صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۷ - ۰۷:۲۷  ، 
کد خبر : ۳۱۱۴۱۸

یادداشت روزنامه‌ها 16 تیرماه

روزنامه کیهان **

شکلات در پایان مذاکرات! / محمد صرفی

مرسوم است که در جشن‌های تولد هر کدام از مهمانان هدیه‌ای می‌آورند. بسته‌ها باز می‌شوند و حضار کف می‌زنند و خوشحالی می‌کنند. گاهی اوقات برخی بسته‌ای بسیار بزرگ می‌آورند که چشم‌ها را خیره می‌کند و حس کنجکاوی همه را برمی‌انگیزد. بسته باز می‌شود اما به‌جای هدیه بسته‌ای دیگر می‌بینید. بسته دوم هم باز می‌شود و باز بسته‌ای دیگر و همینطور بسته پشت بسته، باز و کوچک و کوچک‌تر می‌شود. در بسته آخر که به‌اندازه کف دست و بلکه کوچک‌تر است، اغلب هدیه‌ای خنده‌دار مانند یک شکلات است. این شوخی برای جشن تولد بد نیست و می‌تواند باعث گذر زمان و تفریح و خنده حضار شود اما استفاده از این روش برای مذاکرات و مناسبات دیپلماتیک شوخی جالبی نیست!

دیروز نشست کمیسیون مشترک برجام با حضور وزرای خارجه ایران و 5 کشور حاضر در توافق وین برگزار شد. در پایان این نشست اتحادیه اروپا بیانیه‌ای 10 بندی را صادر کرد که 9 مورد آن کلیاتی است که در خوش‌بینانه‌ترین حالت برای رعایت عرف دیپلماتیک در این بیانیه گنجانده شده است و بود و نبود آنها هیچ تفاوتی نمی‌کند. تنها بند هشتم بیانیه به اصل ماجرا پرداخته و وارد فاز اقتصادی شده است. در این بند نکاتی کلی و مبهم درخصوص تعامل و رابطه اقتصادی با ایران در قبال حفظ برجام و عمل به تعهدات خود آمده است. چیزی شبیه همان شکلات در بسته‌ای بسیار بزرگ.

1- هدف از مذاکرات و رایزنی‌های اخیر ایران و طرف مقابل، گرفتن تضمین از اروپا برای تامین منافع اقتصادی ایران در قبال عمل به برجام بود. در بیانیه این اتحادیه خبری از تضمین نیست و کلیاتی تکراری بیان شده که به قول آقای روحانی مایوس‌کننده است. آقای روحانی یک روز پیش از این نشست، طی تماس تلفنی با آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه، بسته پیشنهادی اروپا را مایوس‌کننده خواند و گفت: انتظار ما از اروپا ارائه یک برنامه عملیاتی روشن و دارای زمان‌بندی است تا بتواند نقشی جبران‌کننده در قبال خروج آمریکا داشته باشد.

2- ماشینی را تصور کنید که قرار بوده باری را جابجا کند و از عهده آن برنیامده است. حالا بر وزن بار افزوده شده و مسیر هم سربالایی است. توقع رسیدن بار به مقصد، چقدر منطقی است؟! اروپایی‌ها پیش از خروج آمریکا از برجام نیز تعهداتی بر اساس توافق داشتند که به آن پایبند نبودند. این در حالی بود که آن زمان هنوز آمریکا از برجام به طور رسمی خارج نشده بود. وقتی اروپایی‌ها در شرایط عادی به تعهدات خود عمل نکردند، منطقی و معقول نیست که انتظار داشته باشیم در شرایط فعلی و با وجود فشارهای واشنگتن، به تعهدات خود عمل کنند و حتی تعهدات جدید هم بدهند. رویکرد و عملکرد اروپا نشان می‌دهد نه تنها در پی جبران خسارت نیست بلکه خود نیز سر تقابل دارد. بلوکه شدن بخشی از دارایی‌های ارزی ایران و دستگیری یک دیپلمات کشورمان در آلمان (علی‌رغم برخورداری از مصونیت دیپلماتیک) و برگزاری میتینگ منافقین تروریست در پایتخت فرانسه فقط چند مورد از نشانه‌های این رویکرد خصمانه است.

3- با موضع‌گیری مناسب و منطقی آقای روحانی در برابر بسته پیشنهادی اروپا و مایوس‌کننده توصیف کردن آن، انتظار می‌رفت آقای ظریف نیز موضعی در همین راستا اتخاذ و اعلام کند. اما متاسفانه موضع ایشان مانند بسته اروپا مایوس‌کننده است. آقای ظریف پس از پایان نشست در جمع خبرنگاران حاضر شد و از سویی گفت نتیجه مذاکرات را برای تصمیم‌گیری به مقامات عالی کشور ارائه می‌کند و بلافاصله افزود؛ «براساس پیش‌بینی‌هایی که صورت گرفته، در مرحله اول ما این فرصت را خواهیم داد که (اروپایی ها) این تعهدات را عملیاتی کنند.» در حالی که دولت تصمیم خود را گرفته است تا با همین بسته مایوس‌کننده پیش برود، چرا توپ را در زمین دیگران می‌اندازد و ارائه نتیجه مذاکرات را به مقامات عالی می‌گوید؟ پذیرش مسئولیت تصمیم‌گیری‌ها، مسئله‌ای مهم و غیرقابل اغماض در عالم سیاست است که گویا عدم پایبندی به آن در دولت نهادینه شده است. وقتی برجام را امضا کردند گفتند فتح‌الفتوح و آفتاب تابان و توافق قرن را بدست آوردیم و وقتی کشتی توافق که از ابتدا هم هزار و یک سوراخ داشت به گل نشست، گفتند کل مذاکرات و جزئیاتش تحت نظر و با تایید مقام معظم رهبری بوده است!

4- فرض کنید فروشنده‌ای جنسی را به چند نفر فروخته است. یکی از خریداران (در برجام آمریکا به عنوان خریدار عمده) دبه کرده و از معامله خارج شده است. راه حل ساده و روشن است. یا طرفهای دیگر هزینه دبه کردن او را متقبل می‌شوند یا فروشنده به‌اندازه کم شدن از مبلغ معامله، از جنس فروخته شده کم می‌کند.

همانطور که خود اروپایی‌ها نیز اذعان کرده‌اند و مقامات دولت نیز می‌دانند، اروپا قادر به جبران و ترمیم وضعیت جدید برجام بدون آمریکا نیست. مرکل در نشست سران اروپا در صوفیه بلغارستان -اواخر اردیبهشت ماه- گفته بود: «همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر حفظ توافق هسته‌ای با ایران تاکید می‌کنند اما برای جبران خسارت همه شرکت‌ها، من فکر می‌کنم نمی‌توانیم و نباید توهم ایجاد کنیم.» تصمیم متناظر و مورد انتظار در قبال خروج آمریکا از برجام، پایان دادن به تعهدات ایران بر اساس توافق بود. وقتی آمریکا از برجام خارج شده و اروپا معترف است که قادر به جبران کامل خسارت نیست، چرا ایران باید به همه تعهدات قبلی پایبند باشد؟!

5- عوامل زیادی در تعیین نتیجه یک جنگ موثر هستند از جنگ‌افزار گرفته تا تعداد و آمادگی نیروها، شرایط جغرافیایی و...اما آنچه اصل است و حرف اول و آخر را می‌زند، استراتژی جنگی است. سخنرانی دو هفته پیش آقای روحانی درباره جنگ اقتصادی اگر‌چه با استقبال چهره‌ها و گروه‌های مختلف -حتی جدی‌ترین منتقدان دولت- مواجه شد اما سؤال اصلی و تعیین‌کننده اینجاست که نقشه و طرح دولت در این جنگ چیست؟ چگونه می‌خواهد با تحریم‌های تحمیلی آمریکا مقابله کند؟ نوع برخورد عملی دولت با مذاکرات اروپا این نگرانی جدی را بوجود می‌آورد که آیا دولتمردان محترم با تفنگ شکسته برجام -البته از ابتدا هم گلوله‌ای در خشاب نداشت- می‌خواهند در میدان جنگ اقتصادی حاضر شوند؟! اگر چنین باشد، استراتژی جنگی دولت برجام پایه است. تکلیف برجامی که در بزم کاری از پیش نبرد و آبی از آن گرم نشد، در میدان رزم روشن‌تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد.

6- دو هفته پیش چاک فریلیچ (معاون سابق مشاور امنیت ملی رژیم صهیونیستی و پژوهشگر فعلی ‌اندیشکده بلفر در دانشگاه هاروارد) تحلیلی را در نسخه عبری روزنامه صهیونیستی هاآرتص منتشر کرد. وی در این تحلیل می‌نویسد برای تحمیل برجام جدید به ایران «تقسیم کار پیچیده بین قدرت‌های بزرگ ضروری است. آمریکا باید فشار بر ایران را حفظ کند و همراه با اسرائیل تهدید به حمله نظامی کند و اروپایی‌ها باید از نفوذ خود استفاده کنند تا اطمینان حاصل شود که ایران حداقل در این مدت به برجام پایبند باشد.» شواهد و نشانه‌های آشکار نشان می‌دهد همین بازی در جریان است. اروپایی‌ها به ایران می‌گویند در برجام بمانید اما ما نمی‌توانیم به شرکت‌های خود بگوییم در ایران بمانید! دولتمردان باید باور کنند که اروپا در این میدان وظیفه و نقشی جز اتلاف وقت و نگه داشتن ایران در برجام ندارد. نکته‌ای که آقای عراقچی هم در مصاحبه اخیر خود با اسپوتنیک به آن ‌اشاره کرده و حرف منتقدان مبنی بر بازی پلیس خوب و پلیس بد از سوی اروپا و آمریکا را تایید کرد.

***************************************

روزنامه رسالت **

چهار رويکرد جديد در سپهر سياست ايران/ حسن کربلايي

1- هفته گذشته به دنبال موضع‌ گيري‌هاي قاطع رئيس جمهور کشورمان عليه آمريکا و رژيم کودک‌کش صهيونيستي و اعلام آمادگي در داخل براي مقابله با توطئه‌هاي استکبار جهاني، جمع کثيري از نخبگان سياسي و فعالان رسانه‌اي با استقبال از اين موضع‌گيري‌ها بر حمايت از دولت تاکيد کردند.

موضع‌گيري سردار سرافراز حاج قاسم سليماني فرمانده دلاور و ولايي سپاه قدس در عملياتي کردن اين مواضع به عنوان يک تضمين براي مقابله با شرارت دنياي استکباري غرب و نوکران منطقه‌اي آنان برگي از اين رخداد بود.

اين موضع‌گيري‌ها در داخل و خارج بازتاب وسيعي داشت.

آمريکايي‌ها و صهيونيست‌ها از تابستان امسال به عنوان يک تابستان داغ عليه ملت ايران و رو کردن چند "سورپرايز" ياد مي‌کنند.

وحدت ملي و انسجام اسلامي و توليد يک صدا عليه مواضع تجاوزکارانه دشمنان اسلام و ايران اولين سورپرايز ملت ايران عليه واشنگتن و جماعت روسياه طرفداران آنها بود.

آقاي روحاني دوره دوم رياست جمهوري خود را طي مي‌کند. محصول بدعهدي و نقض پيمان آمريکا و برخورد فريب‌آميز اروپا باعث شده است اميدها به رفع مشکلات از طريق ديپلماسي و برخورد نرم با آمريکا قطع شود. امروز در ايران همه به برخورد سخت فکر مي‌کنند.

آمريکايي‌ها فکر مي‌کنند با تشديد فشارها مي‌توانند اوضاع داخل را به هم بريزند و توسط نوکران داخلي آنها مشکلات پديد آمده را به حساب جاري رقابت جناح‌ها و رقباي انتخاباتي فاکتور کنند و دور جديدي از ناآرامي‌ها را رقم بزنند اما تير آنها به سنگ خورده است.آمريکا امروز به عنوان متهم اصلي اخلال در نظام اقتصادي کشور شناخته مي‌شود و مردم در حل مشکلات او را دشمن اصلي مي‌شناسند.

2- تحليل صهيونيست‌ها و آمريکايي‌ها که توسط منافقين روسياه شارژ اطلاعاتي مي‌شوند اين است که وضع امروز مردم ايران شکننده است و تحريم‌هاي فلج‌کننده، آثار خود را دارد نشان مي دهد! به زعم منافقين و سرويس‌هاي امنيتي فعال آمريکا و رژيم صهيونيستي، ايران امروز به مثابه انبار باروت است فقط کافي است يک کبريت به اين انبار برسانند. آنها بر اساس اين تحليل غلط يک مشت جيره‌خوار را در دي ماه گذشته به ميدان آوردند.

از منافقين و سلطنت‌طلب‌ها و ري‌استارتي‌ها گرفته تا عده‌اي فريب‌خورده را در اين آزمايش به کار گرفتند اما خيلي زود فهميدند که اشتباه کرده و تحليل‌هايشان غلط از آب درآمده است. از اين رويداد عبرت نگرفتند لذا در کازرون به بهانه تقسيمات کشوري، در بازار تهران با تهديد بازاريان و در خرمشهر و آبادان به بهانه مشکل آب، فتنه‌گري کردند. اما نه کبريتي روشن شد و نه انبار باروتي ديده شد! محصول اين تحرکات يک سري دستگيري‌ها بود که سرنخ تحرکات سرويس‌هاي امنيتي دشمن لو رفت!

سطح هوشياري مردم بالا رفت. اقشاري که به هر دليلي مشکل دارند يک تفکيکي بين پيگيري مطالبات خود با کساني که به بهانه اين مطالبات مي‌خواهند به مقاصد شوم خود برسند و فرمان نافرماني مدني ترامپ را در ايران اجرا کنند، قائل هستند.

3- مسئولين کشور در حد توان با رصد مشکلات مردم، کار خود را مي‌کنند. مشکل آب شور برخي شهرهاي خوزستان با تلاش شبانه روزي کساني که به مديريت جهادي فکر مي‌کنند و لحظه‌اي از دغدغه حل مشکلات مردم غافل نيستند حل شد. آنها در موعد مقرر و حتي زودتر اين مشکل را حل کردند. اين رويکرد نشان مي‌دهد هر مشکلي راه حلي دارد و مشکلات چيزي نيست که از حوصله صبر و استقامت مديران مردمي، جهادي و دلسوز خارج باشد.

آمريکايي‌ها در روياي براندازي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، 40 سال است خواب آشفته مي‌بينند.

ايران امروز قوي‌تر از هر روز است. قواي کشور از هر زمان متحدتر و بسيج، ارتش و سپاه در کنار مردم، آماده هرگونه مقابله و پاسخگويي در برابر دشمن هستند.

و از همه مهمتر مردم اميدوارتر از هميشه معتقدند کمر دشمن را خواهند شکست و آمريکا را به زانو درخواهند آورد. آقاي روحاني به نمايندگي از ملت بزرگ و انقلابي ايران اين موضع صريح را هفته گذشته اعلام کرد.

4- ترديدي نيست بعضي از مشکلات پديد آمده به ويژه در حوزه اقتصاد محصول عدم تدبير و عدم کارآمدي برخي مديران است. تيم اقتصادي دولت خوب عمل نکرده است. تئوري‌هاي اقتصادي که در اين دولت ارائه شده است پاسخگوي حل مشکلات نيست. امروز بيش از هر زمان ضرورت تغيير مديران اقتصادي و تغيير رويکرد و تجديد نظر در تئوري‌هاي عملياتي دولت در حوزه اقتصاد احساس مي‌شود.

بيش از دوسوم نمايندگان مجلس اين ضرورت را حس کرده و خواستار تغيير مديران اقتصادي دولت هستند. در خود دولت هم همين احساس وجود دارد. لذا تغيير آرايش جنگي نظام در حوزه اقتصادي با تغيير ژنرال‌هاي اين عرصه و آمدن نيروهايي با روحيه جهادي، دلسوز، متخصص، کارآمد و انقلابي اجتناب‌ناپذير است.نقشه راه روشن است. اجراي سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي راه برون‌رفت از چالش‌هاي پديد آمده است حتي يک لحظه از طي اين مسير نبايد غافل شد.بسته پيشنهادي اروپا "پر" از "خالي" است. رئيس جمهور در گفتگو با مرکل و ماكرون در اين خصوص گفته است؛ اين بسته مايوس‌کننده است و انتظارات ما را برآورده نمي‌کند. او تاکيد کرده است؛ بسته پيشنهادي دربرگيرنده خواست ملت ايران نيست.

پس از همين امروز بايد کمرها را محکم بست، آستين‌هاي همت را بالا زد و با اتکاء به درون، مشکلات را حل و اميد به خارج و بيگانه را براي هميشه به ديوار کوبيد.

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

حواشی غیر لازم

یادداشت مدیر مسئول

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

موضعگیری صریح و قاطع رئیس‌جمهور روحانی در برابر سخن مداخله‌گرانه، سلطه‌جویانه و استکباری دونالدترامپ رئیس‌جمهور بی‌منطق آمریکا که تهدید کرده بود مانع صدور نفت ایران خواهد شد، در عین حال که لازم و به موقع بود و در سطح بین‌المللی بازتاب گسترده‌ای داشت، در داخل کشور با حواشی غیرلازمی همراه شد.

عکس‌العمل رئیس‌جمهور روحانی در برابر سخن بی‌منطق رئیس‌جمهور آمریکا این بود که نفت ایران اگر صادر نشود، نفت هیچ کشور دیگری هم از این منطقه نباید صادر شود. عبارت روشن‌تر این سخن این است که اگر آمریکا درصدد جلوگیری از صدور نفت ایران برآید ایران هم این را حق طبیعی خود می‌داند که مانع صدور نفت از منطقه شود و با این کار، منافع آمریکا را به خطر بیاندازد.

این، یک پاسخ مناسب به تهدید رئیس‌جمهور آمریکا در چارچوب عرف بین‌الملل است که در دهه‌های گذشته به‌ویژه زمان جنگ تحمیلی نیز صورت می‌گرفت. در این چارچوب، همین پاسخ روشن و قاطع کافی است و نیازی به اقدام دیگری نیست. تهدید‌کننده خارجی اگر پیام این پاسخ را دریافت نکرد و با زبان دیگری به تهدید خود ادامه داد، در آن صورت طبعاً باید متناسب با همان زبان به او پاسخ داده شود. رعایت تناسب میان زبان تهدید و زبان پاسخگویی، امری الزامی در عرف بین‌الملل است که دربردارنده منافع ملی و خنثی‌کننده تهدیدهاست. به‌همین دلیل، رعایت این تناسب امری الزامی برای مسئولان هرکشوری است. پاسخ ‌ندادن به تهدید به معنای عقب‌نشینی است و برای منافع ملی خطرناک است و دشمن را به طمع می‌اندازد، بنابراین حتماً باید به تهدید پاسخ داده شود. پاسخ ‌دادن هم اگر با تناسب همراه نباشد ممکن است عوارض منفی دربرداشته باشد.

حواشی غیرلازم داخلی پاسخ رئیس‌جمهور روحانی به تهدید رئیس‌جمهور آمریکا، از ورود نظامیان به این ماجرا شروع شد. تردیدی نیست که اعلام حمایت نظامیان کشورمان، از موضع رئیس‌جمهور روحانی در برابر سخن بی‌منطق و مداخله‌جویانه دونالدترامپ با نیت خیرخواهانه و در جهت تقویت موضع رئیس‌جمهور بود، اما نکته‌ای که در این زمینه باید مورد توجه و تامل قرار گیرد اینست که در این مرحله از رویارویی که مرحله سیاسی است، نیازی به ورود نظامیان به این موضوع نیست. وظیفه آن‌ها اقدامات عملی در مرحله‌ایست که مناقشات سیاسی به نتیجه نرسد و فرماندهی کل قوا برای چنین اقداماتی تصمیم‌گیری نماید. قبل از این مرحله، فراتر از موضعگیری‌های سیاسی هرگونه موضعگیری توسط نظامیان موجب عکس‌العمل توسط نظامیان طرف مقابل می‌شود که ممکن است مناقشات را از چارچوب سیاسی به چارچوب مناقشات نظامی بکشاند کما اینکه اکنون چنین شده و چه بسا خواست طرف مقابل نیز همین باشد.

علاوه بر این، افرادی نیز در داخل – که معمولاً دوست دارند با چاشنی سیاسی و جناحی وارد تمام موضوعات و مسائل شوند – ورود نظامیان به موضوع مورد مناقشه میان رئیس‌جمهور روحانی و دونالدترامپ را از حواشی گزنده بی‌نصیب نگذاشته‌اند. این حاشیه‌ها هم برای کشور مضر است. اکنون کشور ما در شرایط خاصی قرار دارد که کوچک‌ترین تخطی از چارچوب‌های قانونی و کم‌ترین حاشیه‌پردازی به‌ویژه در مسائلی که با امنیت کشور مرتبط هستند، به زیان تمام خواهد شد. همه باید از حاشیه‌پردازی‌ها پرهیز کنند و فقط در چارچوب وظایف قانونی خود عمل نمایند.

تاکید امام‌خمینی بر پرهیز نظامیان از ورود به عرصه سیاسی متکی به یک نگاه عمیق و استراتژیک بود. این نگاه، علاوه براینکه حفاظت از منافع ملی را تضمین می‌کند، موجب صیانت از اعتبار و اقتدار نیروهای مسلح نیز می‌شود. کشور ما به دلیل تهدیدهایی که از هر طرف علیه نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، اکنون به نیروهای مسلح محبوب و صاحب اقتدار بیش از هرزمان دیگری نیازمند است. این نیاز، مخصوص امروز نیست، اگر قرار است نظام جمهوری اسلامی با هویت واقعی خود باقی بماند طبعاً دشمنی‌ها هم ادامه خواهد یافت و نیاز به نیروهای مسلح نیز ادامه خواهد داشت. درست به همین دلیل است که اعتبار و اقتدار نیروهای مسلح باید حفظ شود و همواره ارتقاء یابد.

***************************************

روزنامه خراسان**

از اروپا چه می خواهیم؟/امیرحسین یزدان پناه

دیروز یکی از مهم ترین مذاکرات ایران و 1+4 پس از خروج آمریکا از برجام درحالی برگزار شد که نشست وین تحت تاثیر انتقادهای صریح ایران از بسته پیشنهادی اروپا بود. رئیس جمهور کشورمان ساعاتی مانده به نشست کوبورگ بسته پیشنهادی اروپا را دارای «تعهدات کلی» توصیف کرده بود که قبلا در بیانیه اروپایی ها آمده بود. رئیس جمهور در مقابل خواستار ارائه «راهکارهای عملیاتی» و «دارای زمان بندی» شده است. با پایان یافتن مذاکرات دیروز می توان گفت که یکی از مهم ترین چالش هایی که درباره حیات برجام وجود دارد، اراده سیاسی اروپاست. به این معنا که باید دید اروپایی ها تا چه اندازه می توانند به حرف های کلی که می زنند و پیشنهادهایی که ارائه می کنند، عمل کنند.

آیا برجام برای اروپا نفع دارد؟

واقعیت این است که اگر بخواهیم از منظر اقتصادی به منافع اروپا در برجام نگاه کنیم، هرچند کشورهای این قاره به خصوص کشورهایی چون فرانسه، آلمان و ایتالیا توانسته اند از فضای پسابرجام برای تعاملات اقتصادی خود با ایران استفاده کنند اما حجم این مبادلات درمقابل مبادلاتی که با آمریکا دارند تقریبا یک به 20 است!

با این حال دستاوردهای برجام برای اروپا بیشتر امنیتی و سیاسی است تا اقتصادی. فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بارها این را تاکید کرده که «برجام برای ما یک مسئله امنیتی است». به خصوص این که هرگونه اتفاقات امنیتی و ایجاد ناامنی در غرب آسیا مثلا بروز جنگ یا رقابت تسلیحاتی اتمی در منطقه،سرریز ناامنی را اول از همه به اروپا سوق می دهد و پایتخت های بزرگ اروپا نظیر پاریس، لندن، بروکسل و ... درد این تبعات را پیشتر در ماجرای بحران سوریه چشیده اند. ضمن این که بخش های بزرگی از اروپا در تیر رس موشک هایی است که از غرب آسیا شلیک می شوند، مسئله ای که اروپا هرگز مایل نیست آن را بیازماید یا تبدیل به یک بحران کند. از سوی دیگر اتحادیه اروپا در پنج سال اخیر دست کم در دو سند راهبردی خودتاکید کرده است که رابطه با ایران باید مستقل از متحدانش (مثلا آمریکا) باشد. به این مسئله باید بحران های ناشی از تصمیمات یک جانبه گرایانه آمریکا را هم افزود، جایی که اروپایی ها معتقدند آمریکا با این روش عملا این اتحادیه را تحقیر و از چرخه تصمیمات مهم بین المللی حذف می کند. بنابراین اروپا از منظر نشان دادن پرستیژ خود نیز انگیزه های جدی برای نشان دادن اراده سیاسی مقابل آمریکا دارد. ضمن آن که اگر اروپا بخواهد در منطقه حرفی برای گفتن داشته باشد و منافع اقتصادی اش را دنبال کند، باید با کشوری که نفوذی گسترده در منطقه دارد، ارتباطات دوجانبه داشته باشد و منافع ایران را تامین کند. البته به این مسائل نمی توان دل بست و برخی نشانه ها از تمایل نداشتن تعدادی از سران اروپایی به همراهی با ایران دیده می شود که بسیار جدی است و به قول ظریف همه چیز به «اراده سیاسی» سران این قاره بستگی دارد.

انتظارات ما از برجام اروپایی چیست؟

به نظر می رسد با توجه به نوع تحریم های ثانویه آمریکا و نقطه اثر و دامنه این تحریم ها ایران در حوزه های اقتصادی اهداف مشخصی دارد که در هرگونه تعهد یا بسته اروپا باید تضمین شود، در غیر این صورت عملا ماندن در برجام نه تنها برای ایران منفعتی نخواهد داشت بلکه خلاف منافع ملی نیز خواهد بود. این انتظارات را می توان شامل موارد زیر دانست:

- تضمین خرید نفت ایران به اندازه ای که جبران اثرگذاری های آمریکا در بازار نفت بشود.

- تضمین محافظت از سرمایه گذاری های انجام شده در ایران در مقابل تحریم های ثانویه آمریکا.

- تضمین دریافت، پرداخت و انتقال وجوه مربوط به تجارت دولتی و خصوصی با جمهوری اسلامی.

- این که بازار تقاضای اتحادیه اروپا در قبال ایران اطمینان‌بخش باشد، یعنی جایگزین دیگری برای ایران نداشته باشد.

- تضمین حقوقی تعامل با ایران؛ به معنای مقابله با اقدامات قطعنامه ای آمریکا با توجه به نقض قطعنامه 2231 توسط واشنگتن.

- و این که برجام اروپایی یا مذاکره با اروپا درباره حیات برجام نباید هیچ نقطه تماسی با مسائل منطقه ای و دفاعی جمهوری اسلامی داشته باشد.

اگر این موارد محقق و منافع ایران تامین شود می توان به اجرای برجام ادامه داد، در غیر این صورت خیر. خبرهای روز گذشته نشان می دهد که ظاهرا این کشورها تصمیم گرفته اند در حفظ حیات برجام اقداماتی انجام دهند اما تا زمانی که این تعهدات تبدیل به اقدامات عینی نشود نمی توان به این بسته مطمئن بود. با این حال واکنش های دو روز گذشته به این بسته از سوی ایران نشان دهنده اشکالاتی در بسته است که می تواند کل آن را تحت تاثیر قرار دهد. از جمله این که زمان اجرای این تعهدات مشخص نیست درحالی که این بسته باید قبل از تحریم های آمریکا اجرایی شود . برهمین اساس در کنار تضمین هایی که ایران برای ماندن در برجام نیاز دارد تا منافعش تامین شود هرگونه تلاش برای حفظ برجام باید از حالت کلی گویی و بیانیه خارج شود و رنگ «عملیاتی» به خود بگیرد. اقدامات عملی که مسیرهای اجرای آن مثلا برای فروش نفت، پرداخت پول آن به ایران و تضمین سرمایه ها باید کاملا عینی و اجرایی باشد. به نظر می رسد حتی درمیان افکار عمومی خارج از ایران نیز درباره بسته اروپایی ها رویکرد مثبتی وجود ندارد؛ چه این که لارنس نورمن خبرنگار روزنامه وال استریت ژورنال درباره نشست دیروز در وین در حساب توئیتری خود نوشت: «تقریبا هیچ چیز جدیدی در بیانیه کمیسیون مشترک درباره برجام وجود ندارد. جزئیات صفر، وعده‌های بیشتر بدون دستاورد قاطع و برای خرید زمان.» به نظر می رسد اروپایی ها باید دست از کلی گویی بردارند و به سمت اقدامات و پیشنهادهای صریح و قاطع برای حفظ «عملی» برجام بروند نه حفظ آن در «حرف» و «بیانیه».به بیان دیگر بسته اروپایی ها باید حاوی جزئیات دقیق، وعده های عملیاتی، دارای دستاوردهای صریح و قابل اجرا در زمان مشخص برای حفظ برجام باشد. اروپا تا همیشه وقت ندارد، باید تصمیم اش را سریع تر بگیرد.

***************************************

روزنامه ایران**

علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد/سیدضیاء‌هاشمی

هفته گذشته شاهد اعتراض مردم شریف خرمشهر به وضع نامناسب آب آشامیدنی شهر بودیم. این اعتراضات در شهری که نماد مقاومت و فداکاری در ایران اسلامی است، حامل پیام‌های مهمی برای همه کسانی است که می‌توانند در حل مشکلات مردم نقشی داشته باشند؛ اعتراض مردم را (حتی اگر با تندی همراه باشد) نباید حمل بر تقابل یا تعارض سیاسی و امنیتی کرد، به تعبیر دیگر شایسته نیست مطالبات اجتماعی مردم را سیاسی کرد و یا رفتار معترضان را با تعابیر امنیتی تفسیر نمود، حتی اگر معدودی از افراد با تندروی و فرصت‌طلبی درصدد سوء استفاده از موقعیت برآیند. در مورد واقعه خرمشهر، اگر چه اعتراضات مردم به تنش‌هایی هم انجامید، ولی هیچ کس نمی‌تواند مردمی را که بیشترین هزینه را در انقلاب و دفاع مقدس داده‌اند، متهم به بی مهری با نظام و انقلاب کند یا حق مسلم آنان برای برخورداری از حداقل امکانات لازم مثل آب سالم را نادیده بگیرد.

با ریشه‌یابی مطالبات مردم خرمشهر که به سال‌ها و دولت‌های قبل برمی‌گردد، زمینه‌های ناراحتی و حتی عصبانیت معترضان را می‌توان تحلیل و برای جلوگیری از موارد مشابه آن تدبیر کرد. آنچه در این خصوص مهم و قابل توجه است، ضرورت تسریع در فرآیند حل مسأله از طریق طراحی پروژه های مرتبط (در اینجا پروژه عمرانی آب‌رسانی) و اجرای آن است. روند کند پیشرفت کار و بروز موانع مختلف مالی، مدیریتی و نظارتی که در بسیاری از فعالیت‌ها و پروژه‌های اجتماعی، اقتصادی، قضایی و عمرانی قابل مشاهده است، عوارض و پیامدهایی دارد که بعضاً بسیار خسارت‌بار و چه بسا جبران ناپذیر خواهد شد. بنابراین با آسیب‌شناسی این قبیل موضوعات می‌توان از آنها عبرت گرفت و درصدد رفع اشکالات در موارد مشابه برآمد. بی گمان عموم دست‌اندرکاران اعم از مدیران، پیمانکاران، دستگاه‌های نظارتی و... در این رابطه باید پاسخگو باشند و با مسئولیت پذیری نسبت به رفع اشکالات موجود اهتمام ورزند. ناگفته پیداست که هماهنگی و هم‌افزایی بخش‌ها و دستگاه‌های مختلف و پرهیز از کارشکنی و فرافکنی بسیار مهم و تعیین کننده است.

مواجهه شایسته با پدیده‌هایی از این دست مستلزم مراعات دو اصل مهم و تعیین کننده است؛ اولاً، وجود مسأله و معضل باید پذیرفته و به رسمیت شناخته شود. هر گونه توجیه مسأله و کتمان آن نه تنها کمکی به حل هیچ یک از مسائل اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، سیاسی و... نخواهد کرد بلکه به مثابه استخوان لای زخم گذاشتن می‌تواند وخامت مسأله را بیشتر کند. اتفاقاً اولین شرط حل یک مسأله واقعی یا پیشگیری از شکل‌گیری و رشد معضل، پذیرش و جدی گرفتن آن است. ثانیاً، فرافکنی و مقصریابی هم راهکار مناسبی برای رویارویی با معضلات نیست، پیدا کردن متهمان یا مقصران واقعی یا خیالی برای یک مسأله کار سختی نیست ولی لزوماً به حل مسأله کمک نمی‌کند. وقتی یک مشکل در عرصه اجتماعی سر باز کرده و آشکار می‌شود می‌توان به استقبال آن رفت و با مسئولیت پذیری و جلب همدلی و همکاری جمعی، آن را به عنوان فرصتی برای حل مسأله تلقی کرد، چون در واقع اولین قدم برای حل مسأله کشف و شناخت دقیق آن است. برای حل مسائل نباید منتظر بحرانی شدن آن شد بلکه می‌توان با درایت لازم و پذیرش واقعیت، مسئولانه به شناسایی مسائل و زمینه‌های بحران پرداخت و با اولویت بندی مناسب و به‌کارگیری همه امکانات و ظرفیت‌ها درصدد یافتن راه حل و اقدام برای رفع مشکل برآمد. این کار البته در شرایط ویژه و پیچیده اجتماعی مستلزم همدلی و اعتماد متقابل بویژه در میان نخبگان سیاسی و متولیان امر و هم‌افزایی آنهاست. البته عنصر سرعت در تصمیم‌گیری بهنگام و هماهنگی میان اولیای امر در این شرایط بسیار مهم و سرنوشت‌ساز خواهد بود.

نتیجه: از آنچه گفته شد، نتیجه می‌گیرم که «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.» مسأله آب خرمشهر تنها مسأله ایران زمین نیست و مدیران و پیمانکاران حوزه آب هم تنها متولیان پاسخگو نیستند. جامعه ما در معرض مشکلات گوناگونی قرار دارد که حل آنها نیازمند عزم جدی، هوشمندی و سرعت لازم است. امروز، حکایت خرمشهر حکایت ایران است. مسأله آب، خشکسالی، گرد و خاک و امثال آنها تنها نمونه‌هایی از مسأله‌هایی هستند که مدیریت شایسته آنها نیازمند عزم ملی همراه با شجاعت، درایت، مسئولیت پذیری و سرعت عمل است و علاج آنها قبل از وقوع کم هزینه تر و البته پرثمرتر خواهد بود. پذیرش مسئولیت و عزم بر حل مسأله البته بدون هزینه و زحمت هم نیست ولی تردید نمی‌توان کرد که هر امر واجبی اگر بموقع ادا نشود، قضای آن زحمت بیشتر، هزینه بالاتر و در مقابل رضایت بخشی و اجر کمتری در پی خواهد داشت.

***************************************

روزنامه جام جم**

اروپا به نفع آمریکا وقت‌کشی می‌کند / محمد مرندی

همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد مذاکرات ایران و 4+1 در وین به نتیجه خاصی منجر نشد و به نظر می‌رسد کشورهای اروپایی در تلاشند وقت‌کشی کنند یا این‌که قادر نیستند راه‌حل مطلوبی ارائه بدهند. از سویی دیگر برخی کشورهای اروپایی همراهی نزدیکی با آمریکا دارند و شاید تعلل و وقت‌کشی آنها برای ارائه یک بسته پیشنهادی مطلوب برای ایران بیشتر با این هدف صورت بگیرد که منتظر اعمال تحریم‌های جدید از سوی آمریکا در مردادماه باشند.

چنین تعللی احتمالا با این تصور صورت می‌گیرد که با اعمال این تحریم‌ها، وضعیت اقتصادی ایران در شرایط سخت‌تری قرار خواهد گرفت و احیانا به گمان آنها،‌ کشورمان موقعیت ضعیف‌تری را پیدا می‌کند و از این رو شاید در مقام چانه‌زنی با ایران دستاورد بیشتری نصیب اروپاییان شود و جمهوری اسلامی مجبور به پذیرش خواسته‌های فرابرجامی آنها شود. بنابراین از این منظر، وقت‌کشی‌های صورت گرفته از سوی اروپاییان قابل تحلیل و بررسی است. از سویی دیگر جمهوری اسلامی به همه نشان داد تلاش خود را برای حفظ برجام به کار خواهد بست، ولی در عین حال مسئولان کشور موظفند از منافع جمهوری اسلامی ایران به هر شکل و صورتی دفاع کنند. به نظر می‌رسد که سخنان رئیس‌جمهور در ارتباط با صادرات نفت از منطقه خلیج فارس یک بحث کلیدی است چرا که آمریکا و متحدانش و همچنین رژیم‌های همسو مثل عربستان و امارات در تلاشند با راه‌اندازی جنگ اقتصادی ملت ایران را زیر فشار سنگینی قرار دهند. بنابراین باید جمهوری اسلامی مثل زمان جنگ تحمیلی به فکر راه‌اندازی ایست‌ بازرسی برای کشتی‌هایی باشد که به بنادر سعودی، امارات و بحرین تردد دارند‌. چنین اقدامی البته کار موجه و منطقی است چون محمد بن سلمان که عملا حاکم رژیم سعودی است صراحتا گفته در تلاش است جنگ را به داخل ایران بکشاند و به دنبال آن مردم شاهد افزایش عملیات تروریستی در پایتخت و مرزهای پاکستان و عراق باشند. بنابراین به کار بردن گفتمان تهدید در برابر خواسته‌های غیر‌منطقی اروپاییان و طرف‌های دیگر مذاکره‌کننده می‌تواند به عنوان یکی از ابزارهای بازدارنده برای جمهوری اسلامی ایران تلقی شود و از سوی دیگر رسانه‌های داخلی هم می‌توانند در چنین فضای سنگین تبلیغاتی که علیه جمهوری اسلامی ایران به راه افتاده است نقش موثر خود را ایفا کنند. بنابراین همان‌گونه که در زمان جنگ تحمیلی ما شاهد به کارگیری ایست بازرسی در خلیج‌فارس بودیم در شرایط کنونی با توجه به توانمندی بیشتر نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران به نظر می‌رسد استفاده از چنین تجربه‌ای از امکان اجرایی شدن بیشتری برخوردار است. چنین روندی طبعا سرعت کشتیرانی کشورهایی مثل عربستان و امارات را کند خواهد کرد و از سویی دیگر پاسخی مناسب به جنگ‌طلبی‌های کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مخالف جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. شاید با اعمال این‌گونه فشارهای غیر خشونت‌آمیز برخی دشمنان ما با عقلانیت بیشتری بر سر میز مذاکره با رعایت حقوق برابر بنشینند.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

سلیمانی همان است که بود!/ حسین قدیانی

بدترین واکنش به تقدیر حاج‌قاسم از مواضع اخیر آقای روحانی، اختصاص داشت به حسام‌الدین آشنا که برداشت نوشت: «روحانی همان است که بود و سپاهیان اصیل و قدیمی، او را خوب می‌شناسند»! در مثل مناقشه نیست! هرجا سخنی از آشنا می‌خوانم، عمدتا یاد این ضرب‌المثل می‌افتم: «یک کلام از مادر عروس!» قطعا اگر روحانی، همانی بود که طعنه «دولت با تفنگ» را زد و شعار «مرگ بر اسرائیل» روی موشک‌های ملت را مانع لغو تحریم دانست، هرگز حاج‌قاسم، این مواجهه‌ حکیمانه بلکه کریمانه را با مواضع اخیر رئیس‌جمهور نمی‌داشت! صدالبته فرض سردار ما بر این استوار است که کشور در شرایط حساسی قرار دارد و حال که روحانی، اقلاً در موضع‌گیری‌ها، تغییر رویه داده و به قول حاج‌قاسم، زیبنده است همانی باشد که باید و از رئیس‌جمهور نظام جمهوری اسلامی

- هر که باشد!- انتظار می‌رود، سپاه هم ناظر بر ملت‌دوستی و وطن‌خواهی، می‌آید پشت دولت و می‌شود تضمین تهدید روحانی علیه توطئه نفتی دشمن. اینجا هم پای منافع ملی در میان است، هم پای زیاده‌خواهی دشمن. پس برای «سرباز ولایت» بیش از آنکه تعویض ریل رفتار و گفتار روحانی موضوعیت داشته باشد، موقعیت خطیر کشور، نیز منافع آحاد مردم، اهمیت دارد. بگذریم که سپاه و سپاهی، معطوف به پاسداری از انقلاب اسلامی، دفع و جذب را

با هم دارد، لذا بدون پیش‌داوری‌های اهل سیاست، از موضع خوب استقبال می‌کند، بویژه که آن موضع خوب، توسط رئیس‌جمهور مملکت اتخاذ شده باشد، آن هم در این زمانه! اینکه حالا حتی در مواجهه با این عکس‌العمل هم مدعی شویم روحانی هیچ تغییر موضعی نداشته و سپاهی اگر اصیل و قدیمی باشد، او را خوب می‌شناسد، از آن سخنان است که تو فقط می‌توانی از امثال آشنا سراغ بگیری! نه آقای آشنا! سپاه، اصیل و غیراصیل و قدیم و جدید ندارد! غیراصیل‌هایش همان داعیه‌داران دروغین اصلاحات بودند که سالیانی بعد از انقلاب فهمیدند عرصه سیمرغ مقدس سپاه، جولانگه وجود مگس‌خصلت‌شان نیست! آری! کسانی که لوگوی روزنامه‌ خود را با رنگ پرچم لعین تکفیری ست می‌کنند و فردای شهادت سردار هر ۲ جبهه‌ جنگ تحمیلی و جنگ منطقه، آن تیتر وقیحانه را علیه حاج‌حسین همدانی می‌روند و در کمال دنائت، از ضرورت محاکمه حاج‌قاسم می‌نویسند و نیروی قدس سپاه را به حیث توان مالی و عملیاتی، دست‌بسته می‌خواهند، نمی‌توانند مدعی شوند که ما هم ظریف را می‌خواهیم، هم سلیمانی را! آیا از خواستن سلیمانی بود که لوگو را آنگونه رفتی؟! و هنوز هم مدح FATF را می‌گویی؟! و مگر جز این است که این جماعت، هم‌خط جناب آشنا هستند؟! لیکن طرفه حکایت اینجاست؛ حتی همین جماعت هم و اساسا همه، از حزب‌اللهی گرفته تا غیر، حسام‌الدین آشنا را فردی غیرصادق می‌خوانند، چه وقتی در گوش روحانی نشسته باشد، چه وقتی دست‌بوس آیت‌الله جنتی! من البته من‌باب حرمت قلم، نوشتم «غیرصادق» اما همه می‌دانند که صفت اصلی و شهرت واقعی جناب آشنا که مورد تأیید همه جناح‌ها و جبهه‌های موجود است، چیست! مع‌الاسف بیشترین اثر وجود امثال آشنا کنار آقای روحانی این است که مردم با خود بگویند گویا برخورد از سر کرامت و تواضع با این جماعت نیامده! این را هم بنویسم و خلاص! نقد مؤدبانه به استفاده از فلان واژه در متن پیام سردار، نه از سر تمرد، که از زاویه عشق و علاقه به فرمانده نیروی قدس سپاه است. از قضا، من و ما مکرر نوشته و گفته‌ایم که سردار سلیمانی، همان‌قدر که عالم جنگ را می‌فهمد، به میدان سیاست نیز وارد است و دقیقا از این رو بود که با شناخت درست از رسالت و تکلیف خویش، ترجیح داد به‌رغم محبوبیت ممتاز و متمایزی که دارد، «سرباز جمهور» باقی بماند! بنابراین مرز ما با منحرفان- که مرتب دنبال تخریب حاج‌قاسم هستند!- به همان پررنگی مرز ما با فتنه‌گران است! اگر جایی حاج‌قاسم، مثلا از مرحوم هاشمی تعریفی می‌کند، ما خوب می‌دانیم که پنجره این تعریف، به چه علت باز می‌شود! پس نقد محترمانه اتفاقا از سر تعلق به حاج‌قاسم را نباید با کینه‌ورزی‌ها یکی گرفت! سلیمانی همان است که بود! و البته حسام‌الدین آشنا هم! نامبرده بارها نشان داده هیچ متوجه معنای «کرامت» نیست! رئیس‌جمهور را مشاوران آشناتری سزاوار است! قدر مسلم، ما امثال حمید حسام را پرورش‌یافته مکتب ولایت‌فقیه می‌خوانیم، نه امثال این حسام را که خیال بد کنند، موسم گذشتن خوبی از حد! والله دست ‌بوسیدنی، دست خود حاج‌قاسم است که قریب ۴۰ سال دارد برای زندگی من و ما می‌جنگد! بعضی‌ها البته راست می‌گویند؛ هم ظریف را می‌خواهند و هم سلیمانی را اما ظریف را تنها روی ویلچر خوش‌خیالی به وعده دشمن و سلیمانی را دست‌بسته! خواستن اگر این است، لعنت خدا بر این خواستن! ما روحانی و ظریف را رئیس‌جمهور و وزیرخارجه‌ای در قد و قواره مسؤول ارشد نظام جمهوری اسلامی می‌خواهیم و البته که سلیمانی را همینی که هست! توهم زده‌اند در سفته‌اند؛ «هم ظریف را می‌خواهیم، هم سلیمانی را!» نوشیدنی چی بیاورم خدمت‌تان، خوش‌اشتهاها؟!

***************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات