روزنامه کیهان
روح ایرانی از برجام تا جشن انقلاب(یادداشت روز) تمایز
میان «بود» و «نمود» (Noumenon-Phenomenon) از مباحث دیرپای فکری و معرفتی
است. اینکه هر چیزی واقعاً چیست و چگونه پدیدار میشود؟ ظاهر مسائل چه
میگوید و باطن آنها کدام است؟ کدام ذهنیتها با عینیتها سازگار است و
کدام نیست؟ گاه تصویرها و تصورها از مسائل راه به توهم محض و فاقد
مابهازاء یا حتی راه به ضد واقعیت برده است. ماده مخدر در نگاه اول آرامش
بخش است اما در باطن، جسم و جان را زایل میکند. برخی مارها در نگاه اول
خوش خط و خال و دلفریب هستند اما در حقیقت معدن انباشته سم کشندهاند. آدمی
به اعتبار همین پیچیدگیها گاه دچار اشتباه و بدفهمی و کج فهمی و سوء
تفاهم نسبت به مسائل میشود و بد و خوب و خیر و شر را جابهجا میبیند.
البته فراتر از این اشتباه، کسانی هم پیدا میشوند که اصرار بر جابهجا
نشان دادن واقعیتها دارند و به تصویرسازی وارونه از رویدادها و پدیدههای
سیاسی و اجتماعی دست میزنند. درست به همین دلیل پیامبر اعظم(ص) دعا
میکردند «اللهم ارنی الاشیاء کما هی. خداوندا! اشیاء را همان گونه که
هستند- نه آن گونه که مینمایند- به من نشان بده». و امام سجاد(ع) عرضه
میداشت «اللهم ارنی الاشیاء کما هی ثم ارنی الحق حقاً و ارزقنی اتبّاعه و
ارنی الباطل باطلا و ارزقنی اجتنابه».استکبار یک واقعیت است که جز
ذهنهای لجوج یا مأموریتدار نمیتوانند به انکار آن بپردازند. در اینکه
مستکبران، راهزن ثبات و آرامش و پیشرفت ملتها از جمله ملت ما بودهاند،
نمیتوان تردید کرد. واکنش ملت ایران علیه روند یکصد ساله استکباری و
استعماری در قالب انقلاب اسلامی، واقعیت برآمده از متن پویشی تاریخی است.
ملت ما به درستی استکبار - و استبداد نماینده آن- را مزاحم و معارض امنیت و
آرامش و پیشرفت خود یافت که پا به میدان سخت انقلاب گذاشت. آن استکبار با
همه مزاحمتها و دشمنیهایش باقی است، بنابراین مفهوم نیست که کسانی تلقین
کنند انقلاب در سال 1357 با پیروزی بر رژیم پهلوی پایان یافت. نگرشها و
رویکردهای معطوف به «پایان انقلاب» که در طول 37 سال گذشته از برخی
سیاسیون داخل یا خارج حاکمیت شنیده یا دیده شده، نه تنها «ضد انقلاب» بلکه
«ضد ایران» است فارغ از اینکه گوینده و مجری واقف بوده باشد یا خیر.مدل
نوسازی و ترقی و تجددی که از اواخر قاجاریه (نهضت مشروطه) و به ویژه رژیم
54 ساله پهلوی در کشور ما به اجرا درآمد، هر چند ادعای پیشرفت داشت اما
کشور را در ابعاد فرهنگ و سیاست و اقتصاد و تمدن به قهقرا و انحطاط برد و
عقبماندگی حقیقی بود. بنا شد از نوک پا تا فرق سر فرنگی باشیم تا مترقی
شویم. قرار گذاشتند کشور را با تحقیر ملت، و تعظیم و تکبیر و تکریم غرب، به
تمدن و پیشرفت ملحق کنند. نفت، ماده بد بویی شد که باید کارگریاش را
متخصصان غربی بکنند. از ملت ما تصویر بیعرضههایی ساخته شد که قادر به
ساختن لولهنگ و آفتابه و اداره صنعت نفت نیستند. شبیه همین منطق پس از
انقلاب از سوی برخی مدعیان ملیگرایی و تکنوکراسی در جامعه تلقین شد؛
فشارهای دشمن در فراز و فرود حوادث، معمولاً زبان این جماعت را برای طعنه و
تمسخر و تحقیر خودی و «تکبیر و تعظیم دشمن» درازتر کرد. امروز این جریان
را میتوان به عنوان نفاق قدیم شناسایی کرد؛ جریانی که بنا به توصیف قرآن
از منافقین در آیه 67 سوره توبه «امر به منکر» و «نهی از معروف» میکنند!
دل در گرو انقلاب نداشتن و استکبار را دشمن نپنداشتن دو ویژگی مهم این طیف
(از لیبرالهای نهضت آزادی تا گروهکهای چپ مانند سازمان منافقین و حزب
توده و...) است. هر جریان داخل نظام هم که به هر دلیل معتقد به تداوم
انقلاب نباشد یا باور نداشته باشد که استکبار، دشمن قسم خورده است و لاجرم
باید مقابل او سینه سپر کرد، به اراده خود از مدار جمهوری اسلامی و انقلاب
اسلامی خارج میشود. مانند اینکه در جبهه جنگ و دفاع سرزمینی و در شرایطی
که دشمن آتش سنگین میریزد، سرباز یا افسری بگوید کدام دشمن؟ چرا باید
بجنگیم؟ دستهایمان را بالا ببریم و صلح کنیم! چنین افرادی نه فقط به
مسئولیت دفاع عمل نمیکنند بلکه شیرازه خط دفاعی را به هم میریزند.«پیشرفت
ملی- اسلامی» یا «پیشرفت طفیلی و صدقهای با نگاه به دست غرب» هر چند چالش
میان دو گفتمان بومی- وارداتی در طول یکصد سال اخیر است اما به ویژه در
طول 2 دهه اخیر تبدیل به یک موضوع مهم شده است. مهم از این جهت که در یک
جامعه انقلابی برآمده از متن فراز و نشیبهای تاریخی، خط تبلیغی دشمن
همواره با دو محور برجسته «تحریف» و «تحقیر» - و با فشار «تحریم» برای
دوپینگ طیفهای غربگرای داخلی- فعال بوده است. مشخصاً 4 سال پیش این تک
تهاجمی وارد فاز تازهای شد. به موازات تشدید فشارهای تحریمی دشمن که نام
آن را «فلج کننده» گذاشته بود- به شهادت لسآنجلس تایمز، گرای تحریمهای
فلج کننده را مهر 88 نمایندگان سران جنبش سبز به مقامات آمریکایی و اروپایی
دادند - خط تحریف و تحقیر در داخل هم وارد فاز جدیدی شد. بزک شیطان بزرگ
به عنوان شریک و دوست در کنار تردیدافکنی و سیاهنمایی نسبت به نظام و جبهه
داخلی دانسته و ندانسته اعمال شد. کسانی برای پیروزی انتخاباتی و جماعتی
به جبران ورشکستگی به تقصیر در فتنه 88، این تلقی را به افکار عمومی تلقین
کردند که گشایش اقتصادی در نگاه به خارج به ویژه آمریکا و کوتاه آمدن از
اصل استکبارستیزی است.4 سال پس از این پویش تبلیغاتی پرحجم و در حالی
که کشور و ملت و نظام هزینههای سنگینی را پرداختهاند، هیچ مابهازای
واقعی در زمینه دستاوردها و منافع خوشبینی به غرب به چشم نمیخورد. سایه
تحریمها به شهادت شرکتها و سرمایهگذاران غربی همچنان برقرار است و جز
برخی صحنهسازیها و آمد و شدهای تبلیغاتی، هیچ اثری از سرمایهگذاری واقعی
خارجی یا امکان گردش دهها میلیارد دلار دارایی بلوک شده ایران در چرخه
اقتصاد جهانی دیده نمیشود. اگر یکی دو سال پیش مذاکرات و توافقها را
«محرمانه» میشمردند و مجلس را ذیصلاح برای بررسی مذاکرات و توافق
نمیدانستند - و با فرمایش رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه ما چیز محرمانه
نداریم مواجه شدند - اکنون قراردادهای نفتی و قرارداد پژو و آمارهای
اقتصادی از جمله نرخ رشد فصلی و سالیانه، و نرخ ارز صرافیها هم به فهرست
رو به تزاید «محرمانه» و «غیرقابل انتشار» اضافه شده است. (لابد اگر توانش
را داشتند از حکومت نظامی هم مضایقه نمیکردند!) به این سیاهه، اصرار
بر دور زدن مجلس و تأخیر در ارائه لایحه برنامه ششم توسعه به مجلس را هم
اضافه کنید که عملا موجب میشود سیاستگذاری و بودجهریزی سال آینده بدون
برنامه رسمی و به شکل دلبخواهی و تنخواهی انجام شود. مطبوعات حامی در همین
چند هفته اخیر به شکل هماهنگ و دستوری، کرکره هشدارها درباره رکود عمیق
اقتصادی و اخبار منفی را پایین کشیدهاند. گاه از لابلای همین روزنامهها
چند خط خبر درز میکند که صرافیها از انتشار قیمت ارز ممنوع شدهاند و از
آن سو دلارهایی به بازار تزریق میشود تا ضمن صحنهسازی و صحنهآرایی کاهش
قیمت ارز، در شب انتخابات به کار آید. اینکه با بزرگنمایی و اظهارات عجیب
و غریب ادعا شود برجام «فتحالفتوح»، «توافق بزرگ قرن»، «بزرگتر از فتح
خرمشهر» و... بود و باید جشن گرفت اما حتی در یکی از کوچههای شمال شهر نیز
10 نفر جشن و پایکوبی نکنند و خاطره بُرد استرالیا یا باخت مقابل آرژانتین
تداعی نشود، پیام واقعی مهمی با خود دارد. مردم یعنی همانها که 3 روز
دیگر بزرگترین و مردمیترین جشن پیروزی یک انقلاب را در جهان باشور و شوق و
نشاط تمام برگزار خواهند کرد، غایبان بزرگ برجام کذایی بودهاند. وقتی
مردم با اشتیاق و سرزندگی تمام سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب را در
راهپیمایی 22 بهمن جشن بگیرند و 7 اسفند به جشن مردمسالاری دینی رونق
ببخشند، آنگاه همین غیاب و حضور معنادار به فاصله یک ماه سوالبرانگیز
خواهد شد؛ درست مانند میزانالحرارهای که نبض واقعی جامعه انقلابی و «روح
ایرانی» را نشان دهد.3 طیف شامل دولت، اصلاحطلبان و جریان فتنه - به
دلایل متفاوت - در زمینه ایجاد خوشبینی نسبت به خارج در 30 ماه گذشته فعال
بودهاند. دولت البته دارای نگاه یکدستی نیست و برخی وزرا تردید و نگرانی
جدی نسبت به چیدن همه تخممرغها در ظرف «برجام» و در حاشیه ماندن لوازم
اقتصاد مقاومتی و نگرش انقلابی و ضداستکباری دارند. اصلاحطلبان در این
میان ضمن اینکه مدعیاند «اعتدال» صرفا روشی در ذیل گفتمان اصلاحات است و
روحانی از خود رأیی ندارد و رأی او متعلق به پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان
است، در تلاش برای فاصلهگذاری هستند و به احتمال قوی بلافاصله پس از
انتخابات، خود را از مسئولیت ناکارآمدیهای اقتصادی دولت بیشتر کنار خواهند
کشید. در این میان جریان حامی فتنه که داغ همکاری با آمریکا به پیشانیاش
خورده، دنبال آلوده کردن دولت به خیانت خود بوده است. سخنان دیروز روحانی
مبنی بر اینکه اعتدال گفتمان است نه روش (در کنار سخنان قبلی و اظهار
تلویحی اینکه اصلاحطلبان 7-8 میلیون رأی دارند)، پاسخ 3 سال تحقیر
اصلاحطلبان است. میتوان گفت اظهارات برخی اصلاحطلبان مبنی بر لزوم بلند
کردن تابلوی عدالت و معیشت به جای اقتصاد آزاد (روزنامه شرق) و تخطئه سخنان
رادیکال و تنشبرانگیز چند روز پیش روحانی که موجب حساسیت و بدگمانی
دوباره نظام میشود، در کنار اعتراضهای کمسابقه این جریان به اظهارات تند
هاشمی و آرامش به هم زن خواندن این سخنان، حاکی از پدید آمدن سربالاییهای
سختی است که در مسیر طیفهای سهلاندیش و تجدیدنظرطلب پدیدار شده است. اکنون
در حالی که مدعیان خروج از حاکمیت در سال 81 و سپس خروج علیه حاکمیت در
سال 88 و قائل به تحریم انتخابات مجلس هفتم و هشتم و نهم، با درسآموزی از
تاریخ درصدد سفیدسازی سابقه فتنهگری و آشوبافکنی هستند، دستهایی در
کارند تا نقش مشابه ساختارشکنی و هرج و مرجطلبی (قانونشکنی) را به روحانی
یا هاشمی واگذار کنند. سیدحسن خمینی به واسطه احراز صلاحیت و خویشتنداری،
از قربانی شدن پیش پای جریان معارض انقلاب مصون ماند اما این جریان معارض
همچنان دنبال قربانی و پیشمرگ میگردد؛ از نوعی که در سال 88 به واسطه
کسانی چون موسوی و کروبی نگونبخت دست و پا کرد. هدف، فراتر از انتخابات
است. انتخابات به شهادت فتنه 88، مسئله این جریان نیست. دلمشغولی مهم این
طیف آن است که مردم فراموش کنند منطق و مدل فریبنده نگاه به دست بیگانگان و
دشمنان عقیم از آب درآمده و برای عزت، رونق اقتصادی و پیشرفت باید به منطق
انقلاب اسلامی وفادار بود.محمد ایمانی
روزنامه جمهوری اسلامی **
بسمالله الرحمن الرحیم نوزدهم بهمن ماه هر سال
یادآور سالگرد مراسم پرشکوه بیعت جمع کثیری از همافران و افسران نیروی
هوائی با امام خمینی است که در سال 1357 باعث تقویت دوستان و انزوای دشمنان
انقلاب شد.اگرچه پیش از آن تاریخ هم آشکار بود که بدنه اصلی ارتش و
نیروهای مسلح، گرایش به انقلاب دارد و از اینکه رژیم ستم شاهی آنها را
رودرروی مردم قرار داده، بشدت نگرانند و در جستجوی فرصتی هستند که به آغوش
مردم باز گردند. تماسهای محرمانه و پنهانی با فعالان و چهرههای برجسته
انقلاب هم وجود چنین بینش و فضائی را تایید میکرد که به یاری خدا باعث
اتخاذ تدابیری شد که انتقال قدرت با خسارات کمتری میسر شود. علیرغم
تمایل جدی و جنون آمیز برخی از فرماندهان وابسته رژیم ستم شاهی برای تشدید
جنایت و کشتار، آن عقبه سخت و سرنوشت ساز را پشت سر گذاشتیم و سه روز بعد
از آن بیعت تاریخساز، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.برخی عناصر
سادهاندیش و گروهکها خواستار «انحلال ارتش» شدند و حتی قبل از پیروزی
انقلاب نیز درصدد برخورد نظامی و مسلحانه علیه رژیم شاهی بودند ولی «هنر
امام» این بود که به وضوح از نیروهای ارتش به عنوان «فرزندان ملت» یاد کرد و
به پیروان خود آموخت که بگویند «ارتش برادر ماست». پس از پیروزی انقلاب هم
امام با تدابیر خاص خود فضائی را به وجود آورد که ضمن حفظ بدنه مردمی و
ساختار ارتش، زمینههای تغییر فرهنگ شاهنشاهی به فرهنگ انقلابی و اسلامی را
فراهم سازد و اقتدار ارتش که اقتدار نظام نوپای اسلامی نیز هست، همچنان
حفظ و بلکه تقویت شود. با این تدابیر هوشمندانه از یکطرف عناصر فاسد،
وابسته و ناسازگار با فرهنگ انقلابی و اسلامی کنار گذاشته شدند و از طرف
دیگر ارتش به عنوان پشتوانه قدرتمند ملت و نظام در برابر توطئههای رنگارنگ
دشمنان داخلی و خارجی، همچنان اثرگذار بوده و هست.به برکت همین تدابیر
امام خمینی و با تقویت بسیج مردمی نیروهای انقلابی بود که توطئههای
فراوان دشمن در کردستان، خوزستان، بلوچستان، ترکمن صحرا و سایر نقاط کشور
سرکوب شد و نیروهای انقلاب در صفوف ارتش، سپاه، بسیج و سایر نیروهای مسلح
توانستند با استقامت مثال زدنی خود، تداوم انقلاب را تضمین کنند. همین
«هویت مردمی» و ماهیت انقلابی در طول زمان تقویت و نهادینه شد و امروزه به
درجهای از بلوغ و بالندگی رسیده که دوستان انقلاب از این رهگذر منتفع شده و
میشوند و دشمنان انقلاب نیز با خشم و نگرانی از اقتدار روزافزون نیروهای
مسلح ایران یاد میکنند و هرگز مراتب اعتراض خود نسبت به تقویت بنیه دفاعی
کشور در حوزه «بازدارندگی» را پنهان نکردهاند. این واقعیت را نباید کتمان
کرد که قدرت دفاعی کشورمان سهم قابل توجهی در تامین دستاورد بزرگ «برجام»
داشته و همدوش با مقاومت ملت، کارساز بوده است.افتخار بزرگ نظام جمهوری
اسلامی اینست که برای ارتقاء همین اقتدار و بالندگی با هدف تامین
بازدارندگی حداکثری در تلاش است اما در عین حال نه تنها تهدیدی برای
همسایگان خود محسوب نمیشود بلکه عامل مهمی برای تقویت امید و اعتماد به
نفس در دوستان است.توان و تجربه گرانسنگ جمهوری اسلامی ایران همواره
پشتوانه ارزشمندی برای تضمین ثبات و امنیت منطقه بوده و خواهد بود و در عین
حال در لحظات سخت و سرنوشت ساز، به یاری همسایگان و سایر ملتها در قلمرو
مبارزه علیه تروریسم و ناامنی شتافته و تجربههای ارزشمند خود را در اختیار
آنان قرار داده است. برگزاری طیف وسیعی از رزمایشها توسط نیروهای مسلح در
مقاطع مختلف تاریخی از یکطرف توانمندیها، استعدادها و قابلیتهای نظام را
برای حفظ و ارتقاء امنیت ملی و منطقهای به کار گرفته و از سوی دیگر
فرصتهای بیبدیلی برای ایجاد زمینههای همکاری و هماهنگی و همپوشانی قوای
مسلح در زمینههای مختلف را به وجود آورده است.فلسفه وجودی نیروهای
مسلح، به ویژه حفظ اوج اقتدار آن همواره ایجاب میکند که مسئولان نظام و
فرماندهان نیروهای مسلح مرتباً برای تقویت روزافزون بنیه دفاعی کشور تلاش
کنند و در عین حال عملاً به همسایگان پیام روشنی از این اقتدار و هوشمندی
منعکس گردد که ما امنیت خود را در امنیت و ثبات منطقه جستجو میکنیم و برای
بالا بردن «ضریب امنیت منطقهای» به تقویت بیحد و مرز دفاعی خود
میپردازیم. این، روشنترین پیامی است که فصل مشترک اهداف و برنامههای
توانمندسازی، روزآمد کردن و بهینه سازی سیستمهای دفاعی کشور را تشکیل
میدهد و همواره در طول دوران 37 ساله پس از پیروزی انقلاب اسلامی،
«استراتژی دفاعی و امنیتی» نظام و کشور محسوب شده است. تجربه تاریخ به ویژه
در دوران معاصر به ما گوشزد میکند که رمز بقاء ملتها و کشورها در اقتدار
و قدرت دفاعی و بازدارندگی آنها نهفته است. اینکه دشمنان نسبت به قدرت
دفاعی ایران حساسیت نشان میدهند، اهمیت و ضرورت ارتقاء قدرت دفاعی کشور را
خاطرنشان میکند. درست از همین نقطه است که میتوان به هوشمندی امام خمینی
پی برد که در کوران انقلاب و در اولین روزهای بعد از پیروزی انقلاب بر حفظ
نیروهای مسلح و تقویت آنها تاکید کردند. این اقدام به موقع و هوشمندانه
امام به مثابه پایهگذاری یک فرهنگ است که باید به عنوان میراث امام تحت
عنوان «فرهنگ دفاعی» نهادینه و تقویت شود.
روزنامه خراسان
اروپا در آزمون جدید «گفت و گوهای سطح بالا»
همه قرائن از تغییر ماهوی روابط ایران و اروپا حکایت می کند. دیدارهای
پرشمار دیپلماتیک مقامات ایرانی و اروپایی که حالا به سطح سران رسیده، از
عباراتی مانند «فصل جدید روابط»، «تمایل شدید به تقویت روابط» و «تلاش برای
گسترش هر چه بیشتر روابط» مملو شده و شاید در آینده ای نزدیک عباراتی
مانند «روابط راهبردی و روابط بلندمدت» هم از سوی سیاستمداران قاره سبز به
این دایره واژگان روابط دیپلماتیک با ایران اضافه شود، کاری که روسیه و چین
زودتر آغاز کرده اند. مجموع رفتار اروپا با جمهوری اسلامی نه تنها با 3
سال قبل که با دوازده سال پیش، یعنی اوج صمیمیت میان اروپا و ایران هم
تفاوت جدی کرده است. در این میان شناخت خاستگاه و زمینه های شکل گیری این
شرایط بسیار مهم است، اگر چه توافق هسته ای بر سرعت تحولات افزود اما این
که بهبود تعامل اروپا با ایران را صرفاً معلول توافق هسته ای بدانیم،
اشتباه است. برای درک علل شرایط جدید باید به عقب برگشت.
تأثیر جابجایی های داخلی نظام بر نگاه کشورهای اروپایی
جهت گیری های دولت پیشین در سیاست خارجی فارغ از هرگونه ارزش گذاری مثبت
یا منفی، در شکل گیری یک ذهنیت غلط از سوی اروپایی ها علیه ایران نقش داشت.
ذهنیتی که هدف انزوای هر چه بیشتر ایران را که توسط رؤسای جمهوری آمریکا
دنبال می شد، تقویت می کرد. اما با روی کار آمدن دولت جدید و تغییر ادبیات
سیاسی، زمزمه های بهبود روابط اروپا با ایران مطرح شد. همزمان با مطرح شدن
راهبردهای جدید از سوی ایران، در موضوع هسته ای این پیام به طرف اروپایی
داده شد که ایران هم مانند سایر کشورها حاضر است برای رسیدن به منافعش
مذاکره کند. البته مذاکراتی که با اصول کلی اش تعارضی نداشته باشد، در
چارچوب برد - برد بوده و نهایتاً تا مرز نرمش قهرمانانه بیشتر نرود.
همزمان با این تحولات راهبرد قدیمی تر نظام اسلامی در مذاکره با همه
کشورها به جز آمریکا به شکل صریح تری توسط مسئولان کشورمان شناسایی شد. از
جمله رهبر انقلاب امسال پیش از تصویب نهایی برجام، دو مرتبه به صراحت از
آمادگی ایران برای مذاکره با همه کشورهای دنیا به غیر از آمریکا خبر دادند.
ایشان در تاریخ 18 شهریور ماه در دیدار اقشار مختلف مردم، تصریح کردند:
«با همه دنیا ما مذاکره می کنیم،[اما ] با آمریکا نمی کنیم. . . ما اهل
مذاکره ایم، اهل تفاهمیم؛ هم مذاکرات در سطح دولت ها، هم مذاکرات در سطح
اقوام، هم مذاکرات در سطح ادیان؛ ما اهل مذاکره ایم و با همه مذاکره
می کنیم جز با آمریکا».
یک وجه دیگر از زمینه های روی آوردن اروپا به مذاکرات با ایران، آن هم در
گستره ای وسیع از تنوع موضوعات را باید در تاریخچه خصومت با جمهوری اسلامی
جست و جو کرد. همراهی بیش از 3 دهه برخی کشورهای اروپایی با آمریکا در
سیاست های خصمانه علیه ایران و نتیجه نگرفتن از این سیاست ها و در عوض عبور
موفق ایران از بحران های منطقه ای و داخلی، آن ها را مجاب کرده است ایران
را به عنوان یک کشور قدرتمند منطقه ای بپذیرند و در برخی اهداف و مواضعی که
در مورد نظام اسلامی داشتند، تجدید نظر کنند.
از بحران اقتصادی تا بحران امنیت
از همین جا می توان به زمینه بعدی شکل گیری این گفت و گو ها پی برد. اروپا
در حال حاضر با مشکل بزرگ تری دست و پنجه نرم می کند که مسئله بحران
اقتصادی را هم تا حد زیادی به حاشیه برده است؛ مسئله ای به نام «احساس
ناامنی». بادی که برخی سیاست مداران این کشورها مدت ها پیش در خاورمیانه
کاشتند، اکنون تبدیل به توفانی شده که آنها را بیش از آمریکا تهدید می کند.
مسئله مهاجرت و حوادث تروریستی در اروپا تنها دو اثر از آثار شرایط
خاورمیانه است. برای حل به هم ریختگی منطقه ای در خاورمیانه باید دست به
دامان کشورهایی شد که قادر به حل این مشکلات باشند. در این مسیر چه کشوری
بهتر از ایران که هم توانایی خود را در مهار هیولای تروریسم در منطقه نشان
داده و هم عزم خود را برای مبارزه با این معضل تاریخی به اثبات رسانده است.
کشوری که برای رسیدن به این هدف حتی از خون جوانانش نیز دریغ نمی کند.
در کنار همه این عوامل نباید فراموش کرد که بازار جذاب ایران در دوران
پسابرجام به شدت برای اقتصادهای بحران زده و در حال خروج از رکود اروپایی
دلربایی می کند. بحران اقتصادی کشورهای اروپایی را مجاب کرده تا به فکر
مناسبات اقتصادی با ایران در گستره ای وسیع باشند. نمونه آن هم حضور همزمان
نخست وزیر یونان که امروز در تهران است و هیئت 310 نفره اقتصادی ایتالیا و
همچنین سفرهای قبلی هیئت های اروپایی به تهران را می توان برشمرد.
به هر روی به جز سیپراس، معاون موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا
هم به تهران می آید تا با معاون وزیر خارجه کشورمان گفت و گو های موسوم به
«گفت و گوهای سطح بالا» را وارد فاز اجرایی کند. گفت و گو هایی که
می تواند زمینه روابط بلندمدت تر ایران و اروپا را در سال های آینده
مخصوصاً سال های آغازین برجام فراهم کند. ایران اما در این میان باید به
دنبال منافع اقتصادی، منطقه ای و بین المللی خود باشد، امری که تشریح آن
فرصتی دیگر می طلبد.
