برخي از دولتمردان و صاحبنظران مدعياند دستيابي به ثبات در سوريه در گرو شکلگيري نظام فدرال در اين کشور است. آيا به راستي فدراليسم تنشها در سوريه را کاهش خواهد داد يا منشا درگيريهاي تازه بين طايفهها و گروههاي قومي و مذهبي در اين کشور خواهد شد؟به گزارش ايرنا،بيش از پنج سال از آغاز ناآراميها در سوريه مي گذرد. در يک سال و چند ماه اخير، کفه ترازوي تحولات ميداني در سوريه، به نفع دولت دمشق سنگينتر شده است. ارتش سوريه و نيروهاي وفادار به «بشار اسد» رييس جمهوري اين کشور موفق شدند بسياري از شهرهاي سوريه را از چنگ تروريستها و مخالفان خارج کنند و در حال حاضر نيز نبرد سرنوشت سازي براي تسلط بر شهر حلب جريان دارد.
در اين ميان، بحث بر سر آينده سوريه و نظام سياسي حاکم بر آن در محافل سياسي و رسانه اي داغ است و الگوهاي متفاوتي از سوي سياستمداران و تحليلگران ارايه مي شود. به طور کلي دو گزينه براي ساختار سياسي سوريه مطرح شده است. برخي از ضرورت شکل گيري نظام فدرال در اين کشور سخن مي گويند و برخي نيز نظام يکپارچه سياسي را ترجيح مي دهند.بنا بر استدلال مدافعان استقرار فدراليسم، خاتمه دادن به بحران پيچيده سوريه فقط در گرو استقرار نظام فدرال در اين کشور است. بر اساس اين ديدگاه که به نظر مي رسد مورد حمايت برخي کشورهاي غربي از جمله آمريکا است، ثبات در سوريه تنها در صورتي به دست مي آيد که يک منطقه جغرافيايي مشخص به هر يک از اقوام و طوايف تعلق گيرد.
موافقان اين رويکرد معتقدند، براي کشوري مانند سوريه که از اقوام، طوايف و مذاهب متکثري تشکيل شده است، پياده کردن حاکميت يکپارچه زير نگين يک دولت مرکزي به معناي حرکت به سمت استبداد و پايمال کردن سهم و حق اقليتها در اداره امور کشور است.براساس طرح مورد نظر کشورهاي غربي، سوريه به سه اقليم خود مختار تقسيم مي شود که هر يک از آنها متعلق به کردها، سنيها و علويها است.حال پرسش اين جا است که آيا فدراليسم ميتواند متضمن پايان دادن به خشونتها و دستيابي به ثبات در سوريه باشد؟در پاسخ بايد گفت به نظر مي رسد اعلام فدراليسم در وضعيت کنوني بسيار مشکل زا است و حتي مي تواند گام اول براي حرکت به سمت تجزيه به شمار آيد چرا که وحدت را به کثرت سوق مي دهد. به عبارت بهتر تصميم به خودمختاري اقليمها پس از سالها جنگ و نزاع طولاني، بيش از اينکه وحدت را به نمايش بگذارد، کثرت و اختلاف را برجسته مي کند.
اين نوع رسيدن به خودمختاري، بياعتمادي را بين طوايف تشديد مي کند و به مرور رشته پيوندهاي بين آنها را از هم مي گسلد. در واقع اين اقدام بيشتر واگرايي را منعکس ميکند تا همگرايي. تکه تکه کردن کشوري که از ابتدا حکومت يکپارچه داشته است، به منظور استقرار فدراليسم، بسيار متفاوت با کشوري مانند آمريکا است که بر اساس اتحاد بين ايالتهاي خودمختار شکل گرفته است.
افزون بر اينها، به دليل نبود مرزبندي دقيق در محل استقرار طوايف و قوميتهاي مختلف در سوريه، در عمل امکان تقسيم بندي جغرافيايي وجود ندارد. به عنوان مثال شهري مانند دمشق متشکل از سنيها، علويها و مسيحيها است و اين تداخل از موانع شکل گيري نظام فدراليسم است. همچنين، توزيع منابع طبيعي در خاک سوريه به صورت نامتوازن است و همين مساله در مرزبنديهاي جغرافيايي تنش زا است.استقرار نظام فدرالي همچنين باعث تشديد رقابتهاي منطقه اي ميشود زيرا هر يک از اقليمها به سمت جلب حمايت يک دولت خارجي حرکت مي کنند و همين موضوع زمينه دخالت قدرتهاي بيگانه در امور داخلي سوريه را مهيا مي سازد.هر چند نمي توان چشم بر اختلافهاي موجود بين گروههاي قومي و مذهبي در سوريه بست اما بر حسب دلايلي که ياد شد براي کشوري که سالها به صورت يکپارچه و زير پرچم سوريه واحد اداره شده و در پيشينه تاريخي اين کشور نيز هيچ مطالبه اي مبني بر فدراليسم وجود ندارد، نمي توان اين الگو را براي پايان خشونتها به کار بست.
شايد بهترين گزينه پيش رو براي سوريه و کشورهايي از اين دست، «مردمسالاري توافقي» باشد؛ الگويي که بر مبناي مشارکت تمامي گروههاي قومي و مذهبي در اداره امور کشور شکل مي گيرد و مناصب بين همه نيروهاي سياسي اثرگذار تقسيم مي شود. در اين الگو، امکان بروز نارضايتي و تشديد حس محروميت براي يک قوم يا گروه خاص کمتر است.در پايان بايد اضافه کرد که تصميم گيري درباره آينده سياسي سوريه تنها در دست مردم اين کشور و بر پايه خواست و اراده ملت سوريه است و قدرتهاي خارجي نمي توانند با ارايه طرحهاي گوناگون براي تکه تکه شدن يک سرزمين تصميم بگيرند. اين دست اقدامها و موضع گيريها، نگرانيها را از شکل گيري «سايکس- پيکو»ي جديد در منطقه تشديد مي کند.
پر واضح است که ريشه بسياري از چالشهاي امروز خاورميانه در تعيين مرزهاي ساختگي و بي پايه در قرارداد سايکس- پيکو پس از جنگ جهاني اول است. اکنون نيز پس سالها، ايجاد اقليمهاي خودمختار از طريق روندهاي ساختگي و ديکته شده از جانب قدرتهاي خارجي، باري از آوار ويراني سوريه برنخواهد داشت و تنها بحران را در اين کشور تمديد خواهد کرد.
چرخش استراتژيک ترکيه؛ از رويا تا واقعيت
با توجه به اينکه ترکيه در سالهاي اخير همه امکانات خود را در اختيار گروههاي مختلف تروريستي و تکفيري قرار داده، سادهلوحانه است بپذيريم کودتاي نافرجام يک شبه ترکيه، باعث چرخش اين کشور از مواضع چند ساله خود ضد سوريه شده است.
حسين کعبي در خبرگزاري فارس نوشت، کودتاي نافرجام اخير بعضي از رهبران ارتش ترکيه تا حد زيادي حضور و فعاليتهاي مسئولين ترک را در حل و فصل مسائل منطقهاي بخصوص در بحران سوريه برجسته کرده است. شايد بتوان از مواضع مهم دولتمردان ترکيه، پس از کودتاي نافرجام در آن کشور به عنوان عامل اساسي چرخش نگاهها به سوي اقدامات سياسي و نظامي کشور ترکيه در منازعات منطقهاي اشاره کرد.
زماني که رجب طيب اردوغان پس از شکست کودتا اعلام کرد با اتخاذ سياستي جديد اختلافات خود را با کشورهاي همسايه پشت سر خواهيم گذاشت و نيز در اقدامي عملي ضمن عذرخواهي رسمي از پوتين به روابط تيره و تار خود با کشور روسيه پايان داد عواقب کودتاي نافرجام در ترکيه بيش از خود کودتا اهميت يافت. آيا با استناد به اظهارات دولتمردان ترکيه مبني بر اينکه اين کشور بخشي از مسئوليت کودتا را به عهده همپيمانان غربي خود بخصوص آمريکا مي داند و آنها را به حمايت از کودتاگران متهم مي کند مي توان گفت اين کودتا باعث بدبيني مسئولين ترک نسبت به آمريکا و غرب شده؟
آيا براستي کشور ترکيه در صدد اصلاح سياستهاي منطقه اي خود به وسيله پشت کردن به سياستهاي آمريکا در منطقه و سوريه است و قصد نزديک شدن به مواضع رقيبان منطقه اي آمريکا يعني روسيه و ايران را دارد؟با توجه به اينکه ترکيه در چند سال اخير همه امکانات سرزميني و نظامي قابل عرضه خود را براي حضور در سوريه در اختيار گروههاي مختلف تروريستي و تکفيري قرار داده و حتي در برخي مواقع از حضور نظاميان ارتش خود در خاک سوريه براي کمک به تروريستها دريغ نکرده، ساده لوحانه است که بپذيريم کودتاي نافرجام يک شبه ترکيه، باعث چرخش اين کشور از مواضع چند ساله خود در منطقه شده است. اقدامات نظامي اخير ترکيه درشمال سوريه به بهانه سرکوب مخالفان کُرد خود در اين کشور، اين گفته را تاييد مي کند.
يادآوري اين نکته نيز ضروري است که مسئولين کشور ترکيه به خوبي مي دانند هرچه اين کشور از نظر سياسي به سمت روسيه و محور مقاومت شامل ايران، سوريه و لبنان سوق پيدا کند حمايت آمريکا از شبه نظاميان کُرد در سوريه و ترکيه براي ايجاد اقليم و دولتي خودمختار در مرز با ترکيه بيشتر مي شود و اين چيزي است که ترکيه هرگز نمي تواند آن را بپذيرد.شايد بتوان تغيير ادبيات سياسي مسئولان کشور ترکيه را در چارچوب اقداماتي براي امتياز گرفتن از متحدان سوريه در ميز مذاکرات تحليل کرد. خبر ديدار [احتمالي] سه جانبه اردوغان، پوتين و بشار اسد در آينده اي نزديک را نيز مي توان در همين راستا بر شمرد.
همچنين مي توان گفت ترکيه در سياستي يک بام و دو هوا هم به دنبال تامين امنيت مرزي خود و جلوگيري از گسترش فعاليتهاي گروههاي تروريستي در مرز خود با سوريه است و هم اينکه از هدف خود براي مطرح کردن ترکيه به عنوان قدرتي منطقه اي منطبق با روياي امپراتوري عثماني به وسيله سرکوب نظام بشار اسد دست نکشيده است.
در مورد سرنوشت بحران سوريه با توجه به تغييرات روزافزون سياسي و نظامي در آن کشور هيچ چيز قابل پيش بيني نيست. اما به طور قطع ميتوان گفت که گزينه آمريکا و رژيم صهيونيستي براي سوريه همچنان فيصله نيافتن درگيريها با هدف تضعيف بيش از پيش دولت سوريه است و نيز رويکرد متحدان سوريه همچنان رويارويي با گروههاي تروريستي حاضر در سوريه و حمايت از دولت قانوني بشار اسد است.
اما مؤلفه جديدي که به اين معادله اضافه شده پيروزيهاي مهم اخير ارتش سوريه در استان حلب و شمال اين کشور است که هم گروههاي تروريستي حاضر در سوريه وحاميان منطقه اي و غربي آنها را به شدت نگران کرده و هم باعث شده است دولتمردان ترکيه با نگاه دور انديشانه به بحران سوريه و با هدف خروج آبرومندانه از اين بحران به فکر باز نگاه داشتن مسيرهاي ارتباطي بين خود و مسئولين دولت سوريه و متحدان منطقه اي اين دولت بيفتند.
تاثير دستاوردهاي مقاومت بر روند سياسي و ديپلماتيک بحران سوريه
دستاوردهاي اخير ارتش سوريه بدون شک روند سياسي و ديپلماتيک را دستخوش تغيير و دگرگوني قرار ميدهد.به گزارش خبرنگار خبرگزاري تسنيم از دمشق، هنوز يک ماه از ايجاد روزنهاي در حومه جنوبي حلب به سمت محلات شرقي آن توسط تروريستها به سرکردگي جيشالفتح نگذشته بود که ارتش سوريه با به کنترل در آوردن کامل دانشکدههاي نظامي و خنثي کردن نقشه تروريستها براي شکستن محاصره حلب و ضربه زدن به طرحهاي سياسي يا نظامي براي ايجاد منطقه خالي از سلاح در شمال حلب، اين روزنه را بست.
رسانههاي وابسته به گروههاي تروريستي طي هفتههاي گذشته بعد از ايجاد اين روزنه و عقبنشيني نيروهاي سوري به مناطق پشتي، کار تبليغاتي گستردهاي را آغاز و گروههاي تروريستي نيز از اين عقبنشيني سوء استفاده کردند تا به زعم خود پيروزي بزرگشان را اعلام کنند. در همين راستا عبدالله المحيسني تروريست سعودي نيز نمايشي را در محلات شرقي حلب به اجرا گذاشت و اعلام کرد که او به زودي بعد از پايان دادن به محاصره حلب، در مسجد اموي نماز به جا خواهد آورد.
روياي اين تروريست سعودي بعد از کنترل کامل ارتش سوريه و همپيمانانش بر دانشکده نظامي و بسته شدن روزنهاي که تروريستها ايجاد کرده بودند و رسيدن نيروهاي سوري به تپه المقالع و گردان پدافند هوايي و منطقه البرادات و الزيوت و المشرفه و همه مناطقي که به اشغال تروريستها در آمده بود، نقش بر آب شد و اين در حالي است که عناصر جيش الفتح و تروريستهاي وابسته به آن نيز پا به فرار گذاشتند.
شبکههاي اجتماعي وابسته به گروههاي تروريستي از کشته شدن بيش از 70 تروريست در ساعات پاياني نبرد در حومه جنوبي حلب خبر دادند که برخي از آنها سرکرده ميداني هستند. اين شبکهها همچنين از قطع شدن ارتباط با عناصر تروريستي با وجود بهره مندي آنها از 100 فرد مسلح آموزش ديده و مجهز که از طريق مرزهاي ترکيه وارد سوريه شده بودند و بيشتر آنها از اتباع خارجي بودند، خبر دادند.
مراحل پاياني عمليات به کنترل در آوردن دانشکدههاي نظامي حلب، چند روز قبل هنگامي که ارتش سوريه تپههاي مشرف بر اين دانشکدهها از الصنوبرات تا تپه القرع را آزاد کرد و تروريستها در بازپس گيري آن شکست خوردند، آغاز شد. زيرا اين تپه مستقيما بر دانشکدههاي نظامي به ويژه دانشکده تسليح مشرف است.پيشروي ارتش سوريه در جبهه پروژه 1070 واحدي، روند آزادسازي تپههاي مشرف بر دانشکدههاي نظامي را شتاب بخشيد و در نهايت ارتش سوريه موفق شد به خطوط دفاعي تروريستها نفوذ کرده و با آزادسازي دو ساختمان در دانشکده فني جاي پايي براي خود در داخل اين دانشکده پيدا کند.
موفقيتهاي ارتش سوريه، با حملات توپخانهاي و هوايي گسترده و هدف قرار دادن همه محورهاي تحرکات تروريستها همراه شد و اين امر زمينه را فراهم کرد تا ارتش سوريه از سمت تپه القرع به سمت دانشکده نظامي حمله کند. همزمان با آغاز اين حمله درگيريهاي شديدي بين دو طرف به وقوع پيوست و ارتش سوريه موفق شد عمليات آزادسازي اين دانشکده را با موفقيت به پايان برساند و تلاشهاي تروريستها براي بازپسگيري آن بعد از متحمل شدن خسارات سنگين، با شکستي سخت مواجه شد.
دستاورد گسترده ارتش سوريه در حومه حلب، بر رسانههاي دشمن و حاميان آنها تاثيري منفي بر جا گذاشت و آنها متحمل شکست سنگيني شدند که انتظار آن را نداشتند و در نهايت مجبور شدند که به اين شکست اعتراف و اعلام کنند که دانشکدههاي نظامي به دست ارتش سوريه افتاده است. سپس روند تبادل اتهامات بين گروههاي تروريستي آغاز شد و اين گروهها کدام ديگري را مسئول شکست و کوتاهي و خيانت دانستند.
بر اساس اطلاعات رسيده از اتاق عمليات مرکزي در شمال وابسته به تروريستها، تروريستهاي شهر ادلب هنگامي که متوجه فرار جيش الفتح از دانشکده توپخانه شدند، شوکه شدند. اين در حالي است که برخي از گروههاي تروريستي در حال توجيه شکست و فرار خود از ميدان به اين بهانه که ارتش سوريه و همپيمانانش در اين نبرد از آتش گسترده استفاده کردند، هستند.از سوي ديگر شبه نظاميان ارتش آزاد نيز از اتهام خيانت در امان نماندند، زيرا برخي از سرکردههاي جيش الفتح شبه نظاميان ارتش آزاد را به بيرون کشيدن نيروهايش از جنوب حلب و اعزام آنها به نبردهاي جاري در منطقه جرابلس در حومه شرقي حلب عليه يگانهاي کرد، متهم کردند.
اين در حالي است که محافل گروههاي تروريستي گفتند که فرماندهان آنها دهها گردان و فرد مسلح را در طمع به دست آوردن غنيمت به قتلگاه دانشکدههاي نظامي بردند. از سوي ديگر 1000 عامل انتحاري که عبدالله المحيسني تروريست سعودي وعده داده بود آنها را براي پايان دادن به محاصره حلب به اين شهر بياورد، غيبشان زد.خسارت گروههاي تروريستي در حلب و محاصره آنها از سوي ارتش سوريه در داخل محلات شرقي فقط بر داخل تاثير نگذاشته است بلکه اين پيروزي بر روند سياسي و ديپلماتيک نيز تاثير گذاشته است بويژه اينکه مسکو و واشنگتن در حال يافتن يک راه حل براي بحران سوريه هستند و در نتيجه تحقق اين دستاورد از سوي ارتش سوريه، وزن زيادي در اين تفاهم سياسي دارد.گزارشهاي غربي از تصميم واشنگتن براي رسيدن به آتشبس در شهر حلب با هدف جلوگيري از پيشروي ارتش سوريه حکايت دارد، اما دستاورد اخير ارتش سوريه روياهاي آمريکا را نقش بر آب کرده است.
آمريکا، ترکيه را به کردها ترجيح داد؟
با گذشت چند روز از آغاز عمليات "سپر فرات" در شمال سوريه بالاخره اولين تقابل کردهاي سوريه و نيروهاي ترکيه در پي کشته شدن يک سرباز ترکيهاي و حملات بيامان ارتش ترکيه به مقرهاي کردها در جرابلس خود را نمايان کرد تا بر اين گمانه زني صحه بگذارد که آتش جنگي که ترکيه در اين جبهه شعله ور کرده از همان اول هم کردهاي سوريه را هدف قرار داده بود نه داعش را. اما اينکه چرا آمريکايي که فورا به عمليات ارتش سوريه عليه کردها در حسکه واکنش نشان داد اين بار در قبال عمليات ترکيه عليه کردها سکوت کرده است، موضوع ديگري است.
به گزارش ايسنا، بعد از گذشت پنج سال "جنگ نيابتي" از سوي ترکيه در سوريه که با آموزش شورشيان سوري، ارسال سلاح براي آنها و نيز راه اندازي و تشکيل گروههاي سوري مسلح تحت امر خود مانند جنبش "نورالدين زنکي"، "سلطان مراد چهارم"، "صقور الجبل" و "فيلق شام" همراه بود حالا ديگر ترکيه از پشت پرده بيرون آمده و در مقابل چشمان آمريکا ??تانک و بيش از ???سرباز به جرابلس سوريه فرستاده و علنا و رسما وارد جنگ سوريه شده است.
هدف اصلياش نيز جنگ با يگانهاي مدافع خلق کرد سوريه است که آن را شاخه نظامي حزب دموکراتيک کردستان سوريه ميداند. ترکيه در واقع ميخواهد مانع از تسلط نيروهاي کرد بر امتداد مرزهاي جنوبياش با سوريه شود چون نگران است که کردهاي سوريه از اين مرزها براي حمايت از حزب کارگران کردستان ترکيه (پ ک ک) که آنکارا در داخل با آن ميجنگد، استفاده کنند.
به همين خاطر جنگ خود عليه کردها را به خاک سوريه کشانده تا امنيت ملي خود را تامين کند. ترکيه نميخواهد جاي خالي داعش با کردها پر شود.در اين راستا يکي از رهبران گروه "سلطان مراد" مورد حمايت ترکيه درباره اهداف اين عمليات ميگويد: "ترکيه سه هدف را دنبال ميکند نابودي داعش، نظام سوريه و نيروهاي حزب اتحاد دموکراتيک سوريه."اما مواضع آمريکا در قبال اين چالش جديد کمي تامل برانگيز است. آمريکايي که آنگونه به عمليات ارتش سوريه در خاک خودش در حسکه واکنش نشان داد و چند بار از تريبونهاي مختلف به نظام سوريه هشدار داد اين بار در قبال ترکيه و عملياتش در خاک سوريه عليه همپيمانان کردش کاملا سکوت کرده و سياست انعطافپذيري را در پيش گرفته است.
پنتاگون تهديد کرده بود که اگر جنگندههاي سوري مواضع نيروهاي مورد حمايت آمريکا را هدف قرار دهند اين جنگندهها را ساقط خواهد کرد. اما در مورد ترکيه نه تنها خبري از تهديد نيست بلکه جنگندههايش را هم براي پوشش هوايي عمليات سپر فرات به کمک ترکيه فرستاده است. در واقع آمريکا با صراحت از عمليات ترکيه چه با پوشش هوايي ائتلاف بينالمللي ضد داعش و چه از طريق اظهارات جو بايدن، معاون رئيس جمهوري آمريکا حمايت کرده است.
بايدن که اخيرا به عنوان عاليترين مقام آمريکايي از زمان کودتاي نافرجام ترکيه به اين کشور سفر کرده بود اظهارات مثبتي در قبال ترکيه چه در زمينه عمليات نظامي و موضعگيري در قبال کردها و چه در زمينه استرداد فتحالله گولن، روحاني در تبعيد ترکيه و مهمترين دشمن رجب طيب اردوغان، رئيس جمهور ترکيه داشت.
اين مسئول آمريکايي که همزمان با شروع عمليات وارد آنکارا شده بود از کردها خواست به شرق فرات عقبنشيني کنند يعني همان چيزي که ترکيه ميخواهد. در اين راستا مولود چاووش اوغلو، وزير خارجه ترکيه اخيرا گفته بود: "شبه نظاميان کرد بايد به شرق فرات عقبنشيني کنند والا ترکيه هر کاري لازم باشد انجام ميدهد." اين حمايت در واقع اعلام مرگ طرح "تشکيل نظام فدرالي کردها" و نقشه بر آب شدن روياي کردهاست که از حومه شرقي حسکه تا عفرين کشيده شده؛ چيزي که کردها تصور ميکردند که هميشه در دست آنها خواهد بود.
هر چند که بعيد است آمريکا پشت کردها را که تاکنون کارايي خود را به اثبات رساندهاند، خالي کند اما به نظر ميرسد که از طرفي هم نميخواهد آنکارا که نقش محوري را در جنگ سوريه حفظ کرده، بازنده باشد. گويي واشنگتن عزم خود را جزم کرده تا از درگيري سوريه و ترکيه به نفع خود بهرهبرداري کند و با ملتهب نگه داشتن کانون اين درگيري، راه را مقابل هر احتمالي باز بگذارد.
در حالي که تصور ميشد هر گونه اقدامي عليه نيروهاي کرد در سوريه منجر به اختلاف بيشتر آمريکا و ترکيه شود اما اين اتفاق نيفتاد. حتي با اولين تقابل مستقيم ميان کردها و ارتش ترکيه وزارت دفاع آمريکا ازهرگونه اظهار نظر درباره حمله نيروي هوايي ترکيه به مقرهاي يگانهاي مدافع خلق کرد، همپيمان نيروهاي دموکراتيک سوريه در نزديکي جرابلس امتناع کرد. کريستوفر شروود، سخنگوي پنتاگون در اين زمينه تنها گفت: "آنچه ميتوانم بگويم اين است که نيروهاي دموکراتيک سوريه همچنان شريک ما و يکي از نيروهاي فعال در جنگ با داعش هستند و درباره عمليات ترکيه نيز از ارتش ترکيه سوال کنيد!" اين اظهارات نشان ميدهد که آمريکا نميخواهد صراحتا در قبال اين عمليات موضع بگيرد.
با اين اوصاف گويي نقشه ائتلافها در سوريه در حال تغيير است و هرگونه رويداد جديدي در سوريه در اين سمت و سو تنها درگيري در سوريه را پيچيدهتر ميکند. هر چه قدر طرفهاي اين جنگ بيشتر شوند خروج و برون رفت از بحران سوريه براي جامعه جهاني سختتر ميشود. اما آنچه مهم است اينکه چه بر سر خاک و شهرهاي سوريه خواهد آمد. آيا کردها، ترکيه يا گروههاي موافق يا مخالف نظام سوريه رقم زنندگان آينده سوريه خواهند بود؟
ش.د9501886