صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۷:۲۷  ، 
کد خبر : ۳۱۴۰۵۸

یادداشت روزنامه‌ها 12 اسفند ماه

روزنامه کیهان **

چرا «مجمع» باید پرونده FATF را ببندد؟

1- دیپلماسی و مذاکره، فراتر از «معامله» است؛ اصالتا، دفاع از امنیت و منافع ملی است و آنجا که پای صیانت از مرزهای امنیت و منافع ملی در میان باشد، اصلا جای چانه زنی و کوتاه آمدن نیست. اما از باب قاعده «الزموهم بما الزموا انفسهم»، فرض می‌گیریم دیپلماسی و مذاکره، صرفا و ذاتا معامله است. اما با همین فرض، هر معامله استواری، مبتنی بر «اعتماد» است و بدون آن، معامله دشوار می‌شود.

2- ممکن است کسانی بگویند اعتماد، در جنگل بی‌قانون جهانی معنا ندارد وخنده دار است که کسی از ضرورت اعتماد سخن بگوید. می‌گوییم مرحبا! اصلا هم به رویشان نمی‌آوریم چرا پایه برجام را بر اعتماد به دشمن گذاشتید و گفتید «اوباما را بسیار مودب یافتم»، «امضای کری تضمین است» و «مگر آمریکا می‌تواند بدعهدی کند، برای اعتبارش بد می‌شود». اما می‌پرسیم که اگر اعتماد، وزنی در مذاکره و معامله ندارد، آیا نباید احتیاط و دوراندیشی را جایگزین آن کرد، «تضمین» گرفت، معامله متوازن و همزمان انجام داد و پیش‌بینی‌های لازم را درباره کلاهبرداری محتمل طرف مقابل کرد تا اگر امتیاز نقد گرفت و خرش از پل گذشت، برنگردد و به ریش شما بخندد؟! امیر مومنان (ع) به همین دلیل فرمود؛ هنگام صلح، با تمامیت احتیاط، از دشمنت برحذر باش و حسن ظن را متهم ساز. (الحَذَرَ كُلَّ الحَذَرِ مِن عَدُوِّكَ بعدَ صُلحِهِ؛ فإنَّ العَدُوَّ ربَّما قارَبَ لِيَتَغَفَّلَ. فَخُذْ بِالحَزمِ و اتَّهِمْ في ذلكَ حُسنَ الظَّنِّ- نامه 53 نهج‌البلاغه).

3- دولت و وزارت خارجه آقای روحانی، در ماجرای مذاکرات هسته‌ای قدرت چانه‌زنی داشتند و سرنوشت توافق آنها، شده همین وضعیتی که می‌بینیم: تعطیلی تقریبا تمام تعهدات آمریکا و اروپا و برقرار ماندن تعهدات و بدهکاری‌های ما. حالا حسابش را بکنید که همین دولتمردان ما درباره FATF تصریح می‌کنند جای چانه زنی و شرط گذاری نیست و باید انتظارات (دیکته) حریف را عینا بپذیریم. کدام صاحب خردی به ذهنش خطور می‌کند که پس از انجام تعهدات ایران، تحریم‌ها کاسته شود و افزوده نگردد؟

4- اصلا تا وقتی تحریم‌های آمریکا، چند برابر بیشتر از اقدامات مقابله‌ای FATF برقرار است، این کمیته کدام اطمینان را می‌تواند به طرف‌های اقتصادی نگران از مجازات همکاری با ایران بدهد؟ این در حالی است که ما در FATF با همان طرف‌های آمریکایی و اروپایی برجام رو به رو هستیم که این بار لباس «حقوقی» بر تن کرده‌اند. آنها اگر قصد داشتند شرارت و کلاهبرداری نکنند و تعامل سازنده داشته باشند، باید درباره همین برجام انجام می‌دادند. یا اگر برجام، همه اختلافات را در بر نمی‌گرفت، دست کم با این توافق چنان با احترام و وفای به عهد مواجه می‌شدند تا طرف ایرانی باور کند می‌شود معامله دیگری (ولو بر سر بخش‌های دیگر قدرت و امنیت و منافع ملی خود!) انجام داد.

5- گردانندگان آمریکایی و اروپایی FATF از همین اصل ساده بازار و مذاکره و معامله (اعتماد سازی و وفاداری به پیمان و تعهد خود در جهت گسترش معاملات) دریغ کردند؛ چون از نگاه آنها، اولا مذاکره و توافق، اصالتا برای دیکته کردن است، نه معامله و شراکت برد- برد. ثانیا با شناختی که از آقای روحانی پیدا کرده‌اند، این ادراک و محاسبه را دارند که بدون امتیاز دادن، می‌توانند امتیاز بگیرند. در چند ماه اخیر، دولتمردان، دیگر وعده‌های جذاب، مشابه آنچه درباره برجام دادند و بخشی از مردم را به پایکوبی در خیابان (و مقایسه اسکناس یک دلاری با اسکناس پانصد و هزار تومانی) کشاندند، نمی‌دهند و می‌گویند: «هیچ تضمینی نمی‌دهیم با قبول انتظارات FATF، تحریم‌ها برداشته شود»! گویا مجددا توافق نانوشته‌ای شکل گرفته؛ اما با این تفاوت که این بار دیگر هیچ انتظاری از گردانندگان FATF نداشته باشند و ریش و قیچی را به دست طرف مقابل بسپارند تا به کرم خود، هر اراده‌ای داشت، اعمال کند.

6- دیگر از این تیم، اعتراض عملی بازدارنده که هیچ، حتی صدای اعتراض و طلبکاری و تاکید زبانی بر تعلیق یا کاهش تعهدات فعلی تا زمان بازگشت غرب به تعهدات خود را هم نمی‌شنویم. اکنون عمده ظرفیت رسانه‌ای برخی مدیران، صرفا برای تهدید و تخریب اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و صاحب نظران منتقد صرف می‌شود. آقای روحانی که مدت‌هاست رعایت انصاف و عقلانیت را نمی‌کند، بی‌محابا، سه برابر شدن قیمت گوشت در کمتر از یک سال را به تصویب نشدن دو لایحه مد نظر FATF در «مجمع» ربط می‌دهد. لابد با عکس مار کشیدن، مردم دیگر نمی‌پرسند سهم سوء مدیریت مدیران اقتصادی در صیانت از تولید، نظارت و تنظیم بازار، و برخورد با سودجویان اخلالگر چیست؟

7- گویا برخی سیاسیون و رسانه‌های همسو، مردم و نخبگان ما را دچار ضعف حافظه تصور می‌کنند که بی‌محابا و پشت سر هم، آدرس‌های خلاف واقع می‌دهند اما با وجود اینکه دروغ از آب در می‌آید، بازهم به «فرستادن مردم دنبال نخود سیاه» ادامه می‌دهند. هر کس از اعضای این طیف گفت FATF خیلی لازم و مفید و حیاتی است، آیا نباید از او پرسید وعده‌های مرحوم برجام چه شد؟ این گروه فقط به این سؤال پاسخ دهند که سرنوشت «کانال مبادلات مالی ویژه با ایران» که به SPV نامگذاری شد و قرار بود مقابل تحریم‌های نفتی و بانکی آمریکا عمل کند، چه شد؟ اگر جواب نیامد، باز هم تنازل می‌کنیم و می‌پرسیم داستان حلوای تن تنانی که درباره INSTEX سر هم کرده بودند، به کجا ختم شد؟ تحسین کنندگان هر یک از این بسته‌ها، به کدام حرفشان در این روند دنده عقب گرفتن پایبند بوده‌اند تا مردم بتوانند به توجیهات و منطق آنها درباره FATF اطمینان کنند؟ دنده عقب گرفتن هم محدوده سرعت دارد و اگر کسی بخواهد مثلا با سرعت 120 کیلومتر دنده عقب بگیرد، حتما دچار سرگیجه می‌شود و خودرو را واژگون می‌کند.

8- از وعده «لغو همه تحریم‌های مالی و بانکی و ایجاد رونق اقتصادی با برجام» تا مبادله نفت در مقابل غذا و سپس فروکاستن آن به مبادله غذا و دارو در ازای پول نفت غیر اروپایی‌ها با چه سرعتی دنده عقب گرفته‌اند که حالا نمی‌توانند درباره FATF کمترین تضمینی به مردم و نظام بدهند؟! و با وجود این سابقه مخدوش، چرا باز هم چرا ژست افراد طلبکار، کاربلد، با سواد و روراست را می‌گیرند؛ آیا این همان مدل برخورد مجرمان گستاخ با دادگاه (انکار، فرار به جلو و تهدید) نیست؟ واقعا چه تضمینی هست به فرض محال که دیکته‌های FATF پذیرفته شد، همین توجیه کنندگان امروز، باز هم زیر مسئولیت خود نزنند و فرافکنی نکنند؟! هیچ تضمینی!

9- آدرس FATF را دادن با این توجیه که گره اقتصاد آنجا گشوده می‌شود، مانند‌گریه بر سر قبر بدون مرده است. این گره را بی‌تدبیری، ولنگاری و سوء مدیریت، و بی‌اعتنایی به دیدگاه‌های فنی کارشناسان ایجاد کرده است. حقیقتا ربط و نسبت گرانی و نابسامانی قیمت‌ها با FATFچیست؟ چالش اقتصادی موجود در شکل گرانی بی‌ضابطه، هیچ ربط تعیین‌کننده‌ای با فشار سیاسی خارجی که اکنون در قالب مطالباتFATF (الحاق به کنوانسیون‌های CFT و پالرمو) نمود پیدا کرده، ندارد. در چند هفته اخیر، برخی مدیران به همراه طیفی از رسانه‌ها، تبلیغات انبوهی به راه انداختند تا گرانی اقلامی مانند گوشت را به عدم تصویب لوایح دوگانه ربط دهند و مجمع تشخیص مصلحت نظام را تحت فشار روانی بگذارند. آنها می‌دانند که اغلب اعضای «مجمع» شدیدا به روند بی‌صداقتی و بدعهدی غرب بدگمان هستند و نمی‌خواهند شبیه همان کلاهی که در ماجرای برجام سر نمایندگان مجلس رفت، این بار با دستاویز FATF بر سر ملت و کشور برود. بنابراین با شانتاژ و تبلیغات پوپولیستی، سعی می‌کنند علت اصلی نابسامانی اقتصادی موجود را از دید افکار عمومی پنهان دارند.

