تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۸۹۰۸۴
عبدالله ناصري در گفت‌وگو با «اعتماد»:

احزاب توان از بين بردن ركود سياسي را ندارند

اشاره: «احزاب نصيحتگران منطقي بخش‌هاي مختلف حاكميت هستند» اين گفته عبدالله ناصري، عضو بنياد باران است. او معتقد است كه هويت حزبي كه بتواند به عنوان يكي از ابزار‌هاي قوي در اجراي ابعاد دموكراسي در كشور موثر باشد در عمل به اين گفته است. اين فعال سياسي اصلاح‌طلب معتقد است كه نقد كارشناسانه احزاب بيرون از قدرت و برخورداري آنها از آزادي بيان حزب را هر چه بيشتر به معيارهاي مشخص شده حزب در تئوري‌هاي دموكراسي نزديك مي‌كند. وي در گفت‌وگو با «اعتماد» و با بيان اينكه احزاب بايد در خارج از قدرت ارتباط تنگاتنگ خود را با پايگاه اجتماعي خود حفظ كنند معتقد است كه عرصه‌هاي اجتماعي عرصه‌هاي قابل سرمايه‌گذاري دراز مدت احزاب هستند.
پایگاه بصیرت / مريم وحيديان

(روزنامه اعتماد ـ 1394/08/05 ـ شماره 3377 ـ صفحه 11)

* عملكرد احزاب در ايران را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ چقدر با مدل پذيرفته شده تحزب در دنيا متفاوت است و چه شباهت‌هايي دارد؟ احزاب ما چقدر با احزابي كه بتواند ابعاد مختلف دموكراسي را در كشور برقرار كند، فاصله دارد؟

** تحزب يكي از بارز‌ترين ابزار‌هاي دموكراسي است. اساسا در كشور ما دموكراسي به معناي مدرن كلمه نهادينه نشده است و به طور طبيعي تحزب نيز به معناي واقعي كلمه كه در كشورهاي توسعه يافته وجود دارد، قادر به كار نيست. تحزب لوازمي دارد. حزب بايد آزادي كامل در چارچوب قانون اساسي و قوانين موضوعه داشته باشد. حزب بايد توان و اجازه نقد قدرت سياسي حاكم را داشته باشد. حزب بايد كاملا در چارچوب موازين اخلاقي مورد وفاق مردم بهره‌گيري و بهره‌برداري كند. حزب نبايد به نهادهاي رانتي حكومتي متصل باشد و خود از توانمندي اقتصادي معناداري برخوردار باشد تا بتواند به طور جدي فعاليت اقتصادي داشته باشد. اينها همه لوازمي است كه مي‌توان گفت ما در ايران با آن فاصله داريم. برخي احزاب در كشور نيروي تشكيلاتي تمام‌وقت و منابع مالي براي اينكه بتوانند تشكيلات را توسعه دهند، ندارند. برخي ديگر از احزاب به منابع مالي غير دستاورد خويش دسترسي دارند و مي‌توانند فعاليت‌هاي گسترده و قابل توجهي در جامعه داشته باشند. اينها مجموعه عواملي است كه تحزب را در ايران به يك ساختار منحصربه‌فرد تبديل مي‌كند. اميدواريم روزي تحزب در ايران ساختار درست خود را پيدا كند. البته در دوران اصلاحات تحزب به اين سمت حركت مي‌كرد اما دولت پس از آن اساسا با كاربرد و جلوه دموكراسي مخالف بود كه اين مساله سبب شد حزب دوباره معناي خود را از دست بدهد.

* با نيم‌نگاهي به گذشته مهم‌ترين كنش احزاب ايراني چه بوده است؟ مهم‌ترين تاثيراتي كه احزاب در كشور داشته‌اند چه بوده است؟

** در يك كلام مهم‌ترين كنش احزاب تلاش براي انتخابات بوده است. فعاليت احزاب در ايام انتخابات رونق مي‌گيرد. يكي از مشخصات حزب به معناي مدرن كلمه اين است كه در تمام طول سال فعاليت مستمر داشته باشد و تنها محدود به ايام انتخابات نباشد. حزب بايد كادر خود را براي مديريت كارشناسانه كشور در طول سال آموزش دهد. فرهنگ حرفه‌اي خود را جا بيندازد. مهم‌ترين كنش احزاب ايران اين بوده كه در فصل انتخابات بسيار فعال شده و تلاش كرده‌اند.

* محدود شدن فعاليت احزاب در بزنگاه‌هاي انتخابات معلول چه شرايطي است؟

** طبيعتا در تمام دنيا تمركز احزاب بر اين است كه قدرت سياسي را به دست بگيرند و جاي خود را در نهاد قدرت باز كنند. از اين نگاه تمركز احزاب بر ادوار انتخاباتي پديده‌اي عادي و طبيعي است. آنها بايد در زمان انتخابات تلاش جدي داشته باشند. حزب به معناي مدرن تمام تلاش خود را براي به قدرت رسيدن دارد اما علاوه بر آن با توجه به عوامل اوليه‌اي كه اشاره كردم حتي براي به قدرت رسيدن در كرسي‌هاي مجلس، رياست‌جمهوري و شوراها نيز بايد در طول سال تلاش داشته باشد. البته اين رويكرد ملزم به داشتن امكاناتي است كه احزاب ما عموما از آن محروم هستند. لذا به صورت جبهه‌اي و به قول معروف بسيجي به عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي ورود مي‌كنند.

* اشاره كرديد كه برخي عوامل خارجي منجر به فراهم نبودن بستر حزب كارآمد در ايران شده است و ساختار كلي كه حزب كارآمد و مسوول را بپذيرد در ايران وجود ندارد. احزاب ما چه كاري براي ايجاد اين تحول مي‌توانند انجام دهند؟

** حزب در ايران دو دسته است. برخي احزاب هستند كه به طور جدي يا وابسته به حاكميت هستند يا به زبان، گفتمان و ديدگاه حاكميت نگاه مي‌كنند و بر اساس آن حركت خود را طرح‌ريزي مي‌كنند. حزب به اين معنا نمي‌تواند يكي از چرخ دنده‌هاي دموكراسي در كشور باشد. هويت احزاب در رويكرد نقادانه به حاكميت و گفتمان حاكميتي است. در كشورهاي سكولار و در كشورهاي ديني اين نوع از هويت واقعي حزب قابل اجرا است. بنابراين براي اينكه حزب در كشور نهادينه شود، بايد هويت اصلي خويش را بازيابد. اين هويت اصلي حكم مي‌كند كه تا حدي به بررسي گفتمان حاكميت بپردازد و مورد نقد قرار دهد. به عبارت ديگر احزاب بايد نصيحتگران منطقي حاكميت باشند. متاسفانه ما در جامعه شاهد اين رويكرد از احزاب نيستيم.

* اگر هر حزب را داراي هويت تشكيلاتي مشخصي بدانيم كه بنا است بخشي از سلايق جامعه را نمايندگي كند، احزاب ما چقدر با توده‌هاي اجتماعي ارتباط دارند تا بتوانند مطالبات آن را نمايندگي كنند؟

** اتفاقي كه افتاده، اين است كه تحزب پس از انقلاب مورد توجه طبقه مديران كشور و دولت‌ها نبوده است. هرچند هم كه حمايت‌هايي صورت گرفته اما چندان مورد توجه نبوده است. لذا جامعه ما به عنوان يك جامعه مذهبي اساسا با جلوه‌هاي سياسي و اجتماعي عصر مدرن و مدرنيته نمي‌تواند زود ارتباط برقرار كند و حزب جايگاه مشخصي پيدا نمي‌كند. حزب جوان به هر ميزان كه بتواند در جامعه مخاطب خود را بيابد، طرفدار پيدا كند يا كادرسازي كند، مي‌تواند موفق شود. مجموعه طرفداران احزاب چپ و راست در كشور يادآور وضعيت مطبوعات كشور است. در يك كشور ٧٥ ميليوني وقتي مجموع تيراژ جرايد را حساب كنيد به دو ميليون نمي‌رسد و شايد حتي به يك ميليون هم نرسد. اين خود نشان مي‌دهد كه مطبوعات به عنوان ركن چهارم دموكراسي در كشور چقدر مورد توجه قرار مي‌گيرند. حزب نيز همين گونه است. تمام احزاب با تعداد گسترده‌اي كه آمار به ما نشان مي‌دهد، چه احزاب محلي و منطقه‌اي و چه احزاب ملي، اگر اعضاي رسمي و حتي سمپات‌هاي فعال آنان را شمارش كنيد تعداد بسيار پايين و نازل است. از سويي اگر از زاويه فضاي مجازي نگاه كنيم مي‌بينيد چه تلاش و ميزان هواداري در فضاي مجازي و ارتباطي در كشور وجود دارد. من معتقدم يكي از اتفاقاتي كه كار تشكيلاتي را به خاطر هزينه بالا از ساختار معين تحزب بيرون مي‌آورد، گسترش فناوري‌هاي جديد است. به نوعي مي‌توان گفت كه احزاب صورت پنهان پيدا كرده‌اند يا بخشي از طرفداران احزاب صورت پنهان پيدا كرده‌اند و در فضاي مجازي همفكري دارند.

* ابعاد اين اتفاق كه معتقد هستيد به خاطر هزينه بازي حزبي در ايران به وجود آمده را مفيد مي‌دانيد يا مضر؟ فعاليت طرفداران احزاب در فضاي مجازي چه نتيجه‌اي را در بر دارد؟

** اساسا اتفاق خوبي نيست. حزب ساختاري در كشورهاي توسعه‌يافته است كه بايد بتواند كادر خود را جمع‌آوري كند. البته نظام فناوري‌هاي جديد بعضا محمل‌هايي هستند براي آموزش، برقراري و گسترش ارتباط. البته اين نكته را هم بايد مورد توجه قرار داد كه در كشورهاي در حال توسعه نهادهاي حكومتي و امنيتي رديابي‌هاي خاصي از اين نوع تلاش‌ها و فعاليت‌ها دارند. بنابراين به ميزاني كه آزادي در يك جامعه برقرار باشد تحزب مي‌تواند هرچه بيشتر به مدل مشخص آن در تئوري‌هاي دموكراسي نزديك شود.

* اشاره كرديد كه برخي احزاب معطوف به انتخابات هستند و فقط براي حضور در قدرت تلاش مي‌كنند. چنين احزابي عملگرا هستند. اين نوع از حزب در مقابل حزب مسوول قرار مي‌گيرد كه مي‌تواند در خارج از قدرت نيز كنش موثر داشته باشد و برنامه ارايه كند. احزاب ايران چقدر خود را ملزم به ارايه برنامه مي‌كنند؟

** اتفاقا يكي از بخش‌ها و ميادين موثر براي احزاب ما عرصه‌هاي اجتماعي است. عرصه‌هاي اجتماعي عرصه‌هاي قابل سرمايه‌گذاري دراز مدت هستند. اين نسخه مفيد را ما دركشورهاي سكولار نيز شاهد بوده‌ايم. در تركيه كه يك قانون اساسي سكولار حكمفرماست. ديديم كه جريان مذهبي حزب رفاه در مقابل حزب عدالت و توسعه با چه تلاش گسترده و چندين ساله‌اي در عرصه‌هاي اجتماعي آمد و توانست بخش‌هايي از نظام قدرت تركيه را قبضه كند. جريان مذهبي در يك جامعه با قانون سكولار توانست به قدرت برسد. جداي از اينكه بخواهيم ارزشگذاري و تحليلي روي اين اتفاق داشته باشيم و عواملي مثل مطبوعات آزاد را بررسي كنيم به هر صورت ديديم كه اين نسخه موفق عمل كرد. احزاب ما خيلي به اين عرصه توجه نمي‌كنند و صرفا رويكرد سياسي اتخاذ مي‌كنند و به عرصه اجتماعي بي توجه هستند. به همين دليل در زمان انتخابات فعال‌تر هستند. در عرصه كنشگري اجتماعي احزاب ما نگاه گسترده‌اي ندارند. در صورتي كه اين يك سرمايه‌گذاري درازمدت و قابل بهره‌برداري است.

* دليل آن چيست؟ اينكه احزاب ما بيانيه مي‌دهند و تلاشي براي ارايه برنامه نمي‌كنند.

** جامعه ما اساسا جامعه سياست‌زده‌اي است. چون فراز و نشيب‌ها و فراز و فرودهاي زيادي در عمر كمتر از چهار دهه از انقلاب اسلامي را از سر مي‌گذرانند، حوادث غيرمترقبه و غيرمنتظره سياسي را در كشور شاهد هستيم. زلزله و سيل زياد در عرصه سياسي مشاهده مي‌شود. بنابراين احزاب به راحتي نمي‌توانند در يك استمرار زماني هويت خود را شكل دهند. در سال ٨٤ به روي كار آمدن فردي مثل آقاي احمدي‌نژاد راي داده شد در حالي‌كه انتظار آن وجود نداشت. در سال ٩٢ نيز انتظار نمي‌رفت كه كليت حاكميت به روي كار آمدن آقاي روحاني در قوه مجريه رضا دهد. در سال ٧٦ نيز انتظار روي كار آمدن رييس دولت اصلاحات نبود. جامعه ما ريشه‌ها و قابليت‌هاي غير قابل پيش بيني دارد، ما شاهد فراز و فرودهاي زيادي در عرصه سياست كشور بوديم. بنابراين وقتي حزبي از قدرت سياسي كنار مي‌رود به طور چشمگيري فعاليت‌هاي خود را كنار مي‌گذارد. به همين دليل ما اگر بخواهيم يك الگو در همين جامعه در حال توسعه مثال بزنيم سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي است. اين حزب در مقاطعي كه حضور داشت در عرصه سياسي كار تشكيلاتي و مدرن حزبي را دنبال مي‌كرد و به همين جهت بيشترين تاثيرگذاري در عرصه سياسي جامعه داشت. اما احزاب امروز نمي‌توانند ركود سياسي را از بين ببرند چرا كه كاركردشان را از دست داده‌اند.

* غيرمنتظره بودن رفتارهاي مردمي نسبت به احزاب را نشات گرفته از چه مي‌دانيد؟ اين جابه‌جايي‌هاي بعضا با فاصله‌هاي زياد و واگرا از كجا مي‌آيد؟ آيا به عملكرد احزاب مربوط است؟

** احزاب اگر ملزومات يك حزب مسوول را به طور طبيعي داشته باشند كه مهم‌ترين آن آزادي مطلق در چارچوب قانون است، چنين اتفاقاتي نمي‌افتد. احزاب ما برنامه‌ريزي دراز مدت نمي‌توانند داشته باشند. اتفاقي كه در سال ٨٨ در كشور رخ داد هزينه كار حزبي را افزايش داد. احزاب ما بيشترين سرمايه‌گذاري را در عرصه نهادهاي مدني در كانون‌هاي منطقه‌اي كه جلوه مدرني از مساجد و تكايا هستند انجام مي‌دهند. حزب به معناي سياسي غربي آن طبيعتا در ايران هيچ جايگاهي از نگاه حاكميت ندارد.

* به هر حال تغيير در نگاه حاكميت و تغيير مبنايي قوانين شايد كار مشكلي باشد. پرداختن احزاب به پايگاه اجتماعي و آگاهي بخشي به مردم و بخشي از جامعه كه نمايندگي مي‌كنند چقدر مي‌تواند در ارتقاي سطح تحزب ايران موثر باشد؟

** حزب وقتي بر اساس گفتمان مشخص و در چارچوب مرامنامه و اساسنامه مشخصي تعريف شد، خودش بايد تمام برنامه‌هايش را با استقلال تعريف كند. اين پديده خوبي نيست كه در زمان غير انتخابات احزاب دور هم جمع شوند. هويت‌يابي جبهه‌اي بايد عاقلانه باشد. احزاب ما نبايد از نظر گفتماني و هويتي شبيه هم باشند. ائتلاف انتخاباتي مي‌تواند اتفاق بيفتد. در نگاه وسيع ارتقاي آگاهي اعضا و توسعه كادر با آموزش‌هاي مدرن بايد در بين احزاب رواج يابد.

* آيا تحزب در ايران شكست خورده يا هنوز ما نتوانسته‌ايم حزب حرفه‌اي تشكيل دهيم؟

** من معتقدم كه حزب به معناي مدرن آن‌كه در مدرنيته آمده در حاكميت ديني قابل شكل‌گيري نيست. حزب از ملزومات دنياي مدرن است كه طي تحولات تاريخي متولد شده است.

* يعني ما بايد مدل ديگري را انتخاب كنيم؟

** مدل ويژه ايران كه مختصات و مشخصات استثنايي منحصر به خودش را دارد كه بعضا در جوامع مشابه ما نيز به همين شكل اجرا مي‌شود، بايد انتخاب شود.

* مدلي كه در ايران جواب مي‌دهد چه ويژگي‌هايي دارد؟ چارچوب براي آن تعيين مي‌شود؟

** چارچوب به آن معنا براي آن تعيين نمي‌شود. وقتي در كشور ميثاق ملي به عنوان قانون اساسي امضا شد كه مي‌تواند ملزومات مدرن و جديد تحزب را تامين كند اساسا مورد توجه قرار نمي‌گيرد، لذا حزب هم به معناي خاص خود شكل نمي‌گيرد.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=28775

ش.د9403063

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات