اصلاح یارانه پنهان در گیر و دار 4 مانع
خراسان: گزارش جدید سازمان برنامه درباره یارانه های پنهان، بار دیگر مشخص کرد که مهم ترین معضل در زمینه توزیع عادلانه امکانات در کشور به موضوع یارانه ها باز می گردد. واضح است که توزیع یارانه یکی از مهم ترین ابزارهای حاکمیت برای حمایت از قشرهای ضعیف است. در حقیقت یکی از ابزارهای مهم تحقق عدالت اجتماعی، توزیع یارانه است. نحوه توزیع یارانه در بخش های مختلف از فرهنگ و هنر تا اقلام غذایی، تاثیر همه جانبه ای بر شئون مختلف زندگی مردم دارد. اقتصاد ایران مانند هر اقتصاد نفتی دیگری، به دلیل دسترسی انبوه به منابع نفتی و امکان عرضه سوخت با کمترین محدودیت، همواره با معضل مصرف بالای انرژی و عدم بهره وری در این زمینه مواجه بوده است. از هدر رفت آب در خطوط لوله انتقال و بخش کشاورزی تا مصرف بیش از دو برابری سوخت در خودروهای داخلی، همه مصادیقی از این عدم بهره وری است.
اکنون گزارش سازمان برنامه که نشان می دهد بهره مندی دهک دهم به عنوان ثروتمندترین دهک در مقایسه با دهک نخست به عنوان کم درآمدترین دهک از یارانه پنهان هفت برابر است، پیش روست. اقتصاد ایران همواره از زمان دولت های مختلف پس از دفاع مقدس با این چالش رو به رو بوده است و در هر دولت اقداماتی برای سامان دهی این یارانه ها آغاز می شده که عمدتا به دلیل ترس از تبعات تورمی افزایش قیمت سوخت و نگرانی از نارضایتی عمومی، این اقدامات متوقف می شده است. در این میان تنها اقدام مشخص، اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها طی ماه های پایانی سال 89 بود که عملا این اقدام نیز ناقص ماند. اگر بخواهیم مهم ترین عوامل ناقص ماندن اقدامات مختلف برای هدفمند کردن یارانه ها را نام ببریم به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
1- جهش های ارزی: مبنای تعیین رقم یارانه پنهان، تفاوت قیمت داخلی و خارجی محصولات یارانه ای از جمله انرژی است.
2- اطلاعات ناکافی از جامعه هدف: مهم ترین پیش نیاز برای توزیع مناسب یارانه، اطلاعات کافی از جامعه هدف و قشرهای نیازمند است.
3- غفلت از فناوری اطلاعات: می توان با اتکا به این ابزارها با کمترین آسیب و بیشترین کارایی، قیمت انرژی را افزایش داد.
4- بستر سیاسی و اجتماعی: تصویری که جامعه از اصلاح نظام یارانه ای دارد، عمدتا حول محور افزایش قیمت هاست. افزایش مستقیم قیمت انرژی و افزایش غیرمستقیم قیمت سایر کالاها (تورم) در پی افزایش قیمت انرژی.
دشمن بینفس
صبح نو: «نفسهای آخر دشمنیِ دشمنان با جمهوری اسلامی است»؛ شاهبیت بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب است. دشمنی که هر چه در چنته داشته رو کرده و پادزهر اقدامات و تصمیمات مخربش علیه دیگرکشورها نیز ساخته شده است. آنها توهم به صفر رساندن صادرات نفت ایران را بارها و بارها در رسانهها مطرح کردهاند؛ اما حالا صراحتاً از شکست این طرح خود یاد میکنند و رسانههایشان نسبت به آشفتگی بازار نفت در صورت حذف ایران هشدار میدهند. در سوریه نیز آمریکا بهرغم هزینههای میلیاردی تصمیم به خروج نیروهایش از این کشور گرفت؛ تصمیمی که تحلیلگران از آن بهعنوان برد ایران در برابر آمریکا یادکردند. از سویی دیگر این کشور با اعمال تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران و روسیه، همچنین اتخاذ سیاستهای تجاری علیه چین، موجب شد تا این کشورها به جهت مقابله با فشارهای اقتصادی تحمیلی آمریکا، به ایجاد سیستمهای تجاری مالی مستقل از دلار روی آورند. وضعیتی که جیمی کارتر، رییسجمهور اسبق آمریکا بهخوبی آن را درک کرده و از سبقت گرفتن چین از کشورش اظهار نگرانی کرده است. او خود اعتراف میکند که دلیل برتری چین آن است که مانند آمریکا پولهایش را صرف جنگ نکرده است. کارتر اذعان میکند: «آمریکا در طول ۲۴۲سال موجودیتش تنها برای ۱۶سال در صلح به سر میبرده است.» اما ایران بهرغم دشمنیهای 40ساله و فرازونشیبهایی که داشته، امروز نقطه اصلی پرگار تغییرات در مناسبات قدرت در جهان است، همچنانکه تمام تلاش آمریکا جلوگیری از نفوذ و برتری جمهوری اسلامی در منطقه است؛ تلاشی که تاکنون بینتیجه مانده و خواهد ماند.
پیشنهاد بیشرمانه سلبریتیها برای حضور در مناطق سیلزده
دانشجو: به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، طی روزهای اخیر برخی از سلبریتیها با حمله به جهادگران، حشدالشعبی عراق، فاطمیون افغانستان و ... که در مناطق سیلزده حضور یافتهاند به زخم مردم نمک میپاشند. وحید ایمانی مجری سابق صدا و سیما که به علت انتقاد از دولت کنار گذاشته شد در توییتی در این مورد نوشت: به یکی از مدیران رسانهای هلال احمر پیشنهاد دادم که تعدادی از سلبریتیها را به مناطق سیل زده ببرند تا از نزدیک رنج مردم را ببینند و کمتر نمک به زخم آنها بپاشند. در جوابم گفت: به تعدادی از آنها گفتیم، به ما گفتن چقدر میدید تا بیایم!
اینستاترامپ
جوان: از صبح دیروز تعدادی از صفحات اینستاگرامی منتسب به برخی از مقامات نظامی و حتی دولتی فعلی و سابق کشور از جمله سرلشکر باقری فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح، سردار سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه، سردار پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه، سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس، سردار فدوی معاون هماهنگکننده سپاه، سردار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه، محمدباقر قالیباف شهردار اسبق تهران، عزتالله ضرغامی رئیس اسبق صداوسیما و سردار کمالی رئیس اداره سرمایه انسانی ستاد کل نیروهای مسلح بسته شده است! همچنین صفحات دیگری که با نام سپاه پاسداران و سپاه قدس در اینستاگرام فعالیت میکردند بسته شده است تا شاهدی دیگر بر ادعای آزادی بیان در شبکههای اجتماعی باشد و از سویی ادعای آزادی بیان در امریکا هم روشن میشود؛ چه آنکه این حذف میتواند نتیجه فشار دولت امریکا بر مدیران اینستاگرام باشد. دفتر مرکزی اینستاگرام در ایالت کالیفرنیای امریکاست.
همه اینها در حالی است که تاکنون به شکل رسمی تأیید نشده که فرماندهان نظامی ایران در شبکههای اجتماعی صفحاتی به نام خود دارند! بامزه آنکه صفحه اینستاگرام سازمان منافقین (مجاهدین خلق) که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و مسئولان آلوده است، نه تنها باز است بلکه خبر داده که اینستاگرام، صفحات مسئولان سپاه را به دلیل تروریستی بودن بسته است! هر تحلیلی در دنیایی که جای جلاد و شهید همیشه جابهجاست، دیگر زیاده مینماید.
اقدام اینستاگرام برخلاف ادعای آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات است. گردش آزاد اطلاعات یکی از مسائلی است که همواره دولتهای غربی از آن به عنوان اهرم فشار علیه کشورهای دیگر استفاده میکنند، حال آنکه خود این کشورها هرگز از تبادل آزاد تفکرات و آرای مختلف در فضای اینترنت استقبال نکرده و حتی مانع آن میشوند.
پیجهای مربوط به فرماندهان سپاه به ویژه سردار قاسم سلیمانی جزو صفحات محبوب در اینستاگرام است و از همه جای دنیا این صفحات دنبال و روز به روز بر طرفداران آن افزوده میشود. این صفحات خدمات گسترده سپاه به مردم را بازنمایی میکرد و فعالیتهای عمرانی و خدماتی را به سمع و نظر مخاطبان میرساند و صرفاً بر جنبههای نظامی متمرکز نبود.
حذف چهار صفر به جریان افتاد
دنیای اقتصاد: بر اساس طرح پیشنهادی بانک مرکزی، هزار تومانی فعلی تبدیل به یک تومان میشود که برابر با ۱۰۰ «ریال جدید» خواهد بود. رئیس کل بانک مرکزی در دی ماه گذشته، اعلام کرده بود که برنامه اصلاح پولی، دو سال زمان میبرد. پروسه قانونی اجرای این لایحه، ابتدا تصویب در هیات دولت و سپس تصویب در صحن علنی مجلس است. بعد از نهایی شدن قانون، اجرا بدین شکل است که به تدریج پولهای جدید وارد چرخه و جایگزین اسکناسهای فرسوده میشود
دلایل تصمیم: یکی از اهداف اولیه تصمیم مذکور این است که با حذف ۴ صفر، پول ملی تبدیل به ابزار مبادله راحتتری برای مردم شود. تصمیمگیران معتقدند که با استفاده از این رویکرد میتوانند نقش ابزارهای پرداخت نقد در تبادلات پولی را تسهیل و بازیابی کنند و هزینههای چاپ و نشر اسکناس و مسکوک را کاهش دهند. در گزارش دفتر هیات دولت آمده است: «وجود تورم مزمن و کاهش قدرت خرید واحد پول ملی مشکلاتی از قبیل افزایش قابل توجه حجم اسکناس در گردش، استفاده از ارقام بزرگ در مبادلات ساده روزمره و مسائل محاسباتی ناشی از آن، خارج شدن مسکوکات از چرخه مبادلات اقتصادی، افت حیثیت ظاهری پول ملی در مقایسه با سایر اسعار بینالمللی، عدم کاربرد اضعاف پول ملی (دینار) و نیز عدم استفاده از نام واحد پول رسمی (ریال) و جایگزینی آن با واژه غیررسمی «تومان» را به دنبال داشته است.» ریشه این ناکارآیی و افت حیثیت ظاهری پول ملی، وجود تورم مزمن در اقتصاد ایران است.
اصلاحطلبان و هرمنوتیکِ سیل و سیاست
فارس: در روزهای اخیر متونی سیاسی، اجتماعی از چند فعال سیاسی وابسته به گروههای اصلاح طلب منتشر شده که حائز اهمیت است. حجاریان، جلایی پور و عبدی سه فعال سیاسی بودند که گزاره هایی متفاوت را در میانه آلام مردم تولید کردند ؛ حجاریان برای جبهه اصلاح طلبان بخش نامه کرد که مبادا بطور طبیعی در انتخابات آینده مشارکت کنند! همه اما تصوّر کردند که دالّ مرکزی حرف او انتخابات است در حالی که او در یکی از پیشنهادات هفتگانه اش، به حرف اصلی و پروژه بیست سال اخیرش را مورد توجه قرار داد؛ آنگاه که گفت اصلاح طلبان تیغ نقد را بر «اسطوره های» حریان مقابل فرود آرند؛ بازهمان پروژه تکراری عرفی سازی ( سکولاریزاسیون)! پروژهای که او از دکتر بشیریه آموخت اما بشیریه که با نامه تاریخی اش در باره احیای علوم سیاسی از این «پروژه عقیدتی _ سیاسی» کناره کشید.
حجاریان امّا کماکان پای کاراست؛ به نظرم وقتی که او در میانه حادثه سیل دید که ایرانیان برای مهار سیل، همانند نبرد اسطوره های دفاع مقدس که با تن خود، به مهار تانکها می پرداختند، اینک نیز با پیکر خسته شان به «نبرد نامتقارن با آب» رفتند و اسطوره پتروس فداکار را به بازی گرفتند ؛ فهمید که سکولاریزاسیون در جامعه ایرانی خیالی برباد رفته است؛ چه بسا حجاریان از رفتار هیدرولیکی زمین هم ناراحت باشد اما این ارتباطی با بدنه شریف اصلاح طلبان ندارد؛
عباس عبدی از دانشجویان فاتح لانه جاسوسی که در گفت و گو با باری روزن آمریکایی گفت که من از کرده ام پشیمانم و تغییر کرده ام، کماکان اما دل در گرو مهندسی تغییرات اجتماعی ایرانیان دارد؛ او تغییر کرده و میل دارد همه در مقابل آمریکای جنایت کار زانو زنند؛ او در این حال و جذبه به یکباره اما وقتی دید که ایرانیان به دلیل «هم آمدی سیل و سیاست» ؛ بر باطنِ جانوران سیاسی کاخ سفید که حتی از انسداد کمک های هلال احمر به ایرانیانِ گرفتار در حادثه سیل رحم نکردند و لُر و ترکمن و عرب و ترک و تبریِ در محاصره سیل دیدند که دیو سازی آمریکا و اپوزسیون از نیروهای مردمگرایانِ انقلابی غلط از کار در آمد و سپاه و بسیج مثل گذشته برای ایران دل به آب و طوفان زدند ؛ عبدی اما از این فرایند طبیعی و هم آمدی سیل و سیاست در تبلور محبوبیت اجتماعی سپاه ناراحت است و هشدار داد که محبوبیت سپاه، ناپایدار است و مبادا سپاه خیال کند قادر به تداوم بسیج مردم در روزهای پسا سیلابی ایران است و فتوا می دهد که اختلاف کماکان پایداراست؛ به نظرم این عصبانیت هم به بدنه شریف اصلاح طلب ربطی ندارد.
هرچقدر حجاریان و عبدی با دوری از مردم به تحلیل های نوستالژیک پناه برده اند جلایی پور اما به تحقیق میدانی دست زد و مشاهده عینی خود از اسطوره های ایران و هم جبهگی توده مردمان و نهادهای انقلاب را به مردم گزارش کرد ؛ روایتی روان و واقعی از ایرانیانی که در اوج بحرانِ سیل با شور و نشاط در کنار هم هستند؛ من برای یک لحظه گمان بردم که چقدر این گزارش به روایت فتح شباهت یافته است ؛ و به گمانم این روایت ، روایتی است که ترسیم گر بدنه اصلاح طلب در ایران است.چرا حجاریان وضع ایران را وخیم می داند اما البته در ادامه از تهی بودن هویت در اپوزسیون، شاکی است و برای بازگرداندن هویت به اپوزسیون حرص می خورد !؟ راستی ! چرا وی به منطقه نمی رود تا روایت جلایی پور را مورد ادراک فردی قرار دهد و از معبر آرمایشگاه و تجربه دریابد که سکولارشدن و اسطوره زدایی در همه جای جهان به یک رنگ نیست و اینجا مهار سیلاب نه با تکنوکرات ها که با اسطوره ها بود ؛ و چرا عباس عبدی که پرسشگرانش در سابقه نظرسنجی های علمی!