روزنامه کیهان **
انتخاب خوب، انتخاب بد / جعفر بلوری
فردا هفتم اسفند ماه، موعد برگزاری پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی است. این دور از انتخابات، بنا به دلایل متعدد و به اعتقاد دوست و دشمن، «بسیار» سرنوشت ساز و مهم است. در اهمیت این دور از انتخابات همین بس که رهبر انقلاب روز گذشته در دیدار مردم نجفآباد و طی یک موضعگیری بیسابقه هشدار دادند:«نتیجه هرگونه انتخاب شما در این انتخابات اعم از انتخاب خوب و یا بد به خودِ شما بازخواهد گشت، بنابراین سعی شود که انتخاب درستی انجام گیرد.» این جمله مهم و بیسابقه آقا یعنی، یک «جریان بد» در این انتخابات حضور دارد که نباید به آنها رای داد. اما این جریان کدام است؟
به این انتخابات-به دلیل همان اهمیتی که گفتیم- «بدترین» و «کینهتوزترین» دشمنان اسلام و کشور چشم طمع دوختهاند؛ طوری که حتی برخی رسانههای غرب، با قبول هزینههای سنگینِ زیر پا گذاشتن اصول حرفهای، تلاش میکنند در این انتخابات بطور کاملا عریان و علنی تاثیر بگذارند. شاید عجیب به نظر برسد اما در این انتخابات همچون گذشته، خبری از تحریم و تشویق مردم ایران به شرکت نکردن در آن دیده نمیشود. پیش از این، امپراتوری رسانهای استعمار تمام تلاش خود را برای شرکت نکردن مردم در انتخابات بسیج میکرد اما امسال خبری از این استراتژی نیست. شبکه سلطنتی بیبیسی دیگر نمینویسد «نمایندهها از قبل انتخاب شدهاند»؛ بر عکس به اشکال مختلف مردم را به رای دادن به جریان خاص مورد حمایت خود تشویق میکند و حتی از نامزدها نام میبرد. این یعنی، «آن جریان بد»، دشمن را به طمع انداخته است!
اما مشخصات این جریان کدام است؟ جریانی که نتانیاهو آن را «سرمایه اسرائیل در ایران» میداند. جریانی که وقتی 10 تفنگدار مسلح آمریکایی به آبهای کشورمان تجاوز کرده و حافظان امنیتِ همین جریان، آنها را مقتدرانه دستگیر و سپس آزاد کردند، به تقبیح سپاه پرداخته برای متجاوزان مرثیهسرایی کردند. این جریان از تحقیر خودی خشنود و از تحقیر شیطان بزرگ خشمگین میشود. این جریان به جای کشور خود، فانی در خدمات و مصالح و منافع آمریکاست. تردید نباید کرد که این جریان در صورت ورود به مجلس «قطعا» به کشور و مردم ایران آسیبهای جدّی خواهد زد. بنابر این طبیعی است که برای صهیونیستهای کودککش سرمایه ارزشمندی باشد. راز تغییر 180 درجهای مواضع دشمن در نحوه مواجهه با این انتخابات را نیز باید در همین «جریان» جستوجو کرد. «باید افرادی را برگزید که بعد از نشستن بر مسند مسئولیت، خود را سپر بلای مشکلات کشور قرار دهند و فانی در خدمات و مصالح و منافع عمومی مردم باشند و ضمن آنکه کشور را به دشمن نمیفروشند، مصالح ملی را به دلیل رودربایستی زیر پا نمیگذارند.» (30/10/94 رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران انتخابات)
وقتی شبکه روباه پیر آن طور بیمحابا از سه نامزد خبرگان رهبری نام برد و از مردم خواست به آنها رای ندهند، این جریان تاکنون حتی حاضر نشده، برای اقناع افکار عمومی هم که شده، از چنین موضعی اعلام برائت کند. «لازمه مراقبت این است که اگر دشمن با هدف ایجاد دودستگی در مردم، از فلان گروه یا فرد تعریف میکند، بیدرنگ ابراز بیزاری و در مقابل او موضعگیری شود. اگر دشمن از شما تعریف کرد، در رفتار و کارهای خود تردید کنید این سخن، دستورالعمل انقلاب است، بنابراین باید در مقابل تعریف بیگانه، سریع موضعگیری کرد و دچار غفلت نشد.»(5 اسفند 94رهبر انقلاب در دیدار مردم نجف آباد)
این جریان آنقدر تعلل کرد تا این که، پدرجد تکفیریها نیز از راه رسید و دیروز ضمن «مجوس» خواندن تمام مردم ایران و شیعیان، از آنها خواست به آیات عظام جنتی، مصباح و یزدی رای ندهند! عبدالعزیز آل الشیخ، مفتی اعظم وهابیون سعودی است. «آل الشیخ» در حكومت عربستان از جايگاه وزارت برخوردار است. وی همان کسی است که فتوای تخریب قبور ائمه(ع) را صادر کرده و قتل امام حسین (ع) از سوی یزیدیان را اقدامی درست دانسته! حمایت چنین موجود پلیدی از یک جریان سیاسی و سکوت آن جریان، شرمآور نیست؟
طی سه سال گذشته همین سه کشور یعنی مثلث آل سعود، انگلیس و در راس آنها آمریکا از هیچ اقدامی، تاکید میشود، از هیچ اقدامی برای تحقیر، ضربه زدن و حتی براندازی جمهوری اسلامی ایران دریغ نکرده است؛ از قتل 500 زائر ایرانی خانه خدا گرفته تا مداخله عریان در انتخابات، حملات تروریستی و موشکی به سفارتخانههای ایران در یمن و لبنان، کاستن از قیمت نفت و... اما جریان سیاسی مورد بحث ما ضمن رد این حقیقت که «دشمن به دنبال براندازی است»، فقط به نظاره نشسته و اگر کسی هم به این انفعال، انتقادی کرده، به جای دشمن، منتقدین را نواخته و در عین حال، لحظهای از بزک آمریکاییها غافل نمانده است.
«آنچه امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی و مشخصاً جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند- گاهی میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم- همین است. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است.» (رهبر انقلاب اسفند 93 در دیدار اعضای مجلس خبرگان)
این جریان سیاسی و رسانههای وابسته به آن طی دو و نیم سال گذشته نشان دادند، دلشان با «اولاند» و «اوباما»ست؛ با نظام سرمایهداری است. جمله «ما لیبرال دموکرات مسلمانیم» یعنی، «قبله ما آمریکاست». کلمه «مسلمان» هم، صرفا یک «نکته انحرافی است» برای حفظ صورت اسلامی؛ اما سیرت این شعار آمریکایی است. اخیرا حتی نام اسلام را هم از کنار واژه «لیبرال» خط زدند: «لیبرالیسم یعنی اینکه همه برای کسب حقوق خود آگاه باشند و کسی به حق آنها تعدی نکند... اگر هزینه را براساس عدالت بپردازند لیبرالیسم است...کسانی که علیه لیبرالیسم حرف میزنند در واقع دارند علیه سوداگری صحبت میکنند... لیبرالیسم برای توسعه به میدان آمده است.»
دود ورود چنین جریان آلودهای در مراکز تصمیمگیر و تصمیمساز، فقط به چشم مردم خواهد رفت. جریانی که برای رسیدن به قدرت همنوا با دشمن، ضمن سیاهنمایی علیه کشور، به ارکان نظام و آرمانهای حضرت امام(ره) حمله میکنند، و در حالی که کلکسیونی از مفسدان اقتصادی از آنان حمایت میکنند، دم از مبارزه با فساد میزنند.
این حملات که با چاشنی مظلوم نمایی همراه است، باز هم ادامه خواهد داشت؛ پیش از انتخابات، برای جلب رای و زدن حریف، پس از انتخابات برای توجیه ناکارآمدیها. «سیاهنمایی»، «مظلومنمایی» و «حاشیه سازی» فعلا، ابزار کار این لیبرالهای وطنی است. خدا میداند این جریان اگر به قدرت برسد، چه بر سر کشور، اقتصاد، مردم و آرمانهای امام(ره) خواهد آورد. آنچه آل سعود، انگلیس و آمریکا را به طمع انداخته، همین لیبرال صفتها هستند. «انتخاب بد» یعنی همین لیبرالهای وطنی؛ انتخاب خوب هم یعنی، انتخاب با بصیرت و آگاهی.
«رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل میدهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسیها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران …اینکه ما عرض میکنیم در انتخابات، مردم با بصیرت، با آگاهی، با دانایی وارد بشوند، بهخاطر این است؛ بدانند دشمن چه میخواهد؛ وقتی شما دانستی دشمن چه میخواهد، عکس او عمل میکنی؛ معلوم است». (28 /11/ 94رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی)
***************************************
روزنامه قدس **
انتخابات؛ میعاد طرد دروغگویان
از گذشتههای دور، یکی از بداخلاقیهای رایج سیاسی در هنگامه عموم انتخابات، دروغگویی به مردم است، معمولترین شیوه در این میان آن است که عدهای از نامزدها میگردند و مشکلات لاینحل حوزه انتخابی خود را شناسایی میکنند و بعد بیآنکه قولهایشان پشتوانهای داشته باشد، خیلی محکم و مطمئن به مردم قول میدهند، آنها را حل خواهند کرد. این در حالی است که اغلب آنها در همان لحظهای که دارند، این قولها را میدهند و یا این شعارها را برای تبلیغاتشان انتخاب میکنند، خودشان نزد وجدان خویش، از این مهم آگاهی کامل دارند که اختیارات آنها در حد رفع مشکلات نیست. سادهتر بگویم، خودشان خوب میدانند که دارند به مردم دروغ میگویند و برای جلب آرای خود در همان قدم نخست با فریبکاری به میدان آمدهاند.
به گمان این قلم، کارزار انتخابات بهترین زمان برای شناسایی ویژگیها و ذات بسیاری از اصحاب سیاست است. این رفتارها میتواند ملاک معتبری برای پیشینه نامزدها باشد. نگارنده اگر در این دیار کارهای بود، کمیتهای را موظف میکرد تا تمام این حضرات را رصد کند و در نوبتهای بعدی، هنگامی که قرار بر تأیید صلاحیت این جماعت برای ورود به عرصههای دیگر شد، کارنامه رفتار آنان را معیار تأیید یا رد صلاحیت ایشان قرار میداد.
بیگمان این روزها انبوه پیامکهای تبلیغاتی نامزدها به لطف بازار گرم مخابرات به شما نیز میرسد، یا شعارهای آنان را بر در و دیوار میبینید. همه میدانیم که طی یک سال اخیر بازارهای مالی در مشهد دچار معضلاتی شدهاند که پیامد آن صدها هزار تن از مردم را در این کلانشهر گرفتار مشکلات کمرشکنی کردهاند و باز همه میدانیم که پای چندین مؤسسه مالی- اعتباری بزرگ و شرکتهای عمده در میان است. صحبت از دهها هزار میلیارد تومان پول مردم است که با انواع قانون شکنیهای پیش از این در این شرکتها، وضعیت مبهمی پیدا کرده و الان ماههاست از صدر تا ذیل مملکت در سطح ملی و محلی تلاش میکنند تا قضیه را فیصله دهند و اما هنوز راه به جایی نبردهاند. آن وقت نامزد یا نامزدهای محترمی با اطلاع از درد و رنج مردم، در تبلیغاتشان یا با پیامکهای مربوطه، نوید میدهند که چنانچه مردم به آنها رأی دهند، فی الفور این مشکل را حل میکنند! دروغ از این سخیفتر و فریبی از این آشکارتر؟ چرا و چطور عدهای اسبشان را زین کردهاند تا از این نمد، یعنی خون دل مردمی که مستأصل و گرفتار ماندهاند، کلاهی برای خویش دست و پا کنند؟ این رفتار منحصر به این مورد نیست. در شهرستانی اگر گاز نیست، طرف ادعا میکند همه جا را گازکشی خواهد کرد، اگر اینترنت ندارند، قول آن را میدهد، اگر هوا ناسالم است، قول هوای پاک میدهد و اگر خشکسالی است، نوید ریزش باران میدهد... شما را به خدا خجالت بکشید. وکالتی که با نیرنگ حاصل شود، پیشاپیش معلوم است چه قصه و غرضی در آن نهفته است. اکنون سربزنگاه است و مردم باید با حضور پرشور خود و طرد دروغگویانی از این دست، نمایندگان صادق و دلسوز را انتخاب کنند و پوزه فرصت طلبان این چنینی را به خاک بمالند.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
مردم آگاه ایران که در این سالها حضور هوشمندانه خود را در صحنه انتخابات به خوبی به نمایش گذاشتهاند، باردیگر خود را آماده میکنند تا فردا و در روزی سرنوشتساز، ترکیب جدید پنجمین دوره خبرگان رهبری و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی را انتخاب کنند و بر اداره مدبرانه و امیدوارانه کشور در عبور از پیچهای سخت و نفسگیر تاکید نمایند.
با نزدیک شدن هفتم اسفند، شمارش معکوس برای خلق حماسهای نو از سوی مردم آغاز شده تا برگ تازهای در دفتر افتخارات این ملت هشیار رقم بخورد. این مردم با بصیرت آماده میشوند تا ساعاتی بعد خود را به دریای همبستگی ملی پیوند زنند و همچون همیشه با افتخار و اقتدار، مسیر آینده حرکت کشور را در طرحی نو دراندازند.
مردم ایران از کرد گرفته تا لر، لک یا عرب، آذری تا مازنی، گیلانی تا خراسانی، فارس تا بلوچ، همه و همه با شرکت در حماسه سیاسی انتخابات هفتم اسفند و زدن رنگ انتخابات بر ا نگشتان خود، نقشههای دشمنان و معاندین را خنثی و وفاداریشان را برای حفظ انقلاب و ادامه مسیر مدبرانه آن به نمایش میگذارند. بدون شک مردم ایران زمین فردا با تاسی از نامگذاری امسال رهبری مبنی بر همزبانی ملت و دولت، این شعار را جامه عمل خواهند پوشاند و با حضور پرشور خود و آراء تعیین کنندهشان آنرا تحقق عینی خواهند بخشید.
تبلیغات انتخاباتی که در هفته جاری به اوج خود رسیده بود و گروهها، جناحها و نامزدهای انتخاباتی با هر شیوه مناسب و یا نامناسب برای جلب آرا تلاش میکردند، به پایان رسید تا مردم امروز با دقت و آرامش، لیستهای خود را تکمیل کرده و فردا نشاط سیاسی و شور انتخاباتی خود رادر اندازه و قامتی جدید شکل بدهند؛ مجلسی مستقل، معتدل، عالم به امور زمانه، به دور از پیرایههای جناحی و خط کشیهای مشمئز کننده باندی.
صرفنظر از مسائلی که این روزها ناشی از برخی بداخلاقیها و برچسب زدنهایی بود که قطعاً هر یک از آنها متضمن عقاب شرعی است، مردم ایران فردا در تشکیل مجالسی در تراز انقلاب ایفای نقش خواهند کرد و به مسئولیتهای تعطیلناپذیر خود اقدام نمود و شگفتی دیگری خواهند آفرید.
دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار با هزاران نفر از مردم نجف آباد تاکید کردند روز جمعه همه ملت ایران و آنهایی که به انقلاب وفادارند باید در انتخابات شرکت کنند زیرا علاوه بر انتخاب افراد شایسته مورد نظر مردم، انتخابات در کشور ما به معنای قد برافراشتن ملی است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: «یکی از ترفندهای دشمن در انتخابات که در اینجا تکرار میکنند، ایجاد دو قطبیهای دروغین در جامعه است. مثل مجلس «دولتی» و «ضد دولتی» درحالی که ملت نه مجلس دولتی میخواهد نه ضددولتی؛ ملت مجلس شجاع و متدینی میخواهد که با وظایفش آشنا باشد و مرعوب آمریکا نباشد.»
ایشان اضافه کردند: «ملت ایران مجلسی میخواهد که علاج درد مردم را بشناسد، مجلس متدین، متعهد و شجاعی که فریب ترفند دشمن را نخورد؛ مجلسی که به عزت و استقلال اهمیت دهد و مقابل طمع قدرتهایی که دستشان از ایران کوتاه شده و میخواهند برگردند، بایستد.»
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه گفتند: همه باید مراقب نفوذ باشند. وقتی میبینید دشمن برای ایجاد دودستگی از شما تعریف میکند بیدرنگ ابراز بیزاری کنید؛ شما که میدانید دشمن قصد تفرقه دارد، نگذارید. ایشان همچنین توصیه کردند از ادبیات سیاسی دشمن در ایجاد قطببندی دروغین در کشور استفاده نشود.
از جمله رویدادهای هفته جاری سفر رئیس جمهور آذربایجان به تهران بود. این همسایه شمالی کشورمان که به علت قرابتهای فرهنگی و مذهبی پس از جمهوری اسلامی ایران دومین کشوری است که نگین تشیع بر تارک این کشور و مردمانش میدرخشد، همواره مورد طمع بیگانگان بوده و سعی کردهاند زمینههای جدایی این دو را از هم فراهم سازند ولی سیاستهای دولت جمهوری اسلامی ایران که همواره بر توسعه و تعمیق مناسبات دوجانبه در سطح عالی، در حوزههای سیاسی، اقتصادی، تجاری و فرهنگی میان تهران و باکو بوده باعث شد که در حاشیه این دیدار 11 موافقتنامه همکاری امضا شود. آقای الهام علی اف رئیسجمهور آذربایجان در این سفر همچنین با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند که در این دیدار رهبری ضمن تشریح نگاه جمهوری اسلامی ایران به مردم آذربایجان آنرا در چارچوب برادری و فراتر از مساله دوستی و همسایگی توصیف کرده و به مسئولین این کشور خاطرنشان کردند «ترویج معارف اسلامی و احترام به مظاهر و شعائر دینی موجب اقبال عمومی و پشتیبانی مردم در دولت جمهوری آذربایجان خواهد شد.»
تحولات خارجی هفته را با تازهترین رویدادهای سوریه آغاز میکنیم. این هفته، تعیین آتش بس که ابتدا از سوی آمریکا و روسیه اعلام شد و مورد تایید دولت سوریه و همچنین برخی مخالفان سوری نیز قرار گرفت، بحران پنج ساله سوریه را وارد مرحله تازهای کرد. براساس گزارشهای منتشر شده این آتشبس قرار است از روز شنبه آینده، هشتم اسفند برقرار گردد.
برخی مفاد مهم این آتش بس، بر اجرای کامل قطعنامه 2254 شورای امنیت مورخ 27 آذر 94، توقف تمامی حملات و منع استفاده از هر نوع سلاحهای جنگی، توقف هرگونه تلاش برای تصرف مناطق جدید و فراهم آوردن امکان ورود کمکهای انسانی به مناطق درگیری است. این آتش بس، دو گروه تروریستی داعش و النصره را مستثنی میکند.
دولت سوریه نیز با قبول آتش بس تاکید کرده است اقدامات نظامی را تنها در چارچوب اعلام شده میپذیرد و جنگ علیه تروریسم را ادامه خواهد داد.
واقعیت اینست که اعلام آتش بس را باید یک پیروزی دیگر برای حکومت سوریه و نیروهای مردمی آن کشور تلقی کرد و در مقابل، آنرا شکست دیگری برای جنگ افروزان و کشورهای آتش بیار معرکه سوریه، به خصوص عربستان و ترکیه دانست. این کشورها پس از پنج سال توطئه و صرف هزینههای بسیار سنگین، اکنون مجبور هستند خود را با واقعیتی مواجه ببینند که هرگز مایل به آن نبودهاند. ترکیه که کشور خود را به گذرگاه تروریستها برای جنگ با سوریه تبدیل کرده بود و عربستان که میلیونها دلار را در سوریه هزینه کرد، اکنون به جز رسوایی و شکست خفت بار چیزی نصیبشان نشده است.
آتش بس اخیر یک پیام دیگر نیز در بردارد و آن، این مطلب مهم است که دنیا، حکومت سوریه را به عنوان تنها طرف مشروع و قانونی به رسمیت میشناسد و بقای آنرا عامل اعاده ثبات و امنیت در سوریه میداند.
این هفته، لبنان نیز شاهد تحولات مهم و جدیدی بود. قطع کمک مالی عربستان به این کشور، استعفای وزیر دادگستری و اظهارات خصمانه برخی سیاستمداران این کشور علیه حزب الله، از جمله این موارد بوده است. عربستان در یک اقدام قابل انتظار، اعلام کرد کمک سه میلیارد دلاری خود به این کشور را قطع میکند. دولت سعودی علت این اقدام را «حرکت لبنان در مسیر ضد عربی» عنوان کرده است. واقعیت این است که از دو ماه قبل، یعنی زمانی که طرح ضدایرانی عربستان در اتحادیه عرب مطرح شد و برخلاف خواست و انتظار عربستان، لبنان به این طرح خصمانه رای موافق نداد، ریاض کینه لبنان را به دل گرفت.
عربستان، انتظار داشت که لبنان نیز مانند دیگر دولتهایی که با دلارهای سعودی تطمیع شده و کورکورانه پشت سر دولت ریاض حرکت میکنند، حرکت کند ولی این اتفاق نیفتاد و رای مخالف لبنان به همراه سوریه، یک آبروریزی برای ریاض شد. رژیم آل سعود درصدد بود چنین وانمود کند که جهان عرب یکپارچه با سیاستهای ریاض همسو است. در پی قطع کمک مالی عربستان، برخی مقامهای دولت لبنان که تحت نفوذ ریاض هستند به جنجالآفرینی پرداخته و این موضوع را بهانه کردند تا به حزبالله حمله کنند. در مقابل، حزبالله لبنان اعلام کرد لبنان به پول عربستان نیاز ندارد و راه خود را خواهد رفت.
این هفته، در یمن نیز عربستان به جنایتهای خود علیه این کشور ادامه داد و شمار دیگری از مردم در حملات جنگندههای آن کشور قربانی شدند. همزمان، شبکه «بیبیسی» در گزارشی پرده از همکاری رژیم سعودی با القاعده یمن برداشت. در این گزارش مستند و مصور همکاری نزدیک عربستان با تروریستهای القاعده افشا شده است. این گزارش، یکبار دیگر بر همدستی دولت عربستان با تروریسم تکفیری در منطقه تاکید میکند و در عین حال، درماندگی رهبران ریاض را در جنگ یمن ثابت میکند. دولت عربستان پس از گذشت 11 ماه و ارتکاب جنایتهای گسترده در یمن، به هیچیک از اهدافش نرسیده و روز بهروز در باتلاق عربستان، بیشتر فرو میرود، باتلاقی که هیچ امیدی نیز برای نجات آلسعود از آن حداقل در آینده نزدیک، وجود ندارد.
***************************************
روزنامه خراسان**
فردای انتخاب و نگاه شهدا/غلامرضابنی اسدی
زندگی عرصه انتخاب است. همه ما انتخاب می کنیم و چون انتخابگریم، مسئولیم.
دیروز خیلی از پاک ترین فرزندان این آب و خاک دست به یک انتخاب بزرگ زدند و راهی جبهه شدند. سرشان را بالا گرفتند و راهی جبهه شدند حال آنکه بسیاری هم سرشان پایین ماند و ماندند و هنوز هم "مانده" اند. بسیاری از آنانی که خود را به جبهه رساندند هم در یک" انتخاب بزرگ " دیگر، به به گزینی شهادت پرداختند و در قمار عشق با حضرت دوست، همه چیز را باختند تا "او" را بردند و فنا را به بقا گره زدند. آری شهادت یک انتخاب بزرگ بود. بزرگی هم بخشید و شهدا با شهادت چنان بزرگ شدند که امروز یک ملت، یک تاریخ به آنها تکیه می کند.
به سرمایه ای لایزال تبدیل شدند که تاریخ می تواند و باید از آن تغذیه کند و مردمان همه اعصار باید با شبیه کردن خود و پندار و کردار خود به شهدا، از این معادن نور، بهره گیرند نه اینکه برخی ها برای هموار کردن راه "خود" به سوی قدرت از نام آن ها – نمی گویم سوء استفاده- اما استفاده ابزاری کنند. نه اینکه برخی افراد که سابقه جبهه رفتن شان به شوخی بچه های دفاع مقدس تبدیل شده است حالا به میراث خواری بپردازند و خیال کنند مردم فراموش کرده اند گذشته را. نه شهدا به همه مردم، به انقلاب ، به ایران تعلق دارند. آنان چراغ روشن راه خمینی بزرگ هستند که امروز از کوچه های خامنه ای نستوه می گذرد.
این چراغ ها روشنگر هستند نه دستاویز این و آن. چون چراغند و پرنور آنقدر گرم هم هستند که دست های نامحرم را بسوزانند.
پس هشدار که ؛ دست نیاویزید. اگر معرفت دارید راه را بیابید و راه را برای همگان باز کنید تا در پرتو انوار شهدا بر صراط مستقیم گام بگذارند. هشدار که دیوار شهدا محکم و بلند است و هرکسی نمی تواند روی آن "یادگاری " بنویسد. اما یادمان باشد از رهگذار نام کدام شهید به سوی فردا می رویم.
یادمان باشد، حافظه شهدا لایزال است و یادشان مثل دفتر "رقیب و عتید " پر برگ و دقیق است که حرفی را جا به جا نمی کند و فردا به ازای همه حروف، قیامت خواهند کرد و از ما بازخواهند خواست که چه کردیم؟ یادمان باشد که سر می شکند دیوارشان پس آی کسانی که فقط به اسم شهیدان دخیل می بندید و از کوچه معشوق های خدا می گذرید، بر حذر باشید....باری شهدا به انتخاب احسن رسیدند و انتخاب خدا شدند و حال ما مانده ایم و راه شهدا که بایدمان رفت. ماییم و میراث شهدا که باید امانت داران صاحب معرفتی برای نگهداشت آن انتخاب کنیم. ماییم و یک 7 اسفند که باید ما را بر صراط مستقیم شهیدان به بهار برساند. ماییم و رایی که قطعا در برابرش جوابگو باید باشیم. ماییم و کشوری که مارا می خواند و رهبری که چشم به راه ماست.
ماییم و جمعه ای که شهدا بیش از همیشه در کوچه های شهر می گردند، ماییم و یک تاریخ که منتظر جواب ماست. چه جوابی خواهیم داد؟
***************************************
روزنامه ایران**
انتخابات، فرصتی برای تمرین دموکراسی/ کاظم موسوی بجنوردی
روی سخن این یادداشت با جوانان است؛ جوانان برومندی که سازندگان فردای پرافتخار کشور عزیزمان، ایران هستند. دقیقاً، پنجاه سال پیش از این و زمانی که همچون شما جوانی آرمانگرا بودم، به جرم فعالیت چریکی و مسلحانه برای سرنگونی نظام پادشاهی دستگیر و به اعدام محکوم شدم که البته چندی بعد به حبس ابد تغییر یافت. من بیش از سیزده سال در زندان بودم ولی در آنجا به این نتیجه رسیدم که دموکراسی راه بهتری برای تحقق آرمانهایم است؛ خوب یادم است وقتی که خاطرات چرچیل را در آن دوره میخواندم، این جمله اش را بیشتر پسندیدم که گفته بود: «دموکراسی بدترین شکل حکومت است. با وجود این؛ از آن، بهتر نیافتم».
امروز و پس از گذشت نیم قرن از آن روزگاران، میخواهم به شما بگویم که هنوز هم تجربه دموکراسی بهترین راه برای تحقق ایرانی آباد، آزاد و توسعه یافته است. البته دموکراسی، نه گرفتنی است و نه دادنی؛ دموکراسی، آموختنی است. همه ما باید دموکراسی را بیاموزیم. راه آموختن آن هم، صرفاً خواندن کتاب و رفتن به کلاس درس نیست؛ بلکه بیشتر از آن، تمرین و تکرار در میدان واقعیت است؛ کودکی که میخواهد، دوچرخه سواری یاد بگیرد، فقط با دیدن دوچرخه و آموزش نظری، دوچرخه سواری را یاد نمیگیرد، او باید حتماً در میدان عمل، سوار دوچرخه شود و بداند که نه یک بار و دو بار، بلکه حتی بارها هم میافتد و شاید زخمی هم بشود؛ اما تنها زمانی به یک دوچرخه سوار تبدیل میشود که از افتادن و زخمی شدن نترسد؛ بلکه دوباره برخیزد، سوار شود و راه بیفتد. آن زمان هم که توانست بدون استرس، سوار دوچرخه اش شود، باید آنقدر تمرین و تکرار کند تا به یک دوچرخهسوار حرفهای تبدیل شود.
این مثال را آوردم تا بگویم که تحقق دموکراسی در جامعه ما همانند دوچرخه سواری کودکان نیازمند پذیرش شکستها و ناکامیها و در عین حال اصرار به تکرار و تمرین مداوم است. مثلاً آلمان را در نظر بگیرید که فقط دریک قرن اخیر، جنگ جهانی اول، سلطه نازیها، ظهور هیتلر و جنگ جهانی دوم را از سر گذراند ولی هر بار روی پای خودش ایستاد، چون ملت آلمان به هویت ملی خود آگاه بود و به قدرت تاریخی اش اعتماد داشت. بنابراین، به اشتباهات خودش پی برد و به دموکراسی برگشت و به حاکمیت ملی تحقق بخشید و کشور را دوباره زنده نمود و آن را به یکی از توسعه یافته ترین کشورهای دنیا تبدیل کرد.
ما ملت ایران و بویژه شما جوانان، باید دموکراسی را و از جمله مهم ترین رکن آن را؛ یعنی تحمل شنیدن نظرات مخالف، یاد بگیریم و ابتدا در صحنه زندگی فردی و خانوادگی، آن را تمرین و تکرار کنیم تا به فردی دموکرات در ساحت زندگی فردی و خصوصی خود تبدیل شویم. درعین حال چون دموکراسی انتخاب نوعی روش برای زندگی اجتماعی هم است، باید آن را در متن جامعه هم تمرین کنیم. یکی از مهم ترین و کم هزینه ترین راههای تمرین این نوع از دموکراسی، شرکت در انتخابات است. ما باید بدانیم که با همین انتخابات و با همین قانون اساسی و همین شورای نگهبان، مراحل مختلفی را طی کرده ایم. گاه پیشرفت داشته و رو به جلو حرکت کرده ایم؛ گاه هم تجربههای بسیار تلخی را از سر گذرانده ایم. با همین انتخابات بود که آقای روحانی، رئیس جمهوری شد و ملت ایران را که زیر ضرب و زور دوران تحریم دست و پا میزد، نجات داد. می خواهم به شما بگویم که در همه این سالها انتخابات، هم در شکل اثباتی و رأی دادن و هم در شکل منفی و رأی ندادن یا تحریم، تمرین دموکراسی بوده است. آنگاه که رأی ندادیم، نتیجهاش را در سالهای گذشته دیدیم و آنگاه که همگی رأی دادیم، نتیجه اش را در آمدن آقای روحانی و تحقق برجام و رفع تحریمها میبینیم؛ در هر دو سوی قضیه، نتیجه کار، معلول رأی ما و تصمیممان به رأی دادن یا رأی ندادن بود. اکنون که در نتیجه رأی دو سال پیش ما، شانس بزرگی نصیب ملت ایران شده که بتواند به آرمان ملی اش، یعنی توسعه پایدار برسد، نباید اجازه دهیم که این فرآیند متوقف شود. لازمه این کار، شرکت مردم و بویژه شما جوانان در انتخابات است.
این، تنها سخن من نیست؛ بلکه همه میگویند که حضور مردم سبب میشود تا ما قدرت خود را به دنیا نشان داده و با توانمندی با دنیا صحبت کنیم و اعتماد دنیا را جلب کنیم که سرمایه هایشان را به کشور ما بیاورند و سرمایه گذاری کنند تا باعث ایجاد اشتغال و رشد ما شود. اما اگر عدم ثبات سیاسی و اجتماعی باشد، دنیا دیگر ما را قبول نخواهد کرد. مردم باید با حضور خود مُهر تأییدی به ثبات سیاسی و اجتماعی کشور بزنند. در خاطر داشته باشیم که ما در منطقه بسیار پر آشوب و خطرناکی هستیم اما ایران جزیره آرامش و امنیت است و این، به خاطر دانایی مردم و مشارکت آگاهانه و هوشمندانه آنان در انتخابات است، چون جایی که لازم است،همکاری میکنند و رأی میدهند و این، نشاندهنده این است که ما ملتی قابل اعتماد هستیم. من به ضرس قاطع میگویم که آینده ایران زمین، با وجود شما جوانان، روشن است و ما برهمه معضلات و مشکلات فائق خواهیم آمد.
***************************************
روزنامه جام جم **
هر رای؛ برگی برنده به نفع اقتدار نظام / محمدرضا باهنر
ملت حماسهساز ایران که همواره در مقاطع حساس، خوش درخشیدهاند، پس از حضور باشکوهی که در راهپیمایی 22 بهمن داشتهاند، فردا در پای صندوقهای رای، حماسهای دیگر خواهند آفرید.
طبق تجربیات گذشته بر این باوریم که هر رای مردم، برگ برندهای به نفع اقتدار نظام و منافع ملی و در جهت مایوس کردن دشمنان است و مردم نیز به این باور رسیدهاند که انتخابات، فریضهای دینی و ملی و حق هر ایرانی است.
واقعیت این است که هر کس در انتخابات حضور نیابد حق خودش را به دیگری واگذار کرده و ضرر خواهد کرد و اکنون که دو انتخابات مهم، همزمان شده است امیدواریم این همزمانی باعث همافزایی شده و مردم حضوری گسترده داشته باشند.
اما حضور در انتخابات، تنها یک بعد ماجراست و در کنار این بعد، به نوع انتخاب نیز باید توجه کرد زیرا نوع انتخاب و هویت افرادی که در مجلس حضور مییابند نیز بر آینده تکتک افراد تاثیرگذار است. یکی از دو انتخاباتی که فردا برگزار میشود مربوط به مجلس خبرگان است که جایگاهی رفیع دارد و نباید مباحث سیاسی و جناحبندیهای چپ و راست را به آن تعمیم داد. همانگونه که امام خمینی(ره) فرمودند مجلس خبرگان، پشتوانه ولایت فقیه است و ولایتفقیه هم پشتوانه استقلال، آزادی و تمامیت ارضی است و مردم باید با فرستادن نمایندگان شایسته به این مجلس در جهت تقویت جایگاه ولایت فقیه بکوشند.
مجلس شورای اسلامی هم موقعیت حساسی دارد و در شرایط پسابرجام، ماهیت مجلس آینده در سرنوشت کشور بسیار تاثیرگذار است. در این میان در سالهای اخیر شاهد پدیده نامطلوبی هستیم که نمایندگان را به دو دسته دولتی و ضددولتی تقسیم میکنند که تقسیمبندی بسیار اشتباهی است. نماینده مجلس باید کاردان، بصیر و ولایتمدار باشد و نباید کاردانی نماینده را در همراهی یا ضدیت با دولت سنجید. نماینده باید در سازندگی و پیشبرد امور کشور همراه دولت باشد و در عین حال بر فعالیتهای دولت نظارت کند و هرجا لغزش و ضعفی از سوی دولت دید، با استفاده از ابزارهایی که دارد دولت را به مسیر اصلی برگرداند.
مجلس شورای اسلامی، مسئول تهیه نقشه راه کشور است و امیدواریم مجلس قدرتمندی شکل بگیرد که بتواند نقشه راهی تدوین کند که عزت و عظمت و رفاه ملت را بههمراه بیاورد و در ضمن دارای استانداردهایی باشد که از سوی دولت قابل پیاده کردن باشد.
این مجلس قدرتمند شکل نخواهد گرفت مگر با حضور گسترده و آگاهانه مردم پای صندوقهای رای و امیدواریم فردا در حماسهای دیگر شاهد این حضور باشیم.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
انتخابات نگاه از بیرون/مهدی محمدی
یکم- اجازه بدهید با یادآوری یک اصل شروع کنیم. انتخابات 7 اسفند یک رأیدهی ساده برای مجلس شورا یا خبرگان نیست. این انتخابات از منظر دشمنی که ارادهاش برای دشمنی صدچندان شده، یک مرحله کلیدی از دوران پس از توافق هستهای است که در آن بناست جامعه ایرانی دچار ازهمگسیختگی اجتماعی، آشوب ساختاری و در نهایت فروپاشی امنیتی شود. نتایج تست 7 اسفند راهبرد آمریکا، اسرائیل و سعودی درباره ایران را معین خواهد کرد و تندی یا کندی روند پیادهسازی این راهبرد را نیز مشخص میکند.
دوم- برای پیادهسازی راهبرد غرب درباره ایران، هیچ چیز به اندازه ایجاد، تقویت و پایکار نگهداشتن یک شبکه همکار داخلی اهمیت ندارد. وجود یا عدم وجود یک شبکه همکار داخلی آنقدر مهم است که میتواند حتی سرنوشت گزینههایی مانند جنگ را تغییر بدهد. آمریکا به این دلیل به عراق حمله کرد که یک شبکه همکار داخلی در آنجا داشت و به این دلیل به سوریه حمله نکرد و هنوز هم در آنجا موفق نیست که فاقد یک شبکه همکار پایکار در این کشور است. نگاه دشمن به انتخابات پیش رو در ایران این است که میتواند طی آن شبکه همکار داخلی خود را به طور اساسی ارتقا داده و آنها را آماده عملیاتهای پرریسکتر در آینده کند. اگر کسی قصد دارد به طور اساسی سد راه پروژه دشمن برای آینده ایران شود، باید این کار را از 7 اسفند آغاز کند؛ پس از آن شاید بسیار دیر شده باشد. اگر غربیها بتوانند شبکه همکار خود در ایران را به اندازهای که مایلند تقویت کنند، فجایعی بدتر از حمله نظامی به ایران در راه خواهد بود.
سوم- دشمن این بار با اساس انقلاب اسلامی و جایگاه ولایت فقیه درگیر شده است. سطح منازعه به گونهای است که نشان میدهد دشمن تصمیماتی بسیار خطرناک گرفته و فرصت پیشرو را برای خود به مثابه یک فرصت راهبردی که شاید دیگر هرگز تکرار نشود ارزیابی میکند. علت اینکه این بار تقریبا تمام طیفهای اپوزیسیون هوادار مشارکت شدهاند و حتی رهنمود انتخاباتی صادر میکنند، دقیقا همین است که به سبب برخی آدرسهای ارسالی از داخل به نحو بیسابقهای احساس فرصت میکنند. اگرچه این فرصت ناشی از یک اشتباه محاسباتی عمیق درباره الگوی رفتار سیاسی جامعه ایرانی و نوع مناسبات مردم با نظام در ایران است اما همین اشتباه هم اگر تصحیح نشود، میتواند در کوتاهمدت هزینههای بسیار زیادی تولید و کشور را درگیر بحرانهایی پیچیده کند. رای صحیح در انتخابات 7 اسفند صیانت از آینده انقلاب اسلامی و تصحیح برخی از خطرناکترین اشتباهات محاسباتی است که اکنون مبنای طرحریزی راهبردی آمریکا قرار دارد.
چهارم- آمریکا اکنون ایران را مهمترین مانع بر سر راه پیادهسازی طرحهای ژئوپلیتیک خود در خاورمیانه میداند. اساس منازعه ایران و آمریکا یک منازعه ژئوپلیتیک بر سر شکلبندی سیاسی در آینده منطقه خاورمیانه است. توقف موفقیتهای منطقهای ایران و کشاندن حوزه ناامنی به مرزها و درون سرزمین ایران، فوریترین برنامهای است که آمریکا باید برای جلوگیری از شکست محتوم در منطقه هر چه زودتر پیادهسازی کند. آمریکاییها برای اینکه تصمیم بگیرند چگونه باید با ایران رفتار کنند منتظر نتیجه انتخابات 7 اسفند هستند. روی کار آمدن جریان غربگرا موثرترین پیامی است که میتواند آمریکا، اسرائیل و عربستان را متقاعد کند انقلابیون به عنوان اصلیترین جریان تولیدکننده امنیت در ایران تضعیف شدهاند و لذا میتوانند تعرض به مرزهای امنیتی ایران را آغاز کنند.
پنجم- جریان فتنه در ایران اکنون تمام نقابهای پیشین را از چهره خود کنار زده است. اصلیترین وعده این جریان برای جامعه ایرانی این است که به دنبال فرصتی است تا کشور را به هم بریزد. برای غربگرایان ایرانی این انتخابات عرصهای است که باید در آن به قول و قراری که با آمریکا گذاشتهاند عمل کنند. در فرآیند بدهبستان پس از توافق هستهای، این اصلیترین و حساسترین صحنه است.
هیچ چیز در ساعات باقیمانده به اندازه سخن گفتن با مردم درباره تبعات تصمیماتی که خواهند گرفت مهم نیست. چشمها باید گشوده شود و وقتی گشوده شد، دیدن حقیقت دیگر دشوار نخواهد بود. سرمایه عظیم اجماع نیروهای انقلاب اسلامی مهمترین دارایی دلسوزان کشور در مقابل این برنامهریزی پیچیده و جدی است. همچنان که آگاهی دادن به مردم و صریح و صادقانه سخن گفتن با آنها، به سرعت تومار فتنه 88 را در هم پیچید، این بار هم تنها روشنگری و ترسیم دقیق و کامل پازل دشمن و بازیگران داخلی و خارجی آن است که میتواند انقلاب را بیمه کند. باید به دقت این مساله را واکاوی کرد که اکنون آمریکا و عربستان سعودی از چه کسانی در ایران حمایت میکنند و برنامه مشترک آنها برای ایران پس از آنکه به زعم خود دوستانشان کار را به دست گرفتند چیست؟ این کوتاهترین مسیر برای حل مساله بغرنج انتخابات 94 است.
***************************************