هدف دیگر کاخ سفید از اجرای قانون سزار، جلوگیری از استفاده سوریه از بانکهای لبنان و بازار عراق برای فعالیتهای اقتصادی و سرگرم کردن کشورهای منطقه به مشکلات اقتصادی برای فراموش کردن مساله فلسطین و موضوع انضمام کرانه باختری و دشت اردن به رژیم صهیونیستی است که یکی از خطرناکترین توطئه های قرن است.
ایالات متحده آمریکا از طریق آنچه آن را به غلط "قانون سزار" نامیده است، برای ایجاد هرج و مرج و بحرانآفرینیهای فزاینده در منطقه تلاش میکند
سوریه بار دیگر وارد حلقه تحریمهای آمریکا شده است و بسیاری نمیدانند این کشور از ۵ دهه پیش، یعنی از دهه هفتاد قرن گذشته، در معرض تحریمهای آمریکایی قرار داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۱ بسته جدیدی از تحریمهایی که طی سالهای جنگ جاری در حال افزایش بوده، اعمال شد که آخرین بسته به "قانون سزار" موسوم است؛ امری که به وضوح، شکست ایالات متحده آمریکا در جنگی است که با توسل به گروههای تروریستی جنگ شدیدی علیه دمشق به راه انداخت و سپس درباره اجرای طرح "بی" برای خنثی کردن تمامی پیروزیهای ارتش سوریه و محور مقاومت، آن هم به دنبال آزادسازی بخش اعظمی از مناطق تحت اشغال جبهه النصره و داعش، تهدید کرد.
حقیقت این است که این قانون تروریسمی موازی تروریسم امنیتی و نظامی است که واشنگتن و همپیمانانش پیاده میکنند و با این کار، جان سوریها را از طریق گرسنه نگهداشتن هدف قرار میدهند و هرگونه طرحی برای بهبود وضعیت معیشتی یا توسعه زیرساختهای اساسی را خنثی و تلاشهای خارجی برای منتقل کردن کمکها به سوریها در این شرایط بحرانی را خنثی میکند، در حالیکه جنگ تروریستی که علیه سوریه به راه افتاده، تمامی زیرساختهای حیاتی و اساسی این کشور را نابود کرده است.
ناظر امور به خوبی متوجه میشود که تحریمهای آمریکایی که خارج از اراده جامعه جهانی اعمال میشود، نقض قوانین بینالمللی و پیاده کردن تروریسم اقتصادی در مقابل دیدگان جامعه جهانی تلقی میشود. در واقع، ایالات متحده با بهرهبرداری از قابلیتهای نظامی خود برای نابود کردن اقتصاد ملتها اقدام میکند؛ این امر در مورد سوریه و جنگ نظامی و امنیتی که علیه آن راه افتاده، صدق میکند.
آمریکا با ذهنیت جنایتکارانهای که دارد، خیال میکند که استراتژی خفه کردن اقتصاد نه تنها برای به زانو درآوردن دولت سوریه بلکه برای فرمانبردار کردن ملت این کشور نیز کارآمد است، ولی تجربیات سابق بیثمر بودن چنین تحریمهایی را ثابت کرده است. آمریکا در اصل به بهانههای سیاسی علیه ملتهایی که همسو با دولتهایشان از تسلیم به آمریکا امتناع میکنند، متکی است. این امر را میتوان در پیشنهاد "جیمز جفری" نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه، که به برهم زدن روابط ائتلافی میان اطراف محور مبارزه با تروریسم و دور کردن تمامی عوامل پایداری از ملت سوریه تأکید میکند، مشاهده کرد. همگان میدانند که ایالات متحده آمریکا در تلاش برای تضعیف عزت نفس دولت سوریه و سلب قدرت از آن است تا بدین ترتیب، تصمیمات سیاسی و حاکمیتی آن را مصادره و سپس پروژهها و توطئههای خود را اجرا کند و همچنین نظام سوریه و ملتش را از قضیه فلسطین و محور مقاومت دور سازد و این کشور را به سمت تجزیه پیش ببرد. در همین راستا، وزارت خارجه سوریه در بیانیهای تأکید کرد که ایالات متحده با چشمان اسرائیل به منطقه مینگرد؛ چرا که خواستههایی که جفری از آن سخن میگوید خواستههای قدیمی اسرائیل با هدف تثبیت سیطره و اشغالگریاش بر منطقه است.
پیشنهاد جفری اولین پیشنهادی نبوده که به دولت سوریه مطرح شده، بلکه آن ادامه سریال پیشنهادهایی است که از طریق وزارت خارجه آمریکا به کرات داده میشود. نمیتوان پیشنهاد ۱۰ بندی "کالن پاول" در سفرش به دمشق را فراموش کرد. یکی از این پیشنهادهای مطرحشده به سوریه مشتمل بر برقراری رابطه با رژیم اسرائیل و اخراج کردن ایران سوریه، قطع رابطه و پایان دادن به حمایتهای سوریه از جنبشهای مقاومت در منطقه و نیز برچیدن پایگاههای نظامی که رژیم صهیونیستی را به شکل مستقیم تهدید میکند، است. جنگی که سالهاست علیه سوریه به راه افتاده به این دلیل بوده که سوریه با شروط آمریکا مخالفت کرده است. ما امروز نیز شاهد تصویب قانون تحریمها با هدف مجبور کردن دولت سوریه به تسلیم شدن به خواستههای رژیم صهیونیستی است که از طریق دولت ترامپ احمق مطرح میشود.
همانطور که گفتیم سزار آمریکایی فقط به سوریه محدود نشد بلکه دامنه آن برخی سیاستمداران را دربرگرفته و به اتاقهای تصمیم ساز چندین کشور منطقه نیز کشیده شد چرا که از تاثیر آن بر اقتصاد بحرانی و بحرانهای مختلف در کشورهای خود، نگران بودند.
هبه محمد در روزنامه عرب زبان القدس العربی چاپ لندن نوشت: مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا، قانون سزار، برای حمایت از شهروندان سوری را تصویب کرد، تا این قانون هفته آینده به سنای آمریکا و سپس، به دونالد ترامپ رسیده و اجرایی شود.
قانون مذکور، تحت عنوان «سزار»، پس از انتشار عکسهایی از زندانیهای سوری که در زندان نظام اسد مورد شکنجه قرار میگیرند، تصویب شد و تحلیلگران بر این عقیده اند که قانونگذاران آمریکایی قصد دارند تحریمهای قانونی و اقتصادی قاطع و بی سابقهای را متوجه تمام دستگاههای دولتی و شخصیتهای مرتبط با نظام سوریه کنند؛ علاوه بر اینکه زمینه را برای از میان رفتن نفوذ ایران در منطقه و نیز کاهش قدرت مانور روسیه در سوریه فراهم کرده و این دولت را به سمت امتیاز دهی برای تحقق صلح سیاسی در چارچوب تلاشهای سازمان ملل سوق دهند.
عبیده فارس، رئیس بخش مطالعات مرکز مطالعات استراتژیک جسور، در گفتگو با القدس العربی گفت: به موجب قانون سزار، تمام طرفهایی که وارد معاملاتی در زمینه تکنولوژیهای نظامی و خدماتی با نظام سوریه شوند، مورد تحریمهای شدید قرار میگیرند. علاوه بر این، تحریمهای خزانه داری آمریکا شامل شرکتهای اقتصادی فعال در زمینه انرژی، سازندگی، سرمایه گذاری، ارتباطات و ... که در سوریه فعالیت میکنند و یا با نظام اسد به صورت مستقیم با غیر مستقیم همکاری داشته باشند، میشود؛ چه این شرکتها روسی باشند، یا ایرانی و چینی.
