روزنامه کیهان **
همانطورکه پیشبینی میشد!/ سعید مهدوی
فیلم «فروشنده» تازهترین فیلم اصغر فرهادی (که با نام «مشتری» به نمایش درآمد)، جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد را از جشنواره کن دریافت کرد. این در حالی است که اغلب نشریات و منتقدان سینمایی حاضر در این جشنواره، فیلم «فروشنده» یا «مشتری» را نسبت به کارهای قبلی فرهادی، سطح پایینتر دانسته و تأکید کرده بودند که این فیلم چیزی بر فیلمهای قبلی وی نیفزوده است.
فیلم «فروشنده» پس از بسته شدن کنداکتور بخش مسابقه جشنواره کن و در حالی که هنوز در حال طی کردن مراحل فنی خود بود در نسخهای ناقص مورد پذیرش مدیران این جشنواره قرار گرفت! آنچه که به جز یک مورد (فیلم «طعم گیلاس» عباس کیارستمی که نخل طلای جشنواره کن را برد) در تاریخ جشنواره فیلم کن بیسابقه است! بنابر همین موضوع و ورود غیر قاعده و فراقانونی فیلم «فروشنده» به بخش مسابقه شصت و نهمین دوره این جشنواره، اغلب پیشبینیها بر جایزه گرفتن این فیلم قرار گرفت (از جمله در خبری تحت عنوان «یک فیلم سفارشی دیگر برای جشنواره کن!» به تاریخ 4 اردیبهشت سال جاری در ستون اخبار هنری کیهان آمده بود).
علاوه بر این، آنچه بیش از پیش احتمال کسب جایزه را برای فیلم «فروشنده» تقویت میکرد، پرداختن به موضوع تعرض و تجاوز جنسی بود که در زندگی یک زوج بازیگر اتفاق میافتاد. تعرض و تجاوزی که به کارگیری غیرت و تعصب در قبال آن، (در این فیلم) خشونتطلبی و نکوهیده تلقی شده است!
این در حالی است که برخی فیلمهای مهم دیگر جشنواره امسال کن مانند «او» ساخته پال ورهوفن، «دختر ناشناس» به کارگردانی برادران داردن (فیلمسازان محبوب جشنواره کن که چندین بار جوایز این جشنواره را دریافت کردهاند)، «فارغالتحصیلی» ساخته کریستین مونجیو (که جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرد) و... نیز به همین موضوع روابط پنهانی و تعرضات جنسی میپرداختند. موضوعی که امسال از عمدهترین سوژههای فیلمهای سفارشی سینمای غرب بوده و بر روی آن مانور بسیار داده شده است. چنان که برخی از مطرحترین فیلمهای اسکار امسال نیز به همین موضوع تعرضات و تجاوزات جنسی میپرداخت و در میان بهت و حیرت ناظران و کارشناسان، فیلمی که اسکار بهترین فیلم را دریافت نمود، فیلم «اسپات لایت» بود که همین موضوع را در کادر دوربین خود قرار داده بود!!
به نظر میآید این مانور سینمای غرب در ابتدا ناشی از خطر عظیمی است که بنیادهای جامعه غرب را تهدید میکند و دوم منحرف نمودن اذهان عمومی از علت اصلی یعنی سبک زندگی بیبند و بارانه غربیها به مقولهای حاشیهای و فرعی تحت عنوان تبعیض جنسیتی بوده است. از همین روی بود که در حرکتی غافلگیرانه، در مراسم اسکار امسال (که حدود 3 ماه پیش برگزار شد) ناگهان جو بایدن، معاون اول اوباما به روی سن این مراسم سینمایی رفت و ضمن گوشزد کردن خطر فراگیر شدن تجاوزات جنسی در دانشگاههای آمریکا از مردم خواست به کمپینی بپیوندند که خواستار تغییر نگاه و فرهنگ کنونی نسبت به مسائل جنسیتی است!
همین هفته گذشته بود که 17 تن از زنانی که قبلاً در زمره وزیران دولت فرانسه بودهاند از جمله کریستین لاگارد (رئیس صندوق بینالمللی پول) طی نامهای نسبت به همین دستتجاوزات و تعرضات جنسی اعتراض کرده و آن را ناشی از مشکلات تبعیض جنسیتی در محیط کار دانستند! و چند ماه پیش هم گزارش تکاندهندهای از دانشگاه استکهلم، برخی کشورهای غربی مانند سوئد و دانمارک و فنلاند و آمریکا و بریتانیا و کانادا و... را رکورددار تجاوز جنسی در جهان اعلام کرده و زندگی در کشورهایی مانند سوئد و دانمارک را برای زنان خطرناک دانسته بود!!
به نظر میرسد همچنان که همواره سینما درغرب به عنوان ویترین سیاستها، زمینهساز افکار عمومی برای اعمال طرحها و برنامههای آتی، توجیهگر عملکرد و کارنامه سیاه اجتماعی و تطهیر کننده جنایات و خیانتها و شکستهای غرب عمل نموده است، این بار نیز این بازتاب عظیم معضل تجاوزات جنسی درجامعه امروز غرب، حکایت از یک زمینهسازی دیگر فکری و ذهنی دارد که سرازیر شدن سیل جوایز و تقدیر و تحسینها در مراسم مطرح سینمایی (مانند اسکار یا کن) نیز از جمله همین برنامهریزی مراکز فکری و اندیشکدههایی است که با سفارش فیلمهایی در این جهت و اهدای جایزه به آنها، زمینه الگوسازی آنها را در اذهان عمومی فراهم میآورند. اما وقتی این پروژه به فیلمی از سینمای ایران میرسد، علت «تبعیض جنسیتی» تبدیل به علت «باورها و اعتقادات دینی و مذهبی» شده و عمل به آنها خشونتطلبی و در نهایت تروریسم جلوه داده میشود!!!
نکته جالب آنجاست که در اغلب فیلمهایی از این دست، راهکار انتقام و افشاء و برملا کردن تعرضات و تجاوزات جنسی، مطلوب و مثبت تلقی شده (مانند فیلم «اسپات لایت» که گروه مطبوعاتی بوستون گلوب، همه تشکیلات کلیسای کاتولیک را حتی به قیمت سرخوردگی مؤمنین از مسیحیت، به هم ریخته و له کردند و یا در فیلم «او» که در همین جشنواره کن امسال به نمایش درآمد، شخصی که مورد تجاوز قرار گرفته، به دنبال انتقام همه موانع را پشت سرگذارده و مورد تشویق هم قرار میگیرد) اما در فیلم «فروشنده»، تلاش برای دفاع از شرافت و غیرت خانوادگی، تعصب و خشونت تلقی شده و ناشی از غلبه اخلاق و رفتار سنتی و دینی بر تفکرات و منش روشنفکرانه نشان داده میشود! ضمن اینکه هرگونه دفاع از حریم خانه و خانواده نیر نامشروع جلوه میکند!! این در حالی است که نه تنها از مدافعین غربی بلکه حتی از متجاوزین آمریکایی و تروریستهایی همچون کریس کائل در فیلمهایی مثل «تک تیرانداز آمریکایی» قهرمان ساخته شده و مورد تجلیل و تحسین قرار میگیرند!
فیلم «تکتیرانداز آمریکایی» روایت واقعی از مأموریت «کریس کائل» در عراق است. او یک تک تیرانداز آمریکایی است و در کتاب خاطرات خود - که «کلینت ایست وود» فیلم یاد شده را براساس آن ساخته است - مینویسد؛ نزدیک به 200 تن از مردم عادی عراق را با تک تیراندازی به سوی آنان به قتل رسانده است. «فیلم تک تیرانداز آمریکایی» سال گذشته در اسکار با تقدیر و تجلیل گسترده روبرو شد و از «کریس کائل» با عنوان قهرمان آمریکایی یاد کردند!
اکنون باید از بعضیها پرسید آیا در این تناقض هیچ نکته هشداردهنده و عبرتانگیزی نمیبینند؟! قاتل آمریکایی 200 تن از مردم مسلمان و زن و کودک بیپناه عراق را قهرمان و درخور تقدیر و تمجید میدانند و در همان حال، غیرتورزی یک ایرانی مسلمان در مقابل تجاوز به همسرش را خشونتطلبی معرفی میکنند! و صرفنظر کردن وی از مجازات تجاوزکننده به ناموسش را نشانه مقابله با خشونتورزی! دانسته و دقیقا به همین علت فیلم «فروشنده» آقای اصغر فرهادی را شایسته دریافت دو جایزه نخل طلایی جشنواره کن برای بازیگر نقش اول مرد و نویسنده فیلمنامه میدانند؟!
فقط میتوان گفت باز هم شبه روشنفکری ما فریب فضاهای وارونه و کج و معوج غرب را خورده و حیثیت و شرافت ملی و دینی خود را در پای شعارهای پوچ و توخالی آنها قربانی کرده است. فرهادی در کنفرانس مطبوعاتی پس از نمایش فیلمش، موضوعاتی مانند حریم خانوادگی و آبرو و حفظ غیرت را موجب بروز رفتارهای خشونتآمیز در جوامعی مانند ایران دانسته که حتی تمایلات روشنفکرانه را هم قربانی میکند!! و رشد این خشونت را در چنین جوامعی تا حد تروریسم و جنایات داعش بالا برده و میگوید موضوع فیلمش با اوضاع امروز تروریسم میخواند!!!
لازم به یادآوری است فیلم قبلی فرهادی نیز یک فیلم سفارشی بود که هزینه ساخت آن برای اولینبار از سوی اتحادیه اروپا به کمپانی «ممنتو» پرداخت شد تا فیلمی درباره مشکلات و بزهکاریهای مهاجران مسلمان در فرانسه ساخته شده و خطر نزدیکی و وصلت با آنها گوشزد شود که متاسفانه فیلم «گذشته» با چنین مضمونی و البته با اطلاق تهمتهای ناروا به جامعه ایرانی و مسلمان خارج کشور ساخته شد.
فیلم «فروشنده» نیز با همان سفارش و سرمایه کمپانی «ممنتو» ساخته شده، با این تفاوت که اینبار پولهای جشنواره قطر نیز (ولو با عنوانی فریبنده) پشت ساخت فیلم قرار گرفته است!!
***************************************
روزنامه قدس **
آمریکا از استقلال ایران در تولید سامانه دفاعی نگران است/مهدی دواتگری
پیشرفتهای اساسی جمهوری اسلامی ایران در صنعت موشکی یکی از موضوعاتی است که کشورهای غربی بخصوص آمریکا را بشدت نگران کرده، از این رو آنها با توسل به بهانههای مختلف درصدد تضعیف برنامههای موشکی و نظامی جمهوری اسلامی هستند و چون تصمیم در اینباره منوط به نظر حاکمیت کشوراست از این رو آنها تاکنون نتوانستهاند حتی در مجامع بینالمللی فعالیتی مبنی بر توقف برنامههای نظامی و موشکی ایران انجام دهند، از این رو با توسل به ایرانهراسی در بین کشورهای اروپایی و عربی منطقه درصدد ایجاد رعب و وحشت در این نظامها هستند تا آنها هم برای مقابله با توان نظامی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا همسو و همراه شوند.
پر واضح است که پیشرفتهای موشکی ایران جنبه دفاعی داشته و تمامیت ارضی هیچ کشوری را تهدید نمیکند، همانگونه که همه کشورهای جهان براساس کنوانسیونهای جهانی از این حق برخوردارند که برای دفاع از تمامیت ارضی خود و حفظ استقلال نسبت به تقویت بنیههای دفاعی کشورشان اقدام کنند. بنابراین میتوان گفت که تولید و تقویت تسلیحات نظامی، واقعیتی بینالمللی است که همه صاحبنظران نظامی و دولتمردان جهان بدان اذعان داشته و آنرا مهم میانگارند.
مسلماً با آزمایشهای موشکی و ورود موشک جدیدی با آرم و نام جمهوری اسلامی ایران به دایره تسلیحات نظامی کشور، پشت آمریکا و همپیمانانش در منطقه میلرزد چرا که همواره آنها از قدرت و قوت گرفتن بیش از پیش نظام جمهوری اسلامی ایران در هراس هستند و بعد از مشاهده و اطلاع رسانی آزمایش موشکی ایران، هجمهها و تهدیدات آنها در کاخ سفید و کنگره تا دیگر دفاتر دولتمردان سران عربی و غربی آغاز میشود. متأسفانه بعد از افزایش واکنش و تهدیدهای غربیها به انجام آزمایشات موشکی ایران، برخی در داخل کشور خواهان عدم تبلیغات یا اطلاعرسانی درخصوص حقایق و دستاوردهای موشکی کشورشدهاند، این در حالی است که مسلماً اطلاعرسانی و نشان دادن افزایش قدرت ایران در مباحث نظامی و موشکی به نوعی در دشمن ایجاد بازدارندگی میکند و از حملات احتمالی دشمنان جمهوری اسلامی ایران و تعرض آنها به خاک کشور جلوگیری میکند. هنگامی که جمهوری اسلامی ایران توانمندیهای نظامی و دفاعی خود را در معرض دید همگان قرار میدهد، قطعاً دشمنان با احتساب تواناییهای دفاعی ایران راه جسارت را بر خود بسته دیده و از هر اقدامی که در جهت مقابله با نظام باشد، پرهیز میکنند. با اعلام و نشان دادن برخی از ظرفیتها وتوانمندیهای نظامی و موشکی جمهوری اسلامی ایران دشمن به این موضوع آگاه میشود که نظام از توانایی دفاع از تمامیت ارضی خود برخوردار بوده و ارتشها از ارگانهای مختلف نظامی از تواناییهای ویژهای برای نابودی دشمن برخوردارند. آنچه مشهود است نگرانی آمریکا از افزایش توان نظامی ایران است چرا که آمریکا مستکبر است و چون بر کشورهای عربی احاطه کامل دارد تمایل دارد ایران نیز همانند این کشورها به آمریکا وابسته باشد، حتی در قدرت نظامی.
قدرت نظامی ایران که با تواناییهای دانشمندان جوان و نخبگان ایرانی حاصل شده رهاوردی جز حفظ استقلال و امنیت در پیش ندارد. حال و روز امروز عربستان نشان میدهد اگر این کشور بنا به دلایلی مخالف سیاستهای آمریکا گامی بردارد، مسلماً به لحاظ نظامی تضعیف شده و چون لیبی و عراق حاکمیتش در معرض شدیدترین خطرها و سقوط قرار میگیرد، چرا که کشورهای عربی خود قادر به تولید تجهیزات نظامی و دفاعی نیستند، بنابراین ناگزیر به خرید از کشورهای غربی مانند آمریکا هستند تا بخش عمدهای از تجهیزات نظامیشان را تامین کنند.
بنابراین با توجه به وابستگی صنایع نظامی عربستان به آمریکا، این کشور هر زمان اراده کند میتواند درباره محدود کردن ظرفیت نظامی عربستان اقدام کند.
آمریکا قادر به مشاهده افزایش توان نظامی و استقلال ایران زمین نیست. از این رو به دنبال تهدید و تحریم موشکی ایران است، اما جمهوری اسلامی علیرغم تحریمها و فشارها توانسته نیازهای موشکی خود را به دست جوانان خود تأمین کند، بدون اینکه به سایر کشورها وابستگی داشته باشد. همچنین توانسته محصولات دفاعی خود را به میزان مورد نیاز تولید کند و این مسأله برای غرب نگران کننده است که ایران میتواند نیازخود را تولید کند، بدون اینکه غرب و آمریکا بتوانند درباره کنترل و بکارگیری تجهیزات نظامی موشکی نقشی ایفا کنند. این مسأله باعث افزایش نگرانی آمریکا شده بنابراین درصدد تجربه عراق و لیبی در ایران است که قطعا باً هوشیاری مسؤولان و ملت بزرگ ایران دسیسههای غرب و آمریکا نقش برآب میشود.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحولات مهم در بحران سوریه و افشای ماهیت حامیان تروریسم
بسمالله الرحمن الرحیم
اسارت دو افسر ارشد آمریکائی و فرانسوی در حومه حلب توسط رزمندگان حزبالله لبنان، محاسبات حامیان تروریسم در منطقه را به کلی درهم ریخته است. این تحول مهم یکبار دیگر تفوق و برتری نیروهای مقاومت در صحنه عملیات میدانی را به نمایش گذاشت. در این عملیات همچنین یک افسر ارشد سعودی مرتبط با طیف تروریستهای موسوم به «باند ریاض» به اسارت در آمد که میتواند در باز شدن بسیاری از گرههای کور اطلاعاتی در قلمرو تروریستها، کمک بزرگی به نیروهای مقاومت به حساب آید.
موضوع مهمتر اینکه تاکنون تمامی تلاشهای مشترک آمریکا، اسرائیل و رژیمهای فاسد منطقه برای نجات این افسران و حتی قتل آنها بینتیجه مانده و عقیم شده است. این پدیده به تردیدها در واشنگتن برای حضور بیشتر نظامیان آمریکائی در سوریه افزوده است، به ویژه آنکه نیروهای آمریکائی بدون اطلاع و موافقت دولت دمشق وارد این کشور شدهاند و قاعدتاً از دیدگاه موازین بینالمللی به عنوان یک «نیروی متجاوز» شناخته میشوند.
این نکته از آن جهت اهمیت دارد که طیف رژیمهای فاسد منطقه به هر طریق ممکن اصرار دارند به عنوان طرح «ب»، وارد فاز حمله مستقیم نظامی شوند و پای آمریکا را به عملیات زمینی در سوریه باز کنند تا واشنگتن را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. اخیراً مسکو در یک پیشنهاد عملیاتی، خواستار انجام حملات مشترک با آمریکا علیه تروریستها در سوریه گردید اما با پاسخ منفی واشنگتن مواجه شد. مشکل آمریکا اینست که عملیات مشترک، ابعاد حضور نظامی آمریکا در سوریه را برملا میکند و در عین حال مانع حضور جاسوسان و نظامیان آمریکائی در سوریه میشود که در جبهه تروریستها حضوری فعال دارند. مسکو علیرغم رد پیشنهادش از سوی آمریکا همچنان مصمّم به انجام عملیات سنگین تهاجمی علیه مواضع تروریستها در رقه، اطراف حلب و لاذقیه است اما در عین حال اعلام کرده که در تمامی خاک سوریه علیه تروریستها وارد عمل خواهد شد. مسکو با درک اوضاع پیچیده آمریکا و حضور آنها در جبهه تروریستها یک مهلت 72 ساعته قائل شده و تصریح کرده که از روز 4 شنبه 5خرداد به شدت وارد عمل خواهد شد. طبعاً واشنگتن به خاطر حضور نظامیان و جاسوسان آمریکائی، فرانسوی و اسرائیلی در جبهه تروریستها نمیتواند با روسیه در سرکوب آنها همراهی کند. ولی مسکو هشدار داده تروریستهائی که به آتش بس نپیوستهاند یا در این فاصله وارد جبهه تروریستهای داعش، جبهه النصره و احرارالشام شدهاند، مشمول حملات برق آسای روسیه خواهند بود. در چنین شرایطی تروریستها در لاذقیه و طرطوس با انجام 9 فقره عملیات تروریستی 145 نفر را کشته و عده بیشتری را زخمی کردهاند تا بلکه اوضاع را کنترل کنند و ضمن انتقام شکست و ناکامی خود، ساکنان منطقه را مرعوب سازند. اما پیچیدگی، وخامت و حساسیت اوضاع در جبهه تروریستها و حامیان آنها در حدی است که ژنرال «جوزف وتل» فرمانده جدید نیروهای آمریکائی در خاورمیانه در یک اقدام غیرمنتظره، مخفیانه و شتابزده به شمال سوریه رفته تا اوضاع را از نزدیک رصد کند و تصمیمات تازهای اتخاذ نماید.
آمریکا به طور همزمان اوراقی را از طریق هوائی بر روی مناطق تحت سلطه تروریستها توزیع کرده و به آنها هشدار داده که به هر صورت ممکن از مناطق عملیاتی فرار کنند و جان خود را نجات دهند. لکن تروریستها عملاً در منگنه قرار گرفتهاند زیرا به محض عقبنشینی توسط «محافظان خط تماس» تیرباران میشوند و به محض پیشروی، توسط نیروهای مقاومت هدف قرار میگیرند. منطقه در روزهای اخیر شاهد هر دو حادثه بوده است. از یکطرف تروریستها به جان هم افتادهاند و صدها نفر بر اثر درگیری درون گروهی تروریستها هلاک شدهاند و از طرف دیگر 155 تروریست عضو گروههای مهاجم در «حمص» با برافراشتن پرچمهای سفید به نیروهای ارتش تسلیم شدهاند و سلاح خود را بر زمین گذاشتهاند. در همین حال، از ترکیه، عربستان، قطر و امارات، دستورات جدیدی مبنی بر تشدید عملیات و توسل به روشهای تهاجمی و خشنتر صادر میشود که حملات تروریستی در لاذقیه و طرطوس را بایستی جزو نتایج اولیه این دستورات جنایتکارانه محسوب نمود.
در این میان، هلاکت روزافزون تروریستها به ویژه فرماندهان کلیدی، باعث ایجاد رعب و وحشت در جبهه تروریستها شده و به فرار تروریستها از جبههها دامن زده است. از جمله «ابوضیاء بنش» سرکرده گروهک تروریستی «احرارالشام» در لاذقیه به هلاکت رسید و مرگ وی باعث تشویق نیروهای مقاومت و سرخوردگی تروریستها شد. در چنین شرایطی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت بر شدت و دامنه عملیات میدانی برای آزادسازی مناطق تحت اشغال تروریستها افزودهاند و صدها کیلومتر مربع سرزمینهای استراتژیک را از لوث وجود مهاجمین پاکسازی کردهاند. شدت عقب نشینی تروریستها به قدری بوده که برخی فرماندهان عملیات تروریستی به اتهام همدستی با ارتش سوریه محکوم به اعدام شدهاند و بلافاصله به زندگی نکبت بار آنها توسط سایر تروریستها خاتمه داده شده است.
با نگاهی به حوادث هفتههای اخیر به ویژه تحولات مرتبط با «آتش بس»، بهتر میتوان دریافت که حامیان تروریستها واقعاً خواستار آتش بس نبودهاند بلکه فقط مایل بودند زمان بخرند و در پرتو آن فرصتی برای انجام عملیات وحشیانه و تهاجمی از نوع آنچه در «خان طومان» روی داد، در اختیار بگیرند. فاجعه خان طومان ضربه سنگینی بر پیکره مقاومت بود ولی شکست سنگین تروریستها و افشای ماهیت پلید آمریکا، فرانسه و سایر حامیان تروریستها پس از اسارت افسران آمریکائی و فرانسوی، پرده از اسرار جنگ سوریه برداشت و نشان داد که تروریستها و حامیان وقیح آنها دو روی یک سکهاند.
***************************************
روزنامه خراسان**
خون خرمشهر در جان ایران/کورش شجاعی
خرمشهرها در پیش است
خرمشهر این پاره تن ایران بنا به مشیت الهی به دست غیورمردان این سامان از چنگ دژخیمان متجاوز بعثی باز پس گرفته و به دامان مام میهن بازگردانده شد تا قلب ایران و ایرانی با خون خرمشهر، تا پایان و انجام دنیا با عزت بتپد و برای همیشه به تاریخ ثابت کند که «حق» گرفتنی و البته «ماندنی» است و باطل دیر یا زود «رفتنی» و نابودشدنی.
صدام پشتگرم به فراوانی مهمات و تسلیحات پیشرفته و ارتش آماده و مستظهر به حمایت شرق و غرب و شیوخ جاهل عرب که سودای اشغال یک روزه خرمشهر، 3 روزه خوزستان و یک هفته ای تهران را در سر پرورانده و این گزافه ابلهانه را بر زبان نیز رانده بود هیچ گاه تصور نمی کرد با اوضاع آن روزهای ایران تازه انقلاب کرده با آن مشکلات عدیده و ارتشی که شیرازه آن به نوعی از هم گسسته بود توان کمترین مقاومتی در مقابل هجوم وحشیانه و برق آسای لشکرهای مکانیزه ارتش بعث را داشته باشد.
اما تاریخ گواه است که غیرت و حمیت و ایثار دلیر فرزندان ایران زمین تمام معادلات و محاسبات متجاوزان را بر هم زد، مدافعان خرمشهر اعم از اندک نیروهای نظامی مستقر و اقشار مختلف مردم از جوانان گرفته تا مردان پا به سن گذاشته و حتی زنان با قطره قطره خون خود، آرزوی باطل فتح یک روزه خرمشهر را بر دل متجاوزان گذاشتند و با دست خالی و معدود سلاح های ابتدایی با کوکتل مولوتف و سه راهی ، 35 روز در مقابل خصم متجاوز مقاومت کردند و شاید اگر اهمال نابخشودنی و بلکه خیانت بنی صدر به عنوان رئیس جمهور و فرمانده کل قوا نمی بود سرنوشت خرمشهر و اساسا جنگ به گونه ای دیگر رقم می خورد، به هر رو گرچه پنجم آبان سال 59 محله ، محله و کوچه کوچه خرمشهر به خون هموطنان و مدافعان حریم و ناموس وطن رنگین شد و عروس ایران به اشغال ارتش بعث درآمد ولی آن مقاومت جانانه ، خرمشهر را به نماد مقاومت و غیرت ایرانی بدل کرد و اما 550 روز پس از اشغال خرمشهر و آن خون هایی که دژخیمان بعثی به دل ایرانیان کردند به لطف الهی حماسه ای تاریخی به وقوع پیوست، رزمندگان حق مدار ، حسین محور و عاشورا باور سرزمین پاک ایران با بر هم زدن تمامی معادلات نظامی و طراحی نقشه ای باورنکردنی و غیرت مردی بی نظیر و تقدیم 5553 شهید و بیش از 17000 جانباز و مجروح، طی عملیات بیت المقدس، خرمشهر «مقدس شده» به خون شهیدان وطن را از چنگال متجاوزان بعثی رهایی بخشیدند پیروزی این عملیات 26 روزه در آن شرایط از همه لحاظ نابرابر، نه تنها صدام را – که گفته بود اگر ایرانیان بتوانند خرمشهر را پس بگیرند من «کلید بصره» را به آنان تحویل می دهم – به بهتی مرگ آور فرو برد بلکه شیخک های عرب منطقه و اربابان آمریکایی و روسی آنان را نیز بسیار شگفت زده کرد. چرا که بازپس گیری خرمشهر از صدامیان با آن همه عِدّه و عُدّه و استحکامات و تسلیحات پیشرفته توسط ایرانی که تقریبا بیشتر جهان نه تنها سلاح به آن نمی فروختند بلکه حتی از فروش سیم خاردار دریغ می کردند، کاملا بعید بود. اما آزادسازی خرمشهر در چنین شرایطی، باعث شد که پیرجماران آن امام محبوب دل های نه تنها ایرانیان بلکه آزادگان جهان باورمندانه بگوید: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و اکنون هرچه از آن حماسه بزرگ تاریخی می گذرد، ابعاد این جمله به یادماندنی خمینی عزیز روشن تر می شود.
حماسه عظیم و تاریخی آزادسازی خرمشهر عزیز نه تنها به بازگرداندن و آزادسازی بیش از 5000 کیلومتر مربع خاک ایران از جمله خرمشهر و هویزه و ... انجامید و موجب دست بالای ایران در جنگ تحمیلی و به اسارت درآوردن 19000 متجاوز و مجروح شدن یا هلاکت 16000 نظامی بعثی شد بلکه باعث شد صدام و صدامیان رویای تبدیل خرمشهر به «محمره» ، خوزستان به «عربستان» و در نهایت سقوط و از بین بردن نام ایران از جغرافیای جهان را با خود به گور ببرند، علاوه بر این ها دلاورمردی های رزمندگان در جریان دفاع مقدس و خصوصا آزاد سازی خرمشهر موجب شد خون غیرت مدافعان خرمشهر برای همیشه تاریخ در جان ایران و ایرانی جاری شود تا دیگر هیچ خصم و اهل تجاوزی خیال تجاوز و تسلط بر خاک ایران و ناموس وطن را در سر نپروراند.
و بیراه نیست اگر بگوییم سخنان روز گذشته رهبر فرزانه انقلاب و فرمانده کل قوا در دانشگاه امام حسین (ع) نیز مبتنی و متکی بر حماسه عظیم و تاریخی آزادسازی خرمشهر بوده است آنجا که گفتند:« امروز برای نظام اسلامی، جنگ نظامی، احتمال ضعیفی است. لکن جهاد باقی است، در بین جهادها، جهادی وجود دارد که خداوند آن را «جهاد کبیر» نام نهاد. «و جاهدهم به جهاداً کبیراً»
جهاد کبیر یعنی تبعیت نکردن از دشمنی که با او در میدان مبارزه قرار گرفته ایم، تبعیت نکردن از دشمن در میدان اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر، جهاد کبیر است.»
و آنجا که تاکید کردند «خرمشهرها در پیش است، نه درمیدان جنگ نظامی در میدانی که از جنگ نظامی سخت تر است...» می تواند گواهی بر این حقیقت باشد که راه تداوم عزت و استقلال دین و میهن و پیشرفت ایران عزیز از همان مسیر توکل و عزم و اراده و همت و وحدت و غیرتی می گذرد که آزادسازی خرمشهر از آن با سربلندی و سرافرازی تمام گذر کرد ، خدایا ما و مسئولان این کشور را مدیون خون شهیدان ممیران.
***************************************
روزنامه ایران**
سند چابهار، بسترساز اتحاد سه جانبه/اکبر ترکان
پیوندهای تمدنی، قرابتهای فرهنگی و منافع مشترک در ژئواکونومیک و ژئوپلتیک منطقهای، پایههای محکم و ظرفیتهای حائز اهمیت برای تقویت بیش از پیش همکاری ها و ایجاد اتحاد اقتصادی مزیت آفرین بین جمهوری اسلامی ایران، جمهوری هند و جمهوری اسلامی افغانستان است. دیروز پس از سال ها، با امضای توافقنامه سه جانبه بین رؤسای سه کشور، تلاش برای بهرهگیری مطلوب از این ظرفیت ها و تحرک جدی در روابط فی مابین به صورت نهادینه آغاز شد و اراده محکم سیاسی بین سه کشور برای همکاری و توسعه روابط اقتصادی بین ملت های سه کشور را جانی دوباره بخشید. بیتردید مناطق آزاد جمهوری اسلامی ایران بویژه منطقه آزاد چابهار واقع در کرانههای دریای عمان و اقیانوس هند با برخورداری از مزیتهای متعدد در ابعاد مختلف زیرساختهای نهادی (مقررات سهل و دارای معافیتها و مشوقهای مالیاتی، گمرکی و به کارگیری نیروی کار) و زیرساختهای فیزیکی و موقعیت جغرافیایی و نزدیکترین راه دسترسی افغانستان و دیگرکشورهای محصور در خشکی آسیای میانه به آبهای آزاد، میتواند نقش پیشران اصلی را در این اتحاد اقتصادی ایفا نماید. چابهار به عنوان یکی از قطب های مهم منطقهای حمل و نقلی و مرکز اصلی کریدور بینالمللی حمل و نقل و ترانزیت بین سه کشور و آسیای میانه، منطقه ایدهآلی برای توسعه سرمایهگذاری، تولید و صادرات محصولات مورد نیاز بازارهای مصرف منطقهای بویژه بازار عظیم یک میلیارد و چهارصد میلیون نفری هند، افغانستان و آسیای میانه است که به تعبیر نخستوزیر محترم هند میتواند به مرکز منطقهای ترانزیت، انرژی و تجارت تبدیل شود. علاوه بر مزیتهای پیش گفته برای تولید و سرمایهگذاری صادرات محور در این منطقه باید به قرابتهای فرهنگی و سبکهای زندگی نزدیک و مشابه کشورمان با این کشورها توجه داشت که از نقطه نظر تجارت و مباحث نوین بازار، مؤلفههای مهمی برای کسب و کارهای تولید و تجارت محسوب میشود و میتواند در صورت توجه کافی و تدبیر مناسب از سوی فعالان اقتصادی به عنوان یکی از عناصر آمیختههای بازاریابی مناسب در تقویت و ارتقای سطح مناسبات تجاری بین این کشورها محسوب شود. حجم واردات بیش از 600 میلیارد دلاری و صادرات 477 میلیارد دلاری و تولید ناخالص داخلی بیش از دو هزار میلیارد دلاری هند و سرمایهگذاریهای زیاد این کشور در سایر کشورها از یک سو و حجم تجارت محدود کمتر از 15 میلیارد دلاری کشورمان با آن و ضرورت ارتقای جهشی در این فرآیند از سوی دیگر، مستلزم تلاش مضاعف متولیان دولتی و غیردولتی اقتصادی دو کشور است که امید میرود رویداد دیروز و عزم و اراده سیاسی دو کشور به نقطه عطفی برای تقویت و توسعه همکاریهای اقتصادی متضمن منافع دو ملت تبدیل گردد.
حمل و نقل چند مرتبهای کالا از کشورهای جنوب خلیج فارس به افغانستان موجب هزینه زائد و گران شدن کالا برای مصرفکننده افغانی است و ترانزیت مکرر از کشورهای جنوبی خلیج فارس و مجدداً از طریق کشورمان به افغانستان و امکان سرمایهگذاری سرمایهگذاران این کشور با هدف تولید صادرات محور به بازار سی میلیون نفری خود و دسترسی مستقیم به آب های آزاد و مسیرهای حمل و نقل و ترانزیت سهل و کوتاه برای اقتصاد نوپا و رو به توسعه افغانستان در کنار ارتباط دیرینه و علایق فرهنگی، مذهبی و تاریخی بین کشورمان و افغانستان و نیز پیوندهای عمیق بین هند و افغانستان موجبات حضور این کشور را در این موافقتنامه فراهم نمود که برای هر سه کشور حائز اهمیت است. اجلاس موفق چندروز گذشته در حوزه IORA برای مناطق آزاد کشورهای حاشیه اقیانوس هند آغاز یک همکاری منطقهای در اقیانوس هند است که چابهار دوره جدیدی از ایفای نقش جهانی در حمل و نقل و ترانزیت و صادرات کالا را شروع کرده است و مزیتهای منطقهای منطقه آزاد و مستثنی بودن از قوانین گمرک - مالیات - پول و بانک - کار و ویزا ظرفیت این حرکت جهانی را برای منطقه آزاد چابهار فراهم میسازد.
همکاران من در دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد تجاری- صنعتی و ویژه اقتصادی و مدیران سختکوش سازمان منطقه آزاد چابهار تلاش مینمایند با تسهیل فرآیندها و تکمیل زیرساختهای نهادی و فیزیکی لازم و رفع موانع حضور سرمایهگذاران و تسهیل و گسترش تجارت و کسب و کار، در تحقق اهداف توسعه اقتصادی کشور، این مناطق را به کانونهای مهم سرمایهگذاری صادرات محور تبدیل و از این طریق کارکرد اصلی مناطق درکمک به توسعه اقتصاد ملی و همپیوندی آن با اقتصاد جهانی با رویکردی درونزا و برونگرا را به منصه ظهور رسانند.
***************************************
روزنامه جام جم**
سایه روشنهای مجلس نهم / حسین سبحانینیا
امروز شاهد برگزاری جلسه اختتامیه نهمین دوره مجلس شورای اسلامی هستیم و نمایندگان این دوره، پس از چهار سال فعالیت، به کار خود در حوزههای نظارتی و تقنینی پایان میدهند.
طبیعتا هر مجلسی نقاط قوتی دارد و در کنار این قوتها ممکن است نقاط ضعفی هم داشته باشد و مجلس نهم هم از این قاعده مستثنی نیست ولی در مجموع، مجلس نهم از هماهنگی و انسجام خوبی چه در صحن علنی و چه در هیاترئیسه برخوردار بود؛ در این دوره، ضمن اینکه نظرات و دیدگاههای مختلف توسط گروهها و جریانات مطرح میشد ولی کلیت مصالح نظام و منافع ملی، مدنظر نمایندگان بود و مجلس در یک تعامل مثبت با دولت، ضمن اینکه از حقوق خود عقبنشینی نکرد در جاهایی هم که لازم بود، به دفاع و حمایت از عملکرد دولت پرداخت.
همچنین نگاه مجلس نهم به مسائل کلان کشور و منافع ملی در وضع قوانین، نگاهی واقعبینانه بود که از جمله آنها میتوان به بحث برجام و مسائل بینالمللی و موضع محکم و قوی مجلس نهم در مقابل آمریکا اشاره کرد و در دیدارهایی که نمایندگان با رهبر معظم انقلاب داشتند این محور یعنی استکبارستیزی و عملکرد مجلس در عرصه سیاست خارجی مورد تائید معظم له قرار میگرفت.
در این دوره، مجلس شورای اسلامی از نظر نظارتی هم عملکرد نسبتا قابل دفاعی داشت و گرچه ما همیشه در حوزه نظارت ضعف داشتهایم ولی در مجموع این مجلس در حوزه نظارتی، نسبتا منطقی و عقلانی عمل کرد. اما مجلس نهم در کنار نقاط قوت، طبیعتا نقاط ضعفی هم داشت که از جمله آنها میتوان به برخی حاشیهها در دولت گذشته اشاره کرد که بازتابهای مناسبی در جامعه نداشت و اگر از آنها جلوگیری میشد بهتر بود.
در بحثهای نظارتی هم گرچه همانطور که اشاره شد عملکرد نمایندگان نسبت به دورههای قبل، قابل دفاع بود اما در جاهایی باید نظارت مجلس با قوت بیشتری اعمال میشد تا در بحث مفاسد اقتصادی از گستردگی این مسائل کاسته میشد. البته بخشی از این مشکلات به بخشهای اجرایی و اقتصادی کشور برمیگشت اما مجلس هم میتوانست با هشدارهای بموقع، جلوی این مسائل را بگیرد.
در حوزه سیاسی نیز شاهد افراط و تفریطهایی بودیم و با وجود اینکه بهصورت کلان تعاملات خوبی میان مجلس و دستگاههای اجرایی و قضایی بود ولی گاهی در برخی مسائل، دیدگاههای سیاسی که در مجموعه فراکسیونهای مجلس وجود داشت به بدنه راه مییافت و برخی نمایندگان گاهی وارد مقولاتی میشدند که چندان مناسب نبود.
البته در مجموع باید گفت خیلی از این مسائل، طبیعت کار سیاسی است و در کل عملکرد مجلس نهم عملکردی قابل دفاع بود.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
تولد دوباره در شهر خون/اصغر آبخضر
یادگاری که عملیات الی بیتالمقدس با آزادی خرمشهر عزیز در این کشور به جای گذاشت شعلهای است فروزان که در دل ملتهای استقلالطلب برای همیشه روشن خواهد ماند. بعد از این عملیات بود که آلودگی اشغالگران بعثی از صفحات جنوب کشورمان پاک شد و سختی دفاع ما چهرهای دیگر گرفت و بعد از این عملیات بود که رویکرد دفاعمقدس به رویکرد جدید دفاعی تبدیل شد. داستان رهایی خرمشهر از اسارت دشمن کتاب قطوری است که اوراق آن در صفحات دل رزمندگانی که در کنار فرماندهان دلاور خود این بندر زیبا را به خاک وطن بازگرداندند، پراکنده است. اگر اغراق نکنم - که نمیکنم - سوم خرداد 1361 برای من روز تولدی دوباره بود. اگرچه چند روز قبل از این تولد، شاهد به خون نشستن دوستان و همرزمان در عملیات الی بیتالمقدس بودم. همانهایی که امروز، مایه افتخار «مسجد جوادالائمه» - مسجدی کوچک در جنوب شهر تهران که تا پایان جنگ حدود 90 شهید تقدیم اسلام کرد- هستند. یاران شهید و مظلومم، اکبر قدیانی، فرهادنصیر قرچهداغی، اسدالله کیانی، عبدالمجید رحیمی، مجتبی بکائی، سبحان صابری، مسعود رضوان، امیر عشقی، محمود توکل، غلامحسین مرادی، ابراهیم رزاقی و شهید قاسمی که در بهار 1361 مسجد جوادالائمه علیهالسلام را به عاشورایی دیگر در امتداد عاشورای سیدالشهدا بدل کرده بودند. هر روز تابوتی از آنان بر دوش مردم صبور به بهشتزهرا تشییع میشد و اینگونه بود که شهدای عملیات الی بیتالمقدس اگر چه آزادی خرمشهر را ندیدند اما شادکننده میلیونها دل بودند و یکی از آن دلبران، جماراننشین پاکطینتی بود که همانروزها در پیامی گفته بود: «فتح خرمشهر، فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است. خرمشهر شهر لالههای خونین است و خرمشهر را خدا آزاد کرد» و این جمله کوتاه و با معنویت حضرت امام راحل، جان کلام همه رزمندگانی بود که در عملیات منجر به آزادی خرمشهر حضور داشتند و خود سر به سجده شکر داشتند که «سپاس خدا را که عنایت فرمود تا خرمشهر را پس از ماهها اسارت از چنگال بعثیان عراقی نجات دهیم».وقتی مرحله اول و دوم عملیات الی بیتالمقدس به پایان رسید و بچههای مخلص امام و فداییان روحالله، در اطراف خرمشهر مستقر شدند، رادیوی رژیم بعثی میکوشید در تبلیغات کاذب خود حضور نیروهای عراق را در خرمشهر به رخ بکشد. برای ما که از شهریور 59 شاهد سقوط خرمشهر و تسخیر آن به دست گرگهای گرسنه صدامی بودیم تا آن لحظات که مارش آزادی را از دروازههای خونینشهر شنیدیم، فاصلهای بس دردناک بود. میتوانستیم حدس بزنیم که صدام میخواهد حضور نیروهای عراقی را در خرمشهر به رخ بکشد تا توجیهی باشد برای ترمیم روحیه نیروهای شکستخوردهاش. نبردی که روز دهم اردیبهشت 61 آغاز شد، در یومالله سوم خرداد 61 نویدبخش فتح خونینشهر شد و چنین شد که خونینشهر، خرمشهر شد و حالا که نگاه میکنم، میبینم حق دارم آن روز را روز تولد دوباره خودم بدانم و خرمشهر، حقا که شهر دوم من است، مثل میلیونها ایرانی که در شهرهای مختلف ایران زندگی میکنند اما خرمشهر را شهر دوم خود میدانند و این افتخار همه ایرانیان و صدالبته مایه مباهات امثال این حقیر است که در آن عملیات حضور داشتم. بعدها که قصد داشتم روایات سالهای دفاعمقدس را مکتوب کنم به نامهای بزرگی برخورد کردم. نامهایی که هر کدام فاتحان دلها و قلوب میلیونها ایرانی سربلند بودند. مردانی که بسیاریشان اگرچه جهانآرا شدند اما عدهای از ایشان، گمنام ماندند و یکی از آن دلیران گمنام «عبدالرضا آلبوغبیش» است. همان دلاوری که در روزهای آخر مقاومت خرمشهر و در مقاومت 34 روزه فرشتگان خداوند در خونینشهر، 13 گلوله به بدنش خورده بود و آخرین صحنههایی که از سقوط خرمشهر دیده بود، صحنه شهادت شیخ شهید «محمدحسن شریفقنوتی» بود. او سالیان سال است در جدال با تکههای سربی جامانده در بدنش، تلاش دارد همان «سرباز گمنام» برای سربلندی ایران اسلامی باقی بماند. «هر کجا هست، خدایا به سلامت دارش». آری! سوم خرداد از این دست روزهای دوستداشتنی است و به همین دلیل معتقدم در این روز، فقط خرمشهر آزاد نشد، بلکه رؤیاهای صدام و همه حامیان آمریکایی و اروپایی او، در این روز توسط جوانان غیرتمند ایران اسلامی - از جمله
10 شهید گلگونکفن مسجد جوادالائمه - نقش برآب شد. قادسیه آنان به زبالهدانی ریخته شد و دنیا به قدرت، صلابت و رشادت این جوانان شهادت داد و خرمشهر پایتخت دفاعمقدس شد و مسجد جامع آن، قلب این پایتخت... و سوم خرداد تولد دوباره پایتخت و تولد دوباره میلیونها ایرانی بود که با غرور، روزنامههای عصر را در خیابانها و چهارراهها به دست گرفته بودند که مزین به بیان ماندگار و تاریخی امام عزیزمان بود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». خرمشهر سوم خرداد آزاد شد تا طلعت حقیقت، از افق غربت و مظلومیت بسیجیان غرقه در خون ظاهر شود. همانهایی که در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند. همانهایی که دلیرانه و مؤمنانه و عاشورایی با دشمن زبون جنگیدند تا بیرق اسلام و انقلاب سرافراز بماند. همان مردان مردی که پایشان به میدانهای مین و راههای رسیدن به آسمان، آشناتر بود. آنهایی که یک جرعه آب ایستگاههای صلواتی را با هزاران مسؤولیت دنیایی عوض نکردند. آنها که پرسهزدن در سایه ملایم خوشبختی و گمشدن در همهمه زندگی و ایستادن در صف روزمرگی را به اهل دنیا واگذار کردند و خود در کاروان ابدی و ازلی شهادت نامنویسی کردند. آنها در سوم خرداد61، شاگردی خود در مکتب حضرت روحالله را بر منارههای زخمی مسجد جامع خرمشهر چنان فریاد کردند که بنگاههای بزرگ سخنپراکنی جهان، از انعکاس این فتح بزرگ عاجز شدند. همانها که مدال بزرگ افتخار «فاتحان خرمشهر» را بر سینه زدند و شهدای مسجد جوادالائمه و هزاران شهید دیگر چنین بودند. شهدایی که به امر مولا و مقتدا و ولی امرشان، شجاعانه برای انجام تکلیف رفتند تا امثال من، در روز بزرگ فتح خرمشهر، خود را باز متولد شده دریابند. روحشان شاد!
***************************************