روزنامه کیهان **
پس از گام اول/ حسین شمسیان
سی ماه پس از آنکه دولت یازدهم زمام امور را با شعار عقلانیت و تدبیر در دست گرفت، به گواهی اسناد و آمار رکودی بیسابقه بر کشور حاکم شده است. اینگونه به نظر میرسد که مقامات و مسئولان دولتی، در ماجرای دیگری درگیر بودند و فرصتی برای رسیدگی به حال و روز اقتصادی مردم نداشتند! اکنون و با پایان مذاکرات هستهای و در هنگامی که نوبت به اجرای تعهدات دولت رسیده، به نظر میرسد که دولتمردان، نگران زمان طولانی و مهم از دست رفتهاند و میکوشند با انتخاب میانبرهایی خوش ظاهر و زود تاثیر، زمان از دست رفته را جبران کنند و بار دیگر اقبال عمومی را بدست بیاورند. اوج اتخاذ سیاست میانبر را باید در سفر اخیر رئیس جمهور محترم و هیئت یکصد نفره همراه وی دید. سفری که به اعتقاد بسیاری، میتوانست منشا برخی تحولات اقتصادی شود، اما همانطور که تجربه سی ماه گذشته نشان داده، تیم اقتصادی دولت، شناختی واقعی و حقیقی از مشکلات سطح جامعه ندارند و حداکثر به برخی آمال و آرزوها پرداختهاند، این سفر نیز به همان سمت و سو منحرف شد و این نگرانی وجود دارد که باعث تشدید مشکلات در آینده شود! چگونه!؟
1- چند روز قبل، محمود سریعالقلم - که روزگاری در زمره مشاوران ارشد رئیس جمهور کنونی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت بود و اکنون هم گفته میشود چهره پشت پرده بسیاری از تصمیمات اقتصادی و سیاسی دولت است- در حاشیه اجلاس جهانی اقتصاد در داووس سوئیس، به خبرنگار سیانان گفته بود: « ایران باید پولی را که به دست میآورد صرف حل مشکلات اقتصادی در داخل کند و بنابراین چیزی برای هزینه در منطقه نخواهد داشت.... با توجه به شرایط کنونی اقتصاد ایران و این حقیقت که هم اکنون 41 درصد از تحصیلکردگان در کشور بیکارند و باز این حقیقت که ایران باید پس از بیش از ده سال تحریم، تحریمهای شدید، ساختار اقتصادش را از نو بنا کند، بیشتر توجه این کشور بر مسائل داخلی قرار خواهد داشت، به ویژه اقتصاد ملی. لذا ایران دیگر منابعی در اختیار نخواهد داشت که به منطقه و یا «بلندپروازیهایش در منطقه» اختصاص دهد»! می بینید که تنها برگ برنده منطقهای و بینالمللی ما در مقابل دشمنان قسمخورده ملت «بلندپروازی» خوانده میشود و با به رخ کشیدن مشکلات اقتصادی، اینگونه به جامعه القا میشود که اگر مشکلی هست، به این دلیل است که ما بلندپروازی کردیم و اگر پول آن بلندپروازیها در داخل هزینه شود، آن 41 درصد بیکار به سر کار میروند و اقتصاد ملی رونق میگیرد! این نگاه نادرست و بیمار، در همین سخنان خلاصه نماند و خیلی زودتر ازآنچه به ذهن میرسید،گام در راه عملیاتی شدن نهاد اما نه برای اشتغال آن 41 درصد و نه برای حل مشکلات اقتصاد ملی! بلکه برای اطمینان بخشیدن به غرب تا هم به حیات اقتصادیشان کمک کند و هم اطمینان بدهد که ما همه پولمان را پیش خودتان آوردهایم و پولی نداریم که بلندپروازی کنیم!
2- سفر رئیس جمهور محترم به اروپا، گام اجرایی سخنان جناب مشاور یاد شده بود که پس از گام اول، یعنی توقف چرخ انرژی هستهای، میرود تا سرمایه ملت ایران را به رگ پیکر بیرمق اقتصاد غرب تزریق کند و البته با جشن و سرور ذوقزدگان، هیاهو به راه بیندازد که درهای دنیا به روی ما باز شد و همای سعادت به شانهامان نشست! چرا که توانستیم با پژو و ایرباس قرارداد ببندیم! این سفر به شدت نشان داد که مقامات دولت یازدهم، کمترین شناختی از واقعیتهای تلخ اقتصاد کشور ندارند وگرنه چنین سخاوتمندانه، سرمایه ملی را به جیب ایتالیا و فرانسه که خودشان پر از مشکل و معضل اقتصادی هستند، سرازیر و اینگونه بازار هشتاد میلیونی را به روی آنان باز نمیکردند!
3- « وقتی با دنیا در حال مبارزه هستید باید به خودتان و داخل تکیه کنید، با شعار که نمیشود مقابله کرد، باید تدبیر کنیم و در برابر زورگوییها بایستیم. اولین راهش این است که به خودمان متکی شویم و واردات را کم کنیم، اینکه مقام معظم رهبری بر اقتصاد مقاومتی بارها و بارها تاکید کردند، به همین دلیل است که کشوری که میخواهد بایستد، باید روی پای خودش بایستید، نه اینکه به دیگران بیشتر تکیه کند». آنچه خواندید،گوشهای از سخنان رئیس جمهور در یکصدمین روز از آغاز مسئولیتش بود ایشان البته پیشتر هم گفته بود: «عدالت اقتصادی به این معنا است که هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد. اولین مسئله، تولید است ... در شرایط امروز به جای اینکه تولید داخلی را بیشتر کنیم به واردات روی آوردهایم که این بزرگترین بیعدالتی است. عدالت اقتصادی این است که در شرایط فشار دشمن بتوانیم به تولید کمک کنیم، فضا را بهبود ببخشیم و تولید داخلی را بیشتر کنیم و از واردات کم کنیم. شعارهای سیاسی ما با عملکرد اقتصادی ما سازگار نیست. در شعار سیاسی، شعار مقاومت میدهیم اما در عمل در بخش اقتصادی مقاومتی در کار نیست» این سخنان در شرایطی گفته شده بود که هنوز، وضع مثل امروز نبود. نه به گفته مقامات دولتی، هر 5 دقیقه یک ایرانی بیکار میشد و نه بیش از هشتاد درصد کارگاههای تولید و ... تعطیل بود و نه به اذعان آن آقای مشاور، بیکاری تحصیلکردگان به 41 درصد رسیده بود و نه 4 وزیر دولت، خطر رکود را به دولت هشدار داده بودند و نه.... حالا اما همه این اتفاقات افتاده و طبیعتا دولتی که رئیسش آن حرفها را زده، باید بیش از هر کس دیگری به فکر تحقق آن باشد. اما اکنون باید پرسید سوغات فرنگ، همان شده که جناب رئیس جمهور وعده کرد؟
4- پاسخ این سوال را به دو صورت میتوان داد؛ یکی براساس آنچه منابع غربی گفتهاند و دیگری براساس قراردادهای منعقد شده. روز گذشته فایننشال تایمز در گزارشی خبری –تحلیلی، سفر روحانی را مورد بررسی قرار داده و با اشاره به اینکه برقرار شدن روابط تجاری میان ایران و ایتالیا سودهای کلانی برای ایتالیاییها دارد نوشت:«حسن روحانی و هیئت همراهش مقدمات عقد قراردادهایی به ارزش تقریبی ۱۷ میلیارد دلار را در ایتالیا فراهم کردهاند ... در فرانسه هم قراردادی برای خرید ۱۱۴ هواپیمای مسافربری ایرباس امضا میشود. ارزیابی بعضی از اقتصاددانان منطقه این است که ایران طی دورهای پنج ساله به ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی نیاز دارد. صندوق بینالمللی پول پیشبینی میکند که واردات ایران از ۷۵ میلیارد دلار در سال جاری میلادی به ۱۱۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ برسد» پیشبینی افزایش چشمگیر واردات، تنها ظرف پنج سال! سوغات شوم فرنگ! اما فرانس 24 موضوع را بسیار مختصرتر و سادهتر بیان میکند؛ این رسانه فرانسوی با یادآوری حجم بالای قراردادهای منعقد شده برای« واردات» از اروپا نوشت: «درهای ایران برای تجار باز است، این پیام ساده حسن روحانی رئیس جمهوری ایران در جریان سفر به اروپا است»! تحلیل این دو رسانه معتبر را در کنار اظهارات یک مقام ارشد ایتالیایی که گفته بود: « با این قراردادها، ایتالیا از رکود خارج میشود» یا وزیر فرانسوی که گفته بود: « زیاندیده اصلی تحریمهای ایران، صنایع فرانسه بود» تکمیل میشود و میتوان فهمید که چه اتفاقی افتاده است!
اما بررسی قراردادها هم گویای حقایق تلخی است. خرید 118 فروند هواپیمای مسافربری- اگرچه در شرایط عادی خوب و خوشحالکننده است- در شرایط کنونی اقتصاد ایران با میلیونها بیکار، چه مزیتی برای ما دارد جز رونق و اشتغالآفرینی صنایع فرانسه!؟ آیا آقای رئیسجمهور، فراموش کردهاند که قرار بود برای بچههای ایران شغل درست کنند!؟ آیا این به مانند آن نیست که خانوادهای از بیکاری و بیماری و ... رنج میبرد و پدر خانواده، تنها سرمایهاش را به خرید لوستر اختصاص میدهد!؟ آیا الان و در این شرایط، اصلیترین نیاز ایران خرید هواپیماست!؟ آن هم هواپیماهایی که بخش قابل توجهی از آنها به دلیل ویژگیهای فنی، تنها امکان فرود در فرودگاه امام خمینی(ره) تهران و 54 فرودگاه دیگر جهان را داراست! آیا این آرزوها بلندپروازی نیست!؟ تجدید قرارداد با پژو را هم باید در همین مسیر دید. در ابتدا باید پرسید مگر پژو همان شرکتی نیست که در میانه تحریمها، ما را رها کرد و رفت!؟ و مگر همان شرکتی نیست که در اثر تحریم، هزاران کارگرش بیکار شدند و به خیابانها ریختند!؟ حال شما به آنها جایزه وفاداری میدهید و کارگرانش را دوباره به سر کار بر میگردانید اما جوان ایرانی را در برزخ بیکاری تنها میگذارید!؟ آن هم تنها به خاطر سرمایهگذاری 200 میلیون یورویی در ایران خودرو!؟ آیا تا کنون کسی به این نکته فکر نکرده که چرا فرانسویها- که حتی در جریان مذاکرات یکطرفه هستهای، تا روز آخر، بارها نقش پلیسبد را بازی کردند- صدرنشین بازار خودروی ایرانند!؟ دست چه کسی یا کسانی درکار است که اجازه نمیدهد یک خودروساز دیگر غیراروپایی و یا اروپایی که محصولات به مراتب پیشرفتهتری نسبت به پژو دارد، وارد این بازار شود؟ و چرا پژو هنوز نیامده، برای ما شرط میگذارد که اگر تحریمی صورت گرفت، بدون پرداخت یک ریال غرامت، از ایران میرود!؟ به راستی آقایان مسئول دولتی، با سرمایه خودشان هم چنین معاملاتی میکنند!؟ برای فرزندان خودشان هم اینگونه اشتغال ایجاد میکنند!؟
بار دیگر وعدههای رئیس دولت را با وضعیت کنونی اشتغال و اقتصاد مقایسه کنید و نتایج سفر اروپایی دولت را در رفع این معضلات بررسی کنیم. آیا تاثیری دارد یا فقط میتوانیم چند روزی ذوقزده باشیم که هواپیما میخریم و مثل دوران دبستان رفتنمان، از شوق خریدن کفشهای نو، تا صبح خوابمان نمیبرد!؟ تا اینجای کار، یکبار برای پیوستن به جامعه جهانی(!) سرمایه ملی در انرژی هستهای تعطیل شد و اکنون در یک سفر به اروپا، واردات وسیع در دستور کار قرار گرفت، آیا اگر قرار باشد یک سفر خارجی دیگر در دستور کار قرار بگیرد، باید گوشهای از ایران را بفروشیم!؟
***************************************
روزنامه قدس **
سفارتی برای مدیریت تکفیریها در بغداد
عراق و عربستان دو کشور با جایگاه ویژه در میان اعراب هستند. اما پس از حمله صدام به کویت که باعث موضعگیری شدید همپیمانان غربی-عربیاش علیه او شد، روابط بغداد و ریاض هم به سرعت رو به تیرگی نهاد و در نهایت این دو روابط دیپلماتیک خود را قطع کردند.
اگرچه تصور میشد با سرنگونی صدام، گشایشی در روابط دو کشور ایجاد شود، اما روی کار آمدن دولت مردمی و شیعه ونزدیک به محور مقاومت در عراق، رویاهای آلسعود و تلاشهایشان برای روی کار آوردن نیروهای همسو را بر باد داد و کماکان روابط دو کشور در کمترین سطح ممکن باقی ماند.
اما با گذشت بیش از یک دهه از فعالیت ساختار سیاسی جدید و شکلگیری ارکان مختلف حکومت بغداد که منجر به بازآفرینی مجدد جایگاه سابق این کشور در سطح منطقه و جهان عرب شد، دربار عربستان را به این نتیجه رساند که چارهای جز کنار آمدن با حکومت عراق و از سرگیری روابط دیپلماتیک با آنها ندارد. نتیجه آن شد که به مرور و طی روندهای طبیعی و قانونی سرانجام پس از ربع قرن سفارت ریاض در بغداد فعالیت خود را از سر گرفت و سفیر پیشنهادی آلسعود مورد موافقت دولت عراق قرار گرفت.
با این حال بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که عربستان کماکان نگاه منفی و سوء خود نسبت به دولت عراق را حفظ کرده و از فرصت حضور در قالب سفارتخانه برای پیگیری اهداف خود که در موارد متعددی نقطه مقابل خواست و منافع عراقیهاست، استفاده خواهد کرد. اما زمان بسیار کمی نیاز بود تا این تحلیل به واقعیت بیپوندد. اظهارات سفیر جدید سعودی در بغداد که بعد از 25 سال قطع روابط دیپلماتیک، ماه گذشته کار خود را رسمأ آغاز کرده، در ابتدای هفته جاری فضای ملتهب سیاسی این کشور را تحت تاثیر قرار داد.
ثامر السهبان روز شنبه در یک برنامه تلویزیونی در شبکه سومریه ظاهر شد و علیه «حشدالشعبی»، نیرویی که محصول فتوای مرجعیت عراق و به نوعی خط قرمز عراقیهاست، سخن گفت که با واکنشهای تندی روبه رو شد و بسیاری خواستار اخراج فوری وی از عراق شدند. جبر الزبیدی، وزیر حمل و نقل عراق و عضو ارشد مجلس اعلای اسلامی، در واکنش به اظهارات سفیر سعودی گفت: حرفهای السهبان درباره حشدالشعبی مغایر عرف و هنجارهای دیپلماتیک و دخالت آشکار در امور عراق است و ما آن را قویاً محکوم میکنیم. وی ادامه داد: بسیاری از مناطق استان دیاله و صلاحالدین عراق با خون جوانان عضو حشد الشعبی آزاد شده و آنها شرف و افتخار و نماد غرور ملت عراق هستند.
در همین حال مسؤولان حشدالشعبی نیز خواستار اخراج فوری السهبان شدند و آن را تجاوزی به همه مرزها و ارزشهای دیپلماتیک عراق دانستند. احمد الاسدی در بیانیهای، تأکید کرده که اظهارات سفیر سعودی در شرایطی در خاک عراق عنوان میشود که هنوز خون فرزندان عراق از ترور و بمبگذاریهای تروریستی بر زمین میریزد. وی این اظهارات را تجاوز به حکومت، اکثریت ملت و روند سیاسی عراق توصیف و بر نبرد عراقیها علیه داعشیها و مبارزه با حامیان و تأمین کنندگان مالی این گروه تروریستی تأکید کرد. به نظر میرسد گروههای تکفیری، که تربیت یافتگان مکتب افراط گرایی عربستان هستند و چند سالی است منطقه را از دمشق تا بغداد به آتش کشیدهاند، اکنون و با حضور بیواسطه نمایندگان حکومت سعودی در ردای دیپلماتیک در قلب عراق، فرصت بهتری یافتهاند تا از فاصلهای نزدیکتر مدیریت شده و نعل به نعل خواستههای اربابان تندرو و کم خردشان را دنبال کنند.
در واقع سفیر سعودی خشمگین از ناتوانی نیروهای عربستان، قطر و ترکیه در ضربه زدن به نیروهای پرانگیزه و توانمند مقاومت و حشدالشعبی در میدان نبرد، این بار دعوا را به پشت تریبون دیپلماتیک کشانده تا به زعم خود در این میدان ضربهای به گروههای مردمی عراق بزند و از سوی دیگر جبهه کم رمق و انگیزه تکفیریها را امیدی تازه ببخشد.
دفاع جانانه ملت و گروههای مختلف عراقی از حشدالشعبی و جلوگیری آنها از وقوع یک فتنه مذهبی و سیاسی بدست عربستان سعوی نشان داد تحقق اهداف و رؤیاهای ریاض در عراق چندان هم ساده نیست.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
آقای رئیس جمهور، خسته نباشید
بسمالله الرحمن الرحیم
سفر چهار روزه رئیسجمهور روحانی به ایتالیا و فرانسه، درعین حال که آغازگر فصل جدیدی از روابط ایران و اروپا شد، اقتدار و عزت نظام جمهوری اسلامی ایران را نیز به جهانیان نشان داد.
برای ما ایرانیان آنچه امروز در روابط بینالملل اهمیت دارد، عزت ملت و اقتدار نظام حکومتی در تعامل با جهانیان است. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، ملت ایران را از وابستگی سیاسی به شرق وغرب نجات داد، بساط استعمارگران را از این کشور برچید و استقلال را به ارمغان آورد. این نعمت بزرگ تا امروز پا برجا مانده و ثمرات آن در عرصههای مختلف درحال ظاهر شدن است. سفر هفته گذشته رئیسجمهور روحانی به دو کشور اروپائی، بخشی از این ثمرات را نشان داد.
اینکه مقامات ارشد کشورها به دیدار همدیگر بروند و مذاکره کنند و سفرهایشان به امضاء قراردادهائی منجر شود، امری طبیعی است. آنچه در این میان اهمیت دارد نوع برخورد با این سفرها و تعاملات است و سفر رئیسجمهور روحانی به دو کشور اروپائی با توجه به همین نکته دارای ویژگیهائی است که آن را ممتاز میکند. بخشی از این ویژگیها را میتوان اینگونه برشمرد.
اول آنکه سفر رئیسجمهور روحانی به ایتالیا و فرانسه با ابراز اشتیاق شدید سران این دو کشور صورت گرفت و آنها در سخنانشان این اشتیاق را با بهترین و شفافترین عبارات و الفاظ به زبان آوردند. همین واقعیت را رسانههای دو کشور ایتالیا و فرانسه و صاحبنظران سیاسی آنها نیز منعکس کردند.
دوم آنکه اشتیاق سران دو کشور ایتالیا و فرانسه نسبت به سفر رئیس جمهوری اسلامی ایران به کشورهایشان در عمل نیز تجلی یافت. آنها در استقبال رسمی از رئیسجمهور روحانی سنگ تمام گذاشتند و با رعایت تمام آداب و معیارهای مورد نظر مسئولین ایرانی و حرمت گذاریهای کامل درتمام مراحل، نشان دادند که حتی حاضرند از ضوابط معمول و عادات و آداب جاری خودشان به نفع ضوابط جمهوری اسلامی ایران عقب نشینی کنند تا نشان دهند که برای جمهوری اسلامی ایران اهمیت ویژهای قائل هستند.
سوم آنکه رئیسجمهور روحانی در این سفر با نهایت صراحت و اقتدار از مواضع نظام جمهوری اسلامی در تمام زمینهها به ویژه مسائل منطقه خاورمیانه و مبارزه با تروریسم دفاع کرد و عملکرد سران ارتجاع عرب و حامیان غربی آنها را زیر سوال برد. امروز، مواجه ساختن اسلام و ملتهای مسلمان با علامت سوال بزرگی که عملکرد تروریستهای تکفیری و حامیان منطقهای و غربی آنها موجب آن شده، مهمترین تلاش رسانههای غربی است. مواضع شفاف رئیسجمهور روحانی و تشریح عملکرد نظام جمهوری اسلامی در مقابله با تروریسم و افشای خیانتهای سران ارتجاع عرب به ویژه آل سعود و حامیان غربی آنها در حمایت از تروریسم، مخاطبان رسانههای غربی را با واقعیتهای عریانی مواجه کرد که در پاک کردن علامت سوال جعلی آنها در برابر اسلام و مسلمانان بسیار موثر بود و افکار عمومی غرب را متوجه این واقعیت ساخت که این علامت سوال باید در برابر سران ارتجاع عرب و همدستان غربی آنها قرار گیرد.
افکار عمومی غرب اکنون به این واقعیت پی برده است که نظام جمهوری اسلامی ایران و اسلامی که این نظام ترویج میکند، اساسیترین پایه صلح است و ایران اسلامی مقابله با تروریسم و استعمار و استثمار ملتها را رسالت اجتناب ناپذیر خود میداند. این دستاورد بزرگ را باید قدر بدانیم و با تکیه بر آن برای معرفی اسلام ناب محمدی به جهانیان تلاش کنیم.
چهارم آنکه مسئولان کشورهای ایتالیا و فرانسه همزمان با سفر رئیسجمهور روحانی به کشورشان با صراحت اعلام کردند از تحریم ایران دچار خسران شدهاند و اعتراف کردند که برخورد منفی با ایران یک اشتباه استراتژیک بود که غرب مرتکب شد. هر چند عامل اصلی این خطا آمریکا بود ولی سران کشورهای اروپائی و روسیه و چین نیز باید خود را ملامت کنند که با پیروی کورکورانه از آمریکا، کشورها وملتهای خود را دچار خسران کردهاند. اظهار ندامت سران کشورهای اروپائی از تحریم ایران آنهم همزمان با سفر رئیس جمهوری اسلامی ایران به کشورهایشان، روشنترین نشانه موفقیت سیاست دولت یازدهم در پیشبرد مذاکرات هستهای و پایان دادن به تحریمهای ظالمانه است. اکنون سران کشورهای اروپائی با صراحت اعتراف میکنند که درصدد جبران اشتباهات خود بر آمدهاند.
و پنجم آنکه انعقاد قراردادهای متعدد اقتصادی در سفر رئیسجمهور روحانی به ایتالیا و فرانسه هر چند اقدامی در جهت منافع طرفین است، اما این واقعیت را نشان میدهد که طرف اروپائی با پی بردن به اشتباه خود اکنون درصدد استفاده از فرصت به دست آمده است. درست به همین دلیل است که مسئولان ایرانی باید با هوشیاری کامل قدم به این عرصه بگذارند و منافع و مصالح کشور را در هر شرایطی بر هر چیز دیگری ترجیح دهند.
برای پی بردن به اهمیت سفر رئیسجمهور روحانی به ایتالیا و فرانسه و مشخص شدن جایگاه ایران، خوب است مروری بر سفر رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم به ایتالیا و بعضی کشورهای دیگر حتی کشورهای عربی صورت بگیرد. بیدعوت سفر کردن، خود را دعوت کردن، برخوردها و موضعگیریها و اظهارات دون شان ملت ایران، فقط بخشی از ویژگیهای آن سفرها بود که موجب تحریمهای بیشتر میشد. دولت یازدهم، تحریمها را لغو کرد، اموال بلوکه شده را برگرداند و تحریم کنندگان را وادار به تکریم ملت ایران کرد، واقعیتی که در سفر رئیسجمهور روحانی به ایتالیا و فرانسه جلوهگر شد. این سفر، نشان داد که مسئولان جمهوری اسلامی ایران میتوانند در اوج عزت و اقتدار وارد تعامل با جهان شوند و از منافع و مصالح ملت ایران به درستی حفاظت نمایند. سهم رئیسجمهور روحانی در تامین این دستاورد قابل تقدیر است و به همین جهت، مردم میگویند: آقای رئیس جمهور ، خسته نباشید.
***************************************
روزنامه خراسان**
قرارداد 33 میلیارد دلاری با منطق سیاسی یا اقتصادی ؟/حبیب نیکجو
ایران و فرانسه روز پنج شنبه چند قرارداد اقتصادی به ارزش 33 میلیارد دلار را امضا کردند تا یکی از کلان ترین مراودات اقتصادی ایران در فضای پسابرجام رقم بخورد و تاکیدی بر این نکته باشد که فضای جدیدی در این عرصه میان کشورمان و شرکای سالهای دور خود که به واسطه تحریم های ظالمانه دچار وقفه شده بود آغاز شده است.
علاوه بر قرارداد های جدید همکاری با پژو و همچنین بازگشت شرکت نفتی مشهور توتال به ایران و خرید روزانه 200 هزار بشکه نفت و چند قرارداد دیگر، آن چه در این میان به طور ویژه مورد توجه فعالان اقتصادی و رسانه ها قرار گرفت انعقاد قرارداد خرید 118 هواپیمای مسافربری ایرباس از فرانسه بود .
روز پنج شنبه که هواپیما ی اصفهان- مشهد از باند فرودگاه خارج شد، خیال بسیاری از ما راحت بود که دیگر شاهد تکرار چنین اتفاقاتی نیستیم. خیالمان راحت بود چون می دانستیم هزاران کیلومتر آنطرف تر، قراردادی امضا شده است که براساس آن 118 هواپیمای ایرباس تا 8 سال دیگر به ایران می آید. برای مردمان کشوری که سالانه حدود 1.5 سانحه هوایی را لمس کرده اند، خبر خرید هواپیما از ایرباس، خبر خوبی است و البته این حق همه ایرانی ها است که هواپیما هایی ایمن و پیشرفته سوار شوند اما اگر نگاهی به لیست قیمتی هواپیماهای ایرباس و هزینه خرید آن ها، بیندازیم سوال های زیادی به ذهن می رسد:
چرا هواپیما؟ چرا ایرباس؟ چرا 118 عدد؟ چرا 8 ساله؟ چرا 25 میلیارد دلار؟ و ده ها سوال دیگری که ذهن هر ایرانی را درگیر خود می کند.
برای اینکه بتوانیم پاسخ های مشخصی به این سوالات بدهیم، به روش اقتصاددانان عمل می کنیم و با قراردادن فروض مختلفی خود را از آشفتگی ذهنی آزاد می کنیم.سپس تک تک فروض را برمی داریم و در مورد آثار آن بحث خواهیم کرد.
یک فرض مهم: وجود منابع ارزی کافی
ابتدا فرض می کنیم که قرارداد خرید 118 هواپیما نهایی شده است و ایران مشکلی در تامین منابع ارزی خرید هواپیما ندارد. با این فرض، سوال اساسی این است که آیا منطقی است که ۲۵ میلیارد دلار را صرف خرید هواپیما کنیم؟ پاسخ به این سوال بسیار دشوار است. چرا که اطلاعات فراوانی در مورد وضعیت کشور نیاز دارد. یعنی این سیاستگذار است که باید تصمیم بگیرد ۲۵ میلیارد دلار را خرج خرید هواپیما کند یا به موضوعات دیگر کشور اختصاص دهد.
هیچ شکی نیست که ناوگان هوایی کشور به این هواپیماها احتیاج دارد و ادامه حیات شرکت های هواپیمایی بدون تزریق هواپیماهای جدید امکان پذیر نیست. اما چرا 118 هواپیما؟ چرا ۲۵ میلیارد دلار؟
برای اینکه درک بهتری از ۲۵ میلیارد دلاری که خرج این هواپیماها خواهد شد داشته باشید، لازم است بدانیم که این رقم 4.5 برابر کل منابعی است که دولت از رفع تحریم ها به دست می آورد.
حال با فرض اینکه این هواپیماها خریداری شود، آیا مردم قدرت خرید استفاده از این هواپیماها را دارند؟ شاید بهتر بود که به جای هزینه ۲۵ میلیارد دلاری برای خرید هواپیما، دولت فکری به حال مشکلات اساسی کشور مانند بدهی دولت به بانک ها، نوسازی صنعت و ... می کرد.
شاید از این مسیر، کشور زودتر به خواسته های خود در زمینه خروج از رکود دست پیدا می کرد. خلاصه اینکه، هزینه فرصت خرید 118 هواپیما بسیار بالاست.
البته این تصمیم دولت برای خرید این تعداد هواپیما را از دو بعد داخلی و خارجی می توان تحلیل کرد: از منظر بعد داخلی، خرید 118 هواپیمای ایرباس از منظر عموم مردم موفقیتی بزرگ برای دولت به حساب می آید و دولت با ژست موفقیت می تواند به استقبال انتخابات مجلس برود.
شاید برای دو سال آینده هم «رای زا» باشد و از بعد خارجی، این قرارداد می تواند مهر تاییدی بر برداشته شدن تحریم ها باشد. به عبارت دیگر، فضای رسانه ای شکل گرفته در حوزه این خرید می تواند، به سایر شرکت ها این سیگنال را بدهد که دوره تحریم ها به پایان رسیده است.
برداشتن فرض وجود منابع ارزی کافی
اگرچه در قسمت بالا فرض کردیم که دولت به لحاظ منابع ارزی مشکلی ندارد، اما ناگفته پیداست که مشکل دارد. به عبارت دیگرشرکت دولتی ایران ایر در حالی این قرارداد را به امضا رسانده است که تامین این میزان منابع برای کشور دشوار است.
به همین دلیل است که شرکت مالی «ساچه » ایتالیا این قرارداد را تضمین کرده است و خرید هواپیما به صورت اجاره به شرط تملیک است. یعنی طرف ایرانی به صورت دوره ای مبالغی را پرداخت می کند و در پایان دوره صاحب هواپیما می شود. لذا یک سوال اساسی وجود دارد: آیا این هواپیماها آنقدر بازدهی خواهند داشت که بتوانند اقساط را بپردازند؟
این سوال بیش از اینکه سیاسی و احساسی باشد، یک سوال اقتصادی است.
نکته دیگری که در مورد تامین مالی خرید این هواپیما وجود دارد این است که به واسطه این خرید قدرت وام گیری ایران کاهش پیدا می کند و احتمال دارد که اخذ فاینانس های آینده با نرخ های بالاتری امکان پذیر باشد.
در پایان باید گفت که اگرچه خرید هواپیما برای کشور لازم و ضروری است، اما باید هزینه فرصت این اقدام در نظر گرفته شود. نباید به خرید هواپیما به مثابه یک انقلاب یا یک تحول نگریسته شود، بلکه تنها پر کردن چاله های مشکلات است.
خرید هواپیما اگرچه خوب است، اما باید مردم آنقدر پول داشته باشند که سوار این هواپیماها شوند.
***************************************
روزنامه ایران**
تهدید گسست و فرصت انسجام/ سیدرضا صالحی امیری
میزان مشارکت در انتخابات که عرصه به تصویر کشیدن میزان مقبولیت عمومی و مقوم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی است، بهترین و اصلی ترین راه برای چرخش قدرت، اصلاح امور و تمکین به خواست عمومی جامعه محسوب میشود. این رویکرد بر پایهاندیشه امام خمینی(ره) و کلام «میزان رأی ملت است» تبیین شده است. متأسفانه گاهی با کمرنگ شدن این ظرفیت بیبدیل و پیشی گرفتن منافع و اغراض گروهی و شخصی بر منافع ملی و مصالح عمومی، هزینه هایی گزاف بر نظام و جامعه تحمیل میشود که اصل انتخابات و ارزشها و دستاوردهای آن را با مخاطره و چالش جدی مواجه میکند.
روشن است که برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی و عادلانه به افزایش سرمایه اجتماعی، بالا رفتن میزان اعتماد عمومی و ارتقای انسجام ملی به مثابه یک ارزش پایدار منجر میشود. از همین منظر معتقدم فرآیند احراز صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجالس خبرگان رهبری و شورای اسلامی میتوانست با اتخاذ تدابیری در امر نظارت، در بستر مناسب تری انجام پذیرد و حجم قابل توجهی از سوء تفاهم و شائبه گرایشهای جناحی به جای عمل به مر قانون را در پی نداشته باشد. به همین دلیل انتظار عمومی از نهاد شورای محترم نگهبان این بوده و هست که در کنار بررسی وضعیت صلاحیت نامزدهای انتخاباتی، مصالح و منافع ملی را هم در نظر گرفته و با مشی توأم با مدارا و تعامل، سلایق و علایق مختلفی را که پایبند به نظام جمهوری اسلامی و ملتزم به قانون اساسی آن هستند، مدیریت نموده و فضای انتخابات را برای حضور و مشارکت حداکثری مردم بگشاید. در شرایط کنونی جامعه که پس از اجرای برجام و باز شدن زنجیرهای تحریم از پیکر اقتصاد ایران، بارقههای امید نمایان شده و مردم پس از سالها شاهد استقبال غرورآفرین مقامات قدرتهای بزرگ جهانی از رئیس جمهوری محترم هستند، شایسته نیست که نشاط و پویایی جامعه به انفعال و سرخوردگی تبدیل شود.
آنچه مسلم است مجلسی بدون حضور همه تفکرات، سلایق و نیز اقوام و اقلیتها و اقشار مختلف، مجلس ملی نخواهد بود و چنانچه مجلسی بدون حضور نمایندگان این گروهها تشکیل شود، برای مشروعیت بخشی و غبارزدایی از چهره آن، تلاشهای زیادی باید از سوی رسانه ملی و رسانههای خاص صورت پذیرد. بر این باورم به میزانی که گرایشهای مختلف امکان حضور و مشارکت در انتخابات پیدا کنند و بتوانند نمایندگان خود را به مردم معرفی و برای ورودشان به مجلس رأی جمع کنند، تعارضات داخلی و تهدیدهای قطبی شدن جامعه کاهش یافته و رفتارهای انتقام جویانه، تخریبی و انگ زنی و خشونت به حداقل میرسد. به بیان دیگر مجلس که محل رفتار مدنی و قانونگرایی است، به میزانی که با مشارکت و حضور متنوع سلایق و گرایشها شکل بگیرد، امنیت، ثبات و آرامش بیشتری را در جامعه ایجاد خواهد کرد.
ممکن است با تفسیر خاص از قوانین بتوان محدودیت هایی برای برخی گرایشها ایجاد کرد و جلوی راهیابی نامزدهای شان را به مجلس گرفت، اما تصور اینکه با اقداماتی از این دست میتوان تفکر منتقد را حذف کرد، اشتباه و دور از واقعیت است. بویژه که گفتمان اصلاح طلبی و اعتدال گرایی به دلیل تعلق خاطر به نظام، قانون اساسی و ارزشهای حاکم دارای ریشههای قوی و تاریخی در جامعه است که نمونه آن را در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شاهد بودیم. اصلاح طلبان و اعتدالیون جریانهای اصیل، شناسنامه دار و دلسوز و نجیبی هستند که از پیش از انقلاب تا به امروز در همه صحنهها و فراز و نشیبهای انقلاب حاضر بوده اند و با وفاداری به امام و رهبری، از اهداف، شعارها و دستاوردهای نظام دفاع کردهاند. در این مرحله هم باوجود همه چالشها با رفتار هوشمندانه و قانونمدارانه تمام توان خود را برای اصلاح رویه در پیش گرفته شده، با تعامل و گفتوگو به کار گرفتهاند.
اخیراً در حاشیه سفری که به یکی از استانها داشتم، پس از سخنرانی در جمع دانشگاهیان با این سؤال از سوی حاضران مواجه شدم که برای رد صلاحیت یک جانباز ویلچری 70 درصدی اصولگرا که از همه هستی خود برای نظام مایه گذاشته، چه پاسخی دارید؟
سؤالات و ابهاماتی از این دست که در شبکههای اجتماعی با زبانهای مختلف بیان میشود زنگ هشداری است که نشان میدهد برای حضور حداکثری مردم و انتخابات پر نشاط باید تجدید نظری در صلاحیتها صورت بگیرد. دولت تدبیر و امید از همه اختیارات و ابزارهای قانونی خود برای احقاق حقوق شهروندان استفاده کرده و اطمینان دارد که شورای محترم نگهبان قانون اساسی در روزهای پیش رو در خصوص اعتراضها به رد یا عدم احراز صلاحیتها با تصمیمات مدبرانه، منطقی و آشتی جویانه و رویکرد ملی نسبت به تقویت نشاط و اعتماد عمومی گام مؤثری برخواهد داشت تا تهدید تضاد و شکاف میان سلایق مختلف جامعه به فرصت انسجام و همگرایی تبدیل شود.
در این میان باید توجه داشت که هر نوع اعتراض نسبت به عملکرد هیأتهای نظارت و شورای نگهبان، باید توأم با رفتار مدنی و در چارچوب قانون باشد. همچنانکه در روزهای اخیر هم رفتار معترضان مبتنی بر حرکت در مسیر قانون و حفظ آرامش و ثبات جامعه و پرهیز از حرکات تهییج کننده بوده است. همچنان که بارها تأکید کرده ام مهم ترین نیاز جامعه امروز،گفتوگو، تعامل و حل مسائل از طریق مذاکره است.
***************************************
روزنامه جام جم**
از اقناع تا پایان مونوپولیسم رسانهای / پروفسور باقرساروخانی
اقناع، پدیدهای تاریخی است و از آغاز تاریخ حیات اجتماعی، انسانها درصدد تاثیر بر دیگران بودهاند. ما حتی وقتی در جریان یک خرید چانه میزنیم، از فنون اقناعی استفاده میکنیم. در اقناع اگر زمینه فرهنگی موجود نباشد، نمیتواند موفق باشد. اقناع اندیشهای که با زمینه فرهنگی سروکار ندارد، تقریبا غیرممکن است. اگر ما در مسیر اقناع نتوانیم به اعماق جامعه برویم، موفق نخواهیم شد.
اقناع مخاطبان سخت است. اقناع در واقع رسوخ به ذهن آدمهاست و با ظاهرآرایی و سطحیبودن برخورد، ارتباطی ندارد و زیرپوستی است؛ بنابراین یکی از اصول اقناع، درونیسازی است. اقناع بیشتر از جنس ذهنی و غیرمادی است و با اجابت و نصیحت متفاوت است. هرچند اگر نصیحت درست انجام شود، میتواند به اقناع منجر شود.
اقناع یک امر فرهنگی ـ اجتماعی است و قادر به ایجاد تمامیت است، یعنی از بیگانگی با خویشتن جلوگیری میکند و میکوشد با وجود انسان اعم از قلب و مغز یکپارچه باشد.
