صفحه نخست >>  عمومی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۲۱۵۷۷
دبیر هیات تجدیدنظر شورای رقابت در گفتگو با بصیرت

نقش نظام بانکی در جهش تولید

پایگاه بصیرت / گفتگو با آلبرت بغزیان

تحقق جهش تولید وابسته به تکمیل پروسه ای است که مسیر تولید را در جهت رشد و رونق قرار می دهد. یکی از مهمترین اضلاع این پروسه حمایت سیاستگذاران از مقوله تولید در نحوه تسهیلات دهی و مالیات ستانی از فعالیت های مولد و غیر مولد است. پایگاه خبری بصیرت برای بررسی بیشتر این موضوع و نقش نظام بانکی در تحقق جهش تولید به سراغ دکتر آلبرت بغزیان اقتصاددان و دبیر هیات تجدید نظر شورای رقابت رفته و در گفت وگویی به این موضوع پرداخته است.


آقای دکتر! همان طور که مستحضرید یکی از مهمترین مولفه های حمایت از تولید، حمایت نظام بانکی از تولیدکنندگان است. آیا بدون حمایت نظام بانکی امکان تحقق جهش تولید وجود دارد؟
سال 99جهش تولید نام گرفت، این نامگذاری و نامگذاری های صورت گرفته در سال های گذشته نشان می دهد بی شک تولید مهمترین دغدغه رهبر معظم انقلاب در بخش اقتصاد به شمار می رود. موضوعی که متاسفانه بنا بر دلایل مختلف عملیاتی نشده است. یکی از بخش های موثر در رونق گیری و جهش تولید کاهش هزینه های تولید با حمایت نظام بانکی در تامین منابع مالی مورد نیاز در تولید است. از سوی دیگر یکی از دغدغه های کنونی تولید کنندگان در بحران کرونا لطمات مالی ایجاد شده بر مسئله تولی و نحوه جبران آن بعد از فائق آمدن بر بحران کرونا است.این موضوع و چگونگی جبران این هزینه ها ذهن تولید کنندگان را به خود مشغول کرده است. طبیعتا تامین مالی ارزان با کمترین هزینه از طرف نظام بانکی در روند جهش تولید و جلوگیری از تعطیلی بسیاری از واحدهای خرد و متوسط موثر خواهد بود. اگر جهش تولید برنامه میان مدت و بلند مدت اقتصاد کشور است باید نظام بانکی کشور نیز هم راستا با این موضوع دست از سود جویی خود برداشته و با هدایت سرمایه های سرگردان و پس اندازهای مردمی به سمت تولید این مساله را محقق کند، در غیر این صورت اقتصاد ایران در تحقق رونق و جهش تولید با مشکلاتی مواجه خواهد شد.

در واقع شما عمده ترین دلیل عدم توجه نظام بانکی به حمایت از تولید را تمرکز و تاکید بانک ها بر سود آوری بیشتر خود می دانید؟
مسلما همین طور است. بانک ها به هیچ وجه حاضر نیستند از سود خود بگذرند، در حالی که اصلا فلسفه بانکداری برای بنگاه داری و کسب سود نیست، اما متاسفانه نظام بانکی ما سال هاست در این مسیر غلط قرار گرفته و کسی هم گویا توان یا انگیزه جلوگیری از این روند خطرناک را ندارد. نظام بانکی کشور در شرایط فعلی به گونه ای است که بانک ها برای جذب پول و منابع مردم درگیر یک رقابت با یکدیگر شده اند و برای پیروزی در این رقابت بالاترین نرخ ها را به عنوان سود سپرده به مردم پرداخت می کنند. دلیل این موضوع نیز این است که چون بانک ها به دنبال بنگاه داری خود هستند به این بهانه که با تورم های موجود نمی توان نرخ سود سپرده ها را کاهش داد برای پایین آوردن نرخ سود بانکی نیز تلاشی نمی کنند. در این میان کسی نیست که با صدای بلند بگوید یا اگر هست کسی به حرفش گوش نمی دهد که اصلا یکی از دلایل تورم نرخ سود تسهیلاتی است که بانک ها بر اثر کم کاری و بی برنامگی پرداخت می کنند. اگر تورم پایین بیاد، به تبع آن نرخ سود سپرده ها نیز کاهش می یابد و هزینه تامین سرمایه در گردش برای تولید کنندگان کمتر می شود. این جاست که شاهد رونق تولید خواهیم بود. واقعیت این است که اگر نظام بانکی کشور بخواهد با همین روال سیاست های خود را ادامه دهد مسلما هزینه تولید روز به روز افزایش یافته و جهش تولید به این زودی ها میسر نمی شود.

 

به نظرتان اصلاح نظام بانکی با تغییر کدام مولفه ها باید کلید زده شود؟
در هیچ یک از متون اقتصادی صحبتی از پس اندازکردن و سپردن آن به بانک برای سود گرفتن مطرح نشده است. پس اندازها زمانی می توانند سود آور شوند که صرف تولید شوند، در کشورهای توسعه یافته که عموما مردم درآمد بیشتری و به تبع آن پس انداز بیشتری دارند، پس اندازها را در قالب وام های بدون بهره به تولید کنندگان می دهند، در حالی که بانک های ما به دلیل رقابت با هم به دنبال جذب پول بیشتری برای بنگاه داری خود هستند و این مساله منجر به افزایش سود نرخ تسهیلات می شود. جای تاسف دارد که تا کنون حتی یک بار هم نشنیده ایم که بانک مرکزی سخنی از کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی بزند. به نظر می رسد یکی از مهمترین مولفه های دست یابی به جهش تولید تغییر اصلاح ساختاری نظام بانکی در کشور است، از سوی دیگر مساله تغییر اصلاح ساختاری در نظام بانکی هنوز برای برخی به درستی معنا نشده است، یعنی هنوز عده ای متوجه معنی واقعی اصلاح ساختار نظام بانکی نشده اند. مثلا گاهی اوقات فکر می کنند با تغییر هیات مدیره یا تغییرنگرش به مسائل مالی و پولی در ساختار نظام بانکی تغییر ایجاد کرده اند، در حالی که یکی از مهمترین شاخص های اصلاح نظام بانکی دست برداشتن سیستم بانکی کشور از بنگاه داری و سرمایه داری و برج سازی است! چرا نظام بانکی که تعریف شفافی در اقتصاد دارد باید وارد فعالیت هایی مانند برج سازی و ساخت مراکز تجاری و مسکونی شود؟ بانک ها حاضر به فروش املاک و مستغلات خود که ربطی به سیستم بانکی ندارد نیستند، زور بانک مرکزی هم به آن ها نمی رسد و به هیچ وجه حاضر به گذشتن از سود خود نیستند. در این میان متاسفانه بانک مرکزی هم چشم خود را براین روند خسارت بار بسته و بانک ها نیز بخصوص بانک های خصوصی صرفا به دنبال پول و سود آوری خود هستند. در حالی که وظیفه بانک واسطه گری بین مردم و تولید کشور نه تصدی گری و دلالی است. با اینکه به بانک ها سه سال زمان برای فروش املاک مازادشان داده شده بود اما این مساله هم مانند سایر قوانین به کنار گذاشته شد و جدیتی برای دنبال کردن آن وجود نداشت. این مساله نشان دهنده عدم قدرت بانک مرکزی است که در مقابل بانک ها ضعیف عمل می کند، به طوری که به نظر می رسد به جای اینکه بانک مرکزی، بانک های کشور را هدایت کند این بانک ها هستند که در حال مدیریت و هدایت بانک مرکزی هستند! چرا که اگر بانک ها تابع بانک مرکزی بودند این وضعیت تولید کشور نبود و تولید کنندگان، کشاورزان و صنعتگران به دنبال وام برای تولید به زمین و آسمان چنگ نمی انداختند و ناامید نمی شدند یا مجبور به پرداخت وام ها با سودهای بالا نبودند. هنگامی که بانک ساخت وساز می کند یا بدون حساب و کتاب وام های چند صد میلیاردی به سفارش شدگانی می دهد که عموما هم بدهی های معوق خود را پس نمی دهند، مشخص است که هیات مدیره ها از بانک مرکزی تبعیت نمی کنند، در حالی که تولید کنندگان در هزار توی سخت گیری های بانک با چند ضامن به سختی موفق به اخذ وام می شوند. من معتقدم اگر قرار است تولید جهش داده شود باید تک تک کسانی که سرمایه های کشور را به دست مفسدان اقتصادی داده اند و در روند تولید اخلال ایجاد کرده اند به پای میز محاکمه کشیده شوند.

 

به نظرتان سیاست های مالیاتی تا چه اندازه ای می تواند در تحقق و موفقیت جهش تولید موثر باشد؟
یکی ازمولفه های مهم که رهبر معظم انقلاب نیز در پیام نوروزی شان به آن اشاره کردند اهمیت توسعه پایه های مالیاتی برای رسیدن به جهش تولید است. کشورهای توسعه یافته بخشی از درآمد شهروندان را به عنوان مالیات کسب می کنند تا این منابع را برای تامین هزینه های دولت و وظایفی که به دولت محول شده اختصاص دهند، مالیاتی که از درآمدهای مردم بخصوص درآمدهای بالا اخذ می شود برای بحث های عمرانی و هزینه های جاری هزینه می شود، در حالی که دولت ما در بحث مالیات ها مخصوصا معافیت ها و مواردی که نرخ های مالیاتی پایینی دارند اصلا ورود نمی کنند. در حالی که سهم مالیات کشورهای کمتر توسعه یافته تر از ایران 25 درصد GDP است، سهم ما از مالیات حدود 8 درصد GDP است، بنابراین اقتصاد ایران چیزی حدود 18 درصد فرار مالیاتی دارد، حتی بار اصلی همین درآمدهای مالیاتی نیز، تنها بر دوش کارمندان و کارگران است و واجدین پرداخت مالیات با عناوین مختلفی مانند معافیت های مالیاتی به حال خود رها شده اند. مسلما جهش تولید نیازمند بازنگری در معافیت ها و برنامه ریزی ها برای جلوگیری از فرار مالیاتی است.

 

آقای دکتر! به نظرتان چرا بانکها تمایل چندانی برای تسهیلات دهی به فعالیت های تولیدی اعم از کسب و کارهای کوچک ندارند؟
متاسفانه بسیاری از کسب و کارهای کوچک که سرمایه در گردش کافی ندارند یا استارآپ هایی که با ایده های نو می توانند بخشی از نیاز جامعه را تامین کنند در بانک ها قدرت چانه زنی ندارند و اکثرا طرح های توجیهی این ها مورد قبول بانک ها واقع نمی شود چرا که بانک ها اصلا حوصله چنین حمایت هایی را ندارند و تنها به دنبال سود آوری خود هستند. ضمن اینکه اصولا کسب و کارهای کوچک برای دریافت تسهیلات از بانک نیازمند ضامن هایی هستند که عموما یا چنین ضامن هایی ندارند و یا طرح توجیهی آن ها بخصوص استار آپ ها جدید است و مورد قبول بانک ها قرار نمی گیرد، چون آن را درک نمی کنند و متوجه بازدهی آن نمی شوند. لذا صاحبان ایده و کسب و کارهای کوچک را به بخش های دولتی ارجاع می دهند، انتظار می رود دولت وجوه قابل توجهی را برای این موضوع در نظر بگیرد تا تولید از جهات مختلف مورد حمایت قرار بگیرد تا شاهد جهش تولید باشیم.

 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات