سیاسی >>  امام و رهبری >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۸  ، 
کد خبر : ۳۲۲۸۳۰
سلوک سیاسی حضرت امام خمینی

تمجيد و تملق ممنوع!

ديکتاتورها معمولا ميل به خود بزرگ بيني و تعريف و تمجيد دارند. چاپلوسان را تشويق و منتقدين را مورد عتاب قرار مي‌دهند. ريشه اين ويژگي را بايد در مشکلات روحي – رواني و کمبودهاي شخصيتي و خوي خودشيفتگي آنان جستجو نمود. از ويژگي‌هاي حضرت امام آن بود که در برابر هرگونه غلّو و زياده‌روي در تعريف و تمجيد از ايشان برخورد مي‌کرد و اجازه نمي‌د‌اد که مريد و مراد بازي در اطرافش رواج يابد.

تمجيد و تملق ممنوع!

ديکتاتورها معمولا ميل به خود بزرگ بيني و تعريف و تمجيد دارند. چاپلوسان را تشويق و منتقدين را مورد عتاب قرار مي‌دهند. ريشه اين ويژگي را بايد در مشکلات روحي – رواني و کمبودهاي شخصيتي و خوي خودشيفتگي آنان جستجو نمود.
از ويژگي‌هاي حضرت امام آن بود که در برابر هرگونه غلّو و زياده‌روي در تعريف و تمجيد از ايشان برخورد مي‌کرد و اجازه نمي‌د‌اد که مريد و مراد بازي در اطرافش رواج يابد. مثلاً وقتي نماينده‌ي طلاب حوزه، در حضور ايشان، زبان به تعريف و تمجيد گشود، بلافاصله به او اعتراض کردند و فرمودند: « اين مُبالغات را که راجع به من فرموده‌اند من نمي‌پذيرم. من يک خادمي از همه شماها هستم و قضيه رهبري و غير رهبري در کار نيست؛ قضيه نهضت است و صف واحد، همه با هم. ايشان خوب بيان مي‌کنند لکن راجع به من يک قدري بايد عرض کنم تندروي فرمودند؛ و خصوصاً در حضور کسي از او اينطور تمجيد کنند، ممکن است که باور کند، غفلت کند و فاجعه به بار بياورد. »
در ديدار نمايندگان نخستين دوره‌ي مجلس شوراي اسلامي با امام در چهارم خردادماه 1359 نيز حادثه مشابه رخ مي‌دهد. خطيب توانا مرحوم فخرالدين حجازي که نفر اول منتخب مردم شهر تهران بود، به نمايندگي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي سخناني را ايراد کرد. وي کلام خود را با جمله‌ي «بأبي أَنْتَ وَ امّي» آغاز کرد و بقيه‌ي سخنراني را نيز به تعريف و تمجيد از امام اختصاص داد. اين سخنان با واکنش امام مواجه شد و  در آغاز سخنان آن روز خود تأکيد کردند:
«من خوف اين را دارم که مطالبي که آقاي حجازي فرمودند درباره‌ي من، باورم بيايد. من خوف اين را دارم که با اين فرمايشات ايشان و امثال ايشان براي من يک غرور و انحطاطي پيش بيايد. من به خداي تبارک و تعالي پناه ميبرم از غرور. من اگر خودم را براي خودم نسبت به ساير انسان‌ها يک مرتبتي قائل باشم، اين انحطاط فکري است و انحطاط روحي. من در عين حال که از آقاي حجازي تقدير مي‌کنم که ناطق برومندي است و متعهد، لکن گله مي‌کنم که در حضور من مسائلي که ممکن است من باورم بيايد فرمودند. پيروزي ما مرهون اسلام است. نه مرهون من است و نه مرهون شما و نه مرهون هيچ قوه‌اي، مرهون اسلام است.» 
چند سال بعد، رفتار نماينده ديگري از مجلس دوم، اعتراض حضرت امام(ره) را به همراه داشت. ماجرا اينگونه بود که اول آبان 1364 در صحن علني مجلس، نماينده وقت اردستان در سخنان پيش از دستور خود رواياتي را در مورد اطاعت از رهبري قرائت کرد که ويژه ائمه معصومين(ع) بود! يحيي سلطاني، نماينده وقت اردستان در باب ضرورت اطاعت از ولايت فقيه گفته بود: «رواياتي که امام را به شمس و خورشيد تشبيه مي‌کند به همين مطلب اشاره دارد.»
حضرت امام اين سخنان را شنيده و بلافاصله در همان روز پيامي خطاب به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي مي‌نويسند که در روز کاري بعد‌، يعني شنبه 4 آبان ماه 1364 با توضيحاتي توسط رئيس وقت مجلس مرحوم آقاي هاشمي رفسنجاني قرائت مي‌شود. متن کامل آن بدين شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحيم / با تشکر وافر از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي، چون گفتار آقايان پخش مي‌شود و ممکن است سوء تفاهمي بين مردم حاصل شود، لازم است عرض کنم آيات و رواياتي وارد شده است که مخصوص به معصومين – عليهم السلام – است، و فقها و علماي بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل اينجانب. هر چند فقهاي جامع الشرايط از طرف معصومين نيابت در تمام امور شرعي و سياسي و اجتماعي دارند و تولي امور در غيبت کبرا موکول به آنان است، لکن اين امر غير ولايت کبرا است که مخصوص به معصوم است. تقاضاي اينجانب آن است که در صحبتهايي که مي‌شود و پخش مي‌گردد ابهامي نباشد، و مرزها از هم جدا باشد. والسلام عليکم. / روح الله الموسوي الخميني‌»
در گردهمايي ائمه‌ي جمعه‌ي کشور در مهرماه سال 1366 نيز ماجراي ديگر رخ داد. اين بار مرحوم آيت‌الله مشکيني معلم بزرگ اخلاق و رئيس وقت مجلس خبرگان در مراسم ديداري که با حضرت امام ترتيب داده شده بود، لب به سخن گشود و در ابتداي صحبت هاي خود چنين گفت:
«امام بزرگوار، مرجع اعظم تقليد شيعيان، رهبر عظيم‌الشأن مسلمانان، پناه مستضعفان جهان، عليک منّا سلام الله ابداً ما بقيت [...] اماما! امام زين‌العابدين عليه‌السلام در دعاي روز جمعه و عيد فطر و عيد أضحي به جمله‌اي مي‌رسند که براي ما تکان‌دهنده است و آن اين است که مي‌گويد: «الّلهم انّ هذا المقام لخُلفائِک و أصفيائک و مواضع أُمنائک في الدّرجة الرفيعة التي خصصتهم بها قد ابتزوها»: خدايا اين مقام مال اولياء الله است، مال اصفياء الله است، امناء الله است. و ابتزوها يعني به جور و ظلم خدايا اين مقام را از ما سلب کردند. مزيد بر اين مطلب، امام باقر و امام صادق و امام حسن عسکري عليهم‌السلام و بلکه الان حضرت بقية ‌الله الأعظم هم همين جمله را با خداي خود صحبت مي‌کنند. اماما! ما در اين برهه‌اي از زمان چشم گشوديم و ديديم بر اين که خدا اين مقام را به يکي از فرزندان لايق آن خاندان دوباره پس داد و عنايت کرد و به دست باکفايت آن حضرت تحويل داد.»
پس از پايان سخنان آقاي مشکيني، نوبت حضرت امام بود که بيانات خود را داشته باشند. امام در آغاز سخن فرمودند: «من قبلاً از آقاي مشکيني گله کنم. ما آن‌قدري که گرفتار به نفس خودمان هستيم، کافي است. ديگر مسائلي نفرماييد که انباشته بشود در نفوس و ما را به عقب برگرداند. شما دعا کنيد که آدم بشويم. دعا کنيد که حتي به همين ظواهر اسلام عمل کنيم. ما که چشم‌مان به آن بواطن نمي‌رسد لااقل به اين ظواهر عمل بکنيم.»


نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات