(روزنامه بهار – 1396/05/07 – شماره 240 – صفحه 3)
** روحانی در دولت اول در شرایطی مسئولیت را بر عهده گرفت که ما در بحرانهای عمیقی دست و پا میزدیم. از جمله این مشکلات موضوع سیاست خارجی و پرونده هستهای، سفت شدن روزبهروز کمربند تحریمها بود که میتوانست منجر به قطع صادرات نفت و رکود و بحران اقتصادی عظیم در کشور شود و چرخ اقتصاد کشور را بخواباند. خروج کشور از این بحرانهای عمیق نیازمند یک دستور کار بسیار جدی بود. این کار مدتی طول کشید و البته دولت هم به مشکلات جدی برخورد، از جمله کاهش قیمت نفت که در سال 94 خود را نشان داد.
اما مجموعا این ریلگذاری انجام شده و قطاری که کف دره گیر کرده بود، روی ریل قرار گرفته و اکنون منتظر حرکت است. اکنون این انتظار وجود دارد که در مدیریت کشور تغییرات جدی دیده شود و مردم بتوانند آثار یک مدیریت منطقی و صحیح و مدبرانه را در صحنه اجتماع ببینند. صحنه اجتماع میتواند شامل زندگی عادی آنها هم باشد. گاهی گفته میشود افراد باید تغییرات را در زندگی خود هم ببینند، باید تاکید کرد تغییرات الزاما در چارچوب خانهها اتفاق نمیافتد، بلکه میتوان در جامه هم نتیجه حل و فصل مشکلات کشور و مدیریت بهتر را مشاهده کرد. بنابراین انتظار میرود آنچه که مجموعا در زندگی و اطراف ما دیده میشودبهبود پیدا کند، از حرکت ماشینها در خیابان تا آلودگی هوا و امنیت کشور که مسائل بسیار مهمی هستند تا موضوعات دیگری که در زندگی روزمره ما جاری است، انتظار پیشرفت و رفاه مردم وجود دارد.
* سیاست خارجی و حوزه اقتصادی دولت یازدهم تا حد زیادی توانسته آنطور که باید از پس مشکلات بربیاید و در روندی که باید قرار گیرد اما بخشهای دیگری نیازمند بازنگری بیشتر هستند. همچنین به دلیل شرایط حاکم بر مجلس نهم، روحانی نتوانست آنچه که در نظر داشت را در چینش کابینه دولت یازدهم اجرا کند. در این مجلس که با روحانی همسوتر است و فراکسیون امید که نقش پررنگی را دارد، آیا میتوان انتظار تغییراتی را در کابینه داشت که نشانههای بیشتری از اصلاحطلبی داشته باشند؟
** به طور طبیعی مسیری که دولت روحانی طی کرد، به سمت سیاستهای منطقی و راهکارهای منطقی اصلاحطلبان منتهی شد. نه به دلیل اینکه بگوییم صرفا مناسبات قدرت این شرایط را اقتضا میکرد و یا اصلاحطلبان توانستند امری را بر رئیسجمهور تحمیل کنند، هرگز چنین اتفاقی نیفتاد و هیچگاه تحمیلی بر ایشان صورت نگرفت. بلکه این اجتماع و مطالبات مردم است که راهحلهایی را میطلبد که با مشی و مرام اصولگرایی خوب جور در نمیآید. به عنوان مثال مساله آزادی اطلاعات و آزادی مبادله اخبار چیزی است که با روحیه غالب اصولگرایان سازگار نیست در حالی که این یک نیاز اجتماعی است.
این موضوع تحمیل اصلاحطلبان بر رئیسجمهور نیست بلکه یک نیاز اجتماعی محسوب میشود و هر فردی که رئیسجمهور این کشور میشود ناچار است که به این نیاز پاسخ دهد و نمیتواند از کنار آن عبور کند. همینطور مساله حمایت از خلاقان هنری، فرهنگی، نویسندگان و روزنامهنگاران و فیلمسازان که البته ممکن است به معیشت روزمره مردم کاری نداشته باشد اما مردم به دنبال معیشتی هستند که در کنار آن آرامشی هم بیایند، صرفا به دنبال حساب بانکی پر و شکم سیر نیستند. استفاده از اطلاعات و اخبار و یا موسیقی و هنر هم جزو نیاز مردم است. دولتی موفق است که بتواند به مجموعه این نیازها پاسخ مناسب دهد. بنابراین به طور طبیعی دولت روحانی در دور دوم اگر بخواهد به نیازهای مردم پاسخ دهد ناچار است که به اصلاحطلبان نزدیکتر شود و کسانی را سر کار بیاورد که درک درستی از مطالبات اجتماعی داشته باشند.
* یکی از مواردی که اخیرا هم در خصوص چینش کابینه زیاد به آن اشاره شده است، استفاده از جوانان با کاهش میانگین سنی کابینه و زنان است. ما اولین وزیر زن را در دولت احمدینژاد داشتیم. در دور اول دولت روحانی چنین تجربهای نبوده است. با توجه به معاونین زنی که در این دولت وجود داشت، ، حضور یک وزیر زن چهاندازه میتواند تاثیرگذار باشد و آیا اصلا امکانپذیر است؟ اصلا آیا حضور زنان حتما باید در کسوت یک وزیر باشد و یا در سمت معاون هم کفایت میکند؟
** حضور زنان در کابینه بسیار خوب است و همه ما دوست داریم که این اتفاق بیفتد و زنان شایسته و لایقی که همین حالا هم وجود دارند و نیازی نیست که به انتظار آنها بنشینیم، به کار گرفته شوند. اما در نهایت آنچه که ما باید انتظار داشته باشیم این است که جهتگیری کلی دولت به این سمت باشد. ما اخیرا شاهد بودیم که برای سرپرستی هواپیمایی یک زن شایسته با توجه به رزومهای که دارد معرفی شده است که امیدواریم در عمل و مدیریت هم موفق باشند. بنابراین ما مدیریتهای متعددی داریم که با توجه به رشد زنان در سالهای اخیر میتوان به آنها سپرد.
این اتفاق خواهد افتاد و گریزی از آن نیست. در زمینه وزرا هم این اتفاق مبارکی است و میتواند رخ دهد، با وجود این ما اخلاقا اگر دست رئیسجمهور را نبندیم به واسطه ضوابطی که ممکن است کار را سخت کند و یا بهترین انتخاب را در اختیار ایشان قرار ندهد، بهتر است. رئیسجمهور مجموعهای از ضوابط و بایدها را جلوی خود میگذارد و به انتخاب وزرا دست میزند. اگر این محدودیتها بیش از حد باشد، شاید کابینه مناسبی حاصل نشود. به همین دلیل ما باید از دولت انتظار داشته باشیم که این رویکرد کلی را در کاهش سن مدیران و دیگری در به کار بردن زنان شایسته و لایق به کار گیرد. اگر این موضوع در حد وزیران فراهم شود که خیلی خوب است و اگر نشود هم به معنای آن نیست که رئیسجمهور به این مساله بیتوجه است. این کار میتواند در سمتهای دیگر تحقق پیدا کند تا شاهد یک روند روبهرشد مدیریت بانوان باشیم.
* با توجه به معاونان شایسته زن، کسانی هستند که بتوانند در کسوت وزارت هم ظاهر شوند؟
** بله البته شاید حتی خیلی از آنها هم شهرت سیاسی نداشته باشند.
* با توجه به ویژگیهایی که دارند بیشتر در کدام وزارتخانهها میتوان از آنها استفاده کرد؟
** در این زمینه نباید محدودیت ایجاد کرد. ممکن است در وزارتخانههای متفاوتی این امکان وجود داشته باشد. ما شاید شناختی از تمام قابلیتها و توانمندیها نداشته باشیم. برای مثال ما از کجا خبر داشتیم که در زمینه هوافضا یک مدیر شایسته زن وجود دارد که میتواند به کار گرفته شود؟ نمیتوان محدودیت ایجاد کرد و گفت وزیر آموزش و پرورش میتواند زن باشد و وزیر صنایع نمیتواند. در هر کدام از سمتها که بانوان شایستهای کاندیدا باشند این امکان وجود دارد.
* نکته دیگری که در حال حاضر به یکی از مسائل چالشبرانگیز بدل شده، سهمخواهی از روحانی است. پیش از انتخابات برخی از اصولگرایان معتدل و تقریبا تمامی اصلاحطلبان تمامقد پشت روحانی ایستادند. در حالی که آن زمان همه میگفتند به دنبال سهمخواهی نیستند اما با پیروزی ایشان، مباحثی در خصوص سهمخواهی مطرح میشود. در نهایت با توجه به حمایتی که از روحانی شده، او چهاندازه باید پاسخگوی این مطالبات باشد؟
** سهمخواهی در عرف سیاسی کشور ما به عنوان یک واژه منفی مطرح شده است. آنچه منفی است این است کسانی که هیچ زحمتی نکشند و در یک حرکت اجتماعی هیچ نقشی نداشته باشند و بعد بگویند سهم ما را بدهید. اما اگر واقعا یک حرکت جمعی صورت گرفته و کسانی به همراه هم یک جنبش اجتماعی را سامان دادند و نتیجه آن در انتخابات متجلی شده، طبیعی است که نفع این حرکت جمعی باید به همه برسد. درواقع همه در یک حرکت جمعی شرکت کردند و سعی میکنند در ادامه کار هم با هم پیش بروند.
طبیعی است آنچه که در انتخابات امسال اتفاق افتاد، اینطور نبود که یک فرد به تنهایی به صحنه آمده و توانسته باشد معجزه صورت دهد. مجموعهای از مطالبات اجتماعی و گرایشات سیاسی این موضوع را به نتیجه رساندند و طبیعی است که همه آنها باید در استفاده از آنچه که اتفاق افتاده و مدیریت بعدی کشور نقش داشته باشند. همه اینها در کنار حفظ اخلاقیات و روابط سالم بین نیروهای سیاسی است. اینکه رئیسجمهور به جهت مطالبات ناحق تحت فشار غیرمنطقی قرار نگیرد. اما این بدان معنا نیست که ما درویشانه و کریمانه کنار برویم و بگوییم ما هیچکاره هستیم. اینطور نیست. طبیعی است که اصلاحطلبان در این حرکت نقش داشتند و در ادامه آن هم باید نقش داشته باشند.
* در نهایت با این مجلس همسو فکر میکنید آقای روحانی بتواند آن چه از مطالبات اصلاحطلبان را که در نظر داشته اما در چهار سال قبل محقق نشد، عملی کند؟
** امید این است که این اتفاق بهتر بیفتد. ما با امید زنده هستیم و امیدواریم چهار سال دیگر که به ارزیابی عملکرد ایشان مینشینیم نتیجه را مثبت ارزیابی کنیم.
ش.د9602072