10- سوء مدیریت، اسارت در قفس خود ساخته برجام، حمایت نکردن از تولید و اقتصاد ملی، فقدان اراده و اهتمام کافی برای عمل به مسئولیت‌های نظارتی و بستن منافذ سودجویی و اخلالگری، و بدتر از همه، نپذیرفتن‌اشتباهات فاحش خود در روند پنج سال گذشته، از علل مهم آشفتگی اقتصادی است. اما اگر برای فشار خارجی هم باید سهمی قائل شد، این سهم به فعال کردن ظرفیت بالقوه فشار خارجی در داخل بر می‌گردد. طیف مورد بحث به فشار و تهدید دشمن، ده‌ها برابر ضریب می‌دهد و معتبر‌نمایی می‌کند، بلکه فشار دشمن را ابزار فشار و چانه زنی در داخل یا دست کم، تبرئه و توجیه سوء مدیریت خود می‌کند! رابطه و نسبت ما باFATF همان است که در دو سال گذشته داشته‌ایم و هیچ تغییری نکرده؛ اما چرا آقای روحانی سه برابر شدن قیمت گوشت را که سند روشن بی‌کفایتی مدیریتی است، به عدم تصویب دو لایحه در مجمع ظرف دو هفته گذشته ربط می‌دهد؟! یعنی یک عذرخواهی این قدر سخت است که به جای آن، باید به دشمن -ان شاء الله ندانسته- پالس داد که از داخل، نظام (اینجا «مجمع» را مجبور می‌کنیم بدون چانه‌زنی و مقاومت، در مقابل زیاده خواهی شما و تدوین رژیم حقوقی ویژه و ظالمانه علیه ایران کوتاه بیاید؟!

11- چند هفته است به مردم چنین القا می‌شود که گرانی‌ها زیر سر عدم تصویب دو لایحه در «مجمع» است. در واقع، این خود برخی مدیران سیاست بازان و رسانه‌های ماموریت دار داخلی هستند که برای پاسخگو نبودن درباره چک بی‌محل برجام، به FATF و CFT و پالرمو و تهدید‌های نامعتبر دشمن اعتبار می‌بخشند و برای مفسدان و سودجویان اقتصادی بهانه می‌تراشند. فقط برای اینکه نپذیرند در برجام (معامله نقد-نسیه) سرشان کلاه رفته و باید حرکت در بن‌بست را متوقف کنند. خبر نهفته در این رویکرد آن است که حاضرند به تهدید و کید ضعیف دشمن، ضریب بدهند و موازی با آن عملیات روانی کنند؛ ولو اینکه رفتارشان مایه توجیه جنایت مفسدان اقتصادی در حق مردم شود. اگر غیر از این است، باید به روند تبدیل شدن به اهرم فشار آمریکا نقطه پایان بگذارند.

12- سی شبه اصلاح‌طلبی که به «مجمع» نوشته‌اند لوایح مطلوب FATF را زودتر تصویب کند، بخشی از همان حلقه‌ای هستند که سال 81 خواستار تعطیلی برنامه هسته‌ای شدند تا جایی که حتی روحانی از آنها شاکی شد. شماری از آنها چند سال بعد، پس از لو رفتن خیانت‌هایشان از کشور‌گریختند و در اروپا و آمریکا پناهندگی گرفتند؛ با دشمن بودند و ادای ایرانی بودن در می‌آوردند. هنگام پناهندگی و اخذ تابعیت، سوگند خوردند زیر پرچم همان دشمنان، با ایران بجنگند، اما اینجا که بودند ژست نگرانی برای وطن می‌گرفتند. چرا راه دور برویم؟ هنوز کسی توضیح نداده فرد دو تابعیتی مرتبط با سحر نوروز‌زاده (مشاور اوباما و همکارسوزان رایس)، در کنار تیم مذاکره‌کننده ما چه می‌کرد و چه نسخه‌هایی می‌پیچید؟! یا اینکه جاسوسانی مانند نزار زکا، سیامک و باقر نمازی، جیسون رضائیان و کاووس سیدامامی، چگونه تا بیخ گوش برخی تصمیم‌گیران نفوذ کرده بودند و ماموریت هر کدام آنها چه بود؟ باید معلوم شود چگونه به بهانه همکاری با FATF، آمار400 صرافی دور زننده تحریم‌های ارزی، دست آمریکایی‌ها افتاد و در مضیقه قرار گرفتیم؟ اگر FATF، مرکز عملیات در قرارگاه جنگ اقتصادی دشمن است و گردانندگان آن ابایی ندارند که بگویند دنبال بستن مجاری

