بین الملل >>  آمریکاواروپا >> خبر 2تایی
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۲  ، 
کد خبر : ۳۱۳۴۸۳

افول لیبرال دموکراسی

یکی از مظاهر افول آمریکا، بی اعتبار شدن ارزش‌های آمریکایی و غربی بویژه افول لیبرال دموکراسی است.رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود به مناسبت تسخیر لانه جاسوسی و روز دانش آموز در آبان 1397 فرمودند:«نه‌ فقط اقتدار معنوی و قدرت نرم خود آمریکا رو به افول است بلکه حتّی لیبرال‌دموکراسی را هم که پایه‌ی اساسی تمدّن غرب است، اینها بی‌آبرو کردند، دارند بی‌آبرو می‌کنند. چندین سال قبل از این یک جامعه‌شناس مطرح دنیا گفت وضعیّت کنونی آمریکا منتها الیه تکامل تاریخی بشر است و بشر دیگر از این بالاتر نمی‌تواند برود. همان آدم امروز حرفش را پس گرفته، می‌گوید «نه» و آرزو می‌کند چیزهای دیگری را. حالا صریحاً ممکن است نگوید من اشتباه کردم امّا حرفهای دیگری را دارد می‌زند، درست نقطه‌ مقابل آن حرفی که آن روز زده بود. خب این وضع آمریکا است.» ­
فرانسیس فوکویاما یکی از نظریه پرداران مشهور آمریکایی که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پیروزی نهایی لیبرال دموکراسی و پایان تاریخ را اعلام کرد، در اکتبر 2018 در مصاحبه ای با بی بی سی از افول لیبرال دموکراسی پرده برداشت و تاکید کرد، جنبش‌های هویتگرا که نتایج آن در پیروزی دونالد ترامپ در آمریکا و بریگزیت در انگلیس خود را نشان داد، لیبرال دموکراسی در جهان را با تهدید جدی مواجه کرده است. افول لیبرال دموکراسی به اندازه ای در غرب مشهود است که توماس شوئنبوم (Thomas J. Schoenbaum) در نشریه مشهور سیاتل تایمز در مقاله ای با عنوان نظم جدید بین الملل آنتی تز لیبرال دموکراسی است، برای آن مرثیه نگاری کرد.

سابقه لیبرال دموکراسی
لیبرال دموکراسی که برخی آن را دموکراسی غربی هم می‌خوانند، یک ایدئولوژی و شکلی از حکمرانی است که دولت‌ها کشورها را براساس ارزش‌ها و اصول لیبرالیسم کلاسیک اداره می‌کنند. شاخصه‌های لیبرال دموکراسی عبارتند از برگزاری انتخابات، احزاب سیاسی چند گانه، استقلال قوای قضایی، مجریه و مقننه، حاکمیت قانون، اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی. اما همه این‌ها روکش بود و زیربنای لیبرال دموکراسی حفظ منافع یک درصد از جمعیت جهان بود.
برخی ریشه‌های لیبرال دموکراسی و نام آن را به دوره روشنگری در اروپای قرن هجدهم منتسب می‌دانند؛ اما این اصطلاح بعد از جنگ اول جهانی در ادبیات سیاسی وارد شد. در سال 1918، وودرو ویلسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا درصدد احیای لیبرال دموکراسی، یک نظام سیاسی متولد شده در عصر روشنگری در اروپا برآمد و در بسیاری از سخنرانی‌ها، دکترین و حتی محافل عمومی و خصوصی نیز به کرات از این واژه استفاده کرد. ویلسون معتقد بود، این نظام می‌تواند نقش مهمی در آزادی و مساوات داشته باشد. از نظر او سیاست، نیازمند مصالحه است و قدرت سیاسی متمرکز جایز نیست. ویلسون در دکترین خود، موسوم به اصول چهارده ماده ای ویلسون، تاکید کرد،‌ دیپلماسی بین ملت‌ها باید شفاف باشد. موانع تجاری باید محدود شود و اخلاق و قانون در روابط میان دولت و ملت حاکم شود. وی همچنین تاکید کرد برای حفظ صلح بین المللی لازم است کشورها به سمت امنیت دسته جمعی حرکت کنند.

این شعارهای زیبای ویلسون، همان زمان در کنگره آمریکا رد شد، اما طرفداران این ایده‌ها در نهایت بعد از جنگ جهانی دوم، توانستند با تشکیل سازمان ملل، ایده‌های ویلسون را به ظاهر اجرا کنند. اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند، سازمان ملل روبنایی برای تحکیم قدرت آمریکا در سراسر جهان با شعارهای جذاب همگرایی و همکاری بود. حق وتو در سازمان ملل، اولین نشانه افول یکی از مصادیق لیبرال دموکراسی یعنی مساوات و برابری بود.

مصادیق افول لیبرال دموکراسی
بسیاری از محافل سیاسی، علمی و رسانه ای خواه طرفدار لیبرال دموکراسی یا مخالفان آن درباره مصادیق افول لیبرال دموکراسی دارای اشتراک نظرهایی هستند که برخی از آنها در ذیل آورده می شود:
ناکامی در رهبری سیاسی آمریکا بر جهان: این مسئله با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری و شعارهایی نظیر اول آمریکا، برتری دادن هویت آمریکایی و تمرکز بر روی منافع واشنگتن به جای منافع جهانی،‌عملا نقش رهبری سیاسی آمریکا بر جهان را در هاله ای از ابهام فرو برده است. آمریکا در وضعیت فعلی در شرایطی به سر می‌برد که نه تنها بر جهان که رهبری این کشور بر پنجاه ایالت آمریکا زیر سئوال رفته است. درگیری‌های حزبی میان دموکرات‌ها و جمهوری خواهان عملا منجر به بروز یک جامعه دو قطبی غیر قابل مصالحه شده است. تقریبا از دهه 1990 در آمریکا مصالحه میان دو حزب غیرممکن بوده است. و در حال حاضر هیچ پادمانی برای منافع ملی آمریکا به عنوان یک اصل وجود ندارد و تقریبا سیاست دو حزبی در این کشور به طور کامل مرده است و آنچه که هم دیده نمی شود، تنها نسخه نمایشی از آن است.

ظهور روسیه به عنوان قدرت بزرگ: در حالی که آمریکا یک دهه بر طبل فروپاشی شوروی می‌کوبید از میان ویرانه‌های شوروی فردی نظیر ولادیمیر پوتین ظاهر شد که همه انگاره‌ها و ارزش‌های آمریکایی و ابرقدرتی آن را در حال حاضر به چالش کشیده است. ضعف آمریکایی‌ها در مقابل روسیه تا آنجا پیش رفت که حتی خودشان اعتراف می‌کنند روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دخالت کرده است و کمیته‌های متعدد برای بررسی ابعاد آن تشکیل نمی دهند، در حالی که همین اعتراف نشان دهنده اوج کاهش قدرت آمریکا در مقابل دیگر کشورهای جهان است.
حادثه 11 سپتامبر در نیویورک،‌ خروج آمریکا از توافقنامه‌ها و معاهدات بین المللی، بدرفتاری نظام حاکمه در آمریکا با رسانه‌ها، ورود اخبار جعلی در تصمیم سازی‌های جهانی و تدابیر حمایتگرایانه آمریکا از دیگر مصادیق افول لیبرال دموکراسی در جهان است.

ویژگی‌های نظم جدید بین الملل
به اعتقاد بسیاری از ناظران، با افول لیبرال دموکراسی به تدریج نظم جدید بین الملل حاکم می‌شود که پیش برنده آن همان پرچمداران لیبرال دموکراسی بودند. در ذیل به برخی از ویژگی‌های نظم جدید بین المللی پرداخته می‌شود:
• هر ملتی باید به فکر خودش باشد و آزاد است از نفوذ اقتصادی، نظامی و سیاسی خود، توافقنامه‌هایی متناسب با منافع کشور خودش منعقد کند.
• اتحادها و ائتلاف‌ها دست و پاگیر و محدودکننده هستند.
• دولت‌های قدرتمند و مسلط باید حوزه نفوذ داشته باشند.
• تجارت بد است مگر اینکه توازن تجاری به نفع آنها باشد.
• حمایت گرایی اقتصادی برای ایجاد شغل در هر کشوری ضروری است.
• مهاجرت و ورود به کشورهای دیگر باید با دقت و به شدت تحت نظارت و کنترل باشد.
• معیارهای اخلاقی و قانونی را نمی توان در روابط بین الملل به کار برد. نظم بین المللی مبتنی بر اعمال قانون بر رفتار دولت‌ها نیز دیگر به کار نمی آید.
• هر کشوری در تعریف معیارهای حقوق بشری خودش براساس فرهنگ و ارزش‌هایش آزاد است و هیچ دولتی نمی تواند به نقض حقوق بشر در کشور دیگری اعتراض کند.

پژوهش خبری // تهمینه بختیاری
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات