تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۷  ، 
کد خبر : ۳۰۸۱۵۸
معادله كردستان عراق در شام نيز تكرار مي‌شود؟

غائله آمريكايي اقليم در شرق سوريه

پایگاه بصیرت / دكتر سيدنعمت‌الله عبدالرحيم‌زاده

(روزنامه جوان - 1396/07/22 - شماره 5211 - صفحه 6)

عقب نشستن نيروهاي داعش به مركز خلافت خودخوانده در سوريه و روزهاي واپسين اين گروه در موصل عراق پديده‌هايي بودند كه بحث از دوره پساداعش را به صورت جدي پيش كشيدند. حالا اين گروه تروريستي واپسين روزهاي خود را در عراق سپري مي‌كند و مسئولان استان الانبار از مقدمات لازم براي آزادسازي دو شهر راوه و قائم مي‌گويند كه مبدل به آخرين پناهگاه‌هاي تروريست‌هاي داعش در عراق شده ‌است. وضعيت داعشي‌ها در سوريه دست‌كمي از عراق ندارد؛ آنها در حال از دست دادن رقه هستند كه به عنوان پايتخت خودخوانده خلافت آنها شناخته مي‌شد و ارتش سوريه هم به همراه متحدانش وارد شهر الميادين شده تا اين آخرين نقطه داعش در نزديكي مرز سوريه با عراق از دست آن خارج شود.

جنگنده‌هاي روسي هم از اين قافله عقب نمانده و با حمله به 182 مركز تجمع و ادوات داعش در استان ديرالزور، روزهاي پركاري را پشت سر مي‌گذارند. تمام اين تحولات بحث دوره پساداعش را جدي‌تر مي‌كند و به نظر مي‌رسد عمليات جديد ارتش تركيه در استان ادلب سوريه را بايد عبور از اين بحث و ورود به عرصه عملي آن دانست. تركيه در حالي اين عمليات را از روز دوشنبه 9 اكتبر شروع كرده كه روسيه هم با افزايش نيروهاي خود در پايگاه دريايي طرطوس، قصد تغيير كاربري آن از خدمات‌رساني به ناوگروه روسي به رزمي را دارد تا در عمل آماده دوره پساداعش شود.

اهداف تركيه در ادلب

هيئت تحريرالشام نام ائتلافي است كه در 28 ژانويه 2017 و از پيوستن پنج گروه تروريستي جبهه فتح‌الشام (جبهه النصره سابق)، حركت نورالدين زنكي، جيش‌السنه، جبهه انصارالدين و لواءالحق شكل گرفت. اين ائتلاف بعد از آزادسازي حلب براي بقاي آنها اهميت داشت چراكه با آزادسازي حلب، ارتش سوريه و متحدانش به نقطه عطفي در جنگ شش ساله اين كشور رسيده بودند و براي اين گروه‌ها چاره‌اي نماند جز اينكه با بازسازي نيروها و هماهنگي بين خود از فروپاشي قريب‌الوقوع جلوگيري كرده و با شكل و شمايل جديدي به جنگ ادامه دهند. اين ائتلاف آن قدر در ميان صدها گروه‌ تروريستي جا باز كرده بود كه توانست به زودي گروه‌هاي ديگري را هم به جمع خود اضافه كند و هر چند كه در ابتداي كار ابوجابر الشيخ، عضو شوراي مشورتي گروه احرار الشام، رهبري اين ائتلاف را به دست گرفت، اما زياد طول نكشيد تا معلوم شود كه جبهه فتح‌الشام در عمل رهبري ائتلاف را در دست دارد.

اين گروه با تغيير نام مي‌خواست پيوند خود با القاعده را منكر شود كه مورد قبول جامعه جهاني قرار نگرفت و همچنان از نظر سازمان ملل و ديگر كشورها به صورت رسمي به عنوان گروهي تروريستي شناخته مي‌شد. همين برچسب بر ائتلافي تأثير داشت كه در عمل رهبري‌اش را در دست داشت و البته براي كشورهاي حامي اين ائتلاف هم بدون پيامد نبود. روند مذاكرات آستانه به ترسيم نقشه‌راهي براي تشكيل مناطق كاهش تنش رسيد، اما مشكل كار در همكاري با گروه‌هايي بود كه هنوز راه خود را از گروه‌هاي مرتبط با القاعده مشخص نكرده بودند. حل اين مشكل نمي‌توانست به آساني انجام بگيرد كه يك وجه مربوط به تعداد زياد گروه‌هاي مسلح و پيوندهاي پيچيده آنها با يكديگر مي‌شود و وجه ديگر و البته مهم‌تر به دست بالاي جبهه فتح‌الشام نسبت به ديگر گروه‌ها كه به بسياري از آنها اجازه جدا شدن از آن را نمي‌داد.

تركيه به همراه ايران و روسيه از اركان مذاكرات سوريه است و حالا ارتش خود را به استان ادلب فرستاده تا مشكل هيئت تحريرالشام را در اين استان حل كند و دست گروه‌هاي به اصطلاح ميانه‌رويي را در اين استان باز كند كه در قالب مذاكرات آستانه مي‌گنجند. هنوز زود است كه بتوان در مورد موفقيت اين مأموريت قضاوت كرد چنان كه اسامه دنوره، پژوهشگر و كارشناس مسائل راهبردي، در مصاحبه‌اي با تارنماي لبناني العهد به گروه‌هايي در اين استان اشاره مي‌كند كه فكر افراطي و تكفيري جبهه‌ النصره در تار و پود آنها رسوخ كرده و به سختي مي‌توان آنها را از جبهه فتح‌الشام جدا كرد.

مسابقه در شرق

در حالي كه ارتش سوريه براي نوعي پاكسازي ادلب از هيئت تحريرالشام به سركردگي جبهه فتح‌الشام وارد اين استان شده، يك نوع مسابقه نانوشته بين ارتش سوريه و متحدانش با گروهي به نام نيروهاي دموكراتيك سوريه با حمايت ائتلاف به رهبري امريكا در شرق سوريه درگرفته است. اين گروه به لحاظ ساختاري وضعيت مشابه هيئت تحريرالشام دارد، چراكه مدعي ائتلافي از گروه‌هاي مختلف كرد، عرب، آشوري، ارمني و تركمن است، اما وجود 30 هزار پيكارجوي كرد در مجموع 40 هزار پيكارجوي آن نشان مي‌دهد كه حزب كردي اتحاد دموكراتيك و شاخه نظامي آن به نام يگان‌هاي مدافع خلق، ي پ گ، در اين ائتلاف دست بالا را دارد، يعني همان وضعيتي كه جبهه‌النصره در هيئت تحريرالشام داشت. زمينه اين مسابقه نانوشته جنگ با داعش است به اين معنا كه هر طرف سعي مي‌كند با شكست داعش سرزمين‌هاي بيشتري را به تصرف خود دربياورد تا آن كه در نهايت و با پايان يافتن كار داعش، حوزه نفوذ بيشتري در شرق اين كشور به خود اختصاص داده باشد.

اين هدف براي ائتلاف نيروهاي دموكراتيك سوريه و امريكا به عنوان حامي آن اهميت خاصي دارد. كردها به نام اين ائتلاف و با حمايت گسترده و بي‌دريغ امريكا به رقه وارد شده‌اند و فتح كامل اين شهر توسط آنها تنها به اين معنا نيست كه پايتخت خودخوانده داعش به دست آنها سقوط كرده، بلكه به اين معناست كه كردها توانسته‌اند حوزه نفوذ خود را از پايگاه سنتي كوباني و حسكه تا اين شهر توسعه بدهند و با حركت به سوي ديرالزور قصد توسعه بيشتر آنها را نيز دارند. امريكا به عنوان اصلي‌ترين حامي اين ائتلاف هم هدف مشابهي دارد و به همين جهت است كه اولويت امريكا با وجود اين مسابقه ديگر شكست داعش نيست، بلكه كمك به اين ائتلاف براي توسعه نفوذش در شرق سوريه است. بمباران اخير مواضع ارتش سوريه و متحدانش در 11 كيلومتري شمال شهر التنف به وضوح نشان داد كه امريكا نگران پيشروي‌هاي اين ارتش و متحدانش در جنگ با داعش است.