اقناع ماندگاری دارد و هرگز به رسوخ در مغز افراد اکتفا نمیکند. اگر اقناع به درون قلب انسانها رسوخ کند، میتوان از تولید اقناع معنایی صحبت کرد و تغییر اقناع در این سطح بسیارمشکل است. به عنوان مثال پینهدوزی که میخواهد به زیارت خانه خدا برود، ولی استطاعت مالی ندارد. اهمیت مکه برای این پیرمرد به اندازهای است که حاضر است قالیچه خود را نیز بفروشد. پس عقلانیت معنایی و غایت اقناع را در این مثال میتوان درک کرد.
مخاطبانِ سخت، کسانی هستند که دچار عقاید قالبی هستند و در این عقاید قالبی احتمالا منافع خاصی دارند و احساس میکنند تفکر یا کالای شما رقیب تفکر و کالای اوست. عقاید قالبی، عقایدی سخت هستند که عوضکردن آنها بسیار دشوار است. تعمیم غیرعقلانی و نادرست جزئی از عقاید قالبی است؛ یعنی آنچه ابتدا در ذهن فرد شکل گرفته و در وجودش نهادینه و جزئی از ذات فردشده است. در بسیاری از کشورها، جنگهای قومیتی ناشی از عقاید قالبی است و این عقاید میتواند میلیونها آدم را به کشتن دهد.
کوتاه سخن اینکه زمانی رسانهها انحصاری بودند و قدرت محض داشتند و میتوانستند افراد را به هر جهتی هدایت کنند، اما این عصر پایان یافته و امروز عصر تکثر و بسیاری اندیشههاست. بنابراین رسانهها امروز آسیبپذیرند و اثراتی مثل بومرنگ را باید تحمل کنند و در دنیای تکثر اندیشه و رسانه، قدرت بینظیر دوران قبل به پایان رسیده است.در اقناع سه بعد ماندگاری، شدت و عمومیت وجود دارد. اگرما نتوانیم به اعماق جامعه برویم موفق نخواهیم شد. ماندگاری یعنی این که اندیشه در ذهن پایدار بماند و شدت یعنی این که فرد حاضر باشد برای اندیشه هزینه کند. بنابراین از یک طرف، ما به نظریه تکمیلی نیازداریم که فرهنگ، اندیشه ما را تکمیل کند و از یک طرف هم به نظریه اعماق و دورهای تسلسلی نیازمندیم، یعنی افراد به صورت زنجیرهای اندیشه را به اعماق جامعه ببرند.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
بزرگواری روح و همت عالی/حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی
«بزرگواری نفس و روح» نقطه مقابل «ضعف نفس» است. بزرگواری روح یعنی طبع و نفس خود را عادت دادن به اینکه «مردانِ روزگار از همت بلند به جایی رسیدهاند». اصولاً در اجتماع تنها روی انسانهایی میتوان حساب کرد که دارای روحی بلند و بزرگوار هستند. روح کوچک که جز ذلت نمیآورد و روح بزرگ که خود را با عقل و شرع آموخته نکرده باشد جز اینکه جامعه را به آتش بکشد، کاری ندارد اما پایههای جامعه اسلامی روی مردان بلندهمتی است که دارای روح و نفسی بزرگوار هستند، آنان ذلت را تحمل نمیکنند و همه سختیها را به جان میخرند و خود را در معرض هرگونه خدمتی به دین خدا و مردم قرار میدهند و هرگز دستی به سوی کسی دراز نمیکنند، بویژه نسبت به مستکبران و صاحبان زر و زور و تزویر کاملاً بیاعتنا هستند. دلیل چنین روحیهای چیست؟ آنان به مطامع پست و حقیر دنیوی بیاعتنا هستند.
خدمت حضرت آیتالله نوریهمدانی بودیم، ایشان فرمودند: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، علمای بلاد برای زیارت حضرت امام به قم آمدند. بنا شد با علمای قم در فیضیه ملاقاتی داشته باشند. در ملاقات فیضیه شهید آیتالله مدنی صحبت کردند. ایشان فرمودند: ما دعای پیامبر خدا(ص) را زیاد میخواندیم «وَ لَا تَجْعَلْ مُصِیبَتَنَا فِی دِینِنَا وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّنَا وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیْنَا مَنْ لَا یَرْحَمُنَا» [تهذیب الاحکام: 3/92] خداوند به ما توفیق داد و دین آزاد شد. خداوند لطف فرمود و تسلط کسانی را که بر ما رحم نمیکردند، از ما گرفت. اما ماییم و اینکه دنیا اکبر همّمان نشود».
اگر همت ما مصرف دنیا نباشد، تنها یک چیز برایمان مهم است؛ آیا در مسیر و راه خدا هستیم؟ اگر باشیم که هیچ برایمان اهمیتی ندارد که از دنیا چه به ما میرسد، داریم یا نداریم، در وسط میدان هستیم یا در گوشهای مشغول خدمتیم. در اینصورت خود را در هیچ وقتی نمیبازیم. نه در جایی که دچار سختی هستیم و نه زمانی که به مقام و موقعیت و ثروتی رسیدهایم. راهش آن است که علاقه و محبت خود را از دنیا قطع کنیم. «سَیِّدِی صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَخْرِجْ حُبَ الدُّنْیا عَنْ قَلْبِی» [الاقبال: 1/167] زیرا «این دنیا با تمام زرق و برق ظاهریاش ناچیزتر از آن است که قابل محبت باشد.» [امام خمینی، ولایت فقیه، 285]
وقتی دنیا در نگاه ما پست و حقیر شد و دنبال مطامع حقیر دنیا نبودیم، آنوقت افق دید ما باز و همت ما بلند میشود و روح ما را آمال دنیوی سیراب نمیکند. از تنآسایی و تنبلی خودداری میکنیم و تا زنده هستیم، در تلاش و مجاهده دائمی خواهیم بود.
***************************************