخیتی داشته باشد پس میتوان نتیجه گرفت که به کار بردن اصطلاح اصلاحات سیاسی در مورد سوریه ـ حداقل در مورد کشورهایی که اصول و مبانی را رعایت نکردندـ تنها و تنها یک ژست متمدنانه و تغییر لحن ملموس است و اما جمهوری اسلامی ایران چون همواره به تمامیت ارضی و استقلال سیاسی همه کشورهای منطقه و جهان احترام گذارده؛ به کار بردن این اصطلاح کاملا منطقی و صادقانه است.
جان کری، وزیر خارجه آمریکا ـ که اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل را به محلی برای پیگیری دیپلماسی در موضوع سوریه تبدیل کرده ـ اکنون تلاش دارد، مشارکت ایران را نیز در یافتن راهحلی سیاسی برای این موضوع جلب کند. روزنامه «نیویورکتایمز» در همین رابطه، با اشاره به دیدار کری با محمد جواد ظریف، همتای ایرانی خود، به نقل از وی نوشت: «من این هفته را فرصتی مهم برای کشورها میدانم تا نقشی مهم ایفا کنند. ما نیازمند تحقق صلح و مسیری رو به جلو در سوریه، یمن و کل منطقه هستیم.»
این دقیقا همان تغییر لحنی است که این روزها آمریکایی ها، اروپاییها (به ویژه فرانسوی ها)، ترکیه و حتی هم پیمانان این کشورها در گفتار و موضعگیریهای خود اتخاذ کرده اند و اما جدای از آن که باید این مهم را پذیرفت که ساختار قدرت در سوریه به گونه ای است که انجام هرگونه اصلاحات سیاسی در آن باید با شناخت و احتیاطهای لازم انجام شود؛ این اصل را نیز باید در نظر گرفت که تغییر لحن به تنهایی نمیتواند برای دنبال کردن اصلاحات سیاسی در یک کشور کفایت کند.
تغییر لحن این روزهای آمریکاییها را از منظری دیگر نیز میتوان مورد مداقه قرار داد. کمتر از دو سال قبل و در ابتدای سال 2014 و زمانی که کشورهای مختلف برای برگزاری کنفرانس بین المللی صلح سوریه آماده میشدند، همین آقای کری و دولت آمریکا بودند که با مطرح کردن بهانههای گوناگون، مانع از حضور ایران در کنفرانس مذکور شدند تنها با این توجیه که نقش ایران در سوریه غیرسازنده بوده و به نتایج نامطلوبی منجر شده است.
(دنبال کردن سیاست به انزوا کشاندن جمهوری اسلامی ایران، طرحی که در نهایت به شکست انجامید). از این دو امر مهم یعنی تغییر لحن و تغییر موضع میتوان نتایج جالب توجهی گرفت؛ از آن جمله این که اولا سیاستهای منطقه ای دولت آمریکا به عنوان محور اصلی تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه تحقیقا به شکست انجامیده است ثانیا این که دولت هایی نظیر آمریکا وهمپیمانان آنها (اعم از منطقه ای یا بین المللی) بدون شناخت از شرایط سیاسی ـ اجتماعی که تنها با تکیه بر اموری همچون مذهب و قومیت کمر به سرنگونی اسد بستند و ثالثا و مهم تر از همه این که نادیده انگاری نقش مهم، تاثیرگذار و تعیین کننده جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه ای خاصه در سوریه و عراق و این اواخر یمن اشتباهی غیر قابل بازگشت است.
برای رسیدن به سرمنشا همه دلایل باید به این مسائل توجه داشت. قدرت گرفتن بیش از پیش گروه تروریستی داعش، جریان یافتن سیل پناهجویان به سوی اروپا که سبب بروز بحران برای کشورهای اروپایی شده، عدم برگزاری مذاکرات رسمی صلح با حضور همه طرفهای دخیل و از همه مهم تر نادیده انگاری ایران حامی سوریه و حضور نظامی روسیه در سوریه. در بررسیهای به عمل آمده مشاهده میکنیم که روزنامه انگلیسی«گاردین» تاکید کرده که دستیابی به توافق آتش بس اخیر در سوریه، به منزله تاییدی بر قدرت ایران در منطقه است.
هرچند هنوز مشخص نیست این توافق 25 ماده ای میان دولت سوریه و ائتلاف گروههای مسلح و تروریستی مخالف دولت با نام«جیش الفتح» که ایران و ترکیه وظیفه میانجیگری هر یک از دو طرف را بر عهده داشتند، تا چه مدت دوام بیاورد، اما صرف حضور ایران در مقام میانجی و مذاکره کننده به نیابت از دولت سوریه، موید نقش ویژه ای است که این کشور در تحولات سوریه ایفا میکند. اگرچه این روزنامه سعی دارد با پررنگ تر نشان دادن حضور نظامی روسیه به نوعی به قدرت تاثیرگذار منطقه ای ایران نگاهی گذرا داشته باشد، اما در هر صورت پذیرفته است که ایران توانسته به عنوان قدرتی تاثیرگذار در آرامش اوضاع فعلی سوریه نقشی اساسی داشته باشد. در این زمینه گاردین معتقد است: همزمانی طرح موضوع آتش بس با افزایش حضور نیروهای نظامی روس در سوریه، میتواند نشانه ای از این امر باشد که تلاشها و اقدامات ایران و روسیه به منظور یاری رساندن به دولت دمشق، همسو و مکمل یکدیگر به شمار میرود.
به این ترتیب، آن گونه که مشخص است، پس از گذشت چهار سال از درگیریها در سوریه، این باور به طور جدی و عمیق در غرب به وجود آمده که برای دستیابی به راه حلی واقعی و پایدار برای پایان دادن به بحران این کشور، حضور و مشارکت ایران ضروری است و مجموعه تحولات داخلی و خارجی مرتبط با این بحران، بر اهمیت چنین مشارکتی مهر تایید میزند. تا اینجای ماجراهای چهارساله اخیر شاهدیم که نهادهای درونی و بیرونی قدرت در سوریه تغییرات منطقی و بررسی شده را پذیرفتهاند و دیگر بحث بر سر سرنگونی نظام حاکم(مشخصا شخص بشار اسد) و نیز رو در رویی با نامها وشخصیتها ملاک تصمیم گیریهای کلان نیست مضافا این که چالشهای به وجود آمده تحت سایه قبیله و قومیتگرایی، مذهبی نگری و دامن زدن به تنشهای مردمی نیز نتوانست انسجام درونی ملت سوریه را دچار خدشه کند.
حمایتهای سخت افزاری ونرم افزاری از دولت و ملت سوریه اگرچه در زمان هایی از سوی روسیه ـ متحد نظامی سوریه ـ دچار تردیدها و نوساناتی شد و این کشور را دچار مشکلات عدیده کرد اما دولت ایران با درک این مهم که مردم سوریه بهعنوان صاحبان اصلی نظام مدیریتی هرگز نمی توانند وجهالمصالحه این چنین معاملات سیاسی قرار گیرند به قوت خود باقی ماند. از آن روزهای سخت اگرچه مدتها گذشته و کشور و مردم و نظام سیاسی سوریه متحمل خسارتهای قابل توجه و تاملی شده اند اما آنچه برجای ماند و جهان را متوجه خود کرد احقاق حقی بود که زیر سایه سنگین دخالتهای گاه و بیگاه ترکیه در همسایگی سوریه، حمایتهای مالی عربستان به عنوان محور تصمیم گیر و تاثیرگذار دول عربی، اروپا به عنوان اردوگاه اصلی مخالفان اسد و نیز حضور مستقیم داعش تحت حمایت و هدایت و سرپرستی آمریکا به عنوان تروریسم بین المللی پدیدار شد.
ایران به عنوان دوست و همراه همیشگی ملت و دولت سوریه بی هیچ قید و شرطی این حمایتها را بدون هرگونه نوسان و تغییری ادامه داد و در نهایت آنچه به عنوان نتیجه و دستاورد قابل دفاع است تغییر لحن همه کشورها و شخصیت هایی است که پیش شرط هر گونه مذاکره ای را برکناری اسد از قدرت میدانستند. این روزها سرنگونی اسد دیگر در تیتر اظهار نظرات مختلف دیده نمی شود مگر آن که خواسته باشیم موشکافانه تر به این موضوع نگاه کنیم.
دولت سوریه به دلیل برخی مشکلات درونی قطعا به اصلاحات گسترده سیاسی، اقتصادی و حتی مدیریتی نیازمند است اما اینکه دامنه این اصلاحات آن قدر گسترده باشد که استقلال و تمامیت ارضی آن کشور را دچار خدشه کند قطعا نمی تواند منطقی باشد با این توضیح که در ادبیات این روزهای مخالفان سرسخت اسد هم دیگر چنین درخواست و پیش شرطی دیده نمی شود. یعنی میتوان برای نخستین تحلیل بررسی شده به این مهم اشاره کرد که همه حاضران در جبهه مخالفان اسد و نظام سیاسی سوریه، برخورد از موضع سرنگونی دولت فعلی سوریه را از دستور کار خارج کرده اند به جز دولتمردان عربستان! به تعبیری ساده تر همه فهمیدهاند که حرف از سرنگونی رئیس یک دولت مستقل زدن به این سادگیها نیست به جز عربستان و این که میگوییم همه فهمیده اند الا عربستان به این دلیل است که حتی ترکیه نیز این روزها به دلیل درگیریهای داخلی و نیز چالشهای سیاسی و مدیریتی درونی دیگر حرفی از تغییر نظام سیاسی سوریه و انجام اصلاحات گسترده سیاسی بدون اسد بر زبان نمی آورد و حتی در مواردی بر حفظ نظام سیاسی فعلی تاکید میورزد.
ایران به عنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین کشورهای جهان و منطقه که بسیاری از معادلات قدرت در خاورمیانه و بخش هایی فراتر از خاورمیانه را مدیریت و هدایت میکند و بر همه تعاملات سیاسی اشراف و استیلای کامل دارد در بهترین و خوشبینانهترین حالت نیز به خود اجازه نداده است تا در تصمیم گیری هایی که ارتباطی مستقیم با استقلال و تمامیت ارضی سوریه دارد، حتی دخالتی در حد و اندازههای نصیحت گونه و مصلحت اندیشانه داشته باشد. این که مینویسیم دولت سوریه نیاز به اصلاحات سیاسی دارد از آن جهت برای دولتمردان ایران مهم و پذیرفته شده است که طی این سالها و به دلیل برخی از حوادث ریز و درشت، نظام سیاسی سوریه از درون دچار برخی آسیبها و شکافهای جدی شده است.
دکتر حسن روحانی به عنوان بالاترین مقام اجرایی نظام جمهوری اسلامی ایران در سفر اخیرش به نیویورک برای شرکت در هفتادمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد نقطه نظراتی که نشان دهنده سیاستهای ایران در قبال دولت و ملت سوریه است را در چندین قسمت مهم ابراز میدارد:
اول: موضوع سوریه یکی از مسائل مهم منطقه است که البته پیچیدگیهای خاص خود را دارد؛ در سوریه باید با تروریسم مقابله شود اما هر کسی اولویتی را برای حل بحران در این کشور ارائه میکند که اینها با هم تفاوت دارد. از دیدگاه ریاست جمهوری ایران مقابله با تروریسم از اولویت قابل توجهی برخوردار است. دیگر آن که ایران برای اولویتبندی اقداماتی که در سوریه باید انجام شود دو موضوع را توامان در نظر دارد سوریه نیاز به اصلاحات سیاسی دارد، مبارزه با تروریسم گریزناپذیر است.
دوم: این روزها بخش بزرگی از خاک سوریه در اختیار تروریستها قرار دارد و این سوال مطرح میشود که آن ها(تروریست ها) چگونه میتوانند در این کشور نفت استخراج کرده و آن را به فروش برسانند در حالی که قدرتهای بزرگ به راحتی میتوانند از فروش نفت توسط دیگر کشورها مثل ایران جلوگیری کنند.
سوم: متاسفانه برای کسانی که مدعی مبارزه با داعش هستند، جان انسانها و مردم اهمیتی ندارد و اگر داعش اقدام به کشتن مردم عراق و سوریه بکند، هیچ نگرانی وجود ندارد، اما اگر این اتفاق علیه یک کشور اروپایی باشد، برای آنها داعش به عنوان عنصری خطرناک مطرح خواهد بود. ایران در نظر دارد تا با پیش کشیدن این تناقض به این مهم دستیابی پیدا کند که اعمال سیاستها و رفتارهای دوگانه با یک موضوع واحد، هرگونه حسن نیت را دچار خدشه میکند.
مگر میشود مدعی مبارزه با تروریسم بود اما دچار چنین تناقض هایی شد؟ پس باید پذیرفت که نباید کشته شدن بی گناهان برای ما تفاوت داشته باشد، چرا که کشتار انسانها هیچ ربطی به تابعیت، دین و تمایلات افراد ندارد. ما باید ابتدا افکارمان را در این زمینه اصلاح کنیم و آنچه اهمیت دارد این است که جان همه انسان ها، باید حفظ شود. از سویی دیگر در سوریه اولویت اول مبارزه با تروریسم در این کشور است، جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد تا در کنار هر کشوری که این اولویت را به عنوان اولین اقدام در مسیر حل بحران سوریه میداند، همکاری کند.
چهارم آن که:روسها اخیراً اعلام کرده اند که قصد دارند به طور جدی تر وارد مبارزه با داعش شوند و آنچه آنها اعلام میکنند، آمادگی بیشتر برای مبارزه با تروریسم، همزمان با تثبیت دولت سوریه است. هیچ قانون و مشروعیتی اجازه نمی دهد کشوری به بهانه مبارزه با تروریسم وارد خاک دیگر کشورها شود، نباید برای مبارزه با تروریسم دولت سوریه تضعیف شود، بلکه حل بحران در سوریه باید توسط ارتش سوریه و حکومت مرکزی در این کشور انجام شود.
پنجم آن که: هیچ کشوری نمی تواند به تنهایی به مبارزه با تروریسم بپردازد و این اقدام نیازمند مشارکت همگانی همه کشورهاست.
مبارزه با تروریسم حتی از نظر نظامی، با هواپیما و موشک هرگز امکان پذیر نیست و این تجربه جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری است که در مبارزه با تروریستها بیشترین تلاشها را انجام داده و توانسته قوی ترین گروههای تروریستی را به طور کامل از کشور بیرون کند.
ششم: نظر غرب در خصوص بحران سوریه نسبت به گذشته کمی واقعی تر شده است.
از مجموع این گزارش میتوان به نتایجی قابل تامل رسید. تغییر نظام سیاسی سوریه با تکیه بر تروریسم، دخالت بیگانگان و کمکهای مالی به مخالفان دولت مرزی در نهایت به شکست میانجامد و این به شکست انجامیدن این روزها همه دولتهای درگیر در چالشهای سوریه را بر سر عقل آورده است البته باید گفت در این موضوع همه کشورها به نوعی بر سر عقل آمده اند اما دولت عربستان که همه مسائل مهم داخلی و منطقه ای و بین المللی را با پشتوانه توان مالی میخواهد مدیریت کند همچنان بر طبل دشمنی با دولت و ملت سوریه میکوبد غافل از آن که کشورهایی همچون آمریکا، فرانسه،روسیه و حتی ترکیه که بارها با نقض حریم هوایی و زمینی سوریه مشکلاتی را برای این کشور پدید آورد نیز به راه حلهای مسالمت آمیز و دیپلماتیک تن در داده اند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=15363
ش.د9404125