بین الملل >>  سیاست خارجی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۵  ، 
کد خبر : ۲۹۰۰۸۴

آیا آمریکا می تواند برنامه موشکی ایران را محدود کند؟

رشد و ارتقاع توانمندی سلاح های متعارف به عنوان یکی از راه های برقرای تقارن نظامی در این محیط امنیتی پیچیده از پشتوانه منطقی بسیار قدرتمندی برخوردار است. توان موشکی ایران از آنجا که در حیطه سلاح های متعارف قرار دارد، نه تنها از مشورعیت برخوردار است، بلکه یکی از راه های منطقی است که تأمین امنیت کشورها را مبتنی بر اصول شناخته شده و جهانی پیش می برد و سبب پیچیده سازی امنیت و بازدارندگی نمی شود
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسن مولایی
آیا آمریکا می تواند برنامه موشکی ایران را محدود کند؟یکی از مسائلی که آمریکائی ها در دوره پسا برجام دنبال کرده و می کنند، شانتاژ درباره تسلیحات موشکی ایران است؛ تسلیحاتی که در سطح دنیا متعارف محسوب می شود. مقامات آمریکا تاکنون چندین بار از لزوم پاسخ گویی ایران در این زمینه و محدودسازی توان موشکی ایران سخن گفته اند و حتی آن را ناقض قطعنامه 2223 اعلام کردند. در این زمینه حدود یک ماه قبل امریکا، بریتانیا، آلمان و فرانسه با ارسال نامه‌ای مشترک خطاب به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل و رومان اویارزون مارچسی، سفیر اسپانیا در سازمان ملل متحد، ادعا کردند آزمایش‌های بالستیکی ایران در ماه های پایانی سال 1394، ناقض قطعنامۀ 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد است. اقدامات کشورهای غربی علیه برنامه موشکی متعارف جمهوری اسلامی ایران در نهایت منجر به تشکیل جلسه شورای امنیت در این باره شد تا بر اساس ادعاهای سامانتا پاور، سفیر و نماینده امریکا در شورای امنیت، آزمایش‌های تحریک‌آمیز و بی‌ثبات‌کننده ایران مورد بررسی قرار گیرد، اما جلسه شورای امنیت در این زمینه بدون نتیجه پایان یافت و مقامات روسیه این آزمایش ها را خلاف قطعنامه 2223 ندانستند. در این زمینه نماینده روسیه در سازمان ملل گفت که ایران به خاطر آزمایش‌های موشکی نباید با تحریم جدید مواجه شود. ویتالی چورکین افزود: آزمایش موشک‌های بالستیک توسط ایران نقض قطعنامه سازمان ملل نیست.
ایستادگی روسیه در قبال اقدامات غربی ها، یک امر سیاسی نبود، بلکه مبنای مستحکم حقوقی دارد، چرا که اساسا آزمایشات موشکی ایران به هیچ وجه با آنچه در قطعانه 2223 آمده است منافات ندارد و اداعای غرب در این باره بدون هیچ مستند حقوقی است.
در این قطعنامه آمده است: «از ایران خواسته می‌شود تا هیچ فعالیتی مرتبط با موشک‌های بالستیک طراحی شده با قابلیت حمل تسلیحات هسته‌ای صورت ندهد، از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از چنین فناوری‌های مربوط به موشک‌های بالستیک، تا زمان هشت سال پس از «روز پذیرش برجام» و یا تا زمانی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گزارشی ارائه دهد که «جمع‌بندی مبسوط» را تأیید کند، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد.»
اولا این عبارت توصیه ای است و هیچ الزامی جهت پایبندی ایران به آن وجود ندارد؛ ثانیا منظور از موشک در این عبارت، موشک هایی است که با هدف و به منظور حمل کلاهک هسته ای طراحی شوند، در حالی که جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه چنین منظور و مقصودی را در طراحی موشک ها خود نداشته است.
با این حال آمریکائی ها همچنان از محدودسازی توان موشکی ایران سخن می گویند و بنابراین باید دید آمریکائی ها تا چه اندازه می توانند این روند را ادامه دهند و در واقع از چه ابزارهای حقوقی و هنجاری برای اجماع سازی جهانی علیه برنامه موشکی ایران در اختیار دارند و جمهوری اسلامی ایران در زمینه دفاع از توانمندی موشکی خود چه فرصت هایی در اختیار دارد؟

الف) ابزار توسل به هنجارهای بین المللی
واقعیت این است که انتخاب مسیر برنامه موشکی برای فشار بر ایران مسیر بسیار پر چالشی برای امریکایی ها است، چرا که گرچه امریکا و متحدانش در طول دهه های گذشته تلاش فراوانی برای گسترش دامنه هنجارهای سلاح های کشتار جمعی به سلاح ها و تکنولوژی متعارف در جهت محدود کردن توانمندی های دفاعی قدرت های نوظهور انجام داده اند، اما واقعیت این است که در این مسیر با مقاومت جدی این قدرت ها و بی رغبتی جامعه بین المللی روبرو شده اند. چرا که بازیگران ریز نقش گذشته، امروز به قدرت های نوظهوری تبدیل شده اند و قدرت های بین المللی نمی توانند دیگر در توزیع توانمندی های بین المللی جدید همانند گذشته سهم آن ها را نادیده بگیرند. 
بسیار بعید به نظر می رسد که این گروه از کشورها همانند گذشته بار دیگر تن به توزیع تبعیض آمیز توانمندی های جدید همانند آنچه که در مورد فناوری هسته ای در گذشته اتفاق افتاد، بدهد. در واقع این استدلال بسیار متحجرانه است که بگوییم به رسمیت شناختن حق چند کشور برای داشتن سلاح هسته ای، برای آن ها حق داشتن هر نوع سلاحی را در آینده تضمین می کند و سلب حق بقیه کشورهای غیر هسته ای از اکتساب سلاح هسته ای، سبب عدم اکتساب دیگر سلاح ها نیز برای آن ها می شود.
اگر ان پی تی توزیع قدرت هسته ای را به پنچ کشور محدود کرده است، این الگو در مورد توزیع توانمندی موشکی - فضایی نمی تواند به کار گرفته شود، چرا که دامنه کشورهایی که امروز از توانمندی موشکی و فضایی برخوردارند بسیار چشمگیر است و نمی توان آن را به عقب راند.
از این رو هنجارهای مرتبط با سلاح های متعارف، بر خلاف هنجارهای عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی نمی توانند به مساله تقارن نظامی و مساله نگرانی های امنیتی حاصل از عدم توازن در سلاح های متعارف و هسته ای بی تفاوت باشند. هر تصمیم جهان شمولی در مورد موشک های بالستیک منوط به خلع سلاح هسته ای و توجه به توازن در سلاح های متعارف است.
اصولا بدنام سازی و فشار های سیاسی و نظامی که پایه اساسی شکل گیری هنجارهای عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی بوده است، قابلیت اعمال بر سلاح های متعارف را ندارد. شکست MTCR (رژیم کنترل تکنولوژی موشکی)، بیانگر این موضوع بود که فناوری های نو، ابتکاری منحصر به دنیای غرب نیست و نمی توان اشاعه آن را فقط به متحدان بلوک غرب محدود کرد. در ادامه شکست و به بن بست رسیدن HCOC (کردارنامه موشکی لاهه)، در سطح جهانی با هدف اعمال هنجارهای سلاح های کشتار جمعی بر موشک ها نیز بیانگر این موضوع بود که قدرت های نوظهور جدید از هر هنجار جدیدی در سطح جهانی که موضوع تقارن توانمندی های دفاعی کشورها را نادیده بگیرد روی گردان هستند.
عدم تقارن در قدرت هسته ای چه به شکل قانونی آن که منتج از NPT است و چه به شکل غیر قانونی آن که حاصل اجرای تبعیض آمیز قوانین و هنجارهای عدم اشاعه سلاح های هسته ای در سطح جهانی است کنترل تسلیحات متعارف را در سطح جهانی و منطقه ای با مانع اساسی روبرو می کند. در این زمینه عدم تقارن نظامی در خاورمیانه باعث توسل به الگوهای متنوع تامین امنیت شده است، از جمله این که برخی کشورهای منطقه از ابزار تروریسم تکفیری برای بازدارندگی استفاده می کنند. این موضوع از یک طرف باعث پیچیده تر شدن محیط امنیتی شده و از طرف دیگر رسیدن به هرگونه ترتیبات امنیتی منطقه ای را با بن بست روبرو کرده است. در هیمن زمینه عدم اهتمام جدی قدرت های بزرگ برای خلع سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی در خاورمیانه عامل اصلی پیچیدگی و بی ثباتی محیط امنیتی خاورمیانه است.
از این رو رشد و ارتقاع توانمندی سلاح های متعارف به عنوان یکی از راه های برقرای تقارن نظامی در این محیط امنیتی پیچیده از پشتوانه منطقی بسیار قدرتمندی برخوردار است. توان موشکی ایران از آنجا که در حیطه سلاح های متعارف قرار دارد، نه تنها از مشورعیت برخوردار است، بلکه یکی از راه های منطقی است که تأمین امنیت کشورها را مبتنی بر اصول شناخته شده و جهانی پیش می برد و سبب پیچیده سازی امنیت و بازدارندگی نمی شود. بنابراین هرگونه مخالفت آمریکائی ها با این موضوع در تضاد با هنجارهای بین المللی است و کشورهای نوظهور نمی توانند بپذیرند که هنجارهای حاکم بر سلاح هسته ای، به حوزه تسلیحات متعارف نیز تسری یابد و این موضوعی غیرمنطقی است که سبب پیچیده شدن امنیت جهانی می گردد.
ب) توسل به آراء شورای امنیت و رویکرد برخورد موردی
راه دیگر آمریکایی ها برای اعمال محدودیت بر برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران توسل به آراء شورای امنیت سازمان ملل متحد است؛ همان رویه ای که امریکایی ها در مورد کشور عراق دنبال کردند و در مورد کره شمالی همچنان این رویه برخورد موردی را دنبال می کنند. سوال این است که آیا این روش برخورد موردی در ارتباط با برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران نیز مناسب است؟
به نظر می رسد گرچه توسل به قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد در دسترس ترین راه برای ایالات متحده باشد اما قطعا سخت ترین و کم فرصت ترین راه نیز خواهد بود. در این زمینه دلایل ذیل قابل توجه است:
1- هیچ رویه و هنجار بین المللی قوی و پذیرفته شده ای وجود ندارد که مساله توسعه موشکی- فضایی دولت ها را به خودی خود خطرناک و یا تهدید علیه صلح امنیت بین المللی بداند. از این رو برای فشار بر ایران در زمینه توسعه برنامه موشکی، هیچ هنجار و یا رویه قانونی وجود ندارد که بتوان به آن استناد کرد و چنان که گذشت فعالیت های موشکی ایران در تضاد با قطعنامه 2223 نیست و روسیه به عنوان عضو شورای امنیت این موضوع را تأیید کرده است.
2- در قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد عراق و کره شمالی که در آن به موضوع موشک های بالستیک اشاره شده است، هیچ گاه موضوع موشک ها به تنهایی موجب نگرانی قرار نگرفته است. بلکه همواره شورای امنیت در مورد عراق و کره شمالی سعی کرده است که برنامه موشکی آن ها را در ذیل نگرانی های مربوط به وجود سلاح های کشتار جمعی در این کشورها مورد توجه قرار دهد. از این رو این رویه بیانگر آن است که در جامعه بین المللی هیچ رویه قدرتمندی که توسعه موشک های متعارف را به تنهایی موجب نگرانی بداند، وجود ندارد.
3- پروسه برخورد موردی نیازمند توسل به بدنام سازی و مشروعیت هنجاری است، چنانکه مشروعیت بین المللی قطعنامه های خلع سلاح عراق مشروعیت خود را از عدم مقبولیت و مشروعیت رژیم بعث عراق، نقض فاحش حقوق بشر، استفاده از سلاح های شیمیایی و تجاوز نظامی عراق به خاک کشورهای همسایه خود می گرفت و در مورد کره شمالی مشروعیت قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه این کشور از طریق توسل به نقض تابوی سلاح های هسته ای توسط این کشور تامین می شود. 
این در حالی است جمهوری اسلامی ایران بر خلاف این دو کشور، حکومتی است با مشروعیت مردمی، جذابیت گفتمانی و جهانی با مراودات دیپلماتیک بالا که در زمینه پذیرش و اجرای کنوانسیون های شیمیاییCWC، بیولوژیکBWC و معاهده NPT هموراره پیشرو بوده است. از این رو انعقاد برجام و قبول اجرای رویه های شفافیت ساز بی سابقه در مورد برنامه صلح آمیز هسته ای ایران و اقرار صریح آژانس نسبت به صلح آمیز بودن تمام ابعاد برنامه هسته ای ایران، راه هرگونه توسل به یک هنجار اجماع ساز بین المللی در جهت ایجاد محدودیت های جدید بر برنامه موشکی ایران را سد می کند.
4- رابطه نزدیک ایران با روسیه و چین به عنوان کشورهایی که از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد برخوردارند، مانع اساسی دیگری است که عبور از آن به سادگی امکان پذیر نیست. چرا که جدا از رابطه نزدیک تهران با مسکو و پکن، ایجاد رویه در مورد محدودیت بر موشک های بالستیک متعارف می تواند در آینده، موازنه قوا را در سطح جهانی به ضرر این دو قدرت تغییر دهد./

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات