میان سر و صدای جشنواره فیلم فجر و ژستهای پرطمطراق بر روی فرش قرمز کاخ جشنواره در برابر لنز دوربین خبرنگاران، در پس سالهایی که همه تلاش جریانهای غربگرا در این بود که فیلمساز محبوب جشنوارههای خارجی و سفارتخانهها را فیلمساز خوب جا بزنند[...]
یادداشت: میان
سر و صدای جشنواره فیلم فجر و ژستهای پرطمطراق بر روی فرش قرمز کاخ
جشنواره در برابر لنز دوربین خبرنگاران، در پس سالهایی که همه تلاش
جریانهای غربگرا در این بود که فیلمساز محبوب جشنوارههای خارجی و
سفارتخانهها را فیلمساز خوب جا بزنند، در پس تلاشهایی که به دنبال ارائه
تصویر سیاه و چرک از جامعه ایران بوده و هست، در میان فیلمهایی که
شرکتهای اماراتی، فرانسوی و... بر روی آنها سرمایهگذاری میکنند تا
دغدغههای خلاف واقعیت جامعه ایران را به تصویر بکشند، ناگهان فیلمی ستاره
میشود و نظر مردم و منتقدان را جلب میکند که درست در مقابل این همه هیاهو
و سرمایهگذاری و تلاش قرار دارد.
کارگردانی جوان، مظلومیت نیروهای
اطلاعات سپاه را در روزهای سخت آشوب و ترور منافقین روایت میکند و حکایت
روزهای جنگ مسلحانه خیابانی علیه جمهوری اسلامی ایران و مردم را بر پرده
سینما مینشاند. مهدویان که پیشتر در «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در
غبار» زندگی شهیدان حسن باقری و احمد متوسلیان را روایت کرده بود، این بار
داستان نیروهای مخلصی را به تصویر میکشد که در دهه شصت هم از مرزهای
جغرافیایی کشور دفاع میکردند و هم در برابر فتنه داخلی درست در وسط معرکه
بودند و سینه سپر کردند. مهدویان در «ماجرای نیمروز» که اولین فیلم
داستانی اوست، با روایتی ناب روزهایی را به تصویر کشیده است که کمتر از
آنها حرفی زده شده است تا هم روایت دقیق و مستندی را از آن روزها ارائه کند
و هم این نهیب را به فعالان عرصه فرهنگ و هنر رسانه بزند که ما از تاریخ
معاصر خود غافلیم و امروز باید برای آگاهی جوان نسل چهارم انقلاب که کاملاً
با آن روزها بیگانه است و نمیداند این ملت و نظام اسلامی از چه گردنههای
صعبالعبوری گذشته و چه روزهای سختی را از سر گذرانده است، کاری کرد.