طبق این قانون، فعالیتهای اقتصادی در مناطق خارج از سیطره نظام سوریه گسترش مییابد؛ تا شرکتها به سمت سرمایه گذاری و همکاری در این مناطق سوق داده شوند.
اما در مقابل، محدودیتهای اقتصادی زیادی بر مناطق تحت سیطره نظام سوریه اعمال میشود، تا احتمال فروپاشی اقتصاد آن ممکن شود. چه بسا ایالات متحده به این وسیله قصد دارد مردم سوریه را به سمت تظاهرات علیه نظام سوریه واداشته و فشار بر نظام اسد، روسیه و ایران را افزایش دهد.
این قانون از عراق تا لبنان را تحت تاثیر خود قرار داده است. نیروهای آمریکایی به منظور لغو معافیتهای اعطا شده به عراق در خصوص تحریم ایران در صدد تحمیل فشارهای خود بر این کشور از سویی و از سوی دیگربه دنبال دور کردن نیروهای الحشد الشعبی است.
آمریکا قصد دارد به این طریق بعد از سلطه بر شرق سوریه به ویژه التنف عرصه را بر سوریه تنگ کرده تا سوریه و لبنان را از گستره جغرافیایی و سیاسی محور مقامت جدا کند.
تبعات این قانون لبنان را که اکنون در بحران شدید اقتصادی و سیاسی و اجتماعی به سر میبرد نیز دربر میگیرد.
کمیته پژوهش حزب جمهوری خواه آمریکا در کنگره، استراتژی امنیت ملی آمریکا با عنوان " تقویت آمریکا و مقابله با تهدیدات جهانی " را در پیش گرفته. راهبردی که اساسا لبنان و به ویژه حزب الله و هم پیمانان و حامیانش را هدف قرار داده است.
دولت آمریکا در این زمینه با در پیش گرفتن سیاست فرار به جلو اقداماتی مانند تصویب قانون پیگرد حامیان حزب الله، تحریم وزرای وابسته به این حزب و اعطای اختیارات جدید به ترامپ برای پیگرد اشخاصی که نامشان در فهرست سیاه وزارت امور خارجه آمریکا میباشد، را انجام داده است.
همچنین نمیتوان تحریم آمریکا علیه ایران و محور مقاومت را جدای از این موضوع دانست.
این در حالی است که حتی اقتصاد اردن که به اصطلاح از کشورهای دوست آمریکاست از اثرات منفی اجرای قانون آمریکایی سزار علیه کشورهای همجوار اردن در امان نمانده است.
البته سیاستمداران، اقتصاددانان و مراکز تصمیم گیری راهکارهایی برای مقابله با اثرات منفی قانون سزار ارائه داده اند که از آن جمله میتوان به ایجاد بازار مشترک منطقهای و همکاری گسترده اقتصادی بازرگانی میان کشورهای عضو این بازار اشاره نمود.
اما مهمتر از همه اینها، وجود عزم سیاسی حکومتها و سیاستمداران برای اجرای چنین طرحهایی است که خشم آمریکا را برخواهد انگیخت و به شکست توطئه هایش در منطقه خواهد انجامید.
کارشناسان معتقدند که اقدامهای اخیر آمریکا نه نشانه قوت، بلکه نشانه ضعف، ترس و وحشت واشنگتن از بحرانهایی است که به آن دچار شده و قادر به مهارش نیست و به همین علت میکوشد با تحریم و ارعاب، راهی برای برون رفت از بحرانهای داخلی و خارجی خود بیابد.
آنان افزودند که هدف آمریکا از تروریسم اقتصادی، محاصره و تحریم کشورهای محور مقاومت، منحرف کردن افکار عمومی آمریکا از بحرانهای داخلی به طرف به اصطلاح دستاوردهای خارجی ترامپ آنهم قبل از انتخابات آتی ریاست جمهوری است تا وی بتواند آراء بیشتری را در آن انتخابات به خود اختصاص دهد.
به گفته این کارشناسان، هدف دیگر کاخ سفید از اجرای قانون سزار، جلوگیری از استفاده سوریه از بانکهای لبنان و بازار عراق برای فعالیتهای اقتصادی و سرگرم کردن کشورهای منطقه به مشکلات اقتصادی برای فراموش کردن مساله فلسطین و موضوع انضمام کرانه باختری و دشت اردن به رژیم صهیونیستی است که یکی از خطرناکترین توطئههای قرن است.
قانون سزار درواقع مساله جدیدی نیست بلکه در ادامه تحریمهای سابق علیه دولت سوریه از سال ۲۰۱۱ است. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که دولت سوریه حتی قبل از اعمال قانون، خود را با آن وفق داده است؛ زیرا تمام طرحهای سوریه بر اساس تحریمهای آمریکایی و غربی طراحی شده است.
درباره پیامدهای این قانون بر غیرنظامیان سوریه نیز کارشناسان بر این باورند که این قانون بر کار و فعالیتهای سوریها تاثیری نخواهد گذاشت، زیرا فعالیتهای آنها بسیار ساده است. مردم سوریه اینک میبایست بر حفظ ارزش لیر در مقابل دلار تاکید کنند تا بتوانند از این بحران قویتر خارج شوند و تحریمهای آمریکایی را شکست دهند.
عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه مستقل رأی الیوم در تحلیلی درباره قانون تحریمهای آمریکا علیه سوریه موسوم به "سزار" نوشت: زمانی که جیمز جفری، نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه، با تکبر و وقاحت تمام به خود میبالد، که دولت کشورش پشت سقوط پوند سوریه، پیامدهای اقتصادی آن و وضعیت سردرگمی ناشی از آن در بازارها همزمان با نزدیک شدن اجرای قانون سزار است، این درواقع به معنای "اعلام جنگ" و گامی اساسی در جهت تغییر نظام سوریه و ایجاد هرج و مرج دراین کشور و چه بسا کل منطقه خاورمیانه است.
ائتلاف آمریکا و اسرائیل نتوانست نظام سوریه را با پشتیبانی مخالفان مسلح، مداخله مستقیم نظامی و هزینه صدها میلیاردی از خزانههای خود و خزانههای همپیمانان و متحدانش در حوزه خلیج فارس سرنگون کند و امروز به دنبال اجرای سناریوی عراق به شکل معکوس است؛ یعنی آغاز محاصره اقتصادی برای به زانو درآوردن ملت سوریه و سوق دادن آنها به سمت جستجوی جایگزین (نظام) و رهایی از این وضعیت، که زمینه تهاجم و سپس اشغال این کشور توسط آنها را فراهم میکند.
نکته قابل توجه این است که این هجمه جدید آمریکا علیه سوریه و لبنان با یک جنگ روانی همراه شده است که ستون فقرات آن شایعات اسرائیل از طریق شبکههای اجتماعی است که درباره اغتشاشات، تلاش برای "کودتا" و تیراندازی در مرکز دمشق صحبت میکنند و متأسفانه یک ستون پنجم سوری در داخل و خارج این شایعات دروغ را در شبکههای اجتماعی منتشر کرده و ترویج میدهد.
جفری هم زمانی که مانند رئیسش ترامپ میگوید، دولت آمریکا دنبال یک روند سیاسی است که منجر به تغییر رفتار نظام سوریه شود نه خود آن به این شرط که دولت سوریه حمایت از "گروههای تروریستی" (حزبالله و گروههای مقاومت فلسطین) را متوقف و روابطش با ایران را قطع کند، دروغ میگوید. اینها شروطی هستند که شروط دیگری را به دنبال دارند و منجر به تضعیف حکومت سوریه و از دست رفتن هویت ملی، حاکمیت و استقلال آن میشود.
رهبری سوریه پیشنهادهای دهها میلیاردی کشورهای حوزه خلیج فارس برای پذیرش شروط مذکور یعنی دور ماندن از ایران و توقف حمایت از بازوهای محور مقاومت را رد کرد.
گمان نمیکنیم که مقامات سوریه گرفتار همان دامی شوند که همتایان عراقی، لیبیایی و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در آن افتادند و این وعدههای آمریکا را باور کردند و در نهایت منجر به حمله نظامی شد، صدام بالای چوب دار رفت، یاسر عرفات ترور و نظام معمر قذافی، رهبر سابق لیبی سرنگون شد.
به عقیده ما، رهبری محور مقاومت زمانی که از همان روز اول به تجاوزات اسرائیل و آمریکا پاسخ نداد و سیاست خویشتنداری را در پیش گرفت، دچار اشتباه شد. از همان روز اول باعث گستاخی آمریکاییها و اسرائیلیها و ستون پنجم آنها در منطقه، ادامه اشغالگری و همچنین اتخاذ اقدامات ظالمانه و باجخواهی آنها شد.
دولت رژیم اشغالگر اسرائیل، نقطه ضعف ائتلاف آمریکا است که تحمل یک ضربه نظامی را هم ندارد، ما در تجربه مقاومت در نوار غزه و پیش از آن در جنوب لبنان درسهای مهمی را در این رابطه داریم و شاهد بودیم که چگونه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بیش از یک بار به قاهره شتافت و از بیم رسیدن موشکهای مقاومت به تلآویو و فرودگاه آن خواستار توقف شلیک موشک در جنگهای اخیر شد که هیچکدام بیش از سه روز طول نکشیدند.
سیاست محاصره اقتصادی و گرسنگی دادن که آمریکا از طریق همپیمانان خود در حوزه خلیج فارس و اشباع بازار جهانی نفت برای کاهش بهای آن به کمتر از بشکهای ۱۰ دلار بر عراق تحمیل کرد، رهبری عراق را به اتخاذ تصمیم حمله به کویت واداشت و بعید نیست که این سیاست و محاصره اقتصاد سوریه توسط آمریکا باعث شود که رهبری محور مقاومت تصمیم به کنار گذاشتن سیاست خویشتنداری بگیرد.
اگر هدف آمریکا گرسنگی دادن به ملت سوریه، خوار کردن آنها و جلوگیری از آغاز عملیات بازسازی این کشور باشد، در چنین صورتی ملت سوریه و یا درصد قابل توجهی از آنها مرگ در میدانهای نبرد را به از گرسنگی مردن فرزندانشان در مقابل چشمانشان ترجیح میدهند و همتایان یمنی آنها در مقابل متجاوزان بهترین مثال برای آنها هستند.
سوریه دارای ارتش قدرتمند و منسجمی است که گوش به فرمان رهبری خود است و توانست از کشور سوریه محافظت کند و بار دیگر کنترل بیش از ۸۵ درصد از خاک این کشور را به دست بگیرد و گمان نمیرود که این ارتش تحریمهای آمریکا را بپذیرد و در مقابل انحلال نظام کشورش سکوت کند.
از این رو بعید نیست که روند بسیج شدن برای جنگ آغاز شود و ملت سوریه برای همبستگی با دولت و رهبری آن در اعتراض به این قانون ظالمانه طی چند روز آتی به خیابانها بیایند. این ملت همانگونه که با مقاومت و پایداری طرح تجزیه کشورشان را ناکام گذاشتند، طرح گرسنگی دادن را نیز به کمک ارتش کشورشان بینتیجه خواهند کرد.
مقاومت عراق تهاجم و اشغال آمریکا را ناکام گذاشت و نیروهای آن را ناگزیر به خروج سرافکنده از این کشور کرد. مقاومت افغانستان نیز علیرغم امکانات ضعیفش همین اقدام را انجام داد و ما هیچ تردیدی نداریم که مقاومت سوریه مورد حمایت محور مقاومت با این اشغالگری آمریکایی اسرائیلی مقابله کرده و پیروزی را برای خود محقق خواهد کرد.