ایران و اروپا تاکنون 2 دوره مذاکرات «انتقادی» در 2 دولت سازندگی و «گفت و
گوهای سازنده و فراگیر» را در دولت اصلاحات تجربه کرده اند که «گفت و
گوهای انتقادی» پس از ماجرای مشکوک رستوران میکونوس و «گفت و گوهای سازنده و
فراگیر» نیز با اوج گیری بحران سیاسی و ساختگی هسته ای متوقف شد. حال سوال
این است آیا اروپا در دور جدید گفت و گو با ایران نشان خواهد داد که تحت
تأثیر جوسازی های سیاسی و القائات کانون های تنش آفرینی در منطقه و به ویژه
آمریکا در مناسبات خود با ایران قرار نخواهد گرفت و «گفت و گوهای سطح
بالا» به زمینه ای برای روابط پایدار 2 طرف مبدل خواهد شد یا این که با
تکرار پیروی از سیاست های طیف های تندرو در واشنگتن و برخی دولت های منطقه
منافع خود را به پای آن ها قربانی خواهد کرد؟
روزنامه جوان
شهداي مدافع حرم مدافعين عزت، استقلال و امنيت كشورند
نویسنده : دکتر یدالله جوانی
دفاع
مقدس ديگري در جريان است. هر روز تصاويري از شهداي اين دفاع مقدس با عنوان
«شهيد مدافع حرم»، زينت بخش خيابانها و كوچههاي ايران اسلامي در شهرهاي
مختلف ميشود. آنان كه ميدانند اين شهدا در چه مسيري و براي تحقق چه
اهدافي گام برداشتند، شوق تداومبخشي راه اين عزيزان به حق پيوسته در
وجودشان شعلهور است. اما آنان كه با عمق تحولات در منطقه و جنگهاي نيابتي
نظام سلطه در كشورهايي چون سوريه و عراق آشنا نيستند، به طور قطع از خود
ميپرسند كه اين افراد براي چه به سوريه و عراق رفتهاند؟براي پاسخ به اين سؤال و سؤالات مشابه، به گزارههاي زير توجه شود:1
ـ «رافضي»ها بدانند كه هدف ما تخريب نمادهاي شركآلود در نجف، كربلا و
سامرا است. بدانيد كه پس از تخريب اين نمادها در عراق، به ايران خواهيم آمد
و مشهد را با خاك يكسان خواهيم كرد (نمونهاي از صدها تهديد داعشيها و
ديگر گروههاي تكفيري و تروريستي عليه شيعيان و ايران). 2 ـ عبدالرحمان السديس، امام جماعت مكه:الف ـ مسلمانان گوش فرا دهيد جنگ ما با ايران و شيعه است.ب ـ جنگ ما با ايران فرقهاي است، جنگي بين سنيها و شيعيان. جنگ ما با شيعيان جنگ بين ايمان و كفر است. ج ـ اولويت ما اكنون جنگ با شيعيان است نه يهوديان.د ـ به خدا سوگند، ما اين جنگ را تا زماني كه آنها روي زمين وجود داشته باشند ادامه ميدهيم.جدي
گرفتن اين تهديدات، موقعي اهميتش آشكار ميگردد كه جبهه پشت سر گروهكهاي
تكفيري و تروريستي را كه در كشورهايي چون سوريه و عراق بحرانآفريني
ميكنند و به راحتي دست به كشتار مسلمانان و غير مسلمانان ميزنند،
بشناسيم. پشت سر اين گروههاي تكفيري و تروريستي، يك جبهه غربي، عبري، عربي
و تركي قرار دارد. هر يك از اضلاع اين جبهه، با اهداف و انگيزههاي خاص و
مربوط به خود، با همديگر همگرا و همافزا شدهاند. تمامي اسناد و شواهد،
نشان ميدهد كه جمهوري اسلامي از اهداف كانوني براي اين جبهه بحرانآفرين
در منطقه است. امريكاييها مديريت اصلي اين جبهه را در دست دارند.
دولتمردان ايالات متحده با هدف تسلط بر منطقه راهبردي غرب آسيا، جمهوري
اسلامي و جريانهاي مقاومت اسلامي و بيداري اسلامي را، سه مانع مهم بر سر
راه تحقق اين هدف ميدانند. نظام سلطه مانع اصلي را در اين ميان بر سر راه
خود، جمهوري اسلامي دانسته، براي آسيب رساندن به جمهوري اسلامي با
سرمايهگذاريهاي كلان چنين جبههاي را در منطقه عليه ايران شكل داده است.
بنابراين با اندك تأمل در اهداف دستاندركاران پشت صحنه حركات تروريستي در
منطقه، به راحتي ميتوان دريافت كه آنان استقلال، عزت و امنيت ايرانيان را
نشانه گرفتهاند. اين دشمنان به دليل اينكه در شرايط كنوني جرئت حمله نظامي
مستقيم به ايران را ندارند، با به راه انداختن جنگ نيابتي در منطقه، به
دنبال فرو ريختن متحدين منطقهاي ايران مانند دولت سوريه، دولت عراق و
حزبالله لبنان، با هدف تضعيف موقعيت جمهوري اسلامي در منطقه هستند.
امريكاييها بر اين تصور هستند كه از طريق همين گروههاي تروريستي، با
دامنزدن به اختلافات شيعه و سني، ميتوان پس از زدن بازوهاي منطقهاي
ايران، جمهوري اسلامي را از درون بيثبات ساخت و امنيت داخلي آن را با جنگ
فرقهاي بر هم زد. استكبار با اين نقشه شيطاني، به دنبال بيثباتسازي
تمامي كشورهاي اسلامي همسو با ايران در منطقه و خصوصاً جمهوري اسلامي از يك
طرف و ايجاد حاشيه امن براي دولت غاصب و كودككش رژيم صهيونيستي و ديگر
دولتهاي مرتجع و وابسته عرب در منطقه از طرف ديگر است. با توجه به آنچه
آمد، موضوع بهطور كامل روشن است كه چرا بايد نيروهايي از ايران به كمك
سوريها و عراقيها بشتابند و با كمكهاي مستشاري به آنان براي مبارزه با
گروههاي تكفيري و تروريستي، از جان مايه بگذارند. فلسفه اين رفتن، دفاع از
حريم اهل بيت و عتبات عاليات از يك طرف و دفاع از عزت، استقلال و امنيت
ايرانيان از طرف ديگر است. اگر اين پرچمداران عزت مسلمين و مدافعان استقلال
و امنيت كشور، امروز در سوريه و عراق به جنگ با اين فريبخوردگان و
مزدوران در اختيار نظام سلطه نروند، فردا با همين گروههاي تكفيري، بايد در
داخل مرزهاي جغرافيايي ايران مبارزه شود. اين واقعيتي است كه نميتوان آن
را ناديده انگاشت يا از آن فرار كرد. همان طور كه جنگ تحميلي در سال 1359،
واقعيتي بود كه ملت ايران با خلق حماسههاي بزرگ و تقديم بيش از 200 هزار
شهيد و 300 هزار جانباز و دهها هزار آزاده، توانست آن را به دفاع مقدس و يك
دوران پرافتخار تبديل كند، امروز هم بايد در پرتو همان بصيرت و هوشمندي،
ملت ايران اين جنگ نيابتي را به يك دفاع مقدس و دوران پرافتخار ديگري تبديل
كند. شهداي اين دفاع مقدس، نه تنها در رديف همان شهداي دفاع مقدس هشت ساله
هستند، بلكه امتيازات ديگري دارند. اين حقيقت در كلام رهبر فرزانه انقلاب
اسلامي در ديدار خانوادههاي شهداي مدافع حرم اينچنين تبيين شده است:
«حقيقتاً همه شهداي شما، هم خانوادهها، پدران، مادران و فرزندان آنان، حق
بزرگي بر گردن همه ملت ايران دارند. اين شهدا امتيازاتي دارند، يكي اين است
كه اينها از حريم اهل بيت در عراق و سوريه دفاع كردند و در اين راه به
شهادت رسيدند. ... امتياز دوم اين شهداي شما اين است كه اينها رفتند با
دشمني مبارزه كردند كه اگر اينها مبارزه نميكردند اين دشمن ميآمد داخل
كشور .... اگر جلويش گرفته نميشد ما بايد اينجا در كرمانشاه و همدان و
بقيه استانها با اينها ميجنگيديم و جلوي اينها را ميگرفتيم. در واقع اين
شهداي عزيز ما جان خودشان را در راه دفاع از كشور، ملت، دين و انقلاب
اسلامي فدا كردند. امتياز سوم هم اين است كه اينها در غربت به شهادت
رسيدند. اين هم يك امتياز بزرگي است. اين هم پيش خداي متعال فراموش
نميشود.»