صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۷  ، 
کد خبر : ۲۹۴۸۰۰

اجماع غربی ـ صهیونیستی ـ عربی در حمایت از تروریسم

پژوهشگر در این نوشتار تلاش کرده است ضمن مرور اجمالی مواضع غالباً خصمانه دولت فرانسه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، گوشه ای از شواهد را که مؤید تروریستی بودن گروهک منافقین است بازخوانی کند و همچنین نگاهی کوتاه به نوع روابط منافقین با رژیم صهیونیستی ،رژیم سعودی و ... داشته باشد .
 روز شنبه نهم جولای سال جاری (۱۳۹۵/۴/۱۹) نشست سالانه گروهک تروریستی مجاهدین خلق تحت شدیدترین تدابیر امنیتی در شهر بورژه فرانسه برگزار شد؛ همان شهر حوالی پاریس که وقتی مسعود رجوی و ابوالحسن بنی ­صدر از ایران گریختند، هواپیماهای آنها در فرودگاه نظامی آن بر زمین نشستند و مورد استقبال قرار گرفتند.

 گردهمایی امسال این گروهک تروریستی منفور و بدنام از چند زاویه قابل تأمل و بررسی است: از نظر چرایی اقدام ضدامنیتی دولت فرانسه در میزبانی از عاملین کشتار حدود 17 هزار ایرانی و برپایی نشست به اصطلاح براندازانه، ترکیب میهمانان اجلاس و حضور نمایندگانی از برخی کشورهای غربی و عربی که تا چند سال پیش، خودشان منافقین را در لیست حامیان تروریسم گنجانده بودند و اینک در کسوت حامیان این گروهک تروریستی در اجلاس حضور داشتند؛ شرکت داشتن طیف­ هایی از گروه­ های تروریستی درگیر در سوریه در این نشست؛ تناقضات فراوان بین ادعاهای صلح­ طلبانه و بشردوستانه سخنرانان و سازمان ­ها و کشورهای متبوعشان با سوابق مشحون از تروریست­ پروری و فعالیت ­های تروریستی آن­ها؛ علنی شدن مناسبات پنهان رژیم‌هائی که تا این اواخر وجود هرگونه رابطه با منافقین را به شدت کتمان و انکار می­ کردند؛ آغاز معنادار دور جدیدی از شیطنت­ های رسانه­ ای غرب به­ ویژه بی.بی.سی در حمایت از این گروهک تروریستی بعد از اجلاس پاریس؛ مباحث مطرح شده در این همایش و مواضع صریح و علنی برخی دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران در اعلام حمایت از تروریست‌های منافق و پیام ­های مستقیم آن و ...

پژوهشگر در این نوشتار تلاش کرده است ضمن مرور اجمالی مواضع غالباً خصمانه دولت فرانسه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، گوشه ­ای از شواهد و ادله ه­ای را که مؤید تروریستی بودن گروهک منافقین است بازخوانی کند؛ همچنین نگاهی کوتاه به نوع روابط منافقین با رژیم صهیونیستی، کشورهای غربی، رژیم سعودی و دیگر گروه­ های تروریستی فعال در سوریه و عراق داشته باشد و انگیزه ­ها و منافع طرفین را در برقراری مناسبات و روابط دو و چند جانبه بررسی کند؛ وجوه تشابه گروهک منافقین را با تروریست ­های تکفیری صهیونیستی داعش مرور و اهداف کشورهای حامی تروریسم و گروه ­های تروریستی را از تجدید بیعت علنی با یکدیگر واکاوی کند.

گفتاری کوتاه درباره فرانسه میزبان اجلاس

ما در این نوشتار قصد تحلیل رفتار اخیر دولت فرانسه را نداریم، هرچند با دولت فرانسه سخن بسیار داریم؛ باز کردن پرونده دشمنی دولت فرانسه با مردم ایران، تکرار حدیثی مکرر در مکرر است؛ فرانسه­ همان کشوری است که در جریان جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، به لحاظ حجم کمک­های نظامی دومین کشور فروشنده تجهیزات جنگی به عراق بعد از شوروی بود؛ اطلاعاتی که در سال1990 منتشر شد نیز نشان می ­داد فرانسه از تأمین­ کنندگان زنجیره تولید بمب­ های شیمیایی برای عراق و سبب قتل عام هزاران غیر نظامی ایرانی و کرد عراقی بوده است؛ دولت فرانسه در سال1364 با ارسال فرآورده‌های خونی آلوده، موجب ابتلای هزاران شهروند ایرانی به ایدز و هپاتیت شد؛ فرانسه نخستین کشوری است که منافقین، این دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی را که دست به خون هزاران هم­وطن خود آغشته بودند، پناه داد؛ دولت فرانسه اجازه داد شهر "اورسورلوآز" در شمال پاریس پایگاه شماره دو منافقین، و کل فرانسه به جولانگاه معاندین جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود؛ فرانسه کشوری است که شرکت خودروسازی پژو آن، مطابق قراردادی که در سال 2003 رؤسای‌ جمهور ایران و فرانسه امضاء کرده بودند، می­ بایست تا سال 2014 به تعهدات خود پایبند باشد اما مسئولان این شرکت در تخلفی آشکار و بدون پرداخت خسارت، به بهانه تحریم‌­ها ایران را ترک کردند؛ آن همه تحریم­ های ضدانسانی علیه مردم ایران اعمال کردند؛ نقش ویژه فرانسه در مذاکرات هسته‌ای و سنگ‌اندازی­ های مکررش در مسیر توافقات هم یادمان هست، فرانسه آنقدر بر سر مفاد و موضوعات گوناگون با ایران سر ناسازگاری می­ گذاشت که گاهیمی­ پنداشتیم به نمایندگی از رژیم صهیونیستی در این مذاکرات شرکت کرده است؛ همچنان که رهبر معظم انقلاب عملکرد فرانسه را به ایفای نقش پلیس بد در مذاکرات تعبیر کردند.

همه این سخنان تنها شرح گوشه­ ای از خصومت ­ورزی­ های آشکار و نهان دولت­ های مختلف فرانسه با جمهوری اسلامی ایران بود؛ اما این موضوع که بعد از توافق هسته­ ای و انجام سفرهای متقابل مقامات بلند پایه دو کشور و گسترش و تعمیق مناسبات میان ایران و فرانسه، دولت فرانسه در اقدامی سئوال برانگیز، یک عنصر اطلاعاتی ارشد یعنی " فرانسوا سنمو" را به­ عنوان سفیر جدید این کشور در تهران انتخاب کرده است و او کسی است که ریاست دایره اطلاعات اداره کل امنیت خارجی فرانسه (به ­عنوان مهم­ ترین سرویس اطلاعاتی این کشور) را طی سال‌های 2012 تا 2016 بر عهده داشته است؛ و یا اینکه امروز در پاریس در حالی سخن از براندازی جمهوری اسلامی گفته می ­شود که به تازگی ایران با انعقاد قراردادهای چندین میلیارد دلاری، و توافق‌های به شدت سودآور، جان تازه ­ای به شرکت ایرباس و شرکت‌های خودروسازی فرانسه داده و با واردات انبوه تولیدات فرانسوی به خصوص محصولات آرایشی، به بازار راکد این کشور رونقی دوباره بخشیده است؛ و این نکته که فرانسه در حالی در پاریس نشست براندازانه برپا می ­کند که تنها شش ماه پیش بود که رئیس جمهور فرانسه گفت سطح روابط ایران و فرانسه باید در همه حوزه­ ها گسترش یابد؛ و یا این موضوع که این اقدام ضد امنیتی دولت فرانسه نقض آشکار قوانین بین‌المللی و منشور حقوق بشر سازمان ملل و مصداق بارز حمایت از تروریسم است؛ و از همه مهم­ تر اینکه پس از فجایع تروریستی اخیر در فرانسه، چگونه دولت فرانسه باز هم از طیف ­های خاصی از تروریست­ ها میزبانی می­ کند، در حالیکه گروهک منافقین هم در ایران عیناً این جنایت­ ها را مرتکب شده­ اند و مگر نه اینکه پیوستگی مقوله امنیت در سراسر جهان یک اصل پذیرفته شده است و تقسیم تروریست­ ها به خوب و بد، مخل و ناقض این اصل می­ باشد و ... همگی ملاحظات بسیار جدی ما هستند که می ­بایست هریک به طور مجزا به بحث گذارده شود.

دلایلی متقن برای تروریستی بودن ماهیت گروهک منافقین

در اذهان ایرانیان نام سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق با ترور، شکنجه، کشتار، وطن­ فروشی و خیانت عجین شده است. هرچند این گروهک بدنام بعد از انقلاب اسلامی بی­ رحمانه­ ترین خشونت­ ها را در حق هم­وطنان خود روا داشته، اما تاریخ گویای آنست که رویکردهای منافقین از همان بدو تأسیس در سال 1345 تروریستی بوده است، به نحوی که تا سال 1355، بیش از 40 مورد اقدام مسلحانه که شامل بمب ­گذاری و قتل می ­شد، توسط این سازمان انجام شد که بسیاری از اهداف آن اماکن و مستشاران آمریکایی بودند. بعد از پیروزی انقلاب اولین مواضع منافقین در تقابل با نظام جمهوری اسلامی، حمایت از شورش­ های جدایی ­طلبانه در کردستان، ترکمن­ صحرا و گنبد، طرح انحلال ارتش، تشنج­ آفرینی در انتخابات مجلس خبرگان و ایجاد اغتشاشات خیابانی بود. در 30 خرداد 1360 منافقین وارد فاز نظامی شدند و با انتشار اطلاعیه ­ای علیه نظام جمهوری اسلامی ایران رسماً اعلان جنگ مسلحانه کردند؛ از فردای روز سی­ام خرداد سال60، درگیری­ های مسلحانه، بمب­ گذاری، ترورهای انتحاری، زمینه ­سازی برای ترورهای گسترده و جنگ‌های پارتیزانی در شهرهای ایران به­ ویژه در کردستان توسط سازمان منافقین آغاز شد. اولین اقدامات تروریستی آنان در تهران، حداقل30 کشته و200 مجروح بر جای گذاشت. طی سال­ های1360 و 1361، تعداد 366 مورد ترور مردم عادی توسط اعضای سازمان مجاهدین در استان تهران انجام شد که 53 درصد ترورشدگان کارمند نهادهای دولتی و البته فقط 36 درصد آ­ن­ها شاغل در سپاه، ارتش، بسیج و شهربانی بودند؛ بنابراین مابقی 64 درصد ترورشدگان افراد عادی دارای مشاغل غیرنظامی و آزاد بودند که تنها جرم آن­ها داشتن ظاهری حز­ب ­اللهی یا قرارگرفتن در تیررس تیم­ های شکار سازمان مجاهدین بوده است.

هرچند ترورهای گسترده مسئولان طراز اول دولت انقلابی نظیر شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر و شهدای محراب، از مهم ­ترین خساراتی بود که این گروهک تروریستی بر نظام نوپای جمهوری اسلامی وارد آورد، اما از آنجا که شرح همه اقدامات سبعانه آن­ها در این مقال نمی ­گنجد، تنها به ذکر این نکته بسنده می­ کنیم که " از 17 هزار شهید ترور جمهوری اسلامی، حدود 12 هزار نفر آن­ها به­ دست منافقین به شهادت رسیده­ اند، مضافاً آنکه بررسی نام­ ها و مشاغل و سن و سال این افراد نشان می ­دهد شاید کمتر از 200 نفر آن­ها از دولتمردان و مسئولین نظام، یا افراد نظامی و امثالهم باشند؛ مابقی همه مردم عادی کوچه و بازار هستند، از خیاط و بقال و نانوا گرفته تا کودک و زن و پیرمرد..."

پس از تجاوز نظامی صدام حسین به ایران، و در روزهای آغازین جنگ، میان افسران اطلاعاتی و فرماندهان نظامی عراق و اعضاء سازمان مذاکرات رسمی صورت گرفت؛ منافقین در قامت ارتش خصوصی حزب بعث، کمر به خدمت صدام و خیانت مضاعف به میهن خود بستند و با ارائه همه­ گونه اطلاعات محرمانه نظامی و اقتصادی کشور به بعثی‌ها و حتی بازجوئی از اسرای ایرانی، تنفر دائمی ملت ایران و بدنامی بین ­المللی را نصیب خود کردند؛ شبکه الجزیره در30 دسامبر 2003 فیلمی پخش کرد که ملاقات‌های میان مسعود رجوی و مقامات امنیتی رژیم بعث را نشان می­ داد و فاش می­ کرد که سازمان در ازای دریافت پول و سلاح، به ترور و کشتار اهدافی که توسط مسئولان سرویس امنیتی عراق انتخاب شده بودند مبادرت کرده است؛ نهایتاً در سال 1365 صدام به منافقین پادگانی اعطاء کرد و بدین ترتیب سازمان به طور رسمی در عراق، در کنف حمایت متجاوز به خاک ایران اسکان یافت. هدف صدام بهره ­گیری از آشنایی دقیق منافقین با شهرهای ایران و اطلاعات فراوان آنان از نقاط حساس کشور بود که منافقین به خوبی در اختیار او قرار می ­دادند. الیزابت روبین، نویسنده روزنامه نیویورک تایمز در 13 جولای 2003 در مقاله ­ای نوشت: رجوی به مردم کشورش خیانت کرد و اهداف نظامی ایران را شناسایی می‌کرد تا عراقی‌ها آنان را بمباران کنند؛ کاری که مردم ایران هرگز فراموش نخواهند کرد.

فعالیت‌های غیرانسانی منافقین علاوه بر مردم ایران، ملت عراق را نیز دربرگرفت. آن­ها در عراق به­ عنوان بخشی از ماشین سرکوب و اختناق بعثی، به هر جنایت ممکن علیه کردها، شیعیان و حتی مخالفین سنی مذهب صدام و حزب منفور بعث دست زدند. اگرچه مردم عراق و سوریه و کل منطقه در سال ­های اخیر از داعش و سایر گروه ­های تروریستی ضربه خوردند و از این بابت دچار آسیب و رنج فراوان شدند اما زمینه ذهنی ملت عراق نسبت به منافقین شرور در حدی است که از آنها بیش از داعش نفرت دارند و آن­ها را به ­عنوان بازوی سرکوب صدام، در ایجاد فجایع انسانی مجرم و مسئول می­ دانند.

فاجعه نسل­ کشی کردها توسط رژیم بعث عراق که در 26 اسفند سال 1366 با یکی از هولناک­ترین جنایات جنگی تاریخ یعنی بمباران شیمیایی شهر حلبچه به اوج رسید، طی یک سلسله عملیات ادامه یافت؛ در جریان یکی از همین کشتارهای خونین کردها در سال 1991، زمانی که عراق به سبب اشغال کویت مورد هجوم نیروهای بین­ المللی قرار گرفته و قدرت ارتش بعث تحلیل رفته بود، منافقین که ادامه حیات خود را در بقای دیکتاتور عراق می ­دیدند، به پاس حمایت­ های صدام از او خواستند که کردها را به مجاهدین بسپارد و خود به جنگ کویت بپردازد و درگیر پاک سازی کردها نشود؛ گفته می ­شود بزرگ­ترین اتحاد عمل مجاهدین خلق با صدام حسین در این عملیات کردکشی شکل گرفت؛ مسعود رجوی و مریم قجرعضدانلو فرمان حمله به کردها را صادر کردند؛ اعضای سابق مجاهدین خلق فرمان مریم رجوی را در آن زمان خوب به یاد می‌آورند که گفته بود: کردها را زیر تانک‌های خود بگیرید و گلوله‌هایتان را برای سپاه پاسداران ایران نگاه دارید؛ به گواه فیلم‌هایی که هنوز داخل سازمان موجود است، مریم قجرعضدانلو فرمان داد کردها را با تانک‌ زیر بگیرند تا از هدر رفتن گلوله جلوگیری شود. به گفته سعد ­الحمدانی نویسنده عراقی، گروهک تروریستی منافقین تنها 60 زن و کودک را در عرض یک ساعت در منطقه بدره و جصان به خاک و خون کشیدند؛ در پی فرمان مسعود رجوی، در نزدیکی شهر "‌کرکوک" و سه­راهی "‌کفری"،‌ چند دستگاه مینی ­بوس که پر از مسافران عادی بودند،‌ توسط ‌ نفربر توپ‌دار منافقین به آتش کشیده شدند و ‌زن­ ها و کودکان مسافر در آن مینی ­بوس ­ها به بدترین شکل سوختند.

سازمان مجاهدین فاجعه نسل ­کشی کردهای عراق را عملیات مروارید نام نهاد و کشته­ شدگانشان را نیز در محلی دفن کردند که نام آن را قبرستان مروارید گذاشتند . این امر مصادف با اعطای مدال « رافدین»، یک مدال پر افتخار در ارتش عراق به مسعود رجوی بود.

انتفاضه شعبانیه مردم عراق در سال1991 نیز یکی دیگر از صحنه ­های ابراز وفاداری منافقین به صدام و همکاری تمام عیار با او در قتل عام مردم عراق است. در جریان این قیام مردمی که سراسر کشور از شمال تا جنوب را در برگرفت و کنترل بخش اعظم کشور به دست نیروهای مردمی افتاد، نیروهایمنافقینیکی از بازو‌های اصلی صدام در به خاک و خون کشیدن مردم عراق و سرکوب این قیام بودند و طی کشتار وسیعی 25 هزار نفر از مردم عراق را به شهادت رساندند . همین امر باعث شد تا دادگاه محاکمه سران رژیم بعث در 11 ژوئیه 2010 میلادی، 39 تن از اعضای این گروهک تروریستی از جمله مریم و مسعود رجوی را به جنایت علیه بشریت و مشارکت در کشتار مردم عراق در قیام 1991 محکوم کند.چهره نفرت­ انگیز این دریوزگان سرسپرده آن هنگام آشکارتر می ­شود که هیلاری­ کلینتون می ­گوید:«صدام به گروهک منافقین بیش از ارتش خود اعتماد داشت»

سرانجام در روزهای آغازین مردادماه سال 1367، منافقین با توهم مضحکی به نام «ارتش آزادیبخش ایران»، و با خیال پوچ فتح 48 ساعته تهران، تتمه حیثیت و هستی خود را به حراج گذاشتند و با پشتیبانی ارتش رژیم بعث در تجاوزی آشکار به ایران حمله‌ور شدند؛ در حقیقت پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی ایران منافقین را به تکاپو انداخته بود، چرا که با برقراری صلح میان ایران و عراق موجودیت این گروهک تروریستی به خطر می‌افتاد و از عراق اخراج می‌شد؛ مضافاً اینکه رهبران و تئوریسین‌های این سازمان در تحلیلی احمقانه، قبول قطعنامه 598 را توسط ایران ناشی از ضعف بنیه نظامی ایران ارزیابی می­کردند؛ به ­علاوه آن­ها تصور می­ کردند ملت ایران خسته از هشت سال جنگ، در صورت پیشروی منافقین در خاک ایران، از آن­ها استقبال می‌کنند؛ جالب آنکه با پخش خبر حمله منافقین، مردم به جبهه‌ها شتافتند، به طوری که سپاه از مردم خواست دیگر از شهرها به سوی جبهه‌ها حرکت نکنند چرا که قادر به تأمین تسلیحات این همه نیروی داوطلب نیست. بالاخره روز پنجم مرداد سال 1367 طی عملیات غرورآفرین مرصاد، ارتش، سپاه و نیروهای بسیج مردمی، به فرماندهی سپهبد شهید صیاد شیرازی، در تنگه چهار زبر کرمانشاه، زمین و آسمان را برای منافقین به جهنم تبدیل کردند و به سختی تارومارشان نمودند؛ پس از آن سازمان دست از ارتش آزادیبخش و جنگ کلاسیک برداشت و بار دیگر مشی چریکی را آغاز نمود؛ ماشین ترور رجوی باز هم به راه افتاد و ترور اسدالله لاجوردی در سال 1377 و ترور سرلشکر صیاد شیرازی در سال 1378 رقم خورد.

 پیوند رژیم صهیونیستی و منافقین

همکاری متقابل و نزدیکی یک دولت تروریستی با یک گروه تروریستی اصلاً تعجب ­آور نیست، به­ خصوص اگر به جمله معروف « دشمن دشمن من، دوست من است» توجه کنیم؛به آن­ها حق می ­دهیم که بر اثر وحشت وافر از اقتدار جمهوری اسلامی ایران کنار هم قرار گیرند؛ حتی اگر هیچگونه هم خوانی ایدئولوژیک یا اهداف دراز مدت مشترکی با هم نداشته باشند؛ هرچند نباید فراموش کرد که شباهت­ های عملکردی آن­ها در انجام جنایات فجیع انسانی و پاک سازی­ های نژادی، مثال ­زدنی است.

گروه به­ اصطلاح مجاهدین خلق سال­هاست که به عامل و مجری اشغالگران قدس تبدیل شده ­اند. نخستین همکاری‌های منافقین با موساد در اوایل دهه 80 شکل گرفت صهیونیست‌ها از دریوزگی، دربدری، خیانت و وطن ­فروشی شرم­ آور این گروهک نهایت بهره را می‌برند و در عوض منافقین به بهای ننگ و بدنامی، کمک مالی و حمایت تبلیغاتی به دست می‌آورند.

رونن برگمن، تحلیلگر و خبرنگار ارشد اطلاعاتی ­امنیتی روزنامه یدیعوت آهارونوت در مصاحبه با بی.­بی­.سی به تاریخ ۱۳۸۸/۳/۶ تصریح کرده بود که بخشی از شیوه کار دستگاه­ های اطلاعاتی اسرائیل بر این اساس است که دشمن دشمن من، دوست من است؛ برای همین اسرائیل از گروه ­هایی که در راه مبارزه با دشمنانش منافع مشترکی دارند، حمایت می‌کند.

اولین باری که یک مقام سازمان جاسوسی موساد حمایت رژیم صهیونیستی را از گروهک ­تروریستی مجاهدین خلق علنی می­ کرد سال1390 بود؛ زمانی که مئیر داگان رئیس سابق موساد طی گفت­ وگویی با شبکه تلویزیونی سی.بی.اس آمریکا صراحتاً فاش کرد که رژیم صهیونیستی به گروهک منافقین و سایر گروه‌های مسلح تروریستی که براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار داشته باشند، کمک می­ کند؛ خود اعضاء جدا شده گروهک منافقین نیز اذعان کرده ­اند که بخش اعظم بودجه این گروهک تروریستی از سوی رژیم صهیونیستی و سازمان اطلاعات عربستان تأمین می‌شود.

منافقین همواره کوشیده ­اند از رسانه ­ای کردن دیدارها، همکاری­ ها و ارتباطات گسترده خود با رژیم صهیونیستی به دلیل حساسیت عمومی مردم ایران نسبت به این رژیم اشغالگر، پرهیز کنند. هرچند فاش شده است بخشی از عوامل گروهک منافقین با اقامت در سرزمین­ های اشغالی، جیره­ خواری رژیم صهیونیستی را در پیش گرفته ­اند .

اگر بگوئیم منافقین حداقل در دو دهه گذشته بیشترین خدمت را به رژیم صهیونیستی کرده ­اند اغراق نکرده ­ایم. مهم­ترین عرصه همکاری این دو در موضوع هسته­ای جمهوری اسلامی ایران و ترور دانشمندان هسته­ ای بوده است. رژیم صهیونیستی در سال2002 اطلاعات دستکاری شده و اسناد جعلی برنامه هسته­ ای ایران را در اختیار مجاهدین قرار داد و آن­ها این اسناد جعلی را تحت عنوان اسناد فعالیت­ های مخفیانه هسته ­ای ایران منتشر کردند. در حقیقت برجسته­ ترین اقدام منافقین پس از بمب­ گذاری در ساختمان حزب جمهوری اسلامی در سال 1981 که منجر به شهادت دکتر بهشتی و 72 تن از اعضای حزب شد، افشای عمومی این سخن ادعایی در سال 2002 بود که تأسیسات غنی سازی اورانیوم در نطنز و کارخانه تولید آب سنگین اراک برای استخراج پلوتونیوم مورد استفاده قرار می­ گیرد.

هدف رژیم صهیونیستی از این کار این بود که اهمیت منافقین را به­ عنوان منبعی برای تأمین اطلاعات از ایران به غرب نشان دهد و توان این گروهک ضعیف رو به از هم پاشیدگی را در دستیابی به اطلاعات محرمانه جمهوری اسلامی ایران ثابت کند. جالب آنکه روزنامه کوریره دلاسرا هم در این مورد می­ نویسد: این افراد (منافقین) از سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) دستور و کمک می گیرند؛ آن­ها به‌ دنبال این هستند که به دولتمردان غربی بقبولانند می‌توانند در انتقال اطلاعات هسته‌ای ایران به غرب تأثیرگذار باشند؛ تا کمکی به برجسته شدن خاصیت و کارکرد جاسوسی این فرقه در چشم مقامات غربی باشد. در زمینه جعلی بودن این اسناد، گرت پورتر مورخ آمریکاییو نویسنده کتاب "بحران ساختگی: داستان ناگفته هراس از ایران هسته‌ای" در مصاحبه‌ با پرس تی‌وی، گفته بود: رژیم صهیونیستی و گروهک تروریستی منافقین برای جعل ادعا علیه برنامه انرژی هسته‌ای ایران با یکدیگر مخفیانه همکاری می‌کنند. شواهد کاملاً قانع‌کننده‌ای وجود دارد که ساختگی بودن اسناد منافقین را اثبات می‌کنند .

در مورد ترورهای دانشمندان هسته ­ای، شبکه خبری ان.بی.سی نیوز در 9 فوریه 2012 از قول چند مقام آمریکایی فاش کرد که ترورها کار مشترک منافقین و موساد بوده است. این شبکه تأکید کرد که حملات علیه دست­اندرکاران برنامه اتمی ایران، توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق و با حمایت مالی، آموزشی و تسلیحاتی سرویس اطلاعاتی اسرائیل انجام شده است؛ هرچند قبل از آن تعدادی از رسانه ­های ضد ایرانی و غربی نظیر رادیو فردا و مجله تایم هم به این موضوع اشاره کرده بودند. سیمور هرش روزنامه ­نگار برجسته آمریکایی نیز در این ­باره اعلام کرد که رژیم صهیونیستی واحدهای فرقه منافقین را برای قتل پنج دانشمند هسته ­ای ایران در سال­ های 2007 تا 2012 آموزش نظامی داده و حمایت مالی کرده است.

در سایر موضوعات سیاسی نیز منافقین با اربابان صهیونیست خود اشتراکات بسیار دارند؛ همسویی سیاست‌های منافقین با رژیم جعلی اسرائیل نشان­ دهنده هم­ مسیر بودن آن­هاست به طوری که جمهوری اسلامی ایران از گروه‌های مسلح فلسطینی طرفدار مقاومت حمایت می‌کند، اما منافقین از گروهی که اهل مذاکره و سازش با اسرائیل است، حمایت می‌کنند. اگر سابقاً شواهد، اسناد و اعترافات بسیاری وجود داشت که ثابت می­ کرد رژیم صهیونیستی در کنار عربستان، مهم­ ترین منبع تأمین مالی و حامی رسانه­ ای گروه مجاهدین خلق هستند، امروز دیگر خود آن­ها به این موضوع اذعان دارند و آن را علنی نموده ­اند؛ اکنون همه می­ بینند اخبار این گروهک تروریستی معمولاً توسط پایگاه خبری آژانس اطلاعاتی ارتش اسرائیل موسوم به دبکا منتشر می­ شود و اسرائیل از طریق شرکتPRST ، که مرکز آن در تل‌آویو است، اقدام به تقویت پخش برنامه‌های سازمان منافقین از شبکه ماهواره‌ای می­ کند ؛ وبگاه صهیونیستی عاروتص شوع نیز به انتشار دیدگاه ­های مسعود رجوی می­ پردازد و وب ­سایت « شهروندبرای ایرانی فاقد برنامه هسته ­ای» مقاله ­ای با عنوان « رهبر گروه مخالفان در تبعید ایران: معامله­ ای بد برای مردم ایران» را در صفحه اصلی خود قرار می­ دهد.

پیوند راهبردی منافقین با رژیم صهیونیستی سبب شد علی­رغم چند دهه خشونت افراط‌گرایانه، با صرف میلیون­ ها دلار و لابی ­گری گسترده و پشتیبانی عناصر صهیونیستی، نام منافقین از لیست گروه ­های تروریستی آمریکا خارج شود.

یکی دیگر از اهداف رژیم اشغالگر قدس از بهره­ کشی از منافقین این است که اقدامات تروریستی که در سرشت و ذات این رژیم است، به وسیله منافقین انجام می شود، اما طوری وانمود می­ گردد که ایران مسئول انجام این ترورهاست و دشمنی کشورهای آسیب­ دیده را با جمهوری اسلامی ایران برمی ­انگیزد؛ مارک گلن تحلیلگر برجسته مسایل سیاسی مقیم ایالت آیداهو آمریکا در این زمینه می­ گوید: از آنجا که مشی اسرائیل همیشه این بوده که سازمان­ های دیگری را برای عملی کردن کارهای کثیفش به کار می­ گیرد، گروهک تروریستی منافقین را به کار گرفته تا چنین اقداماتی را به انجام رساند؛ او تأکید می­ کند: گروهک تروریستی منافقین با ورود خود به خاک آمریکا در نقاط مختلف این کشور دست به کشتن مخالفان ایران می ­زند و چنین وانمود می ­کند که ایران مسئول این ترورهاست و بدین ترتیب آمریکا را به جنگ بر علیه ایران ترغیب می­ کند.

در جریان مذاکرات و حتی بعد از توافق هسته­ ای میان ایران و کشورهای ۵+۱، کشورهای مخالف دیپلماسی با ایران و گروهک­ های تروریستی کنار هم قرار گرفتند و هر یک به فراخور اهداف و انگیزه­ های خود سعی داشتند نتایج گفت­ و گوها را تحت تأثیر جنجال رسانه­ ای قرار دهند؛ جالب آنکه در برخی موارد سازمان منافقین حتی افراطی ­تر از نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی موضع می­ گرفت.

مثلث شوم عربستان، منافقین و رژیم صهیونیستی در تلاشی هماهنگ و در امتداد ادعاهای مکرر و بی ­مبنا درباره مداخله جمهوری اسلامی ایران در امور کشورهای همسایه، تلاش برای برقراری هژمونی شیعی در منطقه، مسائل حقوق بشری، تروریسم، محور مقاومت و ...ائتلافی کور تشکیل داده­اند؛ هرچند این سه دشمن قسم خورده جمهوری اسلامی همواره با یکدیگر در تماس و تعامل بوده ­اند اما در اجلاس پاریس از ارتباطات مخرب خود پرده ­برداری کردند که نقطه عطفی در مناسبات میان آن­ها قلمداد می ­شود؛ به فاصله چند روز پس از نشست پاریس، مریم رجوی در منزل سفیر سعودی در فرانسه با مسئولان رژیم صهیونیستی دیدار کرد.گفته می­ شود یک کادر اطلاعاتی مشترک سعودی- فرانسوی تماس ­هایی را با مقامات رژیم صهیونیستی به منظور ایجاد روابطی مستحکم میان مخالفان ایرانی و تل­آویو برقرارکرده ­اند. خبرها حاکی از آنست که صهیونیست ­ها بالغ بر 30 میلیون دلار به منافقین کمک مالی کرده‌اند .

قسمت دوم

در بخش نخست پژوهش «اجماع غربی ـ صهیونیستی ـ عربی در حمایت از تروریسم»، مختصری از سوابق ننگین گروهک تروریستی منافقین را ذکر کردیم و شمه­ ای از خیانت ­ها و جنایات خونین این گروهک در حق مردم غیرنظامی ایران و عراق را برشمردیم؛ همچنین پیوند شوم منافقین و رژیم صهیونیستی و خدمات متقابل این دو را بررسی نمودیم. اینک در قسمت دوم این پژوهش تلاش داریم به سوابق و ابعاد حمایت آمریکا و اروپا از منافقین بپردازیم و تناقضات اقدامی و ادعایی غرب را در قبال تروریسم به ­ویژه گروهک تروریستی منافقین مرور نمائیم.

حمایت غرب از گروهک تروریستی منافقین

دشمنی­ های غرب با انقلاب اسلامی ایران، از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب شروع شد و در قالب­ ها و شیوه­ های متنوعی عینیت یافت؛ تلاش برای کودتا و براندازی، تحریک گروه ­های قومی و مذهبی به شورش و جدایی ­طلبی، ترور علمای دین، مسئولان طراز اول و حتی مردم عادی، تحریم­ های سخت اقتصادی و سیاسی، هشت سال جنگ نابرابر و حمایت تمام عیار از متجاوز تنها بخشی از اقدامات خصومت ­آمیز غرب علیه جمهوری اسلامی ایران است. اما گروهک تروریستی منافقین ابزاری بود که غرب برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی، روی آن حساب ویژه ­ای باز کرده بود؛ حسابی که حدود چهار دهه است بسته نشده و همچنان برای غرب سودآور است.وقتی که صحبت از حمایت غرب از سازمان­ های تروریستی مانندداعش یا منافقین به میان می ­آید بحثی اغراق ­آمیز یا شعاری نیست بلکه حقیقتی مستند است؛ بالاخص در مورد سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق که به­ عنوان یک گروه تروریستی، آشکارترین و عجیب­ ترین نوع حمایت از تروریسم تا به امروز شامل حالش شده است.

 فرانسه خانه امن منافقین

مسعود رجوی سرکرده منافقین و ابوالحسن بنی­ صدر رئیس جمهور معزول ایران در شامگاه ششم مرداد سال ۱۳۶۰ به فرانسه گریختند. هرچند گفته می ­شود که این سفر بدون هماهنگی­ های قبلی با دولت فرانسه بوده و علی­رغم میل فرانسه، این هواپیما نهایتاً با ترفند خلبان اجازه فرود در خاک فرانسه را گرفته است، اما شواهدی نیز وجود دارد که تأیید می­ نماید مقصد فرار رجوی و بنی ­صدر با برنامه­ ریزی قبلی انتخاب شده است؛ از جمله اینکه سرکردگان فراری سازمان در خانه­ ای ویلایی مستقر شدند که از مدتی قبل از فرارشان، در اختیار صالح رجوی (برادر بزرگ­تر مسعود رجوی) قرار داشت و بعد به مقر فعالیت ­های سازمان مجاهدین خلق تبدیل شد؛ جالب آنکه بعد از استقرار سرکردگان منافقین در این مکان، به تدریج و در طول زمان ویلاهای مجاور آن در حومه رودخانه اواز (Oise) هم خریداری شد و ضمن منضم شدن به این مکان، به جای بناهای فرسوده قدیمی ساختمان‌های جدید در آن­ محل احداث شد؛ سرانجام با بالاتر رفتن دیوارها و قرار گرفتن سیم­ های خاردار برفراز دیوارها، این محوطه به دژ و پادگان نظامی تبدیل شد و به افتخار مریم رجوی «پادگان مریم» نام گرفت؛ این پادگان اکنون مقر رسمی فرماندهی این سازمان در اروپاست که حدود 300 نفر از اعضاء را در خود جای داده است؛ یک مقر ژاندارمری فرانسوی نیز در نزدیکی این مکان مسئولیت حفاظت از پایگاهمنافقینرا بر عهده دارد. پادگان مریم (اورسورواز) طی پنج سال اقامت مسعود رجوی در فرانسه و همچنین طی ۱۷ سال حضور وی در کنار صدام در عراق و حتی بعد از ناپدید شدن او، نقش حیاتی در شاکله نظامی و فرقه­ای منافقین داشته است.

دولت فرانسه با وجود آگاهی از اقدامات تروریستی گروهک منافقین، به رجوی و همراهانش پناهندگی داد و حدود هفت سال از منافقین به گرمی پذیرایی کرد؛ همچنین در دهه۶۰ بارها به تروریست­ هایی که هواپیماهای جمهوری اسلامی ایران را می ­ربودند پناهندگی سیاسی اعطاء نمود؛ چرا که دولتمردان فرانسه تا سال­ ها دچار این توهم بودند که جمهوری اسلامی در آینده نزدیک توسط مجاهدین سرنگون خواهد شد و آن­ها می ­توانند با مدارا منافع آینده خود را تضمین کنند، اما بر خلاف انتظار همگان، روند تحولات در ایران به تثبیت جمهوری اسلامی و ضعف، طرد و عقب­ نشینی منافقین منتهی شد؛ با روی کار آمدن ژاک شیراک در فرانسه مذاکراتی با جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت و روابطی که از سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی به شدت تیره شده بود از سر گرفته شد.گفته می­ شود توافق صورت گرفته در مورد اخراج مسعود رجوی از فرانسه، شرط جمهوری اسلامی ایران برای کمک به آزادی گروگان­ های فرانسوی در لبنان بود که به سرکرده  گروهک تروریستی منافقین ابلاغ شد.

 پشت پرده اخراج نمایشی منافقین از فرانسه

ژوئن ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) مسعود رجوی در پی اخراج از فرانسه به عراق کوچ کرد؛ اما آگاهان سیاسی معتقدند فرانسه در این فقره هم به منافقین کمک شایانی کرده است، چرا که محل عزیمت آن ها توسط دولت پاریس تعیین شده بود؛ این حضور برای صدام یک فرصت بود؛ در دست داشتن یک اپوزیسیون فعال با کشوری که با آن در حال جنگ است و خیلی جاها می­ تواند در زمینه­ های سیاسی و نظامی به درد صدام بخورد....که متأسفانه با حضور منافقین در عراق همه این اهداف برآورده شد. «آنتونی اچ کردزمن» یک آمریکایی متخصص مسائل نظامی در این زمینه معتقد است: نتیجه نهایی تلاش فرانسه این بود که به هر حال کمک بهتری برای رجوی فراهم نمود، خدمات عملی به حاشیه رفت و منجر به کمک­ های مالی از منابع مالی بزرگتری گردید.

پس از انتقال مرکز فرماندهی سازمان به عراق، شورای ملی منافقین همچنان در اروپا به فعالیت‌های سیاسی و تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ادامه می­ داد؛ در این دوره، ساختار سیاسی سازمان را مریم رجوی اداره می­ کرد؛ او از طریق قرارگاه اروپایی سازمان مجاهدین خلق ( منافقین )، در سایه حمایت دولت فرانسه و دیگر دولت­ های غربی دایره فعالیت سازمان را تا بخش‌هایی از آمریکا، سایر کشورهای اروپایی، آفریقا و خاورمیانه گسترش داده بود. این تحرکات آزادانه در قلب اروپا در حالی صورت می­ گرفت که بین سال­ های 1365 تا 1367 فعالیت‌های نظامی منافقین در عراق، دوشادوش صدام به شدت گسترش یافته بود که شرح جنایات آن دوران را پیشتر توضیح دادیم. دردآور این است که در همین بره ه­ای که دست گروهک منافقین به خون کردهای عراق آلوده بود و خود را برای تهاجم به سرزمین مادری و هم­ میهنان خود تجهیز می­ کرد، علاوه بر برخورداری از پشتیبانی همه جانبه رژیم درنده­ خوی بعث، حمایت علنی کنگره، سنا و دولت آمریکا را نیز با خود یدک می­کشید و سایر دولت‌های غربی هم از تجاوز نظامی منافقین به ایران حمایت می‌کردند. در30 خرداد سال۱۳۶۷ یعنی اندکی پیش از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان منافقین) حدود 138 نماینده کنگره و14سناتور آمریکایی در نامه‌ای به «جورج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا، اکیداً از وی خواستند که از گروهک منافقین در عراق حمایت کند و «مروین دایملی» نماینده کنگره نیز روز دوشنبه ششم تیر ۱۳۶۷در تظاهرات منافقین در واشنگتن شرکت کرد و طی سخنانی گفت: نباید دست از تلاش کشید؛ مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.

پایان ماه عسل و باز شدن پرونده جنایات منافقین در عراق

با سقوط صدام، منافقین مهم‌ترین متحد استراتژیک خود را از دست دادند؛ در سال 2003 که نیروهای آمریکایی وارد عراق شدند انتظار می ­رفت با اعضای یک سازمان تروریستی مسلح روبرو شوند که هم شدیداً به صدام حسین وفادارند و هم به واسطه اعتقادات مارکسیستی، با انگیزه ­ای مضاعف با امپریالیسم آمریکا بجنگند؛ اما وقتی سربازان آمریکایی وارد کمپ اشرف شدند مورد استقبال گرم رهبران سازمان قرار گرفتند که با چرخش صد و هشتاد درجه­ ای، به آن­ها خوش­ آمد می ­گفتند؛ تروریست­ هائی که زمانی اعلام کرده بودند اسلام را کنار گذاشته و مارکسیسم را به­ عنوان ایدئولوژی سازمان برگزیده­ اند و با ژست ضدامپریالیستی، خود را دشمن آمریکا معرفی می­ کردند، بنا بر سرشت و ماهیت حقیر خود، این ­بار به دریوزگی از آمریکا افتادند و در کمپ اشرف رسماً در پناه اشغالگران قرار گرفتند. مسعود رجوی هم از زمان حمله نیروهای آمریکایی ناپدید شد.

با به قدرت رسیدن مخالفین رژیم بعث، بازخوانی اسناد همکاری‌های منافقین و صدام آغاز شد؛ در این زمینه دادگاه عالی جنایی رسیدگی به جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت عراق سازمان منافقین را به ارتکاب جنایت علیه مردم عراق متهم کرد. هیأت دادستانی این دادگاه با ارائه مدارک موثق، اعلام کرد که در صدد بازگشایی دو پرونده علیه سازمان منافقین به اتهام ارتکاب جنایت قتل، آوارگی هزاران تن از شهروندان عراقی در شمال و جنوب این کشور و دریافت مبالغ هنگفتی از دارایی‌های عمومی عراق از رژیم بعثی و استفاده آن علیه مردم این کشور است.

روز دهم دسامبر 2003 (۱۳۸۲/۹/۱۹) شورای حکومتی عراق به اتفاق آرا به اخراج سازمان منافقین از عراق رأی داد که مدعیان بزرگ مبارزه با تروریسم یعنی آمریکایی­ ها، از این مصوبه تبعیت نکردند؛ علاوه بر این مقامات عراقی خواهان واگذاری مسئولیت پایگاه اشرف به ارتش عراق بودند که باز هم با مخالفت آمریکا مواجه شدند. به‌رغم اعمال فشارهای بین‌المللی بر سازمان، نیروهای آمریکایی از منحل کردن تیم فرماندهی نظامی و ساختارهای سازمان سر باز زدند؛ اما سرانجام با تلاش و فشار دولت مالکی، نیروهای آمریکایی پس از پنج سال در 30 آگوست 2008 (7 /6 1387) حفاظت از اردوگاه اشرف را به ارتش عراق واگذار کردند و دولت عراق به طور رسمی مهلت شش ماهه را برای ترک عراق به اطلاع اعضای این سازمان رساند. دادگاه عالی عراق در12 ژوئیه2010 حکم دستگیری 39 عضو سازمان از جمله مسعود و مریم رجوی را به اتهام جنایت علیه بشریت صادر کرد و این حکم را به وزارت کشور عراق و اینترپل ارائه نمود؛ سرانجام درپی تقاضاهای عمومی و اراده دولت عراق برای اخراج اعضای گروهک تروریستی منافقین و برچیده شدن پایگاه اشرف، در اواخر بهمن سال۱۳۹۰ عملیات انتقال منافقین از اردوگاه اشرف به پایگاه لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بغداد آغاز شد. این ­بار دلسوزان منافقین برای استقرار آنان مکانی را در اروپا (آلبانی) در نظر گرفته ­اند.

تناقضات مکرر در گفتار و رفتار مدعیان غربی مبارزه با تروریسم

زمانی اقدامات تروریستی منافقین آن قدر گسترش یافت که دولت‌های غربی از روی ناچاری و به منظور پوشش شعارهای مبارزه با تروریسم، آنان را در لیست گروه‌های تروریستی خود قرار دادند و از آنجا که این اقدام غربیان، مانند بسیاری از ادعاها و فعالیت‌های ضد تروریستی یا حقوق بشری آن­ها فقط یک حرکت نمایشی و برای فریب افکار عمومی بود، به زودی روندی معکوس یافت:

ـ دولت بیل کلینتون رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در هفتم اکتبر سال ۱۹۹۷ (16مهرماه 1376)، گروهک منافقین را در فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه این کشور قرار داد و در ۲۸ سپتامبر۲۰۱۲ (هفتم مهر۱۳۹۱) نام گروهک منافقین را از این فهرست خارج کرد؛

ـ اتحادیه اروپادر ماه می سال2002 گروهک منافقین را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داد و در 26 ژانویه 2009(هفتم دی­ماه۱۳۸۷) نام گروهک منافقین را از این فهرست خارج کرد؛

ـ دولت انگلیس در سال2000 بر اساس قانون ضد تروریسم نام گروهک منافقین را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داد و در۳۰ نوامبر۲۰۰۷ (نهم آذر۱۳۸۶) نام گروهک منافقین را از این فهرست خارج کرد؛

ـ دولت کانادا در چهارم خرداد سال ۱۳۸۴ نام گروهک منافقین را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داد و در ۳۰ آذر سال ۱۳۹۱ نام گروهک منافقین را از این فهرست خارج کرد.

تمامی این تناقضات رفتاری آشکار غرب در مواجهه با تروریسم، علامت سئوال­ های بزرگی­ را در اذهان مخالفان واقعی تروریسم، قربانیان تروریسم، طرفداران راستین حقوق بشر و ناظران بی­ طرف بوجود می­ آورد؛ هنگامی که کشورهای غربی مدعی مبارزه با تروریسم، در مقابل چشمان حیرت ­زده قربانیان ترور و خشونت منافقین اسم آنان را از فهرست گروه ­های تروریستی حذف کردند، یا چشم بر جنایات گذشته و حال آنان بستند و در کشورهای خود پناهشان دادند سئوالات زیادی ایجاد شد که البته جواب در خود آن­ها مستتر بود؛ به راستی چه اتفاقی افتاده بود؟ آیا آن رهبری که زمانی بر سر نیروهای مسلح خود فریاد می­ کشید گلوله­ ها را هدر ندهید و با تانک از روی کردهای عراقی رد شوید در محاکم قضایی و دادگاه ­های بین ­المللی نسبت به کشتار بی­ رحمانه مردم غیرنظامی مورد محاکمه قرار گرفت؟ آیا تغییری بنیادین در کادر رهبری منافقین ایجاد شد؟ آیا ایدئولوژی سست مارکسیستی یا ساختار فرقه­ ای و تروریستی منافقین تغییر یافته یا اینکه آنان نسبت به جنایات خونبار گذشته خود ابراز پشیمانی کرده بودند؟ چرا انبوهی از گزارش­ های بین­ المللی به خصوص گزارش انستیتو تحقیقات دفاع ملی آمریکا،گزارش دیده­ بان حقوق بشر، گزارش اداره امنیت فدرال آلمان و بسیاری از گزارش ­های دیگر که نام گروهک تروریستی منافقین را در کنار گروه القاعده به­ عنوان خطرناک­ترین فرقه­ های تروریستی دنیا ذکر کرده­ اند از دید غربی ­ها پنهان ماند؟ چگونه مدعیان حقوق بشر موضوع ترور بیش از 12هزار ایرانی (که مسعود رجوی به صراحت به آن اذعان و افتخار کرد)، یا نسل­ کشی کردها و قتل عام شیعیان عراق را به باد فراموشی سپردند؟ آنان که صدام حسین را به­ عنوان جنایتکار جنگی محاکمه و مجازات کردند چطور ارتش خصوصی او را پناه دادند؟ مگر منافقین در کشتار هزاران کویتی همدوش صدام نبودند؟

نرمش عجیب آمریکا و اروپا در قبال گروهک تروریستی منافقین

در 17ژوئن سال 2003 (۱۳۸۲/۳/۲۷) پلیس ضد تروریست فرانسه با حمله به مقر اروپایی منافقین و 13پایگاه سازمان، مریم رجوی را به همراه 165 تن از اعضای ارشد سازمان دستگیر کردند؛ اتهام آن­ها تلاش برای سر به نیست کردن (یا به قول منافقین تصفیه حساب درون حزبی) 25 نفر از اعضای جدا شده گروهک نفاق، برنامه­ریزی برای حمله به سفارتخانه­ های ایران در اروپا و همچنین پولشویی عنوان شد؛ پی­یر دوبوسکه مسئول سازمان اطلاعاتی فرانسه در مصاحبه با نیویورک تایمز اظهار داشت: ...مجاهدین برای حمله به سفارت­خانه ­های ایران و سایر منافع این کشور در اروپا و ترور 25 نفر از اعضای سابق خود برنامه­ ریزی کرده بودند... این سازمان به هیچ­وجه یک جنبش سیاسی و یا جنبشی دموکراتیک نیست... این گروه خود را برای احیای دمکراسی در ایران آماده نمی­ کند... این­ها گروهی کاملاً افراطی ­اند... فرقه ­ای تندرو فاقد هر­گونه نظام دمکراتیک، فرقه­ ای شخصیت­ محور در پیروی از رهبر...؛ جالب آنکه در این رویداد، جرم مریم رجوی و همراهانش به حدی مشهود بود که حتی سوسیالیست­ های حامی منافقین در فرانسه در قبال دستگیری وی سکوت کردند. در 29 ژوئن مریم رجوی در دادگاه اولیه به مدت شش ساعت تحت بازجویی قاضی ژان لویی بروگی ­یر قاضی مبارزه با تروریسم فرانسه قرار گرفت. گفتنی است طی روزهای بازداشت مریم رجوی در فرانسه، اعضای سازمان به طور هماهنگ وادار شدند که خود را آتش بزنند؛ چرا که سران سازمان به شدت هراس داشتند که با دستگیری مریم رجوی زمینه محاکمه وی فراهم شود؛ هدف رهبری فرقهاین بود که خودسوزی اعضاء، باعث فشار روی افکار عمومی در اروپا و آمریکا شود و دولت فرانسه را ناگزیر از آزاد کردن افراد دستگیر شده و مشخصاً مریم رجوی نماید؛ حتی یکی از سران سازمان در سایت «ایران لیبرتی» تهدید کرد: صدها نفر خود را در لیست خودسوزی قرار داده و اگر دولت فرانسه به این اقدامش پایان ندهد، مصمم‌اند که خود را به آتش بکشند؛ سه نفر در نتیجهخودسوزی­ها جان باختند و بقیه دچار سوختگی شدید شدند؛ در حالیکه مریم رجوی بالاخره با سپردن وثیقه تا رسیدگی کامل به اتهامات وارده، امکان آزادی موقت از زندان را پیدا می­کرد، اما مسعود و مریم رجوی برای رسیدن به خواسته­شان از قربانی کردن ۱۹ نفر از اعضای فرقه دریغ نکردند؛ بعد از آن اروپایی­ ها فهمیدند که اعضای این سازمان موجودات خطرناکی هستند و ویژگی­ های یک فرقه را دارند.آن­ها بالاخره با این اقدام وحشیانه و خشونت‌طلبانه‌شان در میان مردم پاریس وحشت انداختند و موفق شدند به این شیوه از قانون فرانسه فرار کنند؛ طولی نکشید که مریم رجوی با وساطت مقامات غربی حامی گروهک منافقین آزاد شد و اتهامات اقامه شده علیه وی نیز ملغی گردید؛ بعد هم پرونده­ای علیه نه نفر از اعضای این گروهک در دستگاه قضایی فرانسه گشوده شد که تا مدتی مفتوح بود بدون آنکه اقدام مؤثری علیه متهمان آن به­ عمل آید.

در هفتم اکتبر سال ۱۹۹۷ (16مهرماه 1376)، دولت بیل کلینتون رئیس‌جمهور پیشین آمریکا گروهک منافقین را در فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه این کشور قرار داد و در سال 2003 نیز منافقین را به ­عنوان یک نیروی متخاصم در عملیات آزادسازی عراق ارزیابی کرد ؛ در 15 اوت همین سال دولت آمریکا با تصحیح لیست گروه‌های تروریستی این کشور، نام شورای ملی مقاومت ایران را به ­عنوان نام دیگر سازمان مجاهدین خلق به فهرست تروریستی خود اضافه نمود ، اگرچه هرگز حاضر به محاکمه و مجازات آن­ها نشد؛‌ در 11سپتامبر 2003، ریچارد بوچر سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکادر کنفرانس خبری تأکید کرد که مجاهدین خلق یک گروه تروریستی است و به آنان اجازه فعالیت در عراق داده نخواهد شد.

قاعدتاً می­ بایست بر اساس قوانین داخلی آمریکا، هرگونه فعالیت منافقین در داخل خاک آمریکا و هر نوع حمایت و کمک به آن­ها از سوی شهروندان، گروه ­ها و نهادهای آمریکایی ممنوع و جرم محسوب می­ شد؛ در حالیکه در تمام آن سال­ ها منافقین به­ راحتی در پارلمان­ ها و رسانه ­های آمریکا حضوری فعال داشتند، بسیاری از دولتمردان و شخصیت­های آمریکایی به صورت علنی از منافقین حمایت می­ کردند و عملاً هیچ ممنوعیتی برای فعالیت ­های این فرقه تروریستی در خاک آمریکا اعمال نشد؛ به­علاوه در تمام این مدت ما شاهد پخش فیلم‌های تبلیغاتی و دروغ‌های سخنگویان مجاهدین خلق در مطبوعات و حتی شبکه‌های تلویزیونی سی.بی‌.اس و سی.ان.ان آمریکا بودیم که حتی در همین فیلم‌های تبلیغاتی، به­ وضوح خشونت سران فرقه رجوی علیه نیروهای انتظامی عراق به نمایش درمی ­آمد . عاقبت روز جمعه ۲۸ سپتامبر۲۰۱۲ (۱۳۹۱/۷/۷) وزارت خارجه آمریکا طی اطلاعیه­ ای اعلام کرد که هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت، بنابر مفاد قانونی تصمیم گرفت که سازمان مجاهدین خلق و حامیان این گروه را از فهرست سازمان­ های تروریستی ایالات متحده خارج کند. تنها چند ماه بعد و در اوایل سال۱۳۹۲، شورای ملی مقاومت، شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق در واشنگتن اقدام به تأسیس دفتر و یک­ ماه و نیم بعد نیز رسماً برای لابی‌گری در دولت و کنگره آمریکا ثبت نام کرد.

اتحادیه اروپادر ماه می سال2002 اعلام کرد که سازمان مجاهدین خلق را یک سازمان تروریستی محسوب می ­کند، و البته هفت سال بعد یعنی روز دوشنبه 26 ژانویه 2009(۱۳۸۷/۱۰/۷) این گروه را از فهرست سازمان­ های تروریستی اتحادیه اروپاخارج و محدودیت ­های آن را رفع نمود.

وزارت کشور انگلیس در سال2000 بر اساس قانون ضد تروریسم مصوب همان سال، سازمان مجاهدین خلق را سازمانی تروریستی اعلام کرد و تمامی فعالیت­های این سازمان را در خاک بریتانیا ممنوع ساخت. پیش از آن در سال 1996 کمیسیون نظارت بر خیریه‌های بریتانیا تحقیقاتش را در مورد مؤسسه خیریه ایران‌اید و جمع کردن پول برای سازمان منافقین شروع کرده بود و در سال 1997 این مؤسسه خیریه را منحل و حساب‌های آن را مسدود کرد. بریتانیا در۳۰ نوامبر۲۰۰۷ (۱۳۸۶/۹/۹) منافقین را از فهرست تروریستی این کشور خارج کرد. منافقین در میان نمایندگان پارلمان بریتانیا هم حامیان دو آتش ه­ای دارند؛ به ­عنوان یک نمونه، تنها در ماه مارس سال 2009 میان حامیان تروریست‌های مجاهدین خلق در پارلمان بریتانیا سه نوبت بحث درگرفت. سخره ­آورتر اینکه اخیراً یکی از نمایندگان مجلس عوام بریتانیا پیشنهاد کرده است غرب از منافقین حمایت کند تا بتوانند نظام ایران را از درون تغییر دهند  حمایت رسانه ­ای انگلیس هم از سالیان دور شامل حال منافقین بوده است؛ از سه دهه پیش که بی.بی.سی یورش نظامی منافقین به ایران را «پاسخی سیاسی» به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ قلمداد کرد  تا روزهای اخیر که جدیدترین حرکت مزورانه بی.بی.سی را در حمایت از تشکیلات تروریستی منافقین، در خصوص وقایع سال ۱۳۶۷ شاهد هستیم.

در چهارم خرداد سال ۱۳۸۴ دولت کانادا گروهک منافقین را در فهرست گروه ­های تروریستی قرار داد و اعلام نمود همه دارایی­ های مربوط به این گروه و افراد وابسته به آن­ها را توقیف خواهد کرد  هفت سال بعد در۳۰ آذر سال ۱۳۹۱دولت کانادا اعلام کرد نام گروهک تروریستی منافقین را از فهرست رسمی سازمان­های تروریستی حذف و نام نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را جایگزین آن کرده است..

گفتنی است دادگاه عالی آلمان در 21 دسامبر 2001، بیست‌وپنج مرکز فعالیت مجاهدین خلق را در آلمان به دلیل کلاهبرداری و سوءاستفاده از بیمه‌های اجتماعی تعطیل کرد، چرا که میلیون‌ها مارک آلمان از طریق این مراکز برای خرید سلاح استفاده شده بود؛ علاوه بر این از سال 2001 در استرالیا سازمان منافقین در لیست سازمان‌هایی که باید دارایی‌هایشان بلوکه شود قرار گرفت؛ در سوم ژوئن 2003 پلیس فدرال استرالیا به ده مرکز منافقین در سیدنی، بریزبن و ملبورن حمله کرد.

اما یادآوری یک نکته معنادار ضروریست و آن اینکه با نگاهی به سابقه فعالیت‌های منافقین از سال 1997 تاکنون متوجه می‌شویم که در تمام دوره حضور منافقین در فهرست تروریستی، هیچ‌گاه محدودیتی برای منافقین ایجاد نشد؛ حتی در زمانی که نام گروهک منافقین در فهرست سازمان‌های تروریستی اتحادیه اروپا و آمریکا قرار داشت، اوورسورواز در قلب اروپا و پیش چشمان اغماض­ گر دولت فرانسه، همچنان به ­عنوان مرکزی امن برای عناصر تئوریک و ایدئولوگ­ های منافقین فعال بود و سازماندهی سیاسی و امنیتی، جذب نیرو و اعزام به عراق برای آموزش‌های تروریستی و انجام عملیات در ایران، ارتباط‌گیری با رسانه‌ها و فعالیت­ های تبلیغی، تعامل با سیاست‌مداران مزدور اروپایی، تبیین فرقه‌ای، اخاذی از مردم اروپا تحت پوشش‌ اخذ کمک‌های خیریه ­ای و حتی فعالیت‌هایی نظیر پول شویی و جاسوسی همگی به مرکزیت اوورسورواز (پادگان مریم) مدیریت و هدایت می‌شود؛ هدایت و کنترل رسانه­ های‌ منافقیناز قبیل شبکه ماهواره‌ای، سایت‌های اینترنتی و اغلب­ فعالیت‌های جاسوسی و عضوگیری در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در مقر اوورسورواز و توسط تعداد مشخصی از نیروها انجام می‌گیرد ؛ به ­علاوه در میان اسامی منافقینمستقر در فرانسه نام افرادی دیده می‌شود که سابقه جنایت‌های تروریستی آن­ها در حق مردم ایران و عراق غیر قابل انکار است، اما پیگیری‌های حقوقی ایران برای دستگیری این افراد تا امروز با عدم همکاری پاریس روبه‌رو بوده است.

دولت فرانسه به حدی در ابراز محبت نسبت به این گروهک تروریستی افراط نموده که چندی پیش چهار نماینده مجلس فرانسه یعنی فیلیپ کوشه، ژاک میارد، الیزابت گیگو و آلن مارسودای هشدار دادند: مقامات فرانسه باید نهایت احتیاط را درباره اعضای این گروه تروریستی به عمل آورند. آن­ها تأکید کردند: می­ دانیم که گروهک مجاهدین خلق امکانات و ارتباط قوی و بسیار زیادی در فرانسه دارند ولی این نکات به هیچ وجه نماد جایگاه آن­ها در ایران نیست؛ ما باید توجه داشته باشیم که مجاهدین گروهی بسیار خشن بوده و از همین­ رو در ایران بسیار بی­ اعتبار هستند

طی سال‌های گذشته کنگره آمریکا نیز محمل مناسبی برای لابی‌گری منافقین بوده است؛ منافقین هم در کنگره و هم در مجلس نمایندگان هواداران سینه ­چاکی دارند؛ در رأس این حامیان سینه ­چاک تروریسم تِد پو، عضو منتخب جمهوری‌خواه از حوزه انتخاباتی دوم ایالت تگزاس دیده می ­شود که می‌توان نام وی را در صدر بسیاری از قطعنامه‌ها و سخنرانی‌هایی که رویکرد حمایت‌گرانه‌ از منافقین دارند، یافت. وی در حال حاضر رئیس «کمیته فرعی تروریسم، عدم اشاعه و تجارت» در «کمیته روابط خارجی» مجلس نمایندگان آمریکا است؛ همان کمیته‌ای که سال گذشته در نشست استماع خود با عنوان «داعش: تعریف و تحدید دشمن» مریم رجوی را برای سخنرانی از طریق ویدئو کنفرانس و ادای توضیحات دعوت کرد و او را مورد تمجید قرار داد .

در سال‌های اخیر لوایح و قطعنامه‌های زیادی در حمایت از آنان و علیه جمهوری اسلامی تصویب و سخنرانی­ های بسیاری ایراد شده است. در آخرین مورد در واپسین روزهای اسفند ۱۳۹۴  عدادی از اعضای ارشد مجلس نمایندگان آمریکا در پی اقدامات پیشین خود، پیش‌نویس قطعنامه‌ای را در حمایت از منافقین به کنگره آمریکا ارائه کردند؛ افزون بر لوایح و قطعنامه‌هایی که به طور خاص برای حمایت از سازمان منافقین در سنا یا مجلس نمایندگان آمریکا مطرح شده است، اعضای کنگره در موارد متعددی طی نطق‌های پیش از دستور خود، از اعضای این سازمان حمایت کرده‌اند؛ به ­علاوه در تعدادی دیگر از اسناد و لوایحی که در کنگره آمریکا مطرح شده‌اند نیز می‌توان ردپاهایی را از لابی‌گری سازمان منافقین یافت، جایی که در بین صدها بخش و بند، حداقل یک بند به طور ویژه به موضوع حمایت از اعضای این سازمان اختصاص یافته است؛ همچون متن پیشنهادی «قانون تخصیص بودجه وزارت خارجه، عملیات خارجی و برنامه‌های مرتبط سال 2015»  و «قانون تخصیص بودجه دفاع ملی سال2016»  رسیدگی به مخمصه‌های ناراضیان ایرانی مستقر در کمپ لیبرتی (حرّیه)، موضوع اسکان، اتخاذ اقدامات فوری و مناسب برای بهبود امنیت فیزیکی و حفاظت از ساکنان کمپ لیبرتی در عراق، مخالفت با استرداد ساکنان کمپ لیبرتی به ایران و ...

این در حالی است که گروهک منافقین به سبب حمله‌ تروریستی که در خاک آمریکا در سال ۱۹۹۲ صورت دادند، بدرفتاری‌هایی که سازمان با اعضای خود کرده است، نوع نگرش‌ رهبران سازمان و سبک زندگی سخت­ گیرانه اعضای این گروه در کمپ اشرف، افشاگری برخی اعضای نادم و یا فراری منافقین درباره طلاق­ ها و ازدواج های اجباری، جدا کردن فرزندان از والدین با هدف حفظ آمادگی اعضاء برای اقدامات انتحاری و تروریستی، جلوگیری از وابستگی عاطفی اعضاء به خانواده، شستشوی مغزی با استفاده از ترفندهای عملیات روانی، تهدید به کشتن فرزندان در صورت جدایی از سازمان یا طفره رفتن از مأموریت ­های محوله، محدودیت­ های شدید اطلاع ­رسانی و جلوگیری از دستیابی اعضاء به رسانه ­ها و اخبار واقعی، تنها گوشه ­ای از رفتارهای ضد بشری گروهک تروریستی منافقین است، تا جایی که حتی سازمان عفو بین ­الملل مواردی از این رفتارها را مصداق شکنجه ارزیابی کرده است .

 پژوهشگر:مرجان شریف زاده
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات