در این بار توجه به چند نکته میتواند مفید باشد:
کشته شدن سربازان ترکیه در سوریه شوک سنگین و غیرمترقبهای برای اردوغان بود. سردرگمی نه ساعات، که روزهای اولیه دولت در قبال مسئله بهترین نشانه برای این شوک است. در حالی که در کوچکترین مسئله دستگاه ریاست جمهوری وارد عمل شده و در عالیترین سطوح اقدام به اعلام موضع میکند، اما تا 48 ساعت هیچ واکنش رسمی از سوی دولت بیان نشد و نخستین واکنش اردوغان که در یک سخنرانی درونحزبی بود این مسئله را کنار مسائلی همچون تورم و موفقیتهای حزب در راهسازی و... مطرح کرد. حزب عدالت و توسعه از برگزاری نشست اضطراری در مجلس خودداری و جلسه غیرعلنی را موکول به یک هفته بعد (سهشنبه هفته جاری) کردند.
نکته جالب ماجرا فضای رسانهای بود که اردوغان برای ایجاد درگیری سیاسی در کشور ایجاد کرد و کمال کلیچدار اوغلو را بهعنوان هدف حملات خود و جبهه رسانهای تحت امرش قرار داد. کسانی که با تاکتیکهای سیاسی اردوغان آشنا هستند، میدانند که شیوه موضوعتراشی برای رسانهها و تحریف افکار عمومی بهسوی مسئلهای که خصوصاً دعوای سنتی لائیک ــ اسلامگرا را بههمراه دارد بهترین شیوه او برای مغفول گذاشتن مسائل حیاتی است. این سیاست نهایتاً چهارشنبه این هفته به درگیری فیزیکی سخت و کمتر دیدهشدهای میان نمایندگان مجلس منجر شد تا فضاسازی لازم برای از یاد بردن حادثه اصلی به اوج خود برسد.
اردوغان برای نخستین بار پس از این حادثه بهصورت ضمنی به استیصال آنکارا در قبال مسئله ادلب و سوریه اشاره کرد. مسائلی همچون شیوه تمایز میان تروریستها و کسانی که آنکارا آنها را مخالفین مسلح میداند، موج پناهجویان بهسوی ترکیه و بحران امنیتی ناشی از فرار مسلحین بهسوی ترکیه از جمله مسائلی است که در سخنرانیهای اردوغان و مقامات دولتی بهصورت ضمنی و یا آشکار به آن اشاره شد.اصل سفر اردوغان به مسکو در حالی که بسیاری از رسانههای ترک و نیز افکار عمومی این کشور نیروهای روسی را مسئول کشته شدن این سربازان میدانند خود یک گام حیثیتی سنگین برای اردوغان بود. بسیاری از کارشناسان رسانهای معتقدند روسیه حتی اگر مباشرت در حمله نداشته باشد با درز اطلاعات گشتزنیهای نیروهای ترک به دمشق و نیز چشمپوشی از حملات آنها، مسئول مستقیم وضعیت موجود است. در نخستین واکنشهای وزرای خارجه و دفاع ترکیه نیز اظهاراتی با این مضمون بیان شد اما بهیکباره در حالی که اردوغان در پی رایزنی با مقامات آمریکایی و اروپایی بود از تصمیم خود برای سفر به روسیه خبر داد.اردوغان با استفاده از بحران بهوجودآمده در پی باز کردن پای ناتو و آمریکا به مسئله ادلب و آغاز مرحلهای جدید در مسئله سوریه بود که در این موضوع نیز شکست قابل توجهی را تجربه کرد. مسئله قابل توجه در این موضوع عقبنشینی او از اظهارات پرتکرار و مشهور خود مبنی بر اینکه "آمریکاییها از هزاران کیلومتر دورتر برای چه باید به منطقه ما بیایند؟" است. او این بار از همان آمریکاییها درخواست مداخله کرد که البته با پاسخ منفی واشنگتن مواجه شد. جنبه حیثیتی این مسئله که اردوغان از ناتو و آمریکا درخواست مشارکت کرد فارغ از پاسخ آنها مسئلهای است که تا ماهها گریبانگیر اردوغان خواهد بود.استفاده ابزاری از پناهندگان که همواره آنکارا از آن بهعنوان نشانهای از بزرگواری و سخاوت خود یاد میکرد دیگر کارکرد نخواهد داشت. اگرچه در این مسئله یونان و اتحادیه اروپا نیز لکه ننگ فراموشناشدنیای را در کارنامه خود قرار دادند اما ترکیه نیز نشان داد که از انسانیترین مسائل برای فشار سیاسی بر طرفهای مقابل خود استفاده میکند و آنچنان که تا پیش از این بیان میکرد قائل به استانداردهای مهاجرین و انصار عصر رسولالله(ص) نیست!اردوغان چند هفته پیش از این (15 فوریه) تأکید کرده بود که اگر نیروهای سوری به پشت مناطق دیدهبانی ارتش ترکیه بازنگردند تمام اقدامات ممکن را انجام خواهد داد. اما در توافق روز گذشته هیچ نشانهای از این خط قرمز ترکیه وجود ندارد و خواسته 30کیلومتری آنکارا عملاً نادیده گرفته شده است، یعنی در این مسئله نیز ترکیه از آنچه گفته بود عقبنشینی کرد.بیشک توافقنامه روز گذشته همچون توافقات پیشین در رابطه با ادلب توافقی موقت است و هیچ امیدی به تداوم آن وجود ندارد. همچنان که در همان 6 ساعتی که طرفین در حال مذاکره بودند بیآنکه کاهشی در درگیریها وجود داشته باشد جنگ تمامعیار در منطقه ادامه داشت، در واقع همه متوجه این حقیقت هستند که در این مرحله این صحنه میدانی است که تعیینکننده است و مذاکرات سیاسی صرفاً فضایی برای تنفس نیروها ایجاد میکند. توافقنامه دیروز نیز صرفاً اقدامی اولیه برای حل موقت یک خونریزی بود و از آن نمیتوان بهعنوان یک درمان همیشگی یاد کرد. در همان سخنرانی کوتاه چنددقیقهای دو رئیس جمهور در حالی که پوتین نیروهای تروریست را عامل بر هم زدن وضعیت منطقه دانسته آنها را مسبب نقض آتشبس معرفی کرد، اما اردوغان دولت دمشق را بهعنوان متهم اصلی ماجرا مورد اشاره قرار داد. همین سخنرانیهای چنددقیقهای نشانهای از عمق اختلافات بنیادین در نوع خوانش صحنه بود. تجربه نشان داده است زمانی که خوانش طرفین در یک موضوع دارای اختلافات بنیادین است چارهای جز پاک کردن صحنه و برپایی نظمی نوین که امکان خوانشی چندگانه نداشته باشد وجود ندارد.ترکیه با در نظر داشتن احتمال شکست آتشبس موجود که البته حتمی بهنظر میرسد رایزنیهای خود را با آمریکا و اروپا افزایش خواهد داد و طبیعی است که در این رایزنیها دست به امتیازدهیهایی بزند. شب گذشته فقط ساعتی پس از اعلام توافق، جورج سوروس خواستار حمایت از ترکیه شد. این اظهارات را میتوان بهعنوان پالسی مهم از جبهه غرب دانست.مسئله ادلب فضای رسانهای و آزادی بیان ترکیه را نیز تحت تأثیر خود قرار داده فضای کشور را محدودتر کرد. در حالی که تعدادی فعال توییتری صرفاً بهدلیل ترجمه اخبار رسانههای ناهمسو با سیاستهای آنکارا در همان روز نخست کشته شدن سربازان ترک دستگیر و زندانی شدند، روز گذشته نیز یکی از شناختهشدهترین پایگاههای خبری کشور بهدلیل انتقاد از سیاستهای دولت در قبال این مسئله فیلتر شد. این واکنشهای تند دولت نشاندهنده حرکت بهسوی سیاستهای انقباضی در فضای عمومی کشور است.فارغ از مسئله ادلب اردوغان بهجهت سیاسی در وضعیت شکنندهای قرار دارد. بحران اقتصادی، بحران بیکاری، بحران پناهجویان، کشته شدن هرروزه سربازان در مناطق مختلف و بحرانهای دیپلماتیک همگی او را در وضعیت سختی قرار داده است. او در چنین مواقعی در سیاست داخلی تندخوتر و در سیاست خارجی اهل نرمش میشود. اکنون نیز همین پارادایم تکراری رخ خواهد داد. در حالی که او نسبت به مخالفان داخلی سختگیرتر شده و خواهد شد حاضر به کرنش در برابر همه حتی بشار اسد خواهد شد. او دقیقاً لحظاتی پس از پایان قرائت متن توافقنامه از سوی وزیر خارجهاش در حضور لاوروف در حالی که بیخبر از باز بودن میکروفونها بود از چاووش اوغلو پرسید: "آیا این موارد به اطلاع اسد هم رسید؟" این نشان میدهد او حاضر به هر کاری است تا فقط بهعنوان فرد شکستخورده ماجرا به چشم نیاید!
محمدعلی سالوسی کارشناس مسائل ترکیه و روسیه