تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۶  ، 
کد خبر : ۲۹۳۴۰۸

رویکردی آسیب‌شناختی به پدیده تحزب در ایران

مقدمه: ‪- مهم‌ترین نیروی اثرگذار اجتماعی بر عرصه سیاسی، احزاب هستند. تعریف رایموند گتل از حزب اینگونه است «حزب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان‌یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل می‌کنند و با استفاده از حق رای خود می‌خواهند بر حکومت تسلط پیدا کنند و سیاست‌های عمومی‌خود را عملی سازند.»
پایگاه بصیرت / جمشید میرزایی / استاد جامعه‌شناسی
(روزنامه آفتاب يزد - 1394/11/19 - شماره 4545 - صفحه 9)

زمینه اجتماعی پیدایش احزاب سیاسی

احزاب سیاسی تحت شرایط اجتماعی خاص پدید می‌آیند. از یک سو جامعه مدنی باید میزانی از پیشرفت و پیچیدگی رسیده باشد تا ضرورت پیدایش احزاب به عنوان نماینده منافع و علایق گوناگون پیش بیاید و از سوی دیگر بخش‌های قابل ملاحظه ای از جمعیت باید به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، آمادگی مشارکت در حیات سیاسی را به دست آورده باشند.

فلسفه وجودی پیداش احزاب

هدف و فلسفه وجودی احزاب، کسب قدرت سیاسی است. یک حزب در ایامی‌که در ساخت قدرت حضور ندارد به عنوان منتقد عمل می‌کند و در ایامی‌که به ساخت قدرت وارد می‌شود سعی می‌کند برنامه‌هایی را که وعده داده بود محقق سازد. «پس از دولت، احزاب سیاسی قدرتمندترین و شفاف‌ترین نیروهای سیاسی هستند که بیشترین سهم از فعالیت‌های سیاسی را به خود اختصاص می‌دهند. نقش احزاب در جوامع صنعتی به قدری است که نظام حزبی به خوبی می‌تواند معرف نظام سیاسی کشور تلقی شود و احزاب سیاسی هم مدعی نقش تعیین کننده‌ای در زندگی سیاسی باشند.»

خاستگاه جغرافیایی پیدایش احزاب

حزب سیاسی که بر مبنای ایدئولوژی‌، سازماندهی و رهبری و برنامه‌های مشخص است، پدیده جدیدی است. احزاب سیاسی به این معنی نخستین بار در کشورهای غربی از درون شکاف‌ها و پارگی‌های طبقاتی، منطقه‌ای و سیاسی نشات گرفتند. دو حزب «توری» و «ویگ» پدید آمد که بعدها منجر به پیدایش حزب «محافظه کار» و حزب «لیبرال» شد. طی دو قرن فراز و فرود و تغییرات عمده، سرانجام حزب «کارگر» از ادغام و ائتلاف تشکل‌ها، اتحادیه‌ها و جریانات کارگری پدید آمد (1906 م).

پس از مدتی حزب لیبرال منحل شد و امروزه دو حزب محافظه کار و کارگر نظام تحزب را در کشور انگلستان تشکیل می‌دهند. در آمریکا نیز دو حزب «جمهوری خواه» و «دموکرات» کنونی از قدیمی‌ترین و ریشه‌دار‌ ترین احزاب سیاسی جهان هستند. آنچه از نوشته ها و تحلیل‌های موریس دوورژه و ماکس وبر استنباط می‌شود، بحث حق رای، انتخابات، لزوم ساماندهی کمیته‌های انتخاباتی، موفقیت در ادوار بعدی انتخابات و... موجبات تشکیل سازمان‌های سیاسی جدیدی به اسم حزب را فراهم آورد.

مشخصه‌های احزاب سیاسی

در سپهر سیاسی- اجتماعی هر جامعه‌ای، تشکل‌ها و گروه‌های متعددی زیست می‌کنند که نمی‌توان همه آن‌ها را به معنی علمی ‌و فنی و تخصصی کلمه، حزب نامید. در واقع مهم‌ترین مشخصه‌ها و مختصاتی که یک حزب سیاسی باید داشته باشد عبارتند از:

1-قانونی بودن و داشتن پروانه فعالیت از نهادهای ذیربط

2-داشتن سازمان و تشکیلات پایدار

3-داشتن ایدئولوژی یا اهداف و برنامه حزبی مشخص

4-رقابت و مبارزه سیاسی برای کسب قدرت سیاسی

5- فعالیت و عضوگیری در سطح ملی و کسب پشتیبانی مردمی

6-کوشش برای پیگیری و تحقق منافع اعضا و گروه‌های عضو.

کارکردهای احزاب سیاسی

تحلیل کارکرد یک پدیده اجتماعی به معنی نشان دادن نقشی است که آن پدیده در ادامه بقای جامعه ایفا می کند. اگر از زاویه کارکردگرایی به موضوع نظر بیفکنیم، می‌‌توان کارکردهای متعددی را برای احزاب سیاسی در نظر گرفت:

1-کارکردهای عام احزاب: بیشترین کارکرد احزاب سیاسی، در زمینه انتخابات است که عمده‌ترین آن شامل شکل دادن به افکار عمومی‌از طریق ارائه اطلاعات و تبیین و توجیه ایدئولوژی، تنظیم برنامه‌هایی برای نفوذ در مردم، گزینش نامزدهای حزبی برای شرکت در انتخابات، هماهنگ کردن یا همسان و همسو ساختن نمایندگان پارلمانی و تاثیر بر اعضای دولت منتخب برای تصویب و اجرای برنامه‌های مدنظر حزب را شامل می‌شود.

2-کارکردهای آموزشی احزاب: کارکردهای آموزشی احزاب شامل اطلاع‌رسانی با هدف آگاه ساختن مردم از تصمیم‌ها و برنامه‌های سیاسی در تایید خود یا رد رقیب است. آموزش نظری و عملی مردم به منظور ایجاد اطلاعات و انگیزه مشارکت در امور سیاسی از طریق رسانه‌ها و برنامه‌های جمعی، از دیگر کارکردهای آموزشی احزاب است. احزاب همچنین یکی از نهادهای جامعه پذیری و بسیج سیاسی در جامعه به ویژه در جوانان هستند.

3-سایرکارکردهای احزاب: تکوین برنامه‌ها و سیاست‌های حکومتی، هماهنگی و نظارت بر نهادها و سازمان‌های حکومتی و حلقه واسط بین مردم و حکومت از دیگر کارکردهای احزاب است.

نظام تک حزبی و چند حزبی

صاحب نظران جامعه شناسی در تحلیل پدیده تحزب وجوه مختلفی را در نظر گرفته اند که یکی از آن‌ها تعداد احزاب در نظام سیاسی یک کشور است که می‌توان آن را به تک حزبی و چند حزبی (دو حزبی، سه حزبی، چهار حزبی و تکثر بی قاعده) تقسیم بندی کرد. علت وجود چندگانگی در نظام تحزب در جوامع مختلف بستگی به شکاف‌های سیاسی، اقتصادی، مذهبی، فرهنگی، قومیتی و ... دارد. حال سوال اینجاست که کدام نظام تحزب بهتر می‌تواند دموکراسی و توسعه سیاسی را محقق سازد؟ لذا در ادامه به بررسی مزایا و معایب هرکدام از نظام‌های فوق می‌پر‌دازیم.

در نظام‌های تک حزبی که سلطه و تفوق یک حزب یا طبقه بر تمامی ‌شئون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه وجود دارد. در این حالت تک صدایی برقرار می‌شود و عملاً امکان شنیدن صدای منتقدین و مخالفین وجود ندارد و نمی‌‌توان از دموکراسی سخن گفت. این گونه احزاب در دوران اوج تفکرات چپ و کمونیستی و مارکسیستی در کشورهای بلوک شرق (شوروی سابق) رایج بود و امروزه بقایای آن‌ها (نظیر چین وکره شمالی) باقی مانده است.

«متداول‌ترین و شناخته شده‌ترین نوع سیستم حزبی، نظام دو حزبی است. در این نوع نظام‌ها، دو حزب عمده هستند که هر کدام از شانس مساوی برای برنده شدن برخوردار هستند.» نظام تحزب در آمریکا و انگلستان، دو حزبی است. نظام‌های دو حزبی این حسن را دارند که مرزبندی دیدگاه‌ها و عقاید و برنامه‌های احزاب، مشخص و روشن و به شدت مرزبندی شده و رقابت سیاسی نیز شدید است و حزبی که اکثریت را به دست آورد، می‌تواند قدرت (پارلمان و دولت) را در اختیار بگیرد. اما ضعف نظام دو حزبی در این است که شهروندان مجبورند که حقِ انتخاب و خواسته‌ها و مطالبات خود را به یکی از دو حزب موجود فرو بکاهند و نیز شرایط برای رشد احزاب کوچک‌تر (حزب سوم) فراهم نیست.

در کشورهایی نظیر ایتالیا،آلمان نظام سه حزبی برقرار است و اگر حزبی نتوانست اکثریت آرا را در انتخابات پارلمانی کسب کند به ناچار برای تشکیل کابینه یا هیئت دولت، با دیگر احزاب نزدیک و همسو دست به ائتلاف می‌زند. در نظام‌های سه حزبی دست شهروندان برای انتخاب اندکی بازتر است و رقابت نیز به فشردگی نظام دو حزبی نیست. گاهی نیز دو حزب با هم ائتلاف می‌کنند و به حزب رقیبِ مشترک به مبارزه انتخاباتی می‌پردازند و هنگام پیروزی نیز کرسی‌های مجلس و وزارتخانه‌ها را تقسیم و تسهیم می‌کنند.

در نظام‌های چهار حزبی نسبت به سه گونه فوق، دست شهروندان برای انتخاب بازتر است. در این نظام رقابت فراگیر‌تر می‌شود و تکثر و تنوع در برنامه‌ها و اهداف بیشتر می‌شود. گرچه ممکن است مرزبندی بین برنامه‌ها و دیدگاه‌ها، شفافیت کمتری داشته باشد (مثلا برنامه اقتصادی دو حزب به هم نزدیک و یا بعضاً مشابه باشد.) در کشورهای نظیر حوزه اسکاندیناوی نظام چهار حزبی وجود دارد.

مدل تحزب در برخی کشورها از هیچ کدام از مدل‌های فوق پیروی نمی‌کند. در نظام‌های با ویژگی تعدد و تکثر بی‌قاعدهِ احزاب (بیش از چهار حزب) نوعی به هم ریختگی و عدم مرزبندی دقیق و شفاف پیش می‌آید. بالاخره وقتی که در یک انتخابات بیش از ده حزب شرکت می‌کنند طبیعی است که تا حدود زیادی برنامه و اهداف ارائه شده از سوی تعدادی از احزاب، شباهت‌های زیادی به هم داشته باشد. در این حالت شاید بتوان اذعان کرد که دست شهروندان برای انتخاب خیلی باز است ولی از آنجا که با انبوهی از اسامی ‌و نامزدهای انتخاباتی مواجه می‌شوند عملاً دچار نوعی سردرگمی‌ می‌شوند.

از سوی دیگر از آنجا که در این گونه نظام حزبی در ایام انتخابات هر حزب لیست خاص خودش را می‌دهد، ولی وقتی به اسامی و لیست‌های انتخاباتی‌ نگاهی گذرا می‌اندازیم متوجه می‌شویم که تعداد زیادی از نامزدها مشترکاً در لیست‌های مختلف حضور دارند (به خاطر همان دلیل عدم شفافیت و مرزبندی دقیق). نظام تحزب در کشور ما از نوع تعدد و تکثر فراوان و بی‌قاعده است. بهترین شاهد برای مدعای ما لیست احزاب و تشکل‌های موجود در سامانه رسمی ‌وزارت کشور (نهاد قانونی متولی صدور پروانه و نظارت بر کار احزاب) است که بیش از 230 حزب و تشکل سیاسی در آن وجود دارد.

آسیب‌شناسی پدیده تحزب در ایران

1- قائم به شخص بودن: جمع کثیری از احزاب موجود و فعال در سپهر سیاسی کشور، قائم به فردند. یعنی توسط یک یا دو فرد متنفذ و شاخص تاسیس می‌شوند و با حمایت‌های مادی و معنوی ایشان پا می‌گیرند ولی با مرگ یا استعفا و کناره گیری فرد موسس و حامی، حزب نیز کم فروغ می‌گردد.

2- فصلی یا ادواری بودن: بسیاری از احزاب ایرانی فصلی و ادواری هستند. مثلاً در آستانه انتخابات و یا تشکیل دولت‌ها، تاسیس می‌شوند اما در طول سال فعالیت چندانی ندارند و عمدتاً دفاتر شهرستانی و حتی استانی نیز ندارند. مجدداً در ایام انتخابات و رای‌گیری فعال شده و به شکل "ماشین رای جمع‌کنی" عمل می‌کنند و پس از انتخابات (به خصوص اگر شکست بخورند) مجدداً فعالیت‌ها را کم رنگ کرده و به اصطلاح فیتیله را پایین می‌کشند.

3- عدم شفافیت مالی: واقعیت دیگر عدم شفافیت مباحث مالی در احزاب است. غالب احزاب ایران در اساسنامه خود منابع اصلی درآمدی خود را حق عضویت و کمک‌های مردمی ‌قید می‌کنند. با این حال کمتر اتفاق افتاده است که احزاب بیلان مالی ارائه کنند که مثلاً در فلان انتخابات برای نامزد هایشان چقدر هزینه کرده‌اند و این هزینه‌ها از چه منابعی تامین شده است.

4- معرفی نامناسب در رسانه خاصه رسانه ملی: واقعیت دیگر این است که در رسانه ملی (به جز در ایام انتخابات) روی چندان خوشی به احزاب و مقوله تحزب نشان داده نمی‌شود. کمتر پیش می‌آید که در رسانه ملی مناظره‌ای بین دو فردِ فعالِ سیاسی پخش شود و رسانه ملی آن‌ها را با عناوین حزبی (نظیر دبیر کل حزبx، عضو شورای مرکزی حزب y و...) معرفی کند. معمولاً در گفتگوهای سیاسی رسانه ملی اگر فعالان حزبی و سیاسی حضور یابند، ایشان با عناوینی نظیر نماینده مجلس، نماینده سابق مجلس، وزیر سابق، استاد دانشگاه، مدیر مسئول روزنامه و... معرفی می‌شوند.

5- عدم کادرسازی: یکی از کارکردهای احزاب سیاسی پرورش نیروی سیاسی و کادرسازی برای آینده است تا هنگامی که در انتخابات پیروز شد کادرهای خود را در پست‌های اجرایی و سمت‌ها و مسئولیت‌ها جانمایی کند. ولی غالب احزاب ایرانی فاقد این کارکرد هستند و به عبارت دیگر کمتر احزاب برای اعضای خود دوره‌ها وکلاس‌های با این اهداف برگزار می‌کنند.

6- فقدان برنامه عملیاتی و استراتژیک: بسیاری از احزاب قبل از ایام انتخابات متون و نوشتارهایی را تحت عنوان برنامه اعلام می‌کنند که بعضاً قابلیت اجرایی ندارد. بسیاری نیز که برنامه اعلام می‌کنند کمتر پیش آمده برنامه‌های خود را پیاده سازی و اجرایی کنند یا گزارش دهندکه به چه میزان اهدافشان محقق شده است (اثربخشی).

7- فقدان چشم انداز و افق زمانی: بسیاری از احزاب ایرانی به همان دلایل فصلی بودن، عدم برخورداری از بدنه کارشناسی، ناپایداری فعالیت‌ها، پیش‌بینی ناپذیری فضای سیاسی و... از افق زمانی و چشم انداز آینده‌نگرانه برخوردار نیستند و نمی‌دانند که مثلاً بیست سال بعد می‌خواهند به کجا برسند.

8- عدم پذیرش مسئولیت امور در زمان کسب قدرت: غالب احزاب ایرانی وقتی دولت‌ها و کرسی‌های مجلس را تصاحب می‌کنند، کمتر پیش می‌آید که سهم اصلی مسئولیت امور در بازه زمانی که در قدرت بوده اند را بپذیرند و معمولاً با فرافکنی، توپ را به زمین حریف انداختن، عدم شفافیت و ... از خود سلب مسئولیت می‌کنند.

9- تنزه طلبی سیاسی: به خاطر فرهنگ سیاسی موجود و ناپایداری فعالیت‌های سیاسی کمتر پیش می‌آید که که فعالان سیاسیِ حزبی در مطبوعات و رسانه‌ ملی خود را فعال سیاسیِ حزبی معرفی کنند و با عناوینی نظیر پژوهشگر، استاد دانشگاه، کارشناس مسائل سیاسی، استاندار، نماینده مجلس و دیگر سمت‌های اجرایی به معرفی خود می‌پردازند.

10- دو قطبی بودن و فضای دیو و دلبر: فضای سیاسی و فرهنگ حاکم بر نظام تحزب ما بیش از آن که رقابتی باشد، بیشتر فضای انگ زنی، اتهام زنی، «خود را دلبر و رقیب را دیو» تلقی کردن است. با مروری بر مطبوعات و رسانه‌های منتسب به جریانات و جناح‌های سیاسی کشور می‌توان این مورد را به وضوح مشاهده کرد.

11- انشعاب و جدایی: از دیگر ویژگی‌های بارز سیاسی در میان احزاب و جناح‌های ساسی ایران این است که شاهد انشعاب و جدایی مسیر هستیم. به عبارت دیگر پس از مدتی شاهد احزاب متعددی هستیم که در گذشته در یک گروه و تشکل فعالیت می‌کردند. بسیاری از احزاب کنونی از سایر احزاب انشعاب کرده‌اند و بسیاری نیز در ائتلاف‌های کوتاه مدت و مقطعی به سر می‌برند.

12- تنوع، تعدد و تکثر بی اندازه: نظام سیاسی ایران «با داشتن بیش از دویست حزب پروانه‌دار و صدها حزب در حال تاسیس، در دنیا بی‌نظیر و یا به تعبیری کم نظیر خواهد بود. تعدادی از این احزاب موجود در کشور با سه یا پنج نفر تشکیل شده و با یک انگیزه و هدف خاص سیاسی در یک برهه خاصی به شکل قارچی تولید شده‌اند. این سیاهی لشکر تحزب دارای هیچ عملکرد و فعالیت نبوده و نیستند و امروز نفس وجودی و جایگاه والای احزاب را زیر سوال برده و به حیثیت احزاب لطمه می‌زنند و احزاب را از رسالت اصلی خود غافل کرده اند. کمتر کشوری را در جهان می‌توان یافت که به اندازه ایران تنوع احزاب و گروه‌های سیاسی داشته باشد.»

13- رفتارهای سیاسی غیر حرفه‌ای: در بسیاری مواقع شاهد رفتارهای غیر حرفه‌ای از سوی احزاب بوده ایم که نشان از ضعف و کم تجربگی و نداشتن استراتژی بوده است. مثلاً در سال 1384 در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، دبیرکل «مجمع روحانیون مبارز» به عنوان نامزد انتخاباتی وارد عرصه شد در حالی که این تشکل از فرد دیگری حمایت کرد و برخی اعضای آن نیز به صورت پراکنده از نامزدهای دیگر حمایت کردند. پس از انتخابات، دبیرکل از سمتش استعفا کرد و از مجمع خارج شد و خودش حزبی جدید تاسیس کرد. در سال 1388 در انتخابات ریاست جمهوری، «حزب کارگزاران سازندگی» از یک نامزد حمایت کرد در حالی که دبیرکل این تشکل از نامزد دیگری حمایت کرد. از این موارد در تاریخ تحزب ایران فراوان بوده است.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=26831

ش.د9405681

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات