فیلم منتشر شده از یک دبیرستان در بلژیک در عین شرم آور بودن، قابل تامل است. دانش آموزان یک دبیرستان دخترانه در این کشور به همراه معلمان خود لباس زنان مسلمان را بر تن کرده و به تمسخر اسلام و مسلمانان می پردازند. آنان کمربند های انفجاری بر روی لباس های خود بسته و به نماز نیز توهین می کنند.
مدیر مدرسه مدعی شده است قصد توهین و تمسخر کسی را نداشته اند و این اقدام گروهی، صرفاً یک سرگرمی بوده است! نکته عجیب آنکه در کشوری که داشتن حجاب برای دختران مسلمان در مدارس ممنوع است، چطور چنین اقدامی به عنوان یک سرگرمی آن هم بصورت گروهی و با همراهی معلمان و مسئولان مدرسه انجام شده است.
اسلام ستیزی و توهین به مسلمانان در اروپا به هیچ عنوان مسئله جدیدی نیست و کشورهای اروپایی هر کدام در این زمینه پرونده ای مفصل و تاریک دارند. این روند شرم آور با یک توجیه ابلهانه انجام می شود؛ آزادی! نکته جالب اینجاست که در کشورهای متعدد اروپایی داشتن حجاب برای زنان و دختران آزاد نیست اما توهین به اعتقاد و دین آنان آزاد است. اخیراً یک فروشگاه آلمانی از فروشنده مسلمان و محجبه خود شکایت کرده تا با حکم دادگاه و با اجبار، وی را مجبور به برداشتن حجاب خود کند. این اقدامات ضداسلامی و ضدانسانی، در حالی صورت می گیرد که این کشورها از انواع و اقسام ابزارها استفاده می کنند تا به خیال خود حجاب را در کشورهای اسلامی اختیاری سازند.
اما درباره بلژیک که جدیدترین اقدام ضداسلامی در آن صورت گرفته چند نکته وجود دارد. مردم بلژیک باید شرمگین باشد. گویا آنان گذشته نه چندان دور خود را فراموش کرده اند. پادشاه بلژیک در سال 1897 «باغ وحشی انسانی» را بر پا کرد. لئوپولد دوم 267 کنگویی را به بلژیک منتقل کرد و آنان را برای مردم کشور خود به نمایش گذاشت. کنگو که 80 برابر بلژیک وسعت داشت، تحت استعمار این کشور بود و جنایت های عجیب و غریب و تکان دهنده ای در آن روی داد. شرم آورتر آنکه این باغ وحش انسانی بیش از 60 سال برپا بود و تا سال 1958 سیاه پوستان کنگویی، مایه سرگرمی مردم متمدن و سفید پوست بلژیک بودند! آنان مانند حیوانات محصور بودند و مردم بلیط خریده و به تماشای آنها می رفتند.
کنگو از اواسط قرن نوزدهم تحت استعمار کشور پادشاهی بلژیک بود. این استعمار بیش از یک قرن به طول انجامید. اوج جنایات بلژیکی ها در کنگو مربوط به دوران پادشاهی لئوپولد دوم است. نکته جالب آنکه کنگو تا سال 1909 مستعمره شخصی پادشاه بلژیک بود و در این سال او یکی از بزرگ ترین و غنی ترین کشورهای آفریقایی را که تا آن زمان توسط یک شرکت خصوصی چپاول می شد، به دولت بلژیک بخشید!
در آن روزگار کائوچو –لاستیک طبیعی- مهم ترین محصول کنگو بود که بومیان آن را برداشت کرده و راهی بلژیک می شد. رونق گرفتن صنعت خودرو و نیاز به تولید لاستیک، کنگو را تبدیل یک مستعمره طلایی برای بلژیک کرد. شرایط کار بردگان کنگو که برای شرکت های بلژیکی کار می کردند به طرز نادری غیرانسانی و وحشیانه بود. اگر کارگری موفق نمی شد مقدار کائوچوی معین شده را در طول یک روز برداشت کند، دست و پای قطع شده کودکش را به او می دادند! این میزان از توحش از سوی استعمارگران بلژیکی در تاریخ استعمار تقریباً بی سابقه است. تصاویر فراوانی از کودکان کنگویی وجود دارد که دست یا پای آنها –یا هر دو عضو!- از مچ قطع شده تا پادشاهی بلژیک مواد خام بیشتری از قلب آفریقا استخراج کند.
تصویر مردی کنگویی به نام «انسالا» که نشسته و به دست و پای قطع شده دختر 5 ساله خود نگاه می کند، یکی از مشهورترین این عکسهاست که در سال 1904 توسط «آلیس سیلی هریس» ثبت شده است. (طبق گزارش هریس، ماموران بلژیکی به قطع دست و پای دختر 5 ساله کنگویی اکتفا نکرده و او و مادرش را کشتند.) آمارها می گویند در زمان لئوپارد دوم بین 5 تا 10 میلیون کنگویی توسط استعمارگران کشته شدند.
کنگو در سال 1960 به استقلال دست یافت اما اولین رهبر آن یعنی پاتریس لومومبا توسط بلژیک سرنگون و ترور شد. جسد لومومبا قطعه قطعه و در اسید حل شد!
سیستم آموزشی بلژیک بهتر است جوانان این کشور را با تاریخ معاصر آن آشنا کند. تاریخ معاصر بلژیک اگر چه تلخ و تاریک است اما باعث می شود نسل های جوان این کشور با چشمانی بازتر به جهان اطراف خود نگاه کنند. این جوانان، قربانی بی اطلاعی و موجی هستند که اسلام ستیزان اروپایی به راه انداخته اند. اسلام ستیزی در اروپا واکنشی از سر خشم و استیصال به گسترش سریع اسلام در این قاره است. اقداماتی شبیه آنچه در مدرسه «پیترز جوزفین» رخ داد، نتیجه عکس خواهد داشت و دل های سرگشته و مشتاق حقیقت را بیش از پیش به سوی شناخت و انتخاب اسلام سوق خواهد داد.