روزنامه کیهان **
نقطه، صفحه قبل!/ حسین شریعتمداری
آقای ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی کشورمان بعد از دیدار خصوصی با «جکلو» وزیر خزانهداری آمریکا که بدون حضور خبرنگاران و پشت درهای بسته! صورت گرفته بود، روز گذشته در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ تصریح کرد که «برجام تاکنون تقریباً هیچ دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است» و توضیح داد که امکان دسترسی به 100 میلیارد دلار داراییهای مسدود شده را نداریم و ممنوعیت همکاریهای بین بانکی موسوم به «مبادلات چرخهدار- U-TURN» به ایران اجازه استفاده از خدمات دلاری در مبادلات خارجی را نمیدهد و بانکهای اروپایی نیز کماکان نگران نقض قوانین آمریکا و مواجه شدن با جریمههای سنگین هستند و...
تأکید صریح آقای دکتر سیف بر بیفرجام بودن برجام بدون اعتراف ایشان نیز به وضوح قابل درک بود و پایان خسارتآفرین آن بارها همراه با ارائه اسناد و شواهد غیرقابل تردید از سوی منتقدان دلسوز گوشزد شده بود ولی دولت محترم به جای بررسی نظرات مستند منتقدان و پیشگیری از فاجعهای که امروزه خود به آن اعتراف میکند، منتقدان را با ملامتهای آمیخته به ناسزا، نواخته و باور نداشت که این بار کج مانند همه بارهای کج دیگر، هرگز به مقصد نمیرسد که نرسید. اما، جلوی ضرر، از هر کجا که گرفته شود، «سود» است و در این باره گفتنیهایی هست!
1- اظهارات رئیس کل بانک مرکزی اگرچه بیان یک واقعیت محسوس و ملموس است و از بی نتیجه بودن نزدیک به سه سال مذاکره هستهای دولت محترم و هزینههای سنگینی که به کشور تحمیل شده حکایت میکند ولی اعتراف ایشان «کامل» نیست و فقط اشاره به بخشی از یک واقعیت تلخ است. ایشان میفرمایند؛ برجام تاکنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است که باید گفت؛
اولاً؛ هیچ دستاورد دیگری در سایر عرصهها نیز نداشته است، و البته طبیعی است که آقای سیف تنها درباره حوزه مسئولیتی خویش که «اقتصاد» است اظهارنظر کرده است.
ثانیاً؛ برجام نه فقط هیچ دستاوردی نداشته است، بلکه خسارتهای فراوان و در بسیاری از موارد، غیر قابل جبران نیز به دنبال داشته است که به نمونههایی از آن اشارهای گذرا - اما مستند- خواهیم داشت.
2- تصور این که بعد از بینتیجه بودن برجام و سه سال مذاکره فشرده و پرهزینه، اکنون به «نقطه آغاز» بازگشتهایم، تصوری خطا و به دور از واقعیت است. به بیان دیگر، گزاره معروف «نقطه، سر خط» گویای شرایط کنونی ما نیست، بلکه دهها و شاید صدها گام از نقطه شروع مذاکرات هستهای در دولت یازدهم، به عقب نیز برداشتهایم و گویاترین گزاره برای توصیف شرایط کنونی، «نقطه، صفحه قبل»! است. چرا که؛ بسیاری از امتیازات نقد را سخاوتمندانه! به حریف واگذار کردهایم و اکنون با دستهای تقریباً خالی به نقطه کنونی رسیدهایم. بیش از 12 هزار سانتریفیوژ را از چرخه غنیسازی خارج کردهایم. تحقیق و توسعه برای غنیسازی را در فردو متوقف کردهایم. قلب رآکتور اراک را بیرون آورده و برای آن که هرگز قابل بازگشت نباشد، با بتن پر کردهایم، 9700 کیلوگرم از دههزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده، زیر 5 درصد را که طی ده سال با تلاش دانشمندان هستهای کشورمان به دست آورده بودیم از کشور خارج کردهایم و... همه این امتیازات را قبل از شروع مذاکرات هستهای دولت یازدهم، در اختیار داشتیم و اینکه گفته میشود، اگر آمریکا به تعهداتش عمل نکند، ما نیز، امتیازات داده شده را پس میگیریم، بیشتر به یک شوخی- البته بیمزه- شبیه است. زیرا بسیاری از آنچه که از دست دادهایم قابل بازگشت نیست و یا، دست کم آن که به آسانی قابل بازگشت نیست و بازگشت آن با هزینههای سنگین و صرف وقت چندین ساله همراه است که به هر حال بازگشت تنها راه است.
3- دولت محترم طی سه سال گذشته تقریبا همه تلاش خود را به مذاکرات هستهای اختصاص داده بود تا آنجا که گفته میشد، دولت در وزارت خارجه، خلاصه شده است و تنها دستور کار وزارت خارجه نیز مذاکرات هستهای است و هرگاه به کمتوجهی دولت نسبت به سایر مشکلات و مسائل موجود و مخصوصا مشکلات اقتصادی و معیشتی انتقاد و اشارهای میشد، آقای دکتر روحانی حل همه مشکلات، حتی آب خوردن مردم را هم به نتیجه مذاکرات هستهای موکول میکرد و نتیجه آن که رکود سنگین، سختی معیشت، گرانی و تورم سرسامآور، افزایش 3 برابری نقدینگی از 460 هزار میلیارد تومان - آغاز به کار دولت محترم - به هزار و یکصدهزار میلیارد تومان، توقف تولید و... به مردم تحمیل شد. این خسارتهای سنگین را هم باید به سایر پیآمدهای خسارتآفرین برجام افزود.
4- دولت یازدهم در سیاست خارجی هم نه فقط موفقیت قابل اعتنایی نداشته است بلکه به عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران و اعتبار مردم این مرز و بوم در عرصه بینالمللی نیز آسیبهای جدی وارد کرده است که خود حدیث مفصلی است و شرح آن را به فرصت دیگری موکول میکنیم و در این وجیزه فقط به بیانیه اخیر اجلاس سران کشورهای اسلامی در اسلامبول اشاره میکنیم. در این اجلاس، بسیاری از سران کشورهای اسلامی که از مواضع دولت آقای روحانی و سیاست خارجی آن، پیام «وادادگی» دریافت کردهاند، با این توهم که ایران اسلامی از جایگاه انقلابی خود فرود آمده است، جرأت پیدا کرده و به خود اجازه میدهند در مقابل دریافت رشوه از آلسعود فکسنی و نوکرصفت محکومیت جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان را در بیانیه پایانی اجلاس بگنجانند و جناب روحانی به جای ترک اجلاس، فقط از حضور در جلسه اختتامیه خودداری میکند ...
5- و اما، سخن اصلی در این نوشته، پیشگیری از ادامه خسارتهای فراوانی است که بعد از 3 سال مذاکرات پرهزینه هستهای و با رسیدن به نقطه کنونی متحمل شدهایم، چگونه؟! اولین گام در این راه، پذیرش این واقعیت غیرقابل انکار است که آمریکا به هیچیک - تاکید میشود هیچیک- از تعهدات خود پایبند نبوده است و در مقابل امتیازات نقدی که دریافت کرده است فقط چند وعده نسیه داده است که این وعدههای نسیه را هم امروزه یکی بعد از دیگری پس میگیرد. آیا کسی که از اندک واقعبینی برخوردار باشد، میتواند این واقعیت تلخ را انکار کند؟ پاسخ بدون کمترین تردیدی منفی است. ولی متاسفانه دیده میشود، برخی از همراهان ناهمراه دولت محترم که به هر علت - از جمله پیوندهای نه چندان ناشناخته - حاضر نیستند دست از همراهی آمریکا و یا به بیان دقیقتر دست از کاسهلیسی آمریکا بردارند، از هماکنون تلاش گستردهای را برای تغییر صورت مسئله آغاز کردهاند. از جمله آن که، بلافاصله بعد از اظهارات صریح آقای سیف که «برجام تقریبا هیچ دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است»، از یکسو، اظهارات ایشان را سانسور کرده و از سوی دیگر حجم انبوهی از به اصطلاح تحلیل و تفسیرهای من درآوردی را روانه رسانهها کردهاند که مگر قرار بود، برجام مشکلات اقتصادی را حل کند؟!
این شارلاتانیزم رسانهای در حالی است که؛
الف: همین جماعت در اولین روز بعد از اجرایی شدن برجام، تیترهای اول رسانههای زنجیرهای و تحت اجاره خود را به آغاز رونق اقتصادی و خروج از تحریم اختصاص داده بودند. و به عنوان نمونه - فقط نمونه - روزنامه ایران با تیتر درشت در صفحه اول خود از «فروپاشی تحریم» خبر داد! روزنامه ابتکار تیتر زد که «تحریمهارفت»! روزنامه اعتماد از «صبح بدون تحریم»! خبر داد، روزنامه قانون با تیتر درشت نوشت «خلاص شدیم»! روزنامه شرق در تیتر تمام صفحه خود آورد «اینک بدون تحریم»! وقایعاتفاقیه تیتر زد «یک روز خوب برای دنیا»! و...
ب: آقای رئیسجمهور؛ از برجام با عنوان «آفتاب تابان» یاد کرد و پیروزی دولت در رفع تحریمها را «دستاورد بزرگ» نامید! و تاکید کرد که برجام، سرمایه میآورد، مشکلات را حل میکند! اشتغال میآفریند! عزت و احترام ملت ایران را در پی دارد! برجام آغاز حرکت شتابان اقتصادی کشور است! موفقیت 23 تیر، نتیجه دعای سحرخیزان ماه رمضان بود! مردم آثار مثبت و موفقیتآمیز برجام را قدم به قدم لمس میکنند! برجام یک آفتاب تابان است، وقتی که فردی چشمش را ببندد میگوید که شب است و او باید چشمش را باز کند و ببیند که برجام آفتاب است! و...
ج: حالا باید از رئیسجمهور محترم پرسید آیا شارلاتانهایی که امروزه ادعا میکنند «مگر قرار بود برجام گشایش اقتصادی بیاورد که اگر نیاورده باشد، ناکام و نافرجام تلقی شود»؟! در پی فریب دولت محترم و ادامه راه خسارتآفرینی که تاکنون دنبال شده است، نبوده و نیستند؟! و آیا اولین گام موثر و ضروری رئیسجمهور محترم آن نیست که این دروغپردازان کاسهلیس را از اطراف خود براند و سپس با نگاهی واقعبین برای پیشگیری از ادامه خسارتهای فاجعهبار، چارهاندیشی کند؟
6- و اما، مگر نه این که قرار بود اگر هر یک از طرفین توافق هستهای تعهدات خود را زیر پا بگذارند، طرف مقابل نیز اقدامات انجام شده را بازپس گیرد و از ادامه همکاری خودداری ورزد؟ اگر اینگونه بوده است - که هست - و اساسا هر پیمان و توافقنامهای تنها با پایبندی طرفین توافق قابل ادامه است، اکنون نوبت جمهوری اسلامی ایران است که اولا؛ ادامه همکاری در اجرای تعهداتی که برعهده گرفته بود را متوقف کند و ثانیا؛ اقدامات انجام شده را که قرار بود بازگشتپذیر باشند، به حالت اولیه بازگرداند!
دولت محترم، متاسفانه و علیرغم توصیهها و هشدارهای دلسوزان، بیآن که تضمین محکم و غیرقابل تغییری از حریف بگیرد، بسیاری از تعهدات خود را به صورت کاملا یکجانبه و به گونهای که قابل بازگشت نیست، عملیاتی کرده است، که این اقدامات شتابزده و برخاسته از اعتماد بیعلت به حریف اگرچه خسارات فراوانی در پی داشته است ولی میتواند - و باید - با ازسرگیری فعالیتهای متوقف شده جبران شود.
و از سوی دیگر، انتظار آن است دولت محترم ضمن از سرگیری فعالیتهای متوقف شده، رسما اعلام کند که از انجام تعهدات بعدی نظیر اجازه بازرسی از تاسیسات هستهای، خودداری کرده و به غنیسازی نامحدود که NPT آن را حق کشورهای عضو دانسته است ادامه خواهد داد و...
و بالاخره دولت محترم باید مطمئن باشد که درصورت انجام این اقدامات انقلابی، آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، و به قول هفتهنامه آمریکایی «ویکلی استاندارد» تمام رؤسایجمهور آمریکا از کارتر تا اوباما در یک نقطه با امام خمینی(ره) اشتراک نظر دارند و آن، این که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
***************************************
روزنامه قدس **
سیاستگذاری آمریکا در قبال ایران تغییرناپذیر است/رضا لیلانی
سیاستهای آمریکاییها در قبال ایران چیست که حتی به تعبیر خود آنها «مذاکرات بیسابقه با ایران» نیز تغییری در آن ایجاد نشده است.
1. مهار سیاسی: قدرت، توازن سازی، بازدارندگی، توان وارد کردن ضربه اول متعارف، مشروعیت و اقتدار ایران نه برای حوزه اندیشهای آمریکاییها پوشیده است و نه برای نخبگان سیاسی - نظامی این کشور. آمریکاییها بهواسطه توافق هستهای بهدنبال مهار این ظرفیتها و ابعاد قدرت سیاسی ایران بودند. سیاست مهار ایران از اوان شکلگیری انقلاب اسلامی جزو دستور کارهای آمریکاییها برای کنترل ایران بوده است. کارتر، ریگان، کلینتون، بوشها و نسخه بهروز شده آنها یعنی اوباما، همه و همه از این سیاست بهره جستهاند. بهعنوان یک نمونه نیکلاس برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا در زمان جرج بوش که در مذاکرات هستهای با ایران نیز حضور داشت، با بیان اینکه استراتژی آمریکا در قبال ایران میبایست فشار از طریق مذاکرات باشد، میگوید: «باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا و جانشین او و یا حتی جانشین رئیسجمهور بعد از اوباما، باید تلاش کنند قدرت ایران را در منطقه مهار کنند... بنابراین ما باید قدرت دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی خود را برای انسداد ایران در شرایط فعلی و مهار قدرت این کشور در منطقه در سالهای آینده به کار بریم... استراتژی مؤثرتر و هوشمندانهتر، فشار به آنها از طریق مذاکرات است.»
2. مهار اقتصادی: آمریکاییها بهخوبی میدانند که بهواسطه فشار سیاسی توان کنترل ایران را نداشته و نخواهند داشت، لذا «هجوم به اقتصاد ایران» را بهعنوان راه جدیدی برای مهار ایران تصویر کردهاند. این موضوع زمانی برای آنها محاسبه پذیر میشود که در داخل ایران نسبت به آن حساسیت نیز وجود داشته باشد. همین محاسبه پذیر کردن کنترل اقتصادی، پروژه تحریمها را برای آمریکاییها جذاب کرد. برای مثال رئیس «بنیاد دفاع از دموکراسیها» در خصوص مهار ایران بر آن است که آمریکا و کنگره این کشور بهعنوان مخالفان توافق با ایران بایستی با هجوم، بهرهبرداری اقتصادی ایران را کند کنند.
سامانتا پاور نماینده آمریکا در سازمان ملل در تاریخ 15 فوریه یعنی 26 بهمن 1394 در سرزمینهای اشغالی بیان داشت «بازگشت خودکار تحریمها (SNAPBACK) در حالت فرضی شکست توافق هستهای یکی از تمهیدات «بهشدت بیسابقه» در توافق هستهای است.» وی ادامه داد «با این بند، حق «وتو» از اعضای دائم شورای امنیت، از جمله چین و روسیه برای جلوگیری از بازگشت تحریمها سلب شده است.» یکی دیگر از ابزارهای آمریکا برای مهار ایران پروژه بالا بردن ریسک سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در صورت سرمایهگذاری در ایران است. در اثنای توافق ایران و 1+5 شرکتها و بنگاههای اقتصادی خارجی انتظار گشایش فضای اقتصادی ایران برای ورود و سرمایهگذاری در این کشور را داشتند. اما برای اجرای طرحهای سرمایهگذاری خود با یک مانع مواجه شدند و آنهم بیم مجازات آمریکا بهواسطه سرمایهگذاری در ایران بود. آمریکاییها حتی بعد از اجرای برجام نیز از وجود تحریمهای خود علیه ایران در رسانهها سخن به میان آوردند و با استفاده از این ابزار تلاش کردند خطر سرمایهگذاری خارجی در ایران را برای شرکتهای خارجی تبدیل به یک توهم کنند. برای مثال باراک اوباما در یک آوریل یعنی 13 فروردین 1395 در حاشیه نشست امنیت هستهای واشنگتن اظهار داشت «ممنوعیتهای تجاری آمریکا، بهاستثنای موارد محدود، پابرجا هستند. ما هم اجرای قاطعانه اجرای تحریمهای مربوط به تروریسم، نقض حقوق بشر و برنامههای موشکی ایران را ادامه میدهیم.» میدل ایست آنلاین با بیان اینکه «تحریمهای اولیه و اصلی علیه ایران هنوز باقی مانده است» در خصوص موضوع باقی ماندن تحریمهای اصلی و اولیه علیه ایران بیان میدارد که «منظور از تحریمهای اولیه بهجای مانده در خصوص برنامه هستهای ایران نیست، بلکه به موضوع تروریسم و حقوق بشر ایران مربوط میشود.»
3. سیاست تغییر رفتار: این البته، همه آرزوهای مقامات آمریکایی نیست. پرده دیگری از این آرزوها را میتوان در اظهارنظرهای اخیر آنان مشاهده کرد. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در پاسخ به این پرسش خبرنگار بیبیسی که «به نظر شما دو طرف نهفقط ایران باید چه بکنند که فضا برای بهبود روابط ایجاد شود؟»، گفت: «فکر میکنم همه میتوانند با تغییر لحن و کم کردن از شعارها شروع کنند. اول از همه شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل. داشتن نقشهای برای نابودی اسرائیل به این روند کمکی نمیکند.» از سیاستهای تغییرناپذیر آمریکا در قبال جمهوری اسلامی میتوان بهعنوان اولین درس برجام و متعاقب آن شعار سال سخن گفت. درسی که نه نیاز به مباحث عمیق فلسفی دارد و نه تحلیلهای چندلایه. صرفاً کافی است رجوعی به گفتههای نخبگان ارشد آمریکایی در قبال ایران در چندماهه پس از برجام داشته باشیم تا بتوانیم به این مهم دست یابیم.
برگرفته از سایت برهان با اندکی تلخیص
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
اتحادیه اروپا، مستقل از آمریکا
بسمالله الرحمن الرحیم
فدریکو موگرینی، هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا در راس یک هیئت بلندپایه متشکل از 7 کمیسیونر که در حکم وزرای اتحادیه اروپا محسوب میشوند با سفر به تهران سرگرم انجام مذاکرات فشردهای با طرفهای ایرانی است.
درخصوص افتتاح دفتر اتحادیه اروپا در ایران نیز توافقاتی صورت گرفته اگرچه اصلیترین حوزه همکاری در خصوص تضمین اجرای برجام است ولی در عین حال در مورد مسائل منطقهای، مبارزه با تروریسم، کمکهای انساندوستانه بهویژه آوارگان هم دیدگاههای طرفین مطرح است. به علاوه چهار بیانیه پیرامون همکاریها در قلمرو هستهای، انرژی و علمی – پژوهشی تنظیم گردیده است که بیانگر تلاش برای ارتقاء روابط اتحادیه اروپا با ایران است. این امر نشانگر توان، ظرفیت و اراده اتحادیه اروپا برای گسترش همکاریهای فیمابین است. خوشبختانه اتحادیه اروپا مواضع روشنی را در خصوص مسائل مطرح اتخاذ کرده و از جمله تصریح دارد که آزمایشات موشکی ایران نقض برجام نیست واتحادیه اروپا در این خصوص نگرانی ندارد. به علاوه تحریمهای مالی - اقتصادی اتحادیه اروپا درخصوص مسائل هستهای لغو گردیده و سعی براینست که مناسبات در این مقوله بدون هیچ مانعی ارتقاء یابد بطوری که آمریکا هم نتواند مانع روابط بانکهای غیرآمریکائی با ایران شود.
این بدان معنی است که مذاکرات و تعاملات فیمابین در مسیر صحیحی است و نباید تحت تاثیر دیگران قرار گیرد. اروپا هم در گذشته از بابت تحریمهای تحمیلی از جانب آمریکا دچار آسیبهائی گردیده که روند خواستههای تحمیلی واشنگتن به اقتصاد اروپا هم ضربه زده است در حالی که بسیاری از کشورهای اروپائی در فهرست شرکای اقتصادی ایران بودهاند و منافع خود را در گسترش و تعمیق مناسبات همهجانبه با ایران جستجو میکردهاند.
این نکته از آن جهت اهمیت مضاعفی پیدا میکند که با درنظر گرفتن ثبات، امنیت و آرامشی که در ایران حکمفرماست، یک تفاوت جدی با محیط پیرامونی در این منطقه به شدت ملتهب دارد. بعلاوه مزیتهای نسبی در تعامل با ایران، بازار پرسودی را برای شرکای اروپائی به ارمغان آورده است.
واشنگتن در تصمیمات واقدامات خود، اگرچه معتقد است منافع خود را مدنظر دارد لکن تا اینجای قضیه فقط خود را داوطلبانه از حضور اقتصادی در بازار پرسود ایران محروم کرده و استمرار این وضعیت نیز فقط به زیان طرف آمریکائی خواهد بود. علاوه بر این، با تنظیم قوانین فرامرزی، عملاً سعی دارد دیگران را به اطاعت و پیروی از سیاستهای خود وادار نماید که این امر با منافع سایر کشورها به کلی و از اساس مخالف است. نباید ازنظر دور داشت که هم در ماجرای هستهای و هم سایر بهانههائی که واشنگتن مطرح میکند، وجه سیاسی - تبلیغاتی موضوع همچنان غالب است و اصرار بر اینست که مسائل به بهانههای واهی تحتالشعاع امیال دیگران و از جمله رژیم صهیونیستی قرار گیرد یا از کینهورزیهای آشکار و نهان برخی رقبای منطقهای از جمله عربستان تاثیر پذیرد.
برای مثال در ماجرای هستهای، رژیم صهیونیستی که خود عضو انپیتی نیست، با اعمال فشار و تاثیرگذاری بر مراکز تصمیمگیرنده آمریکا از جمله کنگره، سعی داشته و دارد که شاخص تطابق یا عدم تطابق رفتار ایران با مفاد انپیتی تلقی شود!
اینکه آمریکا مراکز تصمیمساز خود را تا چه اندازه تحت تاثیر «لابی صهیونیستی» قرار میدهد، به خودش مربوط است که البته میبینیم آنها نیز از دخالتهای غیراصولی لابی صهیونیستی در جهت دیکته کردن امیال صهیونیستی چندان راضی به نظر نمیرسند ولی تصمیم واشنگتن هرچه باشد، نباید اجازه داد قلمرو تاثیرگذاری صهیونیستها، در منافع سایر کشورها و از جمله اتحادیه اروپا نیز تسری یابد و آنها که خود به هیچیک از موازین بینالمللی پایبند نیستند، معیار و شاخص ارزیابی دیگران تلقی شوند!
مواضع وعملکرد آمریکا هرچه باشد، نباید در روند اجرای برجام تاثیر سوئی ایجاد کند واحیاناً در انجام تعهدات طرفهای غربی تاخیر یا وقفهای را باعث شود که منافع طرف ایرانی را تحتالشعاع قرار دهد. با وجود این، تا همین مرحله شاهد عدم تطابق عملکرد و تصمیمات آمریکا با محتوای برجام بودهایم که بعضاً با اعتراض رسمی وهشدار اتحادیه اروپا نیز مواجه گردیده است. این محک تجربهای قابل توجه برای ارزیابی صداقت واراده غرب و بهویژه اتحادیه اروپا در اجرای تعهداتش محسوب میگردد که میتواند زمینهساز اعتماد ملتها ودولتها به اتحادیه اروپا شود، درغیراینصورت اعتماد موجود که ثمره دهها سال تلاش و سرمایهگذاری است، به یکباره از میان میرود یا لااقل خدشهدار میشود. اتحادیه اروپا فردا هم به این اعتماد سایر ملتها و دولتها به شدت نیاز دارد.
***************************************
روزنامه خراسان**
در پسابرجام معجزه نمی شود؛ اکنون نوبت تلاش است!/ دکتر علی ماروسی
دنیای امروز، دنیای کمتر از ثانیه ها است که در واحدی از ثانیه نیز سرنوشت سود و زیان میلیون ها سهم تعیین می شود. از این رو، به روز بودن و داشتن برنامه دقیق و جایگزین های قوی، حداقل لوازم حفظ منافع ملی و درخشیدن در دنیای امروزی است. سال جاری، تفاوتی اساسی با سال های قبل دارد؛ و آن انتظارات جامعه برای مشاهده نتایج توافق هسته ای برجام است. اما، پرسش اصلی این جاست که آیا این انتظارات به نتیجه خواهند رسید؟ یا این که به سرانجام رسیدن آن ها نیازمند مقدماتی است؟
نگاهی ژرف به موضوع مبین این است که انتظارات از برجام، نه تنها در میان عامه مردم که در مواردی در میان فعالان و مدیران اقتصادی نیز تا حدودی غیر واقعی است! بی تعارف باید گفت نتیجه برجام در کوتاه مدت به سفره مردم راه نخواهد یافت. به بیان بهتر، برجام برنامه ای بلند مدت است، که البته رسیدن به آن بی تردید موجی از شور و شعف ناشی از رفع بحران های ساختگی علیه کشورمان را به همراه داشت و هجوم! هیات های سیاسی و تجاری خارجی به ایران. اما، همانطور که پیشتر نیز بارها به ویژه در روزنامه خراسان و در یادداشت های «پیچیدگی مدیریت موضوعات پس از رفع تحریم» 13 اردیبهشت 94، «خطرات پساتحریم ، کمی مراقب باشیم» 13 بهمن 94، «کمپین روانی شرکت های خارجی و لزوم هوشیاری مسئولان» اول اسفند 94، بیان شده است، پتانسیل های ناشی از این اشتیاق کشورهای خارجی به همکاری را می بایست به درستی مدیریت کرد. اگر حضور هیات های خارجی تنها در حد جلسات باشد، آثار منفی آن بر روان جامعه بسیار مخرب خواهد بود. در واقع، حضور این هیات ها به افزایش سطح انتظارات جامعه خواهد انجامید که اگر نتایجی ملموس را به بار ننشاند موجب سرخوردگی خواهد گشت. اکنون باید بدین پرسش پاسخ داد که راه حل چیست؟
در درجه نخست، باید این حقیقت را پذیرفت که اکنون دوران جشن و سرور و نمایش برجام به سر آمده و زمان آن است که با دید واقع گرایانه به موضوع نگاه شود. اولین گام در این خصوص عدم ایجاد انتظارات بیجا در جامعه است. اگر انتظارات نابه جا تنها محصول عدم شناخت و آگاهی کافی باشد، قابل مدیریت صحیح از طریق اطلاع رسانی درست است. اما انتظارات نابه جا ناشی از حب و بغض های سیاسی و جناحی که گاه محصول وسوسه های اتاق فکر بیگانگان است می تواند فاجعه به بار آورد. هر کسی با حداقلی از عرق ملی و میهنی به خوبی می داند که یاس پس از اشتیاق در یک جامعه آفتی است که هزینه آن تنها گریبان یک گروه سیاسی را نمی گیرد، بلکه تمام جامعه و گاه یک نسل باید غرامت آن را بپردازند. از این رو، هم اکنون زمان آن رسیده است که بدون شعار زمینه رشد اقتصادی جامعه را فراهم کنیم .در درجه دوم، مدیریت و فرهنگ اقتصاد کشور به تحول نیاز دارد. باید این واقعیت را پذیرفت که اقتصاد ما در فضایی دولتی- خصوصی گرفتار است. در اینجا بحث مالکیت بنگاههای اقتصادی و یا تجاری نیست، بلکه بحث نوع نگاه به اقتصاد است. متاسفانه، بررسی اجمالی بخش دولتی این واقعیت را بیان می کند که سیستم اداری، بوروکراسی و مدیریتی این بخش هنوز از طریق اقتصاد دستوری و بخشنامه ای اجرا می شود؛ به نحوی که حتی شاید بتوان گفت که بالاترین مقام اجرایی یک سازمان نیز گاه در پیشبرد برنامه های مبتنی بر اقتصاد مدرن و پویا با موانعی مواجه است. لذا باید قبل از هر چیز، برای آموزش فرهنگ مدیریت اقتصادی کشور وقت گذاشت و هزینه کرد. به عنوان مثال، وقتی یک هیات اقتصادی از خارج از کشور وارد کشور می شود، باید از قبل برنامه داشت و سپس بررسی کرد که این سفر چه نتیجه ای داشته؟ آیا به تمام سوالات و ابهامات آنها پاسخ داده شده است؟ آیا حضور و جلسات خروجی ملموسی داشته است؟ همین موضوع در خصوص رفتن هیات های اقتصادی ایرانی به دیگر کشورها نیز مصداق دارد. اگر غیر از این باشد و این رفت و آمدها فقط به برگزاری جلسات ختم شود، نمایش حضور هیات های خارجی در ایران و سفر هیات های ایرانی به دیگر کشورها ما را بر سر خانه ایجاد توقعات بیجا برخواهد گرداند که در ابتدای نوشتار در خصوص آن هشدار داده شد.از سویی، عمده بخش خصوصی هنوز با اصول بخش خصوصی خو نگرفته است. البته، بی تردید خو گرفتن با این اصول نیازمند زمان و تلاش است. اما، تا زمانی که بخش خصوصی چشم به لطف مدیران دولتی داشته باشد و پشت در اتاق مدیران معطل بماند، انتظار معجزه و توسعه اقتصادی بیهوده است. البته در اینکه اقتصاد و بخش خصوصی در ایران در مقایسه با اقتصادهای آزاد هنوز نوپاست تردیدی نیست؛ ولی، بحث ما این نیست که بخش خصوصی نیازمند حمایت بخش دولتی است، بلکه بحث نوع نگاه و برنامه ریزی است. بخش خصوصی باید بپذیرد که دنیای امروز دنیای رقابت است و هر کس یارای حضور در این رقابت را نداشته باشد محکوم به حذف خواهد بود.نتیجه اینکه در دنیای امروز، که اقتصاد جهانی تعریف سنتی مرزها را در آن تغییر داده است، نگاه سنتی و غیر علمی به اقتصاد یعنی آفت! متاسفانه این نوع نگاه در فرهنگ اقتصادی ایران جاری است که به نوعی مانع نو آوری و جهانی شدن بنگاههای بزرگ اقتصادی می شود. در حقیقت تا زمانی که بخش دولتی از تفکر دستوری خود خارج نشود و بخش خصوصی، نوع نگاه خود را بین المللی نکند، نمی توان انتظار معجزه داشت . سیستم اقتصادی کشور اعم از دولتی و خصوصی نیازمند یک تحول اساسی در روش هاست. بخش دولتی باید تسهیل کننده مراودات و تولید باشد، بوروکراسی ها را به حد اقل برساند و نگاه سنتی و دستوری را کنار نهد. بخش خصوصی نیز باید با علم روز و نگاه جهانی به موضوعات برسد. دوران نگاه سنتی و دستوری به اقتصاد، دیگر به سر آمده، یک بنگاه اقتصادی زمانی موفق است که، برای هر روز و هر حضور و جلسه برنامه شفاف و کارشناسی داشته باشد. در غیر این صورت هر گونه فعالیتی تنها به اتلاف وقت، انرژی و منابع خواهد انجامید.
***************************************
روزنامه ایران**
تفرقه افکنی جاده صاف کن تروریسم و صهیونیسم/ سیدرضا صالحی امیری
دولت تدبیر و امید روزهای پرکاری را در عرصه تعاملات دیپلماتیک و روابط بینالملل میگذراند که بدون شک میتوان آن را متأثر از به فرجام رسیدن مذاکرات ایران و قدرتهای غربی دانست. به بیان دیگر یکی از دستاوردهای قابل مشاهده «برجام»، افزایش تعاملات بینالمللی ایران با کشورهاست که برای نمونه فقط در همین روزهای اخیر با تراکم دیدارهای بینالمللی مقامات کشورمان با همتایان خارجی خود مواجه بوده و هستیم. آغاز هفته گذشته با سفر رئیس جمهوری قزاقستان به کشورمان آغاز شد و متعاقب آن هیأت بلندپایه ایتالیایی مذاکرات فشرده و گستردهای با مسئولان کشورمان داشتند و در نهایت هفته پرکار دیپلماسی همه جانبه رئیس جمهوری با سفر آقای روحانی به ترکیه و سخنرانی در نشست سازمان همکاریکشورهای اسلامی پایان یافت.
در این میان باز شدن باب گفتوگو و اولویت یافتن آن در دکترین دیپلماسی دولت تدبیر و امید، فرصت ارزشمندی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. تردیدی نیست که آنچه موجب موفقیت برجام شد، باز شدن باب گفتوگو و پذیرفتن حل مشکلات در چارچوب مذاکره میان ایران و قدرتهای جهانی بود و در این فرآیند، مشخص شد که تصویر جعلی «ایران هراسی» اصالت و اعتباری ندارد و از رهگذر «گفتوگو» خط بطلان بر این نقش مجعول کشیده شد.
رئیس جمهوری از فرصت گردهم آمدن سران کشورهای اسلامی هم نهایت بهره را برد تا به کشورهای مسلمان بگوید الگوی ابطال «ایران هراسی» میتواند تکرار شود و با گفتوگو، تعامل و تفاهم کشورهای اسلامی میتوان گام مؤثری در جهت «اسلام هراسی» برداشت. امروز درد مشترک جهان اسلام شبح زشت تروریسم و افراطیگری است که منجر به «اسلام هراسی» در سطح جهان شده است و باید با وحدت و همدلی ملل مسلمان برای درمان این درد دست به کار شد.
سیاست شفاف جمهوری اسلامی ایران در منطقه، از ابتدا بر حمایت از مظلومان و مقاومت در برابر تجاوز و دخالتهای بیگانگان بوده و در این مسیر صادقانه گام برداشته و اصول و معیارهای خود را وجهالمصالحه ارتباطات پشت پرده نکرده است. متأسفانه یکی از نقاط ضعف برخی سردمداران کشورهای اسلامی، اعمال معیارهای دو گانه در برخورد با پدیده شوم تروریسم و جنگ است. واقعیتی که رهبر معظم انقلاب هم در دیدار رئیس جمهوری قزاقستان بر آن تأکید کردند و فرمودند: «برخی قدرت هاو بویژه امریکا در ادعای مبارزه با تروریسم صادق و جدی نیستند... و برای توجیه برخوردهای دوگانه خود، تروریسم را به دو نوع خوب و بد تقسیم میکنند.»
باید توجه کنیم که نفوذ گفتمان مقاومت جمهوری اسلامی نه فقط در قدرت سخت و بازدارنده آن، که در قدرت نرم و رفتار صادقانه ایران در مقابل افراطیگری بوده است. بر خلاف تقسیم بندی «تروریسم خوب و بد» جمهوری اسلامی در این زمینه و حمایت از مظلومان منطقه سیاست و معیار واحدی داشته و همین مسأله موجب گسترش نفوذ گفتمان جمهوری اسلامی شده است.
پیام روحانی هم برای کشورهای مسلمان شفافیت در سیاستگذاری و گسترش همبستگی از طریق اخوت اسلامی بود. یعنی به جای توقف در نقاط افتراق و اختلاف نظرها، با تأکید بر اشتراکات و تعمیق آن بتوان پیام صلح و دوستی را از سوی کشورهای مسلمان به جهانیان منعکس کرد.
هویت اسلامی ما مبتنی بر دین، تاریخ و فرهنگ مشترک، امروز نیازمند بازسازی و نوآفرینی است. هویت نوین جهان امروز باید «صلح و مذاکره» باشد و اگر کشورهای مسلمان بتوانند هویت دیرین خود را در روزگار جدید سازگار با این خواست جهانی، بازتعریف کنند، میتوان به مبارزه با خشونت و افراطیگری امیدوار بود. واقعیت آن است که کانون و خاستگاه افراطی گری و خشونت ورزی، امروز مدارس و حوزههای وهابیت است که به جای صرف درآمدهای سرشار نفتی در مسیر مقابله با تروریسم، آن را در جهت تقابل با قدرت منطقهای ایران و تنش آفرینی و باج دهی به کشورهایی میکند که علیه ایران موضعگیری کنند و این سیاست غلط دقیقاً در راستای منافع مخالفان اسلام، بویژه صهیونیست هاست.
فراموش نکنیم که فلسفه تشکیل سازمان همکاری کشورهای اسلامی حمایت از مردم فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی بوده که متأسفانه از متن به حاشیه رانده شده و اگر رفتارهای دو گانه برخی کشورها نبود، امروز دامنه جنگ، خشونت، ناامنی و تجاوز در این منطقه این چنین گسترده نمیشد. این درد را به کجا باید برد که اگر دیروز سوگوار مردم مظلوم فلسطین و غزه بودیم، امروز مصیبت مردم بیپناه یمن، بحرین و سوریه و عراق هم، بر داغ دل مسلمانان افزوده است. بررسی رفتار عربستان سعودی در مواجهه با قدرت انکارناپذیر ایران، نشان میدهد که سردمداران سعودی با اتخاذ سیاستی غلط و پراشتباه در قبال ایران، خود به عنوان عامل اختلاف افکنی و تفرقه عمل میکنند و این رفتار نتیجهای جز آب به آسیاب دشمنان اسلام ریختن ندارد. جوسازی ها، تخریبها و تطمیعهای دولت عربستان باعث شد تا در نشست سازمان همکاری کشورهای اسلامی، حاشیه بر متن غلبه کند و در کنار محکوم کردن اعمال تروریستی و ضد حقوق بشری رژیم صهیونیستی که اساساً فلسفه تشکیل این سازمان هم جز این نبوده و رئیسجمهوری هم در سخنرانی خود آن را اولویت جهان اسلام برشمرد، مسائل دوجانبه در بیانیه پایانی گنجانده شود. به این ترتیب شاهد بیانیهای جانبدارانه و غیر واقعی بودیم که در نهایت با تلاش و جدیت دکتر روحانی و هیأت ایرانی از قرائت آن در نشست پایانی جلوگیری شد. به هرحال با وجود جوسازیهای عربستان سعودی و به انحراف کشاندن هدف اصلی تشکیل سازمان همکاری کشورهای اسلامی، روحانی در سفر استانبول کوشید چهره مخدوشی را که رسانههای تفرقه افکن به عنوان یک «امپراتوری توسعه طلب» از ایران ترسیم میکنند، تصحیح کند و ثابت کرد «صلح و ثبات» در منطقه با گفتمان جمهوری اسلامی قرابت بیشتری دارد. مبتکر نظریه «جهان عاری از خشونت» در مجمع عمومی سازمان ملل، این بار هم اراده خود را برای دستیابی به صلح پایدار به رخ جهانیان کشید.
***************************************
روزنامه جام جم**
ذوالفقارهای از نیام برکشیده / امیر دکتر احمدرضا پوردستان
سربازان غیور ملت در ارتش جمهوری اسلامی ایران که محصول اعتماد و عنایت حضرت امام خمینی(ره) و هدایت رهبر فرزانه انقلاب هستند از همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن با پیوستن به بدنه انقلاب، مدال افتخار جلب اعتماد بنیانگذار انقلاب اسلامی را بر سینه خود نصب کرده و باعث شدند که امام خمینی(ره) فرمان به ماندگاری ارتش داده و روزی را نیز به نام ارتش جمهوری اسلامی ایران بنامند.
حال که سالها از آن روز با افتخار گذشته، ارتشیان غیور همچنان بر سر عهد و پیمان خود با مردم ایران اسلامی در حفظ تمامیت ارضی، حدود و ثغور میهن اسلامی تحت رهبریهای داهیانه رهبر معظم انقلاب و فرماندهی کل قوا، حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی) ایستاده و در این راه، جان را در طَبق اخلاص نهاده و با افتخار تقدیم آرمانهای والای بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) میکنند.
امروز و در دنیایی که به دلیل عملکرد و خوی تجاوزگری کشورهای به ظاهر متمدن و پیشرفته که خود را حافظ صلح در جهان نیز مینامند، تجاوز به کشورهای بیدفاع و کشتن زن و مرد، پیر و جوان و کودکان خردسال به افتخاری برای آنها تبدیل شده است. فرزندان شما در ارتش جمهوری اسلامی ایران با کسب آمادگیها و توان رزمی لازم موجبات بازدارندگی مناسب در برابر تهدیدات را فراهم آورده و باعث شدهاند که به پشتوانه شما ملت غیور، دشمنان متجاوز حتی فکر تجاوز به این آب و خاک را در مخیله خود هم نگنجانند.
در حال حاضر نیز که مسئولان و دیپلماتهای ما با افتخار در مجامع بینالمللی حاضر شده و بر سر میز مذاکره با کشورهای دنیا نشسته و در مورد مسائلی بحث میکنند که در گذشته حتی فکر کردن به آنها از سوی ایران اسلامی نیز ممنوع بود، نتیجه بصیرت ملت فهیم ایران و در پناه آن قدرت و توان بازدارندگی نیروهای مسلح است که موجبات اقتدار و عزت ایران اسلامی را فراهم کرده است. امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با طی مسیر رشد و بالندگی به ارتشی مقتدر و حزباللهی تبدیل شده و در کنار سایر نیروهای مسلح به عنوان بازوان قدرتمند نظام و ذوالفقارهای از نیام برکشیده، آماده پاسخگویی به هرگونه تهدیدی علیه اسلام راستین و جمهوری اسلامی ایران هستند.
آنچه باید به آن اشاره کرد، این است که نیروهای مسلح کشور بهعنوان مشت آهنین ملت در برابر استکبار برای افزایش توان دفاعی خود نیاز به مجوز هیچکس ندارند و تنها گوش و چشمشان به فرمان فرماندهی معظم کل قواست تا پیشمرگی ملت ایران را به بزرگترین مدال افتخار برای خود تبدیل کنند. ملت غیور ایران اسلامی بدانند، ظفرمردان ارتش جمهوری اسلامی ایران در نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و قرارگاه پدافند هوایی که تجربه موفق سالهای دفاع مقدس را در کارنامه درخشان خود دارند و همواره به دستاوردها و معارف دفاع مقدس به دیده گنج مینگرند، با بهرهگیری از استعدادهای بومی و ابتکارات خلاقانه خود، به ملت شریف ایران اسلامی قول میدهند که در صورت هرگونه ماجراجویی و قصد و طمع تجاوز به کشور، همچون دژی مستحکم و استوار ایستاده و آنچنان درسی به متجاوزان بدهند که تا همیشه تاریخ، بدخواهان به دیده عبرت به آن بنگرند.
در پایان، من از سوی خود و همرزمانم در ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام میکنم در سالی که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی آن را به نام «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری فرمودهاند، اقدام و عمل به این تدبیر رهبر فرزانه انقلاب را بر خود واجب دانسته و در کنار شما ملت همیشه در صحنه، بیش از گذشته کمر همت به تحقق تدابیر رهبر و فرمانده عزیز خود خواهیم بست.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
از کی بپرسم؟/محمدرضا کردلو
«مسابقه هفته» عنوان مسابقهای تلویزیونی بود که زندهیاد منوچهر نوذری به اجرای آن میپرداخت. در واقع یکی از نوستالژیهای دهه 60 بود که مخاطبان ثابتی پیدا کرده بود. «از کی بپرسم؟» یکی از کلیدواژههای اصلی مسابقه بود. همین عبارت «از کی بپرسم؟» به تنهایی توانسته بود خشکی معمول مسابقات تلویزیونی را که صرفا به پرسش از اطلاعات عمومی افراد محدود میشد، از بین ببرد. در واقع یکی از هیجانهای اصلی مسابقه هفته همین گزاره «از کی بپرسم؟» بود!
دیروز در تاکسی وقتی اخبار پیک بامدادی، شاید هم یک برنامه دیگر، درباره اظهارات سیف، رئیس کل بانک مرکزی در واشنگتن خبری را میخواند، ناغافل و کاملا یهویی «از کی بپرسم؟» مسابقه هفته به ذهن یکی از مسافران رسید و بقیه نیز با او همراهی کردیم در اینکه به نکته جالبی اشاره کرده است.
ماجرا از این قرار بود که سیف در واشنگتن اظهاراتی را بر زبان میآورد که خیلی از شنوندگان را به تعجب و البته دولتیها را به حیرت وامیدارد. تا آنجا که خیلیها در ذهن خود حتما گفتهاند: «این چی بود دیگه؟!»
در تاکسی اما وقتی رادیو به نقل از سیف گفت: «هیچ چیز از برجام عاید ایران نشده است» همان مسافر جوانی که «از کی بپرسم» را به یاد بقیه آورد، گفت: «چندوقت پیش بود که [آقای] روحانی وقتی [آقای] صالحی از همین حرفها زده بود، [در نشست خبری] رسما واکنش نشان داد و گفت از صالحی نپرسید! چند وقت پیش هم وقتی عراقچی به گفتوگوی ویژه خبری اومد البته حرفهای صالحی رو تایید کرد، حالا هم که رئیس کل بانک مرکزی که همه این امورات بانکی و دلاری و اینها مربوط به اوست، به این صراحت گفته که آبی از برجام گرم نشده!»
دیگری که در صندلی عقب نشسته بود گفت: فکر کنم فردا [رئیسجمهور] جایی اعلام کند «از سیف هم نپرسید!»
آقایی که صندلی جلو نشسته بود گفت: «خانم! شما مسابقه هفته یادتون میاد؟» توی اون برنامه مجری میپرسید: «از کی بپرسم؟» حالا ما هم مثل اون خدا بیامرز باید بریم از آقای روحانی سوال کنیم: آقای برادر حالا از کی بپرسیم؟
راننده که فقط از آینه به مسافران نگاه میکرد، گفت: آقاجون از من بپرس تا بهت بگم. اینا همه قصدشون اینه که یارانهها را حذف کنند برای همین میخوان بگن از اونور پولی آزاد نمیشه و به خاطرهمین باید از یارانهها برای ردیف کردن بودجه، استفاده کنیم. مگه نشنیدی چندوقت قبل وزیر اقتصاد گفته بود شب واریز یارانه شب کابوس هست. از قبل عید هم که جریمهها را زیاد کردند. نفت هم که ارزون شده. بنزین هم که داستانش معلومه. اینا همش برای حذف یارانه است آقای مهندس!
منظورش از مهندس همان آقایی بود که در صندلی جلو نشسته بود. او سریع واکنش نشان داد و گفت: من مهندس نیستم. راننده گفت: خب دکتر! دکتر خوبه؟ و مسافر با تبسم واکنش نشان داد و گفت: نه! زیاد به یارانه ربطی نداره! شاید درباره بودجه و تلاش دولت برای اینکه یارانهها را حذف کنه حرف شما درست باشه اما برجام پیچیدگیهای خودش رو داره!
من که ساکت نشسته بودم، میخواستم اینجای کار چیزی بگویم که مسافر کنار دستی من گفت: خیلی هم ساده است. آمریکا به این راحتیها تحریمها را برنمیداره. آمریکا که تحریمها را برنداره یعنی این همه رفتوآمد و پول هواپیما و مسافرت و هتل و... (باخنده) همش پر. یعنی برجام پر. برجام که پر بشه که خدا نکنه اینطور بشه – چرا که ما این همه تاسیسات رو تعطیل کردیم و خسارت زیادی میخوریم اگر برجام پر شه- همه گرههایی که دولت امیدوار بود با برجام باز کنه کورتر میشه. به خاطر همین آقایون روحانی و ظریف حتی درباره خبرهای بد درباره برجام هم حساسند! از این جهت حرف آقای سیف خیلی سنگینه!
من که داشتم در فضای «اتاق خبر تاکسی» از تحلیلهای متفاوت و به روز و با کلاس مردم استفاده میکردم، برای اینکه مزاحی کرده باشم، گفتم: با همه اینها، حالا «از کی بپرسم؟»
راننده محترم که فکر کرد منظورم آدرسی، مکانی، چیزی است، گفت: ببین پسرم کجا میخوای بری؟
گفتم: «مزاح کردم قربان!»
مسافران و خودش خندیدند و راننده گفت: آها! درباره این چیزا از هیچ کی نپرس چون یه توافقی کردند که هیچ کسی اطلاعات درست و حسابی نداره! یکی میگه آفتاب تابانه، اون یکی میگه هیچ چیز گیرمون نیومده. ما که تهش نفهمیدیم چی به چیه؟
***************************************