هيچ شكي نيست كه ارتش سوريه و متحدانش بعد از شهر الميادين رو به سوي روستاي ابوكمال بر روي خط مرزي با عراق خواهد آورد تا به كمك ارتش عراق و حشدالشعبي در آن سوي مرز، كار داعش را در شرق سوريه يكسره كند اما اين بمباران نشان داد كه امريكا با تحقق اين هدف مشكل اساسي دارد چراكه متحدش هنوز كارش در رقه تمام نشده و علاوه بر اين، نتوانسته در استان ديرالزور هم به متصرفات قابل توجهي دست بيابد. به همين جهت است كه سيدحسن نصرالله، دبيركل حزب‌الله لبنان، مي‌گويد: «كسي كه براي جلوگيري از نبرد با داعش يا تأخير آن اقدام مي‌كند امريكاست. امريكا زماني از مبارزه با داعش حمايت مي‌كند كه هم‌پيمانانش مواضع داعش را به تصرف در‌آورند در‌ غير ‌اين ‌‌صورت، تلاش مي‌كند تا از پيروزي بر داعش جلوگيري كند.»

سوريه از غرب به شرق

تحليل دو فرايند از ورود ارتش تركيه به استان ادلب و مسابقه‌ نانوشته در شرق سوريه نشان مي‌دهد كه اين كشور در دوره پساداعش به وضعيتي ناهمگن از غرب به سمت شرق خواهد رسيد. اين وضعيت را مي‌توان به صورت مناطق كاهش تنشي در غرب اين كشور ديد كه بر مبناي مذاكرات آستانه ايجاد شده‌اند تا با ايجاد آرامش در اين مناطق، مقدمه‌اي براي روند سياسي از مذاكرات بر سر قانون اساسي تا برگزاري انتخابات پارلمان و رياست جمهوري فراهم شود. وجه ديگر وضعيت در شرق اين كشور است كه هنوز جايي در مذاكرات آستانه پيدا نكرده و به نظر مي‌رسد بايد سرنوشت آن را در خارج از قالب اين مذاكرات تحليل كرد. امريكا كه نتوانسته نقشي در اين مذاكرات داشته باشد با حمايت از نيروهاي دموكراتيك سوريه راهي جدا از قالب آستانه در پيش گرفته است تا اين منطقه از سوريه را به عنوان سهم خود از جنگ سوريه و پايگاه اصلي خود در اين كشور از مناطق تحت سايه مذاكرات آستانه جدا كند. برنامه امريكا براي اخلال در پيشروي‌هاي ارتش سوريه و متحدانش در برابر داعش با اين هدف دنبال مي‌شود كه با رسيدن كار داعش به مراحل پاياني، بايد انتظار تشديد اين روند از اخلال را هم داشت.

به هر حال، امريكا خود را از مذاكرات آستانه و روند اجراي آن در غرب سوريه كنار كشيده تا نقطه ثقل حضورش در اين كشور را به شرق و با حمايت از كردها منتقل كرده باشد. اين تغيير ثقل به خوبي در عرصه ميداني ديده شده و حالا با تجربه عراق به‌خصوص پديده همه‌پرسي منطقه كردستان آن، حالا اين پرسش پيش آمده كه امريكا با تغيير ثقل به شرق سوريه و حمايتش از كرد‌هاي اين كشور، هدفي بيشتر از داشتن منطقه نفوذ در دوره پساداعش را دنبال مي‌كند. به عبارت ديگر، مسئله در تكرار سناريويي مشابه عراق در شرق سوريه است كه همانند عراق، با معلوم شدن تكليف داعش اجرا شود. هر چند كه صالح مسلم، رهبر حزب اتحاد دموكراتيك سوريه، بارها گفته به دنبال تجزيه سوريه و تشكيل منطقه كردنشين مستقل نيست، اما بعد از همه‌پرسي اقليم كردستان عراق معلوم نيست كه هنوز بر اين عقيده باشد به ويژه اينكه تكيه بر حمايت امريكا داشته باشد. به هر حال، دو فرايند فعلي دورنمايي از دوره پساداعش در سوريه را نشان مي‌دهد كه از دو وضعيت متناقض شكل گرفته است: رسيدن به آرامش و رفتن به سوي حل و فصل سياسي در غرب و شروع غائله تجزيه در شرق.

http://www.Javann.ir/876102

ش.د9603143

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات