روزنامه کیهان **
پرچم خمینی(ره)با خامنهای در اهتزاز است
«حقیقتاً خدا میداند که آن بزرگوار [امام خمینی (ره)] در این دنیای تاریک ظلمانی، مثل یک خورشید، چند صباحی آمد درخشید و رفت، تا مردم بدانند که خورشیدی هم هست. دیگر بعد از ائمه و معصومین، ما و دیگران هم مثل آن آدم سراغ نداریم. اگر کسی هم بگوید، به نظر من بیانصافی کرده است. انسانیت باید بفهمد که این گوهر در خزانه الهی وجود دارد. آن مرد، اگر میفهمید که تکلیف است، عمل میکرد.» این سخن تاریخی و توصیف بسیار زیبای رهبر عزیز انقلاب از امام خمینی است. توصیفی که به حق، بهترین حرف درباره آن یگانه دوران است و نمیتوان برای آن نقیض و بدیلی در نظر گرفت. اما این تنها سخن از این جنس نبود و امام حاضر درباره امام راحل اینگونه سخن گفت: «او به همه فهماند که انسان کامل شدن و علیوار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست» این توصیفات دقیق و پر اهمیت، از زبان کسی است که بیتردید، خود یکی از مظاهر تقوا و معرفت و اخلاق است و یقینا مبالغه و اغراق در ساحت او راه ندارد.
هرچند این توصیفات بیسابقه کم نظیر و حتی بی نظیر است و مثل آن را از زبان بزرگان برای هیچکس نمیتوان پیدا کرد، اما آیا امام خمینی تنها یک شخصیت اخلاقی و یک عارف متقی بود که مستحق اینگونه توصیفات باشد؟! یعنی رهبر انقلاب، آن عزیز سفر کرده را تنها به این دلیل – که البته بسیار مهم و ممتاز است- ستوده است؟ واقعیت این است که امام خمینی، افزون بر همه سجایای فردی و اخلاقی و علاوه بر همه کمالات روحی و معنوی، بانی یک مکتب فکری نوین – که ترجمان و به روز شده مکتب پیامبر عظیمالشان اسلام و ائمه هدی سلام الله علیهم اجمعین است- بوده و از این حیث، در تاریخ معاصر نقطه عطفی بوجود آورده که پیش از آن وجود نداشته و آثار آن هرگز به پایان نمیرسد. امام راحل ما، بنیانگذار یک نظام حکومتی برپایه اصول اسلامی و مبتنی بر ولایت پیشوای معصوم که غیاب او، در قالب ولایت فقیه متجلی شده بود و از این حیث، دست به تاسیسی زد که پیش از او کسی چنین کاری نکرده بود و جرات و درایت و هوشمندی آن را نداشت. این وجه از شخصیت امام خمینی – که البته از بعد ایمان و معرفت او جداییپذیر نیست- اورا افزون بر یک رجل الهی و یک قدیس بیهمتا، به یک چهره تاریخی و کاریزما و یک جریانساز بینظیر در تاریخ سیاسی جهان تبدیل کرد. به گونهای که با گذشت سالها از رحلت جانسوز او، راه و روش او، الهام بخش مسلمانان و مستضعفان جهان است و تاسی به او، وسیله نجات و بقای آنان.
طبیعی است که دشمنان برای دور کردن این خورشید تابان و این ریسمان الهی از جایگاه خود، دست به هر شیطنتی بزنند و از هیچ تلاشی کوتاهی نکنند. از جمله این اقدامات، تلاش برای تحریف امام است. رهبر انقلاب، تلاشهای صورت گرفته برای این کار را مهم و خطرناک دانستند و در این باره فرمودند: « اگر ملت ایران بخواهد هدفها و راه را ادامه دهد، باید راه و اصول امام بزرگوار را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند که تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و منحرفکردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم، یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.»
اما مگر امام خمینی چه کرد و چه گفت که تحریف او تا این حد خطرناک است!؟چرا حیات سیاسی و اجتماعی یک ملت به او بستگی دارد و چرا قدرتهای بزرگ جهانی، با گذشت بیش از ربع قرن از رحلت آن عزیز سفر کرده تا این اندازه حقد و کینه او را به دل دارند!؟
باید گفت امام راحل،آموزههایی از جنس فطرت الهی انسانها داشت بگونهای که هرکس با اولین ارتباط، مجذوب و شیفته او می شد و این برای دشمنان و ابرقدرتها خطرناک بود. گرچه توصیف آن یگانه دوران در یک یادداشت روزنامهای، امری محال است و مصداق «بحر در کوزه»، اما برخی از مهمترین اشارات امام راحل عظیمالشان در امور مهم و تعیین کننده را با هم مرور می کنیم.
اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی
پیش از امام، کسی به این نکته مهم نپرداخته بود که دشمن، اسلام را وسیلهای علیه اسلام قرار میدهد! اما امام راحل با روشنی و تیزبینی، اسلام آمریکایی را نسخهای برای نابودی اسلام اصیل دانستند و نسبت به آن هشدار دادند: «مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین «اسلام آمریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدسنماهای متحجر و سرمایهداران خدانشناس و مرفهین بیدرد، کاملاً مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی است» (جلد ۲۱ - صفحه ۱۲۱) ایشان ویژگیهای اسلام ناب را اینگونه بر شمردند:«خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهههای عشق و شهادت و شرف و عزت سرمایه زوالناپذیر آنگونه هنری است که باید، به تناسب عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی، همیشه مشام جان زیبا پسندِ طالبانِ جمال حق را معطر کند. تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - اسلام ائمه هدی - علیهم السلام - اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهداری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بیدرد، و در یک کلمه «اسلام آمریکایی» باشد.» ( جلد ۲۱ - صفحه ۱۴۵) ایشان همچنین فرمودند:«گر دیر بجنبیم اسلام آمریکایی از جلسات سیاسیون ظاهرالصلاح وابسته به آمریکا و نیز از همین حوزهها و دانشگاهها چنان زیبا برای جهان پابرهنگان تشنه عدالت ترسیم میگردد که همگی محکوم به فنا هستیم.» این دو روش و مرام، در قاموس امام دوخط آشتیناپذیر بود که نزدیک شدن به هریک، دوری از دیگری را بدنبال داشت . امام معتقد بود بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی، هیچ سازش و آشتی وجود ندارد و هرکه این ساز را کوک کند، به نفع اسلام آمریکایی قدم برداشته است. حضرت امام برای به تصویر کشیدن نمونهای تام و تمام از اسلام آمریکایی، حکام عربستان را نشانه رفتند و فرمودند:« مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقههای مسلمین را در طول حیات ننگین آلسعود و نیز جنایت قتل عام زائران خانه خدا را فراموش میکنند؟ مگر مسلمانان نمیبینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شدهاند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملّاهای کثیف درباری، اسلام مقدسنماهای بیشعور حوزههای علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومین و پابرهنهها، و در یک کلمه «اسلام آمریکایی» را ترویج میکنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرورخویش، آمریکای جهانخوار، میگذارند.»
فقرا و محرومان
برخلاف همه مکاتب و مرامهای شناخته شده دنیا که تکیه حاکمان به سرمایهداران و اشراف است، امام فقرا و پابرهنه ها را ولی نعمت خود و مسئولان میدانست و در خصوص رسیدگی به حال آنها بارها و بارها هشدار داد. سخنان آن عزیز سفر کرده در این باب بسیار خواندنی است: « همه، ملت اسلام و تابع قرآن و از گروه زحمتکشان این کشور هستید. انقلاب اسلام، این انقلاب مهم اسلامی، رهین کوششهای این طبقه است؛ طبقه محروم، طبقه گودنشین، طبقهای که این نهضت را به ثمر رساند و توقعی هم نداشت. من شما طبقه گودنشینان را از آن کاخ نشینان بالاتر میدانم؛ اگر آنها لایق این باشند که با شما مقایسه بشوند. من وقتی که در انقلاب میدیدم که یک پیرمردی از آن گودنشینها از آن منزل محقر خرابه بیرون میآمد و میگفت که ما با بچههایمان صبح که میشود میرویم برای تظاهرات، [مباهات میکردم]. یک موی شما بر همه آن کاخ نشینها و آنهایی که در این انقلاب هیچ فعالیتی نداشتند، بلکه کارشکنی هم تا آن اندازه که میتوانستند میکردند و الآن هم هر مقدار که بتوانند میکنند، یک موی شما بر همه آنها ترجیح دارد؛ بلکه مقایسه یک موی شما با آنها نباید صحیح باشد.
شما این انقلاب را به ثمر رساندید و گروههایی که در سرتاسر این کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم [بودند] و همانهایی که مستضعف هستند و کاخنشینها آنها را استضعاف میکنند و اینها ثابت کردند که کاخنشینها هستند که ضعیفند و پوسیدهاند و برای این ملت هیچ کاری نکردهاند و نخواهند کرد. این دانشگاه بود، جوانهای دانشگاه که آنها هم از محرومین و مستضعفیناند و این طبقه محروم جامعه بود که از همه رفاهها محروم بود، لکن قلبش مملو از عشق به اسلام و ایمان بود و با آن عشق و با آن ایمان این حرکت را دنبال کرد و شهید داد و در مقابلش چیزی مطالبه نکرد.»(جلد ۱۴ - صفحه ۲۶۱) امام افزون بر حمایت تام و تمام از محرومان، نقطه مقابل آنها یعنی اشراف و سرمایهداران ظالم را هم مورد حمله و تذکرهای شدید خود قرار میداد:«آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایرانِ انقلابی باید بدانند که عدهای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هرکس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را کمونیست و التقاطی میخوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید.» (جلد ۲۱ – صفحه 88)ایشان حمایت از همه محرومان و مستضعفان را اصل تغییرناپذیر نظام اسلامی دانستند:« ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامهریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. ما اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است.» (جلد ۲۱ – صفحه 91)
رسالت علما و روحانیون
یکی از مهمترین ویژگیهای امام، توجه به همه آحاد و اقشار جامعه و تبیین وظایف و مسئولیتهای آنها بود. از جمله ایشان، نهاد روحانیت را بعنوان مسئول تامین و تولید نرمافزار انقلاب اسلامی و محتوای راهبرد جامعه معرفی کرده و از آنها به قاطعیت، برای آینده کشور مطالبه برنامه می کنند:«امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامی حرفهای فقها و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامهها کشیده شده است، چرا که نیاز عملی به این بحثها و مسائل است؛ مثلاً در مسئله مالکیت و محدوده آن، در مسئله زمین و تقسیم بندی آن، در انفال و ثروتهای عمومی، در مسائل پیچیده پول و ارز و بانکداری، در مالیات، در تجارت داخلی و خارجی در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و دیات، در قوانین مدنی، در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم؛ چون عکاسی، نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، تئاتر، سینما، خوشنویسی و غیره. در حفظ محیط زیست و سالم سازی طبیعت و جلوگیری از قطع درختها حتی در منازل و املاک اشخاص، در مسائل اطعمه و اشربه، در جلوگیری از موالید در صورت ضرورت و یا تعیین فواصل در موالید، در حل معضلات طبی همچون پیوند اعضای بدن انسان و غیر به انسانهای دیگر، در مسئله معادن زیرزمینی و روزمینی و ملی، تغییر موضوعات حرام و حلال و توسیع و تضییق بعضی از احکام در ازمنه و امکنه مختلف، در مسائل حقوقی و حقوق بینالمللی و تطبیق آن با احکام اسلام، نقش سازنده زن در جامعه اسلامی و نقش تخریبی آن در جوامع فاسد و غیر اسلامی، حدود آزادی فردی و اجتماعی، برخورد با کفر و شرک و التقاط و بلوک تابع کفر و شرک، چگونگی انجام فرایض در سِیر هوایی و فضایی و حرکت بر خلاف جهت حرکت زمین یا موافق آن با سرعتی بیش از سرعت آن و یا در صعود مستقیم و خنثی کردن جاذبه زمین و مهمتر از همه اینها، ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه که همه اینها گوشهای از هزاران مسئله مورد ابتلای مردم و حکومت است که فقهای بزرگ در مورد آنها بحث کردهاند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمانهای گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید برای آن فکری بنمایند». ( جلد ۲۱ - صفحه ۱۷۷) اینکه حوزههای علمیه تا چه میزان به این تکالیف الهی و خطیر عمل کردهاند یا نه و اینکه اگر عمل کرده بودند، امروز تا چه میزان از مشکلات و مصائب مردم کاسته شده بود، جای بحث و گفت وگو دارد، اما نفس تعیین ماموریتی به این عظمت و مهمی، نشان از جایگاه خطیر نهاد روحانیت دارد. به همان اندازه که این جایگاه خطیر است، میتواند محل طمع دشمن هم باشد. امام در این باره بارها و بارها هشدار دادند. از هشدار درباره زیطلبگی تا در افتادن به دام تحجر و التقاط. ایشان معیار و ملاک عالم دینی در تراز اسلام ناب را اینگونه برشمردند: « علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایهداران و پولپرستان و خوانین نرفتهاند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کردهاند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایهداران در یک کاسه است. و خداوند کسانی را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر میکنند، نمیبخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خواندهاند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کردهاند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفتهاند. دقت و مطالعه در زندگی علمای سلف، حکایت از فقر و نهایتاً روح پرفتوت آنان برای کسب معارف میکند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کردهاند و با قناعت و بزرگواری زیستند. در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سرنیزه بوده است، نه سرمایه پولپرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیدهاند.» (جلد ۲۱ - صفحه ۲۷۶) این معیار به خوبی نشان از آن دارد که هرکه راهی جز این برگزیند، از زمره روحانیت اصیل و متعهد خارج شده و تنها لباسی از آن جنس به تن دارد! امام راحل درباره نفوذیها در حوزههای علمیه فرمودند: « در حوزههای علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عدهای با ژست تقدسمآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست.طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام آمریکاییاند و دشمن رسولالله. آیا در مقابل این افعیها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزهها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازهای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه میآورد؛ یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشتهاند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بیدینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست.» ( جلد ۲۱ - صفحه 278) امام عزیز ما،مرز بین روحانیت دنیاپرست و روحانیت اصیل را به زیبایی ترسیم کردند و فرمودند: «علما و روحانیون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقیده و هدف اسلامی ملت خیانت نکرده و نمیکنند. البته تذکر این نکته لازم است که در تمام نوشتهها و صحبتها هر وقت نام «روحانیت» را به میان آوردهام و از آنان قدردانی نمودهام، مقصودم علمای پاک و متعهد و مبارز است؛ که در هر قشری ناپاک و غیرمتعهد وجود دارد. و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است. و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بودهاند؛ و ضربات اصلی را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدسمآب و دینفروش زدهاند و میزنند»(جلد ۲۱ - صفحه ۹۸) و در نهایت نسبت به دنیازدگی اینان،چنین فرمودند: «نکته دیگر اینکه من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان میدانم. و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود، که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست. و هیچ وسیلهای هم نمیتواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بیمورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند؛ و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایهداری و سرمایهداران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشت سازی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوءاستفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید به شدت مواظب حرکات خود بود. چه بسا افرادی از سازمانها و انجمنها و تشکیلات سیاسی و غیر آنها با ظاهری صددرصد اسلامی بخواهند به حیثیت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند؛ و حتی علاوه بر تأمین منافع خود، روحانیت را رو در روی یکدیگر قرار دهند. البته آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پابرهنههاست؛ چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهدهدار این مسئولیت بزرگ بدانیم. و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کردهایم.»(جلد ۲۱ - صفحه 99)
آنچه خواندید،مشتی از خروار و اندکی از بسیار گوهر دریای اندیشه امام بود. بی دلیل نیست که مشعل فروزان نهضت او،هنوز در جهان شعلهور است و «خمینیون»در نیجریه تشکیل می شود و زکزاکی قهرمان،خود را مرید و مقلد آن یگانه دوران می داند.
بیدلیل نیست که هنوز دشمن از نام او میهراسد و در پی تحریف نام و راه اوست و در آخرین تلاش،بنگاه خبر پراکنی روباه پیر انگلیس،ادعای احمقانه و مضحکی مبنی بر ارتباط امام با روسای جمهور آمریکا را مطرح می کند!! وحشت آن فرومایگان از نام مردی که خوابشان را آشفته کرده تا بدانجاست که آنها را به مرز جنون و هذیانگویی رسانده و به مردی که تا آخرین روزهای عمرش، کمر به مبارزه همهجانبه با آمریکا بسته بود،نسبت ارتباط با آنها را می دهند و احمقانه و کوردلانه،انتظار دارند این سخن برای مردم باورپذیر باشد!گرچه کاملا معلوم است که آنان نمیتوانند خدشه ای به چهره نورانی امام راحل عظیمالشان بزنند و باید در جوابشان گفت: «کی شود دریا به پوز سگ نجس!»اینگونه به نظر می رسد آنان بیش و پیش از هر چیز،در صدد توجیه تراشی برای نمایندگان اسلام آمریکایی و دلباختگان غرب در برخی مناصب کشور هستند .
شناخت امام راحل،تکلیفی خطیرتر از همیشه و یگانه راه عبور کشور از همه عقبه های خطرناک است.
***************************************
روزنامه قدس **
حذف مهره اصلی ریاض و آینده مذاکرات سوریه/آرش خلیل خانه
استعفای «محمد علوش» رئیس و مذاکره کننده ارشد هیأت معارضان سوری در گفتوگوهای ژنو و اصلیترین مهره عربستان سعودی در این فرآیند بیانگر آن است که تغییر و تحولاتی در مسیر مذاکرات صلح سوریه در حال وقوع است. اما سؤال مهم این است که این تغییرات در کدام مسیر رخ خواهد داد. بنبست و شکست مذاکرات یا گشایشی جدید در مسیر آن برای رسیدن به یک توافق سیاسی به منظور پایان دادن جنگ؟ آنچه میتواند پیشبینی یکی از این دو گزینه را ممکن کند، زوایا و ابعاد پنهان و کمتر مورد توجه این کنارهگیری است. اگرچه در ظاهر محمد علوش از سمت خود استعفا داده، اما بنظر میرسد کنارهگیری او بیشتر به یک برکناری محترمانه و سیاستمدارانه شباهت دارد. همزمان با کنارهگیری علوش، «اسعد الزعبی» ژنرال فراری و جداشده از ارتش سوریه که به معارضان پیوسته بود هم از عضویت در هیأت مذاکره کننده معارضان برکنار شد. از اینرو بنظر میرسد تغییرات در تیم معارضان از جای دیگری دیکته شده و خودخواسته نبوده است و شاید از این دو گزینه هم فراتر برود. اگرچه علوش دلیل کنارهگیری خود را شکست مذاکرات ژنو و تداوم حملات ارتش سوریه عنوان کرده، و همزمان ماشین تبلیغات رسانهای حامی معارضان از یکسو دولت سوریه را به تشدید جنگ متهم میکنند و از دیگر سو بر طبل پیروزیها و پیشرویهای داعش در روزهای اخیر در شمال سوریه میکوبند تا جامعه جهانی را تحریک کنند، اما آنچه زیرکانه مخفی نگه داشته میشود، جنگ و دستبه دست شدن برخی شهرها در شمال سوریه میان دو گروه داعش و جبهه النصره و در عمل نزاع داخلی میان تروریستها است. در این شرایط و در حالی که مذاکرات ژنو از هفتهها پیش متوقف مانده، حال آنکه برخی اینگونه القا میکردند که ترکیب هیأت معارضان که همان گروه ریاض و دستچین عربستان سعودی بود بیشترین بخت را برای حصول نتیجه دارا است، برکناری مهمترین عناصر این هیأت، عکس این گمانه القایی را ثابت کرد. شاید پیش از این هم قابل پیشبینی بود که هیأت ریاض به سرکردگی یکی از اصلیترین عناصر تروریستی یعنی گروه جیشالاسلام که علوش از رهبران آن است نمیتواند جاده صافکن مذاکرات صلح باشد زیرا از یکسو مسکو و دمشق جیشالاسلام را یک گروه تروریستی میدانند که باید مثل داعش و جبهه النصره با آن برخورد شود و از سوی دیگر این گروه و بسیاری دیگر از گروههای موسوم به تشکل ریاض اساساً اعتقادی به صلح با بشار اسد ندارند، اکنون واقعیت آن است که استعفا یا برکناری علوش در ذات خود نمیتواند مذاکرات صلح سوریه را از بنبست خارج کند، آنچه مهم است فرآیندی است که این اتفاق را رقم زده و تصمیمسازان اصلی را به این نتیجه رسانده که باید چنین تغییری را ایجاد کنند. محتملترین گزینه این است که عربستان سعودی زیر فشار تحولات میدانی سوریه و نزدیک شدن دیدگاههای روسیه و آمریکا به انعطاف و عقبنشینی در موضع خود تن داده و حاضر به قربانی کردن مهرههای خود شده است تا دست خالی از میدان بیرون نرود و این برکناری مقدمه واردکردن مهرههای معتدلتر و قابل توجیه در هیأت معارضان برای ایجاد تحرکی تازه در مذاکرات باشد.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
ماه خرداد به نیمه رسید و قمر منیر شعبان به روزهای واپسین خود نزدیک میشود تا صلای میهمانی ماه خدا در گوش جانها شنیده شود. این روزها خطبه پیامبر اکرم که مسلمانان را به ضیافت الهی فرا میخواند، در عالم طنینانداز است که:
«ای انسانها ماه خدا به سوی شما رو کرده است، ماهی پر برکت و رحمت و سرشار از آمرزش که در نزد خدا بهترین ماه و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعت...».
روزهای پایانی ماه شعبان همیشه این حسرت را بر دل مومنین باقی میگذارد که آیا با آمرزش و پالایش جسم و جان وارد ماه ضیافت الهی میشوند و آیا مغفرت پروردگار در این ماه شامل حال آنان شده است یا نه؟ و لذا شایسته است در روزهای باقیمانده، خود را مخاطب فرمایشات ولی نعمتمان، حضرت علی بن موسیالرضا علیه السلام قرار دهیم که خطاب به اباصلت فرمودند: «در این ایام باقیمانده از ماه شعبان بسیار استغفار کن، حقوقی که بر گردنداری ادا کن، کینه از دل بشوی، توبه کن و این دعا را زیاد بخوان که اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان، فاغفرلنا فیما بقی منه».
ماه مبارک رمضان از هفته آینده فرا میرسد و عطر معنوی ضیافت الهی و ماه میهمانی نور و بهار قرآن فضای جانها را معطر میسازد. این ماه که اولیای خدا برای آمدنش لحظه شماری میکردند، ماه رسیدن به کمال، راز و نیاز و عذر تقصیر به درگاه خالق توبهپذیر است، لذا از او عاجزانه بخواهیم که برای ورود به این ماه، عذرهای ما را بپذیرد، عیبهای ما را مگیرد، بندگان خطاکار را با عطایای رحمتش بنوازد و نظر لطف و عنایت حضرت ولی عصر علیه السلام را شامل حال ما بگرداند.
در این هفته حال و هوای جمهوری اسلامی ایران به سمت لحظات حزنآوری کشیده میشود چرا که ماه خرداد که به نیمه نزدیک میشود، تداعی کننده روزهای سخت از دست دادن مرجعی بزرگ و رهبری شجاع و مردمی است که در دل یکایک این ملت جا داشت و 27 سال پیش با ارتحال جانسوز خود از میان این ملت به ملکوت اعلی پرکشید.
این مرد بینظیر تاریخ معاصر ایران نه تنها حق بزرگی بر ملت ایران بلکه بر ملتهای آزاده و مسلمان جهان دارد چرا که با نهضت خود، اراده و جسارت حقجویی را به ملتهای ستم دیده و سلطه زده بخشید و آنها را برای استیفای حقوقشان کمک کرد. به همین دلیل همه دوستداران امام در این روزها که یادآور روزهای سخت عروج ملکوتی آن احیاءگر بزرگ ملتهاست با راه و آرمانهای بلندش تجدید میثاق کرده و بر استمرار راهش تاکید میکنند.
در روزهای آغازین هفته و در هشتمین روز از خرداد، دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، مجلسی که به خاطر ویژگیهای زمانی و ترکیب مجموعهای آن، انتظارات گستردهای از آن میرود و مسئولیتهای مهمی را در زمینههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای انجام دارد، آغاز به کار کرد. در مراسم افتتاحیه مجلس جدید، رهبر معظم انقلاب در پیامی با ترسیم اولویتهای مجلس دهم با سپاس از حضور حماسی مردم در انتخابات مجلس قانونگذاری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی را به دنبال کردن الزامات تحقق اقتصاد مقاوم و گسترش و تعمیق فرهنگ اسلامی، و همچنین پرهیز از سرگرم شدن به زایدههای جناحی و غالب ساختن انگیزههای شخصی بر مصالح عمومی توصیه کردند. ایشان در این پیام تاکید کردند: «پس از اینکه ملت ایران با حضور حداکثری در انتخابات پراهمیت مجلس قانونگذاری، بیعت دیرین خود با نظام جمهوری اسلامی را بار دیگر تکرار کرد و با این زبان رسا به بدخواهان پاسخ گفت، وظیفه مسئولان نظام در بخشهای گوناگون به احساس مسئولیت و انجام خدمت، سنگینتر از گذشته میشود.»
در پیام رهبری به مجلس دهم آمده است: «شرایط طوفانی منطقه و جهان و ماجراجوییهای بینالمللی سلطهگران و اتباعشان، ایران اسلامی را با اوضاع پیچیدهتری از گذشته روبرو ساخته است. اقتدار کشور برای مواجهه با این شرایط، به هوشمندی و عزم راسخ و دردست داشتن ابتکار عمل از سوی همه مسئولان نیاز دارد. وظیفه انقلابی و قانونی شما نمایندگان محترم آن است که مجلس را سنگری استوار در برابر ترفند و فسون و افزونخواهی گستاخانه استکبار و نقطه اتکای درخشان مردم مومن و انقلابی بسازید. تحقق بخشیدن به اقتصاد مقاوم با همه الزامات قطعی آن و نیز تلاش مجدانه برای گسترش و ژرفسازی فرهنگ اسلامی، دو اولویت فوری کنونی است. اولویتهای مهم دیگری در بخشهای گوناگون مربوط به اقتدار ملی و استحکام امنیت و مصونیت کشور، وجود دارد که تضمین کننده استقرار عدالت اجتماعی و استقلال و پیشرفت کشور است. شناخت این اولویتها از جمله وظایف نمایندگان و دردسترس ذهن هوشمند آنان است. نمایندگان مجلس را به توکل به خدا و حسن ظن به وعدههای او و استقامت در صراط مستقیم الهی توصیه کرده و از سرگرم شدن به زایدههای جناحی و غالب ساختن انگیزههای شخصی بر مصالح عمومی برحذر میدارم.»
در این هفته مقامات رژیم سعودی با سد کردن راه حضور زائران ایرانی در مراسم حج، اصول میزبانی را زیر پا گذاشته و با انواع کارشکنیها در مذاکره با هیات ایرانی، نشان دادند جز به دامن زدن به اختلافات و بهرهجوییهای سیاسی به چیز دیگری نمیاندیشند.
برپایه اعلام مسئولان ایرانی روز یکشنبه آخرین فرصتی بود که عربستان میبایست نظر نهایی خود را درباره سفر زائران ایرانی اعلام میکرد ولی عملاً با عدم پاسخگویی و اصرار بر 11 شرط غیرقانونی خود نشان داد حاضر به حفظ عزت، امنیت و کرامت زائران ایرانی نیست. مقامات رژیم سعودی در ادامه مواضع جاهلانه و فرقهگرایانه خود که در سالهای اخیر به آن شدت بخشیدهاند و تداوم این کارشکنیها، عملاً زائران ایرانی را از حضور در مراسم حج 95 محروم ساختند که طبعاً باید مسئولیت دنیوی و اخروی این حرکت زشت را برعهده گرفته و منتظر عواقب آن باشند.
هفته جاری آذربایجان غربی میزبان کاروان دولت تدبیر و امید بود که در قالب بیست و هفتمین سفر استانی صورت گرفت. رئیسجمهور در این سفر دو روزه از 269 طرح بهرهبرداری کرد و با اختصاص 26 هزار و 370 میلیارد ریال اعتبار به آذربایجان غربی، سرعت گرفتن برنامههای توسعه این استان و قرار گرفتن در مسیر احیای اقتصادی آذربایجان غربی همراه با احیای دریاچه ارومیه را نوید داد. این استان به واسطه دارا بودن نیروی انسانی مستعد و کارآفرین، موقعیت جغرافیایی خاص و قرار گرفتن در جوار کشورهای ترکیه، عراق و جمهوری آذربایجان میتواند سهم بیشتری در تحقق اهداف توسعه کشور به ویژه در دوران پسابرجام داشته باشد.
در صحنه بینالمللی، این هفته مهمترین رویداد حمله نیروهای دولتی و مردمی عراق برای آزادسازی شهر مهم و استراتژیک فلوجه بوده است. شهر فلوجه واقع در استان الانبار از بسیاری جهات حائز اهمیت است و این شهر، اولین منطقهای بود که داعش دو سال قبل آنرا به اشغال خود در آورد. اهمیت فلوجه تا به آن حد است که آمریکاییها اخیراً اذعان کردهاند که از حمله به فلوجه خودداری کردند چرا که از تلفات سنگین آن بیم داشتند. از این جهت، میتوان گفت که اگر نیروهای عراقی بتوانند بر این شهر تسلط پیدا کنند و تروریستهای تکفیری را شکست بدهند، گام بسیار مهمی را در اعاده ثبات و تحکیم حاکمیت دولت برداشتهاند و در واقع کمر گروههای تروریستی را شکستهاند. بسیاری از کارشناسان بر این نکته تاکید کردهاند که اگر نیروهای عراقی فلوجه را از داعش پس بگیرند، پیروزی در موصل چندان دشوار نخواهد بود.
براساس تازهترین گزارشها، نیروهای عراقی هم اینک در داخل فلوجه به جنگ تن به تن با تروریستها پرداختهاند. «حیدر العبادی» نخستوزیر و فرمانده کل نیروهای عراقی به همراه سلیم الجبوری رئیس مجلس روز گذشته به فلوجه رفتند و در جلسه فرماندهان نظامی شرکت کردند. العبادی پس از این جلسه گفت هدف، آزادی فلوجه با کمترین خسارت است و تاکید کرد مرحله اول عملیات به همه اهداف خود رسیده است. نخستوزیر عراق تاکید کرد پیروزی در چنگ نیروهای عراقی است. نکته قابل توجه در عملیات آزادسازی فلوجه، حضور نیروها و فرماندهان شیعه در کنار اهل تسنن است که بازتاب مثبتی در کشور عراق پیدا کرده است.
این هفته رژیم آل خلیفه که به طور غیرقانونی و تحت حمایت عربستان بر ملت بحرین مسلط شده است در ادامه سیاستهای سرکوبگرانه، شیخ علی سلمان، روحانی آزادیخواه و مبارز را که از سال گذشته در بازداشت است به 9 سال حبس محکوم کرد. این حکم ظالمانه بازتاب گستردهای در پی داشت و در بحرین، با وجود خفقان و نبود آزادی، گروههایی از مردم به خیابان آمدند تا به این حکم جابرانه اعتراض کنند. جمهوری اسلامی ایران نیز از این حکم ابراز تاسف شدید کرد. همچنین حزبالله لبنان نیز این حکم را شدیداً محکوم نمود.
رژیم آل خلیفه، که با سیاست ارعاب و سرکوب بر بحرین حکم میراند با اینگونه اقدامات میکوشد اوضاع را تحت کنترل داشته باشد. این رژیم که از سوی حامیان خارجی حمایت همهجانبه میشود در داخل بحرین مقبولیت ندارد و تنها نماینده بخش اقلیت جامعه این کشور است.
مردم بحرین خواستار احقاق حقوق خود هستند و در جهت این خواسته برحق خود، از پنج سال قبل، مبارزه مسالمتآمیزی را آغاز کردهاند ولی رژیم منامه با توسل به زور تلاش کرده است صدای حقطلبی مردم را خفه کند و در این هدف ابایی نداشته است که از حامیان خارجی، به خصوص عربستان برای سرکوب ملت خود کمک بگیرد. با اینحال تحولات بحرین در پنج سال گذشته نشان داده است تلاشهای مذبوحانه رژیم ثمر نخواهد داشت و این رژیم چارهای ندارد جز اینکه به خواسته مردم تن دهد.
این هفته، در سوریه نیز بحران اوج گرفت و عمده درگیریها در استان حلب و شمال سوریه بود. در حلب، گروههای تروریستی با جمعآوری نیروهای خود و دستیابی به کمکهای تازهای که از حامیان خود، به خصوص ترکیه دریافت کردهاند تحرکاتی را در استان حلب صورت دادند و بخشهایی در این منطقه را به اشغال خود در آوردهاند. با اینحال، نیروهای دولتی توانستند طی روزهای بعد، ضربات سنگینی را به تروریستها وارد سازند و حتی مناطق بیشتری را آزاد کنند.
گزارشها حاکی از درگیریهای شدید در اطراف حلب میان نیروهای دولتی و گروه تروریستی «النصره» است. از سوی دیگر نیروهای مردمی در اطراف شهر اعزار در نزدیکی مرز ترکیه، نیز درگیری شدیدی با داعش دارند. پیشرویهای مستمر نیروهای سوری در مناطق مختلف سوریه، سرخوردگی تروریستها و عصبانیت حامیان آنها را در پی داشته است. در این باره وزیر خارجه عربستان این هفته تاکید کرد که ریاض کمک به شورشیان را افزایش خواهد داد که تاییدی بر شکستهای سنگین تروریستهای مورد حمایت ریاض در سوریه میباشد.
***************************************
روزنامه خراسان**
پسابرجام و لزوم مذاکره با دیگران/سیدمحمداسلامی
درحالی که نگرانی جدی درباره آینده برجام روز به روز بیشتر می شود، سفر دکتر ظریف به ۴ کشور لهستان، فنلاند، سوئد و لتونی حاوی نکات مهم متعددی است. در ماه های گذشته دولت آمریکا نه فقط تلاشی برای ثمردهی برجام نداشته، بلکه در راه کارآمدی آن مانع ایجاد کرده است. به علاوه نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا می تواند برجام را به یک شکست بین المللی تبدیل کند. اکنون این پرسش مطرح می شود که سفرهای این چنینی وزیر خارجه و همراهان او چگونه می توانند در راستای تامین منافع ملی باشند.
1. یک هیئت سیاسی-اقتصادی:هیئت همراه با وزیر خارجه در سفر به ورشو، هلسینکی، استکهلم و ریگا به لحاظ تعداد و چینش افراد کم سابقه است. حضورمعاون بانک مرکزی ، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در راس مجموعه ای از ۶۰ بازرگان و فعال اقتصادی در هیئت همراه وزیر خارجه به وضوح نشان از یک سفر دیپلماتیک-اقتصادی دارد. در یک نگاه مُوَسّع می توان این سفر را مصداق دیپلماسی اقتصادی دولت دانست. باید توجه کنیم که دیپلماسی اقتصادی و یا حتی دیپلماسی سیاسی بر مدار منافع اقتصادی حلقه کامل کننده مذاکرات منجر به برجام است و بدون این حلقه، برجام در عمل ابتر می ماند. به علاوه معترف هستیم که بخشی از بدنه دولت با ساده انگاری یا قیاس به نفس تصور می کردند که مذاکرات سیاسی منجر به برجام، به خودی خود منجر به پیامدهای اقتصادی هم می شود. اما واقعیت این است که در بسیاری از کشورهای جهان، به ویژه بسیاری از کشورهای اروپایی، بخش خصوصی ماهیتا از بخش دولتی و سیاسی جداست. منافع مستقلی را دنبال می کند و حتی اگر نگوییم مذاکرات مستقلی را می طلبد، باید تاکید کنیم که برنامه ریزی مستقلی را طلب می کند. ما در برجام با بخش خصوصی در کشورهای 1+5مذاکره نکردیم. در حالی که اکنون آن ها هستند که دغدغه هایشان درباره محاسبه و مدیریت ریسک در تعاملات اقتصادی با بخش دولتی و بخش خصوصی ایران، تبدیل به یک مسئله شده که نیازمند راه حل مخصوص به خود است. لازم به تاکید است که در این میان به جز جدا کردن بخش خصوصی از بخش دولتی و سیاسی، در داخل بخش خصوصی هم باید بخش بانکی و بیمه ای را از دیگر اجزای بخش خصوصی جدا کنیم. هیئت همراه با دکتر ظریف دقیقا مبتنی بر همین نیازها طراحی شده است.
2. موضوعات گفت و گو:موضوعات اقتصادی مورد مذاکره در این سفر از مبنایی ترین موضوعات مورد نیاز برای هر تعامل اقتصادی پسابرجام هستند. تعاملات و کارگزاری های بانکی و روابط بیمه ای ۲ گام مبنایی در هر تعامل اقتصادی عصر جدید است. همچنین توضیح و شرح مولفه ها و روال های بازار ایران در گفت و گوهای مستقیم و چهره به چهره، مقدمات لازم را برای تامین مولفه حیاتی «اعتماد دوجانبه در تعاملات اقتصادی» تا حد قابل اتکایی فراهم می کند.علاوه بر این موضوعات اقتصادی، موضوعات سیاسی مطرح شده نیز کاملا تعیین کننده هستند. باید توجه کنیم که مسائلی از قبیل امنیت انرژی، بحران مهاجرت، مبارزه با تروریسم و دیگر موضوعات از این دست، اگر برای کشوری مانند آمریکا در واقع ابزارهای بازیگری بین المللی باشد، برای این کشورها پرونده های واقعی است که روی زندگی روزمره مردم کشورشان اثر می گذارد. این کشورها اغلب در مذاکرات بین المللی با حضور قدرت های بزرگ شرکت ندارند. بنابراین به عنوان نمونه از رویکرد ایران در بحران سوریه یا دغدغه ایران درباره اقدامات تهدید کننده امنیت انرژی توسط سعودی مطلع نمی شوند. بنابراین باز کردن باب گفت و گو با این کشورها، بسیاری از تلاش ها برای تخریب چهره بین المللی ایران را خنثی می کند.
3. تشریح وضعیت اجرای برجام:یکی از مهم ترین موضوعاتی که در این مذاکرات مورد بحث خواهد بود، شرایط اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) است. به گواهی آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران تمامی تعهدات پذیرفته در برجام را اجرا کرده است. اما طرف مقابل، به ویژه ایالات متحده در این زمینه به روشنی در مسیر نقض عهد قرار دارد. اگرچه ایران قصدی برای ورود به بازی مقصریابی Blame Game ندارد اما باید چنین سناریویی را در نظر داشت. احتمال در مخاطره قرار گرفتن برجام از سوی رئیس جمهور بعدی آمریکا اصلا کم نیست. بنابراین ما از هم اکنون باید کشورهای جامعه بین المللی را در جریان جزئیات اجرای برجام از سوی ایران و جزئیات نقض عهد از سوی طرف های مقابل قرار بدهیم. در صورت شکست برجام، باید از ایجاد یک اجماع غیرمنصفانه و ظالمانه دیگر علیه مردم ایران جلوگیری کرد.
4. دو پیشنهاد:در مذاکرات اقتصادی در حال انجام، توجه به ۲ موضوع می تواند تلاش های کنونی را بهینه و دوراندیشانه کند. اول این که اگرچه نفس دیپلماسی دوجانبه با این ۴ کشور خاص و بسیاری کشورهای دیگر ضروری است، اما مذاکرات اقتصادی پسابرجام نیز باید مانند خود برجام چندجانبه باشد. تلاش احتمالی برای تخریب یک شبکه اقتصادی چند جانبه قطعا دشوارتر از تخریب تعامل دوجانبه اقتصادی است. امضای قراردادهای اقتصادی با حضور شرکای استراتژیک ایران از قبیل چین و روسیه و یا با حضور طرف سوم از آلمان یا فرانسه می تواند راه را برای ترامپ یا فرد غیرمنطقی دیگری که قصد تهدید صلح و امنیت جهانی را داشته باشد، پر مانع کند. دوم اینکه بازار ایران شاید تنها بازار هنوز بین المللی نشده جهان باشد. بنابراین این ما هستیم که باید قواعد بین المللی شدن این بازار را بر اصول اقتصاد مقاومتی بنیان بگذاریم. به عبارت دیگر به همان اندازه که اقتصاد مقاومتی را به معنای بستن درهای اقتصاد نمی دانیم، تاکید می کنیم که تعامل همه جانبه با بازار جهانی باید بر مدار منافع ملی کوتاه مدت و بلند مدت کشورمان باشد.
***************************************
روزنامه ایران**
تحجر زدایی امام(ره)/حجتالاسلام مجید انصاری
یکی از شاخصهای برجسته و مهم حضرت امام(ره)، در دوران مبارزه با رژیم شاهنشاهی، انقلاب یا استقرار نظام جمهوری اسلامی، روشن بینی دینی و روشنفکری متعهدانه بود.
در دوره تحصیل و بعدها در زمان تدریس و مرجعیت امام(ره)، فضای خاصی بر سازمان روحانیت و حوزه علمیه حاکم بود، فضایی که کمتر نوآوری در عرصه دین و برداشتهای اجتماعی و حکومتی از فقه را
بر میتابید. در این فضا، اگر کسی حرف تازهای را مطرح میکرد، مورد هجوم قرار میگرفت و منزوی میشد. یکی از دلایل مخالفتها با نوآوری، ناشی از سوءظن برخی علما نسبت به مسائل جدید و نیز نتایج رفتارهای بعضی منورالفکرها بود. درعین حال، بخش عمدهای از این تقابل نتیجه نگاههای سطحی عدهای به دین و نگرش قشری به فقه بود. در مجموع، اساساً این باور ترویج میشد که در زمان غیبت، برای دین و علما در حوزه مدیریت اجتماعی و سیاسی مسئولیتی وجود ندارد. اما برخلاف این نگرش غالب، امام توجه ویژهای به نیازهای اجتماعی و سیاسی جامعه داشتند و با تکیه بر فقه و مبانی دین، به این نیازها پاسخ میدادند.
به عبارت دیگر، امام، دین را عاملی برای اداره جامعه میدانستند. ایشان معتقد بودند که دین و فقه هیچ گاه متوقف نمیشوند و باید با تکیه بر عقل و خرد و مبانی اصلی شرع، احکام جدیدی برای پاسخگویی به نیازهای روز جامعه ارائه داد. مرحوم امام همچنین مخالف این دیدگاه بودند که با گسترش فساد، زمینه برای ظهور امام عصر(عج) آماده میشود، ایشان با هرگونه ظلم و فساد که در رژیم گذشته وجود داشت، به مقابله برخاستند. با توجه به نگرشهای امام، حملات متحجران به ایشان از زمان تدریس فلسفه در حوزه آغاز شد و تا مبارزات سیاسی و بعد مخالفت با برنامههای اصلاحی ایشان در دوران بعد از انقلاب ادامه یافت. بویژه وقتی امام به دلیل مبارزه با رژیم سابق، متحمل زندان و تبعید شدند، متحجران فشار و اتهامات زیادی بر امام وارد کردند. در مبارزه با رژیم شاه هرچند وظیفهای سنگین بود، اما تکلیف روشن بود، زیرا در مقابل امام رژیمی فاسد و وابسته به امریکا قرار داشت که فسادش نیازی به اثبات نداشت. اما جریان تحجر، به نام دین، این شبهه را در ذهن مردم ایجاد میکرد که کار حاج آقا روحالله خمینی، خلاف دین و اسلام است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز متحجران بیکار ننشستند و با هر عمل اصلاحی امام به مخالفت برمی خاستند. به عنوان مثال آنان مصادره اموال آن دسته از وابستگان به رژیم گذشته را که از راه فساد به دست آمده بود غصب میشمردند یا در حوزه موسیقی نیز هر نوع صدای آهنگینی را حرام میدانستند. اگر قرار بود جامعه با اندیشه متحجران اداره شود، همه از دین فراری میشدند.
آثار و نتایج جهانی اندیشههای تحجرگرایانه ای از جنس این تفکر را در شکلگیری گروه تروریستی داعش میبینیم. زیرا داعشیها با همین برداشتهای سطحی از ظواهر احکام قرآن، جمع زیادی از جوانان را شست و شوی مغزی داده و تمام فرق اسلامی غیر از داعش را که ریشه در وهابیت دارد کافر میدانند.
جوانان بدانند که اگر امام در سال 40 یعنی 50 سال پیش روی خطر تحجر تمرکز کرده و هشدار میدادند، به خاطر قدرت این جریان نبود که در آن زمان نیز قدرت ظاهری نداشتند، بلکه امام نگران نتیجه این اندیشه بودند، نتیجهای که امروز میتوان داعش را میوه بذر تحجر نامید.
در این میان، باید توجه داشت که انقلابها همواره با آسیبهای بسیاری
رو به رو هستند. یکی از این آسیبها مانند آنچه در صدراسلام اتفاق افتاد، مدعی شدن مخالفان دیروز انقلاب است. همانند صدر اسلام که مخالفان پیامبر پس از سالها توانستند در رأس قدرت قرار بگیرند، در انقلاب اسلامی نیز جریان تحجر به سرعت رنگ عوض کردند. این جریان که زمانی اصل مبارزه با رژیم شاهنشاهی را جایز نمیدانست و مدعی بود که امام با مبارزه خود، خون مردم را هدر میدهد، یا بعد از پیروزی انقلاب اداره کشور را محال میدانستند، اکنون مدعی انقلاب شده و خود را مفسر امام و میراث دار شهدا میدانند.
خوشبختانه با وجود تلاشهای جریان تحجر، خط امام که همان خط فکری ولایت فقیه است، جریان غالب کشور است، ضمن اینکه شاخصهای خط امام حاضر است و رهبری انقلاب نیز در صحنه هستند که خود نگاهبان این شاخصها هستند. باوجود این، میتوان با روشنگری، حضور در صحنه و خالی نکردن عرصهها، جلوی سوءاستفادههای احتمالی جریان تحجر را گرفت.
***************************************
روزنامه جام جم **
مدیریت رهبری؛ تداوم بخش روحیات انقلابی امام (ره) / دکتر سیدمحمد حسینی
مرحبا همت قومی که چو دلبر گیرند به جز از دلبر خود از همه دل بر گیرند
بیست و هفتمین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را در حالی گرامی میداریم که در طول این سالها، رهبر معظم انقلاب که از یاران و همراهان امام عظیم الشان بودهاند بهدلیل دارا بودن همان ویژگیهایی که در امام بود بر همان مسیری که از سوی امام دنبال میشد حرکت کردند.
در مدت زمامداری رهبر حکیم و فرزانه انقلاب، اگرچه بهطور طبیعی در اکثر انقلابها هرچه از انقلاب میگذرد شاهد تضعیف روحیه انقلابی هستیم، اما حضرت آیت الله خامنهای با تبیین دیدگاههای امام و اسلام ناب و تاکید بر ضرورت داشتن روحیه انقلابی و حمایت از مظلومان و مبارزه با استکبار، باعث شدهاند فضای انقلابی در جامعه حفظ شود و تلاشها برای دور کردن انقلاب از اهداف اولیه، ناکام بماند.
رهبر معظم انقلاب، توفیقات بسیار ارزشمندی در دوران پس از امام داشتند و در برهههای سخت و مقاطع حساس که برخی از سیاستمداران دچار اشتباه، تردید یا ندامت و پشیمانی از آرمانهای انقلاب میشدند با مدیریت صحیح خود، کشور را از بحران عبور دادهاند. از جمله این موارد در سیاست خارجی میتوان به ماجرای جنگ عراق و کویت اشاره کرد که برخی معتقد بودند باید به حمایت از صدام برخیزیم یا در زمان حمله آمریکا به افغانستان بر حمایت ایران از طالبان تاکید داشتند، اما در این مقاطع سخت، سکاندار نظام اسلامی به خوبی جامعه را هدایت کردند.
در فتنههای داخلی از جمله حوادث کوی دانشگاه در سال 78 و مهمتر از همه در سال 88 نیز شاهد مدیریت قاطعانه و داهیانه رهبر معظم انقلاب بودیم و چه بسا اگر قاطعیت، اقتدار، صلابت و درایت رهبری در مدیریت جامعه نبود شرایط کشور در حال حاضر به گونهای دیگر بود.
یکی دیگر از جلوههای مدیریت و تصمیمگیری هوشمندانه و قاطعانه رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر در موضوع سوریه قابل ملاحظه است و در حالی که رئیس جمهور آمریکا با دادن اولتیماتوم، برای حمله به سوریه، زمان تعیین کرده بود خیلیها باور داشتند کار بشار اسد تمام شده است و جمهوری اسلامی ایران نباید از او دفاع کند، اما مواضع قاطع رهبر معظم انقلاب در حمایت از مردم بی دفاع سوریه باعث شد که آنها به اهدافشان دست پیدا نکنند.
بهدلیل همین خط مشی رهبر معظم انقلاب است که نیروهای حزب اللهی و متدین نیز این روحیه و وفاداری نسبت به آرمانهای بلند امام را حفظ کردهاند و در داخل کشور خواستهایی را که امام داشتند تا حدود زیادی عملیاتی کردهاند. البته برخی از مدیران و کارگزاران نظام اسلامی این روحیه را نداشتند و در مقاطع مختلف، تغییر مسیر دادهاند اما رهبری مسیر جامعه را به سمت و سویی هدایت کردهاند که از استحاله و تجدید نظر در آرمانهای انقلاب جلوگیری شود. حتی شاهد بودهایم که بعضیها که زمانی یار نزدیک امام بودند در صددند اندیشه و تفکر و مکتب امام را تحریف کنند و چهره دیگری از امام ارائه دهند اما بهترین مفسر و شارح دیدگاههای حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هستند که سال گذشته نیز محورهای هفت گانهای را از اندیشه والای حضرت امام بیان کرده و همواره پافشاری کردهاند که این دیدگاهها باید مبنای کار قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب همواره در سخنان خود بر ضرورت حفظ روحیه انقلابی تاکید کردهاند چرا که اگر دست از انقلاب اسلامی برداریم و این تفکر و بینش حاکم نباشد همچون بسیاری از جنبشها و انقلابهای دیگر به فراموشی سپرده میشویم. اگر نفوذ جمهوری اسلامی را در میان مسلمانان و آزادیخواهان جهان شاهد هستیم به خاطر همین ایستادگی، پایداری و پایمردی بر ارزشها، آرمانها و اصولی است که با ارزشهای آمریکایی و غربی که میخواهند در کشورهای دیگر تحمیل کنند مغایرت دارد.
در مجموع باید گفت در عین حال که ما سالگرد ارتحال و یاد امام را گرامی میداریم باید نیم نگاهی هم به دوران زعامت رهبر فرزانه انقلاب داشته و توجه کنیم که کشورمان چگونه در اوج ناامنی در منطقه در شرایط بسیار خوبی به سر میبرد و نهتنها بر چالشها و تهدیدات و خطرهای فراوانی که وجود داشته فائق آمده است بلکه مسیر رشد و تعالی را در عرصههای مختلف طی کرده است. ایکاش این روحیه و این عزم و اراده در همه مدیران نظام وجود داشته باشد و بدانند که تاکنون هرجا براساس منویات امام و رهبری عمل کردهایم نتیجه گرفته و هرکجا عدول کردهایم دچار آسیب و لطمه شدهایم.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
و اینک توجیه .../محمد زعیمزاده
چند روز از انتخاب رئیس و اعضای هیات رئیسه مجلس دهم و نمایش ترکیب واقعی مجلس میگذرد و تلاش اصلاحطلبان برای حل مساله سرخوردگی بدنه اجتماعی و ترمیم شکاف رأس و بدنه وارد فاز جدید شده است. به غیر از چند روزنامه که نتوانستند عصبانیت خود را از نتایج فعل و انفعالات 9 خرداد بهارستان پنهان کنند و لقب «سیبزمینی» را به 50 نفر از نمایندگان ـ که پیشتر رویشهای امید! میخواندند ـ حواله کردند، فضای عمومی اصلاحات سعی کرد راهبرد فراموشی نتایج و بازگشت به فضای قبل از 7 اسفند را پیش بگیرد.
بیایید خود را به جای بدنه اجتماعی جریان اصلاحطلب رادیکال قرار دهیم؛ از روزها قبل از برگزاری انتخابات در اسفند 94 به آنها گفتند حتما باید در این انتخابات شرکت کنید. شما گام اول را برداشتهاید و دولتی را بر سرکار آوردهاید که در راستای مطالبات شما حرکت میکند–که البته در همین هم تردیدهای جدی وجود دارد و بسیاری از مطالبات این جریان میلیمتری به جلو حرکت نکرده و حتی عقبگرد هم داشته است- حالا در گام دوم باید تغییر در مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را کلید بزنید. انتخابات تمام میشود و فحول جریان در روزنامهها، مجلات و شبکههای اجتماعی یکصدا میگویند همان گونه که دیدید با تکنیک «تکرار» تغییر در شرف وقوع است و از 88 کرسی خبرگان 46 کرسی در اختیار جریان آقای هاشمی که احتمالا ایدههای جدیدی برای سطوح بالای حاکمیت دارد، قرار گرفته است. در مجلس هم باید گام سوم را بردارید و در دور دوم کار را تمام کنید. 10 اردیبهشت دیگر کار تمام میشود و همه رسانهها حرف از پیروزی بزرگ و فتح بهارستان میزنند. از 120 کرسی تا 150 کرسی برای لیست امید در نظر گرفتهاند؛ با حدود 80 کرسی برای مستقلها که عموما گرایششان به سمت دولت است. هر چند آمارها اندکی با هم متفاوت است اما خب! بالاخره بیبیسی فصلالخطاب اینهاست:
«با پایان مرحله دوم انتخابات، مجلسی تشکیل شده که ۱۲۳ عضو آن مورد حمایت اصلاحطلبان، ۸۰ عضو مورد حمایت ائتلاف اصولگرایان، ۸۴ نفر خارج از هر دو لیست و ۲ نفر مشترک بین دو لیست بودهاند. عموم افراد خارج از 2 لیست که به مستقلها مشهورند به سمت دولت حسن روحانی گرایش دارند».
احساس پیروزی کاملا در بدنه اجتماعی تزریق شده و حالا خرداد 95 است و موسم تغییر. نخستین تغییر باید در مجلس خبرگان رخ دهد اما ناگهان هاشمیرفسنجانی از چند روز قبل، از عدم اهمیت ریاست خبرگان میگوید؛ کسی که در دوره قبلی خبرگان 3 بار برای ریاست تلاش کرده بود و البته این بار هم کاندیدا دارد. روزنامه شرق روزنامه نزدیک به هاشمی رفسنجانی صبح 4 خرداد خبر از احتمال بالای ریاست آیتالله امینی میدهد و روزنامه موسوم به روابط عمومی هاشمی عکس قدی آیتالله امینی را به عنوان فرد اول خبرگان معرفی میکند اما تا ظهر آن روز به یکباره همه چیز تغییر میکند؛ کمتر از یکچهارم خبرگان به گزینه هاشمیرفسنجانی رای میدهند و رأس قطب مخالفان ایدههای هاشمی با 51 رأی رئیس مجلس خبرگان پنجم میشود.
و حالا 9 خرداد است؛ روز انتخاب رئیس مجلس جدید. علی لاریجانی گزینه فراکسیون غیراصلاحطلبان مجلس با اختلاف 70 رای بر محمدرضا عارف، سرلیست امید پیروز میشود. تکرار لاریجانی در مجلس در حالی پدید میآید که چند روز قبل خبرنگار روزنامه شرق ممنوعیت وازکتومی، جریمه زنان بدحجاب، انفعال در ماجرای بورسیهها، دفاع از قانون چندهمسری، عدم رای اعتماد به محمدعلی نجفی، استیضاح فرجیدانا و اذن ولی برای خروج زنان مجرد از کشور را تنها خروجی مجلس نهم به ریاست لاریجانی میداند و لاریجانی را همان سپاهی خالق برنامه «چراغ و هویت» میخواند.
حالا شنبه پس از شکست است. احساس خوبی نیست، فواره پیروزی که با امید تغییر اوج گرفته بود با ریاست آیتالله جنتی بر خبرگان و ادامه ریاست لاریجانی در بهارستان به یک باره سقوط کرده است.
جدا از تیترهای سیبزمینیمحور، تلاشها برای تحلیل نتیجه و البته توجیه آغاز میشود. شاید جدیترین تحلیل را هم باز بیبیسی دارد:
«اصلاحطلبان، امروز «بد» بازی کردند؛ منافعشان حکم میکرد همان طور که جلوی کاندیدا شدن موازی محمدرضا عارف در کنار حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری را گرفتند، در انتخابات هیات رئیسه هم مانع از اقدام مشابه آقای عارف بشوند اما (در حالی که به لحاظ عددی مشخص بود اصلاحطلبان حامی دولت روحانی، بدون ادامه ائتلاف با اصولگرایان حامی دولت امکان پیروزی در انتخابات هیات رئیسه را ندارند) کاندیدا شدن مستقل محمدرضا عارف، توقعات بیمبنایی را در میان بدنه اصلاحطلب ایجاد کرد که محقق نشدن آن به بحران «ناامیدی بعد از امید» در این بدنه منجر شده است».
عباس عبدی هم میگوید: تازه اول بازی است، لاریجانی را مدیون تندروها کردند!
این همه پارادوکس و ناحقیقتگویی برای بدنه اجتماعی اصلاحطلبان تنها درباره اتفاقاتی که افتاده است صورت گرفته، قصه آنجا درامتر میشود که آنها نگفتند چه چیزی باید اتفاق میافتاد و نیفتاد؛ مجلس دهم را باید با مجالس چهارم، ششم و هشتم مقایسه کرد؛ مجالسی که انتخاباتش 2 سال پس از دولت رئیسجمهور جدید و تثبیت گفتمان جدید انجام شده و در همه این مجالس شاهد تغییر گفتمان و ترکیب هیات رئیسه و رئیس بودهایم اتفاقی که به هیچ عنوان در مجلس دهم روی نداده است.
نخبگان و ثقل اصلاحات برای توجیه این همه ناحقیقتگویی چند راه بیشتر ندارند.
1- بگویند به دروغ گفتیم که پیروز انتخابات بودیم و رای ما همان 103 رای بود.
2-گزینه اصلیمان برای ریاست مجلس همین آقای لاریجانی بود.
3-تمایل دولت برخلاف اصلاحطلبان، ادامه ریاست لاریجانی و عدم تغییر در مجلس بود.
4-پیروزی روحانی در خرداد 92 یک پیروزی گفتمانی نبوده است.
آنها حالا مخیرند انتخاب کنند؛ گزینه 1و 2 را که پیامد آن تشدید سرخوردگی بدنه و افزایش شکاف با ثقل اصلاحات است یا گزینه سوم که نتیجه آن شکاف بین دولت و اصلاحات است یا گزینه چهارم که نتیجهاش میتواند کاهش امکان ریاست جمهوری دوباره روحانی باشد.
مرحوم علی شریعتی در کتاب «انتظار، مذهب اعتراض» میگوید: استضعاف اعم از استبداد و استعمار و استثمار و استحمار است. طبقهای به وسیله استبداد به بیچارگی میافتند و این استضعاف سیاسی است، طبقهای به وسیله غارت و ربودن ثروت استثمار میشود و این استضعاف اقتصادی است و کسانی با اندیشه و فکر و تعقل- به وسیله نیروهای استحمارگر که زیربنای استبداد و استثمارند- استحمار میشوند و این استضعاف عقلی و شعوری و احساسی است.
تبیین اینکه استبداد و استعمار و استثمار چیست خود فرصت دیگری میطلبد ولی استحمار احتمالا یعنی اینکه هم نویسنده و گوینده میداند آنچه مینویسد و میگوید عاری از حقیقت است و هم خواننده و شنونده میداند حقیقتی در کار نیست ولی شرایط به گونهای است که هر دو باید به فعل و نتایجش ملتزم باشند.
***************************************