سال 1922 با کشف نفت در رودخانه ماراکایبو، دیکتاتور مورد حمایت آمریکا، ویسنته گومز قراردادهای نفتی را به شرکت های نفتی آمریکایی واگذار کرد و قانونی به نام "قانون نفت 1922" توسط آمریکایی ها نوشته شد اما حضور آنها تنها به روابط شرکت های نفتی با دولت ونزوئلا و استحصال نفت محدود نشد و برای تضمین تداوم انتقال و چپاول نفت، تصرف بازار این کشور با واردات صورت پذیرفت که کمترین نتیجه آن منزوی شدن تولید کننده داخلی و صنعت زدایی بود و این باعث شد اقتصاد کشور به سمت تک محصولی شدن پیش برود و محصولات خارجی با درآمد نفت جایگزین تولیدات داخلی شود.
از آن جایی که آمریکا در پی هر استعماری، تنها به منافع اقتصادی بسنده نمی کند، همانند آنچه در پی فروپاشی شوروی اتفاق افتاد، با ورود شرکت های نفتی، سبک زندگی مصرفی آمریکایی هم وارد ونزوئلا شد. فیلم های آمریکایی، شبکه های رادیویی و تلویزیونی و فعالیت بنیادهای صهیونیستی برای انتقال فرهنگ از طریق آموزش زبان انگلیسی و حضوراتحادیه های مسیحی باعث شد ارزش های آمریکایی وارد این کشور شود و طبقه ای با این سبک زندگی در چنین محیطی رشد کرده و تربیت شوند.
پروژه های تغییر و براندازی آمریکا در ونزوئلا
ریشه اختلافات و تحریم های اخیر آمریکا در ونزوئلا با ایدئولوژی چاویسمی است. مادورو هم از نزدیکان و افراد مورد اعتماد چاوز با همان مرام سیاسی و حزب نزدیک به چپ بود که باعث شد آمریکا از همان ابتدا با راهبرد ایجاد احزاب جدید، تقویت احزاب لیبرال، نفوذ در جنبش های دانشجویی و زنان، راه اجرای کودتای مدل شیلی را در این کشور نیز هموار سازد به همین دلیل پیشنهاد رفراندوم چندین بار در طی سال های گذشته توسط آمریکایی ها مطرح شده است تا یکبار دیگر ونزوئلا تبدیل به حیات خلوت آمریکا برای تاراج ثروت ملی ونزوئلائی ها در آمریکای لاتین شود. موضوعی که بیل کلینتون در دوران ریاست جمهوری خود به آن اذعان کرده و گفته بود: «ما یک گام و شرکت اساسی در کاهش وابستگی به خاورمیانه برداشته و به انجام رسانده ایم و اکنون ونزوئلا عرضه کننده خارجی شماره یک نفت ما شده است.» نگاهی به گزارش سیا درباره مخازن نفت نیز در این زمینه قابل توجه است. در این گزارش، ونزوئلا در ردیف اول سنجش کشورهای نفتی قرار دارد.
صدور سرمایه، جایگزین تولید
ونزوئلا در طول سال های پس از 1958 علیرغم تلاش های صورت گرفته، به واردات تکنولوژی از کشورهای پیشرفته در ازای صادرات نفت وابسته ماند و همچنان نفت فروخت و تولیدات کشورهای پیشرفته را وارد کرد که کمترین نتیجه اش استقراض خارجی بود و با بدهی که روند جهشی در پیش گرفته بود، رو به مصرف ذخایر ارزی آورد. از طرفی کاهش قیمت نفت هم به این معادلات اضافه شده و ضربه کاری به اقتصاد این کشور زد. فشار اقتصادی حاصل از این روند، باعث شد رئیس جمهور وقت، از صندوق بین المللی پول، تقاضای وام و در مقابل، وامی مشروط به اجرای سیاست های آمریکا دریافت کند. صندوق بین المللی پول، ونزوئلا را وادار به پایین آوردن سطح دستمزدها، کاهش ارزش پول ملی، حذف کنترل قیمت ها و آزادسازی واردات کرد که باید گفت پیوستن به توافقنامه «تعرفه و تجارت»، متعهد شدن به آزاد سازی تجاری و توقف حمایت از تولید داخلی، از پس لرزه های زلزله اقتصادی آمریکا برای این کشور بود.
سفارت آمریکا، لانه کودتا
فرمول براندازی آمریکا در کشورهای مختلف چندان تفاوتی با هم ندارد. سال 1953 سالی بود که آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا متوجه شد سیا می تواند دولت های منتخبی را که حاضر نمی شوند آینده مردمشان را قربانی منافع تجاری غرب کنند، سرنگون کند. آلکساندر پاکیمنکو رئیس سابق دستگاه اطلاعات اوکراین می گوید: طراحان کودتا در این کشور برای سرنگونی دولت منتخب اوکراین در واقع در سفارت آمریکا زندگی می کردند. اندکی پس از کودتای 2004 آمریکا در هائیتی، وکیل رئیس جمهور قانونی این کشور در سخنرانی خود در میامی آمریکا گفت: چرا تا کنون در واشنگتن کودتا شکل نگرفته است، چون در واشنگتن سفارت آمریکا وجود ندارد! چندی پیش مادورو به دخالت نظامی اقتصادی و سیاسی سفارت آمریکا در کشورش اشاره کرده و پس از آن از برایان نارانخو دیپلمات آمریکایی به عنوان نماینده سازمان سیا در ونزوئلا نام برد و 48 ساعت فرصت داد که خاک کشورش را ترک کنند.
ایجاد دولت آلترناتیو
آمریکا در هر دو دوره پس از چاوز تلاش کرده است با انتخاب چهره ای جوان اما با سابقه کمتری از همکاری با اپوزیسیون را به عنوان آلترناتیو به صحنه بفرستد تا بار دیگر به متن مدیریت و سیاست گذاری در این کشور بازگردد. یک روز "انریکه کاپریلس" و یک روز "خوان گوایدو" که چهره ای نه چندان مطرح در اپوزیسیون این کشور است که از دانشگاه جرج واشنگتن فارغ التحصیل شده است و پس از بازگشت، با عضویت در حزب یکی از رهبران اپوزیسیون که در زندان به سر می برد، به پارلمان راه یافته که خود چهره اپوزیسیونی دارد و سران آن در آگوست 2017 از دولت آمریکا خواسته بودند تا دولت این کشور را تحریم کند!
تحریم های اقتصادی
یکی از ابزارهای تسلیحاتی آمریکا در عرصه بین الملل، تحریم کشورهای مخالف سیاست های آمریکا بوده است. هدف از تحریم های اقتصادی محدود کردن مزایای تجارت بین المللی و انجام هر گونه تعاملات اقتصادی با کشورهاست تا این تعاملات با هزینه بالایی برای کشور تحریم شده تمام شود. تحریم های آمریکا علیه ونزوئلا از نوع تحریم های اولیه و دارای چندین بخش بود که یک بخش آن تحریم نفتی و بخش دیگر مربوط به تسویه حساب تراکنش های دلاری متعلق به این کشور در آمریکا و همچنین تحریم موسسات مالی آمریکایی برای برای کارپردازی افراد و شرکت های ونزوئلایی بود اما دولت ونزوئلا در قبال این تحریم های اولیه و تهدید به تحریم های ثانویه، با دور زدن تحریم ها، از ارزهای دیجیتال استفاده کرد و ارز دیجیتال پترو را راه اندازی کرد. هر ارز پترو توسط یک بشکه نفت ونزوئلا پشتیبانی می شود. این رویکرد ونزوئلا در قبال تحریم های آمریکا باعث احساس ضعف ترامپ شده و فرمان اجرایی 13827 توسط وی برای رفع این سرخوردگی صادر شد که در آن ایجاد ارز پترو مصداق بارز نقض تحریم های آمریکا قلمداد شد و معامله با این نوع ارز در داخل آمریکا توسط هر فرد و نهادی ممنوع اعلام شد.
دخالت علنی
ایجاد و گسترش خشونت خیابانی، تشکیل و تقویت نیروهای مخالف و کشاندن آنها به کف خیابان برای ایجاد وضعیت اضطراری و فشار به دولت منتخب برای برکناری و به دست گرفتن قدرت، از سیاست های آمریکایی در جهت براندازی دولت هاست. رهبران کودتا توسط سیا آموزش می بینند و پس از برنامه ریزی برای زدن ضربه نهایی آماده می شوند. خبرهای روزهای اخیر حکایت از دخالت مستقیم آمریکا در امور داخلی این کشور دارد به طوری که چهارشنبه سوم بهمن پس از آن که خوان گوایدو خود را رئیس جمهور موقت کشور اعلام کرد، پمپئو در همین راستا الیوت آبرامز را به عنوان نماینده ایالت متحده در این کشور منسوب کرد و وی را سرمایه ای واقعی برای ماموریت واشنگتن در راستای کمک به مردم ونزوئلا دانست که دموکراسی را به مردم بازگرداند! حضور آبرامز، دستیار ویژه در امور قتل و کودتا که حتی در کشور خود هم محبوب نیست و دارای سابقه بدنامی در نیکاراگوئه و السالوادور است، نشان می دهد آمریکا سیاست خشونت و مهره بازی را در کودتای ونزوئلا در پیش گرفته است.
اما نتیجه کار این شورش و کودتا چه می شود؟
پایگاه خبری وکس با عنوان این که ونزوئلا در یک بحران سیاسی قرار دارد پنج سناریو محتمل برای این کشور در نظر می گیرد که قابل تامل است. سناریو اول این است که مادورو در قدرت باقی می ماند.2. سیاست های اقتصادی وی ادامه پیدا می کند اما خودش از قدرت کنار می رود.3. رهبر جدیدی از اپوزیسیون به قدرت می رسد.4 .ارتش از حمایت مادورو دست برداشته و خواهان انتخابات آزاد شود.5 .تهاجم نظامی خارجی یک جنگ داخلی را رقم بزند مشابه آنچه در لیبی و سوریه اتفاق افتاده است.
جنگ رسانه ای و عملیات روانی در این چند روز سرنوشت ساز، حرف اول را می زند. کودتای آمریکایی در ونزوئلا اگرچه ابعاد مختلف اقتصادی، دیپلماتیک، امنیتی و نظامی دارد اما عملیات روانی و رسانه ای است که به سایر اضلاع معنا داده و نتیجه آنها را روشن می کند. باید منتظر ماند و دید سرنوشت جدیدترین دخالت آمریکا در آمریکای لاتین، سرزمین کودتاها چه می شود.