دور زدن تحریم‌ها هستیم، درباره بزک کنندگان این مرکزعملیات دشمن چه قضاوتی باید کرد؟ چرا اصرار دارند کارهای ممکن برای گشودن گره‌های اقتصادی انجام نشود و خودتحریمی به مسئولان و مردم تحمیل گردد؟

محمد ایمانی

***************************************

روزنامه رسالت **

خواب شیرین فرهادها نباید تعبیر شود

سيد محمد بحرينيان

يک بازيکن سابق فوتبال، از مأمور راهنمايي و رانندگي فيلم مي‌گيرد و به‌قصد تهديد و تحقير او در شبکه هاي اجتماعي منتشر مي‌کند، يک کارگردان سينما که سال ها نان تلويزيون و سينماي دولتي را خورده، در مراسم ختم خشايار الوند با افتخار مي گويد که سال هاست تلويزيون جمهوري اسلامي را نگاه نمي‌کند و به‌نظام کنايه مي زند، بازيگر خانم مشهوري در حساب اينستاگرامي خود، داروي غيرمجاز تبليغ مي‌کند، فيلمي با مستهجن ترين شوخي‌هاي جنسي، پرفروش ترين فيلم تاريخ سينماي ايران مي‌شود و فيلم ديگر، آشغال هايي را دوست‌داشتني قلمداد مي‌کند که با شرع و قانون و انقلاب اسلامي در تضاد است و البته فتنه‌گراني که چند ماه کشور را به آشوب کشاندند را مردم مظلوم و عاشق‌پيشه و متوهمانه مامور نظام را به‌مثابه مامورين ساواک و ... معرفي مي‌کند. هيچ‌يک از اين اخبار ممکن است در نگاه اول، چندان مهم به نظر نرسند و در ميان مخاطبان، جايگاهي پيدا نکنند، اما تجميع همين موارد کوچک، تصوير بزرگي به‌دست مي‌دهد که متأسفانه، حاکي از ضعف يا به تعبير دقيق‌تر، بي‌عرضگي نهادهاي مسئول ماست.

1. اولين و مهم‌ترين نکته، محترم نبودن قانون در ذهن بسياري از افراد تأثيرگذار و به‌اصطلاح چهره در جامعه ماست. سلبريتي‌ها فکر مي‌کنند چون پول و شهرت دارند اجازه دارند هر کاري که مي‌خواهند بکنند و به تعبير بهتر معتقدند پول و شهرت، امنيت مي‌آورد. اين فرضيه متأسفانه با عملکرد بسيار ضعيف دستگاه‌هاي نظارتي و اصناف حرفه‌اي، در اذهان بسياري تثبيت‌شده است. از باب نمونه تبليغات دارويي ناصحيح در انگلستان در صفحات شخصي چهره‌ها، مي‌تواند براي آن چهره تا دو سال زندان به همراه داشته باشد، يا منتشر کردن تصوير يک مامور قانون به نيت تهديد و يا تحقير او، داراي چه عنواني خواهد بود؟ شخصا بر اين باورم که در مورد اخير، به جهت آن‌که نه‌تنها شخص مامور، بلکه جايگاه و حيثيت قانون مورد تعرض قرارگرفته و جنبه عمومي دارد، حتي دادستان مي‌تواند به‌عنوان مدعي‌العموم به پرونده ورود کند.

2.‌اين‌که چرا جامعه ما، به سمت محور شدن برخي چهره‌هاي کم‌سواد و کم‌بهره از فضايل اخلاقي و انساني پيش مي‌رود، بحث مفصلي است.

اين بلايي است که سال‌ها پيش‌ازاين، بر سر بسياري از جوامع غربي و يا متمايل به غرب آمده و امروز، متأسفانه و در غفلت مسئولان، در برخي لايه‌ها بر سر فرهنگ ايراني مي‌آيد. خلاصه آن‌که هر جامعه، نياز به الگو و قهرمان دارد و سال‌ها و دهه‌ها، مبارزين و چهره‌هاي چپ و ضد سرمايه‌داري، الگوها و قهرمانان جوامع بوده‌اند. دولت‌ها و نظريه‌پردازان تفکر ليبراليستي حاکم بر غرب، سال‌ها براي حذف چنين قهرماناني از افکار مردم و به‌ويژه جوانان و نوجوانان تلاش کرده‌اند و برساخت اجتماعي بازيگر، خواننده و ورزشکار به‌عنوان قهرمان و ترسيم چهره‌اي از او که يک‌به‌يک افعال و گفتارش براي عموم جذاب باشد محصول نظام سرمايه‌داري دهه‌هاي گذشته است. اگرنه، کيست که نداند کشوري که هزاران دانشمند و انديشمند و شهيد و قهرمان ملي و نويسنده و اديب و چهره کشوري و جهاني مطرح در حوزه‌هاي مختلف دارد و داراي يکي از غني‌ترين و کهن‌ترين گنجينه‌هاي فرهنگي روي کره خاکي است، چه نيازي به الگوهاي ساختگي دارد؟

