رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي در پايان دهه چهارم انقلاب، با صدور «بيانيه گام دوم» از ورود به «دومين مرحله خودسازي و جامعهپردازي و تمدنسازي» سخن گفتند. معظمله در آن كلام، چشماندازي از آينده پيش روي جبهه حق با محوريت انقلاب اسلامي ملت ايران ترسيم كردند كه ميداندار تحقق آن جوانان مؤمن انقلابي با تشكيل تشكلهاي خودجوش انقلابي خواهند بود.
جوانان مؤمن انقلابي در مسير حركت به سوي تحقق آرمانها، كه تمدنسازي از طريق گسترش معنويت و عدالت و آزادي باشد، نيازمند مراقبت و خودسازي انقلابي هستند. بدون خودسازي، به تدريج دنياگرايي و غفلت و عافيتطلبي امان از مجاهد راه حق خواهد گرفت و ايشان را در پرتگاههاي خطرناك به كام خود خواهد كشاند! اين خودسازي را حداقل در دو سطح فردي و اجتماعي بايد دنبال كرد.
در سطح فردي، ميل آدمي به خودخواهي، كاميابي و لذتجويي، منفعتگرايي و سوداگري، موجب قرار گرفتن نفس او در مسير انفعال و عافيتطلبي و واگرايي از مسير انقلابيگري و ظلمستيزي و عدالتخواهي ميشود. داستان انقلابيوني كه به تدريج دست از مبارزه برداشتند و از قطار انقلاب پياده و رفتهرفته در تاريكي ارتجاع گم شدند، حكايت آناني است كه از ضرورت خودسازي انقلابي غفلت كردند!
در سطحي بالاتر، تشكلهاي خودجوش انقلابي و حتي نهضتهاي اجتماعي و رهاييبخش نيز مانند افراد جامعه نيازمند مراقبت و خودسازي هستند. خطر بازگشت به تاريكي و سرگرداني گذشته! باتلاقي است كه پيش پاي همه تشكلها و نهضتها قرار گرفته است تا با كوچكترين غفلت آنان را در خود فرو برد و تباه كند!
در اين ميان، برخي نشانهها شايد هشداري براي نزديك شدن اين خطرات باشد. به فرموده رهبر حكيم انقلاب «نفوذ فساد و ايجاد ترديد در اذهان جوانان نسبت به آرمانها، دنياطلبي و اشتغال به زينتهاي دنيوي و زندگي راحت در جامعه و بروز علايم زندگي تجملاتي در ميان عناصر انقلابي، نشانههايي از تأثير ميكروب ارتجاع و عقبگرد است و دشمنان اسلام و انقلاب براي تحقق اهداف خود در انتظار رايج شدن آن در يك جامعه انقلابي هستند.»
مجاهدت و مبارزه نيازمند تحمل دردها و مشقات و محروميتهايي است كه انقلابيون براي دستيابي به آرمانهاي متعالي با همه توان آن را به جان خريدهاند؛ اما در تداوم راه آنگاه كه حفظ روحيه انقلابي دشوار ميشود و برخورداريهاي زندگي مادي جلوهگري ميكند، نيروي انقلابي نيز در معرض راحتطلبي قرار ميگيرد. دشمنان انقلابيون نيز با شناخت اين پرتگاه تلاش ميكنند با پيشنهادهاي وسوسهكننده، انقلابيون را در مسير ارتجاع، انفعال و سقوط قرار دهند.
از سوي ديگر، انقلابيون در مسير تحقق عدالت و آزادي و مبارزه با مفاسد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، گاه نيازمند در اختيار داشتن قدرت هستند. به واقع در اين گفتمان، قدرت ارزشي ابزاري دارد و كسب آن تنها با هدف تحقق ارزشها و آرمانها ارزشمند خواهد بود؛ اما از آنجا كه قدرتطلبي و ميل به قدرت از وسوسههاي شيطاني است، كه نفس آدمي همواره در معرض آن قرار دارد، انقلابيون، به ويژه زماني كه در صدر مناصب قدرت قرار ميگيرند، همواره در معرض آلوده شدن و افتادن در چاه ويل قدرتطلبي هستند؛ بنابراين بايد پيش از پذيرش مسئوليت، خود را در برابر آن مصون كرده باشند؛ به همين دليل در اسلام شايستهسالاري، معيار مشروعيت پستها و سمتهاست. يكي از مهمترين شاخصهاي شايستهسالاري، سپردن امور به افرادي است كه تقواي لازم را براي پذيرش مسئوليت دارند.
همه اين نكات از ضرورت خودسازي انقلابي سخن ميگويد. ماه رمضان مهمترين فرصتي است كه جوان مؤمن انقلابي بار يك ساله فكريـ معنوي خود را ببندد و خود را براي مبارزات سخت پيش رو مهيا كند. اين خودسازي، هم تلاشي است براي دل كندن از هر تعلقي كه انقلابي را از حركت در مسير حق و مبارزه با باطل باز ميدارد و اراده او را از عمل به وظيفه سست ميدارد و هم حركتي است براي ارتقاي بصيرت و آگاهي جوان انقلابي تا در برابر ترديدهاي فكري و هجمه شبهات طراحي شده دچار ترديد نشود و با اعتماد به تحقق تمامي وعدههاي حق الهي و با در اختيار داشتن «فرقان»ي كه محصول خودسازي انقلابي است صراط مستقيم را از مسيرهاي انحرافي تشخيص دهد و در نهايت با اين آمادگي، خودسازي و خودآگاهي انقلابي در مسير تحقق گام دوم انقلاب اسلامي ياريگر ولي الهي باشد.