قامت رشید مقاومت و بازدارندگی فراملی-این ویروسهای عفونتزا...-بازی تازه جذاب شده است!-دقیق تر شلاق بزنیم...-گزینه اصلی کدام است؟-
قامت رشید مقاومت و بازدارندگی فراملی
جوان: در دوران بعد از خروج امریکا از برجام حزبالله لبنان سریعاً به شهادت دو تن از نیروهایش در سوریه توسط صهیونیستها واکنش نشان داد. وعده انتقام داد و این کار را در روز روشن در درون سرزمینهای اشغالی انجام داد و تهدید کرد هرگونه واکنش دوباره بیپاسخ نخواهد ماند و اولینبار در طول حیات خود جنگ را به درون سرزمینهای اشغالی برد و سیدحسن نصرالله علناً رهبر انقلاب اسلامی را حسین زمان خواند که حاضرند به فرمان او فدا شوند و یکی بودن مطلق حزبالله و ایران را فریاد زد. رهبران حماس پس از چند سال دوباره و پس از شلیک ۶۰۰ موشک به سرزمینهای اشغالی و نابودی ۳۵۰ ساختمان صهیونیستها، رسماً و علناً به تهران آمدند و با رهبر انقلاب دیدار علنی برگزار کردند و قول پشتیبانی رهبری را همه شنیدند. انصارالله یمن از اول اردیبهشت که امریکا مدعی صفر کردن صادرات نفت ایران شد، مدیریت قیمت نفت را از اوپک و کارتلهای جهانی گرفت. اوست که با هر عملیات خود بازار نفت را بالا و پایین میکند و خواب سعودیها مبنی بر فروپاشی ایران در غیاب فروش نفت را آشفته و به کابوس وارونهای تبدیل کرده است که فقط در یک عملیات غافلگیرانه ۷/ ۵ میلیون بشکه نفت سعودیها را از بازار حذف میکند و روز به روز قدرت و تکنولوژی نظامی برتر خود را به رخ میکشد. رهبران انصارالله در چنین فضایی به تهران میآیند و با خنجر نمادین خود با رهبری ملاقات میکنند و آمادگی خود برای ادامه مسیر مقاومت را با مثالآوری علویگونه از رهبر انقلاب اسلامی اعلام میدارند.
طالبان پس از ۹ دور مذاکره با امریکا که منجر به شکست شد راه چاره را آمدن به تهران میدانند. مقتدی صدر که تصویری ضدایرانی از او به دنیا مخابره میکنند، ناگهان در کنار رهبری دیده میشود. در این میان یخ اماراتیها باز میشود که نمیتوانند به امریکایی تکیه کنند که در مقابل سرنگونی پهپاد خویش نیز واکنشی ندارد و اروپاییها به میدان میآیند که پول میدهیم، اما در برجام بمانید.
از سوی دیگر کشاندن جنگ از سوی صهیونیستها به عراق، جریان ضدصهیونیستی و ضدامریکایی را در عراق شعلهورتر مینماید و دولت عراق نیز مجبور است بهرغم میل امریکا برای مقابله با شرارتهای صهیونیستها چارهاندیشی کند و شاید بعید نباشد که عراق نیز درصدد حمله به صهیونیستها از مرزهای سوریه برآید که باید منتظر آن روز بود. در سوریه اضمحلال تروریسم در مقابل چشم جهانیان نمایان است و ادلب به عنوان آخرین سنگر در حال سقوط است. در این میان ترامپ به مردم امریکا قول داده است که پول مالیات آنان را صرف جنگ نکند و در آستانه انتخابات امریکا عمل به این شعار برایش حیاتی است.
این ویروسهای عفونتزا...
کیهان: ممنوعیت نقل احادیث بیش از صد سال و تا دوران عمربن عبدالعزیز ادامه یافت. در این فاصله زمانی طولانی اگرچه برخی از دلدادگان وفادار به اسلام ناب محمدی(ص) به جمعآوری و کتابت پنهان احادیث مشغول بودند ولی ممنوع بودن نقل و نوشتن آن، به مردم اجازه نمیداد تا از واقعیات با خبر شوند و به تدریج سنت پیامبر اکرم(ص) در میان طیف گستردهای از مردم آن روزگار به فراموشی سپرده شد تا آنجا که خلافت به سلطنت تبدیل شد! همزمان با ممنوعیت نقل و نوشتن احادیث پیامبر خدا(ص) که راهنما و راهگشای دوران پس از رحلت آن حضرت بود، خطیبان و سخنرانان را ملزم کرده بودند تا بر منبرها حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را سب کرده و دشنام بدهند و... چنین بود که وقتی اباعبدالله الحسین(ع) پرچم قیام علیه حاکمیت فاسد و ستمگر یزید را برافراشت، بسیاری از مردم آن روزگار حضرتش را نمیشناختند و ایشان و یارانش را خارجی (خارج شده از دین اسلام و آئین جد بزرگوارش!) تلقی میکردند و... این قصه سر دراز دارد.
حذف نام شهدا از کوچهها و خیابانها و برخی از معابر که اخیرا شاهد آن بودهایم را نمیتوان و نباید سرسری گرفت و از کنار آن با بیخیالی عبور کرد. مخصوصاً آنکه این حرکت خزنده در حالی صورت میپذیرد که برخی از خیابانها را به نام تعدادی از افراد بدسابقه و بعضاً دشمنان اسلام و انقلاب و مردم نامگذاری کردهاند! از این روی به سختی میتوان این حرکت مرموز را با بهانههایی که به آن متمسک میشوند قابل توجیه دانست.
به قول رهبر معظم انقلاب «انگیزههایی وجود دارد برای اینکه یاد شهدا به فراموشی سپرده شود. انگیزههای بسیار شدیدی وجود دارد که آنها را به فراموشی بسپارند... جلوههای کاذب را مطرح میکنند، عظمتهای دروغین را مطرح میکنند تا عظمتهای واقعی از بین برود... نگذارید غبار فراموشی که عمداً میخواهند بر روی این خاطرههای گرامی بپاشند، پاشیده شود.
در خبرها آمده است شهردار محترم تهران به همه شهرداران مناطق دستور داده است تا هرچه سریعتر اشکالات مربوط به تابلوی شهدا را رفع کرده و پیمانکاران متخلف عزل شوند. عزل پیمانکاران متخلف اگرچه اقدام درخور تقدیری است ولی چاره کار نیست. حذف نام شهدا را نمیتوان و نباید اقدامی ناشی از یک خطای معمولی و یا یک اشتباه عادی و تصادفی تلقی کرد. این اقدام به احتمال بسیار زیاد و نزدیک به یقین، از سوی یک جریان خزنده و با برنامهریزی قبلی صورت گرفته است که باید تحت پیگردهای امنیتی و قضایی قرار بگیرند. عزل آنها، فقط انتقال این ویروسهای عفونتزا، از نقطهای به نقطه دیگر است.
بازی تازه جذاب شده است!
رسالت: “اخراج جان بولتون از کاخ سفيد”،” شکست نتانياهو در انتخابات سراسري سرزمينهاي اشغالي” و” سراسيمگي و سردرگمي سعوديها پس از انهدام بخشي از تاسيسات آرامکو” وضعيت بحراني و سختي را در جبهه دشمنان منطقه اي و فرامنطقه اي جمهوري اسلامي ايران ايجاد کرده است. در اين ميان، تروئيکاي اروپايي( انگليس، آلمان و فرانسه ) نيز سراسيمه مشغول رصد صحنه اي هستند كه هنوز ابعاد، ميزان ماندگاري، شفافيت، دامنه و عمق آن براي آنها مشخص نيست. به راستي چه اتفاقي در عرصه بين الملل رخ داده است ؟ بازيگران اروپايي که تا چندي پيش، عملا در مقابل اعمال راهبرد فشار حداکثري ايالات متحده در برابر ايران سکوت کرده و حتي در مواردي با آن همراه شده بودند، امروز حل بحران به وجود آمده در مناسبات آمريکا و ايران را يک “الزام راهبردي” تلقي مي کنند! آيا اين تغيير مشي، ناشي از “دگرگوني ذاتي اروپائيان” است يا ” مواجهه آنها با واقعيت ايران قدرتمند”؟!
پديده هايي که طي هفته هاي اخير، يکي پس از ديگري به سود محور مقاومت در منطقه و نظام بين الملل رخ مي دهد، هر يک داراي پيامها و مولفه هايي هستند که بايد در ترسيم معادلات راهبردي و رفتاري حوزه سياست خارجي کشورمان مدنظر قرار گيرد، در موضوع اخراج جان بولتون، ما با پديده “واکنش محور” رو به رو هستيم نه ” کنش محور”. به عبارت بهتر، اخراج ناخواسته بولتون، واکنش ترامپ در قبال تحولات جاري در منطقه بود. يکي از اين تحولات مهم، استقامت جمهوري اسلامي ايران در برابر راهبرد فشار حداکثري آمريکا و روي آوري کشورمان به راهبرد “مقاومت فعال” بود. جان بولتون، معتقد بود که نهايتا تا آبان ماه سال ۱۳۹۷، راهبرد فشار حداکثري، بدترين ضربات ممکن را به نظام و ملت ايران وارد خواهد کرد و در چنين شرايطي ، جمهوري اسلامي ايران بايد ميان دو گزينه “بقاي حداقلي” يا ” سقوط” دست به انتخاب بزند! اين توهم بولتون، به مثابه يک گزاره راهبردي در کاخ سفيد مورد توجه ترامپ و همراهانش قرار گرفته بود. هم اکنون، اين ترامپ است که بايد ميان “بقاي حداقلي در قدرت” يا ” سقوط در انتخابات سال آينده ” دست به انتخاب بزند! شکست نتانياهو در سرزمينهاي اشغالي نيز در نوع خود از اهميت ويژه اي برخوردار است. نخست وزير رژيم صهيونيستي در صدد بود تا با وارونه نمايي حقايق موجود در خصوص جمهوري اسلامي ايران و جبهه مقاومت فلسطين و لبنان، موقعيت سياسي خود را در سرزمينهاي اشغالي تثبيت کند. با اين حال، دروغها و وارونه نمايي هاي نتانياهو حتي در ميان ساکنان اراضي اشغالي نيز مورد استقبال قرار نگرفت. هر چند ميان “بني گانتز” و نتانياهو” در اين معادله اساسا تفاوتي وجود ندارد، اما شکست نتانياهو نشان داد که ديگر زمان ارائه روايات کاذب از جبهه مقاومت و متعلقات آن به سر آمده است. سرانجام آنچه امروز در عربستان سعودي و در ميان بازماندگان عبدالعزيز رخ مي دهد نيز نقطه آشکارساز استيصال و شکست آل سعود در يمن و منطقه محسوب مي شود. پس از شکست سعوديها در سوريه، عراق و بر باد رفتن ميلياردها دلار هزينه اي که آنها صرف تاسيس و تجهيز داعش و جبهه النصره و ديگر گروههاي تروريستي – تکفيري کردند، آنها امروز ناچارند پرچم شکست را در يمن بالا برده و در انتظار مجازات خويش بابت کشتار هزاران کودک و زن و مرد بيگناه بنشينند. آري! بازي تازه جذاب شده است، اما اين جذابيت هيچ گاه به مذاق دشمنان مقاومت خوش نخواهد آمد.
دقیق تر شلاق بزنیم...
فارس: چطور ممکن است منشا جرم امنیتی کارگری را نبینیم؟ چرا نباید کسی سراغ مسئولینی رود که با بی توجهی به حداقل 45 قید در اجرای اصل 44 و با نگاه صرفا دفع شر به شرکت های دولتی، اقتصاد ملی و معیشت کارگری را نابود می کنند؟ وضعیت امروز هپکو و هفت تپه و آذرآب نتیجه نگاه انحرافی دولت به خصوصی سازی است. دولتی که رانتی رفتار کند، مشتری اش نیز بخش خصوصی دلال و سوداگر و بی کفایت است.
شلاق را محکمتر بزنیم اما دقیق. ماجرا وقتی ملانصرالدینی می شود که دولت صرفا با هدف درآمدزایی، شرکت های دولتی را بصورت سراسیمه و سوال برانگیز و شبهه ناک واگذار می کند و بعد مجبور می شود برای امنیت سیاسی، از جیب بیت المال شرکت را سرپا نگه دارد و حقوق کارگرها را بپردازد. توجه داریم که اینجا صدای کارگری بلند است که گوش ها تیز می شود؛ واگرنه سالهاست خصوصی سازی بانکی، سیاست های مالی و پولی کشور را به گروگان گرفته است و کسی یارای مقابله با این فساد نیست. این سیاهه ادامه دارست؛ از خصوصی سازی آموزش تا درمان تا ...
هنوز به این بلوغ نرسیدیم که مردمی سازی اقتصادی الزاما خصوصی سازی نیست. مردمی سازی اقتصاد یعنی شرایط اقتصادی-سیاسی را چنان فراهم کنیم تا مردم انگیزه تولید پیدا کنند و بخش خصوصی مولد فعال شود؛ حال آنکه خصوصی سازی مرسوم، تنها و تنها تغییر مالکیت است و انتقال رانت. بااین حال چشم امید همه به عدلیه است تا با شعار صیانت از حقوق عامه به بیداد خصوصی سازی و داد کارگران مظلوم برسد.
گزینه اصلی کدام است؟
سیاست روز: دولتمردان آمریکا از ترامپ رئیس جمهور گرفته تا پومپئو وزیر خارجه و بسیاری از نمایندگان کنگره در کنار محافل رسانهای آمریکایی این روزها بار دیگر پرداختن در باب جمهوری اسلامی ایران را محور برنامه های خود قرار دادهاند. این جوسازیها با محوریت ادعای حمایت از سعودی در برابر عملیات گسترده یمنیها علیه تاسیسات نفتی آرامکو عربستان تشکیل میدهد. هفته گذشته یمن در واکنش به جنایات گسترده ائتلاف آمریکایی- سعودی، بزرگترین عملیات پهپادی را علیه تاسیسات نفتی سعودی اجرا کرد که به اذعان همگان بخش وسیعی از تولید و صادرات نفت عربستان با بحران و تعطیلی مواجه شد و حتی برخی اعلام کردند عربستان به وارد کننده فرآوردهای نفتی مبدل شده است. آمریکاییها از همان ابتدا ادعای دخالت ایران را مطرح کردند و تلاش نمودند تا چنان القا نمایند که این عملیات از سوی ایران صورت گرفته نه یمن. ادعایی که البته چندان دوام نیاورد و مستندات یمنیها واهی بودن این ادعا را آشکار ساخت.
نکته قابل توجه آنکه آمریکاییها در فضاسازی خود دو مولفه را محور قرار دادند یک بعد نظامی با ادعای حمایت از سعودی در برابر هرگونه تهدیدی و بعد اقتصادی با ادعای اعمال تحریمهای شدیدتر علیه جمهوری اسلامی. این محورها در حالی اساس ادعای آمریکایی بوده که نگاهی بر تحولات منطقه و سیاستهای آمریکا نکاتی قابل توجه در باب این دو گزینه را آشکار میسازد. در باب رویکرد نظامی از یک سو ترامپ همواره ادعای اشتباه بودن سیاستهای اوباما و بوش روسای جمهور پیشین آمریکا مبنی بر رویکرد به گزینه نظامی در خاورمیانه را مطرح کرده است لذا ترامپ با ورود به گزینه نظامی، خود را در ردیف آنها قرار نخواهد داد. این مسئله زمانی آشکارتر میشود.