3.‌تاکيد و تقويت سرگرمي به‌عنوان يک هدف و ترويج اخبار زرد که در کشورهاي غربي با برنامه و به‌عمد، در حال اجراست، در کشور ما از سر جهل و نابلدي برخي دست‌اندرکاران در حال پياده‌سازي است. چهره‌هايي که در همه‌چيز، از سياست گرفته تا آسيب‌هاي اجتماعي ورود مي‌کنند و هيچ‌وقت، مسئوليتش را هم نمي‌پذيرند. چهره‌هايي که علاوه بر مشکل پيش‌گفته، براي ديده شدن يا به هر دليل ديگر، با نمايش زندگي ناصحيح و تجملي خود، سبک زندگي غربي را هم به ميان جوانان تأثيرپذير مي‌کشانند. نکته مهم آن است که اگرچه عملکرد سلبريتي ها، مسبب بسياري از مسائل پيش‌گفته است، اما خود آن‌ها علت اصلي نيستند. آن‌ها، غير از مخاطبانشان، خودشان هم معلول ضعف و بي‌عرضگي دستگاه‌هاي قانوني، نظارتي، فرهنگي و رسانه‌اي هستند. پيش و بيش از هر چيزي تحرک و پويايي دستگاه‌هاي متولي لازم است تا اعتبار مجموعه‌هاي حاکميتي خدشه بيشتري نبيند و بايد پذيرفت گناه کساني که اين دست افراد را با عدم برخورد مناسب، نسبت به ارتکاب خطاهاي گوناگون متجري مي‌کنند، کمتر از مرتکبين نيست و به‌نوعي بهترين انگيزه به آنان را همين افراد مي‌دهند.

***************************************

روزنامه خراسان**

اسم رمز جدید آمریکا برای مداخله در منطقه

نویسنده : سید احمد موسوی مبلغ

مذاکرات میان آمریکا و طالبان پس از یک وقفه دو روزه، از سر گرفته شده است.بر اساس اعلام منابع نزدیک به دو طرف، پیشرفت های قابل ملاحظه ای در مذاکرات به دست آمده است. تعطیلی دو روزه مذاکرات هم بر اساس آن چه که به رسانه ها گفته شده به منظور بررسی جزئیات فنی بسیار دقیق مفاد مذاکرات صورت پذیرفته است. آمریکا در این مذاکرات پذیرفته که نیروهای خود را در قالب یک برنامه زمان بندی شده، از افغانستان خارج کند و طالبان هم در مقابل، متعهد خواهد شد که اولا ارتباط خود با گروه های تروریستی همچون القاعده را کاملا قطع کند و ثانیا، تضمین کند که از قلمرو خاک افغانستان، هیچ کشوری تهدید نخواهد شد. هرچند که این دو مطلب مهم، تنها محورهای مذاکرات دو طرف نیستند، اما به قدری حائز اهمیت هستند که هر دو طرف، برای بررسی دقیق تر راهکارهای اجرایی شدن آن، نیازمند زمان و بررسی توسط کارشناسان خارج از جلسات مذاکره باشند.

گفته می شود که یک تیم حقوقی اروپایی (احتمالا نروژی)، به هیئت مذاکراه کننده طالبان در خصوص مفاهیم حقوقی مورد بحث، مشاوره می دهد. اما در خلال تعطیلی مذاکرات و دقیقا در آستانه از سرگیری مجدد مذاکرات، آمریکا اعلام کرد به هرکسی که بتواند اطلاعاتی که منجر به دستگیری حمزه بن لادن (پسر اسامه بن لادن رهبر پیشین القاعده) شود ارائه کند، تا یک میلیون دلار جایزه خواهد داد. اعلام این خبر مهم در اثنای مذاکرات آمریکا با طالبان، نمی تواند اتفاقی باشد. بلکه تصور می شود که آمریکا از مطرح کردن مجدد نام بن لادن، اهداف ویژه ای را دنبال می کند. در کنفرانس مطبوعاتی مقامات آمریکایی، بر این نکته تاکید شده است که بر اساس اسناد به دست آمده از خانه ای که بن لادن در آن کشته شد، اسامه بن لادن، حمزه، فرزند خود را به جانشینی منصوب کرده و او نیز از سال 2015 تا کنون، با انتشار چندین فایل صوتی، از طرفداران پدرش خواسته تا انتقام مرگ بن لادن را از آمریکا بگیرند. آمریکایی ها می گویند هرچند که در سال های اخیر، فعالیت القاعده کاهش چشمگیری یافته، اما این رویکرد، صرفا یک تاکتیک است و از قدرت جنگی القاعده، کاسته نشده است.

آن ها همچنین مدعی شده اند حمزه، به دلیل این که فرزند اسامه بن لادن است، این ظرفیت را دارد که طرفداران پدرش را به ویژه در کشورهای عربی، سامان دهی کند. اما نکته ویژه و حائز اهمیت در سناریوی جدید القاعده ستیزی آمریکا این است که در تنها تصاویر ویدئویی که از حمزه بن لادن توسط مقامات آمریکایی در رسانه ها منتشر شده، وی در حالی دیده می شود که در مراسم عروسی خودش حضور یافته است. مراسمی که آمریکایی ها مدعی هستند در ایران فیلم برداری شده است. این سخن به این معناست که آمریکایی ها مدعی هستند فرزند بن لادن به ایران رفت و آمد مفصل و مداومی داشته و مراسم ازدواج او نیز در ایران انجام شده است.یک مقام امنیتی در وزارت خارجه آمریکا به رسانه ها گفته است که حمزه، هم اکنون به احتمال زیاد در یکی از مناطق مرزی افغانستان با پاکستان مخفی شده و ممکن است گاهی به ایران نیز سفر کند. به نظر می رسد زمان اعلام اختصاص جایزه برای دستگیری فرزند بن لادن و نیز کیفیت اعلام آن، دارای پیام های ویژه ای است و آمریکا قصد دارد با استفاده از حربه دشمن سازی، القاعده را به عنوان یک خطر جدی برای جامعه جهانی در صدر مسائل مهم جهان نگه دارد. اینک آمریکا می خواهد بگوید که حتی در صورت دستیابی به یک توافق با طالبان، خطر گروه تروریستی القاعده همچنان باقیست و این خطر، بالفعل است نه بالقوه که باید برای مهار آن، چاره ای اندیشیده شود. البته ممکن است خطر القاعده همچنان یک خطر جدی برای منطقه باشد، اما تاکید بر سفرهای احتمالی حمزه به ایران توسط مقامات آمریکایی می تواند به عنوان اسم رمزی در خصوص کیفیت حضور و مداخله آمریکا در امور منطقه پس از توافق با طالبان تلقی شود.چه این که پیش از این نیز آمریکا ادعاهایی در خصوص پناه دادن ایران به خانواده بن لادن را مطرح می کرد. شکست سیاست های آمریکا در عراق و سوریه ممکن است این کشور را به این فکر انداخته باشد که با ادعای ارتباط میان یک گروه تروریستی با ایران، به دنبال راهی برای جبران شکست های مکرر منطقه ای خود باشد. اینک این سوال قویا قابل طرح است که آیا آمریکا قصد دارد از حربه ای به نام حمزه بن لادن، برای توجیه حضور بادوام خود در منطقه حتی پس از توافق با طالبان از یک سو و تحت فشار گذاشتن ایران به بهانه حضور عالی ترین فرد یک گروه تروریستی در این کشور از سوی دیگر استفاده کند؟روزهای آینده تصویر روشن تری از این حربه جدید کاخ سفید ارائه خواهد شد.

***************************************

روزنامه ایران**

یک اقدام پیشگیرانه

بهاءالدین حسینی هاشمی

کارشناس بانکی

هم‌اکنون بیش از 30 بانک و مؤسسه اعتباری داخلی درکشور فعال هستند که تمام آنها کار مشابهی انجام می‌دهند. این درحالی است که تعداد بالای بانک‌ها و شعب آنها هزینه زیادی به نظام بانکی و اقتصاد ملی تحمیل می‌کند. برهمین اساس متناسب کردن تعداد بانک‌ها با نیازهای کشور در شرایط امروز اقتصاد ایران یک ضرورت محسوب می‌شود.

در این راستا درتازه‌ترین اقدام بانک مرکزی براساس برنامه‌های قبلی خود ادغام بانک‌های نظامی را در دستور کار خود قرار داده است.

پنج بانک و مؤسسه وابسته به نیروهای مسلح که قرار است دربانک سپه به عنوان نخستین بانک ایرانی ادغام شوند، از جمله مؤسسات و تعاونی‌های اعتباری بودند که از دهه 70 شمسی به بعد به تدریج در کشور شکل گرفتند و رشد کردند و با دریافت مجوز از بانک مرکزی به جمع بانک‌های کشور اضافه شدند.

تعداد بالای بانک‌های کشور و هزینه بالای اداره آنها باعث شده است تا در طول سال‌های گذشته اکثر بانک‌های کشور با زیان عملیاتی مواجه شوند و برای پوشش این زیان به سمت بنگاهداری و سرمایه‌گذاری در حوزه‌های پرریسک هدایت شوند و به‌طور عمده با مراوده مالی میان خود فعالیت کرده‌اند.

پنج بانک وابسته به نیروهای مسلح شامل انصار، قوامین، حکمت ایرانیان، مهراقتصاد و مؤسسه کوثر نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با ناترازی در صورت‌های مالی خود مواجه هستند. علاوه براین باتوجه به این که ذینفع تمام این بانک‌ها (نیروهای مسلح) واحد است نیازی به این تعداد بانک نیست و به جای صرف هزینه‌های عملیاتی بالا، با یک بانک نیز می‌توان همین خدمات را ارائه داد. طبق اصول اقتصادی نیز نیازی به واحدهای متعدد توسط یک ذینفع واحد نیست.

مطالعه سایرکشورها نیزنشان می‌دهد که به طور معمول اجازه تأسیس بانک توسط نظامی‌ها داده نمی‌شود. چرا که اعتقاد براین است نظامیان قدرت نظامی را دراختیار دارند و نباید با تبدیل آنها به قدرت اقتصادی باعث تجمیع قدرت دریک بخش شد.

علاوه براین، نظر به ذات مأموریت نظامیان که همان تأمین امنیت کشور است درصورتی که بانک‌های وابسته به این نهادها دچار مشکل و خسارت شوند، به چهره این نهادها آسیب وارد می‌شود.

بنابراین ادغام بانک‌های وابسته به نیروهای مسلح در بانک سپه که این بانک نیز از همان ذینفع واحد نشأت می‌گیرد، اقدامی پیشگیرانه و شجاعانه از سوی دولت است. درواقع با توجه به مشکلاتی که برخی از بانک‌ها و درمجموع نظام بانکی کشور دارد، ادغام بانک‌ها برای افزایش کارآمدی آنها نوعی پیشگیری از مشکلاتی است که ممکن است درآینده رخ دهد و به بانک‌ها و مردم صدمه بزند.

این ادغام می‌تواند منابع حبس شده هنگفتی را آزاد کند. هم‌اکنون بانک سپه حدود هزار و 700 شعبه دارد که با افزوده شدن بانک های نظامی تعداد شعب این بانک به نزدیک 5 هزار شعبه می‌رسد که از بزرگترین بانک کشور (ملی) نیز بیشتر است. بنابراین به راحتی و بدون اینکه مشکلی در خدمت‌رسانی ایجاد شود می‌توان حدود 2 هزار شعبه اضافی را حذف کرد. با حذف این تعداد شعبه و آزادسازی واحدهای اداری آن کمک بزرگی به این بانک جدید می‌شود. چرا که با فروش آن نقدینگی جدیدی وارد می‌شود و قدرت تسهیلات دهی بانک نیز افزایش می‌یابد ضمن این که از هزینه‌های آن کاسته خواهد شد.

البته دراین میان برخی ذینفعان مانند سپرده گذاران اظهار نگرانی می‌کنند، اما واقعیت این است که هیچ اتفاق منفی رخ نمی‌دهد. پیش از این نیز مؤسسه ثامن در بانک انصار ادغام شد که به‌طور کامل موفق بود و هیچ مشکلی ایجاد نشد. در ادغام این بانک‌ها با بانک سپه نیز دارایی‌ها به سرجمع دارایی‌ها و بدهی‌ها به سرجمع بدهی‌های بانک سپه اضافه و بانک بسیار بزرگی ایجاد می‌شود. این درحالی است که وضعیت بانک سپه نیز در شرایط قابل قبولی قرار دارد.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

حسین مظفر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌وگو با «وطن‌امروز» تأکید کرد

انتقاد از تهدید مجمع از سوی برخی مسؤولان

حسین مظفر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌وگو با «وطن‌امروز» با انتقاد از استعفای ظریف و برخی ادعاها درباره ارتباط این استعفا با لوایح FATF اظهار داشت: من خیلی متاسف هستم مباحث کارشناسی که در مجمع در حال بحث و بررسی است در یک سال اخیر از سوی برخی مخدوش شده و به عنوان دیدگاه سیاسی و جناحی مطرح می‌شود. وی افزود: این ادعاها در حالی است که مجمع تشخیص مصلحت نظام به هیچ عنوان دیدگاه حزبی، گروهی و جناحی ندارد و فقط دیدگاه کارشناسی دارد و آن هم از باب مصلحت انجام می‌شود و این نگاه مصلحتی بر اساس معیارهای اسلامی خواهد بود. مظفر با اشاره به رویه مجمع تشخیص در بررسی موضوعات خاطرنشان کرد: این طبیعی است که وقتی مجمع می‌خواهد درباره موضوعی مصلحت را در نظر بگیرد باید این موضوع بین، صریح، روشن و در جهت کسب منفعت و دفع ضرر باشد. وی تاکید: با این توصیفات به هیچ عنوان، شأن مجمع تشخیص و اعضای محترم و سن آنها اقتضا نمی‌کند که بخواهند جریانی و حزبی درباره موضوعات کشور تصمیم‌گیری کنند و از همه اینها مهم‌تر اساسا اسلام چنین اجازه‌ای را نداده است که مصلحت را بر اساس مناسبات حزبی و گروهی بگیریم. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتقاد مجدد از افرادی که در تلاش هستند جایگاه مجمع تشخیص را در حد موضوعات حزبی تقلیل دهند، گفت: متاسفانه از زمانی که این 4 لایحه مرتبط با FATF به مجمع تشخیص مصلحت نظام آمده و در حال بررسی است، عده‌ای در حال مخدوش کردن شأن مجمع و همچنین تحت فشار قرار دادن آن هستند. مظفر تصریح کرد: این فشارهایی که علیه مجمع در حال انجام است به صورت غیررسمی است، فشارهای اینچنینی که به نوعی برخی مسؤولان تهدید‌آمیز صحبت می‌کنند یا می‌خواهند فرافکنی کنند خلاف ذات مجمع و خلاف انصاف است. وی گفت: طبیعتا مجمع تشخیص بر اساس مصلحت مردم و کشور باید به یک نتیجه‌ای برسد تا بتواند رای مثبت اعلام کند؛ خب! آقایان تا الان نتوانسته‌اند دلایل روشنی بیاورند که مصلحت بر موافقت این لوایح است؛ لذا هنوز موضوع در حال بحث و بررسی است. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر استقلال مجمع گفت: ما نباید بر اساس فشار تصمیم بگیریم؛ برجام یک تجربه تلخی برای ما شده است که باید مایه عبرت باشد. مظفر ادامه داد: متاسفانه در برجام طرف مقابل قول داد اما دغل‌بازی کرد و هیچ چیزی به ما نداد و به وعده‌های خود عمل نکرد. آنها از نیت خوب طرف ایرانی سوءاستفاده کردند. خب! ما نباید دوباره این تجربه‌های تلخ را تکرار کنیم. وی با اشاره به تصمیم نهایی اروپا برای حفظ برجام گفت: همانطور که دیدید در آخر هم برای حل مشکل مبادلات مالی ما طرحی را ارائه کردند که یک طرح بسیار افتضاح و ناکارآمدی است به گونه‌ای که انگار ما را مسخره کرده‌اند. مظفر افزود: 3 کشور با هر کدام 1000 یورو سرمایه آمده‌اند وسط و می‌خواهند تمام معادلات مالی ما را در قالب نفت در برابر غذا مطرح کنند. خب! این توهین به ملت ایران است. وی تصریح کرد: جمهوری اسلامی تمام همکاری‌ها را با نظام بین‌المللی انجام داده و تمام نکاتی را که لازم بوده برای جلب اعتماد مد نظر قرار داده است. به نظر می‌رسد واقعا حالا نوبت اروپایی‌هاست که به تعهدات و وظایف خود عمل کنند. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر لزوم توجه اروپا به وظایف ذاتی خود گفت: اگر آنها به وظایف‌شان عمل کردند، آنگاه مجمع تشخیص مصلحت هم بر اساس سنجش مصلحت کشور و مردم تصمیم می‌گیرد و آن را اعلام می‌کند اما اگر قرار است اروپایی‌ها بعد از 9 ماه معطلی ما را بازی دهند، ما که نباید مانند گذشته به صورت مداوم آوانس به آنها بدهیم و چیزی هم عایدمان نشود. خب! اینکه ساده‌اندیشی و اعتماد کردن به گرگ‌هایی است که تنها برای بلعیدن ما دهان باز می‌کنند. مظفر به موضوع استعفای ظریف و اینکه آیا این اقدامات تاثیری در روند نظر و رای مجمع خواهد گذاشت اشاره کرد و گفت: این موضوع به هیچ عنوان در روند تصمیم‌گیری مجمع تشخیص درباره لوایح مذکور تاثیری نخواهد گذاشت. وی تاکید کرد: ما در مجمع بر مبنای مصلحت و آن هم در چارچوب اسلام و آنچه به نفع کشور است تصمیم می‌گیریم و تحت هیچ فشاری نیز قرار نخواهیم گرفت و این فشارها زشت و بی‌ارزش است. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین خاطرنشان کرد: آقایان اگر قصد خدمت نظام دارند و درست بگویند و ما هم همین اصل را می‌پذیریم؛ باید حواس‌شان به رفتارشان و تاثیرات آن در عرصه بین‌المللی باشد. موضوعات که شخصی و فردی نیست که آقایان تصمیم می‌گیرند و هزینه آن را نظام می‌دهد. مظفر تاکید کرد: این استعفا آن هم همزمان با دیدار مهم بشار اسد با رهبر انقلاب باعث ضربه به اعتبار سیاسی آقای ظریف در عرصه داخلی و بین‌المللی شد. وی گفت: ما درباره ایشان به گونه دیگری فکر می‌کردیم و تصور ما این بود که استقامت آقای ظریف بیشتر باشد. شاید هم آقای ظریف تحت فشار قرار گرفته است اما در این صورت باز هم اقدام او (استعفا) آن هم در آن برهه زمانی اشتباه بود.

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات