به صراحت میتوان گفت هیچ دولتی به اندازه دولت تدبیر و امید به منتقدانش، از خبرنگار و دانشجو گرفته تا نماینده مجلس توهین نکرده است؛ از رئیس دولت یازدهم که منتقدان را به جهنم حواله میدهد و آنها را بزدل، ترسو و... میداند تا سخنگوی وزارت خارجه دولت یازدهم که در پاسخ به انتقادات مطرح شده درباره عملکرد این وزارتخانه میگوید[...]
یادداشت: به
صراحت میتوان گفت هیچ دولتی به اندازه دولت تدبیر و امید به منتقدانش، از
خبرنگار و دانشجو گرفته تا نماینده مجلس توهین نکرده است؛ از رئیس دولت
یازدهم که منتقدان را به جهنم حواله میدهد و آنها را بزدل، ترسو و...
میداند تا سخنگوی وزارت خارجه دولت یازدهم که در پاسخ به انتقادات مطرح
شده درباره عملکرد این وزارتخانه میگوید: «کسانی با ادعای دلواپسی
غیرمنصفانه فقط مینشینند، نِق میزنند و با دروغگویی شب را روز و روز را
شب توصیف میکنند. اینها هر چه در کشور کمتر باشند بهتر است» دولتیها تا
آنجا در استفاده از این ادبیات پیش میروند که وزیر بهداشت حتی فرماندار
منصوب دولت اعتدال را وقتی به عملکرد دولت اعتراض دارد با ادبیاتی زشت خطاب
کرده و وی را تهدید میکند! چنانکه بیتردید میتوان گفت، دولت حسن روحانی
در این زمینه با فاصله زیادی در میان دولتهای گذشته پیشتاز است؛ روندی که
همچنان نیز ادامه دارد و در تازهترین نمونه محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت
یازدهم، همان شخصیتی که نجومیبگیران را ذخایر انقلاب میدانست، این بار
درباره اعتراض نمایندگان به قرارداد توتال در اظهاراتی توهینآمیز که حالا
دیگر مطابق انتظار هم هست و البته با چاشنی تهدید میگوید: «حرف مفت که
مالیات ندارد، اینکه همیشه چوب لای چرخ بگذاریم، کار پیش نمیرود. بهتر است
سریعاً به قوه قضائیه بروند و مدارک و اطلاعات خود را ارائه دهند. مردم به
وقت با این اشخاص تسویهحساب کردند. خواهش میکنم آزموده را دوباره
نیازمایید»(!) ادبیاتی که اگر چه بسیار پر تکرار شده است؛ اما همچنان این
ابهام را به وجود میآورد که چگونه میشود دولت مدعی اعتدال و میانهروی تا
این حد آستانه تحمل پایینی داشته باشد و هر انتقاد سادهای را با
درشتگویی و تندخویی پاسخ دهد! چگونه ممکن است دولت و رئیسجمهور که در
جریان انتخابات ریاستجمهوری رقبای خود را به تندروی، ایجاد خفقان، سلب
آزادیهای سیاسی و اجتماعی، دیوار کشیدن در پیادهروها و... متهم میکردند،
تحمل کوچکترین انتقادها را ندارند؟! و مهمتر اینکه در پس به کاربردن این
ادبیات و رادیکال کردن فضا و افزایش فاصله میان خود و منتقدان که نتیجه
قهری و طبیعی آن حاکم شدن فضای توهین و بیاعتمادی خواهد بود، چه نفعی وجود
دارد که دولتیها بر تشدید و امتداد آن اصرار دارند؟