هر بار که فیلم لحظه حادثه در قاب تلویزیون به نمایش در میآمد، دعا میکردم که ستونهای آهنی دوام بیاورند و ساختمان فرو نریزد، اما برج پیر خیابان جمهوری تاب نمیآورد و همچون بغض ما مردم در هم میشکست[...]
یادداشت: هر
بار که فیلم لحظه حادثه در قاب تلویزیون به نمایش در میآمد، دعا میکردم
که ستونهای آهنی دوام بیاورند و ساختمان فرو نریزد، اما برج پیر خیابان
جمهوری تاب نمیآورد و همچون بغض ما مردم در هم میشکست. هر بار که
خبرنگاری آمار مفقودان را از مسئول و مأموری جویا میشد، دعا میکردم که
بگوید همه دوستان ما اینجا هستند و هیچکس مفقود نیست؛ اما واقعیت چیز
دیگری بود. ساعتها از این حادثه گذشته است و آتشنشانهای فداکار به خانه
برنگشتهاند. چه پنجشنبه تلخ و چه جمعه جانکاهی را از سر گذراندیم.
حادثه
تلخی که در پس غم از دست دادن آتشنشانان عزیز و اندوه از بین رفتن دارایی
صدها تولیدکننده ایرانی و بیکاری چند هزار کارگر، هشدار جدی بحرانخیز
بودن ساختمانهای قدیمی پایتخت و محدودیت تجهیزات مهار بحران در کشور را به
تصویر کشید. تا آنجا که یکی از اعضای شورای شهر تهران اعلام کرد، تنها در
خیابان محل حادثه، ۴۰ درصد ساختمانهای تجاری فاقد ایمنی و مستعد تکرار
چنین اتفاقی هستند و رئیس اورژانس، در پاسخ به پرسش خبرنگاران با صداقت
تمام گفت، اگر به طور همزمان در تهران اتفاقاتی مشابه ساختمان پلاسکو رخ
دهد، توان پاسخگویی وجود ندارد. مسئلهای که نباید به سادگی از کنار آن
عبور کرد و از همین امروز، فارغ از رقابتهای سیاسی و جناحی، باید برای آن
چاره اندیشید.
البته در این میان از یکسو حضور جهادی مدیران شهری و
کنار هم قرار گرفتن نیروهای دولتی، شهرداری، قوای مسلح، انتظامی، دادستانی
و... با یک مدیریت واحد و از سوی دیگر اتحاد ملی در این غم بزرگ و همدردی و
سپاسگزاری مردم از آتشنشانان فداکار با حضور در مقابل ایستگاههای
آتشنشانی و اهدای گل، امیدهای فراوانی را زنده کرد که با، همدلی و همراهی
هم، میتوان شهرهایی ایمن و کشوری سربلند ساخت.