(روزنامه جوان - 1396/07/13 - شماره 5204 - صفحه 5)
شكل مواجهه ايالات متحده با كشورمان به ويژه در ماههاي اخير نشان داده است سياستهاي اين كشور در مقابل جمهوري اسلامي ايران غيرقابل تغيير است و هدف تصميمسازان و تصميمگيران اصلي اين كشور همچنان در مفاهيمي مانند «فروپاشي حاكميت اسلامي»، «تغيير ماهيت جمهوري اسلامي ايران» و «استحاله سياسي» خلاصه ميشود.
تهديدات متراكم نظامي عليه ايران، وضع تحريمهاي گسترده برخلاف متن و روح برجام و تلاش براي توسعه محدوديتهاي بينالمللي عليه كشورمان حداقل در دو سال اخير نشان داد كه امريكا كمترين پايبندي را به يك توافق بينالمللي نداشته و با مذاكره و بدون مذاكره، در پي ضربهزدن به جامعه ايراني و ايجاد تحولات زيربنايي در حاكميت سياسي كشور است، بنابراين اينكه با سادهلوحي و احساسي بيان ميشد ايالات متحده 2014 با امريكاي قرن 19ميلادي متفاوت است چرا كه ارادهاي براي استمرار دشمنيها با جامعه ايراني نداشته و با انجام يك توافق بينالمللي ميتوان رفتارهاي ضدايراني اين كشور را كنترل كرد، با واقعيتهاي صحنه بينالملل در تناقض است، كما اينكه در هفتههاي اخير كه دونالد ترامپ و برخي دولتمردان اين كشور خواهان خروج امريكا از برجام شدهاند، بسياري از مقامات رسمي اين كشور خواهان استمرار برجام بنا به وجود يك دليل مهم و اساسي شدهاند و آن اينكه برجام توانسته رفتارهاي ايران در حوزه هستهاي را كنترل كند و حفظ برجام ميتواند فشارهاي بينالمللي به ايران را در ساير حوزهها افزايش دهد.
اساساً امريكاييها در هر دوره زماني اولويت خود را تضعيف جمهوري اسلامي و حركت در مسير فروپاشي نظام قرار داده و هيچگاه چنين هدفي را از دستور كار خارج نكردهاند بلكه تمام رفتار و مواضع سياستمداران ايالات متحده بر اساس چنين مؤلفهاي استوار است. مرور پنج پيشنهاد «آدام ارلي» از سفيران سابق امريكا در بحرين و همچنين سخنگوي وزارت امور خارجه در دوران بوش به ترامپ براي يك سياست جديد هستهاي در برابر ايران كه در نشريه «The Hill» چاپ شد اگر چه در نگاه نخست نشان ميدهد سياستمداران اين كشور در قبال لزوم پايبندي ايران به توافق هستهاي نظري واحد ندارند اما در واقع نمايانگر اين مسئله است كه دو حزب جمهوريخواه و دموكرات، در يك نقطه اشتراك نظر داشتهاند و آن تضعيف جمهوري اسلامي ايران و فروپاشي كشور است؛ سياستي كه در تمام چهار دهه اخير در اولويت سياستمداران اين كشور قرار داشته است.
پنجگانهاي براي تضعيف ايران
«حمايت از دموكراسيخواهان در ايران»، «مقابله با دخالتهاي منطقهاي ايران»، «سختگيري در برنامه موشكهاي بالستيك»، «توقف دسترسي سپاه به منابع مالي» و «جدي بودن در رابطه با تغيير رژيم در ايران» پنج پيشنهادي است كه «آدام ارلي» از ديپلماتهاي مطرح امريكايي به دونالد ترامپ جهت مقابله با جمهوري اسلامي ايران مطرح كرده است. آدام ارلي در اين مقاله ادعا ميكند كه مردم دموكراسيخواه ايران سياستهاي نظام جمهوري اسلامي ايران را قبول ندارند و در تقابل با نظام قرار دارند! و در ادامه با تلويح از لزوم تقويت جريان تجديدنظرطلب داخلي سخن به ميان آورده و توجه به اين مسئله را جهت مقابله با جمهوري اسلامي ايران بسيار تسهيلكننده و مناسب ميدانند.
آدام ارلي با ارائه دلايلي بيان ميكند مادامي كه رژيم فعلي در ايران بر سر كار باشد، ايران يك تهديد مستقيم براي امريكا و متحدان امريكاست و اگر امريكا در مورد اصلاح رفتار ايران جدي است بايد شديداً به فكر تغيير نظام در ايران باشد. وي با اشاره به حضور نمايندگاني از عربستان سعودي، يمن، مصر و مخالفان سوري در همايش منافقين در پاريس اين امر را نشانهاي از خواست كشورهاي منطقه براي تغيير رژيم ايران دانسته و بيان كرده است اگر ترامپ خواهان تغيير رژيم در ايران است، اكنون و همين حالا زمان آن است. اين ادعا در حالي است كه امريكاييها تاكنون ميلياردها دلار جهت تقويت يك جريان سياسي در داخل كشور و به تبع آن ايجاد آشوبهاي خياباني و اردوكشيهاي سياسي هزينه كردهاند كه نمونه عيني آن غائله سال 88 و 18تير سال 78 است.
اين ديپلمات امريكايي در بخش ديگري از مقاله خود با ارائه آماري از سهم داشتن 40 درصد سپاه از اقتصاد ايران سخن به ميان آورده و اين نهاد انقلابي را ابزار اصلي ترويج ترور و خشونت منطقهاي ميداند و مدعي ميشود برجام با ايجاد سرمايه و پولهاي آزاد شده منجر به تقويت سپاه شده و با اشاره به موضوع تحريمهاي اخير سپاه توسط دولت امريكا خواستار آن شده است كه اين تحريم با قوت و بدون هيچ اغماضي اجرا شود. اين بخش از درخواست ارلي در حالي است كه گستردگي اقدامات و قوانين خصمانه امريكاييها عليه سپاه فراوان و متنوع است كه از جمله مهمترين آن قطعنامه 1737 است؛ قطعنامهاي كه پس از ارسال پرونده هستهاي كشورمان به شوراي امنيت تحت اعمال فشار امريكا توسط فرانسه و انگليس با همراهي آلمان تهيه شد كه نهايتاً با مخالفتهاي جزئي روسيه و چين به تصويب رسيد. امريكا حين اجراي مذاكرات هستهاي و در دوران پسابرجام نيز بارها و به بهانههاي مختلف سپاه پاسداران و افراد مرتبط با اين نهاد انقلابي را مورد تحريم قرار داده است.
برجام محملي براي تضعيف و فروپاشي ايران
پيشنهادات پنج گانه آدام ارلي را ديگر سياستمداران امريكايي و انديشكدههاي تحقيقاتي امريكا نيز به اشكال ديگر عنوان كرده و از دولتهاي مختلف امريكا درخواست داشتهاند تا سياست اصلي يا همان «فروپاشي جمهوري اسلامي ايران» را در اولويت خود قرار دهند و تمام رويههاي بينالمللي خود را بر پايه چنين مؤلفهاي مورد توجه قرار دهند و در شرايطي كه در آستانه ارائه گزارش سوم دولت ترامپ در رابطه با پايبندي يا عدمپايبندي ايران به توافق هستهاي و برجام هستيم، نظريهپردازان اين كشور خواهان تطابق تصميمگيريهاي دولت ترامپ بر پايه چنين مؤلفهاي هستند. زمستان 95 بود كه انديشكده بروكينگز در «راهبرد امنيت ملي» با بررسي اجمالي اوضاع منطقه غرب آسيا براي كنترل قدرت ايران به دولت حاكمه امريكا پيشنهاداتي را ارائه ميدهد: «در غرب آسيا، به واسطه افزايش همكاري با دوستان و متحدان قديمي و بازگرداندن اعتماد در جاهايي كه ضروري است، هدف اول امريكا بايد بازگرداندن پايداري به منطقه باشد. امريكا بايد رفرم اقتصادي و مدرنسازي جهت ايجاد شرايط پيش روي جهان عرب را در اولويت خود قرار دهد.»
سه ماه پيش از امضاي برجام بود كه شوراي امور بينالملل روسيه در گزارشي بحثبرانگيز گفته بود، در صورتي كه ايران با امريكا در مورد مسئله هستهاي به يك خروجي واحد و توافقنامه جامع برسند، سياستهاي ايالات متحده امريكا در قبال ايران تغيير نخواهد كرد و مقامات اين كشور در هر شرايطي خواهان تغيير حاكميت سياسي در كشورمان هستند. در بخشي از اين گزارش آمده بود: «توافق هستهاي، راهبرد امريكا را تغيير نميدهد زيرا هدف واشنگتن تغيير نظام ايران كه خارج از كنترل كاخ سفيد است و يك مسير سياسي مستقل را در منطقه دنبال ميكند، ميباشد.»
همچنين در اين گزارش آمده بود: «آيا توافق نهايي ايران و 1+5، راه را براي گرم شدن روابط بين تهران و پايتختهاي غربي هموار ميكند؟ بعيد است كه اينطور شود، دستكم تا جايي كه به واشنگتن مربوط ميشود، چنين اتفاقي رخ نميدهد. در چارچوب توافقات در زمينه برنامه هستهاي ايران، كشورهاي اروپايي تلاش ميكنند در حوزه اقتصادي، روابط خود را با جمهوري اسلامي ايران تقويت كنند زيرا ايران را به عنوان يك منبع هيدروكربن، جايگزين خوبي براي روسيه ميدانند. اما تا جايي كه به امريكا مربوط ميشود، توافق هستهاي، راهبرد اين كشور را تغيير نميدهد زيرا هدف واشنگتن تغيير نظام ايران كه خارج از كنترل كاخ سفيد است و يك مسير سياسي مستقل را در منطقه دنبال ميكند، ميباشد.»
گرت پورتر، روزنامهنگار برجسته امريكايي و مؤلف كتاب «بحران ساختگي» در مورد پرونده هستهاي ايران همانند شوراي امور بينالملل روسيه معتقد است: «سياستهاي امريكا در خاورميانه بعد از توافق هستهاي ايران تغيير نخواهد كرد... در شرايطي كه سازمانها و نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي امريكا از هر تلاشي براي تغيير رفتار و تضعيف ايران دريغ نميكنند و امريكا به طور كلي به دنبال مقابله با نفوذ ايران در منطقه است، نميتوان چندان روي توافق هستهاي ايران حساب كرد.»
دشمنيهای آمريکا تصغير نشود
با توجه به اينكه سياستهاي امريكا در قبال ايران تغيير نكرده و همچنان بر مدار تضعيف جمهوري اسلامي ايران و فروپاشي نظام استوار است انتظار ميرود دستگاه ديپلماسي نيز رفتار و مواضع خود را جهت مقابله با چنين هدفي سازماندهي كرده و بيش از اين براي حفظ برجام به هر قيمتي، در مسير تصغير دشمنيهاي امريكا گام برندارد.
ش.د9605070