(روزنامه جمهوري اسلامي – 1395/09/16 – شماره 10752 – صفحه 11)
تحولات امنیتی وبحرانهای ساختگی در منطقه خاورمیانه که با هدف تضعیف موقعیت ایران انجام گرفته برخلاف نظرتوطئه گران نشان از شکل گیری خاورمیانهای جدید دارد اما نه طبق سلیقه و میل آمریکاییها بلکه شواهد از تشکیل منطقهای حکایت دارد که اسلام در آن نمود و تاثیر بیشتری خواهد داشت.
طرح ابتدایی تجزیه کشورهای بزرگ خاورمیانه وتقسیم این منطقه به بیش از 18 کشور به حدود 50 سال قبل برمی گردد و بیشتر بحرانها و جنگهای ایجاد شده در این منطقه بخصوص پیرامون ایران و دیگر کشورهای بزرگ اسلامی مانند عراق، سوریه، یمن، لبنان، پاکستان، افغانستان، لیبی و حتی کشورهای دوست آمریکا مثل عربستان، مصر و ترکیه به منظور تحقق همین هدف صورت گرفته که به عقیده کارشناسان سیاسی و اندیشکدههای غربی، همگی آنها با دخالت و حمایت آمریکاییها، انگلیسیها و صهیونیستها دنبال شده است.
شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران یکی از تحولات مهم منطقه بود که توجه جهانیان را به خود معطوف داشت و پس از آن نیز در سالهای اخیر با ظهور انقلابهای عربی در برخی کشورهای منطقه مثل مصر و تونس و لیبی و غیره که به "بهار عربی" موسوم شد و نیز ظهور گروههای تروریستی مثل طالبان، القاعده و داعش و تشکیل فرقههای ضاله دیگر با حمایت غربیها، این منطقه مهم آبستن تحولات مهمی شد تا آمریکاییها به تجزیه آن چشم طمع بدوزند.
طرح تجزیه کشورهای بزرگ منطقه
دنیای اسلام یک بار پیش از این و پس از پایان جنگ جهانی دوم با فروپاشی امپراتوری عثمانی دچار تجزیه شد و روند تضعیف اسلام و مسلمانان بعد از آن بطور مکرر با نیرنگها وتبلیغات سوء اسلام هراسی ادامه یافت تا اینکه آمریکاییها با همکاری برخی کشورهای تحت سیطره خود مثل عربستان سعودی و با ایده برنارد لوئیس آمریکایی طرح ایجاد خاورمیانه جدید را مطرح کردند.
برنارد لوئیس در سال 1916 (1295 ش) در لندن در یک خانواده متوسط یهودی زاده شد. او برای تحصیلات به کالج ویلسون و پلی تکنینک وارد شد و دورههای عالی را در دانشگاههای لندن و پاریس گذراند. مدتی را در دوران جنگ جهانی دوم در وزارت امور خارجه انگلیس در کمیته اعراب و انگلیس فعالیت کرد. این کمیته یک آژانس امپریالیستی به منظور تضعیف دنیای عرب و حفظ چیرگی انگلیس بر آنها بود.
او در سال 1982 (1361 ش) شهروند آمریکا شد و از همان موقع افکار خود را بر سیاستمداران آمریکایی دیکته کرد.
لوئیس که استاد بازنشسته دانشگاه پرینستون بود نزدیک به 20 هزار عنوان کتاب و مقاله درباره خاورمیانه و دنیای اسلام به رشته تحریر درآورده است.
او برای اولین بار در نشست سال 1979 (58 ش) اعضای بیلدربرگ در اتریش در مورد طرح تجزیه خود سخن گفت. وی طرح خود را که شامل تجزیه کشورهای خاورمیانه از جمله ایران به کشورهای کوچک بود برای سران اقتصادی و سیاسی شرکتکننده در بیلدربرگ ارائه کرد.
در این طرح کشورهای خاورمیانه بر اساس بنیانهای زبانی، نژادی و منطقهای تکه پاره میشوند. بر اساس این طرح، انگلیس باید از شورشهای قومی اقلیتهایی مانند دروزیها در لبنان، بلوچها، ترکها و کردها در ایران، علویها در سوریه، عیسویان در اتیوپی، فرقههای مذهبی در سودان، قبایل عرب در کشورهای مختلف عربی، کردها در ترکیه و... حمایت کند. هدف این طرح تکه تکه کردن خاورمیانه و تبدیل آن به موزائیکی از کشورهای کوچک و ضعیف در حال رقابت با یکدیگر است تا از این طریق قدرت جمهوریها و پادشاهیهای فعلی تضعیف گردد.
غربیها با استمداد از طرح لوئیس با اهداف قابل توجه که میتوانست منافع هنگفت اقتصادی، نظامی و سیاسی آنها را تامین نماید آشنایی پیدا کردند چرا که دست گذاشتن روی کشورهای مهم منطقه مثل ایران، پاکستان ترکیه و عراق و حتی عربستان که بیشترین منابع مهم تفتی را در اختیار دارند آینده دهها ساله آنها از نظر تامین منابع انرژی و نیز با ایجاد اختلاف بین آنها، آینده فروش صدها کارخانه تولید و فروش سلاح به این کشورها را تامین مینمود و این همه منافع بجز منافع سیاسی مثل حضور آمریکاییها و صهیونیستها در مهمترین منطقه جهان یعنی خاورمیانه است که در سایه شکل گیری خاورمیانه جدید آن هم در کنار کشور رقیب و قدرتمندی مثل روسیه که هنوز داعیه قدرت مداری در منطقه را در سیاق شوروی سابق درسرخود میپروراند بسیار مهم و حیاتی جلوه مینماید.
طرح خاورمیانه جدید بطور رسمی در دولت جورج بوش و توسط وزیر امورخارجه وی خانم کاندولیزا رایس در سال 2005 (84 ش) مطرح و وارد فرهنگ سیاسی جهان گردید که آن را میبایست در نوع خود یکی از طرحهای نو استعماری دانست که به دنبال ایجاد جنگهای جدید در شرق و حضور نظامی استعمارگران غربی در این منطقه برآمده است.
از این رو نقشه نظام سلطه در تشکیل خاورمیانه جدید، مراحلی داشته که براساس نقاط مشترک مثل جغرافیا، فرهنگ، زبان، قومیت و مذهب شکل گرفته مثل ایجاد "کردستان مستقل" متشکل از کردستانهای ایران، عراق، سوریه و ترکیه - "بلوچستان مستقل" متشکل از بلوچهای ایران، افغانستان و پاکستان - "آذربایجان مستقل" متشکل از آذربایجان غربی و شرقی در ایران و کشور آذربایجان و نیز بخش کوچکی در شرق ترکیه (که اغلب شیعه بوده و نژادی و زبان آذری دارند) و طرح جدایی خوزستان از ایران که همه اینها زمینه سازی برای تشکیل و شکل گیری اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات بوده است.
به گزارش ایرنا، انور ماجد عشقی، سرلشگربازنشسته عربستانی که اخیرا با برخی از مقامات آمریکایی دیدار داشت در این زمینه تصریح کرد: روسای سابق و فعلی سیا طرحی در دست دارند که بر اساس آن، سه کشور خاورمیانه حذف میشوند و ایران هم به شش قسمت مستقل تقسیم میشود.او در صفحه اینترنتی خود نوشته است: ایران به شش کشور کوچک تقسیم خواهد شد که این کشورها شامل آذربایجان، کردستان، عربستان، بلوچستان، ترکمنستان و فارس خواهد بود.
انور عشقی همان ژنرالی است که سال گذشته خبر مذاکرات طولانیاش با "دوری گلد"، سفیر اسرائیل در آمریکا منتشر شد و او ادعا کرد که در این جلسات، فقط مسائل خصوصی مطرح شده است.
این افسر سعودی همچنین به خبرنگار نشریه وال استریت ژورنال گفته بود: عربستان و اسرائیل مدتها است استراتژی مخفی مهمی را تدوین کردهاند تا براساس آن، بدون نیاز به مشارکت مستقیم آمریکا، ابتدا نفوذ ایران را محدود کرده و با متوقف کردن گسترش این کشور، روند نابودی قطعی آن را دنبال کنند.
مایکل هایدن رئیس سابق سازمان اطلاعاتی آمریکا موسوم به سیا نیز از طرحی پنج ساله سخن گفته بود که براساس آن تغییراتی اساسی در خاورمیانه رخ میدهد.او با بیان اینکه جنگ علیه تروریسم حداقل تا پنج سال دیگر طول میکشد، این پیام را داد که آمریکا دستکم تا پایان این مدت از گروههای تکفیری حمایت خواهد کرد همانگونه که بارها این گروههای تروریستی را در سوریه و عراق که تا مرز نابودی پیش رفته بودند با قبولاندن طرحهای آتش بس موقت، نجات دادهاند.
کشورهایی مثل عربستان و ترکیه که حامیان اصلی پیدایش داعش بوده و خواسته یا ناخواسته در عملی شدن این طرح کمکهای فراوانی کردند نیز خود جزو همین طرح تجزیه بشمار میآیند.
عربستان به عنوان تامینکننده اصلی هزینههای شکل گیری داعش، القاعده، طالبان و جبهه النصره در منطقه که از افکار تکفیری وهابیهای سعودی الهام میگیرند اکنون با بحران پادشاهی روبه رو است و برسر اینکه چه کسی بر جای ملک سلمان تکیه زند درگیر بحران حاکمیت شده و منتظر مهر تایید از سوی مقامات آمریکایی است و در حالی که محمد بن سلمان که در حکومت سایه بجای پدر بیمارش که به آلزایمر مبتلا است تصمیم گیرنده اصلی در میان دیگر شاهزادگان مخالف خود است او نیز در یک نوع سردرگمی سیاسی بسر میبرد که درنوع خود بیسابقه است.
محمد بن سلمان سفرهای متعددی را به آمریکا و دیگر کشورهای غربی انجام داد و با دولتمردان و مدیران شرکتهای بزرگ اقتصادی دیدارهای مهمی برگزار کرد تا بتواند حمایت آنها را برای رسیدن خود به حکومت جلب نماید اما با تداخل این امر با انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و پیروزی غیر منتظره دونالد ترامپ (در حالی که عربها با حمایت همه جانبه از هیلاری کلینتون انتظار پیروزی وی را میکشیدند) تعیین شخص برنده برای تکیه زدن بر تخت پادشاهی بر حکومت عربستان غیر قابل پیشبینی شده است.
اجرای طرح تجزیه آمریکاییها در باره خاورمیانه در کشورهایی مثل سوریه، عراق و لیبی کلید خورده است اما تاکنون به نتیجه نرسیده و آنها همچنان با جبهه قدرتمندی مثل روسیه و ایران در تکامل طرحهای خود بخصوص درمنطقه خاورمیانه جدید در حال رجز خوانی هستند چرا که جبهه مقابل آنها دست برتر را در تحولات منطقه به خود اختصاص داده است.
گرچه طراحان آمریکایی تجزیه خاورمیانه، افکارشان را دراذهان خود مرور کرده و قصد عملی کردن آن را دارند اما بسیاری از این طرحها در زمینه عمل، نتیجه عکس داده است.
تلاشهای 35 ساله آنها درخصوص ایران تاکنون به ناکامی مطلق انجامیده و در خصوص عراق و سوریه نیز تاکنون به سرانجامی نرسیده است، در لیبی، مصر و ترکیه همچنان این طرح دنبال میشود و ظهور یک شبه داعش و دیگر گروههای تروریستی با هزاران دستگاه خودروهای نظامی و غیرنظامی و خودروهای زرهی مسلح به پیشرفتهترین تجهیزات نظامی دنیا، کار سادهای نیست که از دست عدهای برآمده باشد بلکه دولتهای ثروتمندی مثل عربستان و امارات و قطر با طراحی آمریکاییها پشت این قضیه قرار داشتهاند تا در سایه عملیاتهای ضد امنیتی آنها بتوانند بهترین بهرهبرداری را از آن بنمایند.
داعش و دیگر گروههای تروریستی این روزها در سایه شکل گیری محور مقاومت در کار خود فروماندهاند و همه شواهد از ناکام ماندن کامل طرح آمریکایی تجزیه کشورهای منطقه و شکل گیری خاورمیانه جدید مد نظر آنها حکایت دارد، طرحی که آمریکاییها طراح آن بودند و کشورهایی مثل عربستان و قطر، مهرههای بازی و تامینکننده منابع مالی آن.
به عقیده کارشناسان سیاسی، بدون شک طرح خاورمیانه جدید در منطقه در حال شکل گیری است اما مسلما خاورمیانهای نخواهد بود که آمریکاییها، انگلیسیها و صهیونیستها انتظارش را میکشیدند بلکه در این خاورمیانه، اسلام نقش محوری را برعهده خواهد داشت.
اسلامی که غربیها خواهان نابودی آن بودند در خاورمیانه جدید، خودی نشان خواهد داد متفاوت از گذشته و بلکه پررنگتر که نمونه بارز آن را میتوان در تجمع و حضور 20 میلیونی مسلمانان از 60 کشور جهان در مراسم اربعین در عراق مشاهده کرد.
آمریکا با اوباما یا ترامپ یا هرکه رئیس جمهور آن باشد دیگر برای کشورهای منطقه خلیج فارس و خاورمیانه و حتی برای کشور سرسپردهای مثل عربستان نیز غیر قابل اعتماد شده است اگر چه حیات برخی کشورهای کوچک و ضعیف مثل کشورهای کوچک عربی خلیج فارس به حمایت نظامی و سیاسی آمریکا متکی است اما حتی این کشورها نیز دریافتهاند که اعتماد به آمریکا نتیجه صد در صدی برای آنها بدنبال نخواهد داشت.
طرحهای خاورمیانهای آمریکا در باره ایران، یمن، لبنان، عراق و سوریه حداقل ناکام مانده و در سایه شکل گیری مقاومت مردمی و هشیاری کشورهای منطقه هیچ نتیجه ملموسی برای آنها در پی نداشته است و مطرح کردن زمان پنج ساله از سوی آمریکاییها برای حل مشکل داعش و تلاش برای بقای آنها در سوریه و عراق به همین منظور صورت میگیرد تا بلکه بتوانند بیشترین استفاده را از بقایای این گروه تروریستی بنمایند.
http://jomhourieslami.net/?newsid=116034
ش.د9502788