کمتر کسی فکر می کرد ناپدید شدن روزنامه نگار منتقد سعودی در ترکیه تبدیل به طوفانی جهانی شود که نه تنها رژیم آل سعود را با چالش های جدی مواجه سازد بلکه دولت ترامپ را نیز دچار دردسرهایی ناگزیر کند. همانطور که برخی از تحلیلگران غربی گفته اند، قتل جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول تبدیل به بزرگ ترین چالش سیاست خارجی دولت ترامپ در دو سال اخیر شده است.
اینک ترامپ و دولتش بر سر یک دو راهی بسیار سخت قرار گرفته اند. تنبیه عربستان یا رسوایی سیاسی-اخلاقی و چه بسا مشکلات حقوقی. افکار عمومی و رسانه ها از دولت آمریکا انتظار دارند همانطور که پیش از این قول داده بود، مسئولین قتل خاشقچی را تنبیه کند. ترامپ با فرستادن وزیر امور خارجه خود به عربستان و از آنجا به ترکیه امیدوار بود بتواند ماجرا را به نحوی مدیریت کرده و پرونده را به نحو مطلوبی مختومه نماید. اینجا بود که برای اولین بار ترامپ در مصاحبه با خبرنگاران در کاخ سفید تئوری «قاتلان خودسر» را مطرح کرد. رئیس جمهور آمریکا امیدوار بود با طرح این تئوری هم خود و هم آل سعود را از مخمصه خاشقچی نجات دهد. به این ترتیب مسئولیت جنایت به مامورانی خود سر و حداکثر یک یا دو مقام ارشد در حد وزیر و مسئول امنیتی سعودی محدود می شد؛ نه پای ولیعهد سعودی در میان بود و نه نیازی به تنبیه ریاض بود. اما به دلایل مختلف این داستان ساختگی از ابتدا با شکست مواجه شد.
افکار عمومی، رسانه ها و شخصیت های مختلف به سرعت آن را رد کردند. ورود یک تیم 15 نفره سعودی برای قتل، نزدیکی بسیار زیاد اعضای تیم ترور به شخص ولیعهد عربستان، جزئیات نحوه قتل، نوع مواجهه آل سعود با ماجرا و سوابق رفتاری ولیعهد سعودی از جمله شواهدی هستند که باعث شد داستان «قاتلان خودسر» را کمتر کسی باور کند. یکی از روزنامه های آمریکایی در این مورد تیتر زد؛ ادعای سعودی درباره «قاتلان خودسر» مانند آن است که بگویند یک سگ خاشقچی را خورده است!
تنبیه عربستان، سیاست خارجی آمریکا در غرب آسیا را با چالش های جدی مواجه می سازد. نکته اول آنکه عربستان محور اصلی سیاست خصمانه کاخ سفید علیه ایران است. سایر کشورهای عربی دنباله رو سعودی نیز، در صورت وقوع چنین مسئله ای به نوعی تنبیه می شوند و تلاش های واشنگتن برای ایجاد یک بلوک ضدایرانی در منطقه عملاً دچار شکست می شود.
نکته دوم آنکه آمریکا روی محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی برای حل مسئله فلسطین به شیوه خود حساب زیادی باز کرده است. «معامله قرن» به منظور پاک کردن همیشگی مسئله فلسطین و آوارگان فلسطینی، وابسته به همراهی کامل آل سعود است. همراه کردن کشورهای عربی، به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل، عادی سازی روابط با این رژیم و جلوگیری از اعتراض افکار عمومی، ماموریت هایی است که به ریاض محول شده و برخورد با آل سعود این موضوع را دچار چالش های جدی می کند.
نکته سوم آنکه تحریم نفتی ایران قیمت نفت را افزایش داده و پیش بینی می شود این افزایش ادامه نیز یابد. وظیفه تامین نفت جایگزین و پایین نگه داشتن قیمت برعهده سعودی گذاشته شده است. برخورد با این کشور در پرونده قتل خاشقچی، راه را برای افزایش بیش از پیش قیمت جهانی نفت هموارتر می کند. این مسئله برای دولت ترامپ که باید به زودی انتخابات میان دوره ای کنگره را برگزار کند، مهلک است.
اما همانقدر که برخورد با عربستان در پرونده قتل خاشقچی برای دولت ترامپ چالش زاست، عدم برخود نیز دردسر آفرین است. بخش قابل توجهی از رسانه های مهم آمریکایی با ترامپ میانه خوبی ندارند و حاضر به فیصله دادن به موضوع نیستند. این رسانه ها که ترامپ از مدت ها پیش جنگ روانی با آنها را آغاز کرده است، در صورت عدم برخورد با عربستان، وی را به زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و حتی وعده های خود متهم می سازند. برخی معتقدند مسئله فراتر از اخلاقیات و سیاست است و اگر ترامپ به همین رویه ادامه دهد و قصد داشته باشد ولیعهد سعودی را به نحوی تبرئه و تطهیر کند، عملاً در این جنایت سهیم است و به دلیل پنهان کردن شواهد این پرونده جنایی می تواند مورد پیگرد نیز قرار گیرد. شاید به همین دلیل بود که پس از بازگشت مایک پمپئو از آنکارا، شنیدن فایل صوتی قتل خاشقچی از سوی وی تکذیب شد. مقامات دولت آمریکا سعی دارند از جزئیات ماجرا دوری کرده و خود را بی اطلاع نشان دهند. تظاهر به عدم اطلاع، آنان را از قضاوت و موضع گیری های سخت رها می سازد.
دولت ترامپ تا کنون با اتخاذ مواضع زیگزاگی و میانه، سیاست خرید زمان را در پیش گرفته و در حال سنجش سناریوهای مختلف برای نجات متحد نزدیک خود در غرب آسیا و خلاص شدن از این پرونده جنجالی و پردردسر است اما زمان به نفع ترامپ و آل سعود پیش نمی رود و هرچه می گذرد، تصمیم و موضع گیری در این مورد سخت تر و پرهزینه